توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دلنوشته ...
nafise khanom
25th November 2012, 08:03 PM
زندگی قصه ی مرد یخ فروشی است که از او پرسیدند فروختی گفت نخریدند تمام شد
*
toot farangi
25th November 2012, 08:05 PM
خیلی سخته بخوان این حرفارو توجیه کردن و معنی براشون اوردن ولی هیچ کار خدا بی حکمت نیست میدونم این حرف تقریبا مثه یه شعار شده چون درکش برا ما سخته اگه قرار بود کسی که برا خدا و بنده هاش داره کاری میکنه خدا تضمین کنه که شما دیگه جونتونو نمیگیرم که پس شهادت امام حسین و بقیه امام چه دلیلی داشت؟ به نظر من که این حادثه یه جور امتحان کردن مادر پدراشونه امتحان سختیه لابد خدا پدر و مادرشو خیلی دوس داشته که تو اینجور امتحانی گذاشتشون
چکامه91
25th November 2012, 08:42 PM
کاش بارون بباره!
شاید اگه بارون بباره این بغضی که داره خفه ام میکنه همنوا با بارون بشه!
این روزها آسمون فقط ابری میشه مثل آسمون دلم
و من با چشمهای نگران فقط سکوت میکنم و به یاد لحظه های که دیگه نیست به سکوت ابری هوا خیره میشم
اما من نگران بغضی ام که نمیدونم چرا نمیخواد بشکنه و داره منو خفه میکنه!
کاش بفهمی این بغض چیه!!
کاش بفهمی این نگرانی چیه!!
کاش بارون بباره!!
چکامه91
25th November 2012, 09:01 PM
بی تو ایـسـتاده ام
روی پـاهای خـودم
و دارم تو را نـگاه می کنـم
کـه حتـّـی روی حـرف های خودت هم
نـمی توانستـی بایستی ...!!
سونای69
25th November 2012, 10:06 PM
صبرت که تمام شد نرو!معرفت تازه از آن لحظه آغاز میشه،،،
آسد مرتضي
25th November 2012, 10:23 PM
خيلي خسته ام...
دلم قلنج كرده....
Outta_Breathe1020
25th November 2012, 11:42 PM
یعنی چیکاااار کردی؟؟؟
من چی خواستم تو چیکاااار کردی؟؟؟؟
خودت یه نگاه بنداز... ببین چیکار کردی... این حقم بودش ؟؟؟
این حقم نبود... این حقم نیست...
پرنده ی بهشت
26th November 2012, 12:07 AM
به من گفتی در آن دنیا، تمام اعضای بدنت لب به سخن می گشاید ...
....
مدت هاست چشم هایم، دست هایم، قلبم، ...
با من سخن می گویند،
نق می زنند به جانم
و سراغ او را از من می گیرند...
چگونه؟!!
من که هنوز در این دنیایم !!
http://static.cloob.com//public/user_data/gen_thumb/n-12-11-25/053db6e2cfecf220c65847a97846e03a-300
پرنده ی بهشت
26th November 2012, 12:11 AM
پشیمونــی برای کارایــی که کـــردی
به مــرور از بیـــن میــره
اما پشیمونیـــه کارایــی که نکــــردی
تا آخر عمـر عذابت میـده!!!
- - - به روز رسانی شده - - -
هرگز نفهمیدم فراموش کردن درد داشت یا فراموش شدن به هر حال دارم فراموش میکنم فراموش شدنم را . . .
پرنده ی بهشت
26th November 2012, 12:11 AM
گاهـ ـی حجـ ـم ِ دلــــتنـگی هایـ ـم
آن قــَ ـــ ـدر زیـاد میشود
که دنیــــا
با تمام ِ وسعتش
برایـَم تنگ میشود …
...… دلتنــگـم…
دلتنـــــگ کسی کـــــه
گردش روزگــــارش به من که رسیــــد از
حرکـت ایستـاد…
دلتنگ کسی که دلتنگی هایم را ندید…
دلتنگ ِ خود َم…
خودی که مدتهــــ ــــ ــاست گم کـر د ه ام
- - - به روز رسانی شده - - -
آنقــــدر زیبا دوسـتت داشتم که باورت نمی شد
آنــقدر که در بهت و نابـــــاوری گفتـی :
"همـــه چیز را فراموش کن"
حال آنقــدر زیبــــا و ســــاده
همـه چیـــــز را فراموش کرده ام
که بــاورت نمیشــــــــــود.....
حـــــال ام خوب است ....
اما گذشته ام درد میـــکند
- - - به روز رسانی شده - - -
بزرگ ترین مصیبت برای یک انسان اینه که نه سواد کافی برای حرف زدن داشتهباشه نه شعور لازم برای خاموش ماندن ...
پرنده ی بهشت
26th November 2012, 12:12 AM
چه فرقی می كند
ساعت را به عقب بكشم
وقتی حسرت هایم تكراریست....
وقتی نگاهت دیگر بر نمی گردد
وقتی صدایت دیگر مرا نمی خواند
چه فرقی می كند این عقربه ها برگردد
...وقتی ثانیه به ثانیه اش بی كسی ایست
وقتی چشمان خیره ام سالها
برای گذشتن همین دقایق وقت گذشته اند...!!!
tick.274
26th November 2012, 12:01 PM
گاه میدانیم و نمیخواهیم قبول کنیم
وگاه نمیدانیم اما میخواهیم به زور به خودمان بقبولانیم
حکمت این دو چیست؟
tick.274
26th November 2012, 12:04 PM
گهگاه دلم از همه کس و همه چیز میگیرد
دلم میخواهد برای مدتی فارغ شوم از هر آنچه که اکنونم را فرا گرفته است
دور باشم از این دنیای بی هنگام
از این تلخکامی های بی فرجام
tick.274
26th November 2012, 01:13 PM
بی خبر از اکنون گذشته را می جویم
تا شیرینی لحظه های رفته ام تلخی اکنونم را به نسیم گذر عمر بسپارد
کاش میشد به عقب برگشت!
نارون1
26th November 2012, 03:50 PM
آهســته بیا
چیــزی هم ننــویس
نــظر هم نگــذار
همــان که بخــوانــی بــس است
مــن به بــیمحــلی های آدمــها عــادت دارم
نارون1
26th November 2012, 03:53 PM
بچــه تــر از حــالا کــه بودیــــم ؛
میگفتــــن خــــدا نــه مــی خوره ، نــه مــی پوشــه نــه منـــزل داره ..!!
کمــی بزرگتـــر که شدیــم .
دیدیــم اتفاقــا خداونـــد
هــم خیلــی میخــوره ،
هم خوبــــ می پوشـــه
هـــم منـــزل و مسکــن داره!
میخـــوره ؛ غـــم بندگانـش را
مــی پوشــه ؛ گناهانشــون را
منـــزل و مسکــن داره ، در دل هــــای شکستــه
سونای69
26th November 2012, 09:34 PM
میدانستـم رویـا بود ...
مــَــن و تـــــُــــو !؟
بَعـیـــد بـود آن هَمه خـوشبختی !!
حَتـــی در تَــصـور ِخُـدا هـم نبود !
حَق داشتــــ که بـرآورده نکرد !
دُعـاهــ ـــــ ــــ ــای من گُــناه بـودند !!!
سونای69
26th November 2012, 09:36 PM
گفتم خدایا از همه دلگیرم.
گفت:حتی من؟
گفتم خدایا چقدر دوری؟
گفت:تو یا من؟
گفتم خدایا تنهاترینم
گفت:پس من؟
گفتم خدایا کمک خواستم
گفت:از غیر من؟
گفتم خدایا دوستت دارم
گفت:بیش از من؟
وحید 0319
26th November 2012, 09:43 PM
خدایااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااا
دوست دارم سر بریده حسین (ع) را ببینم
سر بدون تن دیدن دارد ای واااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ااااااااااااای
Ehsan M
26th November 2012, 10:07 PM
می رسد روزی که بی من لحظه ها را سرکنی
می رسد روزی که مرگ عشق را باور کنی
می رسد روزی که تنها در کنار عکس من
نامه های کهنه ام را مو به مو از برکنی
saamaaneh
26th November 2012, 10:08 PM
از زماني كه خدا ساخت بهشت
از زماني كه گل آدم خاكي ، بيفتاد به خشت
يا زماني كه هوس قصه مستانه نوشت
من شدم يكه و تنها ، تو شدي واله و شيدا
سيب هم توطئه بود
سرنوشت گريه نوشت
سرنوشت گريه نوشت
اشرف خلق دگر باطل بود
خاك مصرف شده بي حاصل بود
عشق هم بازي بود
لاجرم خالق اين ملك ز خلق راضي بود
سرنوشت گريه نوشت
سرنوشت گريه نوشت
چکامه91
26th November 2012, 10:25 PM
امشب سکوت خانه رنگ عزا گرفته
با هق هق ستاره بغض هوا گرفته
از گریه های باران فهمیده ام من امشب
از دست آدمیزاد قلب خدا گرفته
از من نپرس هرگز با این همه خوشی ها
شعرم چرا سیاه است قلبم چرا گرفته
ما انتهای یک درد، ما انتهای دوری
از بی تفاوتی ها معنای ما گرفته ...
Ehsan M
26th November 2012, 11:58 PM
مهم نیست از بیرون چه طور به نظر میام !
کسایی که درونمو می بینن واسم کافین !
واسه اونایی که از رو ظاهرم قضاوت می کنن
حرفی ندارم !
همون بیرون بمونن واسشون بسه !
(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=444354208947245&set=a.230882396961095.55550.230627580319910&type=1&relevant_count=1)
Ehsan M
27th November 2012, 12:01 AM
"رفاقت"
بار سنگینیست
کسی بر دوش می گیرد، که یک دنیا "وفا" دارد
نه هر کس !!!
(https://www.facebook.com/shares/view?id=444085375640795)
Outta_Breathe1020
27th November 2012, 07:15 PM
معذرت خواهی همیشه به این معنا نیست که تو اشتباه کردی و حق با یکی دیگه است معذرت خواهی یعنی: اون رابطه بیشتر از غرورت برات ارزش داره
سونای69
27th November 2012, 08:52 PM
گاهی دلت از سن و سالت می گیرد
میخواهی کودک باشی
کودکی به هر بهانه ای به آغوش غمخواری پناه می برد
و آسوده اشک می ریزد
بزرگ که باشی
باید بغض های زیادی را بی صدا دفن کنی ...
Ehsan M
27th November 2012, 10:44 PM
از همه دوستان برای مدت نامعلومی خداحافظی می کنم .
همه شما رو دوست می دارم . مراقب خوبی های خود باشید . [golrooz]
سونای
28th November 2012, 12:01 AM
when you care about someone as much as i do about you
,
being a part is a hard thing to get used to
I thought I'd handle it just fine.... and that I'd happy
just to keep you on my mind.
But it isn't always that easy
...........
saamaaneh
28th November 2012, 01:13 AM
آدمی که منتظر است هیچ نشانه ای ندارد
هیچ نشانه خاصی!
فقط با هر صدایی برمیگردد . .
saamaaneh
28th November 2012, 01:16 AM
می روم...به کجا؟
نمی دانم ....حس بدی ست... بی مقصدی!
کاش نه باران بند می آمد... نه خیابان به انتها می رسید....
saamaaneh
28th November 2012, 01:21 AM
چگونه است؟!
صبح كه بيدار شدي
كدامين نقاب را بر مي داري؟
فصل نقابهاست...
انگار كسي ما را بي نقاب نمي بيند
اگر روي واقعي داشته باشيم
كسي ما را نمي پسندد
به دنبال لحظه ايم كه تمام نقابها از چهره ها برداشته شود
ايا آن روز هيچ "خودي" باقي خواهد ماند؟
saamaaneh
28th November 2012, 01:23 AM
خدا را دوست بدار ...
حداقلش این است که یکی را دوست داری که روزی به او می رسی . . .
سونای
28th November 2012, 01:28 AM
زخم شدم
شیشه به زخمم نشست....
شیشه شدم
سنگ سرم را شکست.....
یارب اگر
سنگ شوم لحظه ای!!
بر دل این سنگ
چه خواهد گذشت!!!
سونای69
28th November 2012, 08:17 AM
توی سه وقت دعا براورده می شه
وقت اذان
وقتیکه باران میباره
و وقتیکه دلی می شکنه
من وقت اذان زیر باران دعا کردم هیچوقت دلی نشکنه....
نسیم بهآر
28th November 2012, 08:18 AM
همیشه دوستت خواهم داشت
از پیرمـــرد و پیرزنـــی پرسیدند (؟)
شما چطـــور 60 سال با هم زندگی کــردید !
گفتند مــا مربوط به نسلی هستیم که
وقتی چیزی خــراب میشد تعمیرش می کــردیم نه تعویضش .
سونای69
28th November 2012, 08:21 AM
حکایت من حکایت کسیست که عاشق بودولی قایق نداشت
دلباخته سفربودولی همسفرنداشت
کسی که زخم داشت اما ننالید
گریه کرداما اشک نریخت
حکایت کسیست که پرازفریادبودولی سکوت کرد....
farzane*
28th November 2012, 10:24 AM
زندگی را از نخست برای من بد ترجمه کرده اند :
زندگی را یکی مرگ تدریجی نام نهاد
یکی بدبختی مطلق معنی کرد
یکی درد درمان ناپذیرش خواند
و سرانجام یکی رسید و گفت :
زندگی به تنهایی ناقص است !!! تا عشق نباشد ، زندگی تفسیر نمی شود...
farzane*
28th November 2012, 10:54 AM
سفریباید کرد ....... تا به عمق دل یک پیچک تنها که چرا اینچنین سخت به خود می پیچد...
شاید از راز درونش بشود کشفی کرد شاید او هم به کسی دل بسته ست ...
shiny7
28th November 2012, 12:37 PM
من به این دل وابسته خود مشکوکم....
من به نمناکی گونه های خود مشکوکم...
من به التماس قلب بی قرار خود مشکوکم...
من به حیرانی دیدگان خود مشکوکم...
من به آشفتگی ذهن شیدایم مشکوکم...
من نمی دانم اگر از عشق بپرسند چه پاسخ بدهم...
نمی دانم اگر تنها ماندم چه کسی در خیال من پرسه خواهد زد...
همین است که می گویم...
با تردید اما می گویم...
من به احساس خودم مشکوکم...
سونای
28th November 2012, 03:26 PM
دلم برای کسی تنگ است
که چشمهای قشنگش را
به عمق آبی دریا می دوخت
و شعرهای قشنگی
چون پرواز (http://www.asheghaneha.ir/tag/%d9%be%d8%b1%d9%88%d8%a7%d8%b2) پرنده ها می خواند
دلم برای کسی تنگ است
کسی که خالی وجودم را از خود پر می کرد
و پری دلم را با وجود خود خالی
دلم برای کسی تنگ است
کسی که بی من ماند
کسی که با من نیست
دلم برای کسی تنگ است
که بیاید
و به هر رفتنی پایان دهد
دلم برای کسی تنگ است
که آمد
رفت
و پایان داد
کسی
…
کسی که من همیشه دلم برایش تنگ می شود
سونای69
28th November 2012, 04:17 PM
ببينيد حرف زدن چه چيز وحشتناكي است
كه بزرگترين احترام به هركس
اين است كه
برايش يك دقيقه سكوت ميكنند....
nafise khanom
28th November 2012, 05:42 PM
دعــــای بـــاران چــــرا ؟
دعــــای عشـــــــق بــخـــوان !
ایـــن روزهــا دلـــها تشــنه تــرند تـــا زمیــــن ،
......
خـــدایــــــــا.....
کمــــی عشـــــــق ببــــار
nafise khanom
28th November 2012, 05:44 PM
به قول زنده یاد حسین پناهی
جــــــــــا مــــــــانـــــــــــده اســــــــــــت . . . . . . . . .
چـــــــــــــــیــــــــ ـــــــــــز ی . . . . . . . . .
جـــــایــــــــی . . . . . . . . .
که هـــــــــــــیــــــچ گـــــــــاه . . . . . . . . .
دیــــــــگــــــر هـــــــیــــــــچ چــــــــیـــــز . . . . . . . . .
جـــایــــش را . . . . . . . . .
پـُــــــر نــــخـــواهـــد کــــرد . . . . . . . . .
nafise khanom
28th November 2012, 05:45 PM
یادم باشد زندگی را دوست دارم.
یادم باشد قلب کسی را نشکنم.
یادم باشد زمان، بهترین استاد است.
یادم باشد که عشق کیمیای زندگیست.
یادم باشد پاکی کودکیم را از دست ندهم.
یادم باشد زندگی، ارزش غصّه خوردن ندارد.
یادم باشد پل های پشت سرم را ویران نکنم.
یادم باشد هیچگاه از راستی نترسم و نترسانم.
یادم باشد از بچّه ها می توان خیلی چیزها آموخت.
یادم باشد برای درس گرفتن و درس دادن به دنیا آمده ام.
یادم باشد با کسی دشمنی نکنم شاید روزی دوستم شود.
یادم باشد که روز و روزگار خوش است و تنها، دل من، دل نیست.
یادم باشد با کسی آنقدر صمیمی نشوم شاید روزی دشمنم شود.
یادم باشد از چشمه ، درسِِ خروش بگیرم و از آسمان، درسِ پـاک زیستن.
یادم باشد که آدم ها همه ارزشمندند و همه می توانند مهربان و دلسوز باشند.
یادم باشد جواب کین را با کمتر از مهر و جواب دو رنگی را با کمتر از صداقت ندهم.
یادم باشد گره ی تنهایی و دلتنگی هر کس، فقط به دست دل خودش باز می شود.
یادم باشد قبل از هر کار، با انگشت به پیشانی ام بزنم تا بعدا با مشت بر فرقم نکوبم.
یادم باشد هر گاه ارزش زندگی یادم رفت در چشمان حیوان بی زبانی که به سوی قربانگاه
می رود زل بزنم تا به مفهوم بودن، پی ببرم.
نسیم بهآر
28th November 2012, 07:59 PM
او رفت تا بماند
اين سطر مختصر را گفتم که او بخواند
هر چه به او نگفتم مي خوام او بداند
او اولش نمي خواست ترکم کند وليكن
فهميد راز من را ، او رفت تا بماند.
مریم حیدرزاده
saamaaneh
28th November 2012, 09:32 PM
http://salijoon.info/mail2/910908/bozorgan/1/07.jpg
- - - به روز رسانی شده - - -
http://salijoon.info/mail2/910908/bozorgan/1/12.jpg
Outta_Breathe1020
28th November 2012, 10:18 PM
یادم باشه هیچوقت فکر نکنم آدما میفهمن من چی میگم!
باور میکنن چیزیو که میگم!
آدما هر چی دلشون میخواد فکر میکنن و باور میکنن!
ربطی نداره من واقعا کی هستم!
واقعا چیکار میکنم!
واقعا چه منظوری دارم!
اینا اصلا مهم نیست!
fly in the sky
28th November 2012, 11:47 PM
بمیرم برا قلب شما درد خودم از یادم رفت[tafakor]
آسمان آبی2020
29th November 2012, 12:46 AM
آنگاه که "تنهایی" تو را می آزارد ، به خاطر بیاور که خدا بهترین های دنیا را تنها آفریده !
آسمان آبی2020
29th November 2012, 12:47 AM
هیچ انتظاری ازکسی ندارم، و این نشان دهنده قدرت من نیست! مسئله ، خستگی از اعتمادهای شکسته است . . .
آسمان آبی2020
29th November 2012, 12:48 AM
بیا دلتنگی هامان را اندازه کنیم.. هر که دلش تنگ تر بود برنده!! کاش این بار تو برنده شوی...!
آسمان آبی2020
29th November 2012, 12:49 AM
روزهای بدی در زندگی آدم می رسد
که هیچ کسی حتی نمی پرسد:
" خوبی ؟ " برای چنین روزهای بدی
نیاز به یگانه مهربانِ دلسوزی داری
به شرطی که در روزهای خوب فراموشش نکرده باشی
و نامش چه زیباست ...
خدا ...
"hasan"
29th November 2012, 08:38 AM
نمیدونم این داستانه رو خوندید یا نه ولی تکرار کردنش ضرر نداره!!!
توی قصابی بودم که یه پیرزن اومد تو و یه گوشه وایستاد .
یه آقای خوش تیپی هم اومد تو گفت:
ابرام آقا قربون دستت پنج کیلو فیله گوساله بکش عجله دارم .....
آقای قصاب شروع کرد به بریدن فیله و جدا کردن اضافه هاش .....
همینجور که داشت کارشو میکرد رو به پیرزن کرد گفت: چی میخوای ننه ؟
پیرزن اومد جلو یک پونصد تومنی مچاله گذاشت تو ترازو گفت: همینو گوشت بده ننه .....
قصاب یه نگاهی به پونصد تومنی کرد گفت: پونصد تومن فقط اشغال گوشت میشه نِنه بدم؟
پیرزن یه فکری کرد گفت بده ننه!
قصاب اشغال گوشت های اون جوون رو میکند میذاشت برای پیره زن .....
اون جوونی که فیله سفارش داده بود همین جور که با موبایلش بازی میکرد گفت:
اینارو واسه سگت میخوای مادر؟
پیرزن نگاهی به جوون کرد گفت: سَگ؟!
جوون گفت اره..... سگ من این فیله ها رو هم با ناز میخوره .....
سگ شما چجوری اینا رو میخوره؟
پیرزن گفت: میخوره دیگه ننه ..... شیکم گشنه سنگم میخوره .....
جوون گفت نژادش چیه مادر؟ پیرزنه گفت بهش میگن توله سگ دوپا ننه .....
اینا رو برا بچه هام می خام ابگوشت بار بذارم!
جوونه رنگش عوض شد .....
یه تیکه از گوشتای فیله رو برداشت گذاشت رو اشغال گوشتای پیرزن .....
پیرزن بهش گفت: تو مگه ایناره بره سگت نگرفته بودی؟
جوون گفت: چرا
پیرزن گفت ما غذای سگ نمیخوریم ننه .....
بعد گوشت فیله رو گذاشت اون طرف و اشغال گوشتاش رو برداشت و رفت.
tick.274
29th November 2012, 11:16 AM
یادم باشه هیچوقت فکر نکنم آدما میفهمن من چی میگم!
باور میکنن چیزیو که میگم!
آدما هر چی دلشون میخواد فکر میکنن و باور میکنن!
ربطی نداره من واقعا کی هستم!
واقعا چیکار میکنم!
واقعا چه منظوری دارم!
اینا اصلا مهم نیست!
چرا فکر میکنید این بقیه هستن که حرف شما و منظورش رو نمیفهمن!؟!؟
شده اینجوری هم فکر کنید که شاید شما حرف دل اونهارو نمیشنوید و نمیفهمین؟
ببخشید فوضولی کردما، منظوری نداشتم
فقط چون منم تا به حال همچین حسی داشتم گفتم[golrooz]
Outta_Breathe1020
29th November 2012, 03:58 PM
چرا فکر میکنید این بقیه هستن که حرف شما و منظورش رو نمیفهمن!؟!؟
شده اینجوری هم فکر کنید که شاید شما حرف دل اونهارو نمیشنوید و نمیفهمین؟
ببخشید فوضولی کردما، منظوری نداشتم
فقط چون منم تا به حال همچین حسی داشتم گفتم[golrooz]
خواهش میکنم دوست عزیز!
درد اونا این نیست که من درکشون نمیکنم...!
من حرفم این بود که چرا کسی حرف آدمو باور نمیکنه! حرفم این بود چرا آدم حرفی بزنه وقتی در نظر آدما تاثیری نداره و هرچی بخوان فکر میکنن نه چیزی که تو واقعا هستی!
شاد باشید [golrooz]
سونای69
29th November 2012, 09:42 PM
بــه شــاخ و بــرگــم اعتمــاد نکــن،
تکيــه بــر هيــچ مــي زنــي!
مــن،
درخــت خــوش بــاوريم کــه بــه بهــار دل بستــه بــودم،
امــا
بــه مــوريــانــه هــا، بــاختــم . . .
سونای69
29th November 2012, 09:44 PM
تمام غصه هاي دنيارو ميشه با يك جمله تحمل كرد.
"خدايا ميدونم كه ميبيني"
ستاره 15
29th November 2012, 10:14 PM
نه روزهای آفتابی
نه روزهای بارانی
تنها همین روزهایم
که باد درونشان می وزد
و با لحنی شبیه لحن تو می گوید: دوستت دارم
برایم کافیست
elinaaa
30th November 2012, 01:09 AM
چقدر هوا سرد می شود
وقتی زمستان رفتنت می رسد
و گلبرگ های برف
گل می کند
بر موهای پریشانی ام...
تو از عریانی کدام شاخه آویزانی
کدام فصل تو را می کشد
پای پنجره تنهایی ام...؟!
saamaaneh
30th November 2012, 01:46 AM
تو کدوم کوهی که خورشید
از تو چشم تو می تابه
چشمه چشمه ابر ایثار
روی
سینه ی تو خوابه
تو کدوم خلیج سبزی
که عمیق ، اما زلاله
مثل اینه پاک و
روشن
مهربون مثل خیاله
کاش از اول می دونستم
که تو صندوقچه ی قلبت
مرهمی داری برای
زخم این همیشه خسته
کاش از اول می دونستم
که تو
دستای نجیبت
کلیدی داری برای
درای همیشه بسته
تو به قصه ها می مونی
ساده اما حیرت آور
شوق تکرار تو دارم
وقتی می رسم به آخر ...
وحید 0319
30th November 2012, 01:48 AM
وقتی ازم دور شدی یه لبخند زدی که به امید دیدار..
ولی من نفهمیدم گفتی دیدار به قیامت ....امیدوارم برای چند دقیقه تورو دوباره ببینم ...خدایا ازت خواهش میکنم....فقط همین یک بار...تا براش بمیرم...
reza-1369
30th November 2012, 02:01 AM
می خواهم قلبم شعله ای آبی و گیرا باشد و من در پرتو آن تا روز قیامت بسوزم و تو را تماشا کنم .
پس بدان دوستت دارم
M@hdi42
30th November 2012, 02:08 AM
عشق این زمونه یعنی ریا ودروغ/معنای ان نتوان کرد
نسیم بهآر
30th November 2012, 07:37 AM
تو را به دادگاه خواهم کشید ...
شاید به حبس ابد محکوم شوی. جزئیات جنایتت هنوز معلوم نیست.
اما
اثر انگشتت را ...
روی قلب شکسته ام یافته اند!!!
http://images.persianblog.ir/439697_6N2Dmi8Z.jpg
نسیم بهآر
30th November 2012, 08:11 AM
http://www.pic1.iran-forum.ir/images/up1/26161344686326673157.jpg
farzane*
30th November 2012, 12:27 PM
پیش هیچ آدمی به خطایت اعطراف مکن
آدم ها جنبه ندارند...!
ژست خدایی برایت می گیرند.
چکامه91
30th November 2012, 01:44 PM
اين روزها به من كه می رسی،
ازحالم نپرس.
اين يعنی بدترين شكنجه.
نارون1
30th November 2012, 02:34 PM
می روم دیگر شما یادم کنید
من که رفتم این غزلها را شما دفتر کنید
می روم تا دل ببندم دل به خوبیهایتان
باز هم دل بستم و زخمی شدم ، باور کنید !
"hasan"
30th November 2012, 03:52 PM
دست های کوچکش
به زور به شیشه های ماشین شاسی بلند حاجی می رسید
التماس می کند : آقا… آقا "دعا " می خری؟
و حاجی بی اعتنا تسبیح دانه درشتش را می گرداند
و برای فرج آقا "دعا " می کند !!!
http://www.njavan.com/forum/attachment.php?attachmentid=12887&d=1354276224
Sabo3eur
30th November 2012, 04:00 PM
زنــگ زدم جـابجـایـی هـای غـول آسـا بـیـان از پـای نـت جـَـمـَـم کـنـن
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
مـن کـه میـدونـم نمـیـتـونن میخـوام غـرامـت بگـیـرم =))))
نسیم بهآر
30th November 2012, 04:02 PM
دلت دریا ست میدانم
پر از احساس بارانی
،واین زیباست میدانم
در این ایام نورانی
دعایم کن ،
که قلبت چشمه جوشان خوبیهاست میدانم.
سونای69
30th November 2012, 05:40 PM
این روزها من
خدای سکوت شده ام
خفقان گرفته ام تا
آرامش اهالی دنیا
خط خطی نشود...
- - - به روز رسانی شده - - -
اینجا زمین است
اینجا زمین است رسم آدمهایش عجیب است
اینجا گم که میشوی
بجای اینکه دنبالت بگردنن
فراموشت میکندد.........
saamaaneh
30th November 2012, 07:30 PM
وقتی کسی را دوست دارید، حتی فکر کردن به او باعث شادی و آرامشتان می شود.
وقتی کسی را دوست دارید، در کنار او که هستید، احساس امنیت می کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، حتی با شنیدن صدایش، ضربان قلب خود را در سینه حس می کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، زمانی که در کنارش راه می روید احساس غرور می کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، تحمل دوری اش برایتان سخت و دشوار است.
وقتی کسی را دوست دارید، شادی اش برایتان زیباترین منظره دنیا و ناراحتی اش برایتان سنگین ترین غم دنیاست.
وقتی کسی را دوست دارید، حتی تصور بدون او زیستن برایتان دشوار است.
وقتی کسی را دوست دارید، شیرین ترین لحظات عمرتان لحظاتی است که با او گذرانده اید.
وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید برای خوشحالی اش دست به هر کاری بزنید.
وقتی کسی را دوست دارید، هر چیزی را که متعلق به اوست، دوست دارید.
وقتی کسی را دوست دارید، در مواقعی که به بن بست می رسید، با صحبت کردن با او به آرامش می رسید.
وقتی کسی را دوست دارید، برای دیدن مجددش لحظه شماری می کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید از خواسته های خود برای شادی او بگذرید.
وقتی کسی را دوست دارید، به علایق او بیشتر از علایق خود اهمیت می دهید.
وقتی کسی را دوست دارید، حاضرید به هر جایی بروید فقط او در کنارتان باشد.
وقتی کسی را دوست دارید، ناخود آگاه برایش احترام خاصی قائل هستید.
وقتی کسی را دوست دارید، تحمل سختی ها برایتان آسان و دلخوشی های زندگیتان فراوان می شوند.
وقتی کسی را دوست دارید، او برای شما زیباترین و بهترین خواهد بود اگرچه در واقع چنین نباشد.
وقتی کسی را دوست دارید، به همه چیز امیدوارانه می نگرید و رسیدن به آرزوهایتان را آسان می شمارید.
وقتی کسی را دوست دارید، با موفقیت و محبوبیت او شاد و احساس سربلندی می کنید.
وقتی کسی را دوست دارید، واژه تنهایی برایتان بی معناست.
وقتی کسی را دوست دارید، آرزوهایتان آرزوهای اوست.
وقتی کسی را دوست دارید، در دل زمستان هم احساس بهاری بودن دارید.
farzane*
30th November 2012, 08:17 PM
آدم ها همه می پندارند که همیشه زنده اند،
برای آنها تنها نشانه حیات،
بخار گرم تفس هایشان است!
کسی از کسی نمی پرسد : آهی فلانی!
از خانه دلت چه خبر؟!
گرم است؟
چراغش نوری دارد هنوز؟!
ستاره 15
30th November 2012, 08:40 PM
دلتنگی ات رودخانه ایست که در تمام شهر جاریست
من هرروز کرانه های آن را قدم می زنم
بعد سوار ماشین می شوم
راننده رادیو را روشن می کند
احتمال سیل وجود دارد و رودخانه ها طغیان خواهند کرد
شک ندارم همه اینها زیر سر توست
چکامه91
30th November 2012, 09:15 PM
تنهاییم را به گردن هیچکس نمی اندازم...گردن هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد!!!!
چکامه91
30th November 2012, 09:20 PM
من که به هیچ دردی نمیخورم
این دردها هستند که چپ و راست به من میخورند!
سونای69
1st December 2012, 12:13 AM
دلــم استـجـابـت دعـایـی را
دل دل می کنـد
کـه دیگـران گـاه مـحــال
و گـاه رویــا
می پنـدارنـدش ...
مهـربـونـی که از اینجـا می گـذری
واسـه استجـابـت ایـن دعـا
آمـیـن بگـو ...
لـطـفــا !
سونای69
1st December 2012, 12:15 AM
از روی کینــه نیــست ؛
اگــر خنجــر بــه سینــه ات می زننــد !
ایـن مردمــــان تنـــها بــه شــرط چاقـــو ،
دل مـــی برند ... !!!
وحید 0319
1st December 2012, 12:35 AM
ای کاش مانند پرنده ای بودم که بالهایش را به هرسوی که اراده می کرد حرکت می دادو به نقطه بی سرنجام که نمی دانست عاقبت چه خواهد بود سفر می کرد.
وحید 0319
1st December 2012, 12:36 AM
ای کاش در این هوای بارانی دستی از سر دلسوزی بر سرم کشیده می شد. یا آغوشی بود که خود را بر روی آن بینداز ای کاش من تنهاترین نبودم. ای کاش صدای بغض گرفتم رو آسمان با آن عظمتش می شنید.م.و از ته دل بگریم.
آسمان آبی2020
1st December 2012, 02:07 AM
خاطراتت صف کشیده اند !
یکی پس از دیگری …
حتی بعضی هاشان آنقدر عجولند که صف را بهم زده اند !
و من …
فرار می کنم
از فکر کردن به تو
مثل رد کردن آهنگی که …
خیلی دوستش دارم خیلی !
آسمان آبی2020
1st December 2012, 02:09 AM
آدم ها زود پشیمان میشوند…
گاهی از گفته هایشان، گاهی از نگفته هایشان…
گاهی از گفتن نگفتنی هایشان…
و گاهــی هم از نگفتن گفتنی هایشـــــــان…
آسمان آبی2020
1st December 2012, 02:13 AM
چه ازدحامی به پا کرده ای در من،
همین تو یک نفر !
آسمان آبی2020
1st December 2012, 02:19 AM
http://fa.azadnegar.com/files/fa/imagecache/news_image/134360713919.jpg
farzane*
1st December 2012, 02:37 AM
انسان ممکن است با یک نفر بیست سال زندگی کند و آن شخص برایش یکغریبه باشد ؛می تواند با یک نفر بیست دقیقه وقت بگذراند و تا آخر عمر فراموشش نکند...
اوریانا فالاچیگو
آسمان آبی2020
1st December 2012, 02:44 AM
اگر دری در میان ما بود
میکوفتم
درهم میکوفتم
اگر میان ما دیوار بود
بالا میرفتم،پایین می آمدم
فرو میریختم
اگر کوه بود،دریا بود
پا میگذاشتم
بر نقشه ی جهان و
نقشه ای دیگر میکشیدم
اما
میان ما هیچ نیست
هیچ
وتنها با هیچ
هیچ کاری نمیتوان کرد
نسیم بهآر
1st December 2012, 08:08 AM
برایت چه بخواهم زخدا ؟
بهتر از اینکه خودش پنجره باز اتاقت باشد
عشق محتاج نگاهت باشد
خلق لبریز دعایت باشد
و دلت تا به ابدوصل خدایی باشد"که همین نزدیکیست" "
نسیم بهآر
1st December 2012, 08:10 AM
اینکه با قدم های تو کبوتری پر نمی زند ، نشان از پاکی روح توست...
آنها بوی آسمان را در روح تو با تمام وجودشان احساس میکنند...
پس...همیشه مراقب روح آسمانیت باش...همیشه...
پیمان هادی فرکوش
1st December 2012, 12:45 PM
بعضي از مواقع مرگ بهتر از زندگي است....
نارون1
1st December 2012, 01:28 PM
همچون روز روشن بر من هویداست
که در مسیر زندگی ات روانه خواهی شد
و شاید هیچگاه من در خاطرت نمانم
و من بی شک هر جا باشم
نشانی از تو دارم
که با تو بودن را برایم زنده می کند
تو می روی و من با لبخند بدرقه ات می کنم
من می مانم و کوله باری از احساس تنهایی
می مانم
باز هم مثل همیشه
اما می دانم
در تنهایی هم
با من هستی
saamaaneh
1st December 2012, 02:02 PM
غربت خودم را احساس می کنم
غربتی در این دنیای غریب
شکوه شکفتن در من پژمرده
هیجان صدا در من شکسته
بغض در گلوگاه دقایقم خفه شده
و اشک ها یکی پس از دیگری بر گونه آرزوهایم می چکد
آری ، آغاز دوباره زیست و هزاران بار مردن یعنی این
یعنی پا نهادن در جاده بی انتهای هیچ
یعنی گم شدن در پستویی از تنهایی
یعنی در گور گناهانت خشکیدن
یعنی انگشتانت را در چرخ شعرهایت له کردن
من فرق سپیده و شامگاه را نمی دانم
برای من همیشه همه چیز سیاه است
و شاید در اوج شادی هایم خاکستری رنگ شود
چهره هیچ کس را به یاد نمی آورم
کسی برایم به یاد ماندنی نیست
پرواز برایم ممکن نیست چرا که نه فرشته ام ٬ نه پرنده
من انسانم ، انسانی از جنس خاک ...
وحید 0319
1st December 2012, 03:08 PM
شاید دیگر کسی مرا نخواهد زور که نیست
خودم هرموقع بفهمم میروم...کاری با کسی ندارم...
فقط امیدوارم دق نکنم.......................................... ...
وحید 0319
1st December 2012, 09:42 PM
تلخ ترین حرف : دوستت دارم اما …شیرین ترین حرف : … اما دوستت دارم
وحید 0319
1st December 2012, 09:44 PM
آغوشت ٬ علم را زیـر سوال می برد !آنقدر آرامم میکندکه هیچ مُسکنی جایش را نمی گیرد . . .
- - - به روز رسانی شده - - -
آغوشت ٬ علم را زیـر سوال می برد !آنقدر آرامم میکندکه هیچ مُسکنی جایش را نمی گیرد . . .
وحید 0319
1st December 2012, 10:05 PM
یک قلب پاک از تمام مکان های دیدنی جهان زیباتر است
وحید 0319
1st December 2012, 10:07 PM
خانه ی دل جای بیگانه نیست ، زود بیا تو میخوام درو ببندم[cheshmak]
وحید 0319
1st December 2012, 10:09 PM
در دفتر زندگیت برای سفید ماندن صفحه ی غصه هات همیشه دعا می کنم
وحید 0319
1st December 2012, 10:10 PM
من به خطو خبری از تو قناعت کردم / قاصدک کاش نگویی که خبر یادت نیست
وحید 0319
1st December 2012, 10:12 PM
وحشت از عشق که نه ، ترسم از فاصله هاست
وحشت از غصه که نه ، ترسم از خاتمه هاست
ترس بیهوده ندارم ، صحبت از خاطره هاست
صحبت از کشتن ناخواسته عاطفه هاست
کوله باری پر از هیچ ، که بر شانه ماست
گله از دست کسی نیست ، مقصر دل دیوانه ی ماست
"hasan"
1st December 2012, 10:46 PM
خوب میدانم
آخر یک روز خفه میشوم
از بس دردهایم را نجویده قورت میدهم...
نارون1
2nd December 2012, 10:50 PM
دستانم بوی گل می داد
مرا گرفتند
به جرم چیدن گل
به کویر تبعیدم کردند
و یک نفر نگفت:
شاید گلی کاشته باشد
وحید 0319
3rd December 2012, 12:08 AM
میان مشغله ها گم شده ام اما...
"دلم برای هوای يك دوست،
همیشه بیکارست."
"hasan"
3rd December 2012, 12:08 AM
اشتباه من این بود
هر کجا رنجیدم لبخند زدم
فکر کردند درد نداره
محکم تر زدند ...
وحید 0319
3rd December 2012, 12:10 AM
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
و دلم بس تنگ است
بی خیالی سپر هر درد است
باز هم میخندم
آن قدر میخندم که غم از روی رود...
وحید 0319
3rd December 2012, 12:13 AM
دوستی خاطره ای نیست که از یاد رود
خاروخاشاک سبک نیست که برباد رود
دوستی با تو بهاریست پراز عشق وامید
دوستی با تو محال است که از یاد رود.
م.محسن
3rd December 2012, 12:14 AM
رسم زمان فراموشی است اما فراموش مکن کسی از لابلای زمان همواره به یاد توست
وحید 0319
3rd December 2012, 12:22 AM
سلامتي رفقايي كه ميخ نگاهشون، لاستيك دلمون و پنچر كرده تا ما بي زاپاس تو جاده رفاقت بمونيم..
- - - به روز رسانی شده - - -
دستهایم به آرزوهایم نرسید آنها بسیار دورند !اما درخت سبز صبرم می گوید:امیدی هست.....دعایی هست .....خدایی هست.....
وحید 0319
3rd December 2012, 12:30 AM
دوست خوب پادشاه بی تاج وتختیست...
که بردل حکومت میکند...
سلام پادشاه...
وحید 0319
3rd December 2012, 12:32 AM
در آرزوهایت مرا جا کن، چون من در زیباترین دعاهایم تو را یاد کردم..
وحید 0319
3rd December 2012, 12:34 AM
دوستي رو از زنبور ياد نگرفتم كه وقتي از گلي
جدا ميشه ميره سراغ گل ديگه.....
بلكه دوستي رو از ماهي ياد گرفتم
كه وقتي از آب جدا ميشه مي ميره
وحید 0319
3rd December 2012, 12:36 AM
شب است و در بدر كوچه هاي پر دردم . فقير و خسته به دنبال گمشده ام مي گردم.اسير ظلمتم اي دوست پس كجا ماندي . من به اعتبار تو فانوس نياوردم .......
- - - به روز رسانی شده - - -
شب است و در بدر كوچه هاي پر دردم . فقير و خسته به دنبال گمشده ام مي گردم.اسير ظلمتم اي دوست پس كجا ماندي . من به اعتبار تو فانوس نياوردم .......
م.محسن
3rd December 2012, 12:37 AM
شبی دنبال معنایی برای دوست میگشتم
تو بالاتر ز هر معنا و من بیهوده میگشتم
وحید 0319
3rd December 2012, 12:37 AM
همه برایم دست تکان دادند، اما کم بودند دستانی که تکانم دادند.
دوست و دست بسیارند ولی "دست دوست" اندک.
دست دوستیت جاودان...
م.محسن
3rd December 2012, 12:40 AM
وقتی از غربت ایام دلم می گیرد
مرغ امید من از شدت غم می میرد
دل به رویای خوش خاطره ها می بندم
باز هم خاطره ات دست مرا می گیرد
وحید 0319
3rd December 2012, 12:40 AM
در این زمانه که شرط حیات نیرنگ است
دلم برای رفیقان با وفا تنگ است
وحید 0319
3rd December 2012, 12:42 AM
رفتم تو کوه داد زدم .. یعنی از من خوشگل ترم هست !؟
صدا اومد هست هست هست … هیچی دیگه برگشتم خونه![nishkhand]
برای اینکه لحظه ای بخندید ......[cheshmak]
وحید 0319
3rd December 2012, 12:43 AM
ستمه وقتی که فکر یه نفر نمیزاره بخوابی بعد ک با هزار زور خوابت میبره همون کسی که به فکرش بودی بهت زنگ بزنه ولی تو خواب باشیو نتونی جواب بدی...
ستمه نه!!!
وحید 0319
3rd December 2012, 12:46 AM
ارادتمند کسانی هستم که تو خاطرمون ابدی هستن و تو خاطرشون عددی نیستم!..
وحید 0319
3rd December 2012, 12:48 AM
بهترین سلام تقدیم کسی که معرفتش دریاست،گهگاهی هم دلش به یاد دل ماست.
وحید 0319
3rd December 2012, 12:49 AM
گاه يک لبخند آنقدر عميق ميشود که گريه ميکنيم ، گاه يک نگاه آنچنان سنگين است که چشمانمان رهايش نميکنند ، گاه يک سکوت انقدر شيرين است که جذبش ميشويم ،وگاه يک دوستى آنقدر ماندگار است که دچارش ميشويم .
گریه ورها نکردن وجذب شدن و دچا ر شدن چه لذتی داره ....[cheshmak][golrooz]
وحید 0319
3rd December 2012, 12:51 AM
روزگارت بر مراد
روزهایت شاد شاد
آسمانت بی غبار
سهم چشمانت بهار
قلبت از هر غصه دور
بزم عشقت پرسرور
بخت و تقدیرت قشنگ
عمر شیرینت بلند!
م.محسن
3rd December 2012, 12:51 AM
من یاد خوش دوست به دنیا ندهم
لبخند خوشش به هور رعنا ندم
گر یاد کند مرا هر از گاهی چند
گرد رخ وی به چشم بینا ندهم
وحید 0319
3rd December 2012, 12:57 AM
ای دوست،
ما همانیم که بایاد تو مستیم هنوز...
از دوری تو جام بدستیم هنوز...
درخلوت خود،یاد ما باش که ما،
درخلوت خود،یاد تو هستیم هنوز..
وحید 0319
3rd December 2012, 01:00 AM
سلام ببخشید این وقت شب مزاحم شدم یه سوال خیلی ذهنمو در گیر کرده خواستم ببینم اگه با یه ماشین صفر کیلومتر دنده عقب بری کیلومتر شمارش منفی میشه ؟؟؟[cheshmak]
م.محسن
3rd December 2012, 01:01 AM
دریا از من گله مند است چون همواره وسعت دل مهربانت را به رخ او میکشم
وحید 0319
3rd December 2012, 01:03 AM
ببخشید این موقع شب مزاحم شدم میخواستم ببینم هواپیمابوق داره یانه[nishkhand]
وحید 0319
3rd December 2012, 01:04 AM
توي زندگي هر كس؛شبهايي ست...كه هيچ وقت صبح نمي شود!!!...امشب از اون شباست . :'(
وحید 0319
3rd December 2012, 01:06 AM
برای حرفهای راستی که میزنیم وقتی که برای ثابت کردن درستی مطلب خدارا قسم میخوریم باور نمیکنند.. وقتی جان بی ارزش خود را به زبان می آوریم باور میکنند!!!.
ما چه کرده ایم با خود و ارزش هایمان!!!.
خدایا تو ببخش
وحید 0319
3rd December 2012, 01:07 AM
خداوند برای دشواریهای زندگی سه راه قرار داده است: خنده، خواب و امید.
وحید 0319
3rd December 2012, 01:09 AM
پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم اَدم....
با تو رازی دارم !..
اندکی پیشتر اَی ..
اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!.
... زیر چشمی به خدا می نگریست !..
محو لبخند غم آلود خدا ! .. دلش انگار گریست .
نازنینم اَدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!..
یاد من باش ... که بس تنهایم !!.
بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !!
به خدا گفت :
من به اندازه ی ....
من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ...
به اندازه عرش ..نه ....نه
من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !!
اَدم ،.. کوله اش را بر داشت
خسته و سخت قدم بر می داشت !...
راهی ظلمت پر شور زمین ..
طفلکی بنده غمگین اَدم!..
در میان لحظه ی جانکاه ، هبوط ...
زیر لبهای خدا باز شنید ،...
نازنینم اَدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ...
نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !...
که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !!!!
نازنینم اَدم .... نبری از یادم ؟؟!!!!..[afsoorde][afsoorde]
وحید 0319
3rd December 2012, 01:12 AM
جز وصل تو دل به هرچه بستم، توبه
بي ياد تو هرجا كه نشستم، توبه
در حضرت تو توبه شكستم صدبار
زين توبه كه صدبار شكستم، توبه
- - - به روز رسانی شده - - -
خداوندا
دنیای آشفته ی درونم را که تنها از نگاه تو پیداست ، با لالایی مهربان خود ، آرام کن
تا وجود داشتن و بودن را به زیبایی احساس کنم . . .
وحید 0319
3rd December 2012, 01:13 AM
خدایا من به عنوان بنده حاجتم را گفتم
امیدوارم اگر قرار به برآورده نشدنش هست
از حکمت تو باشد تا بی لیاقتی من . . .
وحید 0319
3rd December 2012, 01:16 AM
خطا از من است، می دانم.
از من که سالهاست گفته ام “ایاک نعبد"
اما به دیگران هم دلسپرده ام.
از من که سالهاست گفته ام "ایاک نستعین"
اما به دیگران هم تکیه کرده ام.
اما رهایم نکن...
وحید 0319
3rd December 2012, 01:21 AM
الو:سلام اونجا منزل خداست؟ اين منم مزاحمي كه اشناست.هزار دفعه اين شماره را دلم گرفته است!ولي هنوزم در انتظار يك صداست. تو كه گفتي جواب سلام واجب است به ما كه ميرسه حساب بنده ها جداست؟ الو الو دوباره قطع و وصل ميشه. خرابي از دل منه يا عيب از سيم هاست؟ الو... خدا؟؟؟
وحید 0319
3rd December 2012, 01:25 AM
خدا جونم امشب میمونم پیشت تنها نباشی گرچه خودم تنهام مثل تو عین تو ...ولی تا صبح سرتو بذار رو شونه هام منم میذارم با هم از تنهایی مون بگیم...
چه دوستی دارم من خدای بزرگم دوستت دارم:x
وحید 0319
3rd December 2012, 01:28 AM
مادرم میگفت شنیدم پسر همسایه خیلی مومن است. نمازش ترک نمی شود. زیارت عاشورا می خواند. روزه میگرد. مسجد میرود ... خیلی پسر با خداییست ...
لحظه ای دلم گرفت ... در دل فریاد زدم باور کنید من هم ایمان دارم ... نماز نمیخوانم ولی لبخند روی لبهای مادرم خدا را به یادم میاورد ... دستهای پینه بسته پدرم را دستهای خدا میبینم ... زیارت عاشورا نمیخوانم ولی گریه یتیمی در دلم عاشورا برپا میکند ... نه من روزه نمیگی
رم ولی هر روز از آن دخترک فال فروش فالی را میخرم که هیچوقت نمیخوانم ... مسجد من خانه مادربزرگ پیر و تنهایم است که با دیدن من کلی دلش شاد میشود ... خدای من نگاه مهربان دوستی است که در غمها تنهایم نمیگذارد ... برای من تولد هر نوزادی تولد خداست و هر بوسه عاشقانه ای تجلی او ...
مادرم ... خدای من و خدای پسر همسایه یکیست ... فقط من جور دیگری او را میشناسم و به او ایمان دارم ... خدای من دوست انسانهاست نه پادشاه آنها ..
البته بماند ....[cheshmak]
نسیم بهآر
3rd December 2012, 08:02 AM
خدایا من به عنوان بنده حاجتم را گفتم
امیدوارم اگر قرار به برآورده نشدنش هست
از حکمت تو باشد تا بی لیاقتی من . . .
فوق العاده بود.مرسی
aleyasin
3rd December 2012, 08:41 AM
حرفها سه دسته اند :
دسته اول : گفتنی ها ،
دسته دوم : نوشتنی ها ،
و دسته سوم : قورت دادنی و خوردنی ها و دم بر نیاوردنی ها
دو تای اول سبک ات می کنند سومی سنگینت ...
نارون2
3rd December 2012, 01:44 PM
از لحظات زندگی باید کدامین راپسندید
دوست ودشمن هردو یکنفرند مارا بازی میدهند
بازی جدیدی نیست کهنه شده آدم خوب آدم بد
باید دوست دوست بود ودشمن دشمن
saamaaneh
3rd December 2012, 01:45 PM
گفتم: چشمم، گفت: به راهش میدار
گفتم: جگرم، گفت: پر آهش میدار
گفتم که: دلم، گفت: چه داری در دل
گفتم: غم تو، گفت: نگاهش میدار
نارون2
3rd December 2012, 01:48 PM
شاید این بار دگر فرصت دیدار نباشد
شاید این بار دگر تاب وتوان درپا نباشد
تو اسیر دل وما دربدر کوچه تنهاایی خود
باشد این بار تورا یاری از یار نباشد
چکامه91
3rd December 2012, 02:03 PM
مي خواهم عروسک وار زندگي کنم!!!
تا اگر سرم به سنگ خورد نشکند.
تا اگر دلم را کسي شکست چيزي احساس نکنم.
تا اگر به مشکلات زندگي برخوردم بي پروا به آغوش صاحبم ,
که دخترک کوچکي بيش نيست پناه آورم .
رضوس
3rd December 2012, 02:53 PM
میدونی دل اسیره/دل اسیره تا بمیره
میدونی بدون توووو/دلم آروم نگیره
چکامه91
3rd December 2012, 11:41 PM
نمی دانم چه می خواهم خدایا
به دنبال چه می گردم شب و روز
چه می جوید نگاه خسته من
چرا افسرده است این قلب پرسوز
ز جمع آشنایان می گریزم
به کنجی می خزم آرام و خاموش
نگاهم غوطه ور در تیرگی ها
به بیمار دل خود می دهم گوش
گریزانم از این مردم که با من
بظاهر همدم و یکرنگ هستند
ولی در باطن از فرط حقارت
به دامانم دوصد پیرایه بستند
از این مردم، که تا شعرم شنیدند
برویم چون گلی خوشبو شکفتند
ولی آن دم که در خلوت نشستند
مرا دیوانه ای بدنام گفتند
دل من، ای دل دیوانه من
که می سوزی ازین بیگانگی ها
مکن دیگر ز دست غیر فریاد
خدارا، بس کن این دیوانگی ها
نسیم بهآر
4th December 2012, 06:56 AM
آدمــا گاهــی لـــازمه چنــد وقــت کــرکــره شـونـو بکشــن پــایین
یــه پــارچــه ســـــیــاه بـزنـن درش و بنـویســـــــــن
کســـی نمــــرده ، فقــــط دلــــم گـــرفتــــه
نسیم بهآر
4th December 2012, 06:59 AM
گاهي بايد با تمام وجود زنانگيت را خرج کني...!!
گاهي بايد با تمام وجود مردانگيت را خرج کني...!!
در مشکلات...!!
در باهم بودنها...!!
در کوتاه آمدن ها...!!
در روزگار سردو گرم...!!
در ادامه راه حتي پياده...!!
آن موقع هست که ميتواني به زنانگيت افتخار کني...!!
آن موقع هست که ميتواني به مردانگيت افتخار کني...!!
نسیم بهآر
4th December 2012, 07:10 AM
ایـن روزهـا،
بـا تـو،
بـه وسـعـت تـمـام نـداشـتـه هـایـم،
حـرف دارم...
امـا مـجـالـی نـیـسـت تـا بـنـشـیـنـی بـه پـای ایـن هـمـه حـرف،
دلـم تـنـگ اسـت،
فـقـط بـرای حـرف زدن بـا تـو...
LUCKLY
4th December 2012, 12:15 PM
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم
دلِ بیمارْ شد از دست؛ رفیقان مددی!
تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم
آن که بی جرم برنجید و به تیغم زد و رفت
بازش آرید؛ خدا را! که صفایی بکنیم
خشک شد بیخ طرب، راه خرابات کجاست؟
تا در آن آب و هوا نَشو و نمایی بکنیم
مدد از خاطر رندان طلب ای دل! ور نه
کار صعب است، مبادا که خطایی بکنیم
سایه طایر کم حوصله کاری نکند
طلب از سایهٔ میمون هُمایی بکنیم
دلم از پرده بشد، حافظ خوشگوی کجاست؟
تا به قول و غزلش ساز نوایی بکنیم
saamaaneh
4th December 2012, 03:18 PM
بعضی از آدم ها انقدر نگاهشان
چشم هایشان
دست هایشان
مهربان است ..که دلت میخواهد
یکبار در حقشان بدی کنی و نامهربانی
و ببینی نگاهشان،چشم هایشان،دست هایشان
وقتی نامهربان میشود چگونه است
در نهایت حیرت تو
میبنی
مهربان تر میشوند انگار
بدیت را با خوبی
نامهربانی ات را با مهربانی
پاسخ میدهند
چقدر دلم تنگ است برای دیدن چنین ادم مهربانی...
پیمان هادی فرکوش
4th December 2012, 03:35 PM
دلم براي خودم ميسوزد[afsoorde]...
وحید 0319
4th December 2012, 06:53 PM
اگر میتوانستم به اندازه ای که دوستت دارم بغلت کنم،استخوانهایت شکسته بود
- - - به روز رسانی شده - - -
اگر میتوانستم به اندازه ای که دوستت دارم بغلت کنم،استخوانهایت شکسته بود
نارون1
4th December 2012, 07:42 PM
مگر پاییز چیست؟
بهار دومی که در آن…
تمام برگ ها مثل گل ها هستند…
نارون1
4th December 2012, 07:43 PM
تو به اندازه تنهایی من… خوشبختی…
من به اندازه زیبایی تو …غمگینم…
نارون1
4th December 2012, 07:54 PM
من نه عاشق بودم
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من
من خودم بودم و یک حس غریب
که به صد عشق و هوس می ارزید
من خودم بودم و دستی که صداقت می کاشت
من خودم بودم و هر پنجره ای
که به سرسبزترین نقطه ی بودن وا بود
من نه عاشق بودم
و نه دلداه ی گیسوی بلند
و نه آلوده به افکار پلید
و خدا می داند
سادگی از ته دلبستگی ام پیدا بود
من به دنبال نگاهی بودم
که مرا از پس دیوانگی ام می فهمید
آرزویم این بود
دور اما چه قشنگ
تا روم در دروازه ی نور
تا شوم چیده به شفافی صبح…
وحید 0319
4th December 2012, 07:55 PM
دل که بگیرد ....همه گیر میشود..
چشمان - گوش ها- دهان - پاها - دست ها -از کار میافتند و همگی قلب میشوند ..می تپند....
ستاره 15
4th December 2012, 08:15 PM
کلمات
شاعر نمیشوند كلمات
مگر آنكه پرتاب شوند
از پنجرهای
به كوچهای
چکامه91
4th December 2012, 08:16 PM
من خسته ام
وغرورم اجازه نمی دهد بیفتم از پا.
حتی تبرهایی که در ریشه هایم گیر کرده اند
با تعجب نگاهم می کنند:
این درخت مگر چند ساله است!!
ستاره 15
4th December 2012, 08:18 PM
جهان را به شاعران بسپارید
مطمئن باشیدکلمات را بیدار می کنند
و در کرت ها٬ گل و گندم می کارند
جهان را به شاعران بسپارید
بیابان و باران هردو خوشحال می شوند
و هردو جوانه می زننداز سرانگشت کودکان دبستانی
جهان را به شاعران بسپارید
مطمئن باشید سربازان ترانه می خوانند
وعاشق می شوندو تفنگ ها سر بر قبضه می گذارند
وبیدار نمی شوند
جهان را به شاعران بسپارید
دیوارها فرو می ریزند
ومرزها رنگ می بازند
درختان به خیابان می آیند
در صف اتوبوس به شکوفه می نشینند
و پرندگان سوار می شوند
وبه همه ی همشهریان
تخمه ی آفتابگردان تعارف می کنند
مگر همین را نمی خواستید؟
پس چرا بیهوده معطل مانده اید؟
از تامل و تردید دست بردارید
و جهان را به شاعران یسپارید
این قافیه های سرگردان
اگر سر از صندوق ها در نیاورندپیر می شوند
و پرنده نمی شوند
و جهان بی پرنده
جهنمی است که فقط شلیک می کند
چکامه91
4th December 2012, 10:18 PM
دلتنگی هایم مثل کلافی به دورم پیچیده اند،
هر بار که با خودم درد و دل می کنم، گره بغضم کورتر می شود....
Ehsan M
4th December 2012, 11:31 PM
بعدها ...
دلت برایم تنگ خواهد شد ...
آرزوي
4th December 2012, 11:52 PM
انتظار، آغوش خیالش را به دقایق بارانی ام سپرد. بامن بگو کجای شهر به پایان می رسد !قلمرو این ابرهای بارانی....از آرزو
نسیم بهآر
5th December 2012, 07:17 AM
بخدا گفتم: " بیا جهان را قسمت کنیم، آسمون واسه من ابراش مال تو، دریا مال من موجش مال تو، ماه مال
من خورشید مال تو ... ".خدا خندید و گفت: " بندگی کن، همه دنیا مال تو ... من هم مال تو ...
http://www.3jokes.com/gallery/d/35178-1/3Jokes_Emotional+_35_.jpg
"hasan"
5th December 2012, 10:22 AM
پنجره را باز کن
و از بوی باران لذت ببر
خوشبختانه باران ارث پدر هیچکس نیست...
حسین پناهی
saamaaneh
5th December 2012, 03:15 PM
بی آرزو چه می کنی ای دوست؟
با مرده ای در درون خویش به ملال سخنی می گویم.
هوا خاموش ایستاده است
وز آخرین کوچ پرندگان پر هیاهو سالها می گذرد
آب تلخ این تالاب اشک بی بهانه من نیست
به چه می گریی نمیدانم
زمستان ها همه در من است
به هر اندازه که بیگانه سر بر شانه ات بگذارد
باری آشناست غم
نارون2
5th December 2012, 04:54 PM
این روزها همه جا صحبت از توست همراه
تو همیشه ورد زبانهایی
اعتباری هم هستی گاهی هستی گاهی نیستی
ولی هیچ کسی تنها نیست
نارون2
5th December 2012, 04:59 PM
گاهی بغض میکنم فقط گاهی نترس
بقیه روزها گریه میکنم
دق میکنم
میمیرم
نارون2
5th December 2012, 05:12 PM
همه روز وشب دعایم
برسد به آشنایی
که شود دلش پر از مهر
بگیرد نشان ز مایی
Ehsan M
5th December 2012, 05:49 PM
همه را صدا زدم جز خدا . . .
هیچ کس جوابم را نداد جز خدا . . .
saamaaneh
5th December 2012, 06:46 PM
من یاد گرفته ام
وقتی اشک می ریزم ...
منتظر هیچ دستــــــــــــــی نباشم
وقتی از درد زخم هایم به خودم می پیچم
مرهمی باشم بر جراحتــــــــــم
من یاد گرفته ام که اگر زمین می خورم خودم برخیــــــــــزم
من یاد گرفته ام راهی را بسازم به صداقت
من یاد گرفته ام که همه رهگذرنــــــــد
همـــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــه
ستاره 15
5th December 2012, 07:57 PM
http://up.shereparsi.com/Documents/emza.JPG?w=497
ستاره 15
5th December 2012, 08:03 PM
خدا همان است که پیش روی ماست
ناتانائیل ٬ آرزو مکن که خدار ا
در جایی جز همه جا بیابی .
هر مخلوقی نشانی از خداست
و هیچ مخلوقی او را هویدا نمی سازد.
هماندم که مخلوقی نظر ما را به خویشتن منحصر کند
ما را از خدا بر می گرداند.
خداوند همان است که پیش روی ماست.
" مائده های زمینی "
(آندره ژید )
ستاره 15
5th December 2012, 08:08 PM
آنگاه بانوي پر غرور عشق خود را ديدم
در آستانه پر نيلوفر،
كه به آسمان باراني مي انديشيد
و آنگاه بانوي پر غرور عشق خود را ديدم
در آستانه پر نيلوفر باران،
كه پيرهنش دستخوش بادي شوخ بود
و آنگاه بانوي پر غرور باران رادر آستانه نيلوفرها،
كه از سفر دشوار آسمان باز مي آمد.
احمد شاملو
نارون2
6th December 2012, 12:48 AM
رویاهایم را در کنار کسانی گذراندم که بودند ولی نبودند
همراه کسانی بودم که همراهم نبودند
دلم را کسانی شکستند که هرگز قصد شکستن دل آنها را نداشتم
و تو چه دانی که عشق چیست
عشق سکوتی است در برابر همه اینها!
- - - به روز رسانی شده - - -
گاهي با يك ليوان ابميوه هم ميتوان مست شد
اگر انكه بايد باشد "باشد"
نارون2
6th December 2012, 12:50 AM
دیگر دستم به نقاشی نمی رود..
به شعر میرود..به خیال می رود...
و حافظ چه میدانی که با دل من چه می کند...
نارون2
6th December 2012, 12:52 AM
لعنت...
لعنت به این دنیای هرکی به هرکی و ...
هیشکی به هیشکی...
که ادما ...
حتی برای عاشق نشدن هم...
از خودشون اختیاری ندارن...!!
- - - به روز رسانی شده - - -
نگران نباش...
حال دلم خوب است
آرام ...
گوشه اي نشسته و روياهايش را به خاك ميسپارد
نارون2
6th December 2012, 12:53 AM
چشمانم را باز میکنم و او نیست ، این بی رحمانه ترین اتفاق هر روز است .
نارون2
6th December 2012, 12:55 AM
چه لحظه ي درد آوريه وقتي ميبرسه خوبي؟اشك تو چشات جمع ميشه...5خط تايب ميكني ولي بجايenterهمه رو باك ميكني و اجبارا مينويسي:خوبم مرسي.توخوبي؟
نارون2
6th December 2012, 12:57 AM
دارم سعی می کنم همرنگ جماعت شوم،
آهای جماعت...
میشود کمکم کنید؟؟؟؟؟؟
شما دقیقا چه رنگی هستید؟!
نارون2
6th December 2012, 12:58 AM
حالا که رفته ای
ساعتهــــا به این می اندیشم ، که چرا زنــــده ام هنـــوز ؟
مگـه نگفتـــه بــودم بی تــــو میمیرم ؟
خدا یادش رفته است مرا بکشــــد
یا تــــــو قرار است برگردی ؟
h.mohammadi
6th December 2012, 12:59 AM
حـــــوا که بغـــــض کنـــــد حتى خـــــدا هم اگرســـــیب بیـــــاورد چیزى به جز آغـــــوش آدم آرامـــــش نمى کند…..
نارون2
6th December 2012, 01:00 AM
چگونه میشود که از تنها مسیر قلبت هیچگاه به تو نمیرسم؟!
وقتی احتمال به مقصد رسیدن دوراهی ها هم حداقل پنجاه درصد است!!!!
h.mohammadi
6th December 2012, 01:03 AM
چه لحظه ي درد آوريه وقتي ميبرسه خوبي؟اشك تو چشات جمع ميشه...5خط تايب ميكني ولي بجايenterهمه رو باك ميكني و اجبارا مينويسي:خوبم مرسي.توخوبي؟
عالی بود واقعا عالی مرررررررررررررررررررررررر سی
نارون2
6th December 2012, 01:04 AM
در دیده ما نقش رخ دوست اگر نیست، یادش به دلم لحظه ای از سینه جدا نیست.
در سینه ی بی کینه ما نقش تو جاریست،هر چند که در دیده ما جای تو خالیست.
نارون2
6th December 2012, 01:05 AM
این روزها هر كسی مرا میبیند، از حال و روز من میپرسد...
شك نكن كه اگر هم از حالم بگویم، هیچ كس نمیفهمد...
همین قدر بدان كه بـــه طــــرز خیـلی خیـلی تلخـــی آرامــم...
نارون2
6th December 2012, 01:08 AM
یکی از بدترین ظلم هایی که “عطرها” و “آهنگها” به ما میکنن اینه که بدون اجازه گرفتن ، هولمون میدن وسط خاطرات ! .
- - - به روز رسانی شده - - -
اعصابم این روزها عین بیسکویت شده …
از اون بیسکویت هایی که یک هفته میمونه ته کیفت ، که یادت میره بخوریش …
همون ته له میشه ، خورد میشه ، پوووووودر میشه !
نارون2
6th December 2012, 01:09 AM
دلـــم یـک غــریبــه مـی خــواهـد
بیـــایــد بنشینــد فقـــط سکـــوتــ کنـد
و مـــن هــی حـــرفـــ بــزنــم و بـــزنـــم و بــزنــم
تـــا کمــی کـــم شــود ایـن همــه بـــار …
بعـــد بلنــد شـــود و بـــرود
انگــــار نــه انگـــار …!
نارون2
6th December 2012, 01:12 AM
عاشقانه هایی که برای او نوشتم
دیروز زبان فارسی را تجدید آوردم و امروز ریاضی را:چراکه معلممان گفت حتی بلد نیستم انگشتان دستم را بشمارم
شما که غریبه نیستید اما گاهی حتی هفت و هشت را هم جابه جا مینویسم
آری میدانم که شمردن بلد نیستم اما تا دلت بخواهد دوست داشتن بلدم یک وقت هایی هم میشود که یک نفر را دو بار دوست دارم
- - - به روز رسانی شده - - -
عاشقانه هایی که برای او نوشتم
دیروز زبان فارسی را تجدید آوردم و امروز ریاضی را:چراکه معلممان گفت حتی بلد نیستم انگشتان دستم را بشمارم
شما که غریبه نیستید اما گاهی حتی هفت و هشت را هم جابه جا مینویسم
آری میدانم که شمردن بلد نیستم اما تا دلت بخواهد دوست داشتن بلدم یک وقت هایی هم میشود که یک نفر را دو بار دوست دارم
نارون2
6th December 2012, 01:15 AM
نمیدانم دلم را خوش کنم به آن روزهایی که دوستم داشتی؟؟؟
یا به این خوش کنم که دیگر نیستی که خام حرفهایت شوم
خودت بگو!!!!
بعد رفتنت به چه دل خوش کنم وقتی تمام دلخوشی ام تو بودی؟؟
نارون2
6th December 2012, 01:18 AM
این جماعت می گفتن اشک هایت را خرج رفتنش نکن ! راست می گفتن بی من تو مفت هم نمی ارزی .
وحید 0319
6th December 2012, 01:19 AM
آمدم امشب به میخانه تمنایت کنم/می نمی خواهم بیا ساقی تماشایت کنم/بی قرارم ساقی از میخانه بیرونم مکن/کرده ام می را بهانه تا تماشایت کنم
نارون2
6th December 2012, 01:19 AM
تو اگر میدانستی ,که چه زخمی دارد که چه دردی دارد خنجر از دست عزیزان خوردن
از من خسته نمی پرسیدی آه ای سرو , چرا تنهایی ؟
نارون2
6th December 2012, 01:21 AM
میگن آدم از یه جایی به بعد دیگه حالش خوب نمیشه...
وحید 0319
6th December 2012, 01:23 AM
من همونم که همیشه
غم و غصه ام بیشماره
اونیکه تنها ترینه
حتی سایه ام نداره
این منم که خوبیامو
کسی هرگز نشناخته
اونکه در راه رفاقت
همه ی هستیشو باخته
- - - به روز رسانی شده - - -
آدم بايد يک " تو " داشته باشه ؛
که هر وقت از همه چي خسته و نا اميد بود ،
بهش بگه :
مهم اينه که تو هستي !
بي خيال دنيا ... !
وحید 0319
6th December 2012, 01:25 AM
چـرا ... ؟ چــرا دوبـاره بـرگـشتـی؟
نـبـش قـبـر گـنـاه اسـت مـومـن! بـــــفـــهـــــم!!!
Alpha110
6th December 2012, 01:30 AM
نمی دونم تا حالا چقدر رو بچه ها تاثیر گذاشته ولی من خودم وقتی خوندم نمی دونید چه حالی شدم
وحید 0319
6th December 2012, 01:44 AM
دلم میخواهد پرواز کنم تا مقصد دلت ..نمیدانم ..راه را بلد بودم ...وسیله هم دارم...
سراسر شوقم ....ولی تو در مقصد نیستی ..نمی آیم....تو بیا سر قرار..میایی؟
وحید 0319
6th December 2012, 01:50 AM
دوستت دارم به اندازه ی بی اندازه ها...
خودت میدونی جدی میگم....جدی جدی
برات نقش بازی نمیکنم...من همونم...
فقط قلبش هزار تکه شده....روزا یک ساعت نمیخابه...
شبا 1 ساعت میخابه...
چشماش دیگه نا نداره..کم سو شده ..موهاش داره سفید میشه....
مهم نیست بقیه شو نمیگم ....تو خوب باش منم خوبم....
نسیم بهآر
6th December 2012, 04:41 AM
پشت چهار راه ... پشت فرمان ... نشسته ام
و به تضادِ ذهن خود و دخترک گلفروشی فکر می کنم
که چراغ را قرمز می خواهد و من سبز . . . !
نسیم بهآر
6th December 2012, 04:50 AM
زن جنس عجیبی است....
چشمایش راکه می بندی دید دلش بیشتر می شود.....!
دلش راکه می شکنی،باران لطافت ازچشمهایش سرازیر می شود.
انگار درست شده تاروی عشق را کم کند......!!!!
نسیم بهآر
6th December 2012, 04:51 AM
ساده لباس بپوش! ساده راه برو!
اما در برخورد با دیگران ساده نباش!!
زیرا سادگی ات رانشانه میگیرند!
برای درهم شکستن غرورت!!!
حسین پناهی
نسیم بهآر
6th December 2012, 04:55 AM
آمدم بنویسم پاییز
بنویسم باران
بنویسم تو
دیدم پاییز هست
باران هست
نوشتن نمی خواهند؛
تو "نیستی "
می نویسم : " تو"
نسیم بهآر
6th December 2012, 04:57 AM
واژه ها بی انصاف اند یا در کنار هم بی انصاف می شوند. یا آن کسی که کنار هم می کاردشان
نسیم بهآر
6th December 2012, 05:00 AM
خسته شدم
از گفتن آنچه نمیشود
گفت
نسیم بهآر
6th December 2012, 10:42 AM
خدایا !
کسی غیر از تو با من نیست …
خیالت از زمین راحت ، که حتی روز روشن نیست …
کسی اینجا نمیبینه ، که دنیا زیر چشماته !
یه عمره یادمون رفته ، زمین دار مکافاته !
فراموشم شده گاهی ، که این پایین چه ها کردم !
که روزی باید از اینجا ، بازم پیش تو برگردم !
خدایا وقت برگشتن ، یه کم با من مدارا کن !
شنیدم گرمه آغوشت ، اگه میشه منم جا کن...
نسیم بهآر
6th December 2012, 10:43 AM
دلتنگ (http://tip-top-ala.blogfa.com/post/53/%d8%af%d9%84%d8%aa%d9%86%da%af)
مـن دلـــــم مــی خـواهــد
سـاعتـــی غـرق درونــــم باشــــــــم!!
عـــــاری از عـــاطفـــــــه هـــا…
تهــی از مــــوج و ســراب…
دورتـــــر از رفقــــا…
خالـــــی از هـــــرچــه فــــراق!!
مــن نه عـــــاشق هستــــــــــم ؛
و نـــه مـــحتـاج نگاهـــی که بلغـــزد بـــر من…
من دلـــــم تنـــگ خـــودم گشتـــــه و بــس…!
نسیم بهآر
6th December 2012, 10:47 AM
چوپانی را پرسیدند روزگار چگونه است ؟
گفت گوسفندانم را که پشم چینی کردم بیشترشان گرگ بودند...
من به این ساعت ها و ثانیه ها بدبینم
اگر مجالی به من بدهند
دلم می خواهد کمی جناب زمان باشم
تا چشم هایم را گشاد کنم
خوب ببینم
شاید مطمئن شوم برای لحضه ای حتی
وجود داشته ام
نه این نگاه کردن نیست
این نقاب ها با ما چه می کنند؟؟
"hasan"
6th December 2012, 12:41 PM
پنجره را باز کن
واز بوی باران لذت ببر
خوشبختانه باران ارث پدر هیچکس نیست ...
"حسین پناهی"
http://www.sheekh-3arb.net/islam/Library/img/3ater/80.gif
رضوس
6th December 2012, 04:34 PM
باز صدای بی صدا
مث یه کوه بلند
مث یه خواب کوتاه
یه مرد بود یه مرد
با دستهای فقیر
با چشمهای محروم
با پاهای خسته
یه مرد بود یه مرد
شب، با تابوت سیاه
نشست توی چشمهاش
خاموش شد ستاره
افتاد روی خاک
سایه اش هم نمیموند
هرگز پشت سرش
غمگین بود و خسته
تنهای تنها
با لبهای تشنه
به عکس یه چشمه
نرسید تا ببینه
قطره، قطره
قطرهٔ آب، قطرهٔ آب
در شب بی تپش
این طرف، اون طرف
میافتاد تا بشنفه
صدا؛ صدا
صدای پا، صدای پا
ستاره 15
6th December 2012, 09:57 PM
هی تو …
تو از عطر آلاله … بیقرار
تو این رسم رویا و گریه را
از که، از کدام کتاب، از کدام کوچه آموختهای؟
کجا بودهای این همه سال و ماه
چه میکردهای که هیچ خط و خبری حتی
از خوابِ دریا هم نبود … ها؟
ستاره 15
6th December 2012, 09:59 PM
من به خانه برمیگردم،
هنوز هم یک دیدار ساده میتواند
سرآغازِ پرسهای غریب در کوچهْباغِ باران باشد.
سر به هوا
کودکانِ کامل اُردیبهشت
راه غریب گریه را بر عبور آوازِ من بسته بودند
صدایم به سایهسارِ درّه نمیرسید
تو آن سوتر از ردیف صنوبران
پای پرچینِ پسینی شکسته شاید
کتابی از نشانیِ دوستانمان را ورق میزدی،
reza-1369
6th December 2012, 10:00 PM
می ترسم از (http://www.miyanali.com/)نبودنت...
و از (http://www.miyanali.com/)بودنت بیشتر!
نداشتن تو ویرانم میکند...
و داشتنت متوقفم!
وقتی نیستی کسی را نمی خواهم.
و وقتی هستی" تو را" می خواهم.
رنگهایم بی تو سیاه است ،و در کنارت خاکستری ام
خداحافظی ات به (http://www.miyanali.com/)جنونم می کشاند...
و سلامت به (http://www.miyanali.com/)پریشانیم!
بی تو دلتنگم و با تو بی قرار....
بی تو خسته ام و با تو در فرار...
در خیال من بمان...
reza-1369
6th December 2012, 10:02 PM
آهای ِ روزگار !!
برایم مشخـــص کن
اینبــار کــدام سازت را کوک کــرده ایی تا برایم بزنـــی
می خواهـــم رقصــم را با سازت
هماهنگ کنم ... !!
نسیم بهآر
6th December 2012, 10:35 PM
سلام
خواستم این گل زیبا رو برای تک تک دوستانم بفرستم .نشد!!!!!!!!!
همینجا تقدیمش میکنم به همه دوستان خوبم و همه بچه های خوب سایت نخبگان جوان.
http://im10.gulfup.com/2011-09-10/1315644461473.gif
رضوس
7th December 2012, 12:55 AM
قش تو ،
نقش یه پیچک توی چشم انداز ایوون …
من نسیم پاییزم ، دلم پر از شرم …
منو با تنهاییام تنها بزار دلم گرفته..
روزای آفتابی روم نیار دلم گرفته…
نقش من، نقش یه گلدون شکستس
بی گلا آب برای موندن توی ایوون بهار …
دلم گرفته …
Dorna dordone
7th December 2012, 01:11 AM
قش تو ،
نقش یه پیچک توی چشم انداز ایوون …
من نسیم پاییزم ، دلم پر از شرم …
منو با تنهاییام تنها بزار دلم گرفته..
روزای آفتابی روم نیار دلم گرفته…
نقش من، نقش یه گلدون شکستس
بی گلا آب برای موندن توی ایوون بهار …
دلم گرفته …
دل منم...
رضوس
7th December 2012, 01:16 AM
دل منم...
دلی که نگیره دل نیست
Dorna dordone
7th December 2012, 01:26 AM
دلی که نگیره دل نیست
میگن تو هم غریبی تو روزگار وحشی! آره منم غریبم دل که نگیره دل نیست...
اگر چه جای دل من ، غمی تو سینه دارم
اما بدون بازم دل ، چیزی جز آب گل نیست...
م.ت"دردونه"
مه دوست
7th December 2012, 01:27 AM
خداوندااااا مرا درآغوش گیر ...
دلم ، آغوش تو رامی خواهد ... به آغوش تو ، نیاز دارد....
فقط و فقط تو ...ای ، پروردگار من
رضوس
7th December 2012, 01:28 AM
میگن تو هم غریبی تو روزگار وحشی! آره منم غریبم دل که نگیره دل نیست...
اگر چه جای دل من ، غمی تو سینه دارم
اما بدون بازم دل ، چیزی جز آب گل نیست...
م.ت"دردونه"
آفرین عالی بود
Dorna dordone
7th December 2012, 01:37 AM
آفرین عالی بود
عالیست از کنار تو ، چون باد بگذرم ... یکدم صدا کنم ...حتی تو نشنوی ... اما به درد عشقِ من ، تو مبتلا شوی.. م.ت
قابل نداشت[golrooz]
وحید 0319
7th December 2012, 02:24 AM
خــــــــــــــــــدا کــــــــــــسانی کـــــــه بـــایـــد حـــــرفم را بـــاور مــــی کــــردن بهم میگن دیـــــــــوانــــــه حــــداقل تــو بـــــاور کـــــن تا به آنها ثابت شود حــــرفای این دیـــــوانه راســــــت است آما چون دیگر مــــــــرده کســــــی باورش ندارد!!!!
- - - به روز رسانی شده - - -
چه دنياي ساكتي !
ديگر صداي تپش قلبها غوغا نميكند!
بي گمان همه شكسته اند ...
وحید 0319
7th December 2012, 02:28 AM
حالا فهمیدم چرا ترکم کرد و رفت
من میخواستم مالک دلش باشم
اما او ....
فقط یک مستاجر میخواست…
نسیم بهآر
7th December 2012, 10:09 AM
جز دعا کار دگر نیست مرا
شب روزت همه شاد
دلت از غم آزاد
همه ایام به کام
و تو پیوسته سرافراز و ز هر غصه برون
همچو گنجشک به هر بام ودرخت
بنشینی خندان
وسبکبال تر از برگ درخت
در هوا رقص کنان
مشق پرواز کنی سوی سپیدار بلند
و ز تو نغمه مستی آید ...
لحظه هایت چون قند
روزگارت لبخند
هفته هایت پر مهر
هر کجایی که قدم بگذاری
همه از کینه تهی
همه از قهر و عداوت خالی
همه جا ، نام تو از مهر ، به لب ها جاری ...
و تو با یاد خداوند بزرگ
به سلامت ببری راه به پیش...
http://img4up.com/up2/60088954803140484509.jpg
نسیم بهآر
7th December 2012, 10:11 AM
مُرده آن است که احساس ندارد …
من امّا …
مُرده تر َم …
احساس دارم …
تو را ندارم . . .
نسیم بهآر
7th December 2012, 10:24 AM
زندگی (http://www.asheghaneha.ir/tag/%d8%b2%d9%86%d8%af%da%af%db%8c) نقطه سر خط بی وفایی (http://www.asheghaneha.ir/tag/%d8%a8%db%8c-%d9%88%d9%81%d8%a7%db%8c%db%8c) شده عادت
تو نوشته بودی دیدار (http://www.asheghaneha.ir/tag/%d8%af%db%8c%d8%af%d8%a7%d8%b1) سه تا نقطه … به قیامت
زندگی نقطه سر خط تلگرافی شده نامت
قلب (http://www.asheghaneha.ir/tag/%D9%82%D9%84%D8%A8)م و مچاله کردی لای نقطه چین نامت
عزیزم نقطه ته خط برو با خیال راحت
به تو تقدیم این ترانه (http://www.asheghaneha.ir/category/%d8%aa%d8%b1%d8%a7%d9%86%d9%87) عوض جواب نامت
زندگی نقطه سر خط برو با خیال راحت
به تو تقدیم این ترانه عوض جواب نامت
باز سی و دو حرف دلگیر مختصر مفید و ساده
گفتی که سایه ی عشق (http://www.asheghaneha.ir/tag/%d8%b9%d8%b4%d9%82)ت از سرم خیلی زیاده
زیر دردام خط کشیدی ضربدر زدی رو اسمم
تا بدونم که به عشقت تا که جون دارم طلسمم
روی یک کاغذ بی خط حرفای خسته (http://www.asheghaneha.ir/tag/%d8%ae%d8%b3%d8%aa%d9%87) به نوبت
توی سرزمین نامت حرف ت کرده قیامت
ت مثه تو مثه تردید ت مثه آخر طاقت
مثه تنهایی (http://www.asheghaneha.ir/tag/%d8%aa%d9%86%d9%87%d8%a7%db%8c%db%8c) مثه تب مثه آخر خیانت (http://www.asheghaneha.ir/tag/%d8%ae%db%8c%d8%a7%d9%86%d8%aa)
عزیزم نقطه ته خط برو با خیال راحت
نسیم بهآر
7th December 2012, 10:33 AM
وخداوند قطره ای اب از اسمان بیکرانش
به برهوت دلم فرستاد
تا دریایی چون تو
در دلم بروید.....
چکامه91
7th December 2012, 05:31 PM
نبودن هیچ کس سخت نیست...
فراموش کردن یک بودن سخت است....!!
nafise khanom
7th December 2012, 07:29 PM
برای چراغهای همسایه ات هم نور آرزو کن
بی شک حوالی ات روشنتر خواهد شد . . .
.
- - - به روز رسانی شده - - -
سعی کن دراین دنیا خودت باشی
دیگران به حد کافی هستند . . .
nafise khanom
7th December 2012, 07:30 PM
بر روی زمین چیزی بزرگتر از انسان نیست و در انسان چیزی بزرگتر از فکر او . . .
نسیم بهآر
7th December 2012, 08:23 PM
با خودم عهد بستم…
بار دیگر که تورا دیدم …
بگویم از تو دلگیرم…
ولی باز تو را دیدم…
و گفتم : بی تو میمیرم…
♥
نسیم بهآر
7th December 2012, 08:25 PM
http://s1.picofile.com/file/7552259886/_babol2011_blogfa_com_21.gif
نسیم بهآر
7th December 2012, 08:28 PM
حال و هوای این روزهایم را هیچکس نخواهد فهمید…. ♥
نسیم بهآر
7th December 2012, 08:32 PM
نگرانت نیستم...
شادی های دنیاکنارت هستند
مزاحمت نمی شوم.....
من ودلتنگی هایم زیادی هستیم....
جایی برای ما نیست.
می روم گوشه ای...
کنار دلهره...
ازدور به تماشا می نشینم
مزاحمت نمی شوم....
تو فقط بخند..
♥
چکامه91
7th December 2012, 11:08 PM
خدایا...
وقتی تو نیستی،
نه هست های ما
چونانکه بایدند،
نه بایدها...
مثل همیشه آخر حرفم
و حرف آخرم را
با بغض می خورم.
عمری ست لبخند لاغر خود را
در دل ذخیره می کنم:
باشد برای روز مبادا!
اما در صفحه های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست.
آن روز هرچه باشد،
روزی شبیه دیروز،
روزی شبیه فردا،
روزی درست مثل همین روزهای ماست.
اما کسی چه می داند؟
شاید،امروز نیز روز مبادا باشد!
وقتی که نیستی ،
نه هست های ما ،
چونانکه بایدند
نه بایدها...
هرروز، بی تو
روز مباداست!
ستاره 15
7th December 2012, 11:21 PM
ستارگان
برای سَرکشیدن ماه طلوع میکنَند
و سایههای مُبهَم
میخُسبند
خود را تهی از ساز شعف میبینم
ساعتی مجنون
که لحظههای مُرده را زنگ میزَنَد...
نامَت را در این شب تار بَر زبان میآوَرَم
نامی که طنینی همیشگی دارد
فراتَر از تمام ستارگان
پُرشکوهتَر از نَمنَم باران
تو را چون آن روزهای ناب
دوست خواهم داشت
وقتی که مه فرونشیند ،
کدام کشف تازه انتظار مرا میکشَد ؟
آیا بیدغدغهتَر از این خواهم بود ؟
دستهایم بَرگ های ماه را فرو میریزند
ستاره 15
7th December 2012, 11:26 PM
مادران ترنم بارانند و شقه ای از صبر پروردگار
ستاره 15
7th December 2012, 11:55 PM
هر صبح از فرازِ پل
در دور دستِ خیال
سایه
چمدانی پر از
نامِ عشقش را
به رود میسپارد.
رود
دریا
باران
بوی عشق میدهند
رضوس
8th December 2012, 01:04 AM
باران به زمین نیا جای قشنگی نیست.
نسیم بهآر
9th December 2012, 02:19 AM
گاهي حرف هاحالت رانمي فهمد
حرف هاكه سهل اند دلها نمي فهمند
وفقط خودت ودلت ارام ميگويي دلم تنگ شده
هيچ چيزدركت نميكند
الا اسمان و ردپايت
http://www.uc-njavan.ir/images/tj6gl0g0m7202jzo58y.jpg (http://www.uc-njavan.ir/)
نسیم بهآر
9th December 2012, 02:28 AM
نفسهايم
آواي دلتنگي سر ميدهددر غروبي كه باز تو نيامدي............
"hasan"
9th December 2012, 12:53 PM
پیرمرد جایش را به دو نفر بعدی داد …
می گفت من کارَم طول می کشد …
فهمیدم چرا … ، من هم کارَم طول می کشید …
به بهانه ی تلفن رفتم چند قدم آن سوتر ایستادم …
جوری ایستاد که همه ی باجه را بگیرد …
سعی می کرد دریچه ی تحویل دیده نشود …
یک اسکناس پنج هزار تومانی گرفت و سریع رفت …
رسید را یادش رفت … ، باقی مانده ی موجودی شما هشت هزار ریال …
[narahat]
saamaaneh
9th December 2012, 12:59 PM
از زندگی از این همه تکرار خسته ام
از های و هوی کوچه و بازار خسته ام
دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام
دل خسته سوی خانه تن خسته می کشم
آوخ ... کزین حصار دل آزار خسته ام
بیزارم از خموشی تقویم روی میز
وز دنگ دنگ ساعت دیوار خسته ام
از او که گفت یار تو هستم ولی نبود
از خود که بی شکیبم و بی یار خسته ام
تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام
saamaaneh
9th December 2012, 01:03 PM
لبریزم
از حرفهایی که فقط گفته می شوند تا شاید باری از دل بردارند.حرفهایی که دیگران رو دل تنگ می کنه و دلم رو خالی
دلگیرم
از خودم و دلگیر از تو از یک نواختی این به ظاهر زندگی از روزهای نویی که اومدن و اومدنشون هیچ انگیزه ای برای زیستن برایم عیدی نیاورد
بگزار تهی شوم از این همه دلگیری از اسمان ابری بهاری با من بگو یا از رفتن زمستان بگو از ستاره ها از ماه فرقی نمی کنه فقط با من حرف بزن.
saamaaneh
9th December 2012, 01:14 PM
همیشه
غروب دریا برام
یه دلتنگی خاص داشته
درعین زیبایی وقتی خورشید
آخرین پرتوهای عاشقش رو روی تن
گرم دریا رها میکنه و آسمون که آبی بی
انتهاش رو چه بی ادعا پیشکش دریا کرده و دریا
که با همه اینها عاشقانه ساحل رو می پرسته و چه بی
غرور خودش رو در آغوش ساحل میندازه .همیشه وقتی به دریا
نگاه می کنم، مطمئن هستم که اونقدر مهربون هست که بشه کنارش
ایستاد و از زیبایی و شکیبایی و شعری که درش هست لذت برد.میدونی اگه دل
به دریا بدی آسمون دلت آبی میشه و اون وقت آبی آسمون پیش چشمات تبدیل به
بیکرانی میشه که بالهات رو به پرواز تشویق می کنه و این آغازی میشه تا اهل
آسمون بشی و زمین بشه خونه دوم تو.دل به دریا که بدی هوای دلت بوی
بارون میگیره اون وقت همیشه حس ناب باریدن در تو تازه است هر
وقت دلم از همه کس و همه جا می گیره وقتی دیگه حتی از
خودم هم خسته هستم میرم به خلوت دریا و ساحلش
کفشهام رو در میارم آن وقت که حرکت شن های
دریا رو زیر پام حس میکنم وقتی موجهای دریا
خودشون رو بی غرور زیر پاهام رها میکنن
نسیمی که منو درخودش می پیچه
و احساس سرما ئیکه همه
وجودم رو میگیره خیلی
میایستم یه گوشه
ساحل و چشمام
رو میبندم و
فقط گوش
میکنم.
ستاره 15
9th December 2012, 02:09 PM
دوســـت داشتنت بوی ِ بــــــاران می داد...
همــآن قدر بی مقدمــه...
همـــآن قدر بی دغدغــه
nafise khanom
9th December 2012, 03:58 PM
و پيامي در راه
روزي
خواهم آمد، و پيامي خواهم آورد.
در رگ ها، نور خواهم ريخت.
و صدا خواهم در داد: اي سبدهاتان پر خواب! سيب
آوردم، سيب سرخ خورشيد.
خواهم آمد، گل ياسي به گدا خواهم داد.
زن زيباي جذامي را، گوشواري ديگر خواهم بخشيد.
كور را خواهم گفت: چه تماشا دارد باغ!
دوره گردي خواهم شد، كوچه ها را خواهم گشت، جار
خواهم زد:آي شبنم، شبنم،شبنم.
رهگذاري خواهد گفت: راستي را، شب تاريكي است،
كهكشاني خواهم دادش.
روي پل دختركي بي پاست، دب اكبر را بر گردن او
خواهم آويخت.
هر چه دشنام، از لب ها خواهم برچيد.
هر چه ديوار، از جا خواهم بركند.
رهزنان را خواهم گفت: كارواني آمد بارش لبخند!
ابر را، پاره خواهم كرد.
من گره خواهم زد، چشمان را با خورشيد، دل ها را با
عشق ، سايه ها را با آب، شاخه ها را با باد.
و بهم خواهم پيوست، خواب كودك را با زمزمه ي زنجره ها
بادبادك ها، به هوا خواهم برد.
گلدان ها، آب خواهم داد
***
خواهم آمدپيش اسبان، گاوان، علف سبز نوازش
خواهم ريخت
مادياني تشنه، سطل شبنم را خواهم آورد.
خر فرتوتي در راه، من مگس هايش را خواهم زد.
خواهم آمد سر هر ديواري، ميخكي خواهم كاشت.
پاي هر پنجره اي شعري خواهم خواند.
هر كلاغي را، كاجي خواهم داد.
مار را خواهم گفت: چه شكوهي دارد غوك!
آشتي خواهم داد
آشنا خواهم كرد.
راه خواهم رفت
نور خواهم خورد.
دوست خواهم داشت.
ستاره 15
9th December 2012, 06:40 PM
چشم هايت، خورشيد
خنده هايت، چکاوک نارنج زار.
ماه که مي رود آفتاب مي شود
باد ميآيد
کاغذهايم را ... تو را با خود مي برد.
ستاره 15
9th December 2012, 06:44 PM
بدتری در کار نیست
همه چیز
رو به پایان است ،
عشق،
کار،
درس،
خواب،
عمر ..
بیا اسلحه مان را زمین بگذاریم
رو به خودمان
کمی بخندیم ..
کمی گریه کنیم ،
کمی زندگی .
نسیم بهآر
9th December 2012, 08:34 PM
قرار به رفتن است
ومن هرگز بخاطر برگشتن
عجله ای ندارم
برای سفر ,هرآنچه که باید
درون چمدانی چیده شده
بایک دفتــــــــرشعــر
وعکسی یادگــــــاری...
هروقت باران گرفـــــــت
یـــــــــــادم بــــــــــــــــاش...
مـــیـــدانی تنها غروب
وشب را دوســـــت داشتم...
وقتی ماه امد
نگاهی به آسمان کن
شاید ستاره من هنوز
همان کوشه کنار باشد.
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.