PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دلنوشته ...



صفحه ها : 1 [2] 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28

چکامه91
3rd November 2012, 10:21 PM
خدایا ازتو معجزه ای میخواهم
معجزه ای بزرگ
درحد خدا بودنت. تو خود بهتر میدانی معجزه ای که اشک شوقم را جاری کند...
نامید نیستم
فقط دلتنگم...

saamaaneh
3rd November 2012, 10:38 PM
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید

مگر مساحت رنج مرا حساب کنید

محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید

خطوط منحنی خنده را خراب کنید

طنین نام مرا موریانه خواهد خورد

مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید

دگر به منطق منسوخ مرگ می خندم

مگر به شیوه ی دیگر مرا مجاب کنید

در انجماد سکون ، پیش از آنکه سنگ شوم

مرا به هرم نفسهای عشق آب کنید

مگر سماجت پولادی سکوت مرا

درون کوره ی فریاد خود مذاب کنید

بلاغت غم من انتشار خواهد یافت

اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید.

saamaaneh
3rd November 2012, 10:41 PM
ز بازار محبت غم خريدم

خريدم غم وليكن كم خريدم

همين داغی كه حالا بر دل ماست

ندانم از كدام عالم خريدم

عسل ميجستم ‌از بازار هستی

عدم رخ داد جايش سم خريدم

ز عشق و عاشقی آگه نبودم

غم و درد ترا مبهم خريدم

نبودم واقف از آيينهء دل

كه از جمشيد جام جم خريدم

برای زخم ناسور دل خويش

ز مژگان كسی مرهم خريدم

محبت عشقری راحت ندارد

ز (http://jomalatziba.ir/) مجبوری متاع غم خريدم

چکامه91
3rd November 2012, 10:41 PM
روزگاری آرزویم داشتن بادبادکی بود...
که شوق کودکی هایم را با آن به پرواز درآورم!
امروز اما...
دو بال دارم به وسعت هزار بادبادک!
افسوس که شوقی نیست برای پر کشیدن...
کاش بازمی گشتند روزهایی که آرزوهایم به اندازه قامتم کوچک بود...!
.

saamaaneh
3rd November 2012, 10:43 PM
اندر دل بی وفا غــم و ماتم باد

آن را که وفا نیست ز عالم کم باد

دیدی که مـرا هیچ کسی یاد نکرد

جز غـم که هزار آفرین بر غم باد

چکامه91
3rd November 2012, 10:48 PM
رد پاهایم را پاک می کنم
به کسی نگویید
من روزی در این دنیا بودم.
خدایا
می شود استعـــــفا دهم؟!
کم آورده ام

saamaaneh
3rd November 2012, 10:48 PM
بر باد رفت در غم و حسرت جوانیم

بی آرزو چه سود دگر زندگانیم

موی سپید بر سر من تاخت ای دریغ

پیچید روزگار کفن بر جوانیم

گاهی به سوی مسجد و گاهی به میکده

ای عشق دربدر به کجا میکشانیم

چون شمع در سکوت شبستان انزوا

بگداخت جان ز حسرت بی همزبانیم

در خاکپای دوست فکندم سر از غرور

این است با فلک سبب سرگرانیم

ا (http://jomalatziba.blogfa.com/)یکاش پای بند قفس بود جان من

تا وا رهد دل از غم بی همزبانیم

از زندگی ملولم و در خویشتن اسیر

ای مرگ همتی که ز خود وارهانیم

چون گردباد چند پیچم به پای خویش؟

ای روزگار از چه به سر میدوانیم

مانند لاله سر به بیابان نهد ز سوز

هر کس که بشنود غم سوز نهانیم

Outta_Breathe1020
3rd November 2012, 10:49 PM
خفه میشه آدم...!
من زیر قولم نزدم واقعا!
چرا آخه....؟!
مهمن بعضی کسا، بعضی چیزا... چرا فکر میکنن نیستن؟!
حالا هی بگو... فایده نداره انگار!
چرا باعث ناراحتی باید باشم؟!

saamaaneh
3rd November 2012, 10:53 PM
چرا از مرگ می ترسید

چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید

چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید

مپندارید بوم نا امیدی باز

به بام خاطر من می کند پرواز

مپندارید جام جانم از اندوه لبریز است

مگویید این سخن تلخ و غم انگیز است...

بهشت جاودان آن جاست

جهان آنجا و جان آنجاست...

نه فریادی نه آهنگی نه آوایی

نه دیروزی نه امروزی نه فردایی

جهان آرام و جان آرام

زمان در خواب بی فرجام

خوش آن خوابی که بیداری نمی بیند

سر از بالین اندوه گران خویش بردارید

در این دوران که آزادگی نام و نشانی نیست

در این دوران که هر جا هر که را زر در ترازو ، (http://jomalatziba.ir/) زور در بازوست

جهان را دست این نامردم صدرنگ بسپارید

که کام از یکدیگر گیرند و خون یکدیگر ریزند

همه بر آستان مرگ راحت سر فرود آرید

چرا آغوش گرم مرگ را افسانه می دانید

چرا زین خواب جان آرام شیرین روی گردانید

چرا از مرگ می ترسید!

وحید 0319
3rd November 2012, 10:56 PM
پشت ریزش باران -پشت ریختن برگها-پشت بارش برف-پشت طوفان دریا

پشت همه ی اینا یه چشم هست که هم ریزش داره هم ریختن داره -هم بارش داره ..هم طوفان

فواره خون هم که هیچی

saamaaneh
3rd November 2012, 11:04 PM
... دلم باز امشب گرفته
بیا تا کمی با تو صحبت کنم
بیا تا دل کوچکم را
خدایا فقط با تو قسمت کنم ...

چکامه91
3rd November 2012, 11:04 PM
درد «تنهایی» کشیدن
مثل کشیدن خط های رنگی روی کاغذ سفید
شاهکاری میسازد بنام دیوانگی...
و من این شاهکار را
به قیمت همه ی فصل های قشنگ زندگیم خریده ام
تو هرچه میخواهی مرا بخوان
-دیوانه
-خود خواه
-بی احساس
نمیفروشم این تنهایی را!!!

چکامه91
3rd November 2012, 11:14 PM
چــرا مــرا بـه شهــربازی می آورید؟
مــن اصـلا بازی کــردن بـلد نیســتم ...
بــاخــتن کــه بــه رخ کــشیــدن ندارد!

Outta_Breathe1020
3rd November 2012, 11:15 PM
خداااااااااااااا....


http://www.img4up.com/up2/79618142513299506298.jpg

چکامه91
3rd November 2012, 11:17 PM
آهای ای قاصدک های دزد!
راستش را بگویید
آرزوهای مرا با خود کجا بردید ...؟!

چکامه91
3rd November 2012, 11:19 PM
ای کاش میشد گوشه ای نوشت . . .
خدایا امشب خیلی خسته ام . . . .
فردا بیدارم نکن...

H & A
4th November 2012, 01:54 AM
گاهی اوقات آرزو می کنم ای کاش تک پرنده عاشقی بودم که میان صدها هزار پرندهبتوانم به قله بلند سرزمین هستی برسم و پرواز کان نغمه سر دهم که... من شیدای تووعاشقانه دوستت دارم [golrooz]

Ehsan M
4th November 2012, 04:50 AM
ای طلوع اولین دوست ای رفیق آخر من
به سلامت سفرت خوش ای یگانه یاور من
مقصدت هرجا که باشه هر جای دنیا که باشی
اون ور مرز شقایق پشت لحظه‌ها که باشی
خاطرت باشه که قلبت سپربلای من بود
تنها دست تو رفیق دست بی‌ریای من بود
یاور همیشه مؤمن تو بروسفر سلامت
غم من نخور که دوری برای من شده عادت

Ehsan M
4th November 2012, 04:59 AM
آهاى تويى كه دارى جاى منو ميگيرى يادت باشه :
كم حوصله است...
شايد به ظاهر جدى باشه ولى قلب مهربونى داره...
بد قول نيست اما گاهى گرفتار است...
تو دار است...
خسته كه باشه بهتره تنهاش بزارى...
اگه بخواد باهات حرف بزنه خودش ميگه...
او همه چيزِ من است حق ندارى اذيتش كنی ...!!!

Ehsan M
4th November 2012, 05:00 AM
يه جمله ی كوتاه كه ميتونه يه آدم رو به آتيش بكشه:

"من يكی دیگه رو دوست دارم , درکم میکنی !!!؟؟؟؟؟؟"

Ehsan M
4th November 2012, 05:04 AM
آتش بگیر تا بدانی چه می کشم،
احساس سوختن به تماشا نمی شود...





(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=500491293303374&set=a.472632699422567.121754.471455262873644&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
4th November 2012, 05:09 AM
گـــــــــــــــــــــريه ام ميگــــــيرد
وقتـــــــــــي که ميبينم
آنکــــــــــــــــه برايش ميميــــــــرم
مــــــــنَــت ديگَري را ميکِـــــــــشد!





(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=488174424535061&set=a.472632699422567.121754.471455262873644&type=1&relevant_count=1)





(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=488137381205432&set=a.472632699422567.121754.471455262873644&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
4th November 2012, 05:10 AM
به من نخند .. من هم روزگاري عزيز دل کسي بودم .. باور کن !!!




(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=481264485226055&set=a.472632699422567.121754.471455262873644&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
4th November 2012, 05:12 AM
باران که می بارد
دلم برایت تنگ تر می شود..
راه می افتم
بدون چتر...
من بغض میکنم، آسمان گریه....!




(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=474004609285376&set=a.472632699422567.121754.471455262873644&type=1&relevant_count=1)

saamaaneh
4th November 2012, 11:24 AM
به کجا چنین شتابان ؟

گون از نسیم پرسید

دل من گرفته زینجا

هوس سفر نداری

ز غبار این بیابان ؟

همه آرزویم اما

چه کنم که بسته پایم

به کجا چنین شتابان ؟

به هر آن کجا که باشد به جز این سرا سرایم

سفرت به خیر !‌ اما تو و دوستی خدا را

چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی

به شکوفه ها به باران

برسان سلام ما را!

چکامه91
4th November 2012, 12:43 PM
خدایا ...

هیچ می دانی که همیشه به موقع

به داد دلم...تو می رسی ؟؟!

آنجا که خسته ام ...

آنجا که دل شکسته ام ...

آنجا که ازهمه ی عالم و ادم گسسته ام ...

همیشه تو همان دستی هستی،

که می گیری از دلم غبارغمها را،

خدایا..... سپاس

Ehsan M
4th November 2012, 02:31 PM
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست، میان دو سکوت
زندگی، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما، تنهایی ست
من دلم می خواهد

قدر این خاطره را دریابیم.

"سهراب سپهری"

Ehsan M
4th November 2012, 02:37 PM
خبرت هست ؟!!! که از خویش خبر نیست مرا

گذری کن که زغم راه گذر نیست مرا

"امیر خسرو دهلوی"







(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=10151322301554319&set=a.240450094318.170673.224358559318&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
4th November 2012, 02:40 PM
دلم براي آن آشناي غريبه تنگ است........!

Ehsan M
4th November 2012, 02:45 PM
لطفا به من عشق تعارف نکنید !

سیرم

من به تنهایی کنار ساحل قدم میزنم
به تنهایی به دیدن غروب میروم
به تنهایی تنها میمانم!

عشق را میسپارم به چشمان آزاد و نترس موش های صحرایی


من شکستم ،
دیروز تکه تکه هایم را با دست جمع کردم ، دستم برید !
از فردا خودم را گچ میگیرم

شاید دیگر هرگز پرواز نکنم اما هرگز زمین نمیخورم

شاید نخندم اما گریه هم نمیکنم

شاید جاودانه نشوم ! اما آسوده میمیرم

فردا قلبم را از جا میکنم ،
چالش میکنم زیر خروارها خاک نم کشیده ی کویر

شما هم میتوانید در مراسم تدفینش شرکت کنید















(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=436373349745331&set=a.230882396961095.55550.230627580319910&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
4th November 2012, 09:23 PM
سخت است وقتی کسی را که دوستش داری
رهایت کند...
ولی از ان سختر این است که
فکرش ...
اسمش ..یادش.. رهایت نکند !

Ehsan M
4th November 2012, 09:24 PM
گـاهــــی لال مـــی شود آدم ...
حـرف دارد ؛ ولـــی ....
کلمه نـدارد ... !!!

Ehsan M
4th November 2012, 09:26 PM
آخرین باری
که صدای قدم هایت را دوست نداشتم
وقتی بود که میرفتی !!!





(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=381378198606601&set=a.137448579666232.34998.137445842999839&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
4th November 2012, 09:28 PM
دلــم مـي خواهد
بروم يك گوشه بنشينم
پشتم را بكنم به دنيــا
پاهايم را بغـل كنم
و بلند بلند بگويم :
من ديگر بــازي نمي كنم خستــه ام . .





(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=381311028613318&set=a.137448579666232.34998.137445842999839&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
4th November 2012, 09:44 PM
آینه بهترین دوستمــه؛
چــون وقتـــی‌ گــریــه مــی‌کنـــم، نــمـی خنــده . . . !

Ehsan M
4th November 2012, 09:47 PM
برایت سلامتی می خواهم..
و یقین دارم که سلامت می مانی...
من عاشقم...
دعایم اجابت می شود...







(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=380306045380483&set=a.137448579666232.34998.137445842999839&type=1&relevant_count=1)

چکامه91
4th November 2012, 10:11 PM
اینجا اسمان ابری ست، انجا را نمی دانم...
اینجا شده پاییز، انجا را نمی دانم...
اینجا فقط رنگ است، انجا را نمی دانم...
اینجا دلی تنگ است، انجا را نمی دانم...

saamaaneh
4th November 2012, 10:22 PM
خیلی وقت ها بهم گفتن چرا می خندی؟

بگو مـا هم بخندیم...

امـّا هـرگـز نگـفتن چرا غصه می خوری

بگو ما هم بخوریم

saamaaneh
4th November 2012, 10:26 PM
حکايت عجيبي دارد اين اشک!

کافيست حروفش رابه هم بريزي ...

تابرسي به...

........."کــ ــــ ـاش"..........

Ehsan M
4th November 2012, 10:31 PM
تونل ها راست ميگويند ؛ راه است ، حتي از دلِ سنگ!

" آنجا كه راه نيست ، خداوند راه را مي گشايد... "

sahar19
4th November 2012, 10:36 PM
ترجیح میدهم طوری زندگی کنم که گویی خدا هست و وقتی مُردم بفهمم نیست،
تا اینکه طوری زندگی کنم که انگار خدا نیست و وقتی مُردم بفهمم که هست!

عیش
آلبر کامو

پت
4th November 2012, 10:47 PM
مهمترین کاری که یه پدر میتونه واسه بچه هاش انجام بده اینه که مادر اونهارو از صمیم قلب دوست داشته باشه...♥

H & A
4th November 2012, 10:50 PM
من دلم تنگکسیست که به دلتنگی من می خندد

باور عشق برایش سخت است ...

ای خدا باز به یاری نسیم سحری

می شود آیا باز دل به دل نازک من بربندد

نارون1
4th November 2012, 11:45 PM
کوله بارم بر دوش،
سفری باید رفت،

سفری بی همراه،
گم شدن تا ته تنهایی محض،

یار تنهایی من با من گفت:

هر کجا لرزیدی،
از سفرترسیدی،
تو بگو، از ته دل

من خدا را دارم

Ehsan M
5th November 2012, 01:24 AM
کسي که نشسته ...

هميشه خسته نيست ...

شايد جايي براي رفتن ندارد ...

Ehsan M
5th November 2012, 01:26 AM
سالها بعد وقتی که دیگر نیستم تا حسم کنی،
هرروز بارانی زاده میشوم،
وبا افتاب نیمروز خواهم مرد،
من عاشق روزهای بارانیم ....





(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=409291542469803&set=a.110145782384382.10847.109488102450150&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
5th November 2012, 01:27 AM
می گفتند ؛ بــــــــــــــــــــاران که می بارد

بوی خاک بلند می شود

امــــــــــــــــا اینجا که بــــــــــــــــــــــار ان می بارد

بوی خاطره ها می آید.......!





(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=408911799174444&set=a.110145782384382.10847.109488102450150&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
5th November 2012, 01:28 AM
تمــــام آنچــــه کـــه از زنــــدگی مــــی خـــواهـــم ؛
یکــــ غـــروب پـــاییـــزی ســــت . . .
بــــا پنجـــره ای رو بــــه درختهـــا و کلاغهــــا
و هــــوای ملــــس و مـــرمـــوز آبان ،
بــــا یکــــ فنجـــان چــــای تـــازه دم
بــــا موسیقــــی دلـــــخواه ،
و خیالــــی کـــه از بـــابت تــــو سخــــت سخــــت آســــوده اســــت !!





(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=408628549202769&set=a.110145782384382.10847.109488102450150&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
5th November 2012, 01:31 AM
نقش میزنی هر روز دلم را
با دستانی از جنس باران
با همان سخاوت بی مثال
بگذار همه بدانند، آنکه برایش هر روز مینویسم
روحی به لطافت باران دارد و
دلی از جنس پاییز...





(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=408284122570545&set=a.110145782384382.10847.109488102450150&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
5th November 2012, 01:31 AM
صدائی که می شنوید
صدایِ سکوت یک انسان است
نیازی به گرفتن ِ گوش های تان نیست
کافی ست،
قدم هایتان را تند کرده و دور شوید
احتمال انفجار بغض های در گلومانده اش بسیار است.





(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=408235365908754&set=a.110145782384382.10847.109488102450150&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
5th November 2012, 01:33 AM
چند وقتیست هر چه می گـــــردم

هیــــچ حرفــــی بهتـــر از سکوت پیدا نمی کنم ...

نگـــــاهم امـــا ...



گـــــاهی حـــرف مـــی زند گاهی فــــریاد می کشد...

و مــــن همیشه به دنبال کســـی می گردم

که بفهمــــد یک نگـــاه خستـــــه چه می خواهــــد بگوید...










(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=408131075919183&set=a.110145782384382.10847.109488102450150&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
5th November 2012, 01:34 AM
خنده هایم را در هفت سالگیم جاگذاشتم
نمی گویم دیگر نخندیدم...نه ...
دروغ است.
اما دیگر به پاکی آنروزها نخندیدم......





(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=407894069276217&set=a.110145782384382.10847.109488102450150&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
5th November 2012, 01:35 AM
چرا فرار..؟

چرا چتر..؟

تنها آدم های آهنی

در باران زنگ می زنند...!





(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=407742595958031&set=a.110145782384382.10847.109488102450150&type=1&relevant_count=1)

H & A
5th November 2012, 01:35 AM
هیچ زمان دل به کسی نبند ...... چون این دنیااین قدر کوچک است که دو تا دل کنار هم جا نمیشه ..... ولی اگر دل بستی ... هیچ وقتازش جدا نشو چون این دنیا این قدر بزرگه ... که دیگه پیداش نمیکنی

Ehsan M
5th November 2012, 01:36 AM
همه برگ‌هایِ تقویم را
به دنبالِ تو شمرده‌ام
برگ‌هایِ سیب
برگ‌هایِ انگور
پاییز اما
فصلِ خرمالوست
فصلِ گسِ تنهایی ...





(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=407434202655537&set=a.110145782384382.10847.109488102450150&type=1&relevant_count=1)

Ehsan M
5th November 2012, 01:37 AM
من خوبم،
من آرامم ...
من قول داده ام !
فقط کمی
بی حوصله ام..
آسمان روی سرم سنگینی میکند...تمام خنده هایم را نذر کرده ام که گریه ام نگیرد!
هر چه خودم را به کوچه بی خیالی میزنم
باز سر از کوچه دلتنگی در میاورم..





(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=407398249325799&set=a.110145782384382.10847.109488102450150&type=1&relevant_count=1)

H & A
5th November 2012, 01:37 AM
با خودم عهد بستم بار دیگرکه تورا دیدم،بگویم ازتودلگیرم. ولی باز تو را دیدم و گفتم : بی تومیمیرم[golrooz]

H & A
5th November 2012, 01:39 AM
با خودم عهد بستم بار دیگرکه تورا دیدم،بگویم ازتودلگیرم. ولی باز تو را دیدم و گفتم : بی تومیمیرم[golrooz]

Ehsan M
5th November 2012, 01:39 AM
باران که می بارد
باید آغوشی باشد
پنجره نیمه بازی
موسیقی باران
بوی خاک
سرمای هوا




گره کور دست ها و پاها
گرمای عریان عاشقی
صدای تپش قلبها
باران که می بارد باید کسی باشد…











(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=407296386002652&set=a.110145782384382.10847.109488102450150&type=1&relevant_count=1)

H & A
5th November 2012, 01:41 AM
می دونستی اشک گاهی از لبخند با ارزش تره؟ چونلبخند رو به هر کسی می تونی هدیه کنی اما اشک رو فقط برای کسی می ریزی که نمی خوایاز دستش بدی .

Ehsan M
5th November 2012, 01:41 AM
بازنده منم
که در را باز می گذارم
شاید که بازگردی
دزد هم که بیاید
چیز مهمی برای بردن نمی یابد
مهم من بودم




که تو بردی...!


آهوی ناتمام
سینا به‌منش










(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=407075276024763&set=a.110145782384382.10847.109488102450150&type=1&relevant_count=1)

H & A
5th November 2012, 01:42 AM
موقعی که می خواستمت می ترسیدم نگات کنم،موقعی که نگات کردم ترسیدم باهات حرفبزنم. موقعی که باهات حرف زدم ترسیدم نازت کنم،موقعی که نازت کردم ترسیدم عاشقتبشم حالا که عاشقت شدم میترسم از دستت بدم

H & A
5th November 2012, 01:45 AM
میگویم : سلام

کسی جواب نمی دهد

پس خدا نگه دار می گویم

شاید از سر اتفاق

کسی دست هایش تکان بخورد

plarak12
5th November 2012, 03:19 AM
يک شبي مجنون نمازش را شکست

بي وضو در کوچه ليلا نشست
عشق آن شب مست مستش کرده بود
فارغ از جام الستش کرده بود
سجده اي زد بر لب درگاه او
پر زليلا شد دل پر آه او
گفت يا رب از چه خوارم کرده اي
بر صليب عشق دارم کرده اي
جام ليلا را به دستم داده اي
وندر اين بازي شکستم داده اي
نشتر عشقش به جانم مي زني
دردم از ليلاست آنم مي زني
خسته ام زين عشق، دل خونم مکن
من که مجنونم تو مجنونم مکن
مرد اين بازيچه ديگر نيستم
اين تو و ليلاي تو من نيستم
گفت: اي ديوانه ليلايت منم
در رگت پيدا و پنهانت منم
سال ها با جور ليلا ساختي
من کنارت بودم و نشناختي
عشق ليلا در دلت انداختم
صد قمار عشق يک جا باختم
کردمت آوارهء صحرا نشد
گفتم عاقل مي شوي اما نشد
سوختم در حسرت يک يا ربت
غير ليلا برنيامد از لبت
روز و شب او را صدا کردي ولي
ديدم امشب با مني گفتم بلي
مطمئن بودم به من سرميزني
در حريم خانه ام در ميزني
حال اين ليلا که خوارت کرده بود
درس عشقش بيقرارت کرده بود
مرد راهم باش تا شاهت کنم
صد چو ليلا, کشته در راهت کنم

H & A
5th November 2012, 03:27 AM
از پنجره نگاه بکن آره اون میاد درسته بی وفاست ولی باید بیاد

میدونه دلم براش بدجوری تنگ شده ولی نمیدونم دل اون چرا از سنگ شده

غم دوریش کم بودش حالا بی وفا شده نه یه زنگی نه تماسی آره بی رنگ شده

آخه من چکار کنم با این دل بهونه گیر ای خدا کمک بکن برو ای دلم بمیر

تو چرا سنگ نشدی میونه این همه سنگ میدونم دوسش داری مثل یه احصاصه قشنگ

آخه دوست داشتنیه مثل لیلا میمونه دل من شیدادییه مثل مجنون میمونه

فدای نازش این نازش کشته مارو حالا که عاشق شدم می خواد بگه از پیشم برو

خدایا این احصاصمو از دلم نگیر ولی خصلت بدو از دل یارم بگیر

آخه گناهم نداره همش تقصیره منه زود دل می بندم زود عاشقمیشم اینم میشه گفت یه جوری گناهه منه

چکامه91
5th November 2012, 11:56 AM
اگه یه روز دیگه ندیدیم، نپرس چرا!...
چون... تو نخواستی!
اگه یه روز دیگه ندیدمت، نباید بپرسم چرا!...
چون... تو نخواستی!!

saamaaneh
5th November 2012, 04:15 PM
چشم بر هم می نهم، هستی دو سو دارد:
نیمی از آن در من است و نیم از آن بر من.


نیمه ی در من، بهارانی پر از باغ است و آفاقی پر از باران.
نیمه ی بر من، زبان چاک چاک خاک و چشمان کویر کور تبداران.


چشم بر می نهم، هستی چراغانی ست
روشن اندر روشن و آفاق در اشراق
می گشایم چشم، می بینم چه زهرآگین و ظلمانی ست.


آن که این دشواره، پاسخ گوید، آیا کیست؟
- در کدامین سوی باید زیست؟
در ظلام ظالم بر من
یا در آن آفاق پر اشراق،
روشن در من؟

narma
5th November 2012, 05:03 PM
اگر♥ تــــــــو♥ را امتحـــــان میگرفتند،

بـــی شَکــــــ مَـــــن

رتبــــ♥ـــــه اوَل میشدم

بَـســـ کـــــ♥ــــه تِکـــرار کَردم

نامَـتــــ♥ ـــــ را در مـــــرور خاطِـــــــراتـــــــ

نارون1
5th November 2012, 05:23 PM
نرسیده به بعضی خاطره ها !

باید نوشت:
آهسته به یاد بیاورید…

“خطر ریزش اشک”

*tara*
5th November 2012, 05:29 PM
همسرم :
من تمام "امن يجيب" هاي دلم را
گره زده ام به كلماتت
و روانــہ ي آسمان كرده ام
من مطمئنم
خدا تو را براي دلم نگــه مي دارد...

saamaaneh
5th November 2012, 11:49 PM
گاهی باید از دلواپسی، نگرانی و تردید دست کشید،

و ایمان داشته باشید که همه چیز درست خواهدشد،

شاید نه آنگونه که شما انتظار دارید، بلکه آنگونه که صلاح در آن هست.

چکامه91
5th November 2012, 11:55 PM
دلتنگ تو امروز شدم تا فردا
فردا شد و گفتی به زبانت فردا
امروز دلم مانده و یک دنیا حرف
" یک " "هیچ " به نفع دل تو تا فردا

چکامه91
5th November 2012, 11:59 PM
خدایا وقتی با تو حرف میزنم دلم میخواهد خورشید در آسمان چهارم به خواب برود.
عطر خوش تو که در اتاقم می پیچد، پرده ها به رقص در می آیند، سقف اتاقم پر از ستاره می شود و ماه آنقدر پایین می آید که می توانم لمسش کنم .


خدایا فقط تو می توانی بی آنکه در را باز کنی وارد قلبم شوی و نام مقدس عشق را روی تک تک سلولهایم بنویسی . فقط تو می توانی بی آنکه دست در گردن کلمه ها بیندازی رگهایم را پر از شعر کنی ...


خدایا فرشته ها با چه زبانی با تو حرف می زنند ؟
وقتی نسیم به نزدیکی تو میرسد چه احساسی دارد؟
اولین جمله ای که آدم به تو گفت چه بود؟
آخرین گناه آدم چه خواهد بود؟؟

چکامه91
6th November 2012, 12:06 AM
من از تصور بیهودگی این همه دست،

و از تجسم بیگانگی این همه صورت میترسم.

من مثل دانش آموزی

که درس هندسه اش را

دیوانه وار دوست میدارد تنها هستم.

elinaaa
6th November 2012, 12:17 AM
دوباره من ستاره چین کوچه های شب شدم
دلم گرفت و هر دمی پر از هوای تب شدم

صدای من نشسته در عمیق بغض لحظه ها
پر از سکوت مبهم و تهی ز هر طرب شدم

نگاه و اشک بی ثمر دو همدم همیشگی
به دل حصار سنگی و دگر که جان به لب شدم

غریب غربت شب و ستاره همنشین من
به قلب خسته همنشین؟دوباره درعجب شدم

تویی خدای مهربان تو همدم دل منی
عجب چرا؟ ز خوبیت به دل پر از طلب شدم

Outta_Breathe1020
6th November 2012, 09:17 AM
از آمدنم نبود گردون را سود
وز بردن من جاه و جلالش نفزود
وز هیچ کسی نیز دو گوشم نشنود
کاین آمدن و رفتنم از بهر چه بود

Outta_Breathe1020
6th November 2012, 09:20 AM
افسوس که بی فایده فرسوده شدیم
وز داس سپهر سرنگون سوده شدیم
دردا و ندامتا که تا چشم زدیم
نابوده به کام خویش نابوده شدیم

حکیم عمر خیام



استاد به نظر اینجانب که یه مقدار بی انصافی کردین با اون حرفتون!
(حالا استاد کیه و چی گفته و... بماند! استادیست بسیار عزیز [golrooz])

Ehsan M
6th November 2012, 05:45 PM
اگه یه وقت تنها شدی
اینو بدون که خدا همه رو بیرون کرده تا خودت باشی و خودش ..






(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=391314390937698&set=a.138999066169233.25703.137722362963570&type=1&relevant_count=1&ref=nf)

Ehsan M
6th November 2012, 06:01 PM
آخرین برگ سفرنامه ی باران
این است
که زمین چرکین است.

Ehsan M
6th November 2012, 06:03 PM
تو مرا بيشتر از همه دوست مى داشتى
و حالا
ماه هر شب
تو را به ياد من مى اورد
مى خواهم فراموشت كنم
اما اين ماه

با هيچ دستمالى
از پنجره پاكـ نمى شود
ولی من پاکش می کنم

Ehsan M
6th November 2012, 06:05 PM
کوله بارم بر دوش ، سفری تا ته تنهایی محض ،
سازکم با من گفت :
هرکجا لرزیدی ، از سفر ترسیدی ، تو بگو از ته دل ،
من ♥ خــــــــــــدا ♥ را دارم . . .

نازخاتون
6th November 2012, 06:08 PM
دلتنگی هم بد دردیه ..اما با هر دلتنگی می تونی بفهمی که چقدر دوستش داری!!!!

Ehsan M
6th November 2012, 06:26 PM
تلخ است که لبریز حقایق شده است
زرد است که با درد موافق شده است
شــــاعر نشدی، وگرنه می فهمیدی
پاییز بهاریست که عاشق شده است.......

Ehsan M
6th November 2012, 06:29 PM
چه ساده لوح اند آنان که می پندارند عکس تو را به ديوار های خانه ام آويخته ام ،

و نمي دانند که من ديوار های خانه ام را به عکس تو آويخته ام!


شمس لنگرودی

elinaaa
6th November 2012, 06:34 PM
چون آب به جویبار و باد به دشت
روزی دگر از عمر من و تو بگذشت
ای دوست بیا غم دو چیز نخوریم
روزی که نیامدست و روزی که گذشت

چکامه91
6th November 2012, 06:46 PM
خداوندا دستانم خالی ست، قلبم پر از آرزوهای دست نيافتنی ست.

يا دستانم را توانا ساز، يا درونم را از آرزوهای دست نيافتنی تهی ساز.

Ehsan M
7th November 2012, 01:02 AM
گفتی فراموشم کن ...
گفتی فراموشت کردم ...
گفتی خواهانت نیستم ...
گفتی و رفتی ...

بوی هرزگیت می آید و آزارم می دهد ...

.
.
.
عزیزترینم را قسم دادی که از اول هم بازی بود تا خود را سرگرم کنی ...

آتیشت می زنم در وجود خودم برای همیشه ....برای همیشه ... برای همیشه .......

Ehsan M
7th November 2012, 01:04 AM
او "رفت".
همین
قصـه ام کـوتـاه بـود
بـه سـر رسیـد،
کـلاغ جـان
تـو هـم بـرو
شـایـد جـایـی دیگـر
قصـه ای زیـبـا
منتظـرت باشـد...






(https://www.facebook.com/shares/view?id=437457369636929)

Ehsan M
7th November 2012, 01:05 AM
به پایان میرسد این عشق... خیانت همچنان باقیست !!





(https://www.facebook.com/shares/view?id=437408362975163)

Ehsan M
7th November 2012, 01:08 AM
بالش خودم را ترجیح میدهم...شانه هایت مثل بالش های مسافر خانه است!
خوب میدانم سرهای زیادی را تکیه گاه بوده !!!!

Ehsan M
7th November 2012, 01:10 AM
http://uc-njavan.ir/images/b3kgotio16po80mzzo4.jpg

Ehsan M
7th November 2012, 01:11 AM
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود ...
گاهی دلم برای باورهای گذشته ام تنگ می شود ...
گاهی دلم برای پاکیهای کودکانه قلبم میگیرد ...
گاهی دلم از آنهایی که در این مسیر بی انتها آمدند و رفتند خسته می شود ...

گاهی دلم از کسانی که ناغافل دلم را میشکنند میگیرد ...
گاهی آرزو میکنم ای کاش ...
دلی نبود تا تنگ شود ...
تا خسته شود ...
تا بشکند...

Ehsan M
7th November 2012, 01:22 AM
http://uc-njavan.ir/images/yevumk86s7zssb2rmu9t.jpg

Ehsan M
7th November 2012, 01:25 AM
این گل تقدیم دوستانی که تا کنون همراه بودند [golrooz][golrooz][golrooz]



http://uc-njavan.ir/images/bzvr2xyhiw3uu151osko.jpg

H & A
7th November 2012, 01:33 AM
دلم میخوادصدات کنم

تو آسمون عشقمن پر بزنی نگات کنم

دلم میخوادجونو تنو فدای خنده هات کنم

من بشینم روبه روتو سیر ببینم نگات کنم

دلم میخواداز عشق تو سبد سد گل بچینم

از از اوننگاهه خوشگلت بد جوری من جون میگیرم

عشقه منیدوست دارم برای چشمات میمیرم[golrooz]

H & A
7th November 2012, 01:34 AM
سوگند


مردم همه
تورا به خدا
سوگند می‌دهند اما برای من تو آن همیشه‌ای
که خدا را به‌ تو
سوگند می‌دهم!

Ehsan M
7th November 2012, 01:59 AM
تـــ ـــرکـت کـــ ـرده ؟؟؟
شــب هــ ـا به یـــ ـادش گـــــ ریه میـ ـکنــــ ی؟!

نـــ اراحــــت نبــ ــاش ....
یـــ ـه روز تـــ ـو تنهــــ ـا آرزوی زنــــ دگیـــ ـش میشـــ ی!!

ایــ ـن بـــ ـدتــــ ـرین انتقــ ـامــ ـــه

Ehsan M
7th November 2012, 02:00 AM
بدترین حسرتی که در زندگی میخوریم
از کارهای خطایی که مرتکب شده ایم نیست
بلکه از این است که
چرا کارهای درست را برای کسی که
لیاقتش را نداشته انجام داده ایم !!

Ehsan M
7th November 2012, 02:01 AM
وقتی کسی به خاطر چیزهای الکی و کوچیک
از دستت عصبانی می شه
ینی خیلی دوستت داره
عوض ناراحت بودن از دستش
باید قدرش رو بدونی
نه طردش کنی

H & A
7th November 2012, 02:03 AM
مهتاب... (http://roozgozar.com/theme/001/test/002/post-18.aspx)من آن رودم كه تنها آبدارم ، نگاهي خسته و بي تاب دارم من عشق نور دارم در دل اما ، فقط تصويري ازمهتاب دارم

Outta_Breathe1020
7th November 2012, 02:45 AM
...
سکـــــــــــــــــــــــ ــوت

H & A
7th November 2012, 02:48 AM
اگر یک روز از زندگی من باقی مانده باشد

از هر جای دنیا چمدان کوچکم را می‌بندم راه می‌افتم

ایستگاه به ایستگاه…

مرز به مرز…

پیدایت می‌کنم ، کنارت می‌نشینم

بهت میگم تا بی نهایت دوستت دارم…

saamaaneh
7th November 2012, 02:56 PM
دلم گرفته

دلم عجيب گرفته است

و هيچ چيز

نه اين دقايق خوشبو ، که روي شاخه ي نارنج مي شود خاموش

نه اين صداقت حرفي ، که در سکوت ميان دو برگ اين گل شب بوست...

نه هيچ چيز مرا ازهجوم خالي اطراف نمي رهاند

و فکر مي کنم

که اين ترنم موزون حزن تا به ابد

شنيده خواهد شد .

saamaaneh
7th November 2012, 02:57 PM
دلم گرفته است

دلم به اندازه‌ي تمام آدم‌ها گرفته است

ساز زندگي كوك است، خورشيد آن بالاها مي‌رقصد،

زمين بي وقفه مي‌چرخد و

هنوز هم روز،شب مي‌شود و شب، روز

هيچ چيز كم نيست، به جز ....

و نمي‌دانم «من» كجاي اين زندگي ايستاده‌ام

اين روزها، همه چيز اين دنيا برايم معماست

saamaaneh
7th November 2012, 03:18 PM
گاه تمام آنچه که از دنیا می خواهم , نشستن کنار دریایی آرام و نظارهکردن به غروب خورشید است و شنیدن صدای امواج دریا که در گوش خورشید به نرمی نجوامی کنند ، گرچه شب در راه است اما فردایی هست ، امیدی هست ، خدایی هست...

گاه تمام آنچه که از دنیا می خواهم ، تنها جرعه ای امید است وبس...

saamaaneh
7th November 2012, 04:14 PM
بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن، عادت کم حوصله هاست

همچو عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال وقتی قفس پرزدن چلچله هاست

بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست

باز می پرسمت از مساله ی دوری و عشق
و سکوت تو جواب همه ی مساله هاست

nafise khanom
7th November 2012, 04:25 PM
گاه تمام آنچه که از دنیا می خواهم , نشستن کنار دریایی آرام و نظارهکردن به غروب خورشید است و شنیدن صدای امواج دریا که در گوش خورشید به نرمی نجوامی کنند ، گرچه شب در راه است اما فردایی هست ، امیدی هست ، خدایی هست...

گاه تمام آنچه که از دنیا می خواهم ، تنها جرعه ای امید است وبس...

عزیزم چقدر متنایی که میذاری قشنگن.خودت اینارو میگی؟ممنون بابت متنات...[tashvigh][golrooz][shaad]

saamaaneh
7th November 2012, 05:12 PM
گاهی گمــان نمـی کنـی و مـی شـود

گاهی نـمـی شــود کــه نـمـی شــود

گاهی هـزار دوره دعـا بی اجـابت است

گاهی نگفته قـرعه به نام تـو مـی شود

گاهی گدای گدایی و بخت با تـو نیست

گاهی تمـام شهـر گـدای تـو مـی شود

Ehsan M
7th November 2012, 10:25 PM
‎افسانه ها زیبا هستند زیرا واقعیت ندارند واقعیت زیبا نیست و تنها کسانی برای همیشه از آن ما خواهند بود که برای همیشه از دست داده ایم ....

چکامه91
7th November 2012, 11:14 PM
مشت می کوبم بر در
پنجه می سایم بر پنجره ها،
من دچار خفقانم، خفقان!
من به تنگ آمده ام از همه چیز
بگذارید هواری بزنم.

آی...!
با شما هستم
این درها را باز کنید.
من به دنبال فضایی می گردم
لب بامی،
سر کوهی، دل صحرایی،
که در آنجا نفسی تازه کنم.
آه ...
می خواهم فریاد بلندی بکشم
که صدایم به شما هم برسد.
من به فریاد همانند کسی
که نیازی به تنفس دارد،
مشت می کوبد بر در،
پنجه می ساید بر پنجره ها،
محتاجم.
من هوارم را سر خواهم داد
چاره درد مرا باید این داد کند.

از شما خفته چند
چه کسی می اید با من فریاد کند؟

وحید 0319
7th November 2012, 11:30 PM
تا ابد باید در سکوتم فریاد بزنم دوستت دارم [golrooz]

کی میشود فریادم به فریاد تبدیل شود ............الله اعلم

sama.ch
8th November 2012, 01:05 AM
نه مثل هر کس
مثل کسی که برایم کس دیگریست
دعایت میکنم
تو نیز در لحظه های زنده ذهنت
بی التماس من
برایم سهمی از دعا بگذار

sama.ch
8th November 2012, 01:09 AM
من امشب ... دستها را برده ام بالا
و از عمق وجود خود خدایم را صدا کردم
نمیدانم چه میخواهی
ولی امشب برای تو...برای رفع غمهایت....برای قلب زیبایت ....برای ارزوهایت به درگاهش دعا کردم
و میدانم خدا از ارزوهایت خبر دارد
یقین دارم دعاهایم اثر دارد

plarak12
8th November 2012, 05:31 AM
دکتر شریعتی: آنها فقط از«فهمیدن» تو می‌ترسند. از «تن» تو هر چقدر هم که قوي باشد،ترسی ندارند. از گاو که گنده‌ ترنمی‌شوی، میدوشندت! از خرکه قوی‌تر نمی‌شوی،بارت می‌کنند! از اسب که دونده‌ تر نمی‌شوی، سوارت می‌شوند!، اما آنها فقط از «فهمیدن» تو می‌ترسند

Outta_Breathe1020
8th November 2012, 07:09 AM
همه دنیا بخواد و تو بگی نه
نخواد و تو بگی آره تمومه
همین که اول و آخر تو هستی
به محتاج تو، محتاجی حرومه
تو همیشه هستی اما
این منم که از تو دورم
من که بی خورشید چشمات
مثه ماه سوت و کورم
نمیخوام وقتی تو هستی
آدم آدمکا شم
چرا عادتم تو باشی؟
میخوام عاشق تو باشم
تازه فهمیدم به جز تو
حرف هیش کی خوندنی نیست
آدما میان و میرن
هیش کی جز تو موندنی نیست
منو از خودم رها کن
تا دوباره جون بگیرم
خسته ام از این عقل خسته
من میخوام جنون بگیرم

anael
8th November 2012, 02:27 PM
دلم تنگ نوشتن بود. از گفتنی های ناگفته. دیگر گویی حتی قلم مجالی برای من نداشت و کاغذ سفیدی اش را به سیاهی قلمم نمی سپرد. دیگر حتی باران اشک هایم را مرهمی نبود و تسکینی بر زخم های دلم.
ای کاش هنوز کودکی بودم فارغ از زمان. آسوده از آینده و بی تفاوت به گذشته. ای کاش توان این را داشتم که اکنونم را دریابم.
بسی سخت دلتنگ دوستانی گشته ام که روزگارانی را با آنها گذراندم واکنون......
افسوس رفته های گذشته را دارم.
ای کاش به سادگی قبل نوشتن برایم آسان بود
ای کاش واژه ها همراهی ام میکردند
ای کاش بغض گلویم را نمی فشرد
ای کاش هنوز میتوانستم باران را مرهمی دانم بر زخم های احساس
ای کاش بودند آنهایی که دوستشان دارم
ای کاش باز می گشت روزگارانی که ساده از دستشان دادم
ای کاش میتوانستم احساس را فریاد کنم آنگونه که کس را یارای نفهمیدن نماند
کلبه ی تنهایی ام بر فراز قله ی افسوس است و از پنجره ی حسرت آن دریای رفته ها را مینگرم.
رفته هایی که در اشک شور من، شاید، خاطره شوند. خاطره ای در این دریا بیکران اشک.
بر چمن غم پا میگذارم و بودن آن را با تمام وجود احساس میکنم.
و ا ی کاش لانه ی کلاغ های سیاه دل این اطراف نبود، که هر لحظه با آمدن من حقیقت های تلخ و داشته های رفته و نداشته های نیامده را بازگویند.
واین چه تماشاگهی است که باید چشم انداز من باشد.
آری! به راستی چرا سهم من از این بیکران باید این باشد
این است تماشاگه راز من. و شاید نفهمد آن را هیچگاه، هیچکس
و شاید باید مدفون گردد در زیر سرو اندوه که با اشک آسمان پروریده.
اما در کنار همه ی اینها خوشحالم که از پنجره ی خدا، روزنه ی امید رامیبینم و گرمای خورشید ایمان او دست نوازش بر تن خسته ام دارد.

saamaaneh
8th November 2012, 02:41 PM
نمی خواهم بمیرم

نمی خواهم بمیرم ، با که باید گفت ؟

کجا باید صدا سر داد ؟

در زیر کدامین آسمان ،

روی کدامین کوه ؟

که در ذرات هستی رَه بَرَد توفان این اندوه

که از افلاک عالم بگذرد پژواک این فریاد !

کجا باید صدا سر داد ؟

فضا خاموش و درگاه قضا دور است

زمین کر ، آسمان کور است

نمی خواهم بمیرم ، با که باید گفت ؟

اگر زشت و اگر زیبا

اگر دون و اگر والا

من این دنیای فانی را

هزاران بار از آن دنیای باقی دوست تر دارم .

به دوشم گرچه بار غم توانفرساست

وجودم گرچه گردآلود سختی هاست

نمی خواهم از این جا دست بردارم !

تنم در تار و پود عشق انسانهای خوب نازنین بسته است .

دلم با صد هزاران رشته ، با این خلق

با این مهر ، با این ماه

با این خاک با این آب ...

پیوسته است .

مراد از زنده ماندن ، امتداد خورد و خوابم نیست

توان دیدن دنیای ره گم کرده در رنج و عذابم نیست

هوای همنشینی با گل و ساز و شرابم نیست .

جهان بیمار و رنجور است .

دو روزی را که بر بالین این بیمار باید زیست

اگر دردی ز جانش برندارم ناجوانمردی است .

نمی خواهم بمیرم، تا محبت را به انسانها بیاموزم

بمانم تا عدالت را برافرازم ، بیفروزم

خرد را ، مهر را تا جاودان بر تخت بنشانم

به پیش پای فرداهای بهتر گل برافشانم

چه فردائی ، چه دنیائی !

جهان سرشار از عشق و گل و موسیقی و نور است ...

نمی خواهم بمیرم ، ای خدا !

ای آسمان !

ای شب !

نمی خواهم

نمی خواهم

نمی خواهم

مگر زور است ؟



"فریدون مشیری"

رضوس
8th November 2012, 02:46 PM
نمیخوام دربه در پیچ و خم این جاده شم
واسه آتیش همه یه هیزم آماده شم
یا یه موجود کم و خالی پرافاده شم
وایسا دنیا،وایسا دنیا من میخوام پیاده شم

Outta_Breathe1020
8th November 2012, 09:39 PM
من فــــــــــــــــــــــــ ـــــــــرار نمیــــــــــــــــــــــ ــــــــکنم بفهم!

چکامه91
8th November 2012, 10:04 PM
تلخ! تلخ تلخ!
این ها...
فقط حرف دلم بود،
که بر زبانم جاری شد.
کال کال!
می ترسیدم اگر دیرتر بگویم،
در دلم بگندند.
چه زود چیدمشان.
شاید هم دیر!

homeyra
8th November 2012, 10:17 PM
"چقد خوابم میاد"...
تنها جمله ای که همیشه تکرار میکردی...
آرزو به دل ماندم که حرف دیگری بزنی...
اما حالا میفهمم...
من برای تو رویایی بیش نبودم...
همان بهتر که فکر کنی خواب دیده ای...!
اما اکنون دیگر صبح شده است و...
و آدم،یک رویا را دوبار نمیبیند....
صبح بخیر و خدانگهدار...

چکامه91
8th November 2012, 11:22 PM
مهربانی تا کــــــــــی؟؟؟؟؟
بگذار سخت باشم و سرد!!!!!!!!!
باران که بــــــــــارید......چتر بگیرم و چکــــــمه......
خورشید که تــــــــــابید......پنجره ببندم و تـــــــــاریک......
اشک که آمـــــــــد......دستمالی بردارم و خشــــــک.......
او که رفـــــت نیشخندی بزنم و ســــــــــوت..........

چکامه91
8th November 2012, 11:25 PM
خدایا ، راهی نمیبینم ، آینده پنهان است

اما مهم نیست

همین کافیست که تو راه رامیبینی و من تو را...

چکامه91
8th November 2012, 11:29 PM
خداوندا جهنم تر از نبودنت، جايي را سراغ ندارم...!

وحید 0319
8th November 2012, 11:35 PM
خدایا

راضی به رضای توام ...هر چه تو بخواهی ...

ولی میخواهم بخواهی برای مردمم آگاهی-محبت -مهربانی-لطافت-ادب- احترام- شعور و

خدایا زیاده خواهم ؟

elinaaa
8th November 2012, 11:53 PM
کهکشانها،کو زمینم؟!
زمین،کو وطنم؟!
وطن،کو خانه ام؟!
خانه،کو مادرم؟!
مادر،کو کبوترانم؟!
...معنای این همه سکوت چیست؟
من گم شده ام در تو...یا تو گم شده ای در من...ای زمان؟!
...کاش هر گز آنروز از درخت انجیر پایین نیامده بودم....
کاش!

(حسین پناهی)

saamaaneh
9th November 2012, 12:55 AM
اگر چه نزد شما تشنه ی سخن بودم

کسی که حرف دلش را نگفت من بودم

دلم برای خودم تنگ می شود آری

همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم

نشد جواب بگیرم سلام هایم را

هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم

چگونه شرح دهم عمق خستگی ها را ؟

اشاره ای کنم انگار کوهکن بودم

plarak12
9th November 2012, 01:23 AM
زندگی پروازیست تا اسمانها و فراتر از ان و برای پرواز 2بال لازم است

بالهای به وسعت دریاها

بالهایی به وسعت عشق

بالهایی به وسعت تو و من

ایا کسی هست که بداند در پس این اسمانها که پایان سفر ماست

چه کسی به انتظار نشسته است

EAGEL
9th November 2012, 11:42 AM
به بودن ها دیر عادت کن
و
بــــه نـــبـــودن هـــا زود
زیرا
نبودن ها بیشتر تکرار می شوند!

EAGEL
9th November 2012, 11:45 AM
کسی که کردارش او را به جایی نرساند!
افتخارات خاندانش اورا به جایی نخواهد رساند!

plarak12
9th November 2012, 05:39 PM
اینیکه گفتی برا خودت نیستا[cheshmak]
لطفا منبع بگو

وحید 0319
9th November 2012, 06:34 PM
http://images.persianblog.ir/4541_13219279.jpg

ما رفتیم ...ولی هوس کردی یه سر به ما بزن ..دلمون برات تنگ میشه...درسته عشق ما کوچیک بود ..ولی واقعی بود عزیزم[golrooz]

چکامه91
9th November 2012, 07:43 PM
اگر خواستی داستانم را نقل کنی بگو: تنها بود، اما هیچکس رو تنها نذاشت...
دلشکسته بود اما دل هیچ کس رو نشکست...
کوه غم بود ولی کسی رو غمگین نکرد...
و شاید بد بود، ولی برای هیچکس بد نخواست...

درجات معنوی
9th November 2012, 07:48 PM
دل ما سر سازش داشت ولی جور زمانه نزاشت از صبر ما بپرس .

چکامه91
9th November 2012, 07:51 PM
چه قدر بده حرفتو نفهمن...
اما بدتر اینکه....
حرفتو اشتباه بفهمن!...

saamaaneh
9th November 2012, 08:17 PM
بعضی وقتا عذرخواهی تنها کاری هس که میتونی انجام بدی.

آخ!

باز شکست میان دستانم

چینی بلورین دلت

چه نازک بود!

صدای شکستنش را شنیدم

خوب که گوش میدادی،

ندای عذرخواهی قلبم نیز بلند بود

هر چند زبانم میان دندان ها قفل بود!

شرمینگم

به خاطر سد غرورم

که جلوی سیل احساس را گرفت

آن هم درست در گلو، کنار بغض

شرمگینم

saamaaneh
9th November 2012, 08:19 PM
بی تو من یک غروب می گردم

بدتر ازسنگ و چوب می گردم

دانم این را که من بدم اما

با دعای تو خوب می گردم...

وحید 0319
9th November 2012, 08:24 PM
حجم خالي تو راحجم پُرِ هيچ كس پُر نمي كندحالا هي بگودوستان جاي ما...

homeyra
9th November 2012, 08:27 PM
آن کس را که دوست داشتم،
آدم باگذشتی بود....
......
او حتی از من هم گذشت...

دمش گرم....

hossein24
9th November 2012, 10:08 PM
مدام میگفت:خیالت تخت من وفادارم...
و من چه ساده لوحانه خیالم را تختی کردم برای عشق بازی او با دیگران...

elinaaa
9th November 2012, 11:04 PM
دلم به بهانه ندیدنت گریست
بگذار بگرید و بداند هر چه خواست همیشه نیست!!!

رضوس
9th November 2012, 11:22 PM
یادمان باشد اگر این دلمان بی کس شد
طلب مهر ز هر چشم خماری نکنیم
یادمان باشد که دگر لیلی و مجنونی نیست
به چه قیمت دلمان بهر کسی چاک کنیم
یادمان باشد که در این بهر دو رنگی و ریا
دگر حتی طلب آب ز دریا نکنیم
یادمان باشد اگر از پس هر شب روزیست
دگر آن روز پی قلب سیاهی نرویم
یادمان باشد اگر شمعی و پروانه به یکجا دیدیم
طلب سوختن بال و پر کس نکنیم
یادمان باشد ازامروزجفایی نکنیم
گرکه درخویش شکستیم صدایی نکنیم
خودبسازیم به هردرد که ازدوست رسد
بهربهبود ولی فکردوایی نکنیم
جای پرداخت به خودبردگران اندیشیم
شکوه ازغیرخطاهست خطایی نکنیم

چکامه91
9th November 2012, 11:53 PM
هوس کوچ به سرم زده.
شايد هم هجرت.
نمي دانم.
از اين بي دلی ها خسته شدم.
دستانم را به دستان هيچ کس می سپارم و درد دل می کنم با درختان.
ديوانگی هم عالمی دارد ....

- - - به روز رسانی شده - - -



هوس کوچ به سرم زده.
شايد هم هجرت.
نمي دانم.
از اين بي دلی ها خسته شدم.
دستانم را به دستان هيچ کس می سپارم و درد دل می کنم با درختان.
ديوانگی هم عالمی دارد ....

آسمان آبی2020
10th November 2012, 12:25 AM
هوس کردم بازم امشب زیر بارون تو خیابون
به یادت اشک بریزم،طبق معمول همیشه
آخه وقتی بارون میاد رو صورت یه عاشق مثل من
حتی فرق اشک و بارون دیگه معلوم نمیشه
امشب چشای من مث ابرای بهاره
نخند به حال من
که حالم گریه داره...
چرا گریم نمیتونه رو تو تاثیری بذاره...
آره بخند!!
بخند!که حالم خنده داره
این عشق یک طرفه من رو کشونده تو خیابونا
نمیخوام توی این خلوت کسی دور و برم باشه
نه پلکام روی هم میرن
نه دست میکشم از گریه
نه میخوام بند بیاد بارون
نه چتری رو سرم باشه.
چرا گریم نمیتونه رو تو تاثیری بذاره...

saamaaneh
10th November 2012, 12:48 AM
اگر به خانه من آمدي براي من اي مهربان چراغ
بياور
و يك دريچه كه از آن
به ازدحام كوچه ي خوشبخت بنگرم

saamaaneh
10th November 2012, 12:49 AM
زندگی آیا درون سایه هامان رنگ می گیرد؟

یا که ما خود سایه های سایه های خود هستیم؟

saamaaneh
10th November 2012, 12:58 AM
شب و روزم گذشت به هزار آرزو
نه رسیدم به خویش، نه رسیدم به او

نه سلامم سلام، نه قیامم قیام
نه نمازم نماز، نه وضویم وضو

دل اگر نشکند به چه ارزد نماز
نه بریز اشک چشم، نه ببر آبرو

نه به جانم شرر، نه به حالم نظر
نه یکی حسب‌حال، نه یکی گفت‌وگو

نه به خود آمدم، نه ز خود می‌روم
نه شدم سربلند، نه شدم سرفرو

همه جا زمزمه است، همه جا همهمه است
همه جا «لاشریک... »، همه جا «وحده... »

نبرد غیر اشک، دل ما را به راه
نکند غیر آه، دل ما را رفو

نشوی تا حزین هله با مِی نشین
هله سر کن غزل، هله تر کن گلو

به سر آمد اجل، نسرودم غزل
همه‌اش هوی و های، همه‌اش های و هو

هله امشب ببر به حبیبم خبر
که غمش مال من، که دلم مال او

هله از جانِ جان، چه نوشتی؟ بخوان !
هله گوش گران! چه شنیدی؟ بگو !


بِبَریدم به دوش، به کوی می‌فروش
که شرابم شراب، که سبویم سبو

saamaaneh
10th November 2012, 11:45 AM
گـــــرچه می گویند این دنیا به غیر از خواب نیست

ای اجل! مهمان نوازی کــن کـــــه دیگر تاب نیست

بیــن مـــاهی های اقیانـــوس و ماهـــی های تنگ

هیچ فرقی نیست وقتی چاره ای جز آب نیست!...

پیمان هادی فرکوش
11th November 2012, 10:18 AM
چه داروی تلخی است ، وفاداری به بي وفا


صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل . . .

پیمان هادی فرکوش
11th November 2012, 10:22 AM
همیشه سکوتم به معنای پیروزی نیست ، گاهی سکوت میکنم تا بفهمی چه بی صدا باختی . . .

saamaaneh
11th November 2012, 10:49 AM
گفتی که تو را شوم مدار اندیشه

دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه

کو صبر و چه دل، کنچه دلش می‌خوانند

یک قطره‌ی خون است و هزار اندیشه

saamaaneh
11th November 2012, 10:51 AM
باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش

بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش

ای دل اندربند زلفش از پریشانی منال

مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش

رند عالم سوز را با مصلحت بینی چه کار

کار ملک است آن که تدبیر و تامل بایدش

تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست

راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش...

Ehsan M
11th November 2012, 12:24 PM
از فکری که مریضه بهتره دوری بـــاشـــــه ...

homeyra
11th November 2012, 03:58 PM
همــیشه پایــیز که می شد،
عاشقــانــه هــایم فوران می کــرد.
نگــاهــم نــکن.
پایــیز امســال عاشــق نیــســتم............. !!

homeyra
11th November 2012, 04:03 PM
دیگه به آینه ها هم اعتماد ندارم؛ کلاهی که سرم گذاشتی رو نشون نمیدن.....

تمام حرفهای ناگفته ام ؛ همین سکوتی است.....که می شنوی....

من و تو "مــــــــــا " شده ایم نمی دانستم که "ما "یمان آوازی می شود برای گاوی که در طویله ی دلت مخفی کرده بودی.......

پت
11th November 2012, 04:05 PM
لعنتی ســـلام مــــرا بــــــه غـــرورت برســــــان
و بـــه او بگــــو
بـهـــای قــــــامــت بــلنــــدش تــنــهــایـیـســـــت...!!

saamaaneh
11th November 2012, 04:09 PM
روزی ما دوباره کبوترهایمان را پیدا خواهیم کرد

و مهربانی دست زیبایی را خواهد گرفت

روزی که کمترین سرود

بوسه است

و هر انسان

برای هر انسان

برادری ست

روزی که دیگر درهای خانه شان را نمی بندند

قفل

افسانه ای است

و قلب

برای زندگی بس است...

homeyra
11th November 2012, 04:10 PM
بهم نگاه نکردی،گذاشتم پای نجابتت....
برام ناز کردی،گفتم یکی یدونه اس....
همیشه لبخندامو بدون جواب گذاشتی،گذاشتم پای جدیتت...
میشه بگی این چشمک زدنت واسه اینو و اونو پای چیت بذارم؟؟؟
تا جایی که یادمه تیک نداشتی....!
بازم دمت گرم...

saamaaneh
11th November 2012, 04:11 PM
قصه نیستم که بگویی

نغمه نیستم که بخوانی

صدا نیستم که بشنوی

یا چیزی چنان که ببینی

یا چیزی چنان که بدانی

من درد مشترکم

مرا فریــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــاد کن ...

Ehsan M
11th November 2012, 04:13 PM
وقتــــی ای دل به گیســــوی پریشـــون میرســـــی خودتـــو نگــــــــــــــــه دار ...

homeyra
11th November 2012, 04:15 PM
اینایی که مینویسم رو به حساب دلنوشته نذار....دل حرمت داره،پاکه،معصومه....
از تو نوشتن یه چیزی مثل چرک نویسه نه دلنوشته...
لطفا همه چیزو باهم قاطی نکن....!!!

پیمان هادی فرکوش
11th November 2012, 07:32 PM
دیگر سوسوی هیچ چراغی امیدوارم نمی کند

دیگر گرمای دستی دلم را به تپیدن وا نمی دارد

میروم تا در تاریکی راه خود را پیدا کنم

که به چراغهای نورانی و دستهای گرم دیگر اعتمادی نیست

saamaaneh
11th November 2012, 07:54 PM
آدمهایه ساده را دوست دارم

همانهایی که بدی هیچکس را باور ندارند

همانهایی که برای همه کس لبخند دارند

همانهایی که بوی ناب ادم می دهند.

saamaaneh
11th November 2012, 08:22 PM
http://uc-njavan.ir/images/298iq1yo3l3nnhdhcqk7.jpg

آسمان آبی2020
11th November 2012, 08:26 PM
بعضی وقتا سکوت میکنی چون اینقدررنجیدی
که نمی خوای حرفی بزنی
بعضی وقتا سکوت میکنی چون واقعآ حرفی واسه گفتن نداری
گاه سکوت یه اعتراضه ، گاهی هم انتظار
اما بیشتر وقتا سکوت
واسه اینه که هیچ کلمه ای نمی تونه غمی رو

که توو وجودت داری ، توصیف کنه!!!

رضوس
11th November 2012, 08:40 PM
همه آدما شاد نیستن
اما فرق منو خیلیای دیگه اینه که غمگینم نیستیم ولی دلمون گرفته
ولی شباهتمون با اونایی که غمگینن اینه که هممون نمیتونیم زندگی کنیم

چکامه91
11th November 2012, 09:04 PM
دیواره ها برای کوبیدن سر ناز کنند

گریزی نیست؛

اندوه به دل ما گیر سه پیچ داده است،

باید سر به بیابانها گذاشت!

چکامه91
11th November 2012, 09:33 PM
اگر همه آسمان و ابرهايش سهم چشمهای من باشد باز هم آرامش نخواهم يافت.
وقتی فصل ها را قسمت می کردند به من فقط پاييز را هديه دادند٬
من ماندم و دنيای رنگها وآدمهایی که از پاييز رنگارنگ تر هستند.
مدتی بود که در اين سردی٬ قلمم هم با دلم قهر کردو من دل تنگ تر شدم ٬
وقتی در گوش قلم زمزمه ميکنی٬
و او نجوای تو را به سپيدی کاغذ ميسپارد چقدر آرامش پيدا ميکنی.
اينجا منم و بادهای سرد پاييزی........
و خسته دلی که دلش سخت برای خودش تنگ شده است...
آه ...کاش پر پروازی بود٬ زمين جای ماندن نيست...
ديری نخواهد گذشت فردا خاطره خواهم شد
وشايد از خاطره ها خواهم رفت...

پیمان هادی فرکوش
11th November 2012, 10:41 PM
خیلــــی وقــــتا بهــم میگن :چرا میخنــــدی بگو ما هــــم بخنـــدیم…


اما هرگــــز نگفتــن:چرا غصــــه میخوری بگـــو ماهــم بخــوریم…

چکامه91
11th November 2012, 11:12 PM
این روزها "بــی" در دنیای من غوغا میکند!

بــی‌کس ، بــی‌مار ، بــی‌زار ، بــی‌چاره بــی‌تاب ، بــی‌دار ، بــی‌یار
،بــی‌دل ، بـی‌ریخت،بــی‌صدا ، بــی‌جان ، بــی‌نوا, بــی‌حس ، بــی‌عقل ، بــی‌خبر ، بـی‌نشان ، بــی‌بال ، بــی‌وفا ، بــی‌کلام،بــی‌جواب ، بــی‌شمار ، بــی‌نفس ، بــی‌هوا ، بــی‌خود،بــی‌داد ، بــی‌روح، بــی‌هدف ،
بــی‌راه ، بــی‌همزبان

چکامه91
11th November 2012, 11:14 PM
اجازه ... ! اشک سه حرف ندارد ... ، اشک خیلی حرف دارد....

وحید 0319
12th November 2012, 12:34 AM
http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/joda-konandeh/176.gif (http://parsskin.com/)


جــــدایــــــــی

نــــقـــطـــهـــ ای ســـــت

کــــه بـــعـــد از پــــایــــان

جــــای یـــکــی بــــودهـــــــــا

و یــکــی نـــبـــودهـــــــا را،

اشـــغـــال مــــــی کــــنـــــد.


http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/joda-konandeh/176.gif
http://static.cloob.com//public/user_data/gen_thumb/n-12-11-11/97b1a1837054b40e43bae44605cbdf20-300
(http://parsskin.com/)

وحید 0319
12th November 2012, 12:42 AM
گواهی می دهد قلبم تو با من آشنا هستی

تو مثل نم نم بــاران لطیـف و با صـفا هستی

گواهی می دهد قلبم که حتی در قنوت عشق
تـو ، تنـــها رابـط پنـهانی مـن بـا خــــــدا هستی
همــیشه بـــوی تـو دارد سکــوت ســرد آغــــــوش

به دنبال تو می گردم ، تو خوب من ! کجا هستی ؟
شبـی کـه بی خبـر بـر در زدی بـاور نمـی کـردم
که تو با آن همه احساس آبی ، بی وفا هستی
اگر چه دفتـر عشقـم اسیــر بــرگ ریـزان است
تو ، فصل تازه ای از رویش سبزینه ها هستی
فقط باید امید خسته بود ، عاشق بود ، تا فهمید
کـه تـو در بینـهایت هــای مـن یـک ابتــدا هستی
نمی دانم که هستی از کجای عشق می آیی
ولـی همـواره می گویـم تو با من آشنـا هستی

Ehsan M
12th November 2012, 04:09 PM
هر رابطه ای به هر دلیلی برایت تمام شد ! پی اش را دیگر نگیر

هیچ شوک مصنوعی آدمها و رابطه های مرده را زنده نمی کنه ...!

Outta_Breathe1020
12th November 2012, 08:03 PM
من برعکس همه پشت خنده هام غمه
تو برعکس منی، شادی و غمگین میزنی!

saamaaneh
12th November 2012, 08:24 PM
یک عمر درون خویش تکرار شدم

در گوشه ای از خودم تلنبار شدم

گنجشک به خواب رفته بودم دیشب

امروز ولی کلاغ بیدار شدم .

saamaaneh
12th November 2012, 08:35 PM
این چشم دریده چشمه ی فریاد است

پژواک سکوت سنگ ها در باد است

با من به چه چیز زندگی خیره شده

این آینه ای که کور مادر زاد است?

saamaaneh
12th November 2012, 08:36 PM
تخمی از لانه بیرون می افتد

و می شکند

زندگی

بچه گنجشکی را غافلگیر می کند!

saamaaneh
12th November 2012, 08:37 PM
مانند علفهای لب مردابیم

خوابیم و همیشه تا کمر در خوابیم

مرگ آمده است زندگی را بخورد

ما هم گاهی کرم سر قلابیم !

saamaaneh
12th November 2012, 08:38 PM
در حنجره هاي ما صدا را بفشار

صوت و سخن و حرف و هجا را بفشار

تاريكي از اين قشنگ تر مي خواهي؟

اي مرگ بيا گلوي ما را بفشار!

homeyra
12th November 2012, 10:10 PM
عاشقانه بودن تنها داشتن یک یار زمینی نیست....
عاشق ترین را خدا باید نامید که تنها است اما عاشق همه ی بنده هایش است .
خدایا کاری کن عشقت را درک کنیم و عاشقانه تر عاشقت باشیم

آسمان آبی2020
12th November 2012, 11:48 PM
آدمک خوب قصه های من!
دلتنگت شده ام...
حجمش را میخواهی؟؟
خدا را تصور کن...

پیمان هادی فرکوش
13th November 2012, 12:25 AM
شاید تو…
سکوت میان کلامم باشی!
دیده نمیشوی
اما من تو را احساس می کنم!
شاید تو ….
هیاهوی قلبم باشی!
شنیده نمیشوی
اما من تو را نفس می کشم!

پیمان هادی فرکوش
13th November 2012, 12:27 AM
هنوز هم وقتی باران می آید

تنم را به قطرات باران می سپارم

می گویند باران رساناست

شاید دستهای من را هم به دستهای تو برساند

saamaaneh
13th November 2012, 01:25 PM
وااااااااااااااااای هوا پاییـــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــزیه !

دلم باران ، دستم باران

دهانم باران ، چشمم باران

روزم را با بندگی تو پا گشا می کنم ...

هر اذانی که می وزد

پنجره ها باز می شوند

یاد تو کوران می کند ...

هر اسم تو را که صدا می زنم

ماه در دهانم هزار تکه می شود ...

کاش من همه بودم

کاش من همه بودم

با همه دهان ها تو را صدا می زدم ...

کفش های ماه را به پا کرده ام

دوباره عازم توام ...

تا بوی زلف یار در آبادی من است

هر لب که خنده ای کند از شادی من است

زندگی با توست

زندگی همین حالاست...

زندگی همین حالاست...

saamaaneh
13th November 2012, 01:36 PM
به افتخاره پادشاه فصل هاااااااااااااااا

زير باران بيا قدم بزنيم

حرف نشنيده اي به هم بزنيم

نو بگوييم و نو بينديشيم

عادت كهنه را به هم بزنيم

و ز باران كمي بياموزيم

كه بباريم و حرف كم بزنيم

كم بباريم اگر، ولي همه جا

عالمي را به چهره نم بزنيم

چتر را تا كنيم و خيس شويم

لحظه اي پشت پا به غم بزنيم

سخن از عشق خود بخود زيباست

سخن عاشقانه اي به هم بزنيم

قلم زندگي به دست دل است

ز (http://jomalatziba.ir/)ندگي را بيا رقم بزنيم

«سالكم» قطره ها در انتظار تواند

زير باران بيا قدم بزنيم ...

saamaaneh
13th November 2012, 01:39 PM
من نمیگویم درین عالم

گرم پو، تابنده، هستی بخش

چون خورشید باش

تا توانی

پ (http://jomalatziba.ir/)اک، روشن

مثل باران

مثل مروارید باش

saamaaneh
13th November 2012, 01:40 PM
در اين دنيای دَرَندَشت

هر چيزی به نحوی بالاخره زندگی می‌کند.

باران که بيايد

بيد هم دشمنی‌های خود را با اَرّه

فراموش خواهد کرد.

saamaaneh
13th November 2012, 03:02 PM
پاییز را دوست دارم .....

به خاطر غریب و بی‌صدا آمدنش

به خاطر رنگ زرد زیبا و دیوانه کننده‌اش

به خاطر خش خش گوش نواز برگ‌هایش

به خاطر صدای نم نم باران‌های عاشقانه‌اش

به خاطر رفتن و رفتن ..... و خیس شدن زیر باران‌های پاییزی

به خاطر بوی مست کننده خاک باران خورده کوچه‌ها

به خاطر غروب‌های نارنجی و دلگیرش

به خاطر شب‌های سرد و طولانی‌اش

به خاطر تنهایی و دلتنگی‌های پاییزی‌ام

پاییز را دوست دارم، به خاطر خود پاییز

و من عاشقانه پاییز را دوست دارم .....

aleyasin
13th November 2012, 03:15 PM
اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود....

aleyasin
13th November 2012, 03:19 PM
کی شود تا انتقام سیلی زهرا بگیرم

saamaaneh
13th November 2012, 09:30 PM
كاش بارانی ببارد قلبها را تر كند
بگذرد از هفت بند ما صدا را تر كند


قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها
رشته رشته مویرگهای هوا را تر كند

بشكند در هم طلسم كهنه ی این باغ را
شاخه های خشك بی بار دعا را تر كند


مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت
سرزمین سینه ها تا نا كجا را تر كند

چترها تان را ببندید ای به ساحل مانده ها

شاید این باران كه می بارد شما را تر كن!

saamaaneh
13th November 2012, 09:36 PM
باران شروع شده ومن پشت
افسانه شکفتن يک دشت خاطره
بارش هنوز تمام نشده من عاشق شدم
هفت شقايق و هفت پرنده يک خاطره شدم
باران هنوز بارش يک ترانه است
چشم هاي خيس شاپرک خسته است
نم نم لطافت و پاکي يک لحظه يک نگاه باران شروع شده و من پشت پنجره
افسانه شکفتن يک دشت خاطره
بارش هنوز تمام نشده من عاشق شدم
هفت شقايق و هفت پرنده يک خاطره شدم
باران هنوز بارش يک ترانه است
چشم هاي خيس شاپرک خسته است
نم نم لطافت و پاکي يک لحظه يک نگاه
برق شکفتن يک دشت شقايق است
باران شکوه پر کشيدن و رفتن است
در اوج آسمان بي ستاره آتش گرفتن است
نم نم شروع دست نوشته هاي من
روياي عاشقانه لحظه هاي خيس من
هر چه مينويسم انگار خسته است
حرفهايم گذشته از شعر ...قصه است
باران هنوز تمام نشده من شکفته ام
بر روي قطره هاي محبت نشسته ام.

وحید 0319
14th November 2012, 12:08 AM
در خیالم پشت سرت آب ریختم نه برای اینکه برگردی ، تا پاک شود هرچه رد پای توست از زندگی.....[narahatish]

وحید 0319
14th November 2012, 12:10 AM
تو این دو روز زندگی ، شبیه من فراوونه
یه لحظه چشماتو ببند ، گذشتن از من آسونه

Alpha110
14th November 2012, 12:20 AM
میخام به یکی خودش میدونه کیه بگم با همه
نامهربونیهات بازم میگم
دوست دارم

وحید 0319
14th November 2012, 12:21 AM
چه قدر تلخ شده ای !!!
آنقدر که حتی وقتی صدایت را می شنوم احساس می کنم دیگر دلم برایت نمی لرزد

وحید 0319
14th November 2012, 12:22 AM
فکر می کردم تو همدردی ، اما نه ! تو هم دردی[sar dard]

وحید 0319
14th November 2012, 12:24 AM
جالب است که انسانها دو چشم دارند ولی با یک چشم به دیگران می نگرند
و جالب تر اینکه انسانها یک چهره دارند اما دورویی می کنند

وحید 0319
14th November 2012, 12:25 AM
در آغوش خودم هستم
من خودم را در آغوش گرفته ام ! نه چندان با لطافت و نه چندان با محبت
اما وفادارِ وفادار

وحید 0319
14th November 2012, 12:26 AM
من ، تو : ما
یادت هست ؟
ولی تمام شد
حالا چی ؟ تو ، او : شما
من هم به سلامت

وحید 0319
14th November 2012, 12:27 AM
هرگز نگو که دوست داری ، اگر حقیقتاً بدان اهمیت نمی دهی
درباره احساست سخن نگو ، اگر واقعا وجود ندارد
هرگز دستی را نگیر وقتی قصد شکستن قلبش را داری
هرگز نگو برای همیشه وقتی می دانی که جدا می شوی
هرگز به چشمانی نگاه نکن وقتی قصد دروغ گفتن داری
هرگز سلامی نده وقتی می دانی که خداحافظی در پیش است
قلبی را قفل نکن وقتی کلیدش را نداری
به کسی نگو که تنها اوست وقتی در فکرت به او خیانت میکنی

وحید 0319
14th November 2012, 12:28 AM
بیخودی به خودت زحمت نده!این بذرهای تنفر که در دلم می کاریهرگز جوانه نخواهد زد…

Alpha110
14th November 2012, 12:35 AM
یــادتـان بـاشـد !

هــمـه ی ِ قـراردادهــا را کـه روی

کـاغـذهـای بـی جـان نـمی نویــ ـسنــد !
... ......
بــعـضی از عـهـدهــا را

روی قــلـب هـای هــم مـی نــویــســیـم ...

حـواست به ایـن عـهـدهـای غـیـر کـاغـذی بـاشـد ...

شـکــســتَنـــشـان

یـک آدم را مـــی شــکند...

Alpha110
14th November 2012, 12:38 AM
از سرم خواب و گرفتن چشمای رنگ شب تو
نگو از لونه عزیزم
بذار گم شم تو شب تو

میدونم حتی خیالت
از سرم برام زیاده
اما بایستی بدونی
یه نفر دل به تو داده
خیلی حرفا تو چشامه
که توان گفتنش نیست
چشمی که به غیر گریه
پیرهنی دیگه تنش نیست
هیچکی جز تو نمیدونه
که دلم چه حالی داره
دلی که از تو یه عمره
رویایه محالی داره
پشت نکن به خواهش من
که اگر بدم اگر خوب

واسه داشتن چشمات
تو دلم
آشوبه آشوب
همه راز و نیاز
من پا پتی همینه
فرق بین التماس و
حرف قیمتی همینه....
..... . ................... . .

Alpha110
14th November 2012, 12:39 AM
عزیزم برای آشتی
چرا پا پیش نمیزاری
لحظه هامون چرا باید
بگذرن با بیقراری
تو با قهرت نمیتونی
عشقتو ازم بگیری
نکنه به هر بهونه
منو دست کم بگیری
وقتی که نیستی کنارم
میمیرم لحظه به لحظه
نکنه تو برنگردی
این یه اشتباه محضه

این ترانه رو میگم من
یه بهونه واسه اشتی
که شاید یادت بیاره چند روزه تنهام گذاشتی!


از همون شبی که رفتی
به خدا صد دفه مردم

حالا فهمیدی که اون شب
بیخودی قسم نخوردم

هنوزم چشام به راهه

منتظر هر شب و هر روز

دست از این لجبازی بردار

بیا پیشم همین امروز.........................

Alpha110
14th November 2012, 12:42 AM
به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید.

به ابر گفتم عشق چیست؟ بارید.



به باد گفتم عشق چیست؟ وزید.



به پروانه گفتم عشق چیست؟ نالید.



به گل گفتم عشق چیست؟ پرپر شد.



و به انسان گفتم عشق چیست؟



اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟ دیوانگیست!!!

وحید 0319
14th November 2012, 12:45 AM
تنها گرگها نیستند که لباس میش می پوشندگاهی پرستوها هم لباس مرغ عشق برتن می کنند..عاشق که شدند کوچ میکنند

وحید 0319
14th November 2012, 12:46 AM
جلوتر نیا!خاکستر می شوی.اینجا دلی را سوزانده اند…

وحید 0319
14th November 2012, 12:48 AM
از آدما دلم شکست واسه همیشهدلم می خواد دعا کنم اما نمی شه
دوسش داشتم دوسش … قد نفسهامبدون اون نمی تونم من خیلی تنهام

Alpha110
14th November 2012, 12:48 AM
کودک و خدا (http://fateme0011.loxblog.com/post/16/%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9%20%D9%88%20%D8%AE%D8%AF%D 8%A7.htm)





الو ... الو... سلام





کسی اونجا نیست ؟؟؟؟؟

مگه اونجا خونه ی خدا نیست؟

پس چرا کسی جواب نمیده؟

یهو یه صدای مهربون! ..مثل اینکه صدای یه فرشتس .بله با کی کار داری کوچولو؟

خدا هست؟ باهاش قرار داشتم.. قول داده امشب جوابمو بده.

بگو من میشنوم .کودک متعجب پرسید: مگه تو خدایی ؟من با خدا کار دارم ...

هر چی میخوای به من بگو قول میدم به خدا بگم .

صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره؟؟؟؟

فرشته ساکت بود .بعد از مکثی نه چندان طولانی:نه خدا خیلی دوستت داره.مگه کسی میتونه تو رو دوست نداشته باشه؟

بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست وبر روی گونه اش غلطید وباهمان بغض گفت :اصلا اگه نگی خدا

باهام حرف بزنه گریه میکنما...

بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت ؛

بگو زیبا بگو .هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی میکند بگو..دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه کرد وگفت:خدا جون خدای مهربون،خدای قشنگم میخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم تو رو خدا...چرا ؟این مخالف تقدیره .چرا دوست نداری بزرگ بشی؟آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم قد مامانم ،ده تا دوستت دارم .اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم؟

نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟مثل بقیه که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.

مثل بقیه که بزرگن و فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم .مگه ما باهم دوست نیستیم؟پس چرا کسی حرفمو باور نمیکنه ؟خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟مگه اینطوری نمی شه باهات حرف زد...

خدا پس از تمام شدن گریه های کودک:آدم ،محبوب ترین مخلوق من.. چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش میکنه...کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب میکردند تا تمام دنیا در دستشان جا میگرفت.

کاش همه مثل تو مرا برای خودم ونه برای خودخواهی شان میخواستند .دنیا برای تو کوچک است ...

بیا تا برای همیشه کوچک بمانی وهرگز بزرگ نشوی...


کودک کنار گوشی تلفن،درحالی که لبخندبرلب داشت در آغوش خدا به خواب فرو رفت
..

وحید 0319
14th November 2012, 12:52 AM
با تو از عشق میگفتماز پشیمانیو از اینکه فرصتی دوباره هست یا نه ؟!…در جواب صدایی بی وقفه می گفت:“دستگاه مشترک مورد نظر خاموش می باشد!!!”

Alpha110
14th November 2012, 12:52 AM
دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم....
کوروش گفت:لیاقت شما برادرم است که از من
زیباتر است و پشت سره شما ایستاده،دخترک
برگشت و دید کسی‌ نیست. کوروش گفت:اگر عاشق
بودی پشت سرت را نگاه نمی‌کردی

shivana69
14th November 2012, 01:04 AM
من صبورم اما . . .به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم
یا اگر شادی زیبای تو را به غم غربت چشمان خودم می بندم .

من صبورم اما . . .
چقدر با همه ی عاشقیم محزونم !

و به یاد همه ی خاطره های گل سرخ
مثل یک شبنم افتاده ز غم مغمومم .

من صبورم اما . . .
بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم

بی دلیل از همه ی تیرگی تلخ غروب
و چراغی که تو را ، از شب متروک دلم دور کند. . . می ترسم .
من صبورم اما . . .

آسمان آبی2020
14th November 2012, 01:21 AM
مے گوينـد قِسمتـــ نيستـــ حِکمَتـــ استـــ !!
.
.
.
.
.
خدايـا . . .
.
مـَن معنیِ قِسمتـ و حِکمَتـــ را نمے دانمــ
.
امـآ تـو معنےِ طاقَتــــ را مے دانـی . . .
.
.
.
مـگــه نــه ؟؟؟

H & A
14th November 2012, 02:28 AM
یکی را دوست دارم ولی او باور ندارد.
یکی را دوست دارم همان کسی که شب و روز به یادش هستم و لحظات سرد
زندگیم را با گرمای عشق او میگذرانم !
کسی را دوست دارم که میدانم هیچگاه به او نخواهم رسید و هیچگاه نمی توانم
دستانش را بفشارم !
یکی را دوست دارم ، بیشتر از هر کسی ، همان کسی که مرا اسیر قلبش کرد !
یکی را دوست دارم ، که میدانم او دیگر برایم یکی نیست ، او برایم یک دنیاست !
یکی را برای همیشه دوست دارم ، کسی که هرگز باور نکرد عشق مرا ! کسی
که هرگز اشکهایم را ندید و ندید که چگونه از غم دوری و دلتنگیاش پریشانم !
یکی را تا ابد دوست دارم ، کسی که هیچگاه درد دلم را نفهمید و ندانست که
او در این دنیا تنها کسی است که در قلبم نشسته است !
یکی را در قلب خویش عاشقانه دوست دارم ، کسی که نگاه عاشقانه ی مرا ندید
و لحظه ای که به او لبخند زدم نگاهش به سوی دیگری بود !
آری یکی را از ته دل صادقانه دوست دارم ، کسی که لحظه ای به پشت سرش
نگاه نکرد که من چگونه عاشقانه به دنبال او میروم !
کسی را دوست دارم که برای من بهترین است ، از بی وفایی هایش که بگذرم
برای من عزیزترین است !
یکی را دوست دارم ولی او هرگز این دوست داشتن را باور نکرد ! نمی داند که
چقدر دوستش دارم ، نمی فهمد که او تمام زندگی ام است !
یکی را با همین قلب شکسته ام ، با تمام احساساتم ، بی بهانهدوست دارم !
کسی که با وجود اینکه قلبم را شکست ، اما هنوز هم در این قلبشکسته ام جا دارد !
یکی را بیشتر از همه کس دوست دارم ، کسی که حتی مرا کمتر از هر کسی
نیز دوست نمی دارد !
یکی را دوست دارم با اینکه این دوست داشتن دیوانگیست اما .......... من
دیوانه وار تنها او را دوست دارم !
کاش یه روزی بفهمد که چقدر دوستش دارم !!!

saamaaneh
14th November 2012, 10:52 AM
چه غمگینم

خداوندا چه خواهد شد؟

نمیدانم که آرامش چه وقت آید به بالینم

نمیدانم سکوت شب چرا

خنجر شدست بر پشت و بر سینم

کدامین زورق از امواج سرگردان دریاها

برایم مژده ای آرد؟

در این غم هم

امیدوارم

در این برهه

تو را دارم...

saamaaneh
14th November 2012, 10:58 AM
چه بی روحم
چه خسته است جان بی روحم
چه بی تابم
چه بی تاب است درد جان تابم
نمیخواهم بخوابم در شبی
حتی دمی بستن دو چشمم را
مانم چون جغد شب
تنها بر بید خمیده
سرکشیده از غم و غربت
چه تنهایم
چه سخت کنج غم را روز شب
در بی کسی صدبار
رفتن
آمدن
ماندن
نشستن
دمی را فرصتی بر خود نیافتن
مرده بودن
جای پای مرگ را بر تن گشودن
چشم ها بسته از همه رسته به غربت بازگشته
منتظر مانده به دیدارش،دیدار مرگ
مردن تا ابد رفتن ندیدن پشت سر را
تا نماند بوی بودن خوردن غم
افسوس زندگی در بی کسی را......!

homeyra
14th November 2012, 09:00 PM
باور کــن!
نه درگــیرِ تو شــده ام
و نه حــسی دارم به تو
اصــلا می خواهی همه چیــز را برگردانم به روز اولــش؟
تو یــک دوســت معــمولی شــوی
و مــن....
نــه !
ممکن اســــت دوباره عاشــقت شــوم لعنــتی....

homeyra
14th November 2012, 09:37 PM
هر چقد رو دیوار مجازی بنویسم بازم هیچ کدوم از حرفای دلمو نمی تونم بگم ......
حرفایی که هرگز نه میشه گفت نه میشه نوشت.....

Ehsan M
15th November 2012, 08:37 AM
باید در مشکلات گاهی سکوت کرد
شاید خدا حرفی برای گفتن دارد . . .






(https://www.facebook.com/shares/view?id=440226972693302)



- - - به روز رسانی شده - - -



آنکه با آغاز من مانوس بود
لحظه پایانم را حس نکرد . . .






(https://www.facebook.com/shares/view?id=440226382693361)

saamaaneh
15th November 2012, 02:13 PM
چه شبی بود آن شب

آن شب انگار دگر باره ز نو تازه شدم

آن شب انگار دگر باره ره عقل ز یادم رفت

دل من را گویی همچو یک شاپرک کوچک و آزاد به پرواز آمد

و ندانستم من که تو با چشمانت دم به دم می گویی که تو را میخواهم

چه شبی بود آن شب

آن شب انگار دگر باره به من خیره شدی

آن شب انگار دگر باره تو ز یاد ببردی یادم

و تو چشمانت

و تو تیر دو ابروی کمانت انگار در نهانخانه ی احساس وجود من بیچاره، عیان میگشتند

چه شبی بود آن شب

آن شب انگار دگر باره به یادم بودید تو و آن چشمانت

و من ان شب در خواب آنچنان مست هوا و نفس زلف پریشان تو بودم آن شب

که ز خواب افتادم

و به دنبال تو ای زیبا روی من به دور خود و دنیای خود هی چرخیدم

و ای کاش که دگر باره تو را می دیدم

خوابم آید انگار

و چنان بی جانم که دگر باره به خواب افتادم

چه شبی بود آن شب...

saamaaneh
15th November 2012, 02:22 PM
كي اشكاتو پاك ميكنه
شبها كه غصه داري
دست رو موهات كي ميكشه
وقتي منو نداري؟
شونه كي مرهم هق هقت ميشه دوباره
از كي بهونه ميگيري شباي بي ستاره
برگ ريزوناي پاييز كي چشم به رات نشسته؟
از جلو پات جمع ميكنه برگهاي زرد و خسته؟
كي منتظر ميمونه حتي شباي يلدا
تا خنده رو لبات بياد
شب برسه به فردا
كي از سرود بارون
قصه برات ميسازه
از عاشقي ميخونه
وقتي كه راه درازه
كي از ستاره بارون
چشماشو هم ميذاره
نكنه ستاره يي بياد
ياد تو رو نياره ...

shiny7
15th November 2012, 02:33 PM
دلـت کــه گــرفـتـه بـاشـــه
با صدای دســتـفــروش دوره گرد هم گــریــه می کنی
چه برسه به صدای بارون ... !!!


- - - به روز رسانی شده - - -


سال ها دویده ام....

با قلبی معلق و پایی در هوا...

دیگر طاقت رویاهایم تمام شده است...



دلم رسیدن می خواهد...!!!

saamaaneh
15th November 2012, 02:53 PM
http://1.iped.netii.net/images/03caec56cd82.jpg

رضوس
15th November 2012, 03:01 PM
رفیق من سنگ صبور غم‌هام
به دیدنم بیا که خیلی تنهام
هیشکی نمی‌فهمه چه حالی دارم
چه دنیای رو به زوالی دارم
مجنونم و دل‌زده از خیلیا
خیلی دلم گرفته از خیلیا
نمونده از جوونیام نشونی
پیر شدم پیر تو ای جوونی
تنهای بی سنگ صبورخونه سرد و سوت و کور
توی شبات ستاره نیست
موندی و راه چاره نیست
اگرچه هیچ‌کس نیومد
سری به تنهاییت نزد
اما تو کوه درد باش
طاقت بیار و مرد باش

H & A
15th November 2012, 05:09 PM
مندر آستان چشمان تو

دلم را و تمام دلم را باختم

بی آنکه تو بدانی وچه حقیرانه و مبهوت

به چشمانت خیره شدم شاید راز نگاه گنگم

را بفهمی اما افسوس...

حالا که گاه گاهی فرسنگ ها از من دور می شوی

چه ملتمسانه

دیدارت را آرزو می کنم[dooa]

وحید 0319
16th November 2012, 12:18 AM
نمیدانم چرا چشمانم گاهی بی اختیار خیس می شوند ، می گویند حساسیت فصلی است ، آری من به فصل فصل این دنیای بی تو حساسم

وحید 0319
16th November 2012, 12:20 AM
آسمونی رو دوست دارم که بارونش فقط واسه شستن غم های تو بباره

وحید 0319
16th November 2012, 12:23 AM
شاد بودن بهترین انتقامیست که میتوان از لحظات سخت زندگی گرفت ، تمام لحظه هایت سرشار از شادی باد

وحید 0319
16th November 2012, 12:25 AM
اینجا زمین است ، ساعت به وقت انسانیت خواب است ، دل عجب موجود سخت جانی است ! هزار بار تنگ میشود ، میشکند ، میسوزد ، میمیرد ! و باز هم میتپد .

وحید 0319
16th November 2012, 12:27 AM
نامه هایم که چراغ قلبت را روشن نکرد ! امشب تمامشان را بسوزان شاید بتوانی تنهایی ات را ببینی !
.

وحید 0319
16th November 2012, 12:30 AM
جای خالیت را نفس عمیق می کشم ، عطرت از تو باوفاتر است

وحید 0319
16th November 2012, 12:36 AM
عشق چیز عجیبی نیست ، عزیز دلم ! همین است که تو دلت بگیرد و من نفسم !

وحید 0319
16th November 2012, 12:39 AM
سنگهایی که به دیوار فراق تو زدم ، کعبه میشد من اگر خانه بنا می کردم

وحید 0319
16th November 2012, 12:41 AM
از قدیم ندیما میگفتن واسه کسى بمیر که واست تب کنه…!
قدیمیا چه پر توقع بودن!
من واست میمیرم حرفى نیست!
اما خدا نکنه تو تب کنى…!

رضوس
16th November 2012, 01:51 AM
من نه عاشق هستم و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من

من خودم هستم و یک حس غریب که به صد عشق و هوس می ارزد

من خودم هستم ویک دنیا ذکرکه درونم لبریز شده از شعر حقیقت جویی

من دلم میخواهد ساعتی غرق درونم باشم

عاری از عاطفه ها خالی از هرچه فراق

من دلم تنگ خودم گشته و بس

رضوس
16th November 2012, 01:56 AM
این چه حرفی است که در عالم بالاست بهشتهر کجا بخت خوش افتاد همانجاست بهشتدوزخ از تیرگی بخت درون تو بودگر درون تیره نباشد همه دنیاست بهشت

وحید 0319
16th November 2012, 04:34 PM
همیشه هر ۳۹ روز یکبار یادی از رفیقت بکن که اگه مرده بود به چهلمش برسی!

وحید 0319
16th November 2012, 04:36 PM
از اوج فلک ستاره چیدن سخت است / دور از منی و به تو رسیدن سخت است
ای دوست که بی تو زندگی زندان است / بدان که از تو دل بریدن سخت است

وحید 0319
16th November 2012, 04:44 PM
سلامتیه اونایی که
رو هر کی دست گذاشتن
رو دلشون پا گذاشت.....!

وحید 0319
16th November 2012, 04:46 PM
کاش باران بگیرد ...
کاش باران بگیرد و شیشه بخار کند
و من همه ی دلتنگیهایم را رویش "ها" کنم
و با گوشه ی آستینم همه را یکباره پاک کنم ...
و خلاص....

وحید 0319
16th November 2012, 04:48 PM
قلبم محکوم شد به شکستن ، غرورم محکوم شد به شکستن ، احساسم محکوم شد به بازی گرفتن و چشمانم محکوم شدند به باریدن . . .
اما عشقت محکوم شد که بماند در تکه تکه قلبم و قطره قطره ی جانم . . .

وحید 0319
16th November 2012, 04:49 PM
احساس خوبیه وقتی یه نفر دلتنگت میشه...
احساس بهتریه وقتی یه نفر عاشقت میشه.....
اما بهترین احساس اینکه که بدونی یه نفر هیچ وقت.....
فراموشت نمیکنه.....

- - - به روز رسانی شده - - -


اي اشک ، آهسته بريز که غم زياد است / اي شمع آهسته بسوز که شب دراز است
امروز کسي محرم اسرار کسي نيست / ما تجربه کرديم ، کسي يار کسي نيست . . .

وحید 0319
16th November 2012, 04:51 PM
گاهی وقتا دوست دارم خدا بیاد پایین دستامو بگیره و اشکامو پاک کنه و بهم بگه ادما اذیتت کردن؟بیا پیش خودم...

وحید 0319
16th November 2012, 05:00 PM
رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن ، ابتدای یک پریشانی است حرفش را نزن ، دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا ، دل شکستن کار آسانی است حرفش را نزن

وحید 0319
16th November 2012, 05:01 PM
جای قول و قرارهایمان امن است ، زیر پاهای تو!!!!!!!!

وحید 0319
16th November 2012, 05:03 PM
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه میکنی اگر او راکه خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد
رها کند برود از دلت جدا باشد
به آنکه دوست ترش داشته به آن برسد
رها کنی بروند تا دوتا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
گلایه ای نکنی ، بغض خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوششان برسد
خدا کند که نه…!!نفرین نمیکنم که مباد
به او که عاشق او بوده ام زیان برسد
خدا کند که فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زمان آن برسد

سونای
16th November 2012, 05:04 PM
دلم
یه دنییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییییییییییییییییییییی ییییییا
گریه میخواد .................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .................................................. .....................................

.sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_do khtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3 sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dok htar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3s h_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokh tar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh _dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokht ar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_ dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3sh_dokhtar3
.sh_dokhtar3

وحید 0319
16th November 2012, 05:05 PM
گاهي دوست دارم ..
نام زيبايت را در کنار نامم قرار دهم..
اما مي ترساندم..
......
آينده را ميگويم..
...آينده اي که ميدانم تو را هيچگاه قسمت من نخواهد کرد :(

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد