توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دلنوشته ...
ارگان
30th September 2013, 12:32 AM
کاش میشد یک لحظه جایمان را با هم عوض کنیم شاید تو میفهمیدی چقدر بی انصافی و من می فهمیدم چرا؟؟؟؟؟؟
ارگان
30th September 2013, 12:35 AM
من اگر میخندم تنها به اجبار عکاس است وگرنه من کجا و واژه ی سیب کجا ؟
ارگان
30th September 2013, 12:38 AM
گاهی اوقات دلم میخواهد خرمایی بخورم و برای خود فاتحه ای بفرستم ؛ شادیش ارزانی کسانی که رفتنم را لحظه شماری میکردند !
ارگان
30th September 2013, 12:40 AM
اشک ها قطره نیستند بلکه کلماتى هستند که مى افتند فقط بخاطر اینکه پیدا نمیکنند کسى را که معنى این کلمات را بفهمد …
ارگان
30th September 2013, 12:54 AM
باد می آید ، اینجا من هستم ؛ نیمکتی چویی و چتری ک بسته است ، دلم تنگ نیست…
تنها منتظر بارانم تا قطره هایش بهانه ایی باشند برای نمناک بودن لحظه هایم و اثباتی بر بی گناهی چشمانم !
ارگان
30th September 2013, 01:02 AM
وقتی دلت خسته شــد ، دیگر خنده معنایی ندارد ؛ فـقـط می خندی تا دیگران غم آشیانه کرده در چشمانت را نـبـیـنـنـد !
Capitan Totti
30th September 2013, 01:05 AM
در زندگی زخم هایی هست كه مثل خوره روح آدم را آهسته در انزوا می خورد و می تراشد. این دردها را نمی شود به کسی اظهار کرد چون عموما عادت دارند این درددهای باور نکردنی را جزو اتفاقات و پیش آمدهای نادر و عجیب بشمرند و اگر کسی بگوید یا بنویسد مردم بر سبیل عقاید جاری و عقاید خودشان سعی می کنند آنرا با لبخند شکاک و تمسخرامیز تلقی بکنند
Capitan Totti
30th September 2013, 01:25 AM
تو آن آرزویی
که در خواب و رویا
به دیدارم آیی...
m@some
30th September 2013, 08:37 AM
میشنوی؟؟
دیگر صدای نفسم نمی آید..................
به دار کشیده مرا بغض نبودنت!!!!!!!!!!
m@some
30th September 2013, 08:43 AM
خــــدایـــا...
هیچ کـــســو.....
بــه کـسـی کـه قــسـمـتش نیـسـت ...
عـادت نــده...
نـمـیدونـی دل بـشــکـنـه
چــقدر درد داره ...
m@some
30th September 2013, 08:47 AM
بازگشتت به دنیای من
رویای محال شبهای من است
رویایی که
میدانم
ممکن نمیشود
"هیچ وقت"
m@some
30th September 2013, 09:03 AM
برای بعضی دردها نه می توان گریه کرد
نه می توان فریاد زد
فقط می توان بی صدا شکست...
m@some
30th September 2013, 09:06 AM
قرعه کشی تمام شد....
تو به اسم دیگری در آمدی...
تقدیر جای خود...
اما لااقل اسم مرا هم در کیسه ات می انداختی...!
m@some
30th September 2013, 09:09 AM
این روزهــــــــا زیــــــــــــادی ســــاکت شــــــده ام.
حرفهایم نمی دانم چرا به جای گلو،
از چـــشــمـــــــهایــــــم بیــــــــــرون می آینـــــــد !!
m@some
30th September 2013, 09:13 AM
باید به بعضی ها گفت: ناراحت چی هستی؟ دنیا که به آخر نرسیده
من نشدم یکی دیگه تو که عادت داری
m@some
30th September 2013, 09:17 AM
خــــدا فراموشی را آفریـد تا غیر از او را فرامـــــــــوش کنیم...
به همـــین سادگی...
ghalbeyakhi
30th September 2013, 11:33 AM
اگر این زندگی باشه من از مردن هراسم نیست
یه حسی دارم این روزا که گاهی با خودم میگم شاید مردم حواسم نیست
ghalbeyakhi
30th September 2013, 11:38 AM
قدری صبور باش که این نیز بگذرد / این روزهای زرد و غم انگیز بگذرد
آری بهار پشت زمین لانه کرده است / چیزی نمانده که پاییز بگذرد
گفتم کنار مردم نامرد زندگی کنم؟ /گفتی صبور باش که این نیز بگذرد . . .
ghalbeyakhi
30th September 2013, 11:40 AM
http://img.doostiha.ir/uploads/2013/09/SMS-Amoozande.jpg
ghalbeyakhi
30th September 2013, 11:46 AM
ای بابا چقدر بگم
خدا جونم دنیا رو نگه دار من می خوام پیاده بشم
دیگه بسه این همه با ادم های این دنیات زندگی کردم بسه میخوام از این به بعد با خودت زندگی کنم
میشه؟؟؟؟؟
یه زندگی ای که نه توش دروغ باشه نه دو رنگی و نه نیرنگ
یک سری از ادم های دنیایت دیگران را زیادی ابله فرض می کنند
solinaz
30th September 2013, 01:55 PM
ایــن روزهـــا همــه بــه مــن
دلـتــنـــگــی
هــدیــه مـی دهنــد
لطفـــا آتــش بــس اعــلام کــنید!
بــه خـــدا
تمــــامـ شــد
دلـــــــــــم...!
solinaz
30th September 2013, 02:01 PM
کـاش دفتـر خاطراتــم
چراغ جادو بود
تا هر وقت از سـرِ دلتنگــی
به رویش دست میکشیدم
تــو از درونش
با آرزوی من بیرون می آمدی
[afsoorde]
meydanmin
30th September 2013, 02:07 PM
[tashvigh]
تبسم 222
30th September 2013, 05:36 PM
زن زیباست...
پسرکی از مادرش پرسید : مادر چرا گریه می کنی؟
مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت : نمی دانم عزیزم ، نمی دانم
پسرک نزد پدرش رفت و گفت : بابا ، چرا مامان همیشه گریه می کند؟ او چه می خواهد؟
پدرش تنها دلیلی که به ذهنش می رسید ، این بود : همه ی زنها گریه می کنند ، بی هیچ دلیلی
پسرک متعجب شد ولی هنوز از اینکه زنها خیلی راحت به گریه می افتند، متعجب بود
یکبار در خواب دید که دارد با خدا صحبت می کند ، از خدا پرسید: خدایا چرا زنها این همه گریه می کنند؟
خدا جواب داد : من زن را به شکل ویژه ای آفریده ام . به شانه های او قدرتی داده ام تا بتواند سنگینی زمین را تحمل کند
به بدنش قدرتی داده ام تا بتواند درد زایمان را تحمل کند ، به دستانش قدرتی داده ام که
حتی اگر تمام کسانش دست از کار بکشند ، او به کار ادامه دهد
به او احساسی داده ام تا با تمام وجود به فرزندانش عشق بورزد ، حتی اگر او را هزاران بار اذیت کنند
به او قلبی داده ام تا همسرش را دوست بدارد ، از خطاهای او بگذرد و همواره در کنار او باشد و به او اشکی داده ام
تا هرهنگام که خواست ، فرو بریزد . این اشک را منحصرا برای او خلق کرده ام تا هرگاه نیاز داشت
بتواند از آن استفاده کند
زیبایی یک زن در لباسش ، مو ها ، یا اندامش نیست . زیبایی زن را باید در چشمانش جست و جو کرد...
ghalbeyakhi
30th September 2013, 08:56 PM
این روزها زیادى ساکــت شده ام
نمى دانم چــرا حرف هایم به جای گلـــو
از چشـــم هایم بیرون مى آیند …
- - - به روز رسانی شده - - -
این روزها…
من خداى سکــــــوت شده ام
خفــقان گرفته ام تا آرامــش اهالى دنــیا خـط خـطى نشود
- - - به روز رسانی شده - - -
دلــم یک آلزایـمر خفیــف مى خواهد
آن قــدر که یــادم نرود
به نفعم است که به چند زبــان زنده ى دنیا سکــوت کنم
- - - به روز رسانی شده - - -
سکوت هم تا یک جایى هنر است …
از حد که بگذرد بهم مى ریزد هر آنچه را که نباید
ghalbeyakhi
30th September 2013, 09:03 PM
ساکت نیستم
لب هایم هم نسوخته است
تنها تمام ِ من تاول زده از آشی که نخورده ام …
- - - به روز رسانی شده - - -
سکوت حرفیست که گفته نمی شه
بغض می شه …
- - - به روز رسانی شده - - -
سکوت حرف ساده ایست
که همیشه اشتباه ترجمه می شود …
- - - به روز رسانی شده - - -
گاهی دلت می خواد همه بغض هات از توی نگاهت خونده بشن
میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری
اما یه نگاه گنگ تحویل می گیری یا جمله ای مثل چیزی شده؟
اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر می کشی
و با لبخندی سرد می گی نه ،هیچی …
ghalbeyakhi
30th September 2013, 09:08 PM
یه سری از عقل
فقط دندونشو دارن!!!!!!!!
ghalbeyakhi
30th September 2013, 09:17 PM
فهمیدهام که نفرت هم مثل دیگر احساسات مثل عشق قیمت دارد
تنفر را هم نباید خرج هر کسی کرد …
ghalbeyakhi
30th September 2013, 09:20 PM
چه تلخ است
علاقه ای که عادت شود
عادتی که باور شود
باوری که خاطره شود
و خاطره ای که درد شود
- - - به روز رسانی شده - - -
باغبان خویش باش
در چهار فصل زندگی انسان
پاییز کمین کرده است
- - - به روز رسانی شده - - -
کسی که رنگ پریدگی پاییز را دراک کرده باشد
به نیرنگ گل های رنگ رنگ دل نخواهد سپرد
ghalbeyakhi
30th September 2013, 09:21 PM
زرد است که لبریز حقایق شده است
تلخ است که با درد موافق شده است
شاعر نشدی وگرنه می فهمیدی
پاییز بهاری است که عاشق شده است
- - - به روز رسانی شده - - -
این هوا
هوای دلگیریست
فصل قلبم پاییزیست
آسمان قلبم ابری است
دلم گرفته
این چه دردیست ؟
ghalbeyakhi
30th September 2013, 09:25 PM
تا نرفتی به سفر ، همسفری پیدا کن
تا نبستی ز جهان دیده ، بری پیدا کن
به مثل هست بشر صید و جهانش چو قفس
بهر پرواز ، بر و بال و پری پیدا کن
- - - به روز رسانی شده - - -
ببندم شال و می پوشم قدک را
بنازم گردش چرخ و فلک را
بگردم آب دریا ها سراسر
بشویم هر دو دست بی نمک را
- - - به روز رسانی شده - - -
دل به صدایی که مگر در تو رسد
ناله ها کرد در این کوه که فرهاد نکرد
ghalbeyakhi
30th September 2013, 09:26 PM
وقتی که تو نیستی دنیا چیزی کم دارد
مثل کم داشتن یک وزیدن ، یک واژه ، یک ماه
من فکر می کنم در غیاب تو همه خانه های جهان خالیست
ghalbeyakhi
30th September 2013, 09:30 PM
مهربانی نقش هر نقاش نیست
هر که نقشی را کشید نقاش نیست
نقش را نقاش معنا می دهد
مهربانی نقش یار است حیف که یار نقاش نیست
- - - به روز رسانی شده - - -
ای غصه مرا دار زدی خسته نباشی
آتش به شب تار زدی خسته نباشی
ای غصه دمت گرم که در لحظه ی شادی
با رگ رگ من تار زدی خسته نباشی
سامان زارع
30th September 2013, 09:51 PM
فکر می کردم تـو همــدردی؛
ولی نه! تــو هــم؛ دردی ..
http://only-love.ir/wp-content/uploads/%D8%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D9%88%D8%B1%DB%8C1.jpg
نسیم بهآر
30th September 2013, 11:55 PM
دست و پایم را گم کرده ام
واژه هایم به نفس افتاده اند
پای ماندنم می لرزدو
کفش های رفتنم جفت است
اما تو نمیدانی که باید بروم
چمدانم را جمع می کنم
می اندازم پشت تمام خاطراتم
آنقدر دور که شاید خودم هم پیدایش نکنم
سبک می شوم و میروم از دنیایت
از این مجازی بودنشاز این مجازی بودنت
باید بروم ...اینجا آدم هایش عجیب هستند
خسته که می شوند با چند کلیک
دنیایشان را به آخر میرسانند
و فردا که پشیمان می شونداز نو شروع می کنند
من تصمیم به رفتن دارم
چونکه
دلم باران می خواهد
عشق میخواهد
برف میخواهد
جاده می خواهد
دست میخواهد
هر چند زشت
هر چند بد
هر چند دور
اما بهتر است که بروم
من آن زشت ِ حقیقی را بیشتر دوست دارم
از این قشنگی های دروغی
واقعا باید بروم
مرا لطفا پاک کن
من اینجا دارم
مجازی میشوم ...
نسیم بهآر
30th September 2013, 11:59 PM
ﻧﻪ ﺣﻮﺻﻠـــﻪ ﯼ ﺩﻭﺳـــﺖ ﺩﺍﺷﺘــﻦ ﺩﺍﺭﻡ...
ﻧﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫـــــــﻢ ﮐﺴـﯽ ﺩﻭﺳﺘـــــــــﻢ ﺩﺍﺷﺘـﻪ ﺑﺎﺷﺪ...
ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﺳـــــــــﺮﺩﻡ...
ﻣﺜـﻞ ﺩﯼ ، ﻣﺜـﻞ ﺑﻬﻤـــﻦ ، ﻣﺜـﻞ ﺍﺳﻔﻨــــــﺪ...
ﻣﺜـﻞ ﺯﻣﺴﺘـــــــــﺎﻥ ﺍﺣﺴــــــﺎﺳـﻢ ﯾـﺦ ﺯﺩﻩ...
ﺁﺭﺯﻭﻫـــــــــﺎﯾـﻢ ﻗﻨﺪﯾــــﻞ ﺑﺴﺘــﻪ...
ﺍﻣﯿــــــﺪﻡ ﺯﯾــﺮ ﺑﻬﻤــﻦ ﺳــﺮﺩ ﺍﺣﺴــﺎﺳﺎﺗﻢ ﺩﻓــــــــﻦ ﺷـﺪﻩ...
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺁﻣـــــدنی ﺩﻝ ﺧﻮﺷــﻢ...
ﻭ ﻧﻪ ﺍﺯ ﺭﻓﺘـــــنی ﻏﻤﮕﯿــﻦ...
ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫـــﺎ ﭘــﺮ ﺍﺯ ﺳﮑـــــــــﻮﺗـم !!!
- - - به روز رسانی شده - - -
می خندم...
ساده می گیرم...
ساده می گذرم...
بلند می خندم و با هر سازی می رقصم...
نــــــــــــــــــه اینکه دلخوشــــــــــــــــــــ ـــم!
نه اینکه شادم و از هفت دولت آزاد!
مدت طولانی شکستم,زمین خوردم,
سختی دیدم,گریه کردم و حالا...
برای"زنده ماندن" خودم را به "کوچه ی علی چپ"زده ام...!
روحم بزرگ نیست!دردم عمیق است...
می خندم که جای زخـــــــــــــــــــــم ها را نبینی...
نسیم بهآر
1st October 2013, 12:01 AM
زبان مشترکی داریم
با این همه
یکدیگر را نمی فهمیم
ما
باید
مثل غارنشین ها
تنها به علامت دست های مان
اکتفا می کردیم
آن وقت شاید هیچ سوء تفاهمی
میانمان جدایی نمی انداخت
نسیم بهآر
1st October 2013, 12:02 AM
متنفرم از هر چیزی که زمان را به یاد من میاورد… و قبل از همه ی اینها متنفرم
از انتظار … از انتــــــــــــــــــــــ ـــــــــظار متــــــنـــــفــــــرم
آنقدر چشم، انتظار آمدنت نشستم
که تمامی دربهای باز،
بر روی پاشنه انتظار پوسیدند.
نسیم بهآر
1st October 2013, 12:08 AM
בلـــَم گرفتــﮧ...
از همــﮧ ی بــی تفآوتــی هآ...
از همــﮧ فــَرآموشی هآ...
از هَمﮧ بــی اعتمــآدی هآ...
کــآش معلــمی بود و انشـ ـ ـــآیی مــی خوآســت...
"روزگــآر خوב رآ چگونــه مــی گــُذرآنید؟؟؟
نسیم بهآر
1st October 2013, 12:09 AM
پاییز از را رسید
و که این بار چقدر زود رسید
و من از آمدنش باز چقدر دلگیرم.
نه که از آمدن فصل خزان!...
نه که از رفتن عمر گذران!
شاید از رفتن تو...
شاید از وحشت یاد آمدن خاطرهها...
و من این بار به یقین آمده ام
تو نباشی
همه ایام خدا تکراریست.
نسیم بهآر
1st October 2013, 12:12 AM
درونم غوغاست...
ساده می شکنم بایک تلنگرکوچک
اینگونه نبودم...
شدم!
نسیم بهآر
1st October 2013, 12:14 AM
بـــرنــــــگـــرد !!!
کمی عوض شدم
دیریست از خداحافظی ها غمگین نمیشوم .
به کسی تکیه نمیکنم .
از کسی انتظار محبت ندارم .
خودم بوسه میزنم بر دستانم .
سر به زانو هایم میگذارم و سنگ صبور خودم میشوم .
نگران خودم میشوم .
برای خودم هدیه میخرم
با خودم ساعت ...ها حرف میزنم .
در دنیای خودم .کسی حق ورود ندارد جز خودم....
سروه74
1st October 2013, 12:25 AM
http://upload7.ir/images/99677528649124934434.jpg
سروه74
1st October 2013, 12:27 AM
http://public.fileup.ir/d/2093074/gfdrrrrrrhcv.jpg
اسمش علیـــــــــه ، ۲ سالشه طفلی...
چشم چپش نابینا شده … به خاطر تومور چشمی بدخیم دکترا
گفتن باید آب زیر چشمشو بکشیم و الّا میزنه به مغزش و
زبونم لال میکشتش امّا اگه آب زیر چشمشُ بکشن فاتحه ی
صورتش خونده میشه …
رفقا،خواهرا،برادرا عاجزانه ازتون التماس میکنم واسه
شفای این طفل معصوم دعا کنید…
به قرآن راه دوری نمیره ممنون میشم اگه
“هـــمــــتـــــون” بازنشر كنید تاافراد بیشتری دعا
کنن واسش...
خداییش دعا كنید بچه ها و بزارید تو وبتون بعد چند وقت
اگه خواستید پاكش كنید خیلی خودخواهی اگه به خاطر
اینكه به وبلاگامون ربطی نداره ا غمگینه یا قشنگ نیست
نزاریمش و یه بچه ۲ ساله رو از دعاهای بقیه محروم
كنید شاید خدا دعا هامون رو براورده كنه و زندگی یه
ادم متحول بشه خواهـــــــــــــــــــــ ـــــــشا
Capitan Totti
1st October 2013, 12:33 AM
بیا که نور عشق تو چراغ راه من بود
بیا که در شب سیه رخ تو ماه من بود
ز عشق آتشین ما شکفته گلشن افق
نوید زندگی دهد چهره روشن افق
Capitan Totti
1st October 2013, 12:38 AM
چشمای من میل به گریه داره... میخواد بباره
دل نمیدونی که چه حالی داره.... چه حالی داره
از درو دیوار واسه دل میباره... خدا میباره
واسه به جز گریه دوا نداره... خدا نداره
زندگی آی زندگی خسته ام... خسته ام
گوشه ی زندونه دست و پا بسته
حسين17
1st October 2013, 12:31 PM
عشق فقط رمانتیک بودن .روشن کردن شمع سر میز شام و دست در دست هم قدم زدن نیست...در
واقع عشق حقیقی یعنی یک عمر همدلی .تعهد و اعتماد...................................... ....
حسين17
1st October 2013, 12:33 PM
صـدای پای تو که می روی
صـدای پای مــرگ که می آید . . . .
دیـگر چـیـزی را نمی شنوم !
حسين17
1st October 2013, 12:36 PM
به خوابی هزار ساله نیازمندم
تا فرسودگی گردن و ساق ها را از یاد ببرم
و عادت حمل درای کهنه ی دل را
از خاطر چشمها و پاها پاک کنم
دیگر هیچ خدایی
از پهنه مرا به گردنه نخواهد رساند
و آسمان غبارآلود این دشت را
طراوت هیچ برفی تازه نخواهد کرد
- - - به روز رسانی شده - - -
صفر را بستند
تا ما به بیرون زنگ نزنیم
از شما چه پنهان
ما از درون زنگ زدیم!
- - - به روز رسانی شده - - -
پیست!!
میزی برای کار
کاری برای تخت
تختی برای خواب
خوابی برای جان
جانی برای مرگ
مرگی برای یاد
یادی برای سنگ
این بود زندگی....
- - - به روز رسانی شده - - -
شب در چشمان من است
به سیاهی چشمهایم نگاه کن
روز در چشمان من است
به سفیدی چشمهایم نگاه کن
شب و روز در چشمان من است
به چشمهای من نگاه کن
چشم اگر فرو بندم
جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت
- - - به روز رسانی شده - - -
کهکشان ها، کو زمینم؟!
زمین، کو وطنم؟!
وطن، کو خانه ام؟!
خانه، کو مادرم؟!
مادر، کو کبوترانم؟!
...معنای این همه سکوت چیست؟
من گم شده ام در تو... یا تو گم شده ای در من... ای زمان؟!
... کاش هرگز آن روز از درخت انجیر پایین نیامده بودم ...
- - - به روز رسانی شده - - -
بــی شــــکـــــ . . .
جهــــان را بـــه عشــــق کســی آفـــریـــده اند
چـــون مـــن کـــه آفـــریـــده ام از عشـــــق
جهـــانی بـــرای تـــــو. . .
m@some
1st October 2013, 02:32 PM
http://saeedvorojak.parsiblog.com/PhotoAlbum/delaramj/%D8%BA%D9%85.gif (http://www.njavan.com/url?sa=i&source=images&cd=&cad=rja&docid=PMkcjXMgWQcLYM&tbnid=iQSi_eidmcFbpM:&ved=0CAgQjRwwAA&url=http%3A%2F%2Fsaeedvorojak.parsiblog.com%2FPost s%2F12%2F%25D8%25BA%25D9%2585%2F&ei=mqRKUo-cBaTT0QX-2ICQBQ&psig=AFQjCNEZ7A6KCpS57Tipa9kQ7XvpgaKicg&ust=1380709914156371)
m@some
1st October 2013, 02:35 PM
کاش می دانستی چه قد تنهام ُ چه قد خسته ام
و چقدر به حضور سبزت محتاجم
و همیشه از خودم می پرسم این همه که من به تو فکر می کنم
تو هم به من فکر می کنی؟
m@some
1st October 2013, 02:39 PM
نوشت((قم حا))...همه به او خندیدند!!http://blogfa.com/images/smileys/05.gif
گریست!!!!!.......http://blogfa.com/images/smileys/06.gif
گفت به((غم ها))یم نخندید...
که هر جور نوشته شود!!!درد دارد...http://blogfa.com/images/smileys/02.gif
از ته به سر بخوانhttp://blogfa.com/images/smileys/37.gif
تا من آن روزها را بشناسی!!http://blogfa.com/images/smileys/07.gif
m@some
1st October 2013, 02:42 PM
هرگز به گذشته برنگرد..........اگر سیندرلا برای برداشتن کفشش بر می گشت..../هیچ وقت پرنسس نمی شد
m@some
1st October 2013, 03:04 PM
حرفیــــ نیستـــــ.!
خودمـــ سکوتـــــ را معنیــ میکنمـــ
کاشــ میفهمیدیــــ
گاهیـــ همینــــ نگاهــ سرد
روی زمستانــ را همــ کمــ میکند!!!!
m@some
1st October 2013, 03:10 PM
اشک زن [♥] را می ســوزاند ولــی اشــک مرد ، کــــوه را آبــــــ
مـــی کـــــــند ...
m@some
1st October 2013, 03:17 PM
می گــویند: دنیــــا بی وفــاســت؛امـــا..... قدرش را بدانید! مـن دنیــــای بـی وفــاتری هــــــــم داشتـــــه ام !!
m@some
1st October 2013, 03:21 PM
دلم به حــــال پسرکـــــ سوختـــ
که وقتی گفتم کفشهایم را خوبــــسیـــــــاهکن ..
گفتـــــــ : خاطرت جمـــ مثل سرنوشـــتم....
برایـــت سیـــــــاه می کنم
m@some
1st October 2013, 03:23 PM
http://www.upload.tehran98.com/img1/fo421gjizrbwyrz3kse.jpgهوا گرفته بود و آسمـــــــان می باریدکودکی آهسته گفتــــــــــــ .....!!!!!!خدایا گریه نکن درست میشه ..!
m@some
1st October 2013, 03:26 PM
http://www.upload.tehran98.com/img1/j3r4ufs12oqmk42z7q.jpg
خیلی ها مترسک را دوست ندارند ...!
چون پرنده ها را می ترساند ...
ولی من خیلی دوستش دارم ...!
چون تنهایی را خوب درک می کند ...
m@some
1st October 2013, 03:27 PM
اجازه خدااااااا...؟
میشه ورقمو بدم...!
میدونم وقت امتحان تموم نشده ...!
ولی دیگه خسته شدم.
m@some
1st October 2013, 03:29 PM
خدایااااااااااااااااااااا
برای داشتنش با قسمت می جنگم ......
پس خط و نشان جهنمت را به رخم نکش .....
که جهنم تر از نبودنش را سراغ ندارم ......
m@some
1st October 2013, 03:31 PM
گفتي تا انگشتاي دستتو بشماري برگشتم
كجايي كه ببيني از مردم شهر انگشت گدايي مي كنم ....؟!؟
m@some
1st October 2013, 03:32 PM
روزگار نبودنت را برایم دیکته می کند و ....
نمره ی من باز - ۰ - می شود !
من هیچ وقت نبودنت را یاد نمی گیرم ....
m@some
1st October 2013, 03:34 PM
درد دارد ..!
کسی تنهایت بگذارد که به جرم با او بودن ...
همه تنهایت گذاشتن ...!
Capitan Totti
1st October 2013, 11:23 PM
کی رود رخ ماهت از نظرم ،نظرم... بغیر نامت کی نام دگر ببرم....
sr hesabi
1st October 2013, 11:28 PM
فردا صبح
انسان به کوچه می آید
و درختان از ترس
پشت گنجشکان پنهان میشوند
m@some
2nd October 2013, 03:24 PM
تنها برخی از آدمها
باران را احساس می کنند …
بقیه فقط خیس می شوند
m@some
2nd October 2013, 03:32 PM
http://www.forum.persianfal.com/upload/images/4o57nf4b6bd23138rr1h.jpg (http://www.google.com/url?sa=i&rct=j&q=&esrc=s&frm=1&source=images&cd=&cad=rja&docid=8hyepfnFt2IjHM&tbnid=zw2Q-XfHKIgBuM:&ved=0CAUQjRw&url=http%3A%2F%2Fwww.google.com%2Furl%3Fsa%3Di%26r ct%3Dj%26q%3D%26esrc%3Ds%26frm%3D1%26source%3Dimag es%26cd%3D%26cad%3Drja%26docid%3D8hyepfnFt2IjHM%26 tbnid%3Dzw2Q-XfHKIgBuM%3A%26ved%3D%26url%3Dhttp%253A%252F%252Fw ww.forum.persianfal.com%252Fthread2737.html%26ei%3 DAQRMUtH5H8PS0QWOiYG4Ag%26psig%3DAFQjCNFMf-rjXkA3zPl8LWL4ZUSxCOQKQg%26ust%3D1380799874467011&ei=JgRMUpG4NcSOtAbC7IHgCg&psig=AFQjCNFMf-rjXkA3zPl8LWL4ZUSxCOQKQg&ust=1380799874467011)
نسیم بهآر
2nd October 2013, 06:51 PM
ماندن بهانه میخواهد
و نوشتن دلیل!
بهانه ام کو؟ کجاست؟
میخواهم بمانم! بنویسم!
بیا...برگرد
نسیم بهآر
2nd October 2013, 06:53 PM
گاهی در فرا سوی این لحظات از خود میپرسم، با خود چه کردی؟!!!
که همچون باران میباری.. همچون باد گریزانی..
و همچون تاریکی در هراسی
حتی چشمانت را در کلبه ی وجودش نیافتی
تو خود، او بودی و او تو نبود...
چه بد کردیم به خود...
هر چیز زمانی دارد
نفس هم که باشی
دیر برسی
من رفته ام . . .
*FATIMA*
2nd October 2013, 08:46 PM
نه دلم نصيحت مى خواهد و نه حوصله غر زدن هايت را دارم
نه مى خواهم دركم كنى و نه مى خواهم دست نوازش بر سرم بكشى
يك لحظه سكوت ...
فقط در كنارم باش بدون هيچ گونه عكس العملى
بذار تا شب گريه كنم
M@hdi42
2nd October 2013, 09:14 PM
آه خدایا دوستم شکست عشقی خورده است......
حیف آنهمه شارژ تلفن ......
حیف آنهمه عطر هزار تومنی.........
حیف آنهمه ساعت های هدیه....
آه خدایا این حقش نبود........
خاک بر سرش.....
مادرم ریحان میچیند........
سهراب بیام اینم ببر اونور آب ......
اینم شعر نو(mahdi42)[golrooz]
Capitan Totti
2nd October 2013, 09:57 PM
آه خدایا دوستم شکست عشقی خورده است......
حیف آنهمه شارژ تلفن ......
حیف آنهمه عطر هزار تومنی.........
حیف آنهمه ساعت های هدیه....
آه خدایا این حقش نبود........
خاک بر سرش.....
مادرم ریحان میچیند........
سهراب بیام اینم ببر اونور آب ......
اینم شعر نو(mahdi42)[golrooz]
مهدی در اصرع وقت بفرستش سربازی یا یه چیزی شبیه سربازی
اونوقت میفهمه عشق و ریحون چیه[bitavajohi]
برا پولاییم که از دست داده یه تاپیک گلریزان بزن گناه داره بدبخت
سیدپویا
2nd October 2013, 10:15 PM
تو زندگی خیلی آرزوها داشتم که بهشون نرسیدم
تا همین چند روز پیش از نرسیدن به آرزوهام خیلی ناراحت بودم اما...
اما الان خداروشکر می کنم که بهشون نرسیدم!
به این خاطر که الان بابت آرزوهای برآورده نشدم برای خدا ناز می کنم،اونم نازمو می خره!
خیلی حس دوست داشتنیه! [golrooz]http://azadupload.com/uploads/server-3-92/azadupload.com13807678830831.gif
solinaz
3rd October 2013, 07:30 PM
درد دارد . . .
وقتی حالم در واژه ها نمی گنجد
حوصله ام برفیست با یک عالمه
قندیل دلتنگی از گوشه دلم آویزان
کافیست کمی"ها" کنید تا آب شوم. . .
نارون1
3rd October 2013, 07:43 PM
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .
راه آسمان باز است ،
پر بکش
او همیشه آغوشش باز است ،
نگفته تو را میخواند. ..
سونای
4th October 2013, 12:35 PM
http://up.98love.ir/up/mamadzar/Pictures/bi%20vafa.jpg
http://www.iranvij.ir/upload/images/6wuwm3o8rv23qx0o1ymx.jpg
ghalbeyakhi
4th October 2013, 01:34 PM
خوبم
دیگر اشکها را ریخته ام
غصه ها را خورده ام
نبودن ها را شمرده ام
این روزها که میگذرند
خالی ام از خشم
خالی از دلتنگی
خالی ازنفرت وحتی عشق
وحتی خالی از احساس
خوبم ،
خوب من!!!!
اما تو باور نکن.....
Capitan Totti
4th October 2013, 01:35 PM
گشته خزان نو بهار من...
بهار من
رفت و نیامد نگاااار من
نگار من
سپری شد شب جدایی
به امیدی که تو بیایی
آخر ای امید قلبم
با من از چه بی وفایی...
ghalbeyakhi
4th October 2013, 01:36 PM
عشق
گاهی اوقات
تحمل است
اینکه بتوانی با زخمهای زندگی
باز هم سر پا بمانی
ghalbeyakhi
4th October 2013, 01:37 PM
مزرعه را موریانه ها خوردند
ولی
ما برای گنجشک ها مترسک ساختیم
لعنت به این همه
حماقت
ghalbeyakhi
4th October 2013, 01:40 PM
http://www.upload9.ir/images/bh5fe0km5qbo42nf2vt.jpg
اینجا در دنیای من
گرگ ها هم دیگر افسردگی مفرط گرفته اند
دیگر گوسفندها را نمیدرند
به نی چوپان دل میسپارند و گریه میکنند
nedasoltani
4th October 2013, 03:45 PM
برای خودت دعا کن که آرام باشی
وقتی توفان میآید،تو همچنان آرام باشی
تا توفان از آرامش تو آرام بگیرد
برای خودت دعا کن تا صبور باشی؛
آنقدر صبور باشی
تا بالاخره ابرهای سیاه آسمان کنار بروند
و خورشید دوباره بتابد
برای خودت دعا کن تا خورشید را بهتر بشناسی
برای خودت دعا کن تا همه ی شبهایت ماه داشته
باشد
چون در تاریکی محض راه رفتن خیلی خطرناک است
ماه چراغ کوچکی است که روشن شده تا جلوی پایت
را ببینی
برای خودت دعا کن تا همیشه جلوی پایت را ببینی؛
راهی را که باید بروی خیلی طولانی است
دامهای زیادی در آن پهن شده و باریکه های
خطرناکی دارد
پر از گردنه های حیران و سنگلاخ های برفگیر است
برای خودت دعا کن تا پاهایت خسته نشوند
و بتوانی راه بیایی
چون هرجای راه بایستی مرده ای و
مرگی که شکل نفس نکشیدن بسراغ آدم بیاید
خیلی دردناک است
هیچوقت خودت را به مردن نزن
برای خودت دعا کن که زنده بمانی
زنده ماندن چند راه حل ساده دارد
برای اینکه زنده بمانی نباید بگذاری
که هیچوقت بیشتر از اندازه ای که نیاز داری بخوابی
باید همیشه با خدا در تماس باشی تا به تو بیداری
بدهد
بیداریهایی آمیخته با روشنایی،صدا،نور،حرکت
تو باید از خداوند شادمانی طلب کنی
همیشه سهمت را بخواه
و بیشتر از آنچه که به تو شادمانی ارزانی میشود
در دنیا شادمانی بیافرین تا دیگران هم سهمشان را
بگیرند
برای اینکه زنده بمانی باید درست نفس بکشی
و نگذاری هیچ چیز ی سینه ات را آلوده کند
برای اینکه زنده بمانی باید حواست به قلبت باشد
باید بروی پشت پنجره و به آسمان نگاه کنی
آنقدر منتظر بمان و به آسمان نگاه کن
تا بالاخره خداوند از آنجا رد بشود؛
آنوقت صدایش کن؛
به نام صدایش کن؛
او حتماً برمیگردد و به تو نگاه میکند
و از تو میپرسد که چه میخواهی؟؟
تو صریح و ساده و رک بگو
هر چیزی که میخواهی از خدا بخواه
خدا هیچ چیز خوبی را از تو دریغ نمیکند
شادمان باش
او به تو زندگی بخشیده است
و کمکت میکند
که زنده بمانی
از او کمک بگیر
آنقدر زندگیت را ادامه بده که
زندگی از این که تو زنده هستی
به خودش ببالد
Capitan Totti
4th October 2013, 04:20 PM
پروردگارا سینه ام را گشاد کن
و کارم را برایم آسان گردان
و گره از زبانم بگشای
تا سخنان مرا بفهمند
ارگان
4th October 2013, 04:29 PM
یادت باشد غم برای خوردن زیاد داشتم...
تو هم برایم لقـمه گرفتی!!!!
بانوی خیال
4th October 2013, 05:58 PM
اینجا سرزمین واژه های معکوس است...
جایی که گنج، جنگ میشود، قهقه، هق هق می شود، درمان، نامرد میشود اما درد همان درد است...
بانوی خیال
4th October 2013, 06:04 PM
مهربان باش
مردم اغلب بي انصاف, بي منطق و خود محورند
ولي آنان را ببخش
اگر مهربان باشي تو را به داشتن انگيزه هاي پنهان متهم مي کنند
ولي مهربان باش
اگر موفق باشي دوستان دروغين ودشمنان حقيقي خواهي يافت
ولي موفق باش
اگر شريف ودرستکار باشي فريبت مي دهند
ولي شريف و درستکار باش
آنچه را در طول ساليان سال بنا نهاده اي،شايد يک شبه ويران کنند
ولي سازنده باش
اگر به شادماني و آرامش دست يابي، حسادت مي کنند
ولي شادمان باش
نيکي هاي درونت را فراموش مي کنند
ولي نيکوکار باش
بهترين هاي خود را به دنیا ببخش
حتي اگر هيچ گاه کافي نباشد
ودر نهايت مي بيني هر آنچه هست
همواره ميان “تو و خداوند” است
نه ميان “تو و مردم”
m@some
4th October 2013, 06:12 PM
درد دارد......
وقتی بانسیمی برود.......
کسی که بخاطرش به طوفان زده ای.....!
ارگان
4th October 2013, 06:32 PM
کودکی با پای برهنه بر روی برفها
ایستاده بود و به ویترین فروشگاهی
نگاه می کرد زنی... در حال عبور او
را دید، او را به داخل فروشگاه برد و
برایش لباس و کفش خرید و گفت:
مواظب خودت باش کودک پرسید:
ببخشید خانم شما خدا هستید؟
زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط
یکی از بنده های خدا هستم.
کودک گفت:
می دانستم با او نسبتی داری!!!
Sa.n
4th October 2013, 06:34 PM
http://teeteel.notkade.com/wordpress/wp-content/uploads/2013/04/%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%AE%D8%B4.jpg?65895a
Sa.n
4th October 2013, 06:36 PM
همواره به آینده فکر کن ،
هنوز کتاب هایی برای خواندن ،
غروب هایی برای تماشا کردن
و
دوستانی برای دیدن وجود دارند
z.000
4th October 2013, 08:10 PM
http://teeteel.notkade.com/wordpress/wp-content/uploads/2013/04/%D8%AC%D9%85%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%AF-%D8%A8%D8%AE%D8%B4.jpg?65895a
اما من به این نتیجه نرسیدم.............................
maede raha
5th October 2013, 12:14 AM
می خواهم عوض شوم...
چرا باید دلتنگ باشم؟؟؟؟
تو باید دلتنگ شوی...
می خواهم آن سیب قرمز بالای درخت باشم،
در دورترین نقطه...
دقت کن رسیدن به من آسان نیست!
اگر همتش را نداری آسیب به درخت نرسان،
به همان سیب های کرم خورده روی زمین قانع باش!
m@some
5th October 2013, 09:34 AM
هرگز تمامت را برای کسی رو نکن ،
بگذار کمی دست نیافتنی باشی،
آدمها تمامت که کنند رهایت میکنند.
m@some
5th October 2013, 09:36 AM
http://rozface.ir/file/pic/photo/2013/05/dd5271211169f0299474aca0a19e6006_500.jpeg (http://www.google.com/url?sa=i&rct=j&q=&esrc=s&frm=1&source=images&cd=&cad=rja&docid=dAP3gkw2Nej7XM&tbnid=bODkmA33ATGFvM:&ved=0CAUQjRw&url=http%3A%2F%2Flovetop.parspa.com%2F1392-05-18-140014.html&ei=JaVPUsvbC8Od0QXCyIDwCg&psig=AFQjCNHpmWWHyOE8uRgRzwW3onJdmKnvUA&ust=1381037596374101)
m@some
5th October 2013, 09:37 AM
آینه ی اتاقم را
با آینه ی اتاقت عوض میکنی ؟
این فقط مرا نشان میدهد . . . !
m@some
5th October 2013, 09:43 AM
دلت که گرفت ، دیگر منت زمین را نکش
اگر هیچکس نیست ، خدا که هست . . .
راه آسمان باز است ،
پر بکش
او همیشه آغوشش باز است ،
نگفته تو را میخواند. ..
m@some
5th October 2013, 09:53 AM
دستت را بیاور
مردانه و زنانه اش را بی خیال
دست بدهیم به رسم کودکی
قرار است هوای هم را / بی اجازه داشته باشیم ...!
m@some
5th October 2013, 09:57 AM
کتاب سرنوشت برای هر کسی چیزی نوشت
نوبت به ما که رسید قلم افتاد…
دیگر هیچ ننوشت!
خط تیره گذاشت و گفت:
تو باش اسیر سرنوشت…
m@some
5th October 2013, 10:00 AM
حال دلم را . . .
شعرهایی می دانند که
زندانی خط های کاغذ اند . . .http://uploadtak.com/images/s7342_crn8v5j6f7vyjfj9i9fz.jpg
- - - به روز رسانی شده - - -
m@some
5th October 2013, 10:03 AM
آنگــاه کـه غـُرور کـَسـے را لـه مـے کـُنـے
آنگـاه کـه شمـع اُمیـد کسـے را خـاموش مے کـُنـے
آنگـاه کـه بنده اے را بیهوده مـے انگــارے
میخوـاهمـ بدانمـ دستـانت را بـه سـَمـت کـُدامین
آسمـان میگیرےتـا برـاے خوشبختـے خودت دُعـا کـُنـے ...!
m@some
5th October 2013, 10:06 AM
http://www.mardoman.net/files/hope12/42.jpg
m@some
5th October 2013, 10:11 AM
http://www.kelishe.com/wp-content/uploads/2013/05/beautiful-sentences-image6.jpg
m@some
5th October 2013, 10:16 AM
http://static1.cloob.com//public/user_data/album_photo/1562/4684031-b.jpg (http://www.google.com/url?sa=i&rct=j&q=&esrc=s&frm=1&source=images&cd=&cad=rja&docid=Y26mu-aPlsq0kM&tbnid=dTJighycirKAnM:&ved=0CAUQjRw&url=http%3A%2F%2Fsaraomidvar.mihanblog.com%2Fpost% 2Ftag%2F%25D9%25BE%25D9%2586%25D8%25AF%25D9%2587%2 5D8%25A7&ei=lK5PUrGiC4nDswblgYGADA&psig=AFQjCNHrI2hf2kqtp9seol-gZ0KeBO8HGg&ust=1381040143081848)
m@some
5th October 2013, 10:19 AM
http://www.persiangroupbax.com/images/group/2013.01.29/jomle/j%20(30).jpg (http://www.google.com/url?sa=i&rct=j&q=&esrc=s&frm=1&source=images&cd=&cad=rja&docid=bOOwwwS67Z40BM&tbnid=a6dL1cAnIgzDWM:&ved=0CAUQjRw&url=http%3A%2F%2Fmansurazadi.com%2Fcategory%2F31&ei=Mq9PUs7YH4LcswaazIH4Cw&psig=AFQjCNHrI2hf2kqtp9seol-gZ0KeBO8HGg&ust=1381040143081848)
1=1+1
5th October 2013, 10:26 AM
http://www.uc-njavan.ir/images/lhcc44xfczfrvxe7u140.png
امروز من بیشتر همه با این پیام نرم افزارم خوشحال شدم و سوپرایز[nishkhand]
*FATIMA*
5th October 2013, 03:01 PM
اين روزا مثل شيشه شده ام
راحت ميشكنم
و
راحت مى برم
parichehr
5th October 2013, 05:50 PM
خدایا!
دستانی را در دستانم قرار بده
که پاهایش با دیگری پیش نرود...
http://naghmehsara.ir/wp-content/uploads/2013/09/normal_2726_29-500x498.jpg
M@hdi42
5th October 2013, 05:53 PM
فتنه گر عفريته اي از جنس مار و اژدهاست
فتنه گر جادوگري بي بته و انسان نماست
او كه مي افتد ميان عاشقان با حرف خود
منشايي از حيله ها و مكرها و عقده هاست
فتنه گر خون مي خورد وقت نماز از جان دوست
او تظاهر مي كند اين را كه در حال دعاست
عقده كرده اين كه من از هر كسي عالي ترم
عقده كرده چون كه رفتارش پر از رنگ و رياست
فتنه گر حيوان نباشد حيف مار و اژدها
چون كه دائم فكر ويران كردن آبادهاست
حيف شعري كه سرودم حيف اين كاغذ قلم
فتنه را از ريشه بركن گر كه در قلب شماست
parichehr
5th October 2013, 05:54 PM
خدایا ....
دلم مرهمی می خواهد از جنس خودت
نزدیک ...
بی خطـــــر ...
+ ...
بی منّت ... !
تبسم 222
5th October 2013, 05:54 PM
خدا حافظی ...
پای هر خداحافظی محکم باش ...
کم کم ياد خواهی گرفت
تفاوت ظريف ميان نگهداشتن يک دست
و زنجير کردن يک روح را
اينکه عشق تکيه کردن نيست
و رفاقت، اطمينان خاطر
و ياد ميگيری که بوسهها قرارداد نيستند
و هديهها، معني عهد و پيمان نميدهند ...
کم کم ياد مي گيری
که حتي نور خورشيد هم ميسوزاند
اگر زياد آفتاب بگيري
بايد باغ ِ خودت را پرورش دهی
به جای اينکه منتظر کسي باشی
تا برايت گل بياورد ...
ياد ميگيری که ميتواني تحمل کني
که محکم باشی پای هر خداحافظی
ياد می گيری که خيلی می ارزی ...
maede raha
5th October 2013, 08:40 PM
در رویاهایم دیدم که با خدا گفتگو می کنم خدا پرسید پس تو میخواهی با من گفتگو کنی؟من در پاسخش گفتم :اگر وقت دارید؟
خدا خندید: وقت من بی نهایت است، در ذهنت چیست که می خواهی از من بپرسی؟
پرسیدم چه چیز بشر شمارا سخت متعجب می سازد؟
خدا پاسخ داد: کودکیشان اینکه آنها از کودکیشان خسته می شوند، عجله دارند که بزرگ شوند و بعد دوباره پس از مدتها، آرزو میکنند که کودک باشند.
اینکه آنها سلامتی خود را از دست می دهند تا پول به دست آورندو بعد پولشان را از دست می دهند تا سلامتی خود را به دست آورند.
اینکه با اضطراب به آینده می نگرند و حال را فراموش می کنند و بنابراین نه در حال زندگی می کنند و نه در آینده.
اینکه آنها به گونه ایی زندگی می کنند که گویی هرگز نمی میرند و به گونه ای می میرند که گویی هرگز زندگی نکرده اند.
دستهای خدا دستانم راگرفت ، برای مدتی سکوت کردیم و من دوباره پرسیدم.
به عنوان یک پدر میخواهی کدام درسهای زندگی را فرزندانت بیاموزند؟
او گفت: بیاموزند که درست نیست خودشان را با دیگران مقایسه کنند،
v بیاموزند که فقط چند ثانیه طول می کشد تا زخمهای عمیقی در قلب آنان که دوستشان داریم ایجاد کنیم اما سالها طول می کشد تا آن زخم هارا التیام بخشیم،
· بیاموزند ثروتمند کسی نیست که بیشترینها را دارد، کسی است که به کمترینها نیاز دارد،
بیاموزند آدمهایی هستند که آنها را دوست دارند، فقط نمی دانند چگونه احساساتشان را نشان دهند،
o بیاموزند که دو نفر می توانند به یک نقطه نگاه کنند و آن را متفاوت ببینند،
Ø بیاموزند که کافی نیست فقط آنها دیگران را ببخشند ، بلکه آنها باید خود را نیزببخشند.
من با خضوع گفتم: ازشما به خاطر این گفتگو متشکرم آیا چیز دیگری هست که دوست دارید فرزندانتان بدانند؟
خداوند لبخند زد وگفت: فقط بدانید من اینجا هستم،همیشه
maryam kia
5th October 2013, 11:29 PM
https://encrypted-tbn0.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRk7mNs1OvJ8TER5tk_2dJszDuF8rDUI GkYv8D9siJJGQHUpirj
masoume.a.92
6th October 2013, 01:35 AM
There are moments in life when you miss someone
so much that you just want to pick them from your dream
and hug them for real
.......
سونای
6th October 2013, 06:01 PM
راه که میروی عقب میمانم
نه برای اینکه نخواهم با تو هم قدم باشم
میخواهم پا جای پایت بگذارم و مواظبت باشم
میخواهم رد پایت را هیچ خیابانی در آغوش نکشد
[golrooz]
محسن مهابادی زاده
6th October 2013, 06:09 PM
...
سروه74
6th October 2013, 06:20 PM
تو می آیی (http://www.delneveshteha.blogfa.com/post-303.aspx)
امشب
دریاها سیاه اند
باد زمزمه گر سیاه است
پرنده و گیلاس ها
سیاه اند
دل من روشن است
تو خواهی امد ...
- - - به روز رسانی شده - - -
پدر (http://www.delneveshteha.blogfa.com/post-302.aspx)
این روزها
چین و چروک دست های پدرم هم واگیر دارد
با هر نوازشش
قلبم چند پاره می شود.
سروه74
6th October 2013, 06:30 PM
خواندن (http://www.delneveshteha.blogfa.com/post-301.aspx)
سکوت باشد. چای باشد. ساقه طلایی باشد.
لذّتی بالاتر از خواندن؟
سروه74
6th October 2013, 06:33 PM
دست و دلم به شعر نمی رود
وقتی
در شعر هم
دستم به تو نمی رسد.
"بهـــــــاران سواری "
بانوی خیال
6th October 2013, 08:20 PM
ما اوّل شخص ِ جمع نیست ... ،
از من اگر می پرسی ...
تو ...
اوّل شخص ِ همه ی ِ جمع های ِ عالمَی ...
nedasoltani
6th October 2013, 08:27 PM
" آینــــده ای " خواهـــم ساخت که ,
" گذشتــــه ام " جلویــــش زانـُــــــو بزنــــد ...!
قـــرار نیـــســــت مــــن هــــم دلِ کس دیـــگری را بســــوزانم ...!
برعـــــکــــس کســــی را که وارد زندگیــــم میشــــود ,
آنـــقـــدر خوشبــ♥ـخت می کنــــم کـــــه ,
به هـــر روزی که جــای " او " نیـستـی به خودت " لعنـــت " بفـــرستـی...!
- - - به روز رسانی شده - - -
چه رسم جالبی است،
محبتت را میگذارند پای احتیاجت،
صداقتت را میگذارند پای سادگیت،
سکوتت را میگذارند پای نفهمیت،
نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت،
و وفاداریت را پای بی کسیت،
و آنقدر تکرار میکنند که خودت
باورت میشود که تنهایی و بی کس و محتاج....!!!
mozhgan.s
6th October 2013, 08:30 PM
مرد از زن خیلی تنهاتره!
مرد لاک به ناخوناش نمیزنه که هروقت دلش یه جوری شد،دستشو باز کنه و ناخوناشو نگاه کنه و ته دلش از خودش خوشش بیاد!
مرد موهاش بلند نیست که توی بی کَـسی کوتاهش کنه و اینجوری لج کنه با همۀ دنیا!
مرد نمیتونه وقتی دلش گرفت زنگ بزنه به دوستش و گریه کنه و خالی شه!
مرد حتی دردهاشو اشک که نه،یه اخـمِ خشن میکنه و میچسبونه به پیشونیش!
یه وقتایی ، یه جاهایی ، به یه کسایی باید گفت :
.
"میــــــــــــ ـم ... مثلِ مـــــرد
mozhgan.s
6th October 2013, 08:37 PM
http://upcity.ir/images2/55512142520793974609.jpg
8 (javascript:void(0))
mozhgan.s
6th October 2013, 08:39 PM
عشقمان بازی حکمی بود که . . .
من از دل مایه گذاشتم . . .
و تو از خشت ! ! !
mozhgan.s
6th October 2013, 08:42 PM
دوست دارم مثل یک کویرنشیناسبی داشته باشم!
و عاشق یک ستاره باشم
شب که شد..
تو در آسمان می درخشی
من مثل دیوانه ها
می تازم
تا جایی که تکلیف شب را با ستاره اش روشن کنم...
بگذار فرزندان ما بگویند
کویرنشین غریب عاشق می شود
عجیب می میرد
می بینی؟
حتی نرسیدن به تو هم..داستان پر از رویای خودش را دارد!
یادت باشد
عاشق را نه شب تهدید می کند..نه مرگ
فقط فاصله...
http://myshare.ir/uploads/13769843151.jpghttp://myshare.ir/uploads/13782843801.jpg
mozhgan.s
6th October 2013, 08:43 PM
زندگی کردن که به همین راحتی ها نیست جان من!باید باشد بهانه هایی که نبودشان نابودت میکند...
مثل خنده های کسی
نگاه خاصی
صدایی
چشم هایی
تکیه کلام هایی...
اصلا آدم باید برای خودش نیمکت دونفره ای داشته باشد...
تا گاهی اوقات به آن سر بزند...
شب که شد باید شب به خیرهایی را بشنود...
باید باشند کوچه ها و خیابان ها و پیاده روهایی که از قدم هایت خسته شده اند..
فنجان های قهوه ای که فالشان عشق باشد...
میزی در کافی شاپی باید شاهد خاطرات آدم باشد...
باید باشند ریتم ها و موسیقی هایی که دگرگونت کنند...
حتی باید بوی عطری خاص در زندگیت حس شود..
دست خطی که دلت را بلرزاند...
عکسی که اشکت را درآورد..
باید همه ی اینها باشند.........
می گویند هر سن و سالی که داشته باشی
اگر کسی نباشد که با یادش..چشمانت از شادی یا غم پراشک شود
هرگز زندگی نکرده ای..
http://myshare.ir/uploads/13782028301.gif http://www.irfreeup.com/uploads/74025780326939505372.gif
- - - به روز رسانی شده - - -
اندوه که از حد بگذردجایش را می دهد به یک بی اعتنایی مزمن...
دیگر مهم نیست
بودن یا نبودن..
دوست داشتن یا نداشتن..
آنچه اهمیت دارد
کشداری رخوتناک حسی است
که دیگر تو را به واکنش نمی کشاند!
در آن لحظه فقط در سکوت غرق می شوی
و نگاه می کنی و نگاه.........
http://myshare.ir/uploads/13782845991.jpg http://www.irfreeup.com/uploads/97745578977226111810.jpg
mozhgan.s
6th October 2013, 08:45 PM
ماجرای من و تو.....
ماجرای کهنه شراب عشق است
شراب که کهنه شد
طعمش ناب می شود
شیرین می شود
غلیظ می شود..مستت می کند..
نمی توانی از آن بگریزی
شراب کهنه را که بنوشی
دیگر جایی برای پنهان کردن هیچ چیز نمی ماند
عشق هم که کهنه شد..
می شود همچو شراب
رسوخ می کند در بند بند وجودت
ریشه می دواند در بافت هایت
رسوایت می کند
آن وقت است که می فهمی
همیشه عاشق می مانی...
h.khakpour
6th October 2013, 09:14 PM
دنیا کوچکتر از آن است
که گم شده ای را در آن یافته باشی
هیچ کس اینجا گم نمی شود
آدم ها به همان خونسردی که آمده اند
چمدانشان را می بندند
و ناپدید می شوند
یکی در مه
یکی در غبار
یکی در باران
یکی در باد
و بی رحم ترینشان
دربرف.
آنچه به جا می ماند
رد پائی است
و خاطره ای که هر از گاه
پس می زند
مثل نسیم سحر
پرده های اتاقت را
m@some
7th October 2013, 01:20 PM
درد نا ک ترین جدایی ها آنهایی هستند که
نه کسی گفت چرا؟
نه کسی فهمید چرا؟
m@some
7th October 2013, 01:22 PM
یــادم بــاشـــد ،
امشب بعضی از آرزوهایمــ را دَم ِ در بگذارم
تــا رفتگـــر ببــــرد ! بیچــاره او …
m@some
7th October 2013, 01:26 PM
چقدر زیباست کسی را دوست بداریم . . .نه از روی نیاز . . .نه از روی اجبار . . .و نه از روی تنهایی . . فقط برای اینکه ارزش دوست داشتن را دارد . . .
m@some
7th October 2013, 01:30 PM
کاشکی گاهی وقتا خدا از پشت ابرا میومد بیرون و گوشم و محکم میگرفت و داد میزد
آهای بگیر بشین سرجات اینقده غر نزن.همینه که هست.
بعد یه چشمک میزد و آروم توی گوشم میگفت:
همه چی درست میشه.....
m@some
7th October 2013, 01:33 PM
وقتی کسی در کنارت هست ، خوب نگاهش کن :
به تمام جزئیاتش...
به لبخند بین حرف هایش...
به سبک ادای کلماتش....
به شیوه ی راه رفتنش ، نشستنش...
به چشم هاش خیره شو...
دستهایش را به حافظه ات بسپار...
گاهی آدم ها آنقدر سریع میروند...
که حسرت یک نگاه سرسری را هم به دلت میگذارند …
m@some
7th October 2013, 01:35 PM
http://s2.picofile.com/file/7267367739/xxqt6yp9vtt1t5882hvy.gifهمیشه باید کسی باشدhttp://s2.picofile.com/file/7267367739/xxqt6yp9vtt1t5882hvy.gif
http://s2.picofile.com/file/7267367739/xxqt6yp9vtt1t5882hvy.gifتا بغض هایت را قبل از لرزیدن چانهات بفهمد...http://s2.picofile.com/file/7267367739/xxqt6yp9vtt1t5882hvy.gif
http://s2.picofile.com/file/7267367739/xxqt6yp9vtt1t5882hvy.gifجــزایــی بـالاتــر از ایــن نیسـت ، بـه كسـی كـهhttp://s2.picofile.com/file/7267367739/xxqt6yp9vtt1t5882hvy.gif
http://s2.picofile.com/file/7267367739/xxqt6yp9vtt1t5882hvy.gifقسمـت تــو نیسـت ، دلــــ ببنــدی .... !!!http://s2.picofile.com/file/7267367739/xxqt6yp9vtt1t5882hvy.gif
m@some
7th October 2013, 01:39 PM
دردناك است دوست بداري و گمان كني دوستت دارد
در حاليكه او يگانه هستي تو باشد
و تو يكي از هزاران لذت او..
چکامه91
7th October 2013, 01:44 PM
ما نه سقراط، نه افلاطونیم
منطق و فلسفهی اکنونیم
هرچه همرنگ جماعت بشویم
باز هم وصلهی ناهمگونیم
از تماشای انار لب رود
سیرچشمیم ولی دلخونیم
من و آیینه به هم مجتاجیم
من و آیینه به هم مدیونیم
به طوافم مبر ای سرگردان
ما از این دایرهها بیرونیم
چکامه91
7th October 2013, 01:49 PM
ای زندگی بردار دست از امتحانم
چیزی نه می دانم، نه می خواهم بدانم
دلسنگ یا دلتنگ! چون کوهی زمینگیر
از آسمان دلخوش به یک رنگین کمانم
کوتاهی عمر گل از بالا نشینی است
اکنون که می بینند خوارم در امانم
دلبسته افلاکم و پا بسته خاک
فواره ای بین زمین و آسمانم
ان روز اگر خود بال خود را می شکستم
اکنون نمی گفتم، بمانم یا نمانم؟!
قفل قفس باز و قناری های هراسان
دل کندن آسان نیست ! آیا می توانم؟!
m@some
7th October 2013, 01:50 PM
وقتـــی دو نفـــر از هـــم جـــدا میشـــن ....
دیگه نمیتونن مثل قبل دوست باشن ؛
چون به قلب همدیگه زخم زدن !
نمیتونن دشمن همدیگه باشن ؛
چون زمانی همو دوستـــ داشتن
تنها میتونن آشنا ترین غریبه برای همدیگه باشن ...!
m@some
7th October 2013, 01:54 PM
آزردهـ تـَـریـن سُــکـوتــ
زمــآنــﮯ سـت کــہ
تــو
دروغ مـﮯ گـویـﮯ
و
مـَـن لَـبـخـنـد مــﮯزنـمــ...
m@some
7th October 2013, 02:02 PM
سر خاک من...!!
اونی که بیشتر اذیتم کرد بیشتر گریه میکنه...!!
اونی که نخواست ما رو بالاخره میاد دیدن جسدم...!!
اونی که حتی نیومد تولدم زیر تابوتمو گرفته...!!
اونی که سلام نمیکرد میاد برای خدافظی...!!
عجب روزیه اون روز...!!
حیف که اون موقع خودم نیستم...!!
m@some
7th October 2013, 02:04 PM
هیــ ــچ کـ ـس بـ ـی کـ ـس نیسـ ـت
ولـــــ ــــــ ـــــــ ـــــی
موفـ ـق کسـ ـی اسـ ـت کـ ـه بـ ـا هـ ـر کسـ ـی نیسـ ـت
Sa.n
7th October 2013, 10:21 PM
https://lh3.googleusercontent.com/-HVGKIrglhuo/UlJST7LJ8yI/AAAAAAAAGYg/l1AUagV-9f8/s346/IMG_22431872418567.jpeg
سونای
8th October 2013, 01:11 AM
گاهی باید کوچ کرد............
از همه ی این هیاهو!
از همه ی این سوء تفاهم ها!
از همه ی این برداشت ها!!
حق با درویش است...
باید تنها بود.....
حق با راز است...
باید ساکت بود!....
حق با بغض است...
باید پنهان بود......
باید...باید ..باید....
نباید در فکر ِشکستن ِ باید ها بود......
[afsoorde][bihes][sokoot]
nedasoltani
8th October 2013, 12:53 PM
یه قانونی هست که میگه تا قبل از اینکه پرواز کنی
هرچقدر خواستی بترس ،
فکر کن ،شک کن ، دودل شو ، پشیمون شو ...
اما وقتی پریدی اگه وسط راه پشیمون شدی ، بازی رو باختی.
باید پر باز کرد و بی ترس و دغدغه پرید و اوج گرفت...
چه لذتی داره اگه هم پروازت پرِ پروازت باشه...
nedasoltani
8th October 2013, 12:56 PM
خدا را چه دیدی!
کار نشد ندارد...
شاید در این پاییز...
دردهایم ...
تا ابدیت...
خزان شوند...
شاید!!!
http://bayanbox.ir/id/6818434170211723583?preview (http://bayanbox.ir/id/6818434170211723583?info)
nedasoltani
8th October 2013, 12:57 PM
گـــــاهی وقتهـــا آدمهــــا ،
از یکـــ جایی به بعــــــد ،
از یکـــ روزی به بعـــــــد
،
از یکـــ (( نفــــــــــر )) به بعـــــد
،
دیگــــــــر هیچ چیز برایشان معنی ندارد.
نه رنگـــ ها ،
نه خیـابانهـــا ،
نه فصلهــــــــا….
گاهـــــــی وقتهــــا آدمهـــا
از یک نفــــــــر به بعــــــد فقط دلتنگ اند
و من . . .
بی نهایتـــــــــ دلتنگم. . .
http://bayanbox.ir/id/6393641341670221960?preview (http://bayanbox.ir/id/6393641341670221960?info)
m@some
8th October 2013, 01:04 PM
در را کـه مــی بـــندی ،
بـــــاد هــــم، پــشت خــانـه ات زوزه مــی کــــشد...!
مـــن کــــه مـــــنم !
m@some
8th October 2013, 01:06 PM
روزی می رسد که در خیال خود ؛
جای خالی ام را حس کنی !
در دلت با بغض بگویی : " کاش اینجا بود " ....
اما ....
من دیگر به خوابت هم نمی آیم ... !!!
سجاد عابدی
8th October 2013, 01:19 PM
دلت را بتکان .غصه هایت که ریخت تو هم همه را فراموش کن
دلت را که تکاندی و اشتباهاتت به زمین ریخت بگذار همان جا بماند فقط از لابه لای اشتباهات یکی را بیرون بکش و قاب کن و بزن به دیوار
ghalbeyakhi
8th October 2013, 02:04 PM
عازم یک سفــــــــــــــرم
سفری دور به جایی نزدیـــــــــــــک
سفری از خود من به خــــــــــــــــــــــــ ــــودم
مدتی است نگاهم به تماشای خداســـــــــــــــــــــ ت
http://naghmehsara.ir/wp-content/uploads/2012/08/naghmehsara.ir0po1.jpg (http://naghmehsara.ir/1391/05/%d8%b9%d8%a7%d8%b2%d9%85-%d8%b3%d9%81%d8%b1%d9%85/naghmehsara-ir0po-2/)
m@some
8th October 2013, 02:48 PM
چقدر خوشحال بود شیطان (http://karajnegar2.mihanblog.com/)،
وقتی سیب را چیدم
گمان كرد فریب داده است مرا
نمیدانست تو پرسیده بودی كه
"مرا بیشتر دوستداری یا ماندن در بهشت را"؟!
m@some
8th October 2013, 02:50 PM
امـــروزجلوی آینـــه
سه تار موی سفید توی سرم پیدا کردم
اولی این جا...دومی این جا...
و "سومی"
همان جایی که یک بار انگشتت را فشار دادی و گفتی:....من عاشقتم اینو تو مغزت فرو کن...
m@some
8th October 2013, 02:53 PM
کاش میدونستی
اونی که نشسته
همیشه خسته نیست !
شاید جایی برای رفتن نداره …!!!
m@some
8th October 2013, 02:55 PM
http://www.imilade.com/wp-content/uploads/2013/03/fu2684.jpg
m@some
8th October 2013, 03:08 PM
ميدوني قشنگترين حس دنيا چيه ؟
اينکه بدوني همون بلايي که سرت آورده..
سرش آوردن ...!
m@some
8th October 2013, 03:22 PM
سردش بود دلم را برایش سوزاندم!!!
گرمش که شد با خاکستر قلبم نوشت:
خـداحـافـظ ...
m@some
8th October 2013, 03:25 PM
تــلخي قصــه آنــجاست...
وقــتي دلم "سوخــت"
دلــش "خــنک" شد!
m@some
8th October 2013, 03:26 PM
کاش می فهمیدی
برای این که تنهایم تو را نمیخواهم؛
برعکس …
برای این که میخواهمت ؛ تنهایم …!!!
masoume.a.92
8th October 2013, 06:59 PM
این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...
تظاهر به بی تفاوتی،
تظاهر به بی خیـــــالی،
به شادی،
به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...
اما . . .چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"
1=1+1
8th October 2013, 07:27 PM
دلم یه سجاده میخاد و یه چادر نماز سفید ساده ساده
که یه دل سیر با خدا حرف بزنم و گله ادما کنم و روزگارو . بعدم سجده کنم و اروم شم
ولی به خاطر گناهام ازش خجالت میکشم ...
بانوی خیال
8th October 2013, 09:01 PM
برگ در انتهای زوال می افتد و میوه در ابتدای کمال !بنگر چگونه می افتی ؟!زنده بودن حرکتی افقی است از گهواره تا گور وزندگی کردن حرکتی است عمودی به سوی او...انسان نقطه ای است بین دو بی نهایت. بی نهایت لجن و بی نهایت فرشته!(دکتر شریعتی)
- - - به روز رسانی شده - - -
هنگامی که با تندباد حوادث جهان، دست به گریبانی
و با سرسختی طوفان زندگی در نبرد، تا می توانی
ایستادگی کن؛ ولی آنگه که نه پای رفتنت ماند
و نه تاب ایستادن؛ بنشین و صبر کن و بدان که
طوفان های زندگی را هم دورانیست و تندبادهای زمانه،
زمانی می گذرند و می گذارندت که برخیزی...
"مهم این است که تو برای برخاستن مهیا باشی "
h.khakpour
8th October 2013, 09:39 PM
حکایت آن مردراشنیده ای که پیش روانپزشک رفت وازغم بزرگ دلش گفت؟
دکترگفت: به فلان سیرک بروآنجادلقکی هست آنقدر میخنداندت تاغمت یادت رود
مرد لبخندتلخی زد
و گفت من همان دلقکم.
z.000
8th October 2013, 09:46 PM
ميدوني قشنگترين حس دنيا چيه ؟
اينکه بدوني همون بلايي که سرت آورده..
سرش آوردن ...!
اخی .ولی من دلم نمیاد باهاش اینکارو بکنن[labkhand]
m@some
9th October 2013, 10:48 AM
نقـش یـــک درخــت خشک را
در زنـدگی بازی میکـنم
نمیـدانم که بایـد چشم انتظار بهار باشم
یا هیزم شکن پـیــر…
m@some
9th October 2013, 10:50 AM
این روزها فهمیدن زبان مادری سخت شده است
قبلتر ها وقتی می گفتند: دوستت دارم
معنی فارسی اش ساده بود
اما حالا “دوستت دارم” هزار معنی
مختلف می دهد
الا دوست داشتن . . .
m@some
9th October 2013, 10:51 AM
عشق فراموش کردن نیست ،بخشیدن است
گوش کردن نیست ، درک کردن است
دیدن نیست ، احساس کردن است
جا زدن و کنار کشیدن نیست صبر کردن و ادامه دادن است
حتی تنها . . .
m@some
9th October 2013, 10:53 AM
وقتی پروانه عشق در تاری بیفتد که عنکبوتش سیر باشد
تازه قصه زندگی آغاز شده است زیرا دیگر نه می تواند پرواز کند نه بمیرد . . .
سجاد عابدی
9th October 2013, 10:53 AM
دنیای عجیبیه حتی رفتگرهای محله هم با نفرت نگاه میکند
انگار ریختن برگ ها تقصیر من بود
m@some
9th October 2013, 10:56 AM
آدما دو جور زندگی میکنن یا غرورشونو زیر پاشون میذرانو با انسانها زندگی میکنن.
یا انسانهارو زیر پاشون میذارنو با غرورشون زندگی میکنن . . .
z.000
9th October 2013, 01:41 PM
ميدوني قشنگترين حس دنيا چيه ؟
اينکه بدوني همون بلايي که سرت آورده..
سرش آوردن ...!
ولی عزیزم مدل من اصلا خوب نیس.تو این دنیا باید سنگدل بود[hoshdar]
فک کنم اینطوری بهتر بشه زندگی کرد..............................
m@some
9th October 2013, 01:45 PM
ولی عزیزم مدل من اصلا خوب نیس.تو این دنیا باید سنگدل بود[hoshdar]
فک کنم اینطوری بهتر بشه زندگی کرد..............................
نه خانمی نباید سنگ دل بود
آدم همیشه باید خودش باشه ازاون قلبی که خدابهش داده وپرازصفت های خوبه استفاده کنه و مهربون باشه
بقیه کارهارو بسپاره به خدا
خدا خودش هیچکاریو بی جواب نمیذاره
چکامه91
9th October 2013, 10:16 PM
بی لشکریم، حوصله شرح قصه نیست
فرمانبریم، حوصله شرح قصه نیست
با پرچم سفید به پیکار می رویم
ما کمتریم، حوصله شرح قصه نیست
فریاد می زنند ببینید و بشنوید
کور و کریم، حوصله شرح قصه نیست
تکرار نقش کهنه ی خود در لباس نو
بازیگریم، حوصله شرح قصه نیست
آیینه ها به دیدن هم خو گرفته اند
یکدیگریم، حوصله شرح قصه نیست
همچون انار خون دل از خویش می خوریم
غم پروریم، حوصله شرح قصه نیست
آیا به راز گوشه ی چشم سیاه دوست
پی می بریم؟ حوصله شرح قصه نیست
چکامه91
9th October 2013, 10:21 PM
از سخن چینان شنیدم آشنایت نیستم
خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم
سیلی هم صحبتی از موج خوردن سخت نیست
صخره ام هر قدر بی مهری کنی می ایستم
تا نگویی اشک های شمع ازکم طاقتی است
در خودم آتش به پا کردم ولی نگریستم
چون شکست آینه، حیرت صد برابر می شود
بی سبب خود را شکستم تا بیننم کیستم
زندگی در برزخ وصل و جدایی ساده نیست
کاش قدری پیش از این یا بعد از آن می زیستم
ارگان
9th October 2013, 10:22 PM
آدمهاآنقدردورم زدند...!
که بعید نیست یکی ازهمین روزها میدانی را بنامم کنند.!!!
چکامه91
9th October 2013, 10:31 PM
پـُـر شد آیینه از گل چینی
آه از این جلوه های تزئینی
گفته بودی چگونه می گریم
به همین سادگی که می بینی
سکه ی زندگی دو رو دارد
گاه غمگین و گاه غمگینی
شاخه های همیشه بالایی
ریشه های همیشه پایینی
عاقبت میهمان یک نفریم
مرگ ! با طعم تلخ شیرینی
aynaz.t
10th October 2013, 11:14 AM
سیگارم را اتش میزنم
اینجا زندگی یعنی
اتش زدن
تمام خواهشها و خواسته هایت
اتش میزنم
سیگارم را
تا
مجبور نباشم
خواسته هایم را
اتش بزنم
aynaz.t
10th October 2013, 11:17 AM
چه سخته میبین
ادمها
فقط بازیت میدن
و تو مجبوری سکوت کنی
بانوی خیال
10th October 2013, 02:54 PM
"تمام "امن یجیب" های دلم را گره زده ام به کلماتت وروانه آسمان کرده ام..
من مطمئنم خدا تو را برای دلم نگه می دارد........"
M@hdi42
10th October 2013, 10:52 PM
گاهی لال می شود ، آدم . . .
حرف دارد ؛
ولی . . .
کلمه ندارد . . . !
[golrooz]
چکامه91
11th October 2013, 01:05 AM
بر این سنگ چیزی ننویسید
یا فقط بنویسید
گیاهی دلواپس
که همه بره ها را گم کرده بود..
سجاد عابدی
12th October 2013, 07:38 AM
سریع ترین نقاش بود:[tafakor]
دیدم که در یک چشم به همزدن روزگارم را سیاه کرد.......[taajob]
سونای
12th October 2013, 01:53 PM
گاهی وقت ها اون طور که انتظار داری کارها پیش نمیره .
گاهی وقت ها اونقدر همه چیز رو توی خودت می ریزی که حسرت چند قطره اشک رو میخوری که بغضت رو بشکنه .
گاهی وقت ها دلت واسه اون عروسکی که اولین بار بلغش گردی و از غذای توی بشقابت بهش دادی تا از گشنگی نمیره تنگ میشه .
گاهی وقت ها اونقدر ناراحتی که مجبوری بخندی تا خدایی ناکرده کسی متوجه گره ابروهات نباشه. گاهی وقت ها می خوای قید همه چیزو بزنی ..........................
محسن مهابادی زاده
12th October 2013, 03:44 PM
...
ghalbeyakhi
12th October 2013, 08:32 PM
انسان از جنگ، زلزله و سیگار نمی میرد؛
انسان را روزی ، لبخند هایی که نمی زند،
اشک هایی که نمی ریزد ، خواهد کشت!
ghalbeyakhi
12th October 2013, 08:34 PM
آدمــــــــــــ ـــاااا ۲ جور زندگـــی میکنند :
یا غرورشـــــــونـو زیر پاشون میذارن و با انسانها زندگی میکنند یا انســانها رو زیر پاشون میذارن و با غرورشــــــون زندگی میکنند ...
ghalbeyakhi
12th October 2013, 08:35 PM
هیچکــــــــــــــــس نمیتواند یک شخص را تغــــــییر دهد
امـــــــــــــ ـــــــــا یکــــــــــــــــــــ شخص میتواند دلیلی برای تغییر یک فرد باشـــــــــــــد ....
ghalbeyakhi
12th October 2013, 08:40 PM
خدایا در بلندی ایستاده ام تمام شهر زیر پاهای من است
این ادم هایت چه دنیاهای رنگارنگی دارند گاهی اوقات دنیایشان را رنگ می زنند گاهی اوقات خودشان را و گاهی اوقات دیگران را!!!
می بینی خدا خیلی از این ادم ها شعار یک رنگی می دهند اما سرتا پا صد رنگ اند
خیلی از ادم های این دنیایت حرف هایشان خسته کننده شده از بس تکراری حرف میزنند ،حرف از یک رنگی می زنند و صد رنگ اند حرف از دوست داشتن می زنند و خیانت کارترین اند .
نمی دانم خودشان از این همه دروغ به تنگ نیامدند واقعا همت بلندی دارند .
می دانی خدا یه جورایی از ان دنیایت هم می ترسم میدانی چرا؟ اخر ادم این دنیایت هم در آن دنیا هم هستند.
ghalbeyakhi
12th October 2013, 08:46 PM
مرگ و مردن زیباترین لحظه و داستان یک انسان است که هیچ گاه نمی تواند آن را برای دوستانش تعریف کند
ghalbeyakhi
12th October 2013, 08:49 PM
حرفها سه دسته اند :
دسته اول : گفتنی ها
دسته دوم : نوشتنی ها
و دسته سوم : قورت دادنی ها
دو تای اول سبکت می کنند ، سومی سنگینت …
- - - به روز رسانی شده - - -
هیچوقت دل اونایی که گریه شون بی صداست رو نشکنید چون این آدما هیچکس رو ندارن که اشکاشونو پاک کنه[negaran]
ghalbeyakhi
12th October 2013, 08:52 PM
دنـــــیـــــــا :
بازی هایت را سرم درآوردی
گرفتنی ها را گرفتی
دادنی ها را ندادی
حسرت ها را کاشتی
زخم ها را زدی
دیگر بس است چون چیزی نمانده ، بگذار بخوابم …
محتاج یک خواب بی بیدارم !
- - - به روز رسانی شده - - -
گاهی وقت ها تو زندگی میرسی به یه جایی که بن بست نیست اما دیگه مقصد نداری !
ghalbeyakhi
12th October 2013, 09:04 PM
وقتی که تنهام ، بالاتر و بهتر میتونم پرواز کنم چون نه نگران جا موندنم و نه نگران جا گذاشتن …
ghalbeyakhi
12th October 2013, 09:08 PM
این روز ها انسان ها تنهایی ات را پر نمی کنند ، فقط خلوتت را می شکنند …
m@some
13th October 2013, 08:57 AM
http://saharetanha5960.loxblog.com/upload/saharetanha5960/image/476-540.jpg (http://www.google.com/url?sa=i&rct=j&q=&esrc=s&frm=1&source=images&cd=&cad=rja&docid=LmRi-qIjZe6KUM&tbnid=enVdQeELbGCrXM:&ved=&url=http%3A%2F%2Fsaharetanha5960.loxblog.com%2Fcat %2F32%2F0%2F&ei=LSdaUvWjGsr50gWBu4C4Ag&psig=AFQjCNHgHAIEOjJUMHrsFGuLMXWxVVcWaw&ust=1381726381652872)
m@some
13th October 2013, 09:02 AM
نه اســـمش عشــ ـــق استـ؛
نه علاقـــــه نه حتی عـــــادتـ؛
حماقـــــت محض اســــــ ـــــــتـ !
دلتنـــــ ـــگِـ کـســــی باشیـ؛
که دلش با تــــ ــــو نیستـ !!!
m@some
13th October 2013, 09:11 AM
گاهی حرفم را برای نان ریزه های حیاطمان میزنم ،
شاید گنجشکان هضمشان کنند…
m@some
13th October 2013, 09:14 AM
همیشه هم قافیه بوده اند، “ســ ـ ـیب” و “فریـ ـ ـب ”!
همانند سیبی که آدم و حوا را فریب داد و حالـــا هم با هم میگوییم
“سیــــــــ ــب”
و دوربین های عکاسی را فریب میدهیمـــ
تا پنهان کنیم اندوهمان را پشت این لبخند مصنوعی…
m@some
13th October 2013, 09:17 AM
از تــو که حـرف میــزنــم
یـک جــــور ِ خـــــوبــی
حــــال ِ من
بــــــــد مـــی شــــــــود ...
m@some
13th October 2013, 09:47 AM
بعضــــــی وقتا چیـــــــزی مینویسی فــــــقط برای یک نفـــــــر
امـــــــا دلت میگیردوقتی یـــــــادت می افتد که هـرکسی ممکن است بخــــــواندجــــــــز آن یک نفـــــــــر. . .
m@some
13th October 2013, 09:53 AM
سلامتی اونایی که تنهان...نه اینکه نتونن با کسی باشن,نه...نمیخوان با هر کسی باشن...
m@some
13th October 2013, 10:05 AM
شكـــــــــــــــ نكـــن...
آدمهـــــــــــــا زمـــانی از همــــــــــــ دور می شــوند
كــه بــه كــــــــــــــــس ديگـــــــــــــری نزديكـــــــــــــــ می شــوند
m@some
13th October 2013, 10:09 AM
دخترک رفت ولی زیر لب این را میگفت :
” او یقینا پی معشوق خودش می آید “
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود :
” مطمئنا که پشیمان شده برمیگردد “
عشق قربانی مظلوم ” غرور ” است هنوز . . .
m@some
13th October 2013, 10:14 AM
یـہ ﺑﭽﻪ ﺩﯾﺪﻡ ، ﮐـہ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﺮﯾـہ ﻣـے ﮐﺮﺩ
ﻭ ﻣــے ﮔﻔﺖ ﻫﯿﭻ ﮐﺲ ﺑﺎ ﻣـن ﺑﺎﺯے ﻧﻤـے ﮐﻨـہ
ﺗو ﺩﻟﻢﮔﻔﺘﻢ ،ﺗﻮ ﺑﺰﺭﮒﺷﻮ ،
ببین ﭼـہ ﺑﺎﺯﯼ ﻫﺎﯾـے ﮐـہ ﺑﺎﻫﺎﺕ ﻧﻤـے ﮐﻨـن...
m@some
13th October 2013, 10:20 AM
دلم یک خیابان پر از برگ های زرد و خشک می خواهد !
تنهایی می خواهد .... یاد تو هم که باشد ؛ معرکه می شود ... !!!
*FATIMA*
13th October 2013, 04:01 PM
پیش از انکه درباره زندگی ،گذشته
و شخصیتــ من قضاوتــ کنــــی ،
خودتـــ را جــای من بگذار !!
از مسیری که مــن گذشته ام عبور کن ؛
با غصــه ها ، تردید هــا ، ترسهــا
درد هــ ـــایم و خنده هــایم زندگی کن !!
یادتــ باشــد
هر کســـی سر گذشتی دارد !!
هرگاه بــه جــ ـای من زندگـــی کردی ،
آنگاه میتــوانی درباره ی من
قضاوتـــ کنـــــی ... !!
*FATIMA*
13th October 2013, 04:08 PM
گاهی وقتا حوصله ی هیچ کس رو ندارم
گاهی دلم چند تا حرف مهربونانه میخواد!!!
نه به شکل دوستت دارم و یا...
نه به شکل بی تو میمیرم!!!
ساده شاید مثل:
دلتنگ نباش، فردا هم روز خداست....
*FATIMA*
13th October 2013, 04:11 PM
یه وقتایی دلت میخواد
یکی از پشت سر چشماتو بگیره
و ازت بپرسه اگه گفتی من کیم،
توهم دستاشو بگیری و بگی هرکی هستی
فقط بمون ...
حسين17
13th October 2013, 08:19 PM
برای خودت دعا کن تا پاهایت خسته نشوند و بتوانی راه بیایی.
چون هر جای راه بایستی مرده ای و مرگی که شکل نفس نکشیدن
به سراغ آدم بیاید،
خیلی دردناک است.
هیچ وقت خودت را به مردن نزن!
م.محسن
13th October 2013, 11:51 PM
زندگي كن ...
به ضرب المثل ها هيچ اعتمادي نيست ...
ماهي را هر وقت از آب بگيري مي ميرد...!!!
م.محسن
14th October 2013, 12:05 AM
مادر پير مرا نکتهاي زيبا گفت
هر چه شب با من زيست از بد دنيا گفت
گفت پروانه مشو ، که به سرگرداني
لاي انگشت کتاب سالها ميماني
فکر طاووس مباش که به عيبت خيزند
وز چه کژدم نشوي ، چه ز تو بگريزند
گر شوي شعله شمع ، از تو مي پرهيزند
ور شوي اشک به چشم , زير پايت ريزند
زندگي آينه نيست که در او مينگري
زندگي خاطره ست که بر او ميگذري
گر چه غم همره توست ، دل به اندوه مبند
همچون خم حافظ باش ، چون خم حافظ باش
خون به دل باش و بخند
نه زمين باش نه خاک که تو را خوار کنند
وانگهي ذهن ترا پر ز مرداب کنند
آسمان باش که خلق به نگاهت بخرند
بس به يه ديدن تو ، سر به بالا ببرند
زنده ياد ناصر عبداللهي - (ترانه مادر پير)
بانوی خیال
14th October 2013, 10:20 AM
عـالـم مـجـازی هـم مـحـضـر خـداسـت...
یـادت بـاشـد خـدا یـک کـاربـر هـمـیـشـه آنـلایـن ایـنـجـاسـت..
تـک تـک کـلـیـک هـایـت را مـی بـیـنـد...
حـواسـت را جـمـع کـن...شـرمـنـده اش نـشـوی !!!
- - - به روز رسانی شده - - -
http://harfeto.ir/sites/default/files/siTzhN_535.jpg?1366603976
بانوی خیال
14th October 2013, 10:35 AM
از کودک فال فروش پرسدم چه میکنی؟
گفت از حماقت آدم ها تکه نانی در میاورم...
آنها از منی که در امروز خود مانده ام
فردایشان را میخواهند....
maryam kia
14th October 2013, 12:37 PM
http://www.takpayamak.com/wp-content/uploads/2013/08/Aks-Neveshte-Love-3.jpg
m@some
14th October 2013, 02:01 PM
بدترین حسرتی که درزندگی میخوریم ازکارهای خطایی که کرده ایم نیست...
بلکه ازاین است که...
چرا کارهای درست را برای کسی که لیاقتش را نداشته انجام د اده ایم..
m@some
14th October 2013, 02:10 PM
http://www.jazabe.com/upload/2012/10/577220_204719429660450_1936141154_n5.jpg
m@some
14th October 2013, 02:21 PM
انسان هایی هستند که دیوار بلندت را می بینند
ولی به دنبال همان یک آجر لق میان دیوارت هستند که ،
تو را فرو بریزند ...!
تا تو را انکار کنند ...!
تا از رویت رد شوند ...!
سونای
14th October 2013, 05:17 PM
بورچومیمو پیدا نمیکنم!!!!!!sh_dokhtar3
بهم نشونش نمیدن!!!
دیگه دارم بالا میارم ازینکه اینهمه نمیفهممشون و اینهمه نمیفهمنم
http://www.njavan.com/forum/images/images_mood/new%20%2849%29.gif
محسن مهابادی زاده
14th October 2013, 06:15 PM
................................
بانوی خیال
14th October 2013, 07:07 PM
تقصیر برگ ها نیست ، آدم ها همینند !
نفس می دهی ، لهت می کنند …
بانوی خیال
14th October 2013, 07:16 PM
خدا کند تبسم لبی به آه، نشکند / بلور بغض سینه ای به شامگاه، نشکند
کبوتری که پر زند به شوق آشیانه ای / خدا کند که بال او میان راه، نشکند
zoh_reh
14th October 2013, 07:29 PM
این دلکم کمی بیقراره،
بهم گوش نمیده،
خدایا تو بهش بگو وقتی
بزرگ بشه خوب میشه....
ارگان
15th October 2013, 12:09 AM
گاهی دلم می خواهد خودم را بغل کنم!
ببرم بخوابانمش!
لحاف را بکشم رویش!
دست ببرم لای موهایش و نوازشش کنم!
حتی برایش لالایی بخوانم،
وسط گریه هایش بگویم:
غصه نخور خودم جان!
درست می شود!درست می شود!
اگر هم نشد به جهنم...
تمام می شود...
بالاخره تمام می شود...!!!
m@some
15th October 2013, 09:06 AM
ﻫﻨﮕﺎﻡ ﺑﻪ ﮔرﯾﻪ ﺍﻧدﺍﺧتن طرف مقابل ...
ﻣﻮﺍﻇب ﺑﺎﺷﯿﺪ!...
"ﺧدﺍ "ﺍﺷک هاﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺷﻤﺎﺭﺩ...
m@some
15th October 2013, 09:10 AM
چه فرقی می کند مهر باشد
یا آبان و یا آذر ماه...!؟
وقتی تو باشی و پاییز باشد
باران، برگها و ابر باشند
زندگی رنگ دیگری دارد؛
من وپاییز هر دو عاشق توهستیم!
نگاه تو در شعرم پیداست،
m@some
15th October 2013, 09:57 AM
بگـــــذار
כوستــــــ بمانــیــم
عشـــــــق همه چیز را פֿـرابــــــ میڪنـכ . . . !
- - - به روز رسانی شده - - -
m@some
15th October 2013, 10:29 AM
صدا بـــــــزن مرا
مهم نیست به چه نـامی ...
فقط "میــــم" مالکیت را آخرش بگذار ...
می خواهم باور کنم ...
مـــالــِ همیم
m@some
15th October 2013, 10:39 AM
گاهی نیاز داری به یه آغوش بی منت...
كه تو رو فقط و فقط واسه خودت بخواد...
كه وقتی تو اوج تنهایی هستی با چشماش بهت بگه...
هستم تا ته تهش...
m@some
15th October 2013, 11:02 AM
تنهــآيــي هـــايــَم را دانــه دانـــه ميشمارَم...!
چه کـــــم ميشوَم از حس ِ عاشقي...!
وَ چه راحــَت ميشوَم از تعلق ِ خاطر....!
چه آسوده ميشوَم از دغدغه..!
وَ آرام....
m@some
15th October 2013, 11:04 AM
هــمـه ي ِ قـراردادهــا را کـه روي
کـاغـذهـاي بـي جـان نـمي نويسنــــــــد !
بــعـضي از عـهـدهــا را روي قــلـب هـاي هــم مـي نــويــسـيـم ...
حـواست به ايـن عـهـدهـاي غـيـر کـاغـذي بـاشـد ...
شـکـسـتَنـشـان يـک آدم را مـي شـکند !!
m@some
15th October 2013, 11:08 AM
آری از پشت کوه آمده ام !!!
چه میدانستم این ور کوه باید برای ثروت حرام خورد
برای عشق خیانت کرد
برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد
برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند
وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم
می گویند: از پشت کوه آمده...
ترجیح میدهم به پشت کوه برگردم
و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان
از دست گرگها باشد !
تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ...
"VICTOR"
15th October 2013, 12:00 PM
منم آن مرغ طوفان که جز بی پناهی پناهی ندارد ..... خدا داند
منم آن ابر وحشی که در هر بیابان به تلخی سرشکی بیفشاند ....... خدا داند
z.000
15th October 2013, 12:17 PM
آری از پشت کوه آمده ام !!!
چه میدانستم این ور کوه باید برای ثروت حرام خورد
برای عشق خیانت کرد
برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد
برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند
وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم
می گویند: از پشت کوه آمده...
ترجیح میدهم به پشت کوه برگردم
و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان
از دست گرگها باشد !
تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ...
منم باهات بیام اونور کوه؟[khanderiz][golrooz]
رضوس
15th October 2013, 02:51 PM
[*=right]از نظر گاندی هفت موردی که بدون هفت مورد دیگر خطرناک هستند:
1- ثروت، بدون زحمت
2 -لذت بدون وجدان
3-دانش، بدون شخصیت
4-تجارت، بدون اخلاق
5-علم، بدون انسانیت
6-عبادت، بدون ایثار
7-سیاست، بدون شرافت
حسين17
15th October 2013, 09:29 PM
اگر در تمام طول شب براي از دست دادن خورشيد گريه كنيلذت ديدن ستاره ها را هم از دست مي دهي
حسين17
15th October 2013, 09:31 PM
میشه تنهایی بازی کرد
میشه تنهایی خندید
میشه تنهایی سفرکرد
ولی خیلی سخته تنهای رو تنهایی تحمل کرد...!
حسين17
15th October 2013, 09:33 PM
زندگی یعنی :
ناخواسته به دنیا آمدن
مخفیانه گریستن
دیوانه وار عشق ورزیدن
و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد، مردن .
- - - به روز رسانی شده - - -
یه وقتایی هست میبینی فقط خودتی و خودت !
دوســـت داری ، همـــدرد نداری ...
خانـــواده داری ، حمــــایت نداری ...
عشــق داری ، تکـــیه گاه نداری ...
مثل همیشه ؛ هــمه چی داری و هــیچی نداری ...
چکامه91
15th October 2013, 10:14 PM
ماسه ها فراموش کارترین رفیقان راهند...
پابه پایت می ایند؛
انقدر که گاهی سماجتشان در همراهی حوصله ات را سر می برد.
اما کافی است تا اندک بادی بوزد،
یا خرده موجی برخیزد تا برای همیشه از حافظه ی ضعیفشان، ردپایت پاک شود!!...
ما از نسل ماسه نیستیم...از نسل صدف هاییم...
صدف هایی که به پاس اقامتی یک روزه تا دنیا دنیاست صدای دریا را برای هر گوش شنوایی زمزمه می کنند..
حال تو خود بخوان این حدیث را...
*FATIMA*
16th October 2013, 01:43 AM
كلافه ام
درست مانند وقتى كه
مادربزرگ نميتواند سوزن را نخ كند ...
سونای
16th October 2013, 03:08 PM
یه وقتایی هست که حس میکنی مغرت خالیه و خودت رو هوا هستی...
و ساکت تر از همیشه هستی ...
یه وقتایی که حال دلت هم چندان خوب نیست...
وقتایی که حتی نمیدونی چطور کلمات رو ادا کنی... و واژه ها باهات غریبی می کنند(یا تو با اون ها)...
یه وقتایی که هرچه لا به لای امورات روزمره ات و یا احوالاتت جستجو میکنی... جوابی نمیابی برای خودت ... چه برسد برای دیگران
وقتایی که حتی جرات نمی کنی روبروی آینه بایستی و خودت رو نگاه کنی ! چون ممکنه ته دلت بلرزه ... و چشمات بدون اونکه دست خودت باشه تار بزنه ... اما نتونی اشکی بریزی ... و سعی کنی بغضت مثل مجسمه ی مقدس نشکنه ...!
یه وقتایی که شب رو به صبح میرسونی بدون اینکه متوجه گذشت زمان شده باشی ... زیرا که حس آوارگی و درماندگی، آشوبی از جنس بیخیالی در دلت می اندازد...
وانمود میکنی که چیزی برایت مهم نیست ... اما در واقع خیلی هم مهمه برات...
وقتایی که برات خیلی دردناکه لبخند بزنی تا دیگران خیال کنند همه چی آرومه ...
آن وقت هاست که حسی کهنه از میان دل مشغولی های اکنونت ، در دلت تکان میخورد ...
دلت هوایی میشود ... تو را به جاهایی در زندگی ات می برد که نمیخواهی از آنجا و از آن لحظه ها تکان بخوری...
جاهایی که حرف هایی سر دلت مانده ...
حرف هایی که تا اَبد نباید به کسی گفت ...
و این نا گفته ها مهر سکوتی به احساسی میزند که گاهی در لحظه هزاران بار برایت تکرار میشود ...
و بجای اینکه منقلبت کنند ... منجمدت می کنند ...
حس میکنم دلم غمگین ترین دل شهره ...
وقتی که دلت هوایی می شود.... (http://ye2rahi.blogfa.com/)
محسن مهابادی زاده
16th October 2013, 03:50 PM
یه وقتایی هست که حس میکنی مغرت خالیه و خودت رو هوا هستی...
و ساکت تر از همیشه هستی ...
یه وقتایی که حال دلت هم چندان خوب نیست...
وقتایی که حتی نمیدونی چطور کلمات رو ادا کنی... و واژه ها باهات غریبی می کنند(یا تو با اون ها)...
یه وقتایی که هرچه لا به لای امورات روزمره ات و یا احوالاتت جستجو میکنی... جوابی نمیابی برای خودت ... چه برسد برای دیگران
وقتایی که حتی جرات نمی کنی روبروی آینه بایستی و خودت رو نگاه کنی ! چون ممکنه ته دلت بلرزه ... و چشمات بدون اونکه دست خودت باشه تار بزنه ... اما نتونی اشکی بریزی ... و سعی کنی بغضت مثل مجسمه ی مقدس نشکنه ...!
یه وقتایی که شب رو به صبح میرسونی بدون اینکه متوجه گذشت زمان شده باشی ... زیرا که حس آوارگی و درماندگی، آشوبی از جنس بیخیالی در دلت می اندازد...
وانمود میکنی که چیزی برایت مهم نیست ... اما در واقع خیلی هم مهمه برات...
وقتایی که برات خیلی دردناکه لبخند بزنی تا دیگران خیال کنند همه چی آرومه ...
آن وقت هاست که حسی کهنه از میان دل مشغولی های اکنونت ، در دلت تکان میخورد ...
دلت هوایی میشود ... تو را به جاهایی در زندگی ات می برد که نمیخواهی از آنجا و از آن لحظه ها تکان بخوری...
جاهایی که حرف هایی سر دلت مانده ...
حرف هایی که تا اَبد نباید به کسی گفت ...
و این نا گفته ها مهر سکوتی به احساسی میزند که گاهی در لحظه هزاران بار برایت تکرار میشود ...
و بجای اینکه منقلبت کنند ... منجمدت می کنند ...
حس میکنم دلم غمگین ترین دل شهره ...
وقتی که دلت هوایی می شود.... (http://ye2rahi.blogfa.com/)
در اين وقتها چه كسی دستم را ميگيرد و آرام در كنار گوشم زمزمه ميكند كه : منم همان محبوب و دوست تو كه جانشين تمام تنهايي ها و نداشتن هايت هستم ؛ منم همان خدايي كه دركنارت نشستم و سرت را به زانوي احساس و عشق خود گرفتم و اشكهاي بي پايانت را به سان مرواريد ؛ باارزش و عزيز و محترم ميپندارم و دل شكسته ي تو را بهترين خريدارم...
kamel.gholami
16th October 2013, 05:41 PM
لـنـگـه هـای چـوبـی حـیـاطمـان
گـرچـه کـهنـه انـد و جـیـر جـیـر مـیـکـنند
مـحـکـمنـد...
خـوشبـحـالـِشان
کـه لـنـگه ی هـمنـد...
Sabo3eur
16th October 2013, 05:51 PM
تا جایی که یادمه
خاطراتت را آتش زدم
حتی لبخندهای خودم را
و بوی گل های تورا
وخاکستر ش را به باد سپردم
که ببرد به ولایتی دور
تا من اینجا مثل همیشه بلند بلند به تمام دنیا بخندم وتو در دوردست آن قدر مهم نباشی که خاطرت یک بار درروز هم فضای ذهنم را آلوده کند
تا یادم هست
برایت خودم مراسم ختم گرفتم وفاتحه
اما نمی دانم چرا؟؟؟؟؟؟؟
این روزها که آمدنت نزدیک است
انگار
آشیل پایم را بریده اند
فرار از تو غیر ممکن است
این هم اعتراف
من صادقانه عاشقت هستم
ولعنت به تو
sabo3eur
Almas Parsi
17th October 2013, 01:13 AM
http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/joda-konandeh/139.gif
کـــآش به جای اینهــــمه باشـــگــاه زیــبآیــی انــــدآم ؛
یـــک بـــآشــگــآه زیــــبــآیــی افکــــآر هــم داشتــــیم ؛
مشــــکل امــــروز مــــآ انـــدآمــهآ نیســــتنـد ؛
افــــــکـآرهــــآ هستــــنــد ؛ افـــکــآرهــآ
kamel.gholami
17th October 2013, 11:58 AM
خدایــــــــــــــــ ــا
ایـنـکه مـیگی از رگ ِ گـردن نـزدیـکتـری و ایـن حـرفا ،
در سـطـح ِ شعـور و درک ِ مـن نـیست بقـرآن ! !
یـه دقـیـقه بیـا پـائیـــن ،
بــغــلـم کـن ...
masoume.a.92
17th October 2013, 12:22 PM
گوش کن. دور ترین مرغ جهان میخواند
شب سلیس است، و یک دست. و باز
شمعدانی ها
و صدادار ترین شاخه ی فصل، ماه را میشنوند.
پلکان جلو ساختمان
در فانوس بدست
و در اسراف نسیم
گوش کن، جاده صدا میزند از دور قدم های تورا.
چشم تو زینت تاریکی نیست
پلک ها را بتکان، کفش به پا کن، و بیا
و بیا تا جایی، که پرماه به انگشت تو هشدار دهد.
و زمان روی کلوخی بنشیند باتو
و مزامیر شب اندام تو را مثل یک قطعه آواز به خود جذب کنند
پارسایی ست در آنجا که تو راخواهد گفت:
بهترین چیز رسیدن به نگاهی ست که از حادثه عشق تر است...
kamel.gholami
17th October 2013, 12:49 PM
همۀ گاوها گوساله به دنیا می آیند
من گوساله گاو به دنیا آمدم
شیرم را دوشیدند
شاخم را شکستند
از دباغخانه که برگشتم عزیز شدم
حالا نشسته ام پشت ویترین گالری کفش
سایز 37 درست اندازۀ پای ملیحه
"اکبر اکسیر"
(ملیحه اسم خانم اکبر اکسیره)
نارون1
17th October 2013, 12:51 PM
زندگی،راز بزرگیست که در ما جاریست
زندگی فاصله ی آمدن و رفتن ماست
رود دنیا جاریست
زندگی آبتنی کردن در این رود است
وقت رفتن به همان عریانی،که به هنگام ورود آمده ایم
دست ما در کف این رود به دنبال چه میگردد؟!
هیچ!!!!
maziyar787
17th October 2013, 08:05 PM
http://blogcod.parsskin.com/zibasazi/joda-konandeh/139.gif
کـــآش به جای اینهــــمه باشـــگــاه زیــبآیــی انــــدآم ؛
یـــک بـــآشــگــآه زیــــبــآیــی افکــــآر هــم داشتــــیم ؛
مشــــکل امــــروز مــــآ انـــدآمــهآ نیســــتنـد ؛
افــــــکـآرهــــآ هستــــنــد ؛ افـــکــآرهــآ
کاشکی واقعا وجود داشت اگر چه ما در محضر خود شما درس اخلاق یاد می گیریم
Almas Parsi
17th October 2013, 08:10 PM
کاشکی واقعا وجود داشت اگر چه ما در محضر خود شما درس اخلاق یاد می گیریم
سلام دوست بزرگوار[golrooz]
ممنونم از نظرتون و ابراز لطفتون[golrooz]
این درد واقعی جوامع امروزیه و متاسفانه روز به روز هم نادیده گرفته میشه ....
به امید روزی که ما شاهد پرورش و بالندگی افکار در سطح جهان باشیم....
موید باشید[golrooz]
چکامه91
17th October 2013, 11:12 PM
تمام همسایه ها فکر می کنند ما دیوانه ایم!
ما هم فکر می کنیم ان ها دیوانه اند!
هم ما و هم ان ها....
درست فکر می کنیم!!!
چکامه91
17th October 2013, 11:16 PM
دیگه بهونه ای واسه اومدن و بودن نداری
میدونم... منم مثل خودتم....
بهونه منم نیست!
استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است
استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد
vBulletin® v4.2.5, Copyright ©2000-2025, Jelsoft Enterprises Ltd.