ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دلنوشته ...



صفحه ها : 1 2 [3] 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28

وحید 0319
16th November 2012, 05:10 PM
تاوان حرفهایی که نمیتونی بگی تارهای سفیدیه که تو یه شب لابه لای موهات بوجود میاد !

- - - به روز رسانی شده - - -


اسمان به دریا گفت:این بالا خیلی خوبه همه جارو میشه دید.
دریا گفت:این پایین از اون بالا هم بهتره چون فقط تورو میشه دید..

وحید 0319
16th November 2012, 05:12 PM
سکوت تفسیری از دوست داشتن است ! پس به سکوتم اعتماد کن ....

وحید 0319
16th November 2012, 05:13 PM
من غروب غمنگیز خورشید را زمانی دوست دارم که بدانم فردایش تو را می بینم..

saamaaneh
16th November 2012, 05:23 PM
مهربون،اي هم قبيله، مي‌دونم دستات چه سرده


هر كي مي‌گه غم نداره، تو دلش يه دنيا درده


تو مي‌خواي كه من ندونم، دلت از غصه هلاكِ


جاي شلاق سياهي، رو تن نجيب و پاكِ


اما ناگفته هويداست، غمي كه ريشه دَوونده


اون غمي كه غير شاخه، زده ريشه رو سوزونده


تو خودت گفتي قديما، قصه گل و تگرگُ


قصه خويش دل‌آزار، قصه ريزش برگُ


نمي‌دونم توي دنيا چرا آدما حقيرن


چرا خوبا واسه خوبي، توي دست شب اسيرن


اين چرا، چرا، چراها، هيچكدوم درمون نمي‌شه


آخه دردِ ديگه اينجاست، از يه خاكيم و يه ريشه


تا بوده قصه دنيا، قصه غربت و درده


پس ديگه دلو نسوزون، زندگي قسمت و بخته


تو بخند، تو اين زمونه، چاره‌اي ديگه نداريم


شايدم با خنده‌هامون، غصه رو تنها بذاريم

وحید 0319
16th November 2012, 05:24 PM
وقتی دلتنگ میشوم ب آسمان نگاه میکنم.. دلم قرص میشود ک تو هم زیر همین سقفی...

وحید 0319
16th November 2012, 05:26 PM
دلم یک آلزایمر خفیف می خواهد ...!

رضوس
16th November 2012, 05:26 PM
چشم من بیا منو یاری بکن

گونه هام خشکیده شد کاری بکن

غیر گریه مگه کاری میشه کرد

کاری از ما نمیاد ،یاری بکن

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد

تا قیامت دل من گریه می خواد

هر چی دریا رو زمین داره خدا، با تموم ابرای آسمونا

کاشکی میداد همه رو به چشم من

تا چشمام به حال من گریه کنند

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد تا قیامت دل من گریه میخواد

قصه ی گذشته های خوب من ، خیلی زود مثل یه خواب تموم شدند

حالا باید سر رو زانوم بذارم ، تا قیامت اشک حسرت ببارم

دل هیچکی مثل من غم نداره ، مثل من غربت و ماتم نداره

حالا که گریه دوای دردمه ، چرا چشمم اشکشو کم میاره

خورشید روشن مارو دزدیدند ، زیر اون ابرای سنگی کشیدند

همه جا رنگ سیاه ماتمه ، فرصت موندنمون خیلی کمه

اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد

تا قیامت دل من گریه میخواد

وحید 0319
16th November 2012, 05:28 PM
تنها ترین تنهای تو زخم زبونا خورده بود/خدانگهداری نکرد چون قبل رفتن مرده بود
مسافر دلتنگیا از بعد تو بیچاره شد/بعد از وداع آخرش رفتو دیگه آواره شد

- - - به روز رسانی شده - - -

وای چقدر دلم گرفت بیخیال .. اعصابم خورد شد بابا

reza-1369
16th November 2012, 05:35 PM
رفتی و مرا با دلتنگیهایم تنها گذاشتی !




رفتی در فصلی که تنهاامیدم خدا بود و ترانه و تو که دستهایت سایه بانی بود بر بی کسی های من ... توکه گمان می کردم از تبار آسمانی و دلتنگی هایم را در می یابیتو که گمان میکردم ساده ای و سادگی ام را باور داریو افسوس که حتی نمی خواستی هم قسم باشی ... افسوس رفتی ... ساده ، ساده مثل دلتنگی های من و حتی ساده مثل سادگی هایم ! من ماندم و یک عمر خاطره و حتی باور نکردم این بریدن راکاش کمی از آنچه کهدر باورم بودی ، در باورت خانه داشتم ! کاش می فهمیدی صداقتی را که در حرفم بودو در نگاهت نبودکاش می فهمیدی بی تو صدا تاب نمی آورد ... رفتی و گریههایم را ندیدی و حتی نفهمیدی من تنها کسی بودم که ....قصه به پایان رسید و منهنوز در این خیالم که چرا به تو دل بستمو چرا تو به این سادگی از من دل بریدی؟!! که چرا تو از راه رسیدی و بانوی تک تک این ترانه ها شدی ؟!! ترانه هایی که گرچه در نبود تو نوشته شد اما فقط و فقط مال تو بود که سادگی ام را باورنکردی !



گناهت را می بخشم ! میبخشمت که از من دل بریدی و حتی ندیدی که بی تو چه بر سر این ترانه ها می آید !


ندیدی اشک هایی را که قطره قطره اش قصه ی من بود و بغضی که از هرچه بود از شادی نبود !بغضی که به دستتو شکست و چشمانی که از رفتن تو غرق اشک شد و تو حتی به این اشکها اعتنا نکردی ! اعتنا نکردی به حرمت ترانه ها یی که تنها سهم من از چشمانت بود ! به حرمتآن شاخه ی گل سرخ که لای دفتر ترانه هایم خشک شد !به حرمت قدمهایی که با هم درآن کوچه ی همیشگی زدیم !به حرمت بوسه هایمان ! نه ! تو حتی به التماس هایمهم اعتنا نکردی ! قصه به پایان رسید و منهمچنان در خیال چشمان سیاه تو ام که ساده فریبم داد !
قصه به پایان رسید و منهنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم !
خدانگهدار ... خدانگهدا

saamaaneh
16th November 2012, 05:41 PM
به تو مي‌انديشم،
و به رؤياهايت، و غم دیروزی.
با همه دلتنگی
خنده هایت همه آرامش بود،
تو پيام آور شادي بودي.
و در آن تاريكي
چشمهایت روشن، گويي از جنس بلور.
گونه‌هايت همه سرخ و نگاهت گيرا.
همه را خوب به خاطر دارم.
***
تو بدان،
باور كن،
روشني‌ها با توست .
من به ايمان تو ايمان دارم.
***
به تو مي‌انديشم، و به رؤياهايت، و سرانجام سپيد.
تا ابد خواهم ماند.
رفتني نيست مرا.

رضوس
16th November 2012, 05:43 PM
زود رفته ای






شروع شده ام تازه






از میان ریل های قطار ابدیت






من یکه و تنها






در میان جاده های پر از سکوت نفرین شده






به تو مینگرم






و تو در قطاری






برایم دست تکان میدهی






اما چرا ناگهان بر بلور اشک چشمانم سنگ زدی؟

saamaaneh
16th November 2012, 05:44 PM
چه آرام و صبور در كنج غم، در فكر و روياها فرو رفته
گلويش مملو از بغضي گره خورده.
نمي داند كدامين درد را مهمان كند امشب
گناهش چيست؟ عشقي پاك!
و اين پاداش احساسش
به اوج لحظه خواهش دلش هم گريه مي خواهد
دريغ از اشك
حتي قطره اي بهر تسلايش.
دلش روي زمين مانده
دلش زخمي ترين دلهاست، از دست عزيزانش
نه دشمن، بلكه جانانش.
نگاهي خسته و غمخورده بر در
انتظاري بيهوده را طي مي كند امشب
و فردايي ندارد
تا به اميدش، شب سرد و غروب تنگ را فردا سحر سازد

* * *
كنون اي نازنين گر قصه را خواندي
بدان در شهر درد آلود، در اين غربت، گرفتارم
دلم غمگين و بيمارم و با اين درد و دلتنگي كه از ياران به دل دارم
زجانم دوستت دارم.

رضوس
16th November 2012, 05:44 PM
سبب منم که می شکنم
اما حرفی نمیزنم
اگه هیچ کس برام نموند
واسه اینه که سبب منم​

saamaaneh
16th November 2012, 05:52 PM
غرق دردیم، ولی می خندیم خنده ای زهرآلود،
بدتر از ناله شب
عمق شب پیدا نیست،
زندگی زیبا نیست
***
سادگی زیبا نیست - این نشانی است که بر نقش دلم نقش شده
ولی افسوس چه دیر
ولی افسوس چه دیر، این دل ساده بی آلایش
درد را باور کرد
***
به چه می اندیشی؟ و چه می اندیشی؟
که چرا آمده ایم؟ یا چرا باید رفت؟
و من امروز به تلخي ديدم،
ساده دل بود دل ما که گمان داشت صداقت زیباست
***
آخر قصه چه شد؟
آخرین قصه چه شد؟
قصه ای تکراری،
قصه بیزاری ،
عشق هم زیبا نیست!!؟؟

رضوس
16th November 2012, 05:53 PM
تا به حال به اشکت نگاه کرده ای ؟
تا به حال خودت را در اعماق اشکت دیده ای؟
تا به حال فروغ دیدگانت را از قطره های نمناک دیدگانت سراغ گرفته ای؟
خداوندا که چه زیباست این قطره از دریای بی منتهای عشقت
ان اشک عشق است و ان عشق اشک
عشق اسمانی و اشک زمینی
اگر اشک نباشد عشق تیست
اگر عشق نباشد اشک

- - - به روز رسانی شده - - -


من خيس هزار خاطره ام
به نجواهايم با پريان اسماني گوش نده
من پاسبان تنهايي ام
اي دروغ رنگ دروغين دروغها
من به روي تمام دروغگوها خطي از ابهام کشيده ام
من پاسبان اين تنهايي مهيب
اواز يک نجابت صدسال مرده ام
من خيس هزار خاطره ام

saamaaneh
16th November 2012, 05:56 PM
خزان آمد به این بستان و گلزارم چه ویران شد
خداوندا چرایارم چنین بشکسته پیمان شد


دلم از اینهمه اندوه دیگر غرق خون گشته
دلی آسوده خاطر داشتم آن هم پریشان شد


نگار نازنین ما که حرف با وفایی زد
وفا را برد از یاد و به راه بی وفایان شد


نه مهری دید دل از او نه لبخندی به روی لب
همه خوبی ز خاطر برد و از نا مهربانان شد


قرارم بود تا مردن بمانم بر سر عهدش
ولی او خود گسست آن عهد و عشق ما به پایان شد


به او گفتم رفاقت را ز خاطر برده ای دیگر
بگفتا رسم این دنیا مرام نارفیقان شد


به او گفتم وفا رابین به پایت سوختم عمری
بسوزاند او مرا بدتر ز دیدارم گریزان شد


به او گفتم پشیمان می شوی از رفتنت جانا
تو می آیی ولی آندم که عمر من به پایان شد


زمان دوستی چو عمر گل کوتاه بود اما
به یادت تا ابد قلبم چه سرگردان و نالان شد


کنون چون رفت بی همره خداوندا نگهدارش
ولی با رفتن لیلی دل مجنون چه ویران شد...

saamaaneh
16th November 2012, 06:01 PM
این آخرین دل نوشته امروزم: تقدیم بــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــــه ...[golrooz]


بی خبر می آیم
ترسم که پاسبان را
خبر کنی به جرم حبس نفست
و
شاید هم اسارت روحت
با شادی تو لبخند بر
لبانم نقش می بندد
بگذار برود هر آنچه دلتنگی هست
من می آیم٬ اما ...
چه
فایده که تو نمی مانی
گویا با هر آمدنی رفتنی هست
ما با همیم
گرچه دور
اما نزدیکتر از هر نفس به هم
همین مارا بس است.
آری
من برای همیشه دوستت
خواهم داشت...

hossein24
16th November 2012, 07:49 PM
بعدازمدتها دیدمش!!
دستاموگرفت وگفت :چقدر دستات تغییرکردند...
خودموکنترل کردم فقط لبخند زدم...تودلم گریه کردم
توگوشش گفتم:بی معرفت!!دستای من تغییرنکرده..دستات ب دستای اون عادت کرده.

hossein24
16th November 2012, 08:00 PM
چه کسی میگوید ک گرانی شده است!؟
دوره ی ارزانیست!!
دل ربودن ارزان...دل شکستن ارزان...
دوستی ارزان است...دشمنی ها ارزان...
چه شرافت ارزان...تن عریان ارزان...
آبروقیمت یک تکه ی نان
و
دروغ ازهمه چیزارزانتر.
قیمت عشق چقدر کم شده است!!!
کمتراز آب روان!!!
وچه تخفیف بزرگی خورده قیمت هرانسان...!

shiny7
16th November 2012, 09:06 PM
خدایا حكمت قدمهایی را كه برایم بر میداری آشكار كن تا درهایی را كه به سویم

میگشایی ندانسته نبندم و درهاییكه به رویم میبندی به اصرار نگشایم

reza-1369
17th November 2012, 10:27 AM
اينک خسته تر از پروانه ، سالهاست گرد روياهاي سرخ باغچه خويش پر مي زنم و هنوز غربت تلخ هميشه را مزه مزه مي کنم . من خسته ام و حاجتي به تائيد هيچ پروانه اي نيست ، کافي است دکمه پيراهن پريروزم را باز کني تا پاره پاره هاي عريان عصر هزار پروانه را به سوگ بنشيني.

خسته ام و به انتظار فردایی که شاید هرگز نباشد و نیاید نشسته ام .
غمگین و تنها ...
از غم نفس هایی که به شماره افتاده است و چهرهء مادری که خسته است ... و کودک اش را می بیند که هر چند دیگر کوچک نیست اما ناتوان تر از دیروز های دور در گوشه ای افتاده است و نفس های آخر را می کشد.
و آیا به راستی تو با خود می اندیشی کسی پیدا می شود که مرهم دردهای من باشد؟
که خدا را بداند و درد را بشناسد؟
که رفتنی ست و خواهان ماندن است؟

saamaaneh
17th November 2012, 10:49 AM
کاش من میمردم.
غم تو کشت مرامن گرفتارم و تدبیری نیست
نه ز پایان سیاهی خبری نی ز سحر
هیچ امیدی نیست
و دریغ از تو که آنی به دلم فکر کنی.
کاش یارم بودی٬ تو نگارم بودی.
کاشکی٬
اما حیف ...
تو ببخش اینهمه خودخواهی را.
دست من نیست اگر از تو نفس میگیرم٬
امر کن تا که بمیرم٬
بخدا میمیرم.

saamaaneh
17th November 2012, 11:01 AM
برايت شعر مي‌گويم، برايت شعر مي‌خوانم
تو اي خوب،اي همه پاكي، برايت قصه‌ها دارم.

***
زماني دور از ايام
كه دردي را نمي‌ديدم
همه خوشبخت از خوشكامي دوران، همه سرگرم شادي‌هاي بي پايان
من و تو غرق در شادي، پر از ايام آزادي
جواني از ميان ما، به دل مهري ز ياري داشت
ز يار مهرباني داشت
دلش لبريز از عشقي، كه يار از او نبود آگاه
و او در گير و دار لحظه‌ها شايد، بگويد يا بفهماند،
چه دردي در دلش دارد
ولي افسوس از فردا.
تو خود مي‌داني و من هم، از آن فرداي بي سامان

***
جوان ديگر نمي خنديد، كسي دردش نمي‌پرسيد.

***
زمان بگذشت و ياران هم
جدا گشتند از پيمان و سرگردان و بي سامان
سراغ از سرنوشت خويش مي‌جستند.
جوانك با غمي پنهان، رها در بازي دوران، هزاران بار در رؤيا
سفر تا روزگاران داشت.
و مي‌پرسيد از يارش، كه آيا مهري از او در دلش دارد؟
هزاران پرسش و پاسخ در آن يك لحظه پيدا شد.
ولي افسوس،
صد افسوس، كه رؤيا بود
و يارش رفته و ديگر، مجالي نيست تا آگاهي از يك پرسش ساده.

***
كنون اي نازنينم، مهربان، آرام جان من
نباشيم آيه تكرار.
كلامي دلنشين تر از محبت؟
حيف باشد حبس اين احساس، درون سينه‌هاي ما.
همين امروز، اين لحظه

فقط با جمله‌اي كوتاه
و خالي از دورنگيها
بگوييم دوستت دارم
و نسپاريم اين احساس را فردا
بدان دير است آن فردا
و شايد سخت دلگير است آن فردا .

nafise khanom
17th November 2012, 11:25 AM
برايت شعر مي‌گويم، برايت شعر مي‌خوانم
تو اي خوب،اي همه پاكي، برايت قصه‌ها دارم.

***
زماني دور از ايام
كه دردي را نمي‌ديدم
همه خوشبخت از خوشكامي دوران، همه سرگرم شادي‌هاي بي پايان
من و تو غرق در شادي، پر از ايام آزادي
جواني از ميان ما، به دل مهري ز ياري داشت
ز يار مهرباني داشت
دلش لبريز از عشقي، كه يار از او نبود آگاه
و او در گير و دار لحظه‌ها شايد، بگويد يا بفهماند،
چه دردي در دلش دارد
ولي افسوس از فردا.
تو خود مي‌داني و من هم، از آن فرداي بي سامان

***
جوان ديگر نمي خنديد، كسي دردش نمي‌پرسيد.

***
زمان بگذشت و ياران هم
جدا گشتند از پيمان و سرگردان و بي سامان
سراغ از سرنوشت خويش مي‌جستند.
جوانك با غمي پنهان، رها در بازي دوران، هزاران بار در رؤيا
سفر تا روزگاران داشت.
و مي‌پرسيد از يارش، كه آيا مهري از او در دلش دارد؟
هزاران پرسش و پاسخ در آن يك لحظه پيدا شد.
ولي افسوس،
صد افسوس، كه رؤيا بود
و يارش رفته و ديگر، مجالي نيست تا آگاهي از يك پرسش ساده.

***
كنون اي نازنينم، مهربان، آرام جان من
نباشيم آيه تكرار.
كلامي دلنشين تر از محبت؟
حيف باشد حبس اين احساس، درون سينه‌هاي ما.
همين امروز، اين لحظه

فقط با جمله‌اي كوتاه
و خالي از دورنگيها
بگوييم دوستت دارم
و نسپاريم اين احساس را فردا
بدان دير است آن فردا
و شايد سخت دلگير است آن فردا .


سمانه جونم خیلی دوستت دارم.ممنون از شعر زیبات.

saamaaneh
17th November 2012, 02:17 PM
http://irsun24.ir/iransun/uploads/91/Series/NabNevesht/07/12.jpg

saamaaneh
17th November 2012, 02:19 PM
http://irsun24.ir/iransun/uploads/91/Series/NabNevesht/07/16.jpg

وحید 0319
17th November 2012, 03:47 PM
حکایت زمستان امسال ازان ما نیست ، برای بچه های زلزله زده آذربایجانه که با شال و کلاه و دستکش سر کلاس حاضر میشن و معلم با دست های سرما زده هر روز حضور و غیاب میکنه شاید کسی دیگر در میان جمع نباشه ...
بیاین همه با هم دعا کنیم و قدر چیزهایی رو که داریم بدونیم :'(

وحید 0319
17th November 2012, 03:49 PM
نوشته هاي روي شن مهمان اولین موج دریا هستند،اماحكاكیهاي روي سنگ مهمان همیشگی تاریخند،و دوستان خوب حك شدگان روي قلبندو ماندگارانی ابدي.

وحید 0319
17th November 2012, 03:58 PM
توی دنیا دوستهای خوب محدودن
ولی دوستایِ خوب ، دنیایِ نامحدودن

وحید 0319
17th November 2012, 04:05 PM
خدا از بهترین ها فقط یه دونه خلق کرده دقت کردی که چقدر تنهایی؟

وحید 0319
17th November 2012, 04:06 PM
مـن به همون شکلی که آدمارو به"توان" میرسونم به همون شکل هم می بَرمشون زیر "رادیکال...
پس جوگیر نشو ;) ~

وحید 0319
17th November 2012, 04:09 PM
ازبانك مرام شعبه صفا مزاحمتون ميشم.حساب محبتتون خالي شده

وحید 0319
17th November 2012, 04:12 PM
تنفس : شروع زندگیست ،
عشق : قسمتی از زندگیست
اما دوست خوب : قلب زندگیست

- - - به روز رسانی شده - - -


اسمت راگل گذاشتم ،ترسيدم پژمرده بشي ، اسمت راآفتاب گذاشتم ترسيدم،غروب کنى.حالااسمت رانفس ميذارم تاهروقت رفتى منم باخودت ببرى.

وحید 0319
17th November 2012, 04:16 PM
یک دوست خوب که واقعا دوسستت باشه بهتر از هزاران دوستی که ادعای دوستی می کنند.
خدایا دوستان خوب من تعداشان خیلی کم هست آنان را برای من نگه دار ومن رابرای آنان...

وحید 0319
17th November 2012, 04:19 PM
داشتم با خودم رفقای بامرامم رو میشمردم،
دیدم با تو میشه..
یکی..!

وحید 0319
17th November 2012, 04:21 PM
در هر ورق زمان نوشته ام...
یادت میمانم حتی اگر هزار صفحه از تو دور باشم....

- - - به روز رسانی شده - - -


دلت رامحكم بچسب رفيق...آدمها...آنقدرانصاف ندارند...كه زيرپايت راخالي نكنند...!!!

وحید 0319
17th November 2012, 04:23 PM
دوستی خاطره ای نیست که از یاد رود
خاروخاشاک سبک نیست که برباد رود
دوستی با تو بهاریست پراز عشق وامید
دوستی با تو محال است که از یاد رود.

وحید 0319
17th November 2012, 04:25 PM
دستهایم به آرزوهایم نرسید آنها بسیار دورند !اما درخت سبز صبرم می گوید:امیدی هست.....دعایی هست .....خدایی هست.....

وحید 0319
17th November 2012, 04:27 PM
دوچیزهیچ وقت ازیادآدمانمیره دوستای خوب،روزهای خوب،یه چیزهم هیچ وقت ازدل آدمانمیره روزهای خوبی که بادوستای خوب گذشت.

وحید 0319
17th November 2012, 04:32 PM
دوستان واقعی مانند صبح می مانند ، نمی شود تمام روز آنها را داشت ، اما مطمئنی که فردا ، هفته بعد ، سال بعد و تا ابد هستند ....

وحید 0319
17th November 2012, 04:41 PM
امیدوارم هیچ راه نجاتی پیدانکنی وقتی توخوشی هاغرقی!!!

Easy Bug
17th November 2012, 04:43 PM
گفت : "امیدوارم هیچ راه نجاتی پیدانکنی وقتی توخوشی هاغرقی!!!"

احسنت / عالی بود

-----------------------
امیدوارم هیچ راه نجاتی پیدانکنی وقتی توخوشی هاغرقی!!!

وحید 0319
17th November 2012, 04:50 PM
تلفنت بوق اشغال میزند ، گوشی را بد گذاشته ای یا دلت را ؟

hossein24
17th November 2012, 05:06 PM
یادداشت:
من درسرزمینی زندگی میکنم
ک مردم ب بوسه ی دو عاشقبانفرت نگاه میکنند
ولی برای اعدام یک نفر با اشتیاقجمع میشوند...
!!!

وحید 0319
17th November 2012, 05:11 PM
شمع اگر سوخت و به پروانه وفادار نبود/من برآنم كه بسوزم به كنارت اي دوست...

وحید 0319
17th November 2012, 05:14 PM
چقدرسفت شده پدال دوچرخه ي دونفره ي دوستيمون/حالايامن خسته ام،ياشيب جاده زيادشده/شايدم رفيق، توديگه ركاب نمي زني؟!

وحید 0319
17th November 2012, 05:15 PM
خواهم ز خدا خسته و درمانده نباشی / محبوب خدا باشی و شرمنده نباشی
ای دوست الهی در این عالم هستی / سرزنده بمانی و سرافکنده نباشی

fallahdoost
17th November 2012, 05:45 PM
آنجا که عشق حضوری نیرومند داشته باشد دلشوره و ناامیدی و ترس از بین می رود.(لئوبوسکالیا)

سونای
17th November 2012, 06:28 PM
خدایا قلبم تشنه ی نور و عشق توست

هر روز به افکارم و آرزوهایم بیا، به رویاها و خنده ها و اشکهایم بیا

از سر رحمت، در فراموشی هایم پدیدار شو.....

به عبادتم به کار، زندگی و مرگم بیا

خدایا...... از سر لطف و عشق با من باش............................................

نسیم بهآر
17th November 2012, 07:37 PM
آه! در شهر شما یاری نبود

قصه هایم را خریداری نبود !!!

وای ! رسم شهرتان بیداد بود
شهرتان از خون ما آباد بود
از درو دیوارتان خون می چکد
خون من ، فرهاد، مجنون می چکد
خسته ام از قصه های شومتان
خسته از همدردی مسمومتان
این همه خنجر دل کس خون نشد
این همه لیلی ،کسی مجنون نشد
آسمان خالی شد از فریادتان
بی ستون در حسرت فرهادتان
کوه کندن گر نباشد پیشه ام
بویی از فرهاد دارد تیشه ام
عشق از من دور و پایم لنگ بود
قیمتش بسیار و دستم تنگ بود
گر نرفتم هر دو پایم خسته بود
تیشه گر افتاد دستم بسته بود
هیچ کس دست مرا وا نکرد ؟ نه!
فکر دست تنگ ما را کرد ؟ نه!
هیچ کس از حال ما پرسید ؟ نه!
هیچ کس اندوه ما را دید ؟ نه!
هیچ کس اشکی برای ما نریخت هر که با ما بود از ما میگریخت
چند روزیست حال و روزم دیدنیست حال من از این و آن پرسیدنیست
گاه بروی زمین زل می زنم گاه بر حافظ تفائل میزنم
حافظ دیووانه فالم را گرفت یک غزل آمد که حالم را گرفت
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم

homeyra
17th November 2012, 08:53 PM
شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند ،
عشق بورز به آن ها که دلت را شکستند ،
دعا کن برای آنان که نفرینت کردند ،
درخت باش به رغم تبرها ، بهار شو و بخند که خدا هنوز آن بالا با ماست ...

hossein24
17th November 2012, 10:04 PM
گنجشک میخندید ب اینکه چراهروز بی هیچ پولی برایش دانه میریزم...
و من میگریستم ب اینکه او هم محبت مرا از سادگیم میپندارد!!!

saamaaneh
17th November 2012, 11:06 PM
الهی ! اشک چشمی، سوز آهی

فروزان خاطــری، روشن نگاهــــی

زهرسو بسته شـــــد درهای امید

کلیدی ، رخنه ئی ، راهی پناهی ...

saamaaneh
17th November 2012, 11:11 PM
مـــقصد ز نماز مــــا صف آراســــتن اســـت

یــا دل زغــبـــار شـــرک

پیــــراســـتن است

چون نیست حضور ، دل چو بوزینه چه سود

زین خفتن و خم گشتن و

برخاستن است؟

saamaaneh
17th November 2012, 11:14 PM
افسوس كه نامه جواني طي شد

و آن تازه بهار زندگاني دي شد

وآن مرغ طرب كه نام او بود شباب

فرياد ندانم كي آمدوكي شد ...

چکامه91
18th November 2012, 12:30 PM
كاش می دانستی من سکوتم حرف است،
حرف هایم حرف است،
خنده هایم خنده هایم حرف است،
کاش می دانستی
می توانم همه را پیش تو تفسیر کنم
کاش می دانستی
کاش می فهمیدی....

رضوس
18th November 2012, 04:33 PM
الان جز محدود وقتاییه که حس میکنم زمین و هرچی توشه خراب شده روم
الان حس میکنم سطح اصطکاک تمام جابجایی هام
واکئول تمام غم هام
مشتق تمام تمام سختی هام
آرایه ی تمام دل نوشته هام
تناوب ناپایدار تمام گروهام
[nadanestan][narahat][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid][narahatishadid]

Ehsan M
18th November 2012, 04:49 PM
باید خودم را ببرم خانه !
باید ببرم صورتش را بشویم…






ببرم دراز بکشد…
دلداریش بدهم ، که فکر نکند…
بگویم نگران نباش ، میگذرد…
باید خودم را ببرم بخوابد…
“من” خسته است …!.

















(https://www.facebook.com/photo.php?fbid=440340852681914&set=a.230882396961095.55550.230627580319910&type=1&relevant_count=1)

پیمان هادی فرکوش
18th November 2012, 08:12 PM
برای عزیزترین همپای لحظه هایم

در غریبانه ترین لحظه های تنهایی خویش

چشمانم را تقدیم میکنم

تا هیچگاه به پاکی دوستیمان شک نکند

حضورت حادثه ایست در زندگیم

که می ستایمش

ثانیه های با تو بودن قله آرزوی من است

و من افتخار این صعود را هرگز از خاطرنخواهم برد ...

saamaaneh
18th November 2012, 09:02 PM
آنجا که چشمان مشتاقی برای انسانی اشک می ریزد، زندگی به رنج کشیدنش می ارزد...
 

homeyra
18th November 2012, 09:11 PM
رویـا هـا را ول کن دلم
هـیـچ " تـو "یی دوستت نداشته
حـتـی " تـو"هـای رویــاهـایـت نـیـز
بـا " تـو " هـای دیگر رفـتـه انـد
بـلـند شـو
رویـــا دیـدن بس اســــــت !!!

سونای69
18th November 2012, 10:07 PM
کاش میفهمیدی ســـکوت همیشه علامت رضــــایت نیست
گاهی سکوت یعنی "امــــا"
یعنی "اگــــــر"
یعنی هزار و یک دلیل که " دل "میترســــد بلند بگوید.....

shiny7
18th November 2012, 10:09 PM
از هر نفسی به تو نزدیک ترم...

و از هر معنایی به تو شبیه تر...

از هر گامی به تو رسیدنی ترم...

و از هر آشنایی به تو قریب تر...

تو ای زاد روز نگاه های محترم عشق...

با دل بی کرانم غریبی مکن...

تو که همچون باران الهی روحم را از هرچه دلتنگی شستی...

لبم را به گلخند شیرین محبت بشکاف...[golrooz][golrooz]

shiny7
18th November 2012, 10:13 PM
به تو نزدیک ترم از هر کلامی و هر اقدامی...

به تو نزدیک ترم از هر شکوهی و هر خیالی...

به تو نزدیک ترم از نهایت کمال زندگی...

به تو نزدیک ترم از عشق...

نزدیک ترم از خواستن...

نزدیک ترم از هر آنچه در آن تو نظر کرده باشی...

یا هر آنچه که از آن تو گذر کرده باشی...

و از هرچه که نوایی از حضورت را داشته باشد...
[golrooz][golrooz]

aisan.
18th November 2012, 10:31 PM
خدایا آرام دلم باش که تنها در این لحظه های تلخ به تو نیاز دارم که کسی جز تو مرا نمیفهمد و من هم به جز تو به کسی امید ندارم
خدایا برایم آرامش بخواه که این چند روز بی آرامش برایم سخت ترین لحظات بوده
خدایا دلم میخواهد اشک بریزم ولی گریستن را فراموش کرده ام چرا که بارها جلوی اشک ریختنم را گرفتم تا ا کسی ناراحتی ام را نبیند و حالا این اشک های نریخته مرا آزار میدهند
خدایا کمکم کن کمی اشک بریزم که سخت محتاجش شده ام.

H & A
18th November 2012, 10:58 PM
اين روزا كه ميگذرد احساس مي كنم

يكي از جاده هاي پر و پيچ و خم و مه آلود

زندگي منو به سوي خود مي خواند.....

براي پيدا كردنش همه جا را مي گردم

از هر پنجره بازي به اميد اينكه اورا ببينم

سرك مي كشم ولي نيست......

روزها منتظر يه قاصدك تا خبري برايم بياورد

ولي قاصدكها هم نشاني من را گم كرده اند......

شبها آسمان را نگاه مي كنم تا شايد بتوانم نشونيشو

از ستاره ها بگيرم ولي ستاره ها هم يادشون

رفته نيم نگاهي به زمين بندازن تا نگاه يه منتظر

را ببينند.....
تنهايي رو بيشتر از هميشه احساس مي كنم .

خسته تر و دلتنگ تر از هميشه به دنبال پناهگاه امن و

مطمئن خود مي گردم تا با رسيدن بهش كمي

آرامش بگيرم ولي مثل اينكه مهربوني كه اون بالاست

به تنهايي محكومم كرده.....

مهربون عالم اگر تو اينطور ميخواي باشه

من كه حرفي ندارم همه ي دلتنگيها و بي كسي ها

براي من ولي ازت ميخوام اوني كه دوست ندارم

هيچ وقت غمشو ببينم بخنده و شاد باشه.

اونو تنهاش نذار و هميشه باهاش باش .

فقط اي كاش بهم مي گفتي تا كي چشمهاي

منتظرم بايد به جاده ي زندگي باشه....؟؟؟

وحید 0319
19th November 2012, 12:55 AM
بهانه هایت برای رفتن چه بچه گانه بود
چه بیقرار بودی زودتر بروی
از دلی که روزی بی اجازه وارد آن شده بودی...
من سوگوار نبودنت نیستم!!!
من شرمسار این همه تحملم...

وحید 0319
19th November 2012, 12:57 AM
کسی که از صدا میگفت به لب مهر سکوتم زد...مرا بالای بالا برد ولی سنگ سقوطم زد... چه ها گفتند و نشنیدم بدی کردند و بخشیدم... ز تیغ گریه اشکم ریخت ولی من باز خندیدم... سکوتم حرفها دارد ولی چشم و دهان بستم... ببین ای خوب دیروزی کجا بودم کجا هستم...

reza-1369
19th November 2012, 12:58 AM
قدیمها فکر می کردم که چه خوب میشه که آدمها خودشون باشن , فیلم بازی نکنن‌, ماسک روی صورتشون نداشته باشن ولی الان فکر می کنم اگه آدمها خودشون باشن و ماسک نداشته باشن دنیا چقدر ترسناک و غیر قابل تصور میشه!!!

وحید 0319
19th November 2012, 12:59 AM
خداحافظی ات عجب خرابه ای به بار آورده !
نگاه کن … مدت هاست در تلاشند تا مرا از زیر آوار تنهایی هایم بیرون بکشند …

وحید 0319
19th November 2012, 01:01 AM
نــه مـن دستــهـایَـش را رَهـــآ مــیکُنــم... نــه او دِلـش مـی آیـَـد از مـن جُــدا شــود... همیـشــه و همـــه جــا بـا همیــــم، مـَن و تَنهـــــایـی...

وحید 0319
19th November 2012, 01:07 AM
ویرانه نه آنست که جمشید بنا ساخت، ویرانه نه آنست که فرهاد فروریخت،ویرانه دل ماست که با هر نگه تو، صد بار بنا گشت و دگر بار فرو ریخت

reza-1369
19th November 2012, 01:10 AM
گاهــــــي دلم براي خودم تنگ ميشود...
گاهـــي دلم براي باورهاي گذشته ام تنگ ميشود....
گاهــــــــــي دلم براي پاكيهاي كودكانه ي قلبم ميگيرد....
گاهي دلم از رهگذراني كه در اين مسيـر بي انتها آمدند و رفتند، خسته ميشود....
گاهـــــــي دلم از راهزناني كه ناغافل دلم را ميشكنند میگیرد....
گاهــــــــي آرزو ميكنم اي كاش...
دلــــــي نبود تا تنگ شود...
تا خسته شود... تا بشكند

وحید 0319
19th November 2012, 01:10 AM
درخویش فرو رفتم ودر خویش شکستم تا دوست نبیند غم تنها شدنم را

reza-1369
19th November 2012, 01:13 AM
نشانی از تو ندارم اما نشانی ام را برای تو می نویسم:

در عصر های انتظار،به حوالی بی کسی قدم بگذار!
خیابان غربت را پیدا کن و وارد کوچه پس کوچه های تنهایی شو!
کلبه ی غریبی ام را پیدا کن،کنار بید مجنون خزان زده و
کنار مرداب ارزوهای رنگی ام !در کلبه را باز کن و به سراغ
بغض خیس پنجره برو!حریر غمش را کنار بزن!مرا می یابی.....

وحید 0319
19th November 2012, 01:14 AM
روزهاي باروني رو خيلي دوست دارم ...
معلوم نميشه منتظر تاكسيم يا آواره خيابونام '
بخار توي هوا مال سرماست يا آه نفسم ودلم
روي گونه ام اشكه يا قطره هاي بارون .....

reza-1369
19th November 2012, 01:16 AM
چه حرف بی ربطیست که

مرد گریه نمی کند...

گاهی آنقدر بغض داری

که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی !!!

وحید 0319
19th November 2012, 01:19 AM
دوستی ها کمرنگ ، بی کسی ها پیداست / راست گفتی سهراب ، آدم اینجا تنهاست . . .

آسمان آبی2020
19th November 2012, 01:21 AM
شبا وقتی که بیداری .. خدا هم با تو بیداره
تا وقتی که نخوابی تو .. ازت چش بر نمیداره
خدا می‌بینه حالت رو .. خدا میدونه حست رو
از اون بالا میاد پایین .. خدا می‌گیره دسِت رو
خدا میدونه تو قلبت .. چه اندازه تو غم داری
خدا میدونه تو دنیا .. چه چیزی رو تو کم داری خدا نزدیک قلب توست .. با یک آغوش وا کرده
نذار پلک‌هاتو روی هم .. اگه قلبت پره درده
خدا رو میشه حسش کرد .. توی هر حالی که باشی
فقط باید تو با یادش .. توی هر لحظه همراه شی

وحید 0319
19th November 2012, 01:24 AM
نبودن هيچ كس سخت نيست،فراموش كردن نبودنش سخت است . . .

وحید 0319
19th November 2012, 01:26 AM
بی تو همصحبت شبهام همین چار دونه دیواره/بی تو این سقف هم سقف نیست ازش دلتنگی می باره.

Dorna dordone
19th November 2012, 01:30 AM
چه قدر دلنوشته بر دیوار این خانه حک شده و میشود!!
و چه دلهایی که نوشته هایشان را خط خطی میکنن از احساس خیس رهایی..
رهایی از دل!
بی دل نشوی یکبار...!!!

وحید 0319
19th November 2012, 01:30 AM
سلام اي يار دور از ما نشسته،سلام اي بدتر از ما دل شكسته،سلام اي آشنا همچون غريبان،سلام اي عشق من اي بهتراز جان، سلام خورشيد من در روز سردم،سلام اي مرهم و داروي دردم،سلام كردم نگي در ياد ما نيست:سلام كردم نگي اهل وفا نيست.

وحید 0319
19th November 2012, 01:35 AM
خيلي وقتا بهم گفتن چرا ميخندي
بگو ما هم بخنديم ...
اما هرگز نگفتن چرا غصه ميخوري...
بگو ما هم بخوريم ...!

وحید 0319
19th November 2012, 01:41 AM
همیشه باید کسی باشد
تا بغض‌هایت را قبل از لرزیدن چانه‌ات بفهمد
باید کسی باشد...
که وقتی صدایت لرزید بفهمد
که اگر سکوت کردی، بفهمد...
کسی باشد که اگر بهانه‌گیر شدی بفهمد
کسی باشد که اگر سردرد را بهانه آوردی برای رفتن و نبودن بفهمد
به توجهش احتیاج داری
بفهمد که درد داری که زندگی درد دارد که دلگیری
بفهمد که دلت برای چیزهای کوچکش تنگ شده است
بفهمد که دلت برای قدم زدن زیرِ باران
برایِ بوییدنش برایِ یک آغوشِ گرم تنگ شده است
همیشه باید کسی باشد همیشه...!

وحید 0319
19th November 2012, 01:50 AM
درد...
دیشب که نمیدانستم برای کدام یک از درد هایم گریه کنم کلی خندیدم . . .

وحید 0319
19th November 2012, 01:59 AM
توی پاییز دل من
حرفی
از بهارنمیشه _ !

وحید 0319
19th November 2012, 02:02 AM
وقتی تو تن تند تند نفس می کشی این قلب من است که می تبد

وحید 0319
19th November 2012, 02:10 AM
بس که جفا ز خارو گل،دیده دل رمیده ام
همچو نسیم از این چمن،پای برون کشیده ام

Dorna dordone
19th November 2012, 02:14 AM
من نمیدانم تو که ای؟ کجایی و کیستی!
تنها میدانم:
کنار آشیانه ی تنهایی من عمری زیستی...

وحید 0319
19th November 2012, 02:14 AM
صبرت که تمام شد نرو...
معرفت تازه از آن لحظه آغاز ميشود..

وحید 0319
19th November 2012, 02:25 AM
دوستی،گندمکی هست که در معبدیاد،چون که با خوشه ذخیرست به آفت نرود

وحید 0319
19th November 2012, 02:29 AM
در اين روزاي برگ ريزان يك استكان چاي داغ مهمان منيد كناز پنجره بخار گرفته دلتان، وقت تنهايي، نوش جان! چاي چاي رفاقت من هميشه داغ است.

وحید 0319
19th November 2012, 02:36 AM
اشکی که بی صداست/ پشتی که بی پناست/ دستی که بسته است/ پایی که خسته است/ قلبی که عاشق است/ حرفی که صادق است/ شعری که بی ریاست/ شرمی که آشناست/ دارایی من است/ ارزانی شماست.

وحید 0319
19th November 2012, 02:45 AM
گوته میگه:دوست خوب مثل کوه میمونه تا ازش دور نشی نمیدونی چقدر بزرگه

وحید 0319
19th November 2012, 02:47 AM
کاش عاشق اینقدر تنها نبود
کاش دل بستن این روزها فقط رویا نبود
کاش لیلی دست مجنون میگرفت تا که مجنون در پی صحرا نبود کاش شیرین قطره ا احساس داشت تا که فرهاد این چنین رسوا نبود و ای کاش...

وحید 0319
19th November 2012, 02:51 AM
در هر ورق زمان نوشته ام...
یادت میمانم حتی اگر هزار صفحه از تو دور باشم....

وحید 0319
19th November 2012, 02:53 AM
پی پی پینوکیو پدر ژپتو، هِی، گُ گُ گُربه نره روباه مکار، هِی !
از جمله تفریحات سالم زمان ما

وحید 0319
19th November 2012, 02:55 AM
براي آغازدوستي
يك سلام ويك لبخند
براي ادامه اش
يك عمرصداقت ومحبت

وحید 0319
19th November 2012, 02:56 AM
برسنگ مزارم بنويسيد آشفته دلي خفته دراين خلوت خاموش.
او زاده ي غم وتنهايي بودكه ازخاطر دوستان گشت فراموش.

وحید 0319
19th November 2012, 02:58 AM
خونه داریم سقف نداره!
چراغ داریم نفت نداره!
رفیق داریم حرف نداره!!!!

وحید 0319
19th November 2012, 03:01 AM
انگشتتو مشت کن.... مشته؟ مشته مشته؟
حالا محکم بزن تو چشات تا کور شی دوریمو نبینی.....!!

وحید 0319
19th November 2012, 03:09 AM
فراموش کردن خوبان بی احترامی به قانون خاطره هاست.

وحید 0319
19th November 2012, 03:15 AM
دوستی مثل درخته اینک چقدر بلند شه مهم نیست.اینک چقدر ریشه اش میتونه عمیق باشه مهمه...

وحید 0319
19th November 2012, 03:17 AM
خدا رو شکر حساب بانکی من جوری هست که
اگه رمزشو تو تلوزیون هم بگن برام مهم نیست
پاکه پاکه !!![nishkhand]

وحید 0319
19th November 2012, 03:18 AM
من امروز .... دستها را برده ام بالا و از عمق وجود خود خدایم را صدا کردم ..نمیدانم چه میخواهی ولی امروز ...برای تو ، برای رفع غمهایت ، برای قلب زیبایت ،برای آرزو هایت به درگاهش دعا کردم و میدانم خدا از آرزوهایت خبر دارد...

وحید 0319
19th November 2012, 03:19 AM
ناشناسی بیکس،نیمه شب هم حتی! اگرازکوچه تنهایی قلبم گذرد عطر بدرود و درودش،سالی،دردلم خواهدماند.توکه دیریست دراین کوچه اقامت داری!

وحید 0319
19th November 2012, 03:21 AM
به سلامتی دوست خوبی که مثل خط سفید وسط جاده است,
تکه تکه میشه
ولی بازم پا به پات میاد

l.ghasemi
19th November 2012, 02:23 PM
یک روز رسد غمی به اندازه کوه، یک روز رسد نشاط اندازه دشت، افسانه زندگی چنین است عزیزدرسایه کوه باید از دشت گذشت ‫ ‫

‫http://i35.tinypic.com/rbb8tw.jpg

آسمان آبی2020
19th November 2012, 03:55 PM
گفته بودم تاابدمنتظرت می مانم اما اما افسوس دلم طاقت نیاورد
من عشقم راابراز می کردم ولی تو تنها حرفت سکوت بود
شبی تا صبح برایت گریه کردم برای تو چرا؟؟؟؟؟برای خودم برای عشقی که مطمئن شدم دردلت جایی ندارد
عشقت را قاب گرفتم و توی صندوقچه ی اسرارم پنهان کردم
چشمانم رابستم و گفتم آری قبول است
حالا تو آمدی حالا که دستانم را دستان گرم دیگری می فشرد حالاکه قبول کردم قلب بی جانم را به نام دیگری کنم عشقت را,حرف دلت را آرزوی محال من را برزبان می آوری؟؟؟؟؟
اگر روزهایی که به یادت بودم بازگردد تا ابدمنتظرت می مانم
افسوس دیگر خیلی دیرشده ,تو آمدی اما من دیگرمن سابق نیستم
برای من حتی اندیشیدن به تو رنگ خیانت دارد چگونه درچشمانت نگاه کنم
آری من گفتم منتظرت می مانم اما توچه گفتی؟؟ یادت هست؟برایم آرزوی خوشبختی بادیگری راکردی
حالا چرا نگاه پرازسوالت را از من برنمی گیری
حلا من روزها به تو می اندیشم با تردید که کارم خیانت است یا حسرت
خدایا توشاهد اشک هایم بودی تو عشقم را می دانستی ولی دعاهایم بی جواب ماند چرا؟

آسمان آبی2020
19th November 2012, 03:57 PM
به هوس بازي اين بي خبران ميخندم
هركه گويد سخن از عشق بدان ميخندم
خندهء تلخ من از گريه غم انگيزتر است كارم از گريه گذشته بدان ميخندم

nafise khanom
19th November 2012, 04:49 PM
من از احساس میترسم!!!
از این ویرانگر بی جان...!!!

homeyra
19th November 2012, 06:57 PM
خسته ام از تظاهر به ایستادگی
از پنهان کردن زخم هایم
زور که نیست !
دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم و
با لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راه است....!
............اصلأ دیگر نمیخواهم که بخندم
میخواهم لج کنم ، با خودم ، با تو ، با همه ی دنیا...!
چقدر بگویم فردا روز دیگریست و امروز بیاید و مثل هر روز باشی....؟؟!
خسته ام .... از تو .... از خودم....از همه ی زندگی .....
میخواهم بکشم کنار ! از تو ... از خودم..... از همه ی زندگی .....

رضوس
19th November 2012, 07:52 PM
امروز میختدم بد از مدت هااااااااااا
البته همیشه میخندم ولی الان نمیدونم چرا با این تلخی روزگار خنده ام تلخ نیست و از گریه غم انگیز نیست
نمیدانم چه شد کز قند شیرین تر شد

shiny7
19th November 2012, 08:00 PM
کاش همیشه این طور باشد.....
همین که هستی...
همین که آرامش را حتی با دست هایم میتوانم لمس کنم....
خودش یک دنیاست....
کاش همیشه اینطور باشد.....[golrooz][golrooz]

سونای69
19th November 2012, 08:09 PM
خیـــــلی حــــــرف اســـت
کـــه تـــو هـــر روز در گلـــویـــت
خـــاری کُشــــنده احســـاس کنـــی
بـــرای کســـــی کـــه
حتّـــی یـــک بـــار در عمـــرش
بـــه خـــاطـــرِ تـــو حتـــی بغـــض هـــم نکـــرده اســـت.....

نارون1
19th November 2012, 08:11 PM
سهراب…

تو چه گفتی سهراب؟

قایقی خواهم ساخت …

با کدوم عمر دراز؟

نوح اگر کشتی ساخت، عمر خود را گذراند
با تبر روز و شبش، بر درختان افتاد

سالیان طول کشید، عاقبت اما ساخت
پس بگو ای سهراب … شعر نو خواهم ساخت

بیخیال قایق ….

یا که میگفتی ….

تا شقایق هست زندگی باید کرد؟

این سخن یعنی چه؟

با شقایق باشی…. زندگی خواهی کرد

ورنه این شعرو سخن
یک خیال پوچ است
پس اگر میگفتی …

تا شقایق هست، حسرتی باید خورد

جمله زیباتر میشد

تو ببخشم سهراب …

که اگر در شعرت، نکته ای آوردم، انتقادی کردم

بخدا دلگیرم، از تمام دنیا، از خیال و رویا

بخدا دلگیرم، بخدا من سیرم، نوجوانی پیرم

زندگی رویا نیست

زندگی پردرد است

زندگی نامرد است، زندگی نامرد است!

nafise khanom
19th November 2012, 08:39 PM
کاش فاصله معنانداشت!!
کاش فقط زندگی وعشق معناداشت!!!
کاش...

nafise khanom
19th November 2012, 08:57 PM
دیروز بزرگی می گفت:

هر وقت احساس کردی ناخودآگاه دلت گرفت، بدان جایی کسی دردی دارد.

هــــــــــــــــــــــی این روزها چقدر دلم می گیرد...!!

nafise khanom
19th November 2012, 09:02 PM
زنـدگـی آن زمـان زیباسـت که
آدمـی بـداند فـکری بـخاطـرش در هــیاهـوست ...

nafise khanom
19th November 2012, 09:12 PM
هرچه محبت داری نثار دوستت کن، اما هرچه اطمینان داری به پای او مریز. (امام علی(ع))

nafise khanom
19th November 2012, 09:19 PM
تا میتوانی به همه محبت کن

و هرگز از محبت کردن دریغ مکن

شاید کسی باشد در این دنیا

که جانش وابسته است، به محبت تو.


- - - به روز رسانی شده - - -


بیادتان مى آورم تا همیشه بدانید که زیباترین منش آدمى، محبت اوست پس؛ محبت کنید چه به دوست، چه به دشمن! که دوست را بزرگ کند و دشمن را دوست

Ehsan M
19th November 2012, 10:08 PM
امروز که محتاج توام جای تو خالیست

فردا که میایی به سراغم نفسی نیست






(https://www.facebook.com/shares/view?id=441588362557163)

Ehsan M
19th November 2012, 10:09 PM
یاد گرفتم
دستانم اینبار که یـــخ کرد
دیگر دستانت را نگیرم

آستین هایم از تو با ارزشتر و ماندنی ترند ...






(https://www.facebook.com/shares/view?id=441539905895342)

چکامه91
19th November 2012, 10:57 PM
دمش گرم!!
باران را می گویم
به شانه ام زد و گفت خسته شدی،
امروز را تو استراحت کن، من به جایت می بارم!!

چکامه91
19th November 2012, 11:00 PM
گمم نکن....
در گوشه ای از حافظه ات آرام می نشینم...!
فقط بگذار بمانم...



- - - به روز رسانی شده - - -



گمم نکن....
در گوشه ای از حافظه ات آرام می نشینم...!
فقط بگذار بمانم...

وحید 0319
20th November 2012, 12:23 AM
فرق زیادی بین ما نیست!
تو از از درد می گویی
و من
خود دردم

وحید 0319
20th November 2012, 12:26 AM
گاهی باران همه دغدغه اش باغچه نیست...
گاهی از غصه تنها شدنش میبارد...

وحید 0319
20th November 2012, 12:29 AM
برایم تعریف کن ، هرگز فراموش نشدن چه حالی دارد ؟

وحید 0319
20th November 2012, 12:31 AM
سخت میترسیدم از اینکه : من از نژاد شیشه باشم و شکستنی ... او از نژاد جاده باشد و رفتنی ... آری روزها گذشت ، همان شد ، او رفت ، من شکستم . . .

وحید 0319
20th November 2012, 12:32 AM
روز مرگم
تو آخرین نفسم فقط یه چیزی بهت میگم :
اینجوری میرَن ،نَه اونجوری . . . . !!

وحید 0319
20th November 2012, 12:34 AM
گاهی ...
برای کشتن کسی که توی دلت زنده ست،
باید هزار بار بمیری..!

وحید 0319
20th November 2012, 12:37 AM
کجایی???????????
تنهایی نمیشه از پس تنهایی براومد...

آسمان آبی2020
20th November 2012, 12:37 AM
خواستن همیشه توانستن نیست...

گاهی داغیست که بر دلت میماند

وحید 0319
20th November 2012, 12:38 AM
حداقل سنگینی اشکهایت رابرشانه های من بگذار‏!وقتی که حرفهایم حتی ذره ای ازبارغمت راکم نمیکند‏!‏‏!‏‏!‏

وحید 0319
20th November 2012, 12:41 AM
هنوز رو خاکیم یادمان نمیکنند.وای به روزی که خاکمان کنند

آسمان آبی2020
20th November 2012, 12:41 AM
پنج وارونه چه معنا دارد...
خواهر کوچکم این را پرسید
من به او خندیدم
کمی آزرده و حیرت زده گفت:
روی دیوار و درختان دیدم
آنقدر خنده برم داشت که طفلک ترسید
بغلش کردم و بوسیدم و با خود گفتم:
بعدها وقتی غم
سقف کوتاه دلت را خم کرد
بی گمان میفهمی
پنج وارونه چه معنا دارد...

وحید 0319
20th November 2012, 12:43 AM
اشتباه از من بود...
پررنگ نوشته بودمت بر کتیبه دلم
به سختی پاک می شوی...

وحید 0319
20th November 2012, 12:46 AM
دیر آمدی...
سفید شد موهایی ک برای برگشتنت آراسته بود.

وحید 0319
20th November 2012, 12:50 AM
بــــوی رفـتن مــی دهــی …
عطـــر تـــازه ای خــــریــــده ای..؟!

آسمان آبی2020
20th November 2012, 12:51 AM
مانند شیشه شکستنم آسان بود.
ولی...
دیگر به من دست نزن.اینبار زخمیت خواهم کرد!!!

وحید 0319
20th November 2012, 12:57 AM
بر لب درياي حسرت خانه اي دارم قديمي
از دار دنيا عشقي دارم صميمي

وحید 0319
20th November 2012, 12:59 AM
من به هیچ دردی نمیخورم،این دردهاهستند که چپ وراست به من میخورند...

وحید 0319
20th November 2012, 01:15 AM
به درد هم اگر خورديم قشنگ است
يه شانه يار هم بوديم قشنگ است
در اين دنيا كه پايانش به مرگ است
برای هم اگر مرديم قشنگ است‬...

وحید 0319
20th November 2012, 01:17 AM
میدونی قشنگی زندگی به چیه؟ به اینکه وقتی تو سرگرمه لحظه های خودتی یکی تو لحظه هاش داره واسه قشنگی لحظه های تو دعا میکنه!

وحید 0319
20th November 2012, 01:18 AM
دوست آن نیست که از دوست خود سیر شود / دوست آن است که با دوست خود پیر شود

وحید 0319
20th November 2012, 01:20 AM
باتوأم كهنه رفيق، ياد ايام قشنگي كه گذشت،كنج قلبم گرم است ! تومرا ياد كني يا نكني من بيادت هستم روزگارت خوش باد.

وحید 0319
20th November 2012, 01:31 AM
ایمان داشته باش که کمترین مهربانی ها از ضعیفترین حافظه ها پاک نمیشود
"پس هرگز فراموش نخواهی شد"
تو که پیشه ات مهربانی است

- - - به روز رسانی شده - - -


ایمان داشته باش که کمترین مهربانی ها از ضعیفترین حافظه ها پاک نمیشود
"پس هرگز فراموش نخواهی شد"
تو که پیشه ات مهربانی است

وحید 0319
20th November 2012, 01:36 AM
سلام اي ساکن کوچه هاى تنهايي بن بست!؟
منم غريبه ترين آشنا يادت هست!؟
ماکه در قفسيم خبر از دوست نداريم،
دلتنگ دوستيم ولى چاره نداريم...

وحید 0319
20th November 2012, 01:39 AM
دوستی یه کالای بی ارزشه که نه میتونی بخریش و نه بفروشیش ولی داشتن یه دوست که درکت بکنه از معدن طلا هم دست نیافتنی تره

- - - به روز رسانی شده - - -


دوستی یه کالای بی ارزشه که نه میتونی بخریش و نه بفروشیش ولی داشتن یه دوست که درکت بکنه از معدن طلا هم دست نیافتنی تره

وحید 0319
20th November 2012, 01:42 AM
یاد یاران هرکجا باشد برما واجب است؛ مارفیق نارفیق شهرغمها نیستیم

وحید 0319
20th November 2012, 01:47 AM
پشت صحراى دلم شهريست ، كه يک دوست در آنجا دارم
هر كجا هست ، به هر فكر ، به هرحال و به هر كار ، عزيز است خدايا تونگهدارش باش.

وحید 0319
20th November 2012, 01:50 AM
زندگي قافيه ي باران است ، گر زمستان بشوم ودرختان اميدم همه بي برگ شوند، دوستانم همه ازجنس بهارند و به اندازه باران خدا زيبايند...

- - - به روز رسانی شده - - -


زندگي قافيه ي باران است ، گر زمستان بشوم ودرختان اميدم همه بي برگ شوند، دوستانم همه ازجنس بهارند و به اندازه باران خدا زيبايند...

وحید 0319
20th November 2012, 01:53 AM
كاش مي شد همچو آواز خوش يك دوره گرد، زندگي را با رفيقان 
بار ديگر دوره كرد.

- - - به روز رسانی شده - - -


كاش مي شد همچو آواز خوش يك دوره گرد، زندگي را با رفيقان 
بار ديگر دوره كرد.

وحید 0319
20th November 2012, 01:55 AM
گاه می توان براى یک دوست چند سطر سکوت به یادگار گذاشت
تا او در خلوت خود هر طور که خواست آنرا معنا کند

وحید 0319
20th November 2012, 01:59 AM
زیر باران اگر دختری را سوار کردید جای شماره به او امنیت بدهید…، او را به مقصد مورد نظرش برسانید نه به مقصود مورد نظرتان!
در تاکسی خودتان را به در بچسبانید نه به او!
بگذارید وقتی زن ایرانی مرد ایرانی را در کوچه خلوت میبیند احساس امنیت کند نه احساس ترس

Dorna dordone
20th November 2012, 02:02 AM
تو میگویی ... میخندی ... می رقصی .... میبالی ...... میبازی ........ میمیر... !

من میجویم ... میپویم ... میسوزم .... میبارم .... میمیر...!

.
.
.
.
و هر دو مقصودمان یکیست و غافلیم...!!!

وحید 0319
20th November 2012, 02:15 AM
دردها فراموش میشوند….اما همدرد ها هرگز!!!

وحید 0319
20th November 2012, 02:18 AM
يادمه دبستان بودم معلم مون داشت املا ميگفت صفحه ام ديگه جا نداشت گفتم اجازه خانم برم صفحه بعد؟
قربون سادگي پچه گيم برم

- - - به روز رسانی شده - - -


يادمه دبستان بودم معلم مون داشت املا ميگفت صفحه ام ديگه جا نداشت گفتم اجازه خانم برم صفحه بعد؟
قربون سادگي پچه گيم برم

وحید 0319
20th November 2012, 02:35 AM
دیر باریدى باران ...
دیر...
من مدت هاست در حجم نبودن كسى خشكیده ام...!!

وحید 0319
20th November 2012, 02:39 AM
خانه قلب من از خشت رفیقان برپاست/دیدگانم زگل روی رفیقان بیناست/روزگاریست که هرکس زکسی بی خبر است/بازهم بر دل مایادرفیقان برجاست.

- - - به روز رسانی شده - - -


خانه قلب من از خشت رفیقان برپاست/دیدگانم زگل روی رفیقان بیناست/روزگاریست که هرکس زکسی بی خبر است/بازهم بر دل مایادرفیقان برجاست.

وحید 0319
20th November 2012, 02:41 AM
گف کدام راه نزدیک تر است؟ گفتم به کجا؟ گفت به خلوتگه دوست.گفتم تو مگرفاصله ای میبینی بین دل و ان کس که دلت منزل اوست

- - - به روز رسانی شده - - -


گف کدام راه نزدیک تر است؟ گفتم به کجا؟ گفت به خلوتگه دوست.گفتم تو مگرفاصله ای میبینی بین دل و ان کس که دلت منزل اوست

وحید 0319
20th November 2012, 02:46 AM
بی انتها ترین جاده دنیا،جاده معرفت است و کمتر کسی قادر به پیمودن آن است.آهای تو که آخر جاده ای سلام!

- - - به روز رسانی شده - - -


بی انتها ترین جاده دنیا،جاده معرفت است و کمتر کسی قادر به پیمودن آن است.آهای تو که آخر جاده ای سلام!

EAGEL
20th November 2012, 11:09 AM
دستش درد نکنه خوب هوای ما را دارد!!!

قلبمان را برد!
عشق را برد!
شـــور را برد!
دل را بـــرد!
حتی خاطره هایش را هم با خود برد...!

من را گذاشت با حس غریبی که هر روز مغزم را میخورد...!

LUCKLY
20th November 2012, 12:13 PM
داستان اون شیخ رو شنیدی که با چراغ در شهر به دنبال انسان واقعی می گشت ؟پیدا کرد؟ من که هنوز پیدا نکردم . من یه ناظرم ! یه شاهد ! که هیچ کس منو نمی بینه ولی من همه رو می بینم . خیلی تلاش کردم به شیخ کمک کنم اما نتونستم اون مرد و من هنوز یه شاهد و یه ناظرم .
می گردم . شهر به شهر، دیار به دیار، گاهی با اطمینان فریاد می زنم که پیداش کردم ،
انسان واقعی ، خالصِ خالص، نابِ ناب، مشاهده اش می کنم ، تو چشاش زل می زنم. اما نه او هم
در عمل مشکل دارد . در کلام حرف های زیبا می زند ، در جمع خیلی زیبا عمل می کند ، اما وقتی من و
اون با هم تنها می شویم ازش خیلی می ترسم . می دونی چرا چون خیلی ترسناک می شه ! اون تنهاست... عملش
با حرفاش هاش زمین تا آسمون تفاوت داره ! کارهاش با اون حرفهای زیبا خیلی فاصله داره ! چرا اینقدر دو رویی ؟
خسته نشدی ؟ من که خسته شدم .منم باید مثل شیخ بزارم برم . ولی نه من ناامید نمی شم . حتما کسی هست . بازهم می گردم . اگه پیداش کردم حتما خبرش رو به شما هم میدم ...

BaAaroOoN
20th November 2012, 12:23 PM
من نمیدانم این چه روزگاریست...هرچه هست عجیب است!!!بعضی ها را دوست میداری و بعضی ها را نه....و تو را به خیانت متهم میکنند!!!همانهایی که از جان دوست تر میداریشان!!!!
بعضی ها را دوست میداری و بعضی ها را نه.....در آخر همانهایی که دوستشان میداری دشنه به اعماق قلبت فرود می آورند....
من از لفظ دوست داشتن بیزارم.....خاک بر دهانشان.....خاک...!!!همان هایی که میپندارند دوستم میدارند و مرا تنهایم میگذارند....
خاک بر دهانشان بیاید.....زندگی 2 روزه بیش نباشد.....اما،عشقی که در وجودم رخنه کرده 100ها سالش است......چگونه کسی تمام روزهای زندگیش را به باد فراموشی میسپارد حال آنکه این عمر100ها سال قدمت دارد....؟!!!
من میخواهم عمرم را فراموش کنم.....سهل است!!!ولی زندگیم 100سالش است!!!!چگونه...؟!!چگونه....؟!!!!!!

Dorna dordone
20th November 2012, 12:41 PM
و عجیب تر از آن خود آدمیست که هنوز میپندارد عجیب بودن از روزگار است نه ضمیر او...[entezar2]

Sabo3eur
20th November 2012, 01:04 PM
همیشه مختاری که باورت را تغییر دهی و آینده ای متفاوت را برگزینی ، اتفاقات بزرگ نیاز به تصمیم های بزرگ دارد

وحید 0319
20th November 2012, 01:40 PM
ارادتمند کسانی هستم که تو خاطرمون ابدی هستن و تو خاطرشون عددی نیستم!..

وحید 0319
20th November 2012, 01:42 PM
اندوهت را به برگها بسپار ..
پائیزت به خیر ای رفیق چهار فصل من ...

وحید 0319
20th November 2012, 01:48 PM
ویکتور هوگو میگه : اگه همه ی اون چیزایی که تو سرمه بگم 10 کتابه اما اون چیزی که تو دلمه بگم دو کلمه هست : "دوستت دارم

وحید 0319
20th November 2012, 01:49 PM
دیوانه ای راگفتند:چه خواهی ازخدای خویش؟گفت:عقل سالم تابرای عشقم دوباره دیوانه شوم!

وحید 0319
20th November 2012, 01:53 PM
فرقی نمیکنه دختر باشی یا پسر
همین که با دل کسی بازی نکنی
مــــــــــردی ............................!

وحید 0319
20th November 2012, 01:57 PM
دنیای من همه جایش بارانی ست ؛
هر چه کمتر بدانی کمتر خیس خواهی شد …

وحید 0319
20th November 2012, 02:00 PM
از من برید و گفتا کار خداس می خواهم بدانم مگر خدایه او هم خدای من نیست!!

وحید 0319
20th November 2012, 02:08 PM
شب را دوست دارم
چرا که در تــــاریکی
چهره هــــــا مشخص نیست
و هــــر لحظه
این امیـــــد در درونــــم ریشه می زند
که آمـــــده ای
ولــــی من ندیده ام تو را

وحید 0319
20th November 2012, 02:11 PM
پراز" توام" به تهيدستي ام نگاه نكن،مگوكه هيچ نداري،ببين
" تورادارم"

وحید 0319
20th November 2012, 02:12 PM
این روزها پر طرفدارترین بازی در بین آدمها ، بازی با “احساسات” است !!!

وحید 0319
20th November 2012, 02:13 PM
داشتنت را تمنامي كنم پس اهسته اهسته قدم بگذار بر روي چشمانم كه مبادا خارمژه گانم تورا برنجاند وتنهايم بگذاري


- - - به روز رسانی شده - - -


داشتنت را تمنامي كنم پس اهسته اهسته قدم بگذار بر روي چشمانم كه مبادا خارمژه گانم تورا برنجاند وتنهايم بگذاري


وحید 0319
20th November 2012, 02:22 PM
گوشهايت راميگيري
چشمهايت را ميبندي
زبانت را گاز ميگيري
اما نميتواني جلوي افكارت رابگيري
وچه دردبديست درد فهميدن

elinaaa
20th November 2012, 02:23 PM
http://s3.picofile.com/file/7440228274/314084_481027045257926_1544918053_n.jpg

وحید 0319
20th November 2012, 02:25 PM
برای دلخوش کردن هیچکس ، چیزى نگویید که بعدها دلیل دلتنگیش شود …

وحید 0319
20th November 2012, 02:26 PM
تو دیدی در قفس تنها،دو چشم خیس و خون بارم
برایت می زدم پر پر، ولی از من بریدی تو

وحید 0319
20th November 2012, 02:31 PM
کاش به جای حجاب
حیا اجباری بود
شرف اجباری بود
راستی و درستی اجباری بود
کاش داشتن معرفت و وجدان اجباری بود

وحید 0319
20th November 2012, 02:33 PM
به سلامتی اونایی که تو این هوای دو نفره با تنهاییشون قدم می زنند...

وحید 0319
20th November 2012, 02:34 PM
بگو تمام تو مال من است.دلم می خواهد حسادت کنم به خودم...!!

وحید 0319
20th November 2012, 02:41 PM
هوا باراني ست..
شيشه چرا بخار نميگيري؟..
نترس اسمش را رويت نمي نويسم. .

وحید 0319
20th November 2012, 02:44 PM
اين هواام ميبينه ما يه نفريم هي دو نفري ميشه...:(

وحید 0319
20th November 2012, 02:45 PM
چقدر بايد بگذرد؟؟؟
تا من
در مرور خاطراتم
وقتي از كنار تو رد مي شم تنم نلرزد...

وحید 0319
20th November 2012, 02:47 PM
تو چرا خسته نمیشی از منه دیونه ، از منی که شب وروزام مثل هم میمونه

وحید 0319
20th November 2012, 02:49 PM
تو بردی...
همه هورا کشیدند
"تبریکــــــ"
حالا پایت را از روی خرده های قلبم بردار...

وحید 0319
20th November 2012, 02:50 PM
دوست داشتن …
همین که پای کسی به دنیایت باز می شود ،
پایت از این دنیا بریده می شود …

وحید 0319
20th November 2012, 02:52 PM
به همان قدر که چشم تو پر از زیبایی است ، بی تو دنیای من ای دوست پر از "تنهایی" است

وحید 0319
20th November 2012, 02:53 PM
من به اندازه چشمان تو غمگین ماندم و به اندازه هر برق نگاهت نگران ، تو به اندازه "تنهایی" من شاد بمان

وحید 0319
20th November 2012, 02:57 PM
تحمل "تنهایی" بهتر از گدایی محبت است

- - - به روز رسانی شده - - -


آنقدر زير لبم نام تو را
زمزمه كردم ، كه لبم سوخت
ولي نام تو را توبه نكردم

سونای69
20th November 2012, 09:29 PM
جلسه محاكمه عشق بود
و قاضي عقل ،
و عشق محكوم به تبعيد به دورترين نقطه مغز شده بود
يعني فراموشي ،
قلب تقاضاي عفو عشق را داشت
ولي همه اعضا با او مخالف بودند
قلب شروع كرد به طرفداري از عشق:
آهاي چشم مگر تو نبودي كه هر روز آرزوي ديدن اونو داشتي
اي گوش مگر تو نبودي كه در آرزوي شنيدن صدايش بودي
و شما پاها كه هميشه آماده رفتن به سويش بوديد
حالا چرا اينچنين با او مخالفيد؟
همه اعضا روي برگرداندند و به نشانه اعتراض جلسه را ترك كردند
تنها عقل و قلب در جلسه ماندند
عقل گفت :ديدي قلب همه از عشق بيزارند !
ولي من متحيرم كه با وجودي كه عشق بيشتر از همه تو را آزرده
چرا هنوز از او حمايت ميكني !؟

سونای69
20th November 2012, 09:32 PM
یاد سهراب بخیر!
آن سپهری که تا لحظه ی خاموشی گفت:
تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود، گر نشود
حرفی نیست؛
اما...
نفسم می گیرد در هوایی که نفس های تو نیست!

آسمان آبی2020
20th November 2012, 11:59 PM
بگذر ز من ای آشنا


چون از تو من دیگر گذشتم
دیگر تو هم بیگانه شو
چون دیگران با سرگذشتم
میخواهم عشقت در دل بمیرد
میخواهم تا دیگر در سر یادت پایان گیرد
بگذر ز من ای آشنا
چون از تو من دیگر گذشتم
دیگر تو هم بیگانه شو
چون دیگران با سرگذشتم

هر عشقی میمیرد
خاموشی می گیرد
عشق تو نمی میرد
باور کن بعد از تو دیگری
در قلبم جایت را نمی گیرد...

وحید 0319
21st November 2012, 02:30 AM
يارب ازدلهاي ماسوزمحبت رامگير.اين تجمع،اين توسل،اين ارادت رامگير.هستي مابستگي داردبه حب دوستان،هرچه ميخواهي بگيرامارفاقت رامگير.

وحید 0319
21st November 2012, 02:32 AM
آقا یه دوست دارم وقتی میخوای ازش ساعت بپرسی غصه ات میگیره اصلا به خدا
مثلا میگه یه ربع به ده ونیم یا نیم ساعت به شیش.....آخه توروخدا خودتون ببینین چه میکشیم ما؟!؟!؟!؟!؟

وحید 0319
21st November 2012, 02:33 AM
یعنی هیچ وقت نذارید یه کامپیوتر بفهمه که عجله دارید.
انواع و اقسام قر و فر رو پیاده میکنه...والا به خدا دیدین؟

وحید 0319
21st November 2012, 02:34 AM
کیا اینجورین?????
وقتی خیلی زیاد خسته ای همینکه سرتو میزاری رو بالش خوابت میره. شاید چند ثانیه از خوابت نگذشته که خواب میبینی از یه بلندی داری پرت میشی پایین. یهو از خواب میپری و دوباره خوابت میبره. یه خواب کاملا آرامش بخش. وااااااااااااای چه لذذذذذذذذذذذتی داره اون خواب.

وحید 0319
21st November 2012, 02:35 AM
دردفترخاطراتم نوشتم رفيق زيباست ، طلاست ،اوست كه باوفاست.. معلم دفترراديدوگفت : اين فقط يه روياست.. گفتم اي معلم ازنوازش دست رفيق چه ميداني، گفت درعالم رفاقت رفيق هميشه تنهاست ..‏‎!

نسیم بهآر
21st November 2012, 09:29 AM
به تو می اندیشم


به تو و تندی طوفان نگاهت بر من


به خود و عشق عمیقت در تن


به تو و خاطره ها…


که چرا هیچ زمانی من و تو ما نشدیم…!!








http://images.persianblog.ir/469526_PZ0whf1s.gif

http://bahar22.com/ftp/zibasazi/zibasazi08/image/39.gifhttp://bahar22.com/ftp/zibasazi/zibasazi08/image/39.gifhttp://bahar22.com/ftp/zibasazi/zibasazi08/image/39.gifhttp://bahar22.com/ftp/zibasazi/zibasazi08/image/39.gifhttp://bahar22.com/ftp/zibasazi/zibasazi08/image/39.gifhttp://bahar22.com/ftp/zibasazi/zibasazi08/image/39.gif

nafise khanom
21st November 2012, 09:46 AM
خوبی بادبادک اینه که

می‌دونه زندگیش فقط به یک (http://karaj.mihanblog.com/) نخ نازک بنده

ولی بازم تو آسمون می‌رقصه و می‌خنده

nafise khanom
21st November 2012, 09:48 AM
معبودا....

به بزرگی آنچه داده ای آگاهم کن تا کوچکی آنچه ندارم نا آرامم نکند

saamaaneh
21st November 2012, 11:02 AM
چند وقته دلم هوای امام رضا رو کرده، تقدیم به همه اونایی که عاشق امام رضا هستن.


دلم درگیر یک حس عجیبه
همه دنیا شده با من غریبه
میون این هیاهو دل شکسته ام
به دادم برس آقا که خسته ام
میگن اینجا یه تیکه از بهشته
تو هر گوشه اش نشسته یه فرشته
پره از عطر بود و نبودم
یه عمره خونه کردی تو وجودم
میگن پابوس تو حج فقیراست
کنار گنبد تو گریه گیراست
چشام تو خونه ی تو خیسه خیسه
با اشک دلتنگیامو مینویسه
آقاجون یه نگاه ساده ی تو
میشه پایونی رو دلواپسیهام
تو یه احساس بی پایان و
الهی تو وجود بی کسیهام
یه ذره از خدا خواهش کن امشب
منو مهمون آرامش کن امشب
تو قلب آسمون به این بزرگی
برام از دل دعایی کن تو امشب
تو هستی ضامن آهوی زخمی
کبوترها تو قلبت خونه کردن
تو آغوش بزرگی داری آقا
فقیرا عمریه دورت میگردن

homeyra
21st November 2012, 12:26 PM
گاهی دلم میخواد, وقتی بغض میکنم,

خدا از آسمان به زمین بیاد, اشک هامو پاک کنه, دستم را بگیره و

بگه: اینجا آدما اذیتت میکنن؟!!!

بــیـــا بــــــریــــــــم
....

Ehsan M
21st November 2012, 07:27 PM
آنگاه که غرور کسی را له میکنی

آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران میکنی

آنگاه که شمع امید کسی را خاموش میکنی

آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری

آنگاه که گوشت را می بندی تا صدای خرد شدن غرورش را نشنوی

آنگاه که خدا را میبینی و بنده ی خدا را نادیده می گیری

میخواهم بدانم دستانت را بسوی کدام آسمان دراز میکنی تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟؟

Smart girl*
21st November 2012, 07:40 PM
در خواب ناز بودم شبي
ديدم كسي در مي زند
رفتم گشودم در را
ديدم غم است سر مي زند
اي دوستان بي وفا
از غم بياموزيد وفا
غم با ان همه بيگانگي
هر شب به من سر مي زند

سونای69
21st November 2012, 08:25 PM
اینــــجا تا پیراهنت را " ســـیاه " نـَـــبینــند

باور نمـــی کـُــــنـند چیزی از دســــت داده باشـی . . .

سونای69
21st November 2012, 08:28 PM
بــه شــاخ و بــرگــم اعتمــاد نکــن،

تکيــه بــر هيــچ مــي زنــي!

مــن،

درخــت خــوش بــاوريم کــه بــه بهــار دل بستــه بــودم،

امــا

بــه مــوريــانــه هــا، بــاختــم . . .

Ehsan M
21st November 2012, 09:48 PM
http://uc-njavan.ir/images/kxhgn14oxwtpsveq7or.jpg

نارون1
21st November 2012, 10:20 PM
در ساحل زندگی قدم میزدم ، همه جا دو رد پا دیدم ، جای پای من و خدا
به سخت ترین لحظه ها که رسیدم ، فقط یک جای پا دیدم
گفتم خدایا مرا در سخت ترین لحظه ها رها کردی ؟

ندا آمد تو را در سخت ترین لحظه ها به دوش کشیدم

چکامه91
21st November 2012, 11:12 PM
گاهی خیال میکنم روی دست خدا مانده ام....

خسته اش کرده ام!!!.....
خودش هم نمی داند با من چه کند...

رضوس
22nd November 2012, 02:51 AM
دوستان یعنی واقعا تا این حد اوضای دلتون خرابه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[taajob][nadidan]

رضوس
22nd November 2012, 03:00 AM
دلم پره از کجاش بگم؟؟؟؟؟؟
وقتی سرمو میارم بالا کتاب میبینم میارم پایین کتاب میبینم میچرخونم کتاب میبینم
وقتی اعلام میکنن کنکور زودتر برگزار میشه
وقتی هیئت از کنارم رد میشه اینقد وقت ندارم وایسم نگاهشون کنم
وقتی از شدت خستگی چشمم باز نمیمونه ولی هنوز درسم مونده
وقتی زندگیم تحت و شعاع یک اتفاق فقط یکی
دلم خیلی پره از کجاش بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟
.................................................. .................................................. .........


منو با تنهایی هام تنهام بزار دلم گرفته
روزای آفتابیو به روم نیار دلم گرفته
قلب من یه گلدون شکستست
بی گل و آب موندم توی ایوون بهار دلم گرفتهههههههههههههه
دلم گرفته

.................................................. .....................................


عد از این عشق به هر عشق جهان می خندم
هر که آرد سخن از عشق بدان می خندم
روزی از عشق دلم سوخت که خاکستر شد
بعد از این سوز به هر سوز جهان می خندم
خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است
کارم از گریه گذشته است بدان می خندم

ساتین
22nd November 2012, 03:47 PM
وقتی از آغوش دنیا خسته ام چشمهایت را تجسم میکنم مست و مدهوش از نگاه عاشقت من به چشمانت تبسم میکنم مهربانتر از همیشه می رسی لحظه هایم در تو معنا می شود گونه های سرخ من لبریز اشک غرق احساس تمنا می شود خاطراتم مثل باران می شود می چکد از چشمهای خسته ام زیر باران خیس و رسوا می شوم تا ببینی عاشق و دلبسته ام

Outta_Breathe1020
22nd November 2012, 08:07 PM
کاش من باعث اینهمه ... نبودم!

man2130
22nd November 2012, 09:39 PM
هوس کردم بازم امشب
زیر بارون تو خیابون
به یادت اشک بریزم
طبق معمول همیشه
آخه وقتی بارون میاد
صورت یه عاشق مثل من
حتی فرق اشک و بارون دیگه معلوم نمیشه
امشب چشای من مثه ابرای بهاره
نخند به حال من که حالم گریــــــــه داره

چرا گریه ام نمیتونه رو تو تاثیری بزاره
آره بخند... بخند... که حالم خنده داره!!!!


نمیخوام توی این خلوت
کسی دور و برم باشه
نه پلکام روی هم میرن
نه دست میکشم از گریه
نه میخوام بند بیاد بارون
نه چتری رو سرم باشه
امشب چشای من
مثه ابرای بهاره
نخند به حال من
که حالم گریه داره...

البته حال من همیشه خنده داره...!!!!

- - - به روز رسانی شده - - -


این حقم نیست

Outta_Breathe1020
22nd November 2012, 09:47 PM
زندگی تعداد نفسهایی که می کشی نیست، زندگی لحظه هاییه که نفس، تو سینه ات حبس می شه.!

چکامه91
22nd November 2012, 09:47 PM
گاهی واژه ها مفهوم حقیقی خودشون رو از دست میدن
گاهی اونقدر حقیقتشون مبهم میشه ،
که به سختی میشه طعم معنای اونها رو به یاد آورد.....
گاهی دل ها اونقدر از هم دور میشن که انگار هیچوقت با هم آشنا نبوده اند...
انگار خط تیره ترجمان دقیقیه برای خط فاصله.

nafise khanom
22nd November 2012, 09:52 PM
دوستان یعنی واقعا تا این حد اوضای دلتون خرابه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[taajob][nadidan]

نــــــــــــه!!!فقط دردودل دیگه!!
بعضی وقتا آدم اینطوری میشه بعداگه اینارونگه تودلش میمونه!!

چکامه91
22nd November 2012, 10:07 PM
از کسی که دلش گرفته نپرسید چرا؟
آدما وقتی نمیتونن دلیل ناراحتیشونو بگن دلشون میگیره!!

چکامه91
22nd November 2012, 10:09 PM
این تو نیستی که مرا از یاد برده ای،
این منم که به یادم اجازه نمیدهم
حتی از نزدیکی ذهن تو عبور کند.
صحبت از فراموشی نیست!
صحبت از لیاقت است!

چکامه91
22nd November 2012, 10:12 PM
هیچکس به سکوت آدم ها نمیرسد،
همه منتظر میمانند به دادشان برسند..

چکامه91
22nd November 2012, 10:27 PM
اشتباه من این بود...
هرجا رنجیدم...لبخند زدم!
فکر کردند درد ندارد!
سنگین تر زدند ضربه ها را...

سونای69
22nd November 2012, 10:33 PM
از روی کینــه نیــست ؛

اگــر خنجــر بــه سینــه ات می زننــد !

ایـن مردمــــان تنـــها بــه شــرط چاقـــو ،

دل مـــی برند ... !!!

سونای69
22nd November 2012, 10:39 PM
همــــیشـه دقــیقآ وقـــــتی پـُر از حـــرفی
وقتـــی بغــــض میکـــُنی
وقتـــی دآغونــــی
وقــــتی دلــِت شکــــستـه
دقیقــــا همیـــن وقـــــتآ...
انقــــدر حـ ـرف دآری کـــ ه فقــط میتونــی بگـی :
"بیخـــیآل"...

پیمان هادی فرکوش
22nd November 2012, 11:10 PM
چه رسم جالبی است !!!

محبتت را میگذارند پای احتیاجت …

صداقتت را میگذارند پای سادگیت …

سکوتت را میگذارند پای نفهمیت …

نگرانیت را میگذارند پای تنهاییت …

و وفاداریت را پای بی کسیت …

و آنقدر تکرار میکنند که خودت باورت میشود که تنهایی و بیکس و محتاج !!!

پیمان هادی فرکوش
22nd November 2012, 11:12 PM
زیاد خوب نباش …

زیاد دم دست هم نباش …

زیاد که خوب باشی دل آدم ها را می زنی …

آدم ها این روزها عجیب به خوبی ، به شیرینی ، آلرژی پیدا کرده اند …

زیاد که باشی ، زیادی می شوی …

h.khakpour
23rd November 2012, 12:03 AM
روزگارا که چنین سخت به من میگیری
باخبر باش که پژمردن من آسان نیست...
گرچه دلگیرتر از دیروزم، گرچه فردایی غم انگیز مرا میخواند!
لیک باور دارم، دلخوشی ها کم نیست...
زندگی باید کرد...

Ehsan M
23rd November 2012, 12:14 AM
سـکوتِ ســـرد این روزها را مــگذار به حـــساب آرامــــش ... ؛
خیلـــی وقـــتها مرگ ، در ســکوت اتــفاق مـــیافـــتد ...






(https://www.facebook.com/shares/view?id=443012175748115)

Ehsan M
23rd November 2012, 12:15 AM
من به این فاصله عادت دارم،

به همه وسعت این دوری ها،

نه صدایت کردم،

نه شکایت کردم،

من به این قلب پُر از آدمک تو



به همه وسعت بی حد هوس های تو عادت دارم

نه نگاهت کردم،

نه شکایت کردم،












(https://www.facebook.com/shares/view?id=442755622440437)

Ehsan M
23rd November 2012, 12:16 AM
بعضـی هـا دستشـان « رو » میشـود؛
اما رویشـان کم نمیشــود…!

Ehsan M
23rd November 2012, 12:21 AM
http://uc-njavan.ir/images/jehpy41d3il8jzh7cg9.jpg

ساتین
23rd November 2012, 02:40 AM
دیــر کـــرده ای !!

عقــربــــه هــا گــیر کـرده انــــد

در گلــــوی ِ مـن

انگــــــار کــــه رد نمــیشـود

نه زمــــــان . . .

نه آبــــــ ِخـــــوش

H & A
23rd November 2012, 03:37 AM
هر كه يادش ياد ماست سرورو سالار ماست / ياد او درمان ما و جاي او در قلب ماست (http://www.roozeshadi.com/)

Ehsan M
23rd November 2012, 01:55 PM
http://uc-njavan.ir/images/gud2te6iq71hqbqxe8ye.jpg

سونای69
23rd November 2012, 05:49 PM
زَטּ ڪـہ باشے
هـَـمِـہ ے دیوآنِگے هاےِ عالـَم رآ بـَـلَدے .
مے تـَـوآنے زیرِ لــَـب تـَـرآنہ بِخوآنے وَ آشپـَـزے ڪُـنے .
مے تَوآنے جـِلـوےِ آینہ موهآیـَـت رآ شآنہ ڪُـنے وَ حِس ڪُـنے نِگآهَش رآ .
مے تَوآنے سآعَتہآ بہ اُمیدِ گِره خوردَטּ شآلـَـش دورِ گـَـردَنَش
بِبآفے وَ دَر هَر رَج بوسہ بِڪـآرے
بـَـرآےِ روزهآےِ مَبآدآ ڪـہ ڪِـنآرَش نیستے .
زَטּ ڪـہ بآشے
بآیَد صَبور بآشے ، مـُـدآرآ ڪُـنے وَ با هَمہ ےِ بـُـغض اَت لـَـبخَند بـِـزَنے .
زَטּ ڪـہ بآشے
هــِـزآر بآر هــَـم ڪـہ بِگویـَـد : " دوستـَـت دآرَد "
بــآزهــَـم خوآهے پـُـرسے : " دوستــَـم دآرے ؟؟؟ "
وَ تَہ دِلــَــت هــَـمیشہ خوآهــَـد لــَـرزید .

ساتین
23rd November 2012, 06:36 PM
کاش کودکـــی ام بـاز میـگشـت،
من دیگر تاب دردهای بزرگتر را ندارم.
کاش تمام غصه ام ترس از قهر کردن مادرم بود.
کاش . . .

چکامه91
24th November 2012, 11:25 AM
آدم ها لالت می کنند،
بعــد هـی می پرسنــد : چـــرا حرف نمی زنــی ؟!
ایـن خنــده دار تریــن نمایشنـــامـه ی دنیـــاست...!

چکامه91
24th November 2012, 11:28 AM
گاهی دلت میخواد
همه بغضهات از تو نگاهت خونده بشه !!!
وقتی که جسارت گفتن کلمه ی رو نداری ...
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری و یه جمله مثل ...
چیزی شده ؟؟؟
اونجاست که بغضتو با لیوان سکوتت سر میکشی
و با لبخند میگی : نه هیچی ....

toot farangi
24th November 2012, 11:43 AM
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم...
.
.
.
رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگرهم
نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم

ساتین
24th November 2012, 01:17 PM
کنارت هستند...

تا کی؟

تا وقتی که به تو احتـیاج دارند..

از پیشـت میروند یک روز...

کدام روز؟

وقتی کسی جایت آمد..

دوستت دارند...

تا چه موقع؟

تا موقعی که کسی دیگر را برای دوسـت داشـتن پیـدا کنـند..

میگویند عاشـقت هسـتند..

برای همیشه..! نه......

فقط تا وقتی که نوبت بـازی با تو تمام بشود..

و این است بازی باهـم بودن!!

چکامه91
24th November 2012, 11:50 PM
به حساب خیالبافی ام نگذار
اما ستاره ای دارم در تیره ترین شبها!!
.
.
..فقط خواستم بدانی که می شود دل خوش کرد
به چراغهای کوچک یک هواپیما!!

plarak12
25th November 2012, 05:33 PM
آن کودکی که در دل میدان امان نداشت

تاب گلوی خشک ورا آسمان نداشت

می خواست یک کلام بگوید که تشنه ام

اما هزار حیف که طفلی زبان نداشت

می خواست تا به اشک کند رفع تشنگی

یک قطره هم به چشم خود اشک روان نداشت

مادر همیشه مظهر امواج دردهاست

اینجا رباب هم به جز آه و فغان نداشت

دیدند با عبای رسول آمده حسین

حجت تمام تر به دل کاروان نداشت

موجی فرات می زد و لب روی لب علی

بی رحمی عیان که نیاز بیان نداشت

تحریک شد قلوب تمام سپاهیان

گفتند : شیرخواره که بر ما زیان نداشت...

یک تیر آمد و سه هدف را نشانه زد

جز طفل و قلب مادر و بابا نشان نداشت

با سرعتی که تیر به حلقوم او نشست

حتی برای بستن چشمش زمان نداشت

گیرم گره حسین ز قنداقه باز کرد

تا دست و پا زند ، تن اصغر که جان نداشت

پاشید خون او به سما و به ناله گفت :

ششماهه که نیاز به تیر و کمان نداشت...

شاعر : رضا رسول زاده

nafise khanom
25th November 2012, 07:08 PM
نمی دانم امروزباز دلم هوای نوشتن کرده است نوشتن از زیباترین لحظه زندگی.چند صباحی است که دل را معبد عشقت نهادم و از فراسوی فاصله ها نگاه مهربانت را بر خود خریدم روزگاری بود که تنهاییم را با مرغان آسمان تقسیم می نمودم و همراه با بارش باران دل تنهایم را نوازش می کردم تا اینکه نامت را شنیدم و همانا عشق بزرگت را با دنیای تنهاییم تعویض نمودم مهربانا اگر روزی یاد من در قلبت از بین رفت شکایتی ندارم زیرا یاد تو را با خود همراه دارم

saamaaneh
25th November 2012, 07:22 PM
دل نوشته یعنی چی؟

یعنی بنویسی دلت چی میگه؟

دلم زبونه نوشتن بلد نیس.

همیشه برام سوال بوده چرا خدا بعضی بنده هاشو خیلی دوس داره، خیلی هواشونو داره، خدا چی میشه 2 تا جوان دیشب سربنده عشقشون امام حسین رو ببندن به پیشونی، برن امامزاده مراسم شب شهادت آقامونو برگزار کنن، خیمه امام حسین رو برا فردا برپاکنن، بعد تو راه برگشت با یه تصادف زندگیشون تموم شه، آخه قضیه با این جا ختم نمیشه، خدا جون غسل دادنشون میشه سر اذان ظهر، خاک سپاریشون میشه سر ظهره روز عاشورا، خدا شام غریبانشون با شام غریبان سرور و آقامون یکی میشه، یا امام حسین امشب شب اول قبرشونه، خودت شفیع شون شو، آخه سنشون کمه، میترسن از شب اول قبر.

صبر، صبر، صبر، یکی این کلمه رو معنی کنه، من امروز پر از سوالم.
پدر یکی شون میگه برا بچه من گریه نکنید، امروز متعلق به آقاست.
اون یکی کمرش راست نمیشد، تازه فهمیدم میگن امام حسین کمرش خم شد، یعنی چی.

مادر چی ، این واژه رو هم برام معنی کنید!
مادری که تمام دلخوشی اش پسره بزرگش بود، تازه 5 روز فقط 5 روز از تولد 20 سالگی پسرش میگذشت، ای وای زبونم قاصره صحنه های امروز رو تعریف کنم.

مرگ ، زندگی، هزار تا کلمه تو ذهنم هس دوستان برام معنی کنید، فقط معنی کنید.

nafise khanom
25th November 2012, 08:01 PM
ارزش عمیق هر انسان به اندازه ی حرفهایی است که برای نگفتن دارد و سکوت متن ساده ایست که معمولاً اشتباه خوانده می شود

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد