ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دلنوشته ...



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 [15] 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28

maryam kia
19th September 2013, 03:04 AM
وقتی خسته ام

وقتی کلافم
وقتی دلتنگم
بشقاب ها را نمی شکنم
شیشه ها را نمی شکنم
غرورم را نمی شکنم

دلت را نمی شکنم
در این دل تنگی ها زورم به تنها چیزی که میرسد
این بغض لعنتی است …که میشکنم

Capitan Totti
19th September 2013, 03:09 AM
مست از شراب نوشین
جانا بیا و بنشین
یک شب به محفل من
ای شادی دل من
دور از لب خندان تو
می گریم از هجران تو
اشک غم و دامان من

دست من و دامان تو
در آتشم، وای، وای
روشنگر ویرانه کو؟
شمعم ولی پروانه کو؟
در سینه سوزد دل بی قرارم
صبری که خواهی، ندارم، ندارم
صبح امید ما، تویی تو

افسونگر دلها، تویی تو
عشق من و آرام جانم
تنها تویی، تنها تویی تو
دور از لب خندان تو
می گریم از هجران تو
اشک غم و دامان من
دست من و دامان تو

m@some
19th September 2013, 09:25 AM
http://adlet.ir/imgc/uploads/13460205384.jpg

گاهی فکر میکنم کار تو سخت تر از من است...

من یک دنیا دوستت دارم

و تو زیر بار این همه عشق قد خم نمیکنی.....!

m@some
19th September 2013, 09:30 AM
می بخشم کسانی را که هر چه خواستند

با من ،
با دلم ،
با احساسم کردند
و مرا در دور دست خودم تنها گذاردند و من امشب به پایان خودم نزدیکم ،
پروردگارا !!!
به من بیاموز در این فرصت حیاتم آهی نکشم
برای کسانی که دلم را شکستند

m@some
19th September 2013, 09:32 AM
تاریکی اتاقم شکسته می شود با نوری ضعیف …

لرزشی روی میز کنار تختم میفتد …

از این صدا متنفر بودم اما …

چشم هایم را میمالم …

new message …

تا لود شود آرزو می کنم … کاش تو باشی …

سکوت می کنم ، آرزوی بی جایی بود !!!

m@some
19th September 2013, 09:34 AM
دیدن عکست تمام سهم من است


از “تو “آن را هم جیره بندی کرده امتا مباداتوقعش زیاد شود!!دل است دیگر . . .ممکن است فردا خودت را از من بخواهد!!!


http://www.bipfa.net/i/attachments/1/1343177048800759_large.jpg

- - - به روز رسانی شده - - -

m@some
19th September 2013, 09:36 AM
تنهــــایــی یعـــنی:

ساعـــت هــا ســـَرت را روی میـــز بگـــذاری،

و بیـــن ایـــن همـــه آدمـــ کهــ کنـــارت هســـتند،

کســــی حـــتی نگـــوید: "چه مرگت است؟"

m@some
19th September 2013, 09:38 AM
زنـدگــی انـگــار
تـمــام ِ صـبــرش را بـخـشـیـده اسـت بـه مـن !!
هـرچــه مـن صـبــوری میکـنـم او بــا بـی صـبـری ِ تـمــام
هـول میزنــد
بـــرای ضـربــه بـعــد .... !
کـمـی خـسـتــگـی در کــن ، لـعـنـتـــی ...
خـیــالـت راحـت !!....
خـسـتـگــی ِ مــن
بـه ایـن زودی هــا دَر نـمـی شـود ...
http://upload.tehran98.com/images/syev6ck8gy66o9x4j1lr.jpg

m@some
19th September 2013, 09:50 AM
هی روزگار !
من به درک !
خودت خسته نشدی از دیدن تصویر
تکراریه درد کشیدن من ؟!

m@some
19th September 2013, 09:52 AM
زنـدگی زیباسـت

بــه زیبایی چشمهای پــف کرده

از گریــه های شبانــه...

بــه زیبایی بغــض نفس گیـر روزانــه....

بــه زیبایی قلب تکه تکه شده از

شکستنهای بیشمار....

بــه زیبایی نفسی کــه

از تنگی بالا نمیایــد...

بــه زیبایی تمام شدن تدریجی من....

آری

زنـدگی زیباست....

و زیباتر خواهـد شد....

چـــرا زنـدگی مـن اینقدر زیباسـت؟؟؟؟؟

m@some
19th September 2013, 10:05 AM
امشب یهو دلــــــــــــم کودتا کرد...


تو رو می خواســـــــــــت..
.
.
.
.
ســَـرَم رو کردم زیر ِ بالشت


آروم به دلـــــــــــم گفتم


خــــــــــفه شو....


دوره دموکراسی گذشته.... می زنم لهـــــــــت میکنم!!!!!!!!

zoh_reh
19th September 2013, 10:14 AM
برگ از درخت خسته میشه ،پاییز همه اش بهونه است
-------------------------


یادمان باشد همیشه:

ذره ای حقیقت پشت هر "فقط یه شوخی بود"

کمی کنجکاوی پشت "همینطوری پرسیدم"

قدری احساسات پشت "به من چه اصلا... "

مقداری خرد پشت "چه میدونم"

واندکی درد پشت "اشکال نداره" وجود دارد

zoh_reh
19th September 2013, 10:31 AM
ما از آن پاک دلانیم که ز کس کینه نداریم

یک شهر پر از دشمن و یک دوست نداریم

ما آن شاخه درختی که پر از میوه ایثار

هر کس سنگ زند باک نداریم

m@some
19th September 2013, 10:38 AM
همیشه نمی شود
زد به بی خیالی و گفت:
تنهـــــــــــا امده ام ٬ تنهـــــــا می روم...
یک وقت هایی
شاید حتی برای ساعتی یا دقیقه ای...
کم می اوری
دل واموندت یکیو میخواد...

m@some
19th September 2013, 10:40 AM
دلـم گـرفته است ...
نه اینـکه کسی کاری کرده باشد نه ...
من آنقدر آدم گریز شده ام
که کسی کارش به اطراف من هم نمی رسد..
دلم گرفتـه است که آنچه هستم را نمی فهمند ...
و آنچه هستند را میپذیرم ...
و دنیـا هم به رویش نمی آورد این تنـاقض را ...

http://yase62.persiangig.com/image/HBN/hbn.jpg

m@some
19th September 2013, 10:42 AM
راه ميروم مدام برميگردم پشت سرم را نگاه ميكنم!!!
ديوانه نيستم...
فقط خنجر از پشت خورده ام...

بانوی خیال
19th September 2013, 10:50 AM
یترسم از بعضی آدم ها




آدمهایی که امروز دوستت دارند
فردا بدون هیچ توضیحی رهایت می کنند
آدمهایی که امروز پای درددلت می نشینند
فردا بی رحمانه قضاوتت می کنند
آدمهایی که امروز لبخندشان را می بینی
فردا خشم و قهر و نامهربانیشان را
آدمهایی که امروز قدر شناس محبتت هستند
فردا طلبکار محبتت
آدمهایی که امروز با تعریف هایشان تو را به عرش می برند
فردا سخت به زمینت می زنند

بانوی خیال
19th September 2013, 10:52 AM
این روزها منخدای سکوت شده امخفقان گرفته ام تاآرامش اهالی دنیاخط خطی نشود...اینجا زمین استاینجا زمین است رسم آدمهایش عجیب استاینجا گم که میشویبجای اینکه دنبالت بگردندفراموشت میکنند.........

بانوی خیال
19th September 2013, 10:54 AM
دل اگر بســــــتی ،

محـــــــکم نبند!

مراقب باش گره کور نزنی...!




او میـــــــــــــــــــــــ رود!




آنوقت تو میمانی و یک گره کور...!!!

بانوی خیال
19th September 2013, 11:02 AM
دل تو اولین روز بهــــــــــار
دل من آخرین جمعه سال

و چه دورند و چه نزدیک به هم!!!!

سامان زارع
19th September 2013, 11:24 AM
من زخم های بی نظیری به تن دارم ،
اما "تو "مهربان ترینشان بودی ،
عمیق ترینشان،
عزیز ترینشان!
.بعد از تو آدم ها…
تنها خراشی بودند بر من
که هیچ کدامشان به پای تو نرسیدند!!!!!
.
" عشق من" …
خنجرت کولاک کرد…[nishkhand]

سامان زارع
19th September 2013, 11:45 AM
احساس سوختن به تماشا نمی شود*** اتش بگیر تا که بدانی چه میکشم[golrooz]

معمار حانیه
19th September 2013, 01:13 PM
http://s1.picofile.com/file/7198010428/madar.jpg


بدن انسان می تونه تا45 واحد درد رو تحمل کنه.




اما زمان تولد، یک زنتا 57 واحد درد رو احساس می کنه




این معادل شکسته شدنهمزمان 20 استخوانه!




مادرتون رو دوستداشته باشید

Almas Parsi
19th September 2013, 01:19 PM
http://t3.gstatic.com/images?q=tbn:ANd9GcRIg2iVLI8haxj2kq7E_B0rv-KGhD_bWfoNZ-IYoybFJ9T2-vTb




یه لیوان از تو اون کابینته بردار

+ خب .

- پرتش کن زمین .

+ خب .

- شکست؟

+ آره .

- حالا ازش عذر خواهی کن .

+ ببخشید لیوان. منظوری نداشتم .

- دوباره درست شد؟

+ نه ... !

- متوجه شدی؟؟

کاری نکنیم که بعدش پشیمون بشیم

بعضی پشیمونی ها قابل جبران نیست

Almas Parsi
19th September 2013, 01:21 PM
چقدر کوچکـند آنانکه
به خود مغرورند
چرا که نمی دانند بعد از بازی شطـــــــرنج
شاه و سرباز
همه در یک جعبه قرار میگیرند...!


http://uploadtak.com/images/t4687_311688_TuKQ2maH.jpg

Sa.n
19th September 2013, 01:27 PM
http://roroak.com/i/attachments/1/1366944459594274_large.jpg


http://uc-njavan.ir/images/wh8jwiet9q20jj48y88d.jpg

MILAD KHAN
19th September 2013, 02:08 PM
چیـزی نمیـخـواهَم جـز . . .

یـکــ اتــاقِ تـاریک

یـکـ مـوسیقـے بے کَلآم

یـکـ فنجـآن قهـوه بـه تَلخـی ِ زهـر !

وَ خـوآبـے بـه آرآمـے یـکــ مـَرگ هَمیشـگـے

امـیـر بـیـگـی
19th September 2013, 02:16 PM
http://uc-njavan.ir/images/el4utymzhfcvjhnktvg.jpg

Capitan Totti
19th September 2013, 03:18 PM
باز آ ببین در حیرتم بشکن سکوت خلوتم
چون لاله تنها ببین بر چهره داغ حسرتم
ای روی تو آیینه ام عشقت غم دیرینه ام
باز آ چو گل در این بهار سر را بنه بر سینه ام

Capitan Totti
19th September 2013, 11:29 PM
من بـه لبخندی ، از تـو خـرسندم مِهـر تو ای مه ، آرزومندم

بـــــر تـــــو پــابـنـــدم

خیز و با من ، در افق‌ها سفر کُن دلنوازی ، چون نسیم سحر کُن

Capitan Totti
19th September 2013, 11:40 PM
گوشه‌ی چشمی به ما کن
درد اسیــــــــــران دوا کـن
شمع سحرگه چون فشاند
قطـره‌ی اشکـی یاد ما کن
نالـه‌ی آتشیــن سـرکن ای دل

وز جدایی چـو نی شکوه‌ها کن
جانـم آمـد بر لـب ای گل
از نگاهی امشب ای گل
چاره‌ی عاشق بینوا کن

د‌ین و دل و جان و جهانم تویی تویی
آن‌کـه بـود فتنـه‌ی رویـــت منم منم
وان که بود شادی جانم تویی تویی
رحمتـی بـر خستـه جـانـی مبتـلا کن
چون بروید در بهاران لاله‌ای یاد ما کن

Sa.n
19th September 2013, 11:55 PM
http://www.funchi.ir/wp-content/uploads/2013/06/%D8%AF%D9%84-%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D9%87%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D9%84%D9%86%D8%B4%DB%8C%D9%86-7.jpg

shiny7
20th September 2013, 12:11 AM
این ماه نامزدی 2 تا از بهترین دوستام بوده....
هم خیلی خیلی خوشحالم که بلاخره سر و سامون گرفتن....
و هم خیلی غمگین که دیگه بیشتر از پیش سرشون شلوغ میشه و دوری ها هم قطعا بیشتر.....:((

shiny7
20th September 2013, 12:16 AM
می شه نوازشم کنی وقتی گرفته حالم
میشه ببندی بالمو آخه شکسته بالم
میفهمی چی میگم بهت میبینی خستگیمو
میشه بزارم پیش تو چند روزی زندگیمو؟
میشه بشینی پیشم و یه شعر برام بخونی؟
امشب یکم تنها شدم میشه پیشم بمونی؟
انگار یه بغضی تو گلوم داره شکسته میشه
اینجوریکه پلکای تو هی باز و بسته میشه
میشه نوازشم کنی وقتی گرفته حالم؟
میشه ببندی بالمو آخه شکسته بالم!


سیاوش قمیشی آهنگ نوازش

maryam kia
20th September 2013, 12:34 AM
چقدر به خــــودم دروغــــــکی می گفتم...


الان هر جا باشه واسم دلــــــ♥ــــــتنگه ...

Capitan Totti
20th September 2013, 02:03 AM
همه شب نالم چون نی
که غمی دارم، که غمی دارم
دل و جان بردی از ما
نشدی یارم نشدی یارم
با ما بودی بی ما رفتی

چو بوی گل به کجا رفتی؟
تنها ماندم تنها رفتی
چو کاروان رود، فغانم از زمین بر آسمان رود، دور از یارم، خون می بارم
فتادم از پا به ناتوانی، اسیر عشقم، چنان که دانی

رهایی از غم، نمی توانم، تو چاره ای کن، که می توانی
گر ز دل برآرم آهی
آتش از دلم ریزد
چون ستاره از مژگانم
اشک آتشین ریزد

دبستان
20th September 2013, 10:08 AM
بارالها.....


وقتی خسته از همه جا وهمه کس نا امیدانه به تو پناه آوردم از آدمهای دور وبرم دلم گرفت
وقتی دنیا غمهایش را بهم ارزونی کرد توبه قلبم آرامش دادی
تو با حضورت به خنده هایم هدف دادی پس............

پروردگار مهربانم..ای خوبترین خوبها .....

امروز را که جمعه است با یاد توومهربانی هایت آغاز میکنم



روزی راشروع میکنم که میدانی همه نعمت هایت را به من ارزانی خواهی کرد


شادی ..زیبایی...موفقیت ..مهربانی..


واز همه مهمتر سلامتی دل شاد تنی سالم ولبخندیبر لب در کنار عزیزانم به زندگی لبخند خواهیم زد
سلامتی را برای همه از تو تمنا میکنم به امید تو یکتای بی همتا

سروه74
20th September 2013, 11:50 AM
عجیـب دلـم بـچگـی مـی خواهـد …
"خستـه ام"
فـقط یـک قـلم لطـفاً …
می خواهـم خـودم را خط خـطی کنـم!

سونای
20th September 2013, 04:52 PM
دروغ چرا ...
درونم غوغاست ، ساده میشکنم !!!
با یک تلنگر کوچک ، این گونه نبودم ...
" شدم "

h.khakpour
20th September 2013, 05:41 PM
خدایا راهی نمی بینم، آینده پنهان است. اما ترسی ندارم! 
همین کافیست که تو "راه" را می بینی و من تو را..

Helena.M
20th September 2013, 07:13 PM
خیلی دلم گرفته......[gerye][gerye][gerye][gerye]

اومدم خوابگاه اماهنوز دوستام نیومدن........

ناراحتم..........sh_omomi37sh_omomi37sh_omo mi37sh_omomi37

حوصله ام سررفته.....

sr hesabi
20th September 2013, 11:18 PM
تو و خاک گلدون با هم قوم وخویشین
من و باد و بارون با هم رفیق صمیمیم
از این برکه باید یه دریا بسازیم
یه دریا به عمق یه عشق قدیمی
دوست داشتم با تمام وجودم
عزیزم هنوزم تو رو دوست دارم
الهی همیشه کنارتو باشم
الهی همیشه بمونی کنارم

حسین صفا
آهنگ دوست داشتم
محسن چاووشی

سونای
20th September 2013, 11:29 PM
اینروزا همش به همه سر میزنم! کنارشونم اما بازم دلم تنگ میشه......sh_dokhtar15

بحث
20th September 2013, 11:31 PM
اینروزا همش به همه سر میزنم! کنارشونم اما بازم دلم تنگ میشه......sh_dokhtar15
آخی میدونی چرا چون بمن سر نمیزنی بلا[nishkhand]

سونای
20th September 2013, 11:34 PM
آخی میدونی چرا چون بمن سر نمیزنی بلا[nishkhand]



ای جانم! عزیزم!!![nishkhand]
بشما هم سر زدم خانومی! ولی راست میگی دوروز پیش بود!!![esteghbal][esteghbal][esteghbal][esteghbal][esteghbal]
[alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand]

بحث
20th September 2013, 11:37 PM
ای جانم! عزیزم!!![nishkhand]
بشما هم سر زدم خانومی! ولی راست میگی دوروز پیش بود!!![esteghbal][esteghbal][esteghbal][esteghbal][esteghbal]
[alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand][alaghemand]
آره یه وختایی سر بزن تضمینیه پروف من هرچی غم وغصه هس میزداید[nishkhand]جدا من ارادتمندم چه سر بزنی وقابل بدونی چه سر نزنی رفیق گل[golrooz]

sr hesabi
20th September 2013, 11:42 PM
ﺁﻧﮑﻪ ﺑﺎﻭﺭﺕ ﺩﺍﺭﺩ ﯾﮏ ﻗﺪﻡ ﺟﻠﻮ ﺗﺮ ﺍﺯ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﺩ !!!

ﮔﻮﺗﻪ



- - - به روز رسانی شده - - -


گرگ همان گرگ است ٫

شغال همان شغال ٫

بین این همه حقیقت ...

تنها آدم است که آدم نیست !

sr hesabi
20th September 2013, 11:44 PM
دمش گــرم؛

بـاران را مـی گویم..

بـه شانه ام زد و گفت : خسته شدی!! امروز را استراحت کن ...

من بجایت می بارم ...!

sr hesabi
20th September 2013, 11:46 PM
آدمی اگر پیامبر هم باشد از زبان مردم آسوده نیست، زیرا:

اگر بسیار کار کند، میگویند احمق است !


اگر کم کار کند، میگویند تنبل است !


اگر بخشش کند، میگویند افراط میکند !


اگر جمع گرا باشد، میگویند بخیل است !


اگر ساکت و خاموش باشد، میگویند لال است !


اگر زبان آوری کند، میگویند وراج و پر گوست !


اگر روزه برآرد و شبها نماز بخواند، میگویند ریا کار است !


و اگر نکند، میگویند کافر است و بی دین !


لذا نباید بر حمد و ثنای مردم اعتنا کرد


و جز از خداوند نباید از کسی ترسید.


پس آنچه باشید که دوست دارید.


شاد باشید، مهم نیست این شادی چگونه قضاوت شود.

sr hesabi
20th September 2013, 11:48 PM
گه ملحد و گه دهری و کافر باشد


گه دشمن خلق و فتنه پرور باشد


باید بچشد عذاب تنهایی را


مردی که ز عصر خود فراتر باشد.



رباعی دکتر شفیعی کدکنی در مورد صادق هدایت

sr hesabi
20th September 2013, 11:50 PM
عده ای را خـــر می کنند تا کاری رو انجام دهند و عده ای رو شـــــیر ...!!


مواظب باشید "حــــیوان صفت" نشوید ...!!

بازنــده ، بازنــده ست ... چه درنـــده چه چـرنـــده!!!

sr hesabi
20th September 2013, 11:54 PM
الان میدونی وضعیتم مثل چیه
مثل سنگی که پرتاب شدم به طرف شیشه
اگه به شیشه بخورم،شیشه خورد میشه
اگه به شیشه نخورم،میافتم زمین و خودم تیکه تیکه میشم

رضوس
21st September 2013, 12:12 AM
تو شاهکار خالقي تحقير را باور نکن... بر روي بام زندگي هرچيز ميخواهي بکش.... زيبا و زشتش پاي توست؛.....تقدير راباور نکن.... تصوير اگر زيبا نبود نقاش خوبي نيستي .... از نو دوباره رسم کن؛ ...... تصوير را باور نکن.... خالق تو را شاد آفريدآزاد آزاد آفريد؛ ..... پرواز کن تا آرزو.... زنجير را باور نکن!

sr hesabi
21st September 2013, 12:21 AM
انسانم !

ساکت ، چون درخت سیب !

گسترده ، چون مزرعه ی یونجه !

و بارور ، چون خوشه ی بلوط !

به جز خداوند ،

چه کسی شایسته ی پرستش من خواهد بود ؟!

حسین پناهی

*FATIMA*
21st September 2013, 01:59 AM
گاهى وقت ها صداقت باعث ميشه
اعتمادها رو به خودت جلب كنى

kahrupay
21st September 2013, 02:07 AM
سخت است آسمان را خواستن ولی
در زندگی ثانیه هایی هست که آسمان را در حال التماس می بینی...

kahrupay
21st September 2013, 02:10 AM
خواستن انگار از خاستن پیشی می گیرد
ولی
گاهی
خواستن از خاستن دشوار تر است

maryam kia
21st September 2013, 02:41 AM
این روزا باید دشمناتو فراموش کنی …
تنها کسی که می تونه تو رو به خاک سیاه بشونه
یک دوست کاملاً مورد اعتماده . . .

m@some
21st September 2013, 09:16 AM
http://static.cloob.com//public/user_data/gen_thumb/n-13-06-25/e78b23326ebeee91dadcf7c326133b10-425

m@some
21st September 2013, 09:17 AM
http://static.cloob.com//public/user_data/gen_thumb/n-13-07-10/390fafde9e440bf64ca0eadb957ae57d-425

m@some
21st September 2013, 09:23 AM
http://static.cloob.com//public/user_data/gen_thumb/n-13-07-9/95b786655adabaf0c47aacef59ab0932-425

m@some
21st September 2013, 09:28 AM
برای تــــــو

برای چشم هایــت

برای مـــن

برای درد هایـــم

برای مــا

برای این همه تنـــهایی

ای کــــاش خـــــدا کاری کـــند…

m@some
21st September 2013, 09:29 AM
بعضی حرفا رو نمیشه گفت...

باید خورد...ولی بعضی حرفا رو، نه می شه گفت...

نه میشه خورد...

می مونه سر دل
میشه دل تنگی......

میشه بغض

میشه سکوت

میشه همون وقتی که خودتم نمیدونی چه مرگته......

m@some
21st September 2013, 09:39 AM
http://upcity.ir/images2/93109874333547998075.jpg

m@some
21st September 2013, 09:41 AM
http://upcity.ir/images2/05852464907012731085.jpg

m@some
21st September 2013, 09:47 AM
گـاهــﮯ نـدانـسـتـﮧ از یــک نـفـر بـتـﮯ درســت مــیـکـنـﮯ
آنــقـدر بـزرگ کـﮧ از دســت ابـراهـیـم نـیـز کــارـﮯ بـر نـمـﮯ آیـد

m@some
21st September 2013, 09:49 AM
مهربانيت را به دستي ببخش ؛ که مي داني با او خواهي ماند ....
وگرنه حسرتي مي گذاري بر دلي که دوستت دارد ... !!!

m@some
21st September 2013, 09:53 AM
گاهــی باید نباشــی ... تا بفهمــی نبودنت واسه کی مهمه ...

؟! اونوقته که میفهمی بایــد همیشه با کی باشی ....

m@some
21st September 2013, 09:54 AM
برای خیانت ،هــــزار راه هــســــت اما هـیــچ کــــدام

به انـــدازه تــــظـــاهـــربه دوست داشتن کــثـیــف نـیـســـت ...

m@some
21st September 2013, 09:58 AM
این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش !همین بس که :نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند.

- - - به روز رسانی شده - - -


از دنیـــای ِ واقــعـی و نــامــردیــاش ! پنــــاه آوردیــــم بــه دنیــای ِ مـجــازی !

غــافـل از این کــه ، آســمون ، هـــمون آسـمونــه ...

m@some
21st September 2013, 10:01 AM
این روزهــــایم به تظاهر می گذرد...
تظاهر به بی تفاوتی،
تظاهر به بی خیـــــالی،
به شادی،
به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست...
اما . . .
چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش

m@some
21st September 2013, 10:02 AM
می گوید: کلمات گـــــــــــاهی بار معنایی خود را از دست می دهند ...این روزها " دوستـــــت دارم " ها دیگر قلــــــب کســـی را به تپش وا نمیدارد !و گونه کسی را سرخ نمیکند !

zoh_reh
21st September 2013, 10:13 AM
هر صبح خورشید فریاد می زند:

آهاااااااااای آدما کتاب زندگی چاپ دوم نداره !!

پس تا میتوانید عاشقانه و با محبت زندگی کنید...

Almas Parsi
21st September 2013, 10:57 AM
بیشتر مردم خودخواه و خودپرستند، تو اما آنها را ببخش.


اگر صمیمی و مهربان باشی، تو را به انگیزه های دیگر متهم می کنند،

تو اما صمیمی و مهربان بمان.


اگر شریف و صادق باشی فریبت می دهند، تو اما هنوز هم شریف و صادق بمان.


آنچه سالها ساخته ای را یکشبه ویران می کنند، تو اما باز هم بیافرین و بساز.


هر چه امروز خوبی کنی، فردا فراموش می کنند، تو اما همواره خوبی کن.


اگر بهترین پاره های جانت را به جهان ببخشی، هرگز کافی نیفتد، تو اما بهترین پاره های جانت را

ببخش ...

اینست حقیقت آرمانهای یک زندگی. زیرا فقط همین است که به جا می ماند!

farhad_jomand
21st September 2013, 11:31 AM
واقعا جالبه خیلی جالبه احسن وصد باریک الله اره امروزه دنیا ورسم این طوری شده تا پول داری رفیقتم رفیق بند کیفتم[khande][golrooz]

M@hdi42
21st September 2013, 05:14 PM
تنها برخی از آدمها


باران را احساس می کنند …


بقیه فقط خیس می شوند

M@hdi42
21st September 2013, 05:17 PM
این روزها


بیشتر از هر زمانی


دوست دارم خودم باشم !!


دیگر نه حرص بدست آوردن را دارم


و نه هراس از دست دادن را .....


هرکس مرا میخواهد بخاطر خودم بخواهد


دلم هوای خودم را کرده است ...


همین...

سروه74
21st September 2013, 05:18 PM
این روزها که همه چیز گران شده است
دیگر کسی خریدار حرف هایم نیست
همه چیز گران شده
قلب ها گران تر از همه
سیری چند دل می فروشی؟
یا که بهای قلب شکسته چقدر است؟

- - - به روز رسانی شده - - -

این روزها که همه چیز گران شده است
دیگر کسی خریدار حرف هایم نیست
همه چیز گران شده
قلب ها گران تر از همه
سیری چند دل می فروشی؟
یا که بهای قلب شکسته چقدر است؟

M@hdi42
21st September 2013, 05:19 PM
آهسته بیا


چیزی هم ننویس


نظر هم نگذار


همان که بخوانی بس است


من به بی محلی آدمها عادت دارم

M@hdi42
21st September 2013, 05:21 PM
لبخندی که در چهره ام می بینی معنایش


این نیست که زندگی ام بی نقص است،


بلکه قدردان داشته هایم هستم


و از خدا بخاطر نعمتهایش


سپاسگذارم

سروه74
21st September 2013, 05:23 PM
زندگی میکنم به شیوه خودتم . . .
با قوانین خودم . . . !
با باورها و ایمان قلبی خودم . . .
مردم دلشان می خواهد موضوعی برای گفتگو داشته باشند . . .
برایشان فرقی نمی کند چگونه هستی !
هر جور که باشی ، حرفی برای گفتن دارند . . . !

- - - به روز رسانی شده - - -



شکر که خدا هست و او جبران تمام دلتنگی ها و مرهم تمام زخمهاست

هر وقت دلت خواست

مهمانش کن در بهترین جایی که او می پسندد

در قلبت و به دستان خالی ات نگاه نکن

تو فقط خانه ی دلت را برایش نگهدار ، اسباب پذیرایی با اوست . . .

سروه74
21st September 2013, 05:25 PM
اگر بدانید مردم چقدر به ندرت فکر می کنند
هیچ گاه ازینکه درباره ی شما چه فکر می کنند
نگران نمی شوید.

سروه74
21st September 2013, 05:27 PM
انتظارت چه زیباست


وقتی که لبه جاده ی دل تنگی ایستادمو

تو با شاخه گلی از بهانه های عاشقانه می آیی …

zoh_reh
21st September 2013, 07:30 PM
تابستان در پایان است.
نکند مهر تو با تقویم است

من ز تقویم دلت با خبرم
همه ماهش مهر است

همه روزش احساس
زنده باشی ای دوست

شادیت افزون باد....
مهر تو پیشاپیش مبارک

zoh_reh
21st September 2013, 07:33 PM
چرخ گردون چه بخندد چه نخندد تو بخند
مشکلی گر تو را ،راه ببند تو بخند،
غصه ها فانی و باقی،همه زنجیر به هم،
گر دلت از ستم و غصه برنجد تو بخند

Capitan Totti
21st September 2013, 07:43 PM
شهاب زود گذر...
شهاب زود گذر لحظه های بوالهوسی است...
ستاره ای که بخندد...
ستاره ای که بخندد به شام تارم تویی...

*nura*
21st September 2013, 09:25 PM
اگر ماه بودم

به هرجا که بودم
سراغ تورا از خدا می گرفتم...

وگر سنگ بودم
به هرجا که بودی

سر رهگذار تو جا می گرفتم...
اگر ماه بودی
به صد ناز شاید
شبی بر لب بام من می نشستی...
وگر سنگ بودی
به هرجا که بودم
مرا می شکستی... مرا می شکستی...

تداعی
21st September 2013, 10:58 PM
انسان‌ها به شيوه هنديان بر زمين راه مى‌روندبا يک سبد در جلو و يک سبد در پشتدر سبد جلو، صفات نيک خود را مى‌گذاريمدر سبد پشتي، عيب‌هاى خود را نگه مى‌داريمبه همين دليل در زندگى، چشمانمان فقط صفات نيک خودمان را مى‌بيند وعيوب همسفرى که جلوى ما حرکت مى‌کندبدين گونه است که درباره خود بهتر از او داورى مى‌کنيم،غافل از آن که نفر پشت سرى ما هم به همين شيوه درباره ما مى‌انديشد

پائولو کوئيلو

تداعی
21st September 2013, 11:02 PM
بدان كه قلبت كوچك است پس نمیتوانی تقسیمش كنی
هرگاه خواستی آنرا ببخشی با تمام وجودت ببخش كه كوچكیش جبران شود
هیچگاه عشق را با محبت، دلسوزی، ترحم و دوست داشتن یكی ندان
همه اینها اجزاء كوچكتر عشق هستند نه خود عشق
همیشه با خدا درد دل كن نه با خلق خدا و فقط به یگانه عالم توكل كن
آنگاه می بینی كه چگونه قبل از اینكه خودت دست به كار شوی، كارها به خوبی پیش می روند

fly in the sky
21st September 2013, 11:03 PM
این روزها دلم از همه بیشتر برای خودم تنگ میشود...!
برای خودی که هنوز رویا میپروراند، برای خودی که خسته است اما دوام می آورد...!
این روزها دلم بیشتر برای دلم میسوزد، برای همه داتنگی هایش...

fly in the sky
21st September 2013, 11:06 PM
هان مشو نومید چون واقف نی از سر غیب / باشد اندر پرده بازی های پنهان،غم مخور...

تداعی
21st September 2013, 11:13 PM
برای درک آغوشم،شروع کن، یک قدم با توتمام گامهای مانده اش با من
منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست می دارم
تو بگشا گوش دل،
پروردگارت با تو می گوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را، آشتی کن با خدای خودت
غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیزا،
من خدایی خوب میدانم تو دعوت کن مرا با خود به اشکی . یا خدایی،
میهمانم کن که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را. بجو مارا، تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که وصل عاشق و معشوق هم،
آهسته میگویم، خدایی، عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم.
تویی والاترین مهمان دنیایم.
که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت
وقتی تو را من آفریدم، بر خودم احسنت میگفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟هزاران توبه ات را گرچه بشکستی،
ببینم من تورا از درگهم راندم؟که میترساندنت از من؟
رها کن آن خدای دور
آن نامهربان معبود،
آن مخلوق خود را.
این منم پروردگار مهربانت. خالقت.
اینک صدایم کن مرا با قطره اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را.
با زبان بسته ات کاری ندارم لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام.
آیا حاجتی داری؟بگو،
جزمن کس دیگر نمی فهمد.
به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن ، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را نوربگیرد
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با توتمام گامهای مانده اش با من تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو میگوید ترا در بیکران دنیای تنهایان، رهایت من نخواهم کرد
سهراب سپهری

maryam kia
22nd September 2013, 02:52 AM
https://scontent-b-iad.xx.fbcdn.net/hphotos-ash3/p480x480/1231371_1433337380225465_1166037972_n.jpg

امـیـر بـیـگـی
22nd September 2013, 02:54 AM
هــــــــــی دنیا اگه مردی چرا اسمت اسم دختراست؟

aynaz.t
22nd September 2013, 11:40 AM
موجهای خروشان دریا
اینجا ناخدا خواهی شد
در دریای
متلاطم
اما
میدانی
در دریای ارام هرگز
دریانورد نخواهی شد
این هست
رسم زندگی
ناخدا
حواست کجاست
زندگی هم مثل دریاست
اگر خروشان نبود
هرگز ناخدای
قهار زندگیت نمیشدی

aynaz.t
22nd September 2013, 11:49 AM
فضای مجازی واســـه بعضــــیا مثل بهشت زهراست...

واسه سر زدن به اونی که دوستش دارن...

ولی دیگه ندارنش...!

برای آروم کردن دل خودشون میرن توی پروفایلش...

با یه دنیا حسرت و خاطره فقط سکوت میکنن

و کامنت دوستای تازشو میخونن

h.khakpour
22nd September 2013, 01:42 PM
این روزا دارم یاد می گیرم به فکرم یاد بدم به چی فکر کنه
فکر نمی کردم یه روزی بتونم به فکرم یاد بدم به چی فکرکنه

مه دوست
22nd September 2013, 02:44 PM
هــــــــــی دنیا اگه مردی چرا اسمت اسم دختراست؟

خب جهان صداش کن تا ببینیم چه اتفاقی می افته[bihes]

امـیـر بـیـگـی
22nd September 2013, 02:49 PM
خب جهان صداش کن تا ببینیم چه اتفاقی می افته[bihes]

ببینید جهان فامیلشه مثل امید جهان
که میشه دنیا جهان

مه دوست
22nd September 2013, 02:53 PM
ببینید جهان فامیلشه مثل امید جهان
که میشه دنیا جهان

مرسی باحال گفتین...[khande][khande]
پس خودش رو ول کنید،چون هنوز بچه است؛ برید یقه ی باباش رو بگیرید[khanderiz]

سونای
22nd September 2013, 02:55 PM
برای درک آغوشم،شروع کن، یک قدم با توتمام گامهای مانده اش با من
منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست می دارم
تو بگشا گوش دل،
پروردگارت با تو می گوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را، آشتی کن با خدای خودت
غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیزا،
من خدایی خوب میدانم تو دعوت کن مرا با خود به اشکی . یا خدایی،
میهمانم کن که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را. بجو مارا، تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که وصل عاشق و معشوق هم،
آهسته میگویم، خدایی، عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم.
تویی والاترین مهمان دنیایم.
که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت
وقتی تو را من آفریدم، بر خودم احسنت میگفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟هزاران توبه ات را گرچه بشکستی،
ببینم من تورا از درگهم راندم؟که میترساندنت از من؟
رها کن آن خدای دور
آن نامهربان معبود،
آن مخلوق خود را.
این منم پروردگار مهربانت. خالقت.
اینک صدایم کن مرا با قطره اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را.
با زبان بسته ات کاری ندارم لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام.
آیا حاجتی داری؟بگو،
جزمن کس دیگر نمی فهمد.
به نجوایی صدایم کن. بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن ، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را نوربگیرد
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با توتمام گامهای مانده اش با من تو بگشا گوش دل، پروردگارت با تو میگوید ترا در بیکران دنیای تنهایان، رهایت من نخواهم کرد
سهراب سپهری




عزیزم این برا سهراب سپهری هست؟؟؟[negaran]

این روزا شعرای "کیوان شاهبداغی" و "سهراب سپهری" خیلی قاطی شده....
آقای شاهبداغی در مراحل نهایی چاپ کتابشون هستن ... امیدوارم هرچه زودتر چاپ بشه.....[negaran] من که گیج شدم!!!!!!![nadanestan]
اما این نوع شعرا برا شاهبداغی هست!!!![negaran]
[golrooz]

Capitan Totti
23rd September 2013, 12:59 AM
با آن که همچون اشک غم بر خاک ره افتاده ام من
با آنکه هر شب ناله ها چون مرغ شب سر داده ام من

در سر ندارم هوسی، چشمی ندارم به کسی، آزاده ام من
با آن که از بی حاصلی سر در گریبانم چو گل

شادم که از روشن دلی پاکیزه دامانم چو گل
خندان لب و خونین جگر مانند جام باده ام آزاده ام من

maryam kia
23rd September 2013, 02:08 AM
فقط غروب جمعه نیست که دلگیر است ؛کافیست دلت ،گیــــــــر باشد ...!

m@some
23rd September 2013, 10:43 AM
http://uploadtak.com/images/d859_1_2.jpg (http://www.google.com/url?sa=i&rct=j&q=&esrc=s&frm=1&source=images&cd=&cad=rja&docid=0v1BOGIjL5jffM&tbnid=MNB7jmMxyVzgMM:&ved=0CAUQjRw&url=http%3A%2F%2Fgolhayesheypoori.blogfa.com%2F&ei=4OI_UpmDLYrP0AX9uYCAAw&psig=AFQjCNG2TdpfZhKhfkrCJZVqa-GBNJ745A&ust=1380004249374110)

m@some
23rd September 2013, 10:51 AM
http://www.pixnaz.info/user_files/image/image3/0.919080001369315113_pixnaz_ir.jpg (http://www.google.com/url?sa=i&rct=j&q=&esrc=s&frm=1&source=images&cd=&cad=rja&docid=wXlVjObS8OuDzM&tbnid=tYUKzqh1YNB27M:&ved=0CAUQjRw&url=http%3A%2F%2Fwww.pixnaz.info%2Fnews_detail_536 .html&ei=yuQ_UrPVFYiu0QWM0YGIBQ&psig=AFQjCNG2TdpfZhKhfkrCJZVqa-GBNJ745A&ust=1380004249374110)

m@some
23rd September 2013, 10:52 AM
گاهی
عمیقا مایلم ماهی باشم !
ماهی حافظه اش هشت ثانیه است
بی هیچ
خاطره ای

m@some
23rd September 2013, 11:52 AM
کارمـــان به جایــی رســـیده که طـــوری بایـــد دلتنـــگ شـــویم
که به کســـی بـــرنخـــورد ..!!

بانوی خیال
23rd September 2013, 01:00 PM
باد پدر بزرگ و برگ را با هم برد
تا هيزم اين پائيز بيشتر روي دوشمان سنگيني كند
پدر بزرگ نمرد
پدر بزرگ رفت تا يك درس ديگر از زندگي به ما بياموزد
او شعر گفت, قصه گفت, خاطره شد و ياد داد
باد ما را هم خواهد برد
پانزدهمین سالگرد پدربزرگمه[negaran]

m@some
23rd September 2013, 01:05 PM
http://static.cloob.com//public/user_data/gen_thumb/n-13-06-25/e78b23326ebeee91dadcf7c326133b10-425

m@some
23rd September 2013, 01:06 PM
باران بهانه ای است برای من که تو زیر چتر من تا ته کوچه
بیایی،کاش نه بارانی بند می امد نه کوچه پایانی داشت.........

m@some
23rd September 2013, 01:10 PM
می شنوی ؟ دیگر صدای نفسم نمی آید ، به دار کشیده مرا بغض نبودنت !

.
تو که نباشی با چتر هم که قدم میزنم ، گونه هایم خیس میشود …

کاش میشد یک لحظه جایمان را با هم عوض کنیم شاید تو میفهمیدی چقدر بی انصافی و من می فهمیدم چرا ؟

m@some
23rd September 2013, 01:14 PM
گفتی قیدت را بزنم اما ندانستی که دوست داشتن من از اول هم بی قید و شرط بود !

کار سختی پیش رو دارم : بعد از رفتنت باید زنده بمانم

خسته که می شوم ، سرم را میان دستهایم می گیرم و آنقدر تکرارت می کنم که بالا بیاورم !
من انتقام زجرِ تمام لحظه های بی تو بودن را بالاخره از “خودم” خواهم گرفت …

m@some
23rd September 2013, 01:16 PM
دلم میسوزدکه دلتنگی هایم وغم هایم کاری کرده
که سهم من ازخلوتم باخدافقط یک التماس باشد...!
خدایااگرمن یک قدم رفتم عقب؟؟؟
تورابه خداتونرو...


- - - به روز رسانی شده - - -



آدمهاآنقدردورم زدند...!که بعیدنیست یکی ازهمین روزهامیدانی رابنامم کنند.!!!

m@some
23rd September 2013, 01:18 PM
روزگار مخندکمی حرمت نگه دار...مگرنمی بینی سیاه پوش آرزوهایم شده ام...!!!

m@some
23rd September 2013, 01:19 PM
روزهاست باخودمی اندیشم...

اگرکاری که عشق با من کردباتو میکرد چندروزدوام می آوردی؟؟؟...!!!

m@some
23rd September 2013, 01:20 PM
قصه نیست حقیقت است...
که سربه زانو گرفته
وهنوزباورنکرده
رفتنش را...

maryam kia
23rd September 2013, 11:29 PM
كــودكـي كـه مـيدانـسـت







دسـتان پـيـنـه بــسـتـه پـدرش و






گــريـه مـادرش از فـقـر اسـت






چـطـور در مـدرسـه بـنـويسـد






عـلم بـهـتر اسـت از ثـروت؟

maryam kia
23rd September 2013, 11:35 PM
براي بعضي درد ها نه ميتوان گريه كرد



نه مي توان فرياد زد




براي بعضي درد ها فقط مي توان




نگاه كرد و بي صدا شكست






همين

Capitan Totti
23rd September 2013, 11:44 PM
بیماااار خنده های تو ام...
بیـــــشتر بخند
بیــــــشتر بخند...
خورشید آرزوی منی...
گرم تر بتااااب
گرم تر بتااااب
گرم تر بتااااب
گرم تر بتااااب

maryam kia
23rd September 2013, 11:55 PM
خیلی ها مترسک رو دوست ندارن چون پرنده ها رو می ترسونن.ولی من http://www.bunte-gifs.de/gifs/mini/mini40.gifدوستش دارم چون تنهایی رو درک میکنهhttp://www.bunte-gifs.de/gifs/mini/mini40.gif

maryam kia
24th September 2013, 12:01 AM
جواب یه حرفایی:
“فقط نفس عمیـــــــــــــقه
همین[bihes]

سونای69
24th September 2013, 12:25 AM
پيش از آنکه آخرين نفس را برآرم
پيش از آنکه پرده فرو افتد
پيش از پژمردن آخرين گل
برآنم که زندگي کنم
بر آنم که عشق بورزم
برآنم که باشم .

در اين جهان ظلماني
در اين روزگار سرشار از فجايع
در اين دنياي پر از کينه
نزد کساني که نيازمند منند
کساني که نيازمند ايشانم
کساني که ستايش انگيزند
تا دريابم
شگفتي کنم
بازشناسم
که ام
که مي توانم باشم
که مي خواهم باشم.

تا روزها بي ثمر نماند
ساعت ها جان يابد
و لحظه ها گرانبار شود

هنگامي که مي خندم
هنگامي که مي گريم
هنگامي که لب فرو مي بندم .

در سفرم به سوي تو
به سوي خود
به سوي حقيقت
که راهي است ناشناخته
پرخار
نا هموار
راهي که باري
در آن گام مي گذارم
در آن گام نهاده ام
وسربازگشت ندارم.

بي آنکه ديده باشم شکوفائي گل ها را
بي آنکه شنيده باشم خروش رودها را
بي آنکه به شگفت درآيم از زيبائي حيات .

آنگاه مرگ مي تواند فراز آيد
آنگاه مي توانم به راه افتم
آنگاه مي توانم بگويم
که زندگي کرده ام .

احمد شاملو

Capitan Totti
24th September 2013, 02:05 AM
با تو مرا سوختن اندر عذاب
به که شدن با دگری در بهشت

بوی پیاز از دهن خوب روی
نغز تر آید که گل از دست زشت

"VICTOR"
24th September 2013, 08:34 AM
زاهدا من که خراباتی و مستم به تو چه

ساغر و باده بُوَد بر سر دستم به تو چه ، به تو چه

تو اګر ګوشه ی محراب نشستی صنمی ګفت چرا ؟ صنمی ګفت چرا ؟

من اګر ګوشه ی میخانه نشستم به تو چه

آتش دوزخ اګر قصد تو و من بکند

تو که خشکی چه به من ؟

من که تر هستم به تو چه ؟!


زیاد اعتنا به معناش نکنید ، دلم خواست بنویسم [nishkhand][nadidan]

بانوی خیال
24th September 2013, 09:41 AM
شرم می کنمبا ترازوی کودک گرسنه ای که در پیاده رو نشسته استوزن سیری ام را بکشم

بانوی خیال
24th September 2013, 09:44 AM
کبریتـهای سـوخته هـمـ ،
روزی درختـ های شـادابی بـوده اند!
مثل مـا ،
که روزگـاری می خنـدیدیـمـ
قبـل از اینـکه عـشق (http://3ali3.com/category/%d9%be%db%8c%d8%a7%d9%85%da%a9-%d8%b9%d8%a7%d8%b4%d9%82%d8%a7%d9%86%d9%87-%d9%88-%d8%af%d9%84%d8%a8%d8%b1%db%8c/) روشنـمان کنـد

بانوی خیال
24th September 2013, 09:47 AM
بیا یک خط زیر قانون خط های موازی بنویسیم :
“دو خط موازی هیچوقت به هم نمی رسند اما این دلیل نمی شود همدیگر را دوست نداشته باشند”

بانوی خیال
24th September 2013, 09:50 AM
داروخانه هـم می داند کـه ما زخـم هایمان "زیاد" است کـه... بقیـه پولمان را چسب زخـم می دهد !…

بانوی خیال
24th September 2013, 09:59 AM
نه بهار با هیچ اردیبهشتینه تابستان با هیچ شهریوریونه زمستان با هیچ اسفندیاندازه پاییز به مذاق خیابانها خوش نیامدپـائیز مــهری داشـت کـه بـــَر دل هـر خیـابان مـی نشست . . ..

m@some
24th September 2013, 01:15 PM
سالـهـاســت کــــه کـفـه تــرازویــــم


تــعادل نــــدارد



دســــت ِ خـــالـی...



دل ِ پــُــــر...


- - - به روز رسانی شده - - -

m@some
24th September 2013, 01:16 PM
http://www.upload9.ir/images/nn7vyb6nmh2eefzparji.jpg


ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﺍﺯ ﮐﺠﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻡ؟؟


آن جایی که وسط خنده هایم بغض


ﻣﯽ ﮐﻨﻢ!!!

m@some
24th September 2013, 01:19 PM
دلم
یک کاسه نور می خواهد
یک جام هوای تازه
یک قرص نان محبت
برای همه عمر

سیر خواهم بود .......

m@some
24th September 2013, 01:20 PM
گاهی سکوت


یعنی اما...


یعنی اگر...


یعنی هزارو یک دلیل


که دل میترسدبلند بگوید

m@some
24th September 2013, 01:22 PM
دلتـنـگی پـیچـیــده نیـستــــ . . . !



یـــــکــــ دل، یـــــکـــ آســـمــــان



یـــــکــــ بــــغـــض



و آرزو هــــای تــــــرکـــــ خـــــورده



بـــــه هــــمــــیــــن ســادگــــی

m@some
24th September 2013, 01:25 PM
خودت باش!اگر كسي هم خوشش نيامد،،نيامد! اينجا كه مجسمه سازي نيست!!!!

- - - به روز رسانی شده - - -

m@some
24th September 2013, 01:27 PM
پیری میگفت:

اگه میخوای جوان بمونی

دردهای دلتو فقط به کسی بگو که دوسش داری و دوستت داره

خندیدم و گفتم: پس چراتو جوان نموندی؟پیر لبخندتلخی زد وگفت:
دوستش داشتم اما

دوستم نداشت ..

- - - به روز رسانی شده - - -

m@some
24th September 2013, 01:35 PM
چقدر متفاوتند آدم ها
عشق برای یکی دلگرمی
و برای دیگری سرگرمی

m@some
24th September 2013, 01:37 PM
بیچاره دلم
با دیدنت باز هم لرزید
نمی دانست تو همان بی وفای دیروزی
بیچاره دل است
عقل ندارد

m@some
24th September 2013, 01:39 PM
هنوز برایت مینویسم

درست مثل کودکی نابینا..

که هر روز برای ماهی قرمز مرده اش غذا می ریزد...

m@some
24th September 2013, 01:46 PM
اگر قلبها دریچه ی نفوذند و صادقانه نفوذ کردن
پایدارترین مهربانی ها در قلبهاست
پس بدان دیدن شنیدن و حتی در نوشتن
نیز میتوان تورا دوست داشت!!!

m@some
24th September 2013, 01:49 PM
کوچه های قدیمی را طوری میساختند
تا آدم ها به هم نزدیک شوند ((حتی در یک گذر))
اکنون چقدر آواره ایم در این اتوبان پهن............

m@some
24th September 2013, 02:23 PM
من دارم تو آدمکها میمیرم...........
تو داری از پریها برای من .......
قصه میگی

masoume.a.92
24th September 2013, 04:18 PM
تابستان، حالا که تمام شدی... بگذار بگویم روزهای گرمت واقعا سرد گذشت....

h.khakpour
24th September 2013, 07:13 PM
خداوند هیچ گاه مرا تنها نمی گذارد
هیچ وقت از من چشم نمی پوشد
مثل کودکی که به مادرش تکیه می کند به او توکل می کنم

نسیم بهآر
24th September 2013, 07:20 PM
هنوزم آنقدرها که فکر میکنی,"با گذشت " نشده ام........!

هنوزم خیالم را با خیالت به تعطیلات می برم.....
خیال من هنوزماز لحظه ی با تو بودن "خیســــــــــــــــــــــ ـــــــــــه........

"خیال خیس من عاشق تکرار صدای خاطره هاتــــــــــــــــــــــ ـــــــــه........

هنوزم آنقدر ها هم با گذشت نشده ام!!!

که از"تــــــــــــــــــــــــ ــــــو" در خیالم بگذرم........

نسیم بهآر
24th September 2013, 07:22 PM
من تمـــــام شــــــــعرهایم را


در وصــــــــف نیامدنت ســـــــــــــروده ام !


و اگر یــــــــــک روز ناگهـــــــــــان ناباورنه ســــــــر برسی

...

دســـــــــت خالی ,حیرت زده


از شاعر بودن استعفا خواهم داد!


نقــــــاش میشوم


تا ابدیت نقش پرواز را


بر میله های تمام قفس های دنیـــــــا


خواهـــــــم کشید...

نسیم بهآر
24th September 2013, 07:24 PM
زندگی دیکته ای نیست که آن را به ما خواهند گفت !!!

زندگی انشایی است که تنها باید خودمان بنگاریم ؛

زندگی می چرخد،

چه برای آنکه میـــخندد،

چه برای آنکه میــگرید

زندگی دوختن شادیهاست

زندگانی هنر هم نفسی با غم هاست

زندگانی هنر هم سفری با رنج است

زندگانی یافتن روزنه در تاریکی است

- - - به روز رسانی شده - - -

خداوندا؛

خسته ام از فصلِ سردِ گناه؛

و دلتنگِ روزهای پاکم؛

بارانی بفرست، چترِ گناه را دور انداخته ام ...

"golbarg"
24th September 2013, 07:44 PM
یسوال دارم چرا تو دلنوشته شعرای یکی دیگه ؟؟؟نوشته یکی دیگه میذارید؟؟؟

یعنی در دل یکی دیگه رو دارید میذارید

تداعی
24th September 2013, 07:59 PM
سلام
اگر که اشتباه کردم و شاعر شخص دیگه ای هست ، عذر می خوام
راستش این متن با نام سهراب برام میل شده بود

تداعی
24th September 2013, 08:06 PM
چقدر آدم های عضو این سایت جالبن
همه دل نوشته دارن
جای دیگه که مطلب میذاری ، هفته به هفته صبر می کنی و احدی پیدا نمی شه حتی بخونه
اما این قسمت آدما دلنوشته هم دیگه رو نقد هم می کنند.

sr hesabi
24th September 2013, 09:17 PM
http://uc-njavan.ir/images/can36fpfrr3x1ueckir4.jpg

انتظار باران
24th September 2013, 10:04 PM
تو دنیا را خلاصه کردی در من و من مختصر شدم در تو ، و هرگز ابدی شد تا همیشه . از من تا تو ، از تو بامن همین و همیشه تمام………

sr hesabi
24th September 2013, 10:17 PM
آن که آيد ز دست دل به امان



و آنکه آيد ز دست جان به ستوه

گاه , سر مينهد به سينه ي دشت



گاه , رو ميکند به دامن کوه

تا زند در پناه تنهائي ,

دست در دامن شکيبائي

غافل از اين بود که تنهايي ,



سر نهادن به کوه و صحرا نيست

با طبيعت نشستنش هوس است !



چون نکو بنگرند تنها نيست

اي دل من بسان شمع بسوز !





باز , (( تنها ميان جمع )) , بسوز !

Capitan Totti
24th September 2013, 10:18 PM
تو آن آرزویی...
که در خواب و رویا...
به دیدارم آیی...

Capitan Totti
24th September 2013, 10:48 PM
چه خوب...
چه بد...
دیگر تمام شد...[golrooz]

1=1+1
24th September 2013, 11:18 PM
همچیییییییییییییییییییییی یی ارومه

من چقد خوشبختم [nishkhand]

zoh_reh
24th September 2013, 11:20 PM
یکی از فرق های انسان با خدا این است که
انسان تمام خوبیها را با یک بدی فراموش میکند
ولی خدا تمام بدیها را با یک خوبی فراموش میکند...

1=1+1
24th September 2013, 11:21 PM
یه نفرم ندارم بهم اس بده

شب بخیر عشقم

خوب خابی

دوست دارم

مراقب خودت باش

شبت رویاایی

بعد من جوابش بدم

باشه فعلا تا صب

سونای69
25th September 2013, 12:05 AM
كوله بارم بر دوش...

سفري بايد رفت...

سفري بي همراه....

گم شدن تا ته تنهايي محض...

باز تنهايي من با من گفت...

هر كجا لرزيدي از سفر ترسيدي...


تو بگو از ته دل...

من خدا را دارم....

sr hesabi
25th September 2013, 12:30 AM
چون سبویی ست پر از خون، دل بی کینهٔ من

این که قندیل غم آویخته در سینهٔ من

ندهد طفل ِ مرا شادی و غم راحت و رنج

پر تفاوت نکند شنبه و آدینهٔ من

زندگی نامدم این مغلطهٔ مرگ و دم، آه

آب از جوی ِ سرابم دهد، آیینهٔ من

کهکشان‌ها همه با آتش و خون، فرش شود

سر کشد یک دم اگر دود ِ دل از سینهٔ من

پر شد از قهقه دیوانگیش چاه ِ شغاد

شکر ِ کاووس شه این است ز تهمینهٔ من

با می ِ ناب ِ مغان، در خم ِ خیام، امید!

خیز و جمشید شو از جام سفالینه ی من

شعر قرآن و اوستاست، کزین سان دم ِ نزع

خانه روشن کند از سوز من و سینهٔ من

سال دیگر که جهان تیره شد از مسخ ِ فرنگ

یاد کن ز آتش ِ روشنگر ِ پارینهٔ من

Capitan Totti
25th September 2013, 02:56 AM
گشته خزان نوبهار من
بهار من...
رفت و نیامد نگار من
نگار من...
سپری شد شب جدایی...
به امیدی که تو بیایی...
آخر ای امید قلبم
با من از چه بی وفایی...؟[golrooz]

maryam kia
25th September 2013, 04:40 AM
نمیدونم کجا برم درد دلمو بگم

دوای دلمو از کی بگیرم

دیگه نای موندنم نیست

سخته رو زمین بودن

دل میدم به دست غربت

بی خیال هرچی تنهاست

میدونم خدای اونجاست

دیگه نای موندنم نیست

نفس های خوندنم نیست

دوستدارم امشب بمیرم

تاکه باز اروم بگیرم

اروم بگیرم ارومه اروم بگیرم فقط همین

اروم...

فریاد بود اما سکوت کرد

maryam kia
25th September 2013, 05:00 AM
دلم گرفته به اندازه وسعت تمام دلتنگی های عالم


شیشه قلبم آنقدر نازك شده كه با كو چكترین تلنگری می شكند

دلم می خواهد فریاد بزنم

ولی واژه ای نمی یابم كه عمق دردم را در فریاد منعكس كند

فریادی در اوج سكوت كه همیشه برای خودم سر داده ام

دلم به درد می آید وقتی سر نوشت را به نظاره می نشینم كاش می شد

پرواز كنم پروازی بی انتها تا رسیدن به ابدییت...

كاش می شد در میان هجوم بی رحمانه درد خودم را پیدا كنم.

نفرین به بودن وقتی با درد همراه است

بغض کهنه ای گلویم را می فشارد به گوشه ای پناه می برم

ای کاش باز هم کسی اشکهایم را نبیند...

1=1+1
25th September 2013, 06:17 AM
چه توقعاتی داری[golrooz]


یه نفرم ندارم صب از خاب بیدار شدم

اس بده بگه

صبح قشنگ بخیر عشقم

دیشب خوب خابیدی ؟

من که تا صبح با فکرت بیدار بودم

خیلی دوست دارم

بعد من جواب بدم

اره . میرم باشگاه . فعلا [sootzadan]

m@some
25th September 2013, 08:49 AM
نه تو می مانی، نه اندوه،
و نه هیچ یک از مردم این آبادی.
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم خواهد رفت!
آن چنانی که فقط ،خاطره ای خواهد ماند.
لحظه ها عریانند!
به تن لحظه خود جامه اندوه مپوشان هرگز…

m@some
25th September 2013, 08:52 AM
من خیلی وقته کارت قرمزمو گرفتم....

فقط، آروم آروم زمین رو ترک میکنم واسه وقت کشی....

http://images.persianblog.ir/676628_JspRUSID.jpg

m@some
25th September 2013, 08:55 AM
این آخرین بارم بود...دیگر احساسم را برای هیچکس عریان نمیکنم...



صداقت یعنی حماقت.......

m@some
25th September 2013, 09:00 AM
ﺣـــﺘـــﯽ ﺭﻭﺯ ﻣـــﺮﮒ ﺍﻡ ﻫـــﻢ
ﺑــﺎﻫـــﻢ ﺗــــــﻔـــﺎﻫــﻡ ﻧـــﺪﺍﺭﯾــﻢ
ﻣـــﻦ ﺳــﻔــﯿــﺪ ﻣــﯽ ﭘـــﻮﺷــﻢ
ﻭ ﺗـــﻮ ﺳــــﯿــــﺎﻩ .....

m@some
25th September 2013, 09:03 AM
ﻣﻦ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻡ
ﻭ ﺍﻭ ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﻃﺮﺩﻡ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ
ﻣﻨﻄﻖ ﺍﻭ، ﺣﺘﯽ ﺍﺯ ﺣﻤﺎﻗﺖ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺍﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ .....

انتظار باران
25th September 2013, 09:04 AM
ﺣـــﺘـــﯽ ﺭﻭﺯ ﻣـــﺮﮒ ﺍﻡ ﻫـــﻢ
ﺑــﺎﻫـــﻢ ﺗــــــﻔـــﺎﻫــﻡ ﻧـــﺪﺍﺭﯾــﻢ
ﻣـــﻦ ﺳــﻔــﯿــﺪ ﻣــﯽ ﭘـــﻮﺷــﻢ
ﻭ ﺗـــﻮ ﺳــــﯿــــﺎﻩ .....

آدم اول صبشو با این حرفا شروع نمی کنه [shaad] [cheshmak]

m@some
25th September 2013, 09:08 AM
ﺑﺎﺭﺍﻥ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﻣﯿﺒﺎﺭﺩ ...
ﺍﻣﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖﺩﺍﺭﻧﺪ ...
ﻧﺎﻣﺮﺩﯾﺴﺖ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﺍﺷﮏ ﺭﺍ ....ﺑﻪ ﯾﮏ ﭼﺸﻤﮏ ﻓﺮﻭﺧﺘﻦ .... !

m@some
25th September 2013, 09:10 AM
ﺧﺴﺘــــــــــــــــــــ ــــــــــﻪ ﺷﺪﻡ !
ﺩﻟـــــﻢ ﺧﯿﻠـــﮯ ﮔﺮﻓﺘـــﮧ !
ﯾـﮧ ﺁﺭﺍﻣــﺶ ﻭﺍﻗﻌـــﮯ ...
ﻭ ﯾـﮧ ﺧﻨـــــﺪﻩ ﺍﺯ ﺗَـﮧ ﺩِﻝ ﻣﯿﺨــــﻮﺍﺩ !
ﺁﺭﺍﻣﺸـــﮯ ڪـﮧ ﺑـَﻌﺪﺵْ ﻃﻮﻓـــﺎﻧﮯ ﺩَﺭ ڪــــﺎﺭ
ﻧـَﺒﺎﺷِـــﮧ ..

انتظار باران
25th September 2013, 09:12 AM
مینویسم…
از سادگی تا جنون مینویسم..
از زشتی تا زیبایی مینویسم…
مینویسم… تا بدانم هنوز نوشتنی هست برای نشان قضاوت کلمات مشابه
مینویسم… تا بدانم هنوز عشقی هست برای بیدار ماندن و نمردن و زندگی کردن
آره . زندگی کردن…
نگاه خداوند…اراده ی تو…
شمارا پیش تر از پیش به جلو خواهد برد

http://uc-njavan.ir/images/rcas9jxmkrlaskdtpb1v.jpg

m@some
25th September 2013, 01:55 PM
چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند
گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی…


- - - به روز رسانی شده - - -

m@some
25th September 2013, 01:57 PM
تو را هرگز آرزو نخواهم کرد، هرگــــــــز …

چون محال میشوی مثل همه آرزوهایم !

m@some
25th September 2013, 02:00 PM
دنیا اونقد کوچیکه که آدمایی رو که ازشون متنفری هر روز میبینی


ولی اونقدر بزرگه که اونی که دلت می خواد رو هیچوقت نمیبینی …

m@some
25th September 2013, 02:02 PM
گاهی از خیال من گذر می کنی …

بعد اشک می شوی …

رد پاهایت خط می شود روی گونه ی من …

m@some
25th September 2013, 02:06 PM
آنقدر
فريادهايم را
سکوت کرده ام
که اگر به چشمانم بنگريدکر مي شويد...

m@some
25th September 2013, 02:07 PM
ڪــــــــــــــآش مـــیــشـد

خـــــودمـــو یـــﮧ جـــــآیی جـــــآ بـــذارم...

و
بـــرگـــردم بــبــیـنــم...

دیــگـﮧ نـیــســتــم...!

serda
25th September 2013, 02:54 PM
قلم به دست میگیرم
تا از داغی ظهر تابستان شعری بگویم...!
اما این روزها هوای دلم
عجیب شبیه عصرهای پاییزیست!
بیصدا میان ترانه های تب آلود
میچرخم وسرک میکشم به هر کجا
شاید که ردی از رهگذاری آشنا
پریشانی واژه هایم را نوازشی بکند!
آه که من از سفیدی مطلق به تنگ آمده ام
کاش دستی بیاید و رنگی بپاشد به دفتر زندگانیم
کاش کسی کنار زمزمه های سرد و غمناکم
هیزمی بیاورد و آتشی بپا بکند
کاش نیمه شبی کسی
برای دعاهای بی اجابتم دعایی بکند...!

انتظار باران
25th September 2013, 03:03 PM
http://uc-njavan.ir/images/ln24nxo3cq8arxw4f5.jpg
خداوندادنياي آشفته ي درونم را که تنها از نگاه تو پيداست ، با لالايي مهربان خود ، آرام کنتا وجود داشتن و بودن را به زيبايي احساس کنم

انتظار باران
25th September 2013, 03:05 PM
همین که تو میدانــے
" בوستت בارم"
کافیست...
بگذار خفه کند خوבش را
בنیا...

maryam kia
26th September 2013, 01:55 AM
چه تراژدی غمناکی ست وقتی برای همه کست هیچ کس نباشی...

تداعی
26th September 2013, 02:55 PM
یکی از چیزهایی که تو این روزا آرومم میکنه این جمله هست:

"در نبرد بین روزهای سخت و انسانهای سخت ...

این انسانهای سخت هستند که میمانند، نه روزهای سخت ..."

تداعی
26th September 2013, 03:08 PM
امشب به قصه دل من گوش می کنی ..
فردا چو قصه مرا فراموش می کنی ..
این دور همیشه در صدف روزگار نیست ..
می گویمت ولی تو کجا گوش می کنی ..
گه گوش می کنی سخنی خوش بگویمت ..
جام جهان ز خون عاشقان پر است ..
حرمت نگاه دار اگرش نوش می کنی ..

تداعی
26th September 2013, 03:10 PM
هیچ کس لیاقت اشک های تو را ندارد.
و کسی که چنین لیاقتی دارد ...
باعث اشک ریختنت نمی شود.

aynaz.t
26th September 2013, 04:50 PM
میدانی
انجا که
کسی را دوست میداری
که
سالهاست
با دیگری
بوده
انوقت
تنها
میتوانی
نباشی
در نزدیکیش
تا مبادا
حضورت باعث رنجش کسی شود همین

- - - به روز رسانی شده - - -

دلم چه سخت میگیرد
وقتی
قلبم تیر میشکد
و همیشه
سکوت میکنم
هیچ نمیگویم
تنها
نگاه میکنم
و همین دردناک هست
نگاهی که
در ان
پر از
غم شده

aynaz.t
26th September 2013, 04:53 PM
دوستت دارم
شاهزاده
قلبم
اما
میدانم
دوست داشتنم
هیچ ارزشی ندارد

aynaz.t
26th September 2013, 04:56 PM
چشمانم
بارانیست
همچون باران در حال باریدن
دلم سخت تنگ هست
و نمیدانم
چگونه
دل تنگیم ر
ا ارام کنم

مه دوست
26th September 2013, 07:12 PM
چه سخت است ... دیدن دعاهای براورده نشده ات...
چه سخت است ... روبروی تو زجر میکشد...
چه سخت است ... داشتن عذاب وجدان...
چه سخت است ... نا امید بودن از اجابت شدن...
چه سخت است ... در زمان شادیهای زندگیت ، دیگرانی باشند،دیگران که نه، عزیزانت ...درغم باشند
چه سخت است...چه سخت است...
و نگاهم به آسمان دوخته شده است ،اما امیدی در دل ندارم!!!
چه سخت است...نگاهم به آسمان دوخته شده است...اما نشانه ای از معجزه وجود ندارد...
چه سخت است...نگاهم به آسمان دوخته شده است....

Capitan Totti
26th September 2013, 07:19 PM
غمگینی پدر و مادر
یعنی آسمان به زمین آمدن برای فرزندان ارشد...
غمگینی و ناراحتی پدر[negaran]
یعنی نابودی دنیا...

مه دوست
26th September 2013, 07:32 PM
غمگینی پدر و مادر
یعنی آسمان به زمین آمدن برای فرزندان ارشد...
غمگینی و ناراحتی پدر[negaran]
یعنی نابودی دنیا...
سخت است
دیدن رنج دیگران ...
دیدن اشک دیگران...
دیدن اندوه و ماتم دیگران...
و کاری نشود برای کم شدنش انجام داد...
و سخت تر است که آن دیگران عزیزانت باشند...

Capitan Totti
26th September 2013, 07:50 PM
بس که عشقت در دل من فکند آتش ای پری
لاله روید از دل من چو به خاک من بگذری
بی تو ای گل در دل ما اثری نکند ساغری
گل ندارد بوی وفا تو بیا که ز گل بهتری
از تو باشد مستی من که مرا نوشین باده ای
وز تو باشد هستی من که به دل گرمی داده ای
تار مویت بسته مرا بگشا ز کرم پای من
خسته ام از خار جفا چو وفا نکنی وای من

چکامه91
26th September 2013, 10:18 PM
تنهایی در اتوبوس چهل و چهار نفر است،
تنهایی در قطار
هزار نفر
!

چکامه91
26th September 2013, 10:20 PM
می سوزم
درست مثل درختی که
کبریت شده باشد!

چکامه91
26th September 2013, 10:24 PM
این پیاده می‌شود، آن وزیر می‌شود
صفحه چیده می‌شود، دار و گیر می‌شود
این یکی فدای شاه‌، آن یکی فدای رُخ‌
در پیادگان چه زود مرگ و میر می‌شود
فیل کج‌روی کند، این سرشت فیلهاست‌
کج‌روی در این مقام دلپذیر می‌شود
اسپ خیز می‌زند، جست‌وخیز کار اوست‌
جست‌وخیز اگر نکرد، دستگیر می‌شود
آن پیاده ی ضعیف ،راست راست می‌رود
کج اگر که می‌خورَد، ناگزیر می‌شود
هرکه ناگزیر شد، نان کج بر او حلال‌
این پیاده قانع است‌، زود سیر می‌شود
آن وزیر می‌کُشد، آن وزیر می‌خورد
خورد و برد او چه زود چشمگیر می‌شود
ناگهان کنار شاه خانه‌بند می‌شود
زیر پای فیل‌، پهن‌، چون خمیر می‌شود
آن پیاده ی ضعیف عاقبت رسیده است‌
هرچه خواست می‌شود، گرچه دیر می‌شود
این پیاده‌، آن وزیر... انتهای بازی است‌
این وزیر می‌شود، آن به‌زیر می‌شود

Capitan Totti
26th September 2013, 10:47 PM
من از روز ازل دیوانه بودم
دیوانه ی روی تو، سرگشته ی کوی تو
در عشق و مستی، افسانه بودم
سر خوش از باده ی مستانه بودم
سوزم همچو گل، از سودای دل
دل رسوای تو، من رسوای دل
گرچه به خاک و خون کشیدی مرا
روزی که دیدی مرا
بازآ که در شام غمم صبح امیدی مرا
صبح امیدی مرا

parichehr
26th September 2013, 10:54 PM
http://upload7.ir/images/47890094122431361423.jpg


آسمانم ...
می خواهم پری به جا مانده
از پرواز
" تو "
باشم...

سونای
27th September 2013, 04:30 PM
.
.
.
.
.
.
.

دلم گرفته ای دوست

هوای گریه با من..............

سونای
27th September 2013, 05:09 PM
.
.
.
.
.
.
.
.
.
..

خیلی که گریه کرده باشی...
طولانی وعمیـــــــــــــق...
رسیده باشی به جایی که بند نیاید دیگر...
سیل اشکهایت...
وبریده شود آهنگ نفس هایت ...
بخواهی ونتوانی که تمام کنی...
..
...
بگذریم...
نکته قضیه اینجاست که یک روز بند می آیند اشکهایت...
اما سردردی به یادگار می گذارند که میخواهی ..
دندان هایت را...
بجوی...!!!

ارگان
27th September 2013, 06:53 PM
هيچ کس اشکي براي ما نريخت هر که با ما بود از ما مي گريخت
چند روزي هست حالم ديدنيست حال من از اين و آن پرسيدنيست
گاه بر روي زمين زل مي زنم گاه بر حافظ تفاءل مي زنم
حافظ ديوانه فالم را گرفت يک غزل آمد که حالم را گرفت:
ما زياران چشم ياري داشتيم خود غلط بود آنچه مي پنداشتيم

ارگان
27th September 2013, 06:56 PM
گاهی دلت میخواد همه بغضهات از توی نگاهت خونده بشن...
میدونی که جسارت گفتن کلمه ها رو نداری...
اما یه نگاه گنگ تحویل میگیری یا جمله ای مثل: چیزی شده؟؟!!!
اونجاست که بغضت رو با لیوان سکوت سر میکشی و با لبخندی سرد میگی: نه،هیچی ...

zoh_reh
27th September 2013, 07:09 PM
غمگینی پدر و مادر
یعنی آسمان به زمین آمدن برای فرزندان ارشد...
غمگینی و ناراحتی پدر[negaran]
یعنی نابودی دنیا...

غم پدر و مادر را زمین گیر میکنم با ،

فهمیدن و درک غم آنها.

nedasoltani
27th September 2013, 07:24 PM
❧شب است ...❧ ❧کلنجار میروم با خودم❧ ❧با دلتنگی هایم❧ ❧با قلب له شده ام❧ ❧با غرور شکسته ام❧ ❧سراغش را بگیرم ... نگیرم ... بگیرم ... نگیرم❧ ❧نزدیک صبح است ... دل را به دریا زدم ❧ ❧" مشترک مورد نظر در حال مکالمه می باشد "❧

nedasoltani
27th September 2013, 07:25 PM
بنـــد دلـــم را
به بند کفـــش هایت گـــره زده بودم
که هر جـــا رفتـی
دلــم را با خود ببری
غــــافل از اینکه
تو پـــا برهنـــه می روی
و بی خبــــر

Capitan Totti
27th September 2013, 07:27 PM
بگفتا گر خرامی در سرایش؟
بگفت اندازم این سر ، زیر پایش

nedasoltani
27th September 2013, 07:30 PM
می خواهم برگردم به روزهای کودکی آن زمان ها که : پدر تنها قهرمان بود .
عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد
بالاترین نــقطه ى زمین، شــانه های پـدر بــود ...
بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادر های خودم بودند .
تنــها دردم، زانو های زخمـی ام بودند.
تنـها چیزی که میشکست، اسباب بـازیهایم بـود
و معنای خداحافـظ، تا فردا بود...!

nedasoltani
27th September 2013, 07:32 PM
از یـه جـآیی به بـعد دیگه ، نه دَست‌ پــآ میزنی
نه بــآل بـــآل میـ‍زنی

نه دل دل مـیکـنی

نه داد و بیداد میـکـنی

نه گــریه میـکنی

نه سـرت میزنی به دیوار

نه مـشـتت میکوبی به دیوار


از یه جایی به بـَعد فـَقط سکوت میکنی سکوت !

nedasoltani
27th September 2013, 07:34 PM
لعنت به کسی که می دونه به غیر از اون هیچکی تو زندگیت نیست ..... به خاطر اون با کسی نمیری......
ولی بازم تنهات میذاره......

- - - به روز رسانی شده - - -

تنهایی ام را دوست دارم!بوی پاک نجابتمی دهد...

setayesh shb
27th September 2013, 07:37 PM
http://www.rozanehonline.com/rozanehgroup/shahrivar92/shaghayegh/02.jpg (http://www.rozanehonline.com/join)


شقایق گفت با خنده ؛ نه تب دارم ، نه بیمارم
اگر سرخم چنان آتش ، حدیث دیگری دارم
گلی بودم به صحرایی ، نه با این رنگ و زیبایی
نبودم آن زمان هرگز ، نشان عشق و شیدایی


http://www.rozanehonline.com/rozanehgroup/shahrivar92/shaghayegh/11.jpg (http://www.rozanehonline.com/join)




یکی از روزهایی ، که زمین تب دار و سوزان بود
و صحرا در عطش می سوخت ، تمام غنچه ها تشنه
و من بی تاب و خشکیده ، تنم در آتشی می سوخت
ز ره آمد یکی خسته ، به پایش خار بنشسته



http://www.rozanehonline.com/rozanehgroup/shahrivar92/shaghayegh/06.jpg (http://www.rozanehonline.com/join)




و عشق از چهره اش پیدای پیدا بود
ز آنچه زیر لب می گفت : شنیدم ، سخت شیدا بود
نمی دانم چه بیماری به جان دلبرش
افتاده بود ، اما طبیبان گفته بودندش





http://www.rozanehonline.com/rozanehgroup/shahrivar92/shaghayegh/14.jpg (http://www.rozanehonline.com/join)




اگر یک شاخه گل آرد ، ازآن نوعی که من بودم
بگیرند ریشه اش را ، بسوزانند
شود مرهم برای دلبرش ، آندم شفا یابد
چنانچه با خودش می گفت ، بسی کوه و بیابان را



http://www.rozanehonline.com/rozanehgroup/shahrivar92/shaghayegh/12.jpg (http://www.rozanehonline.com/join)




بسی صحرای سوزان را ، به دنبال گلش بوده
و یک دم هم نیاسوده ، که افتاد چشم او ناگه به روی من
بدون لحظه ای تردید ، شتابان شد به سوی من





http://www.rozanehonline.com/rozanehgroup/shahrivar92/shaghayegh/10.jpg (http://www.rozanehonline.com/join)




به آسانی مرا با ریشه از خاکم جدا کرد و
به ره افتاد و او می رفت ، و من در دست او بودم
و او هرلحظه سر را رو به بالاها
شکر می کرد ، پس از چندی




http://www.rozanehonline.com/rozanehgroup/shahrivar92/shaghayegh/08.jpg (http://www.rozanehonline.com/join)


هوا چون کوره آتش ، زمین می سوخت
و دیگر داشت در دستش تمام ریشه ام می سوخت
به لب هایی که تاول داشت گفت : چه باید کرد؟



http://www.rozanehonline.com/rozanehgroup/shahrivar92/shaghayegh/09.jpg (http://www.rozanehonline.com/join)




در این صحرا که آبی نیست
به جانم ، هیچ تابی نیست
اگر گل ریشه اش سوزد که وای بر من
برای دلبرم ، هرگز دوایی نیست



http://www.rozanehonline.com/rozanehgroup/shahrivar92/shaghayegh/15.jpg (http://www.rozanehonline.com/join)




واز این گل که جایی نیست ، خودش هم تشنه بود اما
نمی فهمید حالش را ، چنان می رفت و
من در دست او بودم ، و حالا من تمام هست او بودم



http://www.rozanehonline.com/rozanehgroup/shahrivar92/shaghayegh/05.jpg (http://www.rozanehonline.com/join)


دلم می سوخت ، اما راه پایان کو ؟
نه حتی آب ، نسیمی در بیابان کو ؟



http://www.rozanehonline.com/rozanehgroup/shahrivar92/shaghayegh/03.jpg (http://www.rozanehonline.com/join)




و دیگر داشت در دستش تمام جان من می سوخت
که ناگه روی زانوهای خود خم شد ، دگر از صبر او کم شد
دلش لبریز ماتم شد ، کمی اندیشه کرد ، آنگه




http://www.rozanehonline.com/rozanehgroup/shahrivar92/shaghayegh/01.jpg (http://www.rozanehonline.com/join)



مرا در گوشه ای از آن بیابان کاشت
نشست و سینه را با سنگ خارایی
زهم بشکافت ، زهم بشکافت





http://www.rozanehonline.com/rozanehgroup/shahrivar92/shaghayegh/13.jpg (http://www.rozanehonline.com/join)


اما ! آه صدای قلب او گویی جهان را زیرو رو می کرد
زمین و آسمان را پشت و رو می کرد
و هر چیزی که هرجا بود ، با غم رو به رو می کرد



http://www.rozanehonline.com/rozanehgroup/shahrivar92/shaghayegh/04.jpg (http://www.rozanehonline.com/join)


نمی دانم چه می گویم ؟ به جای آب ، خونش را
به من می داد و بر لب های او فریاد
بمان ای گل ، که تو تاج سرم هستی
دوای دلبرم هستی ، بمان ای گل



http://www.rozanehonline.com/rozanehgroup/shahrivar92/shaghayegh/07.jpg (http://www.rozanehonline.com/join)


و من ماندم نشان عشق و شیدایی
و با این رنگ و زیبایی
و نام من شقایق شد
گل همیشه عاشق شد

چکامه91
27th September 2013, 11:16 PM
سرمشق های اب بابا، یادمان رفت
رسم نوشتن با قلم ها یادمان رفت
گل کردن لبخنهای هم کلاسی
در یک نگاه ساده حتی یادمان رفت
ترس از معلم، حل تمرین، پای تخته
ان لحظه های بی کلک را یادمان رفت
راه فرار از مشق های زنگ اول
ای وای ننوشتیم اقا، یادمان رفت!
ان روزها را ان قدر شوخی گرفتیم
جدیت " تصمیم کبری" یادمان رفت
شعر " خدای مهربان را حفظ کردیم
یادش بخیر، اما خدا را یادمان رفت!
در گوشمان خواندند رسم ادمیت
ان حرف ها را زود، اما یادمان رفت
فردا چه کاره می شوید؟ موضوع انشا
ساده نوشتیم ان قدر تا یادمان رفت
دیروز تکلیف اب، بابا بود خط خورد
تکلیف فردا نان و بابا یادمان رفت

Capitan Totti
28th September 2013, 01:52 AM
سکوت اگر نشانه رضا بود چگونه باور نکنم سکوت گویای تو را
نگاه اگر پیام آشنا بود چرا تمنا نکنم نگاه گیرای تو را
به دلم نقش وفا خطوط مژگان تو زد
به شبم رنگ سحر غروب چشمان تو زد
به چشم مستی بخشت ز عشق اثر می بینم
ز (http://jomalatziba.blogfa.com/) جلوه فروردین شکفته تر می بینم
سکوت گویای تو را
نگاه گیرای تو را
چشمانت بود آئینه ای روشن چون دل اهل صفا
تصویری ز سیمای سحر می خندد در این آئینه ها
نگه من بسوی نگهت چو کبوتر برد نامه دل
به هوایت زند پر که مگر شبی آگه ز هنگامه دل
گمان برم که خاطر تو رضا عاشقان پسندد
دل تو هر چه خاطر من طلب کند همان پسندد

Capitan Totti
28th September 2013, 02:09 AM
خوشا با تو بودن ، ز (http://jomalatziba.blogfa.com/) عشقت سرودن
دگر از هوايت سفر نکنم
به صحراي هجران ، مخواه از من اي جان
که چون لاله خون در جگر نکنم
اگر من نمانم ، بمان تو بمان
اگر من نخوانم، تو نغمه بخوان
چو رفتم به جايم تو خوش بنشين
تو خاک وجودم به بر بنشان
خوشا بانگ نامت به دور زمان
طنين پيامت به گوش جهان
به آهنگ ياري ، به رسم وفا
به شب زنده داري ، به بزم و صفا
در اين بي قراري به سوز دعا
به صد نغمه خوانم هميشه تو را

maryam kia
28th September 2013, 08:50 AM
خدایا : در تمامی عمرم , به ابتذال لحظه ای گرفتارم مکن که به موجوداتی برخورم که در تمامی عمر , لحظه ای را در ترجیح عظمت , عصیان و رنج , بر خوشبختی , آرامش و لذت اندکی تردید کرده اند .
دکتر علی شریعتی


- - - به روز رسانی شده - - -


دیروز همسایه ام از گرسنگی مرد ، در عزایش گوسفندها سربریدند ( شریعتی )

maryam kia
28th September 2013, 08:52 AM
روزگاریست که شیطان فریاد می زند: آدم پیدا کنید! سجده خواهم کرد. ( شریعتی )

maryam kia
28th September 2013, 08:53 AM
نامم را پدرم انتخاب کرد ، نام خانوادگی ام را یکی از اجدادم! دیگر بس است ، راهم را خودم انتخاب می کنم. ( دکتر شریعتی )

بانوی خیال
28th September 2013, 03:48 PM
از کسی که دلش گرفته
نپرسید :چرا؟!
آدمها وقتی نمی توانند "دلیل ناراحتیشان " را بیان کنند
دلشان میگیرد!

بانوی خیال
28th September 2013, 03:51 PM
آنچه می خواهیم نیستیم وآنچه هستیم نمی خواهیم ، آنچه دوست داریم نداریم و آنچه را داریم دوست نداریم ، وعجیب است هنوز امیدوار به فردایی روشن هستیم ساعت ها را بگذارید بخوابند بیهوده زیستن نیازی به شمردن ندارد.
"دکتر شریعتی"

بانوی خیال
28th September 2013, 03:53 PM
"بـــاد ورقــــه هــــای دفـــتــــرشــــعــــرم را بـــاخــــودبــــرد
فـــــردا
تـــــمــــام شـــــهـــــر
عـــــاشـــــقـــــت مـــیــــشــــونـــــد..."

nedasoltani
28th September 2013, 05:58 PM
دانه های تسبیح می لغزد بر انگشتان سردم
آرام می گیرم بر سجاده ی سبزم
سر می رود کاسه ی صبرم
پر میکشم
و تهی می شوم از هر خالی
مست می شوم از هوشیاری
از نگاه خدایی
که عاشقانه می کند نگاهی
بر التماس دل پر گناهی

nedasoltani
28th September 2013, 06:01 PM
دلم خوش بود :
اگرچه دستانش در دستانم نیست ، دلش که با من است !!!
وقتی دلش با من است یعنی تمام او از آن من است …
اما حالا نه دستانش در دستانم هست نه دلش با من !
چقدر سخت است تحمل اینکه به یکباره تهی شوی از او …

nedasoltani
28th September 2013, 06:04 PM
پرسید : چرا آسمان ابریست ؟
گفتم : تو نبودی با او درد دل کردم !

بانوی خیال
28th September 2013, 06:26 PM
http://yektatak.com/wp-content/uploads/2013/07/046423555593241020001.jpg (http://yektatak.com/)

تابلو ؛ نقاش را ثروتمند کرد.
شعر ِشاعر به چند زبان ترجمه شد.
کارگردان جایزه ها را درو کرد. (http://yektatak.com/). (http://lovetext.ir/). (http://eshgz.blogfa.com/)
و هنوز سر همان چهار راه واکس میزند
کودکی که بهترین سوژه بود

بانوی خیال
28th September 2013, 06:31 PM
پدر : خوب هر چی ملا یادت داده رو ول کن فقط یک گناه وجود داره اونمدزدیه و السلام .هر گناه دیگه ای هم نوعی دزدیه . اگر مردی رو بکشییک زندگی رو می دزدی حق زنش رو از داشتن شوهر می دزدی .وقتیدروغ می گویی حق کسی رو از دانستن حقیقت می دزدی وقتی تقلبمی کنی حق رو از انصاف می دزدی. می فهمی. (http://yektatak.com/). (http://lovetext.ir/). (http://eshgz.blogfa.com/) ؟

بانوی خیال
28th September 2013, 06:36 PM
دندانم شکست . . .


برای شن ریزه ای که درغذایم بود. . .دردکشیدم . (http://yektatak.com/). (http://lovetext.ir/). (http://eshgz.blogfa.com/)نه برای دندانم . . .برای کــم شدن ســوی چشمان مادرم . . !

بانوی خیال
28th September 2013, 06:38 PM
چشمان درشت تخته سیاه بدون پلک زدن ،من وهمشاگردی هایم رازیرنظرداشت.
معلم قصه گو،برقانون سیاه تخته نوشت:
بابانان داد،بابا نان دارد،ان مردامد،ان مردزیرباران امد.
کسی ازپشت نیمکت خاطرات نسل سوخته براشفت وگفت:
اقااجازه!چرادروغ می گویید؟
…معلم اواری از یخ بر وجودش قندیل شد و با کمی مکث،گفت:دروغ چرا؟
همکلاسی گفت :پدرم نان نداد،پدرم نان ندارد،پدرم رفت ،هرگزنیامد.
پدرم زیرباران رفت ودیگرنیامد.
سکوتی خشن برشهرک سردکلاس فائق شد.
معلم، تن لخت تخته را ازدروغ پاک کردوبازغالی که درجیبش داشت نوشت:
بابانان نداد،بابانیامد،بابازیربار ان رفت وهرگزنیامد!. (http://yektatak.com/). (http://lovetext.ir/). (http://eshgz.blogfa.com/)

بانوی خیال
28th September 2013, 06:41 PM
معلم عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد : سارا…دخترک خودش را جمع و جورکرد ، سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با صدایلرزان گفت : بله خانم؟معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد ، به چشمهای سیاه و مظلومدخترک خیره شد و داد زد : ((چند بار بگم مشقاتو تمیز بنویس و دفترت روسیاه و پاره نکن ؟ ها؟فردا مادرت رو میاری مدرسه می خوام در مورد بچه یبی انظباطش باهاش صحبت کنم ))دخترک چانه لرزانش را جمع کرد …بغضش را به زحمت قورت داد و آرام گفت :خانوم …مادم مریضه … اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن … اونوقتمیشه مامانم رو بستری کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد …اونوقت میشه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تاصبح گریه نکنه … اونوقت …اونوقت قول داده اگه پولی موند برای من هم یه دفتر بخره که من دفترهای داداشمرو پاک نکنم و توش بنویسم …اونوقت قول می دم مشقامو بنویسم …معلم صندلیش را به سمت تخته چرخاند و گفت : بشین سارا …و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد . (http://yektatak.com/). (http://lovetext.ir/). (http://eshgz.blogfa.com/)

معمار حانیه
28th September 2013, 11:56 PM
به دیدنت که امدم با در بسته قلبت رو به رو شدم، طبق رسم قدیم نوشتم:


امدم، نبودی. رفتم که شاید بیای..


http://roozgozar.com/piczibasazi/zibasaz/26/www.roozgozar.com-1323.gifhttp://roozgozar.com/piczibasazi/zibasaz/26/www.roozgozar.com-1323.gifhttp://roozgozar.com/piczibasazi/zibasaz/26/www.roozgozar.com-1323.gif




به چه می خندی تو؟

به مفهوم غم انگیز جدایی؟

به چه چیز؟

به شکست دل من؟

یا به پیروزی خویش؟

solinaz
29th September 2013, 12:13 AM
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ،ﺭﯾﺸﻪ ی ﺗﻤﺎﻡ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻭ ﺩﺭﺩﻫﺎﺳﺖ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺭﺍ ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ "ﺩﺭﻭﻏﮕﻮ "ﮐﺮﺩ! [narahat]

Capitan Totti
29th September 2013, 12:55 AM
در نظربازی ما بی‌خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند...

zoh_reh
29th September 2013, 01:15 AM
لحظه هایی هست که دلم برایت تنگ می شود نام این لحظه ها را "همیشه" گذاشتم!

سالم باشی همیشه...

zoh_reh
29th September 2013, 01:17 AM
در مهربانی همچون باران باش که

در ترنمش علف هرز و گل سرخ یکیست...!

Capitan Totti
29th September 2013, 01:28 AM
خداگو با خداجو فرق دارد
حقیقت با هیاهو فرق دارد
بسا مشرک که خود قرآن بدست است
نداند در حقیقت بت پرست است

maryam kia
29th September 2013, 03:42 AM
میګن عصر عصر ارتباطاتـه …











چرا دروغ میگن ؟؟؟

کی با کی در ارتباطه ؟؟
همــه تنهان …

نسیم بهآر
29th September 2013, 04:54 AM
از عمر همیشه حاصلم پاییز است

انگار که در آب و گلم پاییز است

در فصل غریبه ها مرا دفن نکن

تاریخ تولد دلم پاییز است


http://uc-njavan.ir/images/gouoefuuhw9toh0ub9q.jpg (http://uc-njavan.ir/)

نسیم بهآر
29th September 2013, 04:57 AM
نه بهـــــار با هیــــچ اردیبهــــشتی

نه تابســــتان با هیچ شـــــهریوری

و نه زمســـــتان با هیچ اســــفندی...

به اندازه پاییــــــــز

به مـــذاق خـــیابان ها خوش نیـــامد!

پایـــیز "مـــهــــری" داشت

که بر دل هــــر خـــیابان و رهگـــذری مـــی نشست.


http://uc-njavan.ir/images/o4mzfry239w7ssgaqz.gif (http://uc-njavan.ir/)

بانوی خیال
29th September 2013, 09:04 AM
اینجا زمین است زمین گرد است .. تویی که مرا دور زدیفردا به خودم خواهی رسید !! حال و روزت دیدنیست !

بانوی خیال
29th September 2013, 09:09 AM
اینجا زمیـن استمیخواهم از رسم آدم هایش برایت بگویم...مثـل همیشه.
اینجا اگر عاشق شده باشی،نباید به هیچکس بگویی
چون اینجا عاشق شدن جرم است
اینجا هروقت از کار یا حرفِ انسان ها دلگیـر شدی نباید بروز دهی
چون این تو هستی که میشوی یک انسان کینـه ای
اینجا از زخم هایت نباید برای کسی بگویی
چون میفهمنـد دردت از کجاست...دقیقا آنجا را نشانه میگیرند برای عذاب دادنـت
اینجا نباید از شادی هایـت برای کسی بگویی
چون حسادتِ انسان ها میشود،دلیل از دست رفتـن شادی هایت
اینجا هروقـت دلتنگ شدی،نباید برای کسی از دلتنگی هایت تعریـف کنی
چون اینجا هیچکس حوصله ی شنیدن دلتنگی هایت را ندارد
اینجا زمین است
و تو همّیشه باید سکوت کنی

بانوی خیال
29th September 2013, 09:35 AM
نه با کسی بحث کن، نه از کسی انتقاد کن.

هر کی هر چی گفت بگو حق با شماست و خودت را خلاص کن.


آدم‌ها که عقیده‌ات را می‌پرسند، نظرت را نمی‌خواهند،

می‌خواهند با عقیده‌ی خودشان موافقت کنی.

بحث کردن با آدم‌ها بی‌فایده است!!!

بانوی خیال
29th September 2013, 09:44 AM
خــدایـا چــه بـیحســاب بــر مــ ـا بخشیـدیو مـــــــا...
و مـا چه حسـابگـــرانه تسبیحـت میکنیـــمـ...!
کاش از شمـارش دانه های تسبیح دست برداریـم
فقــط یکــ بار بــیحسـاب تـــــو را بخوانیــــمـ

m@some
29th September 2013, 09:45 AM
میروی؟؟حرفی نیست یعنی حرفی نمانده فقط ثانیه ای نه لحظه ای برگرد...من روزی تمام تو بودم...بی انصاف!!

m@some
29th September 2013, 09:48 AM
من از عشق گفتم

تو مدل ماشینم را پرسیدی

من از محبت گفتم

تو محل زندگیم را پرسیدی

من از دوست داشتن گفتم

تو وضعیت حساب بانکیم را جویا شدی

من از ارزش ها گفتم

ارزش هایی که قیمت ندارند

امّا تو تو قیمت ارزش ها را با اهن و کاغذ برابر کردی

m@some
29th September 2013, 09:51 AM
https://lh5.googleusercontent.com/-cIVAAZo2GuQ/UIOU2YYIHiI/AAAAAAAAmAY/KM3UOMOdRfE/w497-h373/tumblr_m1ta8l7sGd1qmsm6qo1_500.gif

کاش فقط یک نفر بود که وقتی بغض میکردم

بغلم میکرد و میگفت :گریه کنی می کشمتا

m@some
29th September 2013, 09:54 AM
http://www.parsiblog.com/PhotoAlbum/halakeeshgh/1zm1ev7%5B1%5D.jpg

بانوی خیال
29th September 2013, 09:54 AM
گاهی کسی را دوست داريماما او نمی فهمدگاهی کسی مارا دوست دارداما ما نمی فهميم
خلاصه يه مشت گیج دورهم جمع شديم تشکيل اجتماع داديم...[khande]

m@some
29th September 2013, 10:01 AM
اونکسی که باورت داره


یه قدم جلوتر از کسیه که دوستت داره

m@some
29th September 2013, 10:11 AM
هی میگن محکم باش!!! محـــــــــــــکم !!!!!
هر قدر هم که محکم باشی

یک نقطه ،
یک لبخند ،
یک نگاه ،...
یک عطر آشنا ،
یک صدا ،
یک یاد ،

از درون داغونت می کنه

هر قدر هم که محکم باشی . . . !!!!

m@some
29th September 2013, 10:14 AM
http://www.8pic.ir/images/93145345170742887867.jpg

m@some
29th September 2013, 10:17 AM
http://deltang90.persiangig.com/new_folder00/0g0u_%D9%88%D8%A7%D9%8A%D9%8A%D9%8A%D9%8A%D9%8A%D9 %8A%D9%8A%D9%8A.gif

هیچکـی خبر نـداره دارم به زور میخنـدم

نمیـدونن چـرا من چشمـامو هی میبنــدم

چشمــامو من میبنــدم تا منتظر بشینــم

شــاید تو این سیاهـــی بازم تو رو ببینــم

ارگان
30th September 2013, 12:25 AM
ســكـوت مـعـجـزه مـی كـنـد
و تــو مـی آمــوزی
كــه هــمـیـشـه بــودن در فــریــاد نــیـســت!

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد