یعنی نمیگفتی هم معلوم بود ذهنت بدجوررررر شلوغ پلوغه؛ چه خبرااااااا
مضمون نوشتت طنز بود؛ اجتماعی بود؛ الان خواستی مرفهین بی درد رو خوب جلوه بدی؛ چی بود !!
در حدی نیستم که بخوام اشکالات رو بگم ولی دیگه خودت خواستی
جمله بندی هات مشکل داره؛ پاراگراف اول رو دوباره بخون؛ با خود میگفتم!!! ولی خب؛ ولی اینجوری!!!!!!
نوشتت نصفه رسمی نصفه عامیانه نصفه کوچه بازاری هست؛ مثل پلنگگگگگگگگ
حالا چرا با آقای راننده یواش یواش برین سمت مقصد؛ اونم تو گرما
وقت کردی کل متن رو یه ویرایش کن!
موضوعش تا حد زیادی تکراریه؛ یعنی عشق و عاشقی؛ راحت میتونی بفهمی آخرسر قراره این دختر و پسر به هم برسن؛ جناییش کن؛ هیجان بگیره
در کل روش کار کن؛ نیاز به تغییر داره؛ البته از نظر من!!










پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)