حرف شما کاملا منطقی است. ولی حتی اگر در یک مورد هم محیط انسان باعث تغییر سرنوشت او شود؛ این حکمت و تدبیر زیر سوال خواهد رفت.
از طرفی ما در رابطه با علم کنونی صحبت می کنیم؛ به عبارت دیگر اگر با علم کنونی به بسیاری از داستان های کتب آسمانی و یا ادعاهای موجود نگاهی بیاندازیم آنها رد خواهند شد.
مسلما هر انسانی از بدو تولد از محبت و صداقت و تمام پندارهای خوب خوشش می آید و از عکس اینان بیزار است و برای آن نیازی به دینی نیست. ولی درون همین کتب اسمانی دستور به قتل مخالفان و اشخاصی که عقایدی متفاوت را دارند داده می شود. خب این چه نشانه ای می تواند داشته باشد؟ و یا چه کسی می تواند داستانی نظیر بلعیده شدن پیامبری توسط یک ماهی و سپس زنده ماندن وی را باور می کند؟ اینها چیزهایی است که از نظر علم نقض می شود.
از طرفی دیگر از زمانی که علم بشر به دوره جدیدی وارد شد و از زمانی که خط توانست وقایع را ثبت کند هیچ معجزه ای رخ نداده است! از دیگر نشانه های حکیمانه نبودن این خلقت و سپس در هدایت انبیا هستند که کثرت آنان در خاورمیانه بسیار بیشتر از جاهای دیگر است. آیا مردم سرخپوست در آمریکا نیاز به پیامبر نداشته اند؟ و یا بومیان استرالیا و یا روسیه نیاز به یک پیامبر نداشته اند؟ این چه خلقت و چه هدایتی است؟
علاقه مندی ها (Bookmarks)