من نمیخام بحثتون رو برگردونم عقب
ولی همه ی شما جای اینکه بیاید و سوال من یا بقیه رو جواب بدید اومدید راه کار گفتید
ممثلا من نمیدونم دلیل گرایشم به تنهایی چیه!!!تا اینو نفهمم شما100تا هم راهکار ارائه بدید هیییییییییچ فایده ای نداره
گاهی فردی با وجود داشتن حداقل امکانات تفریحی(مثلا بیرون رفتن با دوستان یا ...)از این کار امتناع میکنه
تو جمع های خانوادگی حضور پیدا نمیکنه
از حرف زدن با بقیه بیم داره
از حضور تو مکان های شلوغ خجالت زده میشه و و و....
این فرد خودش تمایل پیدا کرده که از خانواده دوری کنه و از همنشینی و صحبت با اونا لذتی نمیبره
تو تنهایی هاش حتی فکر هم نمیکنه
فقط خیره میشه ....
من همچین کسایی رو دیدم واقعا
شاید تو دل خودتون بهشون بخندید یا تعجب کنید
ولی اینا حتی خودشون هم نمیدونن چرا به تنهایی گرایش پیدا کردن!!!!
اول قبل اینکه بیاید و راه های جور واجور تجویز کنید باید بیاید بگید چه عواملی میتونه باعث همچین مشکلی شه
علاقه مندی ها (Bookmarks)