سلام
این تاپیک منو یاد این کلیساها هست که وقتی کسی میخواد توبه کنه میره اونجا اعتراف میکنه، میندازه
من بچه که بودم اصولا خیلی حرفه ای ظرفا رو میشکستم....کلا آدم بی دقتی بودم الان خیلی خیلی بهتر شدم....بعد برای اینکه کسی متوجه نشه اونا رو تو سطل زباله زیر بقیه زباله ها میذاشتم تا کسی نبینه
یه بار مچ من گرفته شد و دیگه میدونستن وقتی از ظرفا کم میشه یعنی من شکوندم و قایم کردم...هر چند من همیشه به کارم به همین نحو ادامه میدادم و از رو نرفتم که نرفتم
درمورد سفره پاک کردن هم ......ما همیشه خودمون پاک میکنیم چون اگر کسی پاک کنه مامانم بعد خودش باید پاکش کنه.....انگار قبلا داده بود کسی پاک کرده بود سفره رو اما خوب پاک نکرد بعد از مدتی که مامانم سفره رو پهن میکنه مواد لای اون کپک زده بودن واسه همین همیشه بعد از پاک کردن بقیه خودش هم پاکش میکرد......الان دیگه میدونه کی سفره خوب پاک میکنه چه کسی نه ولی در کل من بیچاره همیشه مجبورم سفره رو پاک کنمالبته خیلی وقتا هم خودم رو سرگرم میکنم تو آشپزخونه با جمع کردن وسایل که مجبور نشم پاک کنم فقط هر چند دقیقه یکبار میگم بذارید الان خودم میام
ولی خوب تاخیر میکنم که خودشون انجام بدن
خدا رو شکر فامیل هم اینجا نداریم فردا بخواد لو بده![]()







...هر چند من همیشه به کارم به همین نحو ادامه میدادم و از رو نرفتم که نرفتم
البته خیلی وقتا هم خودم رو سرگرم میکنم تو آشپزخونه با جمع کردن وسایل که مجبور نشم پاک کنم فقط هر چند دقیقه یکبار میگم بذارید الان خودم میام
ولی خوب تاخیر میکنم که خودشون انجام بدن
پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)