همکار تالار شیمی عمومی
صوبی مامان پرسید امروز ازمون داری
چون هیچ نخونده بودم
گفتم . نه 10 ابان دارم !
خیلی کار بدی کردم نخوندم و بدترشم که دروغ گفتم. این دوهفته یا درگیر پیدا کردن استاد خوب و کتاب خوب بودم . و مهمونی رفتنامو و بقیشم . خونه تکونی برا عید
د النم مشغول توجیه کردنم
ولی واقعا خیلی وقتم تلف کردم .
![]()
ویرایش توسط 1=1+1 : 18th October 2013 در ساعت 08:50 AM
دوست آشنا
استاد اینو که درست گفتین دختر ها واقعا از ظرف شوستن کردن بدشون میاد اما پاک اردن سفره یک عذاب دیگه ایه!!![]()
یه بار سر صبح اومدم چای شیرین بخورم ، پسردایی کوچیکمم خونمون بود ، آقا نمی دونید چه باحال بود ، من و پسر داییم با قاشق بزرګ هم می زدیم تلق تلوق تلق تلوق ، همه هم سر سفره بودن ، محکم هم می زدیم بعد یه هو جالبه با هم جفت لیوانا این تهش ګردالو قشنګ در اومد
انقده باحال بود ، البته داییم اینا نبودن ، بابامم نبود اګه بود که هیچی
مامانمم هیچی نمیګه به این چیزا ، خودشم هم دست میشه خیلی وقتا![]()
دوست آشنا
از نظر من سفره پاک کردن و ظرف شستن که فقط برای دخترا نیست
ما پسرا هم باید در کارها کمک کنیم
من خودم تا حالا صد بار ظرف شستم و صد بار هم سفره پاک کردم
بعضی از پسرا فک می کنن اگه این کارا رو بکنن دخترن ولی از نظر من این اصلا درس نیست
it takes a minute to have a crush on someone
an hour to like someone, and an day to love someone
but it takes a lifetime to forget someone
کـــــــاربر فــــعال
کاربر حرفه ای
کـــــــاربر فــــعال
کاربر حرفه ای
يه بار ما سه تا درس رو در يك روز امتحان داشتيم
منم كه درس خوووووووووووووووووووووووو وووووووون
خودم رو زدم به مريضي !!!!!! اُه اُه ، غطسه ! آى گلوم ، نميتونم لقمه قورت بدم
مامان هم پريشان ! ما رو رسوند دكتردكتر هم مرخصى برام نوشت
ما هم از شر امتحان خلاص شديم
يه بار مدرسمون ميخواست بچه ها رو ببره به عيادت جانبازان در بيمارستان
من دير متوجه شدم و اين اجازه كتبى أوليا رو نداشتم
از يك طرف هم خيلى دلم ميخواست برم
بنابراين با كمك بچه ها يه اجازه نامه نوشتيم ، و منم باهاشون همراه شدم
بعدها براى مامانم گفتم !!!!!!!
کاربر حرفه ای
کـــــــاربر فــــعال
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)