متن بولد شده ی شما رو بنده همون وقت دیدم و برای اینکه بحث تخصصی بود نخواستم اینجا ادامه پیدا کند. برای همین لینک مربوط رو هم گذاشتم که مطالعه بشود.
این لینک : (هم عناوین بحث ها در اون هست هم منابع):
http://wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%AF%D8%A7%D8%AF
متنی که از ایشان نقل کردید در مورد اینست که حکم قتل مرتد در قرآن نیست و .. اگر به لینکی که در این باره دادم رجوع می کردید مفصل بحث قتل رو ملاحظه می کردید . بنده در این باره اصلا اظهار نظر نکرده بودم.
-------
حرف آقای بازرگان با حرف آیت الله غروی خیلی فرق دارد برادر. هر کدام اثر خاص خودش را دارد. خیلی چیزها برحرف آقای بازرگان مترتب می شود که مخالف ضروریات و مبانی ماست.
بنده توضیح دادم که کنار گذاشتن روایات خلاف سنت پیامبر و مبانی دینی است. و اینکه راه بررسی صحت و سقم روایات بصورت کامل و فنی و حساب شده در دسترس همه علمای شیعه وجود دارد.
یک سوال مهم: اگر نقل قول کردن به صحت یک چیز لطمه وارد می کند پس چرا شما در متن هایتان نقل قول می کنید؟
حتما پاسخ می دهید که مطمئن هستید یا کتابش را دیده اید یا .. و اینکه خودتان هم اعتراف کردید که منطق می گوید اگر حرفی درست است اثبات کن و اگر اثبات شد قبول کن.
خوب در روایات هم همین است. هر نقل قولی معتبر نیست. ملاک های خاص و سخت گیرانه ای وجود دارد. جرح و تعدیل هایی وجود دارد. در باب بررسی روایات علمی به نام رجال و درایه وجود دارد. همین طور نیست که گتره ای روایات را قبول کنند یا رد کنند. علم رجال به بررسی شخصیت ها می پردازد خیلی هم دقیق کار می کند. علم درایه به بررسی سندها و مستندات و محتوا ها می پردازد و این علم هم خیلی دقیق است.
و این رو هم بدانید روایاتی که انتساب آنها به حضرات معصومین (علیهم السلام) می رسد بدانها عمل می شود آنهم به شرط اینکه با قرآن منافاتی نداشته باشد.
روایات صحیحه جزء لاینفک دین ماست و نمی توان آنها را نادیده گرفت. چون پیامبر و اهل بیت ع قرآن ناطق هستند . من واقعا ازتون می خوام که این لینک رو مطالعه کنید
http://www.hawzah.net/fa/article/articleview/93131
بخشی از مطالبی که در این لینک است: همچنین تعبیرهای «لِسانُهُ النّاطِقُ»، ما زبان ناطق خداوند هستیم،[3] «أنَا الکِتابُ النّاطِقُ»[4] «النّاطِقُ بِالقُرآنِ»[5] «النّاطِقُ عَنِ القُرانِ»[6] و نظایر آن که درباره امام علی(ع) و دیگر پیشوایان معصوم(ع) در روایات آمده است، می فهماند که آنان مفسر واقعی قرآن، مظهر علم الهی و عالم به کلیه علوم مربوط به قرآنند چنان که به مناسبت های مختلف روایات گوناگونی درباره تفسیر، تأویل و غیر آن اظهار فرموده اند. از این روست که شیعیان به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) قرآن ناطق می گویند و اطلاق این گونه تعبیر بر آن بزرگواران صحیح می باشند.
------------------
در مورد مطالعه کردن کتاب دکتر شریعتی؛ شما برای اثبات مدعایتان به کسی پناه می برید که خودش جزء همان کسانی است که شناخت او از دین اسلام کافی و کامل نیست. و به عنوان یک روشنفکر دینی مطرح نیست. شاید از نظر شما ایشان روشنفکر باشند اما در واقع اینطور نیست. مطالب خلاف واقع و مخالف مبانی دینی در آثار و تفکر ایشان هم وجود دارد. البته مطالب خوب هم وجود دارد.
هرچند این حرف درست است که روشنفکران دینی از زمان خودشان جلو بوده اند اما با یک حرف کلی نمی توان خط مشی یک نفر را اثبات کرد و اینکه گفت فلانی ها هم روشنفکر هستند پس آنها اززمان جلوترند و نتیجه اش هم اینست که هر کسی مخالف اینها حرفی بزند از متعصبین است این استدلال دور از منطق است.
-------------------
اینکه می فرمائید علم از هر نوعی منحصر به گروه خاصی نیست؛ از یک جنبه درست است از جنبه ی دیگر هم غلط!
درست است چون همه حق دارند از علوم بهره مند شوند و به اندازه درک و فهم خود از آن نقل کنند و بفهمند و بیان کنند
غلط است چون وقتی علمی تخصصی شد فقط کسانی می توانند اظهار نظر کنند که متخصص در آن زمینه باشند. (اینکه دیگر بدیهی است)
بله در علوم عقلیه هر کسی به اندازه عقل خودش می تواند استدلالی داشته باشد اما مهم اینست که چه مبانی و چه اصولی را مبنای استدلال خود قرار می دهد. یعنی صرف عقلانی بودن یک استدلال منجر به این نمی شود که حتما مورد قبول همه واقع شود. بلکه باید مبانی عقلی و پایه های استدلال و اصولی که بر انها تکیه شده است نیز مورد قبول باشد. پس کسانی که اشراف کامل به مبانی دینی و اصولی اسلام دارند مسلما در استدلال هم قوی تر خواهند بود تا کسانی که فقط سعی می کنند بر مبنای تفکر خودشان استدلال کنند و اسم آن را تفکر عقلانی بگذارند.
--------------------------
علاقه مندی ها (Bookmarks)