سلام بر آبجی گلم خوبی؟ مرسی از نظرتون.بله همونطور که دیدید کلا از این مجموعه زیاد استقبال نشده فکر کنم بچه های نخبه سایت که مثلا شما و چند نفر دیگه اهل دل باشن زیاد نداریم. خب بریم سر اصل مطلب: حرف من همینه چرا باید مطالب کتاب انقدر ناقص باشن که دانشجو از تحقیق کردن خود جوش نا امید بشه.اصلا یه حجم عظیمی از اطلاعات اینجا گم شده که مثلا دوره تحصیلات رو کاهش بدن. فوق فوقش یه آزمایشگاه هم داره که یه نفر آزمایش می کنه 40 نفر باید گزارش بنویسن خب این که نشد علم یاد دادن و تجربه گرایی؟.مسئولان آینده این رو میشه از همین حالا تصور کرد... همه شون موقع فکر کردن به مدرکشون زل می زنن نه محیط اطراف.

منظورتون رو فهمیدم البته اینکه جواب صریحی به همه داده احتمالا واسه اینه که راه کار ساده ای هم داشته. حدس می زنم بخیه جذبی یا چیزی زدن رفته . ولی شما باز برو بپرس منم رفتم پژوهشکده از اساتید اونجا می پرسم.البته من بودم حتما از ماتریکس بین سلولی هم استفاده می کردم با توجه به وجود سلول بنیادی که در جفت نوزاد هست خیلی تمیزتر و سریع تر عمل می کنه(یکی منو از پریز بکشه لطفا).همه سوالات رو نمیشه از اساتید بپرسید. موضوع من اینه که خود دانشجو اونقدر جرات داشته باشه که مثلا یه نظریه رو مثل همین چیزی که بالا گفتم پروش بده بعد بره ناف یه موش و سگ و میمون و نوزاد انسان رو از بیخ بزنه و در بهترین حالت نتایجش رو اثبات کنه. اینجا یه مسئله دیگه هم مطرح هست. استادی که به این شیوه ای گفتم مطالب رو یاد نگرفته باشه نمیتونه به دیگران بگه چیکار کنن.من از این افسوس می خورم چون دانشجو ها و اساتید و مسئولین ما خودشون محدود به یک فلسفه ای می کنند که به صورت ناقص به اجرا در اومده و کسی هم اعتراض نمی کنه. امیدوارم روزی ببینم که اهل علم ما بتونن یه تحت مکتب یک فلسفه کامل به اجرا در آمده به کسب علم و دانش مشغول بشن. بازم ممنونم که شرکت کردید باعث دلگرمی من بود.
علاقه مندی ها (Bookmarks)