استعداد برتر سایت
ببین مشکل در علاقه شما شما یا طرزفکر استاد شما و حتی سیاست دانشگاه نیست. مشکل اصلی هنجار هاست که به طور ذاتی گردش اطلاعات رو محدود می کنه حالا هر چه که باشه. اگر ما بتونیم هنجار ها رو چه خوب و چه بد از این مملکت حذف کنیم و بگیم که هر کسی، هر حرفی که میزنه باید مسئولیتش رو بپذیره باعث گردش آزاد اطلاعات و گستردگی مباحث علمی میشیم. این تاپیک اتفاق خوبی بود چون بلاخره فهمیدم مشکل اصلی کجاست.من ادعا می کنم که اصلی وجود داره با این محتوی: به طور کلی تعریف هنجار ها به واسطه کاهش مسئولیت پذیری افراد باعث محدودیت در گردش اطلاعات میشن.و این کاهش در گردش اطلاعات در واقع نقض یکی از بزرگ ترین هنجار های بشر هست.قوانین حقوق بشر.
استعداد برتر سایت
من از این وضع دفاع نمی کنم اما چه قبول بکنیم و چه نکنیم ما یک کشور در حال توسعه ایم که 35 ساله تقریبا منزویه. مطمئنا کار های بزرگ تنها با ابزار های بزرگ شدنی هست و با رئالیزم جادویی نمیشه رفت کره ماه. اما یادتون نره که هر ابزار یک تابع ریاضی هست و ریاضی در فکر ماست. اگر ما بخواهیم از ابزاری استفاده کنیم اول باید در ذهن خودمون تابع ریاضیش رو بسازیم و درواقع اختراعش کنیم. ایران رو باید ایرانی بسازه این یک امر بدیهی و ساده است. ما اگر بخواهیم چیزی وجود داشته باشه باید ایده اش رو خودمون بدیم و اگر هم کاری بخواهیم انجام بدیم نباید الگوبرداری شده از خارج باشه چون شرایط یکسان نیست.
کـــــــاربر فــــعال
سلام آقا عرفان
ممنونم از پاسخ تون
درسته که ما یک کشور در حال توسعه هستیم ولی تا زمانیکه بستر مناسبی برای رسیدن به اهدافمون نداشته باشیم نمیتونیم در مسیر درست حرکت کنیم
همون طور که ما خط مشی یک دانشمند رو میبایست الگوی خودمون قرار بدیم پس بایستی شرایط اون دانشمند هم تا حدی برامون فراهم باشه مصداق حرف خودتون که با معجزه نمیشه رفت کره ماه....
خوب در خصوص توابع سازی در ذهن وقتی امکانات محیا نباشه چطور یک دانشجو که پژوهش مهمی رو در عرصه علم میخواد دنبال کنه بدون امکانات میسره البته شما که تا حد زیادی این مسیر رو طی کردید خیلی این مقوله براتون جا افتاده ولی مسلما به راحتی نبوده ......
البته من در مثالی که عنوان کردم منظورم تایید یا رد شرایط نیست میخواستم ریشه اصلی مشکل رو بررسی کنیم اتفاقا طرح یک چنین ایده ای خیلی خوبه به شرط اینکه بستر مناسب رو داشته باشیم تا وقتی که ما فرسنگها با تجربه فاصله داریم هیچوقت با موضوعات تئوری نمیتونیم مسائل کلیدی رو حل و فصل کنیم .....
ولی ما تو ایران حتی از حد اقل امکانات آموزشی هم برخوردار نیستیم وقتی یک استاد صرفا وقتش رو در اختیار یک دانشجو به طور کامل نمیزاره و عموما غیر قابل دستریه و مشکلات مشابه....
ما اگر راهکاری هم داشته باشیم برای سبک آموزش در دانشگاهها و واحد های آموزشی چطور میتونیم اون راهکار رو عملی کنیم به قول معروف هر جای قضیه رو بگیرید باز یک جاش میلنگه فرض کنید ما بخواهیم یک طرح کاملا ایرانی در خصوص آموزش تو کشورمون اجرا کنیم که هم ایده خودمون باشه و هم بتونیم دانشجو جماعت رو با رضایت خاطر امنیت بهش بدیم آیا با مشکلات اجتماعی فرهنگی و اقتصادی که با شیرازه وجودی تک تک ما گره خورده کار ساده ایه حالا ما که شرایطمون یکسان نیست با غرب و کشور های دیگه به نظر شما با این شرایط کدوم یکی از مشکلات مون رو میتونیم پوشش بویم؟؟؟؟؟؟
اتلاف وقت در ترافیک؟؟؟؟؟ یا نبود تجهیزات پژوهشی؟؟؟؟؟ یا آزمایشگاهی و هزار و یک معضل دیگه؟؟؟؟؟؟؟
با تشکر از توجه شما بزرگواران
استعداد برتر سایت
سلام خواهش من کنم.
من تشکر می کنم در این بحث شرکت می کنین.
ویژگی یک کشور در حال توسعه کمبود ابزار ها برای سرعت بخشیدن به پیشرفت هست.
من گفتم از این وضعیت مملکت دفاع نمی کنم اما فرض کردم که یک ویژگی تا حدی طبیعی کشور محسوب میشه.
من در مخالفت با این رویه یعنی اثبات گرایی منطقی مباحث علمی این تاپیک رو ایجاد کردم و خودم هم مخالف این هستم که دانشجو یا دانش آموز به دنبال اثبات موضوعات مورد مطالعه اش بره.
شما میگید اگر بخواهیم مثل فلان دانشمند فکر کنیم باید حداقل سواد اون رو داشته باشیم. جواب من اینه. شما قبول دارید که تمام کشفیات از تحقیقات و آزمایشات مشتق شدند؟
تمام تحقیقات و آزمایشات یک جامعه آماری و محیط آزمایشی دارند. حالا چه در واقعیت و چه با آزمایش فکری و شبیه سازی کامپیوتری.
همین موضوع یعنی داشتن محیط آزمایش به معنای ایجاد هنجار می باشد.
در واقع دانشمند با ایجاد یک محیط آزمایشگاهی یک هنجار تولید می کند تا با محدود سازی گردش اطلاعات، باعث افزایش دقت آزمایشات شود.
همین موضوع منه.
وقتی گردش اطلاعات محدود بشه حجم سوادی که برای درک اون مسئله و آزمایش مورد نیازه هم کاهش پیدا می کنه.
خیلی از دانشجو ها دقیقا این موضوع رو نادیده می گیرن.
برای همین میگم اگه طرز کار و فکر یک دانشمند رو بدونین انقدر در یادگیری مسائل با مشکلات عدیده غیر ضروری مواجهه نمیشین.
ممنونم.![]()
کـــــــاربر فــــعال
با سلامی دوباره
ممنون از لطف شما
البته من در خصوص یک دانشمند نظرم این نبود که سواد اون رو داشته باشیم نظرم اینه که وقتی ما از روش تفکر یک دانشمند الگو میگیریم در صورتیکه الگوهای آموزشی اون دانشمند و محیط فراگیری اون با ما فاصله زیادی داره . شرایطی رو که اون دانشمند برای رسیدن به نظریه خودش بخوایم بررسی کنیم با مشکلات و شرایط ما یکی نیست پس به همین خاطر دیدگاه ما با یک محدودیت هایی مطالب رو بررسی میکنه...
اتفاقا من هم با شما موافقم که سر منشا همه کشفیات از تحقیق و آزمایشات سر چشمه میگیره ....
ولی معضل اصلی ما همین ابزارها و امکانات در این مسیره چرا که در کشور های دیگه یکی از عوامل رشدشون حمایت از محققینه ولی تو کشور ما بیشترین انرژی از این قشر گرفته میشه ...
به قول شما ایجاد هنجاری بعنوان فضایی برای آزمایشات مستلزم فراهم سازی امکاناته
قطعا شخص شما با پروژه ای که ارائه دادید جای یک محیط رو برای عملی کردن تحقیقاتتون نیاز دارید ممکنه شما زحمات زیادی هم متحمل شده باشید و مقاله هایی رو هم تدوین کردید ولی طبیعتا با این اصل موافقید که شرایط بایستی بصورت عملی برای هر محقق و پژوهشگر فراهم باشه....
اگر در خصوص محدود کردن گردش اطلاعات هم بخوایم فکر کنیم قطعا ریشه رو در نوع سبک آموزشمون از اول ابتدایی بایستی جستجو کنیم هر چند که اخیرا چند سالیه که روش آموزش به سبک مونته سوری که بایستی سالها پیش به سیستم آموزشی کشور ما اضافه میشد رو شاهد هستیم و متاسفانه هنوز واحدهای آموزشی دولتی مبادرت به ایجاد این امکان نکردند و فقط به صورت انگشت شمار در برخی مدارس قابل اجراست چون اجرای چنین سیاست های آموزشی مستلزم هزینه و از همه مهمتر آگاهی لازمه است...
کشور ما بعداز سالیان سال به این نتیجه رسیده که کودکان بایستی محارتها و رشد خلاقیتها رو از پایه یاد بگیرند
و این متد در کشور هایی مثل انگلستان . فرانسه . کانادا . .... اجرا میشه
من اعتقادم اینه ما بایستی در آموزش از استاندارهای لازمه برخوردار باشیم و از اونها پیروی کنیم تا بتونیم در فرایند تحقیقات به نتایج مطلوب برسیم
با تشکر
ویرایش توسط Almas Parsi : 28th June 2013 در ساعت 04:28 PM
دوست آشنا
دروود
مرسی داداشی.
مثل همیشه ذهن ها رو به چیزی منحرف میکنی که باید....
عوض شدن وضع دانشگاه مستلزم عوض شدن تمام ارکان اون از جمله خود دانشجو ها و تک تک ارکان دیگه ی اونه ...
در تایید حرف almas pasi
این ارکان شامل تسهیلاتی که به دانشجو داده میشه هم هست....
این تز کار از ((ترم آینده ))دانشگاه ها و دانشجو ها نیست
سیستم حال حاضر اشتباهه اشتباااااااااااااه
چون بیس اون چیز دیگه ایی....پایه اون بنا شده بر حفظ کردن و آزمودن
استاد بیچاره (یعنی 80%اونها)هم با همین بیس فارغ التتحصیل شده....یا اگر خیلی هم به متقاعد کردن دانشجو اعتقاد داشته باشه
سعی میکنه اونو با مثال های متقاعد کنه
میخوام بگم در تواناییهی استاد نیست.....هر دانشجویی حداقل چند بار این اتفاقو امتحان کرده که در جوابش یا به کتاب ارجاع داده شده یا مثال براش زده شده یا...
این قضیه یک انقلاب رو میطلبه....حجم مطالب درسی در مقطع کارشناسی که پایه تحصیلات تکمیلی در هر رشته ایی هست بالاست....
دانشجو فقط میتونه 20 واحد درسی رو مطالبشو حفظ و حلاجی کنه....نوبت به تفکر به فلسفه آفرینش نظریه ها هم نمیرسه.
زندگی نامه اونها کافی نیست....چون تبدیل میشه به واحدی به نام( فلسفه علم) در دانشگاها همین الان
یک درس 3 واحدی حفظی که اونجا هم نظریه ها از ۀآغاز حفظ میشه
دانش جو معنای دیگری داره.....
یه سوال همیشه توی ذهن منه ....جوابای زیادی تا حالا شنیدم که هیچکدوم راضیم نکرده....
چرا دانشمندان (با مفهوم قدیمی خودش)مثلا آبوریحان بیرونی,مثلا خیام,مثلا ابو علی سینا,نیوتون....
در فیلد های متعددی صاحب نظر بودند(به طور حرفه ایی)؟؟
شمام به من جواب بدین
استعداد برتر سایت
سلام...
يكي از درد هاي اصلي كه ريشه در مشكلات آموزشي دوونده...
همين كنكور و بَعد بازار مار! ببخشيد بازار كار و بعد انتظارات فرهنگي...
من دوستان شاعري دارم كه فوق ليسانس رياضي از شريف دارن و فيلسوفاني كه مكانيك خوندن از شريف...
و نوازندگاني كه مهندس هستند و مهندساني كه پزشك شده اند و پزشكاني كه درگير اعتيادن...
چون جبري بوده به نام كنكور و ترسي بوده به نام بازار كار و درامد و دردي بوده كه فرزند ما يا بايد دكتر شه يا مهندس...
استعداد من كارگرداني ست و خونواده من علاقه دارن من پزشك بشم و در كنكور مهندسي قبول ميشم و راننده شركت واحد ميشم...
من بر اثر سياستي در خونواده اي زير نظر استادي به بلوغ ميرسم...
كه خودِ هر سه مورد: استعداد، علاقه، تحصيلات و شغلي دارند كه تحت تاثير مثال بالا اشتباه به بلوغ رسيده اند...
و اين ميراث در 90% جامعه تا ژن هاي ما رو مبتلا كرده...
و 90% ميشه هنجار...
و حركت بر خلاف هنجار ميشه ساختار شكني...
ميشه تهمت، ميشه توهين، ميشه رويا پرداز، ميشه عامل فدا شدن،،، دليل باخت...
سلام دوستان
باید هم از آقا عرفان عزیز برا طرح این مبحث تشکر کنم هم از باقیه دوستان به خاطر اظهار نظراتشون....
من یکی که به شخصه خیلی استفاده کردم ولی هنوز به نتیجه معینی نرسیدم
شما دوستان لطف کردینو مواریدی از مشکلات سر راه دانشجو ها رو مطرح کردین تعدادیم به یه سری از راه حلاش اشاره کردین به نظر بنده مطرح کردن این بحثا خیلی به درد بچه ها میخوره چرا چون
خیلی از ما ها همون طور که دوستانمون گفتن نمیدونم چرا و به خاطر چی رفتیم دانشگاه چرا این رشته ای رو که از روی انواع اجبار حالا خونواده یا اجبار ترسیدن از نبود اینده شغلی و او او و...که خودتون بهتر از من میدونید داریم ادامه میدیم
ولی این کاریه که شده ابیه که ریخته به نظرتون اگه ما بیایم رو پیشگیری یا در مانش کارکنیم بهتر نیست اگه مایل باشیدحالا که مرضو پیدا کردیم بریم سراغ درمانش...از دوستان خواهش دارم اگه پیشنهادی برا بهبودیه این وضع علم داریم بیان کنید
بازم از همه دوستان گلم تشکر میکنم
سلام
سعی کن مباحثو مفهومی یاد بگیری
اگه تو زیست مشکل داری باید به شیوه یه دانشمند زیست شناس فکر کنی
موفق باشی![]()
استعداد برتر سایت
سلام ببخشید یکم دیر جواب میدم.خیلی طوب می کشه تا به حرفاتون فکر کنم. باور کنین الان بار چهارمه که نوشتم و پاک کردم عادتمه شایدم تقلب منه تا حرفای خودم به دلم نشینه منتشرش نمی کنم.من خیلی خوشحالم که شما به تمام موارد و ریزه کاری ها کاملا تسلط دارید امیدوارم بقیه هم مثل شما باشن. ولی یه چیزی میخوام بهتون بگم به عنوان یک داداش کوچیک تر.فکر نکنید من با آسانسور به طرز تفکری که الان دارم رسیدم. من 18 سالم بود که دیدم خیلی عقب تر از اونی ام که بخوام علم رو درک کنم چه به حال اینکه بخوام تولیدش هم بکنم. تا اون موقع مثل بقیه به دانشمندان اعتماد داشتم و کارهاشون زیر سوال نمی بردم. می دونستم اونقدر رسانه ها قوی هستند که اگر سوالی بین اهل علم باشه سریع به گوشم میرسه و می تونم 10 دقیقه در موردش فکر کنم. خودم هم هر چی که می گشتم، جز چیزای معمولی... واقعا موضوعی برای بحث نبود.موضوعات مهم تر هم اگه به بقیه راجع بهش حرف میزدی چپ چپ نگاهت میکرد و میزد پس گردنت. یادمه بهترین بحثی که بود درست کردن باتری برای هواپیمای رادیوکنترل بود که من باتری های آلومنیوم_هوا رو پیشنهاد دادم اما چون خطر ناک بود با لگد از سایت انداختنم بیرون حق هم داشتند کاربلد این ماجرا نبودم.میخوام بگم این چیزا گذراست و همین که شروع کنین و مفهوم اولین مبحث علمی زندگی تون رو درست درک کنین امید به زندگی تون برمی گرده. مثل دانشمند فکر کردن یه بهانه است من میخوام که شروع کنین و به جای ظاهر واقعا به درون بپردازید.امیدوارم منو به جای ادعام نبینن و راحت از این موضوع نگذرید.اولین معلم انسان یه کلاغ بود.
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)