همکار تالار نرم افزارهای موبایل
دوست عزیز ایه فوق نگفته دوستی بین دختر و پسر عین زناست گفنه هم ردیف زناست.
مثل مایعات ما مایعات زیادی داریم همه مایعات در یک ردیف و از یک خانواده هستند اما هیچکدام عین هم نیستند ولی همگی نوشیدنی هستند.روابط بین دختر و پسر چه زنا باشه چه دوستی هر دو از یک خانواده هستند.البته این نظر بنده است.
کاربر جدید
کاربر جدید
از بهشت رانده شدیم تا مبادا روزی خدا بگوید :
افسوس روزگاری اینجا بهشت بود
سلام دوست عزیز
خب این که حرف بنده نیست شما دنبال کارشناس مذهبی بودین و بنده منظورم این بود که هیچ کارشناسی نمیتونه مثه مفسر جواب بهت بده و تفسیر نمونه همان جواب شماست. ببینین کی گفته چون کنار هم هستن اینجوری شده. نه دوست من ارتباط و وابستگی و توضیحات و... که در آیه آمده و اینکه خود قرآن مفسر خودش است این رو میگه. خوبه که خودتون میگین آخرش به گناه ختم میشه و کسی نمیتونه این رو انکار بکنه. شما فکر میکنین من دوس ندارم با یکی دوس باشم؟ چرا همه میخواهیم ولی خدا نمیذاره اونم بخاطر خودمون.
الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
آمین
سلام بر شما
چرا نشد عنوان مناسبی انتخاب کنید؟ تفسیر آیه 5 ، سوره مائده ... به همین راحتیهرچه فکر کردم عنوان مناسبی پیدانکردم شماهم بخوانید اگه تونستین عنوان بگین
[QUOTE] همۀ دوستان عزیزخواهشا آیه زیرا بخوانند و خودشان معنی کنند و لحظه ای بیندیشند [/QUOTE]
من فکر میکنم بهره مندی از اساتید فن + انواع تفاسیر محکم و متقن ما در ایتدای امر می تونه مفید فایده باشه . زیباتر میشه اگه عبارت خودشان رو بذاریم برای انتهای مراتب . تازه اونم با احتیاط
ببینین اینجا گفته : درحالی که پاکدامن و غیر زناکار باشید و دوستهای پنهانی نگیرید
شاید منظور این بوده که زمانی بر شما حلال هست که با زنان مومن و اهل کتاب ازدوج کنین که پاکدامن باشید و زناکار نباشید و دوست پنهانی هم نداشته باشید. ینی اگه این جوری باشین بر شما حلال نیست که ازدواج کنین.( ینی شرط حلال بودن ازدواج شما اینه) و فکر نمی کنم که چون اول گفته زناکار نباشید و بعد از اون بلافاصله گفته دوست های پنهانی نگیرین مبنی بر این باشه که دوستی با جنس مخالف در سطح زناکاری باشه !
خدایا ما رو از تفسیر به رای کردن محفوظ بدار ... ( لطفا از این جمله من سوء برداشت نکنید . اشاره این عبارت به سمت خودمه )
و اما برداشت های حاصل از این آیه : ( البته بنا به دلایلی فعلا دسترسی به اساتید علوم قرآنی ندارم . به محض دریافت اطلاعات دقیق تر حتما پست رو کامل تر می کنم )
در اسلام امر ازدواج قداست خاص خودش رو داره. به زبان دیگه ازدواج پدیده ارزشمند و تعهدی انسانیه که سنگ بنای جامعه و سعادت فرد و بشر رو تشکیل میده .
ازدواج درتاریخ بشر صور گوناگونی داشته وقرآن کریم انواعی رو ذکر کرده ودر تفسیر آیه شریفه :
الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَطَعَامُ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ حِلٌّ لَّكُمْ وَطَعَامُكُمْ حِلُّ لَّهُمْ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الْمُؤْمِنَاتِ وَالْمُحْصَنَاتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ مِن قَبْلِكُمْ إِذَا آتَيْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ مُحْصِنِينَ غَيْرَ مُسَافِحِينَ وَلاَ مُتَّخِذِي أَخْدَانٍ وَمَن يَكْفُرْ بِالإِيمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَهُوَ فِي الآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ (المائده ،5)
و
وَمَن لَّمْ يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُم مِّن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِيمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِّن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنْكُمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَيْرٌ لَّكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ (النسا، 25 )
از ابن عباس روايت كرده اند كه گفت : مسافحات به معناى زنانى است كه آشکار زنا مى دهند، و يار و دوست مى گيرند، و آن زنى هم كه تنها يك دوست دارد جزء متخذات اخدان است ، و مردم جاهليت چنين بودند كه زناى علنى را حرام ، و زناى پنهانى را حلال مى دانستند، و مى گفتند زناى علنى از لئامت و پستى است ، و اما آنچه پنهانى انجام شود هيچ اشكالى ندارد، ليكن خداى تعالى در قرآن كريم اين آيه را نازل كرد كه :
(و لا تقربوا الفواحش ما ظهر منها و ما بطن )، (مرتكب عمل فاحشه نشويد نه علنى و نه پنهانى ).
ودر بعضی اخبار هم از خودنمایی وتبرج بعضی زنان و حفظ پایین تنه برای شوهر اصلی و کامجویی از بالا تنه برای سایرین گزارش شده است .(دقت شود)
اما فرق بین نکاح سفاح و غیر آن :
(نكح) النون والكاف والحاء أصلٌ واحد، وهو البِضاع. ونَكَحَ يَنْكِحُ. وامرأةٌ ناكِحٌ في بني فلان، أي ذات زَوجٍ منهم. والنِّكاح يكون العَقدَ دونَ الوطء. يقال نَكَحْتُ: تَزَوّجْتُ. وأنكَحْتُ غَيرِي.مقاييس اللغه
در نکاح دوستی (اخدان ) طرفين نسبت به همديگر تعهد داشتند كه با فرد ديگري رابطه جنسي نداشته باشند، و چنين تعهدي در طرفين زناي محض(زنان پرچمدار)، وجود ندارد و شرکای متعدد وجود دارد وتعهدی در کار نیست .
به زبان ساده تر کسانیکه از ازدواج هدفی مثلا بهره بری جنسی و مالی وتحليل و ...داشته باشند نه هدف والای ازدواج وتربیت فرزند و سعادت خانواده واجتماع وفرار از مسولیت ؛ مشمول این نوع ازدواج قرار میگیرند واین نکته بسیار مهمی درشروع به ازدواج است كه بعضا ناديده گرفته ميشود .
مورخین آورده اند که سعد بن وقاص فرزند خدن است.که با تعبير ولد الزنا كه مثلا درباره زياد بن ابيه و ديگران آمده فرق اساسی دارد .
در حدیثی رسول خدا (ص) فرمودند :
من و اهل بيت من با طينت طيبهاي هستيم از زير عرش تا به آدم و از آدم تا به امروز، از نكاح نه از سفاح، و در ما از نكاح جاهليت چيزي نياميخته است.
در اصول کافی : إبراهيم بن ميمون، عن محمد قال: سألت أبا عبد اللَّه ع عن قول اللَّه تعالى أَعْطى كُلَّ شَيْ ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى ، قال" ليس شي ء من خلق اللَّه إلا و هو يعرف من شكله الذكر من الأنثى"، قلت: ما يعني ثم هدى قال" هداه للنكاح و السفاح من شكله".
از امام صادق(ع) از معني آيه «اعطي كل شييء خلقه ثم هدي» پرسيدم، فرمود: همه مخلوقات از شكل ظاهرشان معلوم است كه كدام مذكر است و كدام مونث. گفتم: مراد از «ثم هدي» چيست؟ فرمود: آنها را هدايت كرده بر نكاح و سفاح به وسيله شكل ظاهري شان.
يعني انسان را به نكاح و حيوان را به سفاح هدايت كرده است،
در ازدواج با زنان کافر نیز باید هدف ازدواج باشد نه هوسرانی تا تبدیل به سفاح نشود وازدواج با زانیه هم که کار ... است.
انواع دیگر ازدواج مانند ازدواج چند مرد با یک زن یا بدلی که امروزه به ضربدری معروف شده ویا شغار ؛ که زن و دختر بعنوان مهریه زن دیگر قرار میگرفت ؛
ونكاح استبضاعي که از مرد دیگری برای خصوصیاتی مانند قدرت وزیبایی طلب فرزند میکردند ،
در جاهلیت متداول بودند که با آمدن اسلام منسوخ گشتند.
ناگفته نماند که در طول زمان هر سه کلمه زنا و اخدان وسفاح به هم نزديک شده وبه معنی زنا بکار رفته اند اما در ابتدای امر با هم فرق داشته اند .
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
یه مطلب دیگه اینکه :
بيشتر مفسران و دانشمندان اهل سنت معتقدند، عبارت "طعام اهل كتاب" كه در اين آيه حلال شمرده شده، هر نوع طعامى از آنان را شامل مى شود؛ خواه گوشت حيواناتى باشد كه به دست خود آنها ذبح شده و يا غير آن، ولى اكثريت قاطع مفسران و فقهاى شيعه بر اين عقيده اند كه منظور از آن غير از گوشت هايى است كه توسط آنها ذبح شده باشد. البته گروه اندکی از دانشمندان شيعه پيرو نظريه اولند.
روايات متعددى كه از ائمه اهل بيت (ع) نقل شده، اين مطلب را تاكيد مى كند كه منظور از طعام در اين آيه، غير ذبيحه هاى اهل كتاب است؛ به عنوان نمونه در تفسير على بن ابراهيم از امام صادق (ع) نقل شده كه در باره آيه فوق چنين فرمود: عنى بطعامهم هاهنا الحبوب و الفاكهة غير الذبائح التي يذبحون فانهم لا يذكرون اسم اللَّه عليها؛ یعنی: منظور از طعام اهل كتاب حبوبات و ميوه هاست نه ذبيحه هاى آنها، زيرا آنها هنگام ذبح كردن، نام خدا را نمى برند.
دقت در آيات گذشته (که حرام بودن ذبیحه ای که نام خدا بر او برده نشده را اعلام نموده) نشان مى دهد كه تفسير دوم (یعنی تفسير طعام به غير ذبيحه) به حقیقت نزدیک تر است، زيرا همانطور كه امام صادق (ع) هم در روايت فوق اشاره فرموده، اهل كتاب نوعا شرائط ذبح اسلامى را رعايت نمى كنند (یعنی نه نام خدا را مى برند و نه رو به سوى قبله حيوان را ذبح مى كنند و نه پايبند به رعايت ساير شرایط ذبح اسلامی اند)، با این اوصاف چگونه ممكن است در آيات قبل چنين حيوانى (که ذبح شرعی نشده) صريحا تحريم شده باشد و در اين آيه حلال شمرده شود؟! پس نتیجه می گیریم که منظور از طعام حلال اهل کتاب در این آیه، غير از گوشت هايى است كه توسط آنها ذبح شده باشد.
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
سلام خدمت همکاران بخش مذهبی
دوست عزیز بنده منبع گذاشتم. اگه یه لطفی بکنین و با دقت پست هارو بخونین زود جواب نمیدین. تفسیر نمونه رو مطالعه کنین.اکثریت چون مبتلا هستند سخت می پذیرند و این تفسیر به رای نیست.دوست بزرگوار تفسیر به رای منبعی نخواهد داشت لطف کنین پست هارو بهتر مطالعه کنین. حالا خوبه اونقد گفتیم نظر شخصی نیست و خیلی هم تأکید کردیم
الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
آمین
الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
آمین
لطف کنین و اشارات را تو دل خودتون نگه دارین و باعث شک در تفسیر آیاتی که منبع گذاشتیم نشوید
ممنون از این همه اطلاعاتتون وشکسته نفسی شما دوست عزیز اما ای کاش بجای اینکه جواب میدادین و نظر شخصی خودتون را میدادین به منبعی که گفته شده مراجعه می کردین یا لااقل تا آخر همۀ پستهارو میخوندین اونوقت جوابتون رو میگرفتین
الهی؛ تشنگی ام را در کسب علم و عملم را در آنچه رضایت توست قرار بده.
آمین
دوست عزیز:عبدالله
جزم در فقه معنا نداره
مفسر الزاما فقیه نیست
وقتی فقها تفاوتهای تفسیری رو تحمل میکنند یعنی تنوع تفاسیر,نشانگر عدم قطعیت این تفاسیر هست.
شما لطفا با اتکابه فقط یک تفسیر , برای یک آیه کلام الله نسخه مقبوض صادر نکنید.
خيانت فــقـر مي آورد
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)