-
خرافه ی "بزنم به تخته!"
بررسی یک جمله مرسوم
تأثیر جمله ی بزنم به تخته!
تجربیات روزمره و نقلهای تاریخی و دینی این اعتقاد را تقویت کرده که در این میان خرافاتی هم شکل گرفته که باید آنها را شناخت و برای رفع آنها تلاش کرد و در مقابل راه حل های اصیل را مورد توجه قرار داد.
به گزارش فرهنگ نیوز، از قدیم الایام درباره چشم شـوره و چشم زخم ، اعتـقادات خاصی وجـود داشته و سخنان و گفته هایی در بین عامه مردم رواج یافته است. همچنین تجربیات روزمره و نقلهای تاریخی و دینی این اعتقاد را تقویت کرده که در این میان خرافاتی هم شکل گرفته که باید آنها را شناخت و برای رفع آنها تلاش کرد و در مقابل راه حل های اصیل را مورد توجه قرار داد.
عده ای هم بر این باورند ، در چشم بعضی از انسان ها نیروی مرموزی نهفته است که می تواند با یک نظر حیوان ،انسان ،یا حتی ماکیان خانگی یا هر چیز زیبا و قشنگ را از پای در بیاورد یا از پایه و ریشه بخشکاند.
بر همین اساس است که همواره مردم به دنبال راه حل هایی برای دور کردن چشم زخم از خود و خانواده خود هستند. از جمله این موارد "به تخته زدن" برای دور کردن شر چشم زخم می باشد. اما به راستی این عقیده از کجا سرچشمه می گیرد و چه مقدار واقعیت دارد؟
به تخته زدن از دید دانشمندان
یافته های جدید دانشمندان نشان میدهد که زدن به تخته برای جلوگیری از چشم زخم اگر چه یک نظر خرافی است اما در آرامش روانی انسان بسیار تاثیر گذار است.محققان به تازگی در یافته اند که عکس العمل های این چنینی که با شنیدن کلمات نگران کننده در انسان بروز می یابد در کم کردن نگرانی های روانی و در نتیجه جلوگیری از اتفاقات ناگوار بسیار موثر است.دانشمندان دانشگاه شیکاگو که این موضوع را مورد بررسی قرار داده اند اذعان می دارند که این گونه رفتارها در تخلیه انرژی منفی بسیار تاثیر گذار است و موجب دور شدن اتفاقات ناخوشایند از انسان می شود.
معروفترین عقاید خرافی انگلیسیها
بنا به شواهد تاریخی «زدن به تخته» یکی از خرافه های مرسوم انگلیس است که انگلیسی ها خاستگاه آن را با واقعه به صلیب کشیدن مسیح (آنطور که در انجیل آمده است) مرتبط می دانند.
یکی از اعمال خرافی، که به عقیده مردم بریتانیا موجب خوششانسی میشود، لمس کردن، یا ضربه زدن به چوب است؛ بر اساس این باورها، با این کار آرزوها به حقیقت میپیوندند و افراد از شگون بد در امان میمانند. مثلا اگر در میان کلام به اتفاق ناخوشایندی اشاره شود، باید فورا بر روی چوب کوبید یا آن را لمس کرد تا جلوی نحسی گرفته شود و آن اتفاق ناخواسته به وقوع نپیوندد. یا بعد از اینکه کسی را مورد تعریف و تحسین قرار دادید، باید برای حفظ یمن نیک برای آن شخص به چوب ضربه بزنید. یا حتی بعضی عادت دارند بعد از دادن پاسخ منفی به سوالی در مورد موضوعات ناخوشایند، به سرعت یک شی چوبی را لمس کنند؛ مثلا وقتی پاسخ میدهند که «نه، اخیرا مریض نشدهام».
خاستگاه «زدن به تخته»؛ صلیب مسیح
خاستگاه چنین اعتقاد عجیب و در عین حال گسترده و فراگیری کاملا مشخص نیست، اما در فرهنگهای غربی میتوان آن را با واقعه مصلوب کردن مسیح -آنطور که در انجیل آمده است- مرتبط دانست. زیرا معمولا آویزهایی به شکل صلیبهای کوچک برای خوششانسی ساخته و به گردن انداخته میشدند، که جنس آنها از چوب بود؛ و این را میتوان به عنوان دلیل قرین شدن چوب با مفهوم امنیت و خوشیمنی به حساب آورد.
از نظر اسلام آيا به تخته زدن براي در امان ماندن از چشم زخم درست است؟زدن به تخته براي در امان ماندن از چشم زخم در منابع ديني نيامده و عمل بيهوده اي است، براي پيش گيري از چشم زخم مواردي در روايات آمده است از جمله گفتن: «ماشاءالله لا قوه الا بالله العلي العظيم» و يا «ماشاءالله لا حول ولا قوه الا بالله العلي العظيم».
نظر مراجع تقلید درباره چشم زخم
بر اساس استفتاء انجام شده از دفتر آیت الله موسوی اردبیلی آخرین آیات مبارکه سوره قلم که می فرماید "و آنان که کافر شدند چون قرآن را شنیدند چیزى نمانده بود که تو را چشم بزنند و مىگفتند او واقعا دیوانهاى است" به پیغمبر نازل شد تا از چشم زخم در امان باشد و استفاده از این آیه برای در امان ماندن از چشم زخم کاربردی است.
در استفتاء از دفتر آیت الله جعفر سبحانی نیز استفاده از برخی آیات قرآن چون آیه ۵۱ سوره قلم و آیة الکرسی برای استفاده علیه چشم زخم مورد تأیید قرار گرفت و طی آن به کاربرد دعاهایی چون تعویذ و شرف الشمس که در مفاتیح نیز ذکر شده اشاره شد.
دفتر آیت الله نوری همدانی در پاسخ به استفتاءدر رابطه با استفاده از مهره های آبی رنگ به عنوان دستبند، گردنبند یا آویز در منازل تأکید کرد که این مهره ها دارای هیچ مستند شرعی نیست. ممکن است بتوان برای برخی سنگها چون عقیق خواصی را برشمرد اما درباره مهره های آبی رنگ مستند شرعی وجود ندارد، در رابطه با جلوگیری از چشم زخم خواندن "و ان یکاد ( آیه ۵۱ سوره قلم)"، آیة الکرسی و یا چهارقل در روایات آمده است. در این استفتاء همچنین تأکید شده است که دعای شرف الشمس و تعویذ از دعاهای مستند در این رابطه هستند.
http://www.farhangnews.ir/sites/defa...01a67465_0.jpg
از رسول گرامی اسلام روایت شده که روزی آن حضرت از قبرستان بقیع میگذشت و فرمودند: به خدا قسم بیشتر اهل این قبرستان به سبب چشم زخم در اینجا آرمیدهاند.
از امام صادق (ع) روایت شده است: اگر این قبرها شکافته شود هر آیینه میبینید که بیشتر مردگان به سبب چشم زخم مردهاند، زیرا چشم زخم حق است. آگاه باشید که پیامبر اکرم(ص) فرمودند: چشم زخم حق است پس هر کس از سیرت و صورت برادر مسلمانش خشنود شد، خدا را یاد کند، زیرا وقتی خداوند را به یاد آورد، ضرری به برادر مؤمنش نمیرسد.
از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: کسی که چیزی از برادرش او را متعجب ساخت، بگوید: «تَبارکَ اللّه اَحسَن الخالقین» زیرا چشم زخم حق است.
از رسول خدا (ص) روایت شده است: چشم زخم حق است، وقتی یکی از شماها به انسان یا حیوانی یا اشیاء دیگری که زیبا است بنگرد و تعجب نماید، بگوید: «آمنتُ بالله و صلی الله علی محمد و آله» پس از آن، اثر چشمش خنثی میشود.
با توجه به این مطالب باید در نظر داشت که برخی از مطالب که در بین مردم و جوامع رواج پیدا کرده است از منشاء دینی و عقلانی قوی برخوردار نبوده و لازم است رسانه های جمعی مانند رادیو و تلویزیون نیز در تولید برنامه ها و سریال ها به عدم اشاعه این گونه خرافات توجه کنند.
همچنین وجود راه های بسیار روشن و مورد تایید بزرگان دین از جمله مواردی که قبلا بیان شد می تواند جایگزین بسیار خوب و مطمئن تری برای دوری از شر چشم زخم بوده و رواج یابد.
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
عقیده چشم زدن که به اشتباه در این فرهنگ وارد شده است خرافه ای بیش نیست! و هیچ آزمایش علمی معتبری آن را تائید نکرده است. این که یک سنگ یا یک وسیله یا یک جمله بخواهد مقابل چیزی را که اصلا وجود ندارد بگیرد بیشتر شبیه اوراد جادوگران در فیلم های هالیوودی است.[golrooz]
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
"مهدی"
عقیده چشم زدن که به اشتباه در این فرهنگ وارد شده است خرافه ای بیش نیست! و هیچ آزمایش علمی معتبری آن را تائید نکرده است. این که یک سنگ یا یک وسیله یا یک جمله بخواهد مقابل چیزی را که اصلا وجود ندارد بگیرد بیشتر شبیه اوراد جادوگران در فیلم های هالیوودی است.[golrooz]
بخشی از حرف شما کاملا صحیح و مورد قبول است که جلوگیری کردن از پدیده ی چشم زخم با سنگ نمی شود.
اما
از اونجایی که ما مسلمان هستیم (و بنده مثل همیشه پیشاپیش از شما درخواست می کنم بدون تحقیق عقاید دیگران رو نفی و اثبات نکنید و سعی کنید منجر به توهین به عقاید دیگران نشود)
برخی مسائل جدای از اثبات علمی یا هر چیز دیگر از نظر دین کاملا مورد اعتنا و اثبات شده است.
یکی از این مسائل چشم زخم است. که در متن مطلب هم بهش اشاره شد. اما راه اینکه چگونه از چشم زخم جلوگیری کرد نباید به سمت خرافه برود.. مثل بزنم به تخته یا سنگ های آبی و ..
تشکر
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
kamanabroo
بخشی از حرف شما کاملا صحیح و مورد قبول است که جلوگیری کردن از پدیده ی چشم زخم با سنگ نمی شود.
اما
از اونجایی که ما مسلمان هستیم (و بنده مثل همیشه پیشاپیش از شما درخواست می کنم بدون تحقیق عقاید دیگران رو نفی و اثبات نکنید و سعی کنید منجر به توهین به عقاید دیگران نشود)
برخی مسائل جدای از اثبات علمی یا هر چیز دیگر از نظر دین کاملا مورد اعتنا و اثبات شده است.
یکی از این مسائل چشم زخم است. که در متن مطلب هم بهش اشاره شد. اما راه اینکه چگونه از چشم زخم جلوگیری کرد نباید به سمت خرافه برود.. مثل بزنم به تخته یا سنگ های آبی و ..
تشکر
اینکه شما پدیده ای رو به وسیله دین اثبات کنید بدون حضور علم؛ آن پدیده تبدیل به حکم نمی شود.
من هم می توانم به وسیله اتکا کردن به قوانین داستان نویسی به سادگی شما رو توجیح کنم که "مرد عنکبوتی" وجود دارد.
اگر می توانید این پدیده را به وسیله علم (ابزار سنجش آن) توجیح کنید خوشحال می شوم بدونم. در غیر این صورت بهتر است که قسمت استفتاء پست پاک شود.[golrooz]
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
"مهدی"
اینکه شما پدیده ای رو به وسیله دین اثبات کنید بدون حضور علم؛ آن پدیده تبدیل به حکم نمی شود.
من هم می توانم به وسیله اتکا کردن به قوانین داستان نویسی به سادگی شما رو توجیح کنم که "مرد عنکبوتی" وجود دارد.
اگر می توانید این پدیده را به وسیله علم (ابزار سنجش آن) توجیح کنید خوشحال می شوم بدونم. در غیر این صورت بهتر است که قسمت استفتاء پست پاک شود.[golrooz]
سلام برشما .
دوست من، علم هم عدم تواناییش را برای اثبات برخی از امور ماورایی اعلام کرده.
مثلا دانشمندان در ابتدا بر این باور و عقیده بودن که منشا پیدایش جهان و ... از برخورد سنگ های فضایی و بصورت خود به خودی و بدون هیچ برنامه ریزی و ... بوده ولی همان دانشمندان الان به این نتیجه رسیدن که نظرات قبلیشان را کاملا تکذیب می کنه و معتقد هستن که چنین نظمی نمیتونه خود به خودی داشته باشه ....
منشائی که برای اثباتش مدارک و مستندات علمی نمی توان یافت و....
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Client
سلام برشما .
دوست من، علم هم عدم تواناییش را برای اثبات برخی از امور ماورایی اعلام کرده.
مثلا دانشمندان در ابتدا بر این باور و عقیده بودن که منشا پیدایش جهان و ... از برخورد سنگ های فضایی و بصورت خود به خودی و بدون هیچ برنامه ریزی و ... بوده ولی همان دانشمندان الان به این نتیجه رسیدن که نظرات قبلیشان را کاملا تکذیب می کنه و معتقد هستن که چنین نظمی نمیتونه خود به خودی داشته باشه ....
منشائی که برای اثباتش مدارک و مستندات علمی نمی توان یافت و....
هیچ چیز ماورایی وجود ندارد. یکی از دانشمندان (اسمش در خاطرم نیست) بیان می کرد اگر علم از زمان خودش جلوتر باشد به سان یک معجزه برای مردم عمل می کند.
خوبی علم همین است که هیچ چیز ثابتی در آن وجود ندارد و همین مورد است که آن را انعطاف پذیر می کند. بدین گونه شما نیازی نداری که هیچ عقیده ای رو به عنوان چیز ثابتی در نظر بگیری و هرگز در آن تجدید نظر نکنی و همین اصل از تندروی ها و افراط و تفریط گری ها جلوگیری می کند.
----
هنوز منتظر یک منبع علمی برای چشم زخم هستم.[shaad]
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
"مهدی"
هیچ چیز ماورایی وجود ندارد. یکی از دانشمندان (اسمش در خاطرم نیست) بیان می کرد اگر علم از زمان خودش جلوتر باشد به سان یک معجزه برای مردم عمل می کند.
خوبی علم همین است که هیچ چیز ثابتی در آن وجود ندارد و همین مورد است که آن را انعطاف پذیر می کند. بدین گونه شما نیازی نداری که هیچ عقیده ای رو به عنوان چیز ثابتی در نظر بگیری و هرگز در آن تجدید نظر نکنی و همین اصل از تندروی ها و افراط و تفریط گری ها جلوگیری می کند.
----
هنوز منتظر یک منبع علمی برای چشم زخم هستم.[shaad]
سلام مجدد بر شما.
دوست من، اون دانشمندی که می فرمایید درست گفته .منم بر آن موافق هستم.
من تصور می کنم ، در ابتدا بهتر هست تعریف درستی از ماورا - امور ماورایی و چشم زخم و علل ایجاد آن و البته "علم" بیان شود.
می دانین عرضم چیست ؟
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Client
سلام مجدد بر شما.
دوست من، اون دانشمندی که می فرمایید درست گفته .منم بر آن موافق هستم.
من تصور می کنم ، در ابتدا بهتر هست تعریف درستی از ماورا - امور ماورایی و چشم زخم و علل ایجاد آن و البته "علم" بیان شود.
می دانین عرضم چیست ؟
من متوجه منظور شما نمیشوم. ممنون میشم تعریف شما را از این دو بدانم.
چیزی که مسلم است این است که اگر شما همین الان یک گوشی موبایل و یا حتی ساده تر یک مداد را به انسان قرن ها پیش معرفی کنید؛ آن انسان شما را خواهد پرستید زیرا تعریف درستی از مداد ندارد و دقیقا نمی داند آن چیز سیاه چگونه در وسط یک چوب جای گرفته است.
مسلما اگر تکنولوژی قرن های آتی رو نیز همین امشب به ما عرضه شود آن را یک جادو یا یک معجزه و یا یک پدیده ماورایی خواهیم پنداشت زیرا تعریف درستی از آن نداریم.[shaad]
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
kamanabroo
بخشی از حرف شما کاملا صحیح و مورد قبول است که جلوگیری کردن از پدیده ی چشم زخم با سنگ نمی شود.
اما
از اونجایی که ما مسلمان هستیم (و بنده مثل همیشه پیشاپیش از شما درخواست می کنم بدون تحقیق عقاید دیگران رو نفی و اثبات نکنید و سعی کنید منجر به توهین به عقاید دیگران نشود)
برخی مسائل جدای از اثبات علمی یا هر چیز دیگر از نظر دین کاملا مورد اعتنا و اثبات شده است.
یکی از این مسائل چشم زخم است. که در متن مطلب هم بهش اشاره شد. اما راه اینکه چگونه از چشم زخم جلوگیری کرد نباید به سمت خرافه برود.. مثل بزنم به تخته یا سنگ های آبی و ..
تشکر
ممنون از شما
اتفاقا من یه داستانی شنیده بودم که مشرکان میخاستن رسول اکرم(ص) رو به وسیله ی چشم زخم از بین ببرن و ........،،
ممنون از مطالب مفیدتون[golrooz]
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
با تشکر از دوستان؛ برخی اعتقادات و باورها در طول زمان در اذهان عوام یک جامعه شکل یافته (حتی گاهی در میان طیف تحصیل کردگان) که تا این لحظه هیچ مبنای علمی و عقلی ندارند و شاید فقط در «شبه علم»؛ در مورد برخی از آنها داستان سرائی شود. در کشور ما؛ صنعت باطل سحر، سیستمهای ضد چشم زخم (نمک ترکی، ادعیه و...)، جن گیری، فال قهوه و ...، سالیانه میلیاردها تومان گردش مالی (در میان رمالان ، فالگیران و پیرزنهای روستائی) ایجاد می کند. در کشور ما هم به عمد یا سهو، به این گردش مالی توجه شده و از همین رو؛ کتبی مثل باطل سحر، فال بینی هندی، چینی، طالع بینی و ....، به راحتی مجوز نشر می گیرند. مانع مبارزه با این نوع خرافات در جوامعی مثل ما؛ ناآگاهی عمومی مردمان، تبلیغ ناخودآگاه اجتناب از تفکر عقلانی مستقل در افواه مردم و البته چسبیده شدن برخی گزاره های شبه مذهبی به آنهاست.
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
"مهدی"
من متوجه منظور شما نمیشوم. ممنون میشم تعریف شما را از این دو بدانم.
چیزی که مسلم است این است که اگر شما همین الان یک گوشی موبایل و یا حتی ساده تر یک مداد را به انسان قرن ها پیش معرفی کنید؛ آن انسان شما را خواهد پرستید زیرا تعریف درستی از مداد ندارد و دقیقا نمی داند آن چیز سیاه چگونه در وسط یک چوب جای گرفته است.
مسلما اگر تکنولوژی قرن های پیش رو نیز همین امشب به ما عرضه شود آن را یک جادو یا یک معجزه و یا یک پدیده ماورایی خواهیم پنداشت زیرا تعریف درستی از آن نداریم.[shaad]
خب دوست من ، شما خودتان پاسخ خود را در هر بار می دهید.
اینکه وقوع یک پدیده وعلت های آن بر ما پوشیده است(آن هم فقط به دلیل اینکه هنوز قدرت درکش را پیدا نکرده ایم) دلیل بر انکارش (انکار رخ دادنش و انکار اینکه حتما علتی در پس رخدادش بوده) نمی باشد.
اینکه شاید ما تعریف و درک درستی از ماورا و امور ماورایی نداشته باشیم ، دلیلی بر ردشان نمی باشد.
بله ، فرمایش شما صحیح هست هر پدیده ای قبل از آنکه علم به آن پیدا شود (این علم میتواند از راه شهودوحس باشد ، میتواند غیر شهودی و غیرحسی باشد) ، رخ دهد، این چنین برداشتی ازش میشود.در این که بحثی نیست.
ولی بازهم وجود دارد ! ندارد ؟! خودتان هم مثالش را مطرح کردید.اینکه درک گذشتگان تا به این حد پیشرفت نکرده بوده و به وجود مداد و نحوه ساختش علم نداشتن، هیچ دلیل قانع کننده ای برای انکار وجود مداد نبوده و نیست. درسته ؟!مداد در آن روزگاران یک پدیده فراذهنی و فراتصوری بوده. این همان چیزیست که می توان از آن با عنوان ماورا یاد کرد.و اینکه مداد در آن موقع امری اینچنینی بوده دلیلی بر وجود نداشتنش که نبوده ! درسته؟!
البته در رابطه با این لغت خیییییییلی جای گفتمان وجود دارد.
خب این ها مطالبی هستن که بحث مفصل را می طلبد و البته دانش وسیع و زمان لازم را .
ببینین،من تعریفی که من برای چشم زخم دارم را باچند سوال خدمتتان عرض میکنم.
آیا ما به وجود انرژی هایی در اطراف خودمان و.... اعتقاد و تا حدی علم داریم ؟!
آیا به مثبت بودن ویا منفی بودن این انرژی ها علم داریم ؟یا بهتر بگویم آگاه هستیم ؟
آیا ما به اینکه وقوع هر پدیده ای علتی دارد معتقد هستیم ؟
آیا به این که همه چیز دراین دنیا در یه چرخه دخالت دارن علم داریم ؟
آیا به اینکه در این چرخه هیچ انرژی به کلی از بین نمیره و فقط از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشه هم علم داریم ؟
آیا از این موضوع با خبر هستیم افرادی در گذشته و در زمان حال وجود دارن که با قدرت نگاهشان سنگ را ذوب می کنن ویا از روی آب راه می روند و ....؟
بسیار خب، پس تعریف علمی که من میتونم برای چشم زخم برای خود داشته باشم این هست که چشم زخم همان انرژی های منفی و یا با قدرت بالا ست که از هر چه در اطراف من هست ، به اموری که به نحوی به من مربوط میشه میرسه و موجب سلب کنندگی آن میشه.که در آن زمان به خاطر اینکه پذیرشش از جانب مردمان راحت تر بشه از آن با نام چشم زخم یادشده.
مثلا از میکروب با نام شیطان یاد شده.برای سهولت در درک مردم.
نمی دونم تا چه حد تونستم منظورم را منتقل کنم.
ولی خلاصه اش این هست که اگر ما به امری علم کامل نداریم دلیل بر عد وجودش نیست.و بر اساس آنچه شما هم در بخش هایی از مطلبتان به آن اشاره داشتین ، اینکه هیچ چیز ماورایی وجود ندارد می تونم عرض کنم چون ما به علت های اصلی پیدایششون به طور کامل علم نداریم، پس دلیلی بر عدم وجودشان نیست.که البته خود شما هم در پست بعدی خود ب همین مطلب اشاره داشتین.
و دوست من اگر عرض کردم علم هم هنوز دلیلی برای اثبات برخی قضایا پیدا نکرده، نه اینکه آن ها وجود نداشته باشن ،نه! وجود دارن ولی علم کنونی ما تا به امروز دلیلی برای اثباتش یافت نکرده. چه بسا فردا یا روزها و سال های آینده دلیلی علمی برایشان یافت شود.
دوست من اگر هنوز هم متقاعد نشده اید، من با دانش اندکم که به مراتب از دانش جمع کثیری از دانشمندان که در حوزه های مختلف علوم به تحقیق و پژوهش پرداختن کمتر هست نمی توانم متقاعدتان کنم تا زمانی که بر نتایج بدست آمده از جانب همین دانشمندان هم اعتماد نداشته باشین.و همه آنان به این مطلب اشاره داشتن که علم کنونی بشر در مواردی هیچ توضیحی برای اثبات علت وقوع پدیده ای ندارد.شاید در آینده بیابد.
تنها می تونم پیشنهادی برایتان داشته باشم که در این زمینه خودتان به صورت مستقیم ب تحقیق بپردازین و نتایج حاصله را باهم مقایسه بفرمایید تا به پاسخ علامت سوال ذهنتان بیابید. و البته خوشحال میشیم از نظرات دوستان هم مطلع بشیم.
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Client
خب دوست من ، شما خودتان پاسخ خود را در هر بار می دهید.
اینکه وقوع یک پدیده وعلت های آن بر ما پوشیده است(آن هم فقط به دلیل اینکه هنوز قدرت درکش را پیدا نکرده ایم) دلیل بر انکارش (انکار رخ دادنش و انکار اینکه حتما علتی در پس رخدادش بوده) نمی باشد.
اینکه شاید ما تعریف و درک درستی از ماورا و امور ماورایی نداشته باشیم ، دلیلی بر ردشان نمی باشد.
بله ، فرمایش شما صحیح هست هر پدیده ای قبل از آنکه علم به آن پیدا شود (این علم میتواند از راه شهودوحس باشد ، میتواند غیر شهودی و غیرحسی باشد) ، رخ دهد، این چنین برداشتی ازش میشود.در این که بحثی نیست.
ولی بازهم وجود دارد ! ندارد ؟! خودتان هم مثالش را مطرح کردید.اینکه درک گذشتگان تا به این حد پیشرفت نکرده بوده و به وجود مداد و نحوه ساختش علم نداشتن، هیچ دلیل قانع کننده ای برای انکار وجود مداد نبوده و نیست. درسته ؟!مداد در آن روزگاران یک پدیده فراذهنی و فراتصوری بوده. این همان چیزیست که می توان از آن با عنوان ماورا یاد کرد.و اینکه مداد در آن موقع امری اینچنینی بوده دلیلی بر وجود نداشتنش که نبوده ! درسته؟!
البته در رابطه با این لغت خیییییییلی جای گفتمان وجود دارد.
خب این ها مطالبی هستن که بحث مفصل را می طلبد و البته دانش وسیع و زمان لازم را .
ببینین،من تعریفی که من برای چشم زخم دارم را باچند سوال خدمتتان عرض میکنم.
آیا ما به وجود انرژی هایی در اطراف خودمان و.... اعتقاد و تا حدی علم داریم ؟!
آیا به مثبت بودن ویا منفی بودن این انرژی ها علم داریم ؟یا بهتر بگویم آگاه هستیم ؟
آیا ما به اینکه وقوع هر پدیده ای علتی دارد معتقد هستیم ؟
آیا به این که همه چیز دراین دنیا در یه چرخه دخالت دارن علم داریم ؟
آیا به اینکه در این چرخه هیچ انرژی به کلی از بین نمیره و فقط از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشه هم علم داریم ؟
آیا از این موضوع با خبر هستیم افرادی در گذشته و در زمان حال وجود دارن که با قدرت نگاهشان سنگ را ذوب می کنن ویا از روی آب راه می روند و ....؟
بسیار خب، پس تعریف علمی که من میتونم برای چشم زخم برای خود داشته باشم این هست که چشم زخم همان انرژی های منفی و یا با قدرت بالا ست که از هر چه در اطراف من هست ، به اموری که به نحوی به من مربوط میشه میرسه و موجب سلب کنندگی آن میشه.که در آن زمان به خاطر اینکه پذیرشش از جانب مردمان راحت تر بشه از آن با نام چشم زخم یادشده.
مثلا از میکروب با نام شیطان یاد شده.برای سهولت در درک مردم.
نمی دونم تا چه حد تونستم منظورم را منتقل کنم.
ولی خلاصه اش این هست که اگر ما به امری علم کامل نداریم دلیل بر عد وجودش نیست.و بر اساس آنچه شما هم در بخش هایی از مطلبتان به آن اشاره داشتین ، اینکه هیچ چیز ماورایی وجود ندارد می تونم عرض کنم چون ما به علت های اصلی پیدایششون به طور کامل علم نداریم، پس دلیلی بر عدم وجودشان نیست.که البته خود شما هم در پست بعدی خود ب همین مطلب اشاره داشتین.
و دوست من اگر عرض کردم علم هم هنوز دلیلی برای اثبات برخی قضایا پیدا نکرده، نه اینکه آن ها وجود نداشته باشن ،نه! وجود دارن ولی علم کنونی ما تا به امروز دلیلی برای اثباتش یافت نکرده. چه بسا فردا یا روزها و سال های آینده دلیلی علمی برایشان یافت شود.
دوست من اگر هنوز هم متقاعد نشده اید، من با دانش اندکم که به مراتب از دانش جمع کثیری از دانشمندان که در حوزه های مختلف علوم به تحقیق و پژوهش پرداختن کمتر هست نمی توانم متقاعدتان کنم تا زمانی که بر نتایج بدست آمده از جانب همین دانشمندان هم اعتماد نداشته باشین.و همه آنان به این مطلب اشاره داشتن که علم کنونی بشر در مواردی هیچ توضیحی برای اثبات علت وقوع پدیده ای ندارد.شاید در آینده بیابد.
تنها می تونم پیشنهادی برایتان داشته باشم که در این زمینه خودتان به صورت مستقیم ب تحقیق بپردازین و نتایج حاصله را باهم مقایسه بفرمایید تا به پاسخ علامت سوال ذهنتان بیابید. و البته خوشحال میشیم از نظرات دوستان هم مطلع بشیم.
ربط دادن خرافات پیشینان به علم امروزی کاری بیهوده است.
امروزه دانشمندان مبالغ هنگفتی برای جایزده دادن به افرادی اختصاص داده اند که در محیط آزمایشگاهی بتوانند توسط چنین انرژی هایی (مثبت و منفی) کار خاصی انجام دهند. ولی تمام افراد شرکت کننده در این آزمایشات یا دروغگو بوده اند و یا سعی در فریب اشخاص دیگر داشته اند.
چه بسا بحث های دیگری در این حوضه نظیر احضار ارواح و یا طالع بینی هم توسط همین گونه آزمایشات رد شدند.
اگر قرار بود که شما توسط انرژی ها اطرافتان بتوانید دنیا را زیر و رو کنید دیگر چیزی به نام علم وجود نداشت زیرا که هیچ قانونی ثابت دیگر نمی توانست وجود داشته باشد.
موفق باشید[golrooz]
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
"مهدی"
ربط دادن خرافات پیشینان به علم امروزی کاری بیهوده است.
امروزه دانشمندان مبالغ هنگفتی برای جایزده دادن به افرادی اختصاص داده اند که در محیط آزمایشگاهی بتوانند توسط چنین انرژی هایی (مثبت و منفی) کار خاصی انجام دهند. ولی تمام افراد شرکت کننده در این آزمایشات یا دروغگو بوده اند و یا سعی در فریب اشخاص دیگر داشته اند.
چه بسا بحث های دیگری در این حوضه نظیر احضار ارواح و یا طالع بینی هم توسط همین گونه آزمایشات رد شدند.
اگر قرار بود که شما توسط انرژی ها اطرافتان بتوانید دنیا را زیر و رو کنید دیگر چیزی به نام علم وجود نداشت زیرا که هیچ قانونی ثابت دیگر نمی توانست وجود داشته باشد.
موفق باشید[golrooz]
مشکل اینجاست که شما فقط بخشی از متن را برداشته و پاسخ را حتی بر اساس آن هم نمی دهین.
عرض کردم، وقتی اندیشه دانشمندان در این زمینه برای شما غیر مفهوم و نامعقول و غیر علمی و ... باشه من نمی تونم در این زمینه کمکی به شما برای درک صحیح آن داشته باشم.وقتی شما حتی نظر و آن چه در این بین دریافتند را قبول ندارین ، نظر و بیانات من ذره ای بیش نیست و شما را اقناع نخواهد کرد.
و اینکه منظور من از دانشمند، دانشمندانی بود که در امور نجوم و ستاره شناسی و پزشکی و زمین شناسی و . ... پژوهش دارند ،بود ، نه یه عده گمراه که به طالع بینی و احظار روح وموارد اینچنین که هیچ پایه و اساسی ندارند دامن زدند.
پس بنا به فرمایش شما ، ما می بایست انرژی موجود در 4 عنصر اصلی شکل گیری جهان رو نادیده بگیریم ....!!!!
ب این وجود پاسختان برای آن سوال ها منفی هست.
پس هیچ چیز که سبب جهت دهی به تفکرتان باشد وجود ندارد و چنین گفت و گویی بی سرانجام خواهد ماند.
پاینده باشین.[golrooz]
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Client
مشکل اینجاست که شما فقط بخشی از متن را برداشته و پاسخ را حتی بر اساس آن هم نمی دهین.
عرض کردم، وقتی اندیشه دانشمندان در این زمینه برای شما غیر مفهوم و نامعقول و غیر علمی و ... باشه من نمی تونم در این زمینه کمکی به شما برای درک صحیح آن داشته باشم.وقتی شما حتی نظر و آن چه در این بین دریافتند را قبول ندارین ، نظر و بیانات من ذره ای بیش نیست و شما را اقناع نخواهد کرد.
و اینکه منظور من از دانشمند، دانشمندانی بود که در امور نجوم و ستاره شناسی و پزشکی و زمین شناسی و . ... پژوهش دارند ،بود ، نه یه عده گمراه که به طالع بینی و احظار روح وموارد اینچنین که هیچ پایه و اساسی ندارند دامن زدند.
پس بنا به فرمایش شما ، ما می بایست انرژی موجود در 4 عنصر اصلی شکل گیری جهان رو نادیده بگیریم ....!!!!
ب این وجود پاسختان برای آن سوال ها منفی هست.
پس هیچ چیز که سبب جهت دهی به تفکرتان باشد وجود ندارد و چنین گفت و گویی بی سرانجام خواهد ماند.
پاینده باشین.[golrooz]
خوشحال میشم ارتباط بین انرژی موجود در عناصر جهان و انرژی مثبت و منفی مورد نظرتان رو بگویید.[shaad]
در ضمن تئوری و تز ایجاد جهان از 4 عنصر اصلی بر میگردد به یونان باستان نه علم امروزی!
البته ممنون میشم اگر از نتیجه تحقیقات دانشمندان در رابطه با چشم زخم هم لینک معتبر (خارجی) ارائه دهید.[golrooz]
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
سلام بر همگی دوستان عزیز.
در این مقاله چیزی به عنوان چشم زخم تشریح نشده.فقط زدن بر تخته و اویزان کردن مهره های ابی رو بیهوده دانسته و قرائت ایاتی از قران کریم را مفید.
وقتی تعریفی از چشم زخم و علت دقیق پدید امدن ان وجود ندارد چطور زدن به تخته بیهوده است و خواندن ایه مفید؟
صحت ان ازمایش شده؟
هرچند من اعتقادی به چشم زخم ندارم ولی برای ارامش خودم هر روز ایاتی رو موقع سوار شدن به خودرو میخونم و با نام خدا روزمو شروع میکنم.
کتاب هایی وجود دارد که ایه ای را برای کاربردی خاص معرفی میکنند.مثلا برای رفع پا درد.برای دور شدن مورچه ها.همینطور برای چشم زخم.واقعا چطور میشه این موضوعات رو هضم کرد؟
خب اگر به یک انگلیسی هم بگیم برای چشم زخم این ایه رو بخون اونم میتونه بگه خوندن ایه بیهوده هست.باید بزنی به تخته.
بهتره با مسائل زندگی درست برخورد کنیم.
من الان مچ پام درد میکنه.یعنی بگم امروز تو باشگاه چون سنگین کار کردم چشم خوردم؟ خب حالا چکار کنم؟[tafakor]
خدایا اگر چشم زخم وجود داره اونو از من دور نگه دار.خب این جمله بیهوده هست؟حتما باید و ان یکاد خوانده شود؟
امسال تابستون وقتی شمال بودیم قصد کردیم بریم مشهد.قبل از عازم شدن با خانواده عموم رفته بودیم به دامنه یکی از کوه ها.موقع برگشت ترمز خودرو عموم گیر کرد.به زور درستش کردیم.اومدیم.موقع ورود به روستامون یه گوسفند با کله خودشو کوبوند به در ماشینمون.این 2تا علامت.
فرداش صبح زود راه افتادیم.هنوز هوا تاریک بود.یهو یه سگ پرید جلومون و یه برخوردی باهاش داشتیم.این 3تا علامت.
خب ما چشم خوردیم؟اینا علامتایی مبنی بر نرفتن بود؟بایست بر میگشتیم؟اگر خرافاتی بودیم قطعا برمیگشتیم.ولی رفتیم و الانم صحیح و سلامت در خدمت شمام[shaad]
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
"مهدی"
خوشحال میشم ارتباط بین انرژی موجود در عناصر جهان و انرژی مثبت و منفی مورد نظرتان رو بگویید.[shaad]
در ضمن تئوری و تز ایجاد جهان از 4 عنصر اصلی بر میگردد به یونان باستان نه علم امروزی!
البته ممنون میشم اگر از نتیجه تحقیقات دانشمندان در رابطه با چشم زخم هم لینک معتبر (خارجی) ارائه دهید.[golrooz]
عرض من ارتباط بین این دو ویا نبودنش نبود.
بله .مطلع هستم. شما اگر به سوالاتی که پرسیده شد پاسخ دهین شاید بتوان بحث را به درستی ادامه داد.
من عرضم این هست هر چیز در این دنیا انرژی داره.و هیچ انرژی در این دنیا ازبین نمی ره و فقط از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشه.مثال 4 عنصر هم برای این بود که بفرمایید آیا بر وجود انرژی علم دارین یا خیر ؟ساده تراز این نمیشد مثالی برای اثبات وجود انرژی ارایه داد.
عرضم را دقیق متوجه شدین ؟
تحقیقات دانشمندان در رابطه با مسایل متنوعی میشه که به طور مثال همان که در ابتدا به آن اشاره داشتم هست.
دوست بزرگوار، این مسیله خیلی وسیع هست و با نوشتارو گفتمان به این شکل شاید نتوان به نتیجه مطلوب دست یافت. پس بهتراست کمی بر پیشنهاد تاملی مجدد داشته باشین.
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
بعضی دوستان از انرژی منفی صحبت نمودند که در امورات انسانی می توان گفت خواهی نخواهی نوعی از آن دارای نقش است؛ اما تنها از این منظر که روحیات افسرده، خلق و خوی کج ، افکار بد بینانه، اخبار بد و حتی واژگان دارای بار معنائی منفی می توانند به سان یک بیماری مسری، ناخودآگاه به اطرافیان در معرض آنها سرایت یابند. مثلا یک کارمند کج خلق و مریض در یک اداره، می تواند خیلی ساده بقیه کارمندان را تا ظهر نشده بد اخلاق کند؛ اما این مسائل همیشه زمینه ای روانشناختی دارند و ارتباطی به چشم زخم و هکذا ندارند.
در هر حال ما اصل دین را هم بر اساس عقلمان پذیرفته ایم ، لذا هر امر فرعی هم که می خواهد به دین بچسبد تا به ذهنمان ورود کند را نیز باید با همان عقل بسنجیم. اگر درست بود به صورت مشروط (به شرط عدم وجود شواهد نقض، داشتن اضافات من درآوردی و حواشی عوامانه) می پذیریم و اگر به نظرمان به هر صورتی غیر علمی و یا ضد عقلی بود، موقتا به Recycle Bin ذهن پرت می کنیم تا روزی که استدلالها و شواهد پشت آن، به نظرمان علمی و عقلی جلوه کند.[golrooz]
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
نو آور
بعضی دوستان از انرژی منفی صحبت نمودند که در امورات انسانی می توان گفت خواهی نخواهی نوعی از آن دارای نقش است؛ اما تنها از این منظر که روحیات افسرده، خلق و خوی کج ، افکار بد بینانه، اخبار بد و حتی واژگان دارای بار معنائی منفی می توانند به سان یک بیماری مسری، ناخودآگاه به اطرافیان در معرض آنها سرایت یابند. مثلا یک کارمند کج خلق و مریض در یک اداره، می تواند خیلی ساده بقیه کارمندان را تا ظهر نشده بد اخلاق کند؛ اما این مسائل همیشه زمینه ای روانشناختی دارند و ارتباطی به چشم زخم و هکذا ندارند.
در هر حال ما اصل دین را هم بر اساس عقلمان پذیرفته ایم ، لذا هر امر فرعی هم که می خواهد به دین بچسبد تا به ذهنمان ورود کند را نیز باید با همان عقل بسنجیم. اگر درست بود به صورت مشروط (به شرط عدم وجود شواهد نقض، داشتن اضافات من درآوردی و حواشی عوامانه) می پذیریم و اگر به نظرمان به هر صورتی غیر علمی و یا ضد عقلی بود، موقتا به Recycle Bin ذهن پرت می کنیم تا روزی که استدلالها و شواهد پشت آن، به نظرمان علمی و عقلی جلوه کند.[golrooz]
بله کاملا قبول دارم فرمایشتان را.
در این عالم همه چیز میتواند انرژی داشته باشد حتی لغات و کلمات.
و در مورد سطل زباله هم درست می فرمایید.
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mamadshumakher
سلام بر همگی دوستان عزیز.
در این مقاله چیزی به عنوان چشم زخم تشریح نشده.فقط زدن بر تخته و اویزان کردن مهره های ابی رو بیهوده دانسته و قرائت ایاتی از قران کریم را مفید.
وقتی تعریفی از چشم زخم و علت دقیق پدید امدن ان وجود ندارد چطور زدن به تخته بیهوده است و خواندن ایه مفید؟
صحت ان ازمایش شده؟
دوست من ، مشکل اینجاست که عقل ما محدود هست و لحظه به لحظه بر قدرت درک و استنباط آن افزوده میشه.
و اینکه ما میخواهیم تمام مسایل را باقدرت عقلمان(همین عقلی که همه بر نقصش اعتراف داریم) بسنجیم.این کمی درست در نمیاد.مثل همون مداد که درگذشته چون علم بر آن وجود نداشت پدیده ای عجیب ازش یاد میشد و پذیرشش سخت بود و الان امری طبیعی است.
اگر عقلمان در این زمانه به چیزی قد نمی دهد دلیلی بر آن نیست که وجود ندارد و هیچ تضمینی وجود ندارد در آینده نتوان دلیل عقلانی و علمی برای اثبات وجودش نیاورد.
هرچند من اعتقادی به چشم زخم ندارم ولی برای ارامش خودم هر روز ایاتی رو موقع سوار شدن به خودرو میخونم و با نام خدا روزمو شروع میکنم.
در این موضوع که کلمات دارای انرژی هستن که شکی نداریم ؟! اینکه وقتی به کسی کلام خوب یا بد می زنیم و یا چره گرفته ای داریم یا شادابیم و تمامش انرژی دارد که شکی نداریم ؟
پس باور کنیم تمام لغات موجود در دعاها و قرآن و ... از این قائده مستثنانیستن.همین خواندن آیات و ... موجب آرامشتان می شوند.پس انرژی به شما منتقل میشه.حال از این انتقال انرژی با نام های تلقین و... هم یاد میشه.
برای همین موثر هستن.
بهتره با مسائل زندگی درست برخورد کنیم.
چیزی وجود دارد که راه درست برخورد کردن با مسائل زندگی را یادمان داده و آن دین هست.که خود شما هم در پست های قبلی تان به آن اشاره داشتین.
من الان مچ پام درد میکنه.یعنی بگم امروز تو باشگاه چون سنگین کار کردم چشم خوردم؟ خب حالا چکار کنم؟[tafakor]
خدایا اگر چشم زخم وجود داره اونو از من دور نگه دار.خب این جمله بیهوده هست؟حتما باید و ان یکاد خوانده شود؟
نه این جمله بیهوده نیست و در واقع خلاصه شده همان آیات هست.این به شما انرژی میده.خود را به وجودی میسپارید که قدرت مطلق هست و همین امر موجب خیلی اتفاقات مثبت وکاهش اتفاقات منفی میشه.
امسال تابستون وقتی شمال بودیم قصد کردیم بریم مشهد.قبل از عازم شدن با خانواده عموم رفته بودیم به دامنه یکی از کوه ها.موقع برگشت ترمز خودرو عموم گیر کرد.به زور درستش کردیم.اومدیم.موقع ورود به روستامون یه گوسفند با کله خودشو کوبوند به در ماشینمون.این 2تا علامت.
فرداش صبح زود راه افتادیم.هنوز هوا تاریک بود.یهو یه سگ پرید جلومون و یه برخوردی باهاش داشتیم.این 3تا علامت.
خب ما چشم خوردیم؟اینا علامتایی مبنی بر نرفتن بود؟بایست بر میگشتیم؟اگر خرافاتی بودیم قطعا برمیگشتیم.ولی رفتیم و الانم صحیح و سلامت در خدمت شمام
نه دوست من.ما نباید تمام مسائل ناگوارو غیر منتظه ای که در اطرافمون اتفاق میوفته را به پای چشم زخم و پیش روی به سوی خرافات و دامن زدن به آن ها کنیم.
خیلی وقایع از سر بی دقتی و کم توجهی خودمان و اطرافیان و نبود برنامه ریزی و.... هست و هیچ ربطی به چشم زخم و خرافات اضافه شده به آن نداره.
عرضم را تکرارمیکنم.چشم زخم و... نامی هست برای درک بهتر مردم.و حتما دلیل علمی و منطقی دارد که هنوز علم ما به آن نرسیده.
مثل مردم زمان های دور نباشیم که هر پدیده ای را رد می کردن و الان اثبات شده هست به لحاظ علمی و عقلی و منطقی.
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
سلام به همگی امیدورام ایام خوبی رو سپری کنید :)
ی نکته مهم هست واون اینه که ما در فضای حقیقی و حتی با رعایت اصول بحث و.... باز هم دراکثر موارد ب جای خوبی نمیرسیم حال چبرسه ب فضای مجازی و بحث هایی ک عموما خارج چارچوب و بعضا دیکته عقاید و ... هست!!
اما بخاطر درخواست دوستان برای شرکت در بحث بصورت اجمالی نظرمو بیان میکنم ...
قبلش این نکته رو عرض کنم ک خوبه ما زیاد علم زده نشیم و منطق و قوای تعقل و حس و درک خودمون رو محدودب نظر یسری افراد دانشمند نما ویا بعضا اندیشمند و ... نکنیم.
درباب چشم زخم موضوعی ک برا شخص من کاملا ثابت شده چ از نظر علمی و چ حسی و ... وجود چنین قوایی درون هر انسانی هست
نمونش نیروی چشم و نیروی ذهن (تمرکز)و ... یاد میشه واین مدل نیرو ها معطوف ب چشم هم نیست ، که ما نمونه هایی از این رو در بحث تله پاتی (ارتباط ذهنی) داریم ک این موضوع در جای خودش اثباط شده هست و مقالات و ازمایشات زیادی دربارش نوشته و .... ک مجال بحث نیست .. جوینده یابندست ،بگردید پیدا میشه :)
خودم هم این موضوع رو بصورت حسی کاملا تجربه کردم .... مخصوصا تله پاتی رو [nishkhand] اما هنوز یاد نگرفتم کنترلش کنم ... یعنی واقعا نیاز به تلاش و مخصوصا تمرکز داره ...
درباب نیروی چشم هم ک دیگه ی دورانی داستان ها دیدیم [nishkhand] دوستان نزدیکم درجریان اند :))
وحتی بیشتر افراد شاید تجربه کردند اما بخاطر عدم توجه و اگاهی و تکرار و ... درک درستی نسبت بهش پیدا نکردند ، مخصوصا بحث تله پاتی و نیروی ذهن رو حتی با اندازه گیری فرکانسی ک از مغز فرد هنگام تمرکز و ... انجام شده کاملا مبین این قضیست ، بحث درباهر مدیوم ها هم نمیکنم .... ...
درباره نیروی چشم هم نمیدونم شما دید یا نه افرادی رو ک با تمرکز چشمشون اشیا رو حرکت و ....
ویا مارتاز ها و ....
موضوع زیاد پیچیده نیست
اما نباید از ایجاد و نفوذ خرافه و افرادی ک از این طریق بدنبال منفعت اند رو نادیده گرفت .....
چیزی ک مسلمه این عالم براساس انرژی بنا شده و همه تبدیلات برپایه انرژی هست و چ در اسناد روایی معتبر دینی(داستان معراج پیامبر و ...) بیان شده ،ک یمدت خودم درگیر کندوکاو این مسائل بودم ک واقعا جالب بوده وهست ....
و مرحوم انیشتین و نظریات اون درباره انرژِی و ... رو هم نمیشه نقض کرد وتنها میشه پپیشرفتش داد
درباره چوب یه کتابی بود یکی از دوستانم چندین سال پیش بهم پیشنهاد خوندنشو داد کاسمش یاد نیست ،دراون کتاب این موضوع رو ثابت کرده بودند ک بهترین چیز برای جذب انرژی ها چوب هست ،ک این موضوع برای من خیلی جالب بود و هست
همین الانم یکی از بهترین صداگیر ها و جاذب ها چوب هست ... دراتاقتو نگاه کنید [nishkhand] ...
ی تمرینی بود یکی از اساتید ما برامون ملزم کرده بود همین تمرین تمرکز برچشم بود ک صبح ها باید انجامش داد ... خیره شدن به یک نقطه فرضا نقطه ای روی کاغذی ک روی دیوار اتاق زدیم و پلک نزدن تا حد ممکن
ومهمتر تکرار این کار تا زمان پلک نزدن افزایش پیدا کنه و البته نکته اصلی داشتن ذهنی اروم و که نتیجش تمرکز و اختیار داشتن قوا هست ،البته راه رسیدن به چنین درجاتی از طرق معنوی و خودسازی نه بقصد دستیابی به این چیزا بلکه برای هدف والا وجود داره واین قبیل چیزها تنها از اثار خلوص و طهارت ذهن وجان هست ،ک البته راه های اغیر معنویشم وجود داره
درباب علم اعداد و علوم غریبه هم شکی نیست وندارم ک این علوم وجود داشته و وجود داره ...
ولی چون هنوز علم تو این عرصه مانور زیادی نداده زیاد قابل لمس نیست ، والبته دستیابی به این مهارت و ... هم کار هرکسی نیست ...
و این نکته هم هست ک برخی سودجو و شیاد دارن تنها ب اسم این علوم و ادا و ... به کلاهبرداری از مردم ساده لوح و ... میپردازند
قصد قانع کردن کسی رو ندارم صرفا بیان حقایقی بود که لمسشون کردم ومیکنم ... و بنظرم مسائلی بدیهی و کاملا معمول جهان ما هستند و در فضای مجازی شرایط بحث و توضیح بیشتر ندارم ...
سبز باشید
[golrooz]
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
شهید مطهری در باب واقعی بودن یا نبودن چشم زخم و تاثیرگذاری آیه «وَ انْ یَکادُ...» دو مقدمه بیان می کند: «یکی این که چشمزخم اگر هم حقیقت باشد، به این معنای رایج امروز در میان ما ـ بالاخص در میان طبقه نسوان که فکر میکنند همه مردم چشمشان شور است ـ قطعا نیست. همان کفار جاهلیت هم به چنین چیزی قائل نبودند، بلکه معتقد بودند که یک نفر وجود دارد و احیانا در یک شهر ممکن است یک نفر یا دو نفر وجود داشته باشند که چنین خاصیتی در نگاه و نظر آنها باشد. پس قطعا به این شکل که همه مردم دارای چشم شور هستند و به همه مردم به اصطلاح نظر میکنند، نیست.
دوم: اگر بعضی مردم دارای چنین خصلت و خاصیتی باشند، آیا آیه «وَ انْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروا لَیُزْلِقونَکَ بِابْصارِهِمْ» خاصیت جلوگیری از چشمزخم را دارد؟ ما تا حالا به مدرکی (حدیثی، جملهای) برخورد نکردهایم که دلالت کند و بگوید از این آیه برای چشمزخم استفاده کنید. این که چشمزخم حقیقت است یا نه، یک مسأله است (فرضا حقیقت است ولو در بعضی افراد) و این که این آیه برای دفع چشمزخم باشد مسأله دیگری است. چیزی که از طرف پیغمبر یا ائمه به ما نرسیده باشد، نباید از خود بتراشیم. نظر به این که روح مردم برای چنین چیزی آمادگی دارد [آن را از پیش خود ساختهاند.]» (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج27، ص: 632)
آیا چشم زخم واقعیت دارد؟
در نگاه شهید مطهری، چشم زخم حقیقتی است تردیدناپذیر. البته ایشان برای توضیح پذیرش چشم زخم به جسمانی بودن یا روحی و نفسانی بودن این مساله توجه دارند و آن را در چند لایه مختلف بررسی می کنند زیرا مثلا ممکن است دانشمندان جدید کشف کنند که در برخی چشم ها اشعه ای هست که اثرات سوء دارد، خصوصا اگر با یک نگاه مخصوص باشد. اگرچه این حرف در گذشته های دور قابل پذیرش نبوده ولی با پیشرفت های امروزی، راحت می توان این امر را پذیرفت.
چشم زخم از نظر علمی هم ثابت شده است .
اینکه در منازل یا محل های مختلف از سنگ آبی برای دفع چشم زخم استفاده میکنن ، خانم Rez@aee مطلبی راجع به متافیزیک و همچنین تاثیر و انرژی هایی که ازش منتقل میشه مطلبی قرار داده بودن
( اون مطلب رو پیدا کردم ، حتما میذارم [cheshmak] ) .
به نظر من این مساله وجود داره ولی افراط در پرداختن به این مساله ( نوعی وسواسس شدن )، به این معناست که مسئولیت امور را به گردن این چیزها بیاندازیم . و به خرافه پرستی روی بیاوریم . درواقع وقتی افراد
دچار اضطراب، ناامیدی و درماندگی می شوند ، ممکن است گام در مسیر اشتباه بگذارند .
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
"مهدی"
ربط دادن خرافات پیشینان به علم امروزی کاری بیهوده است.
ا
خرافات پيشينيان؟؟؟
خيلي جالبه اقاي مهدي هميشه اخر اينطور بحثارو به دين ميرسونيد!!!!
اگه چشم زخم خرافات بود هيچ وقت پيامبر اكرم در موردش به مردم هشدار نميدادن!!!
احاديث متنوعي از ائمه هم اگه زحمت بكشيد سرچ كنيد در اين باب پيدا ميشن!!
يادمه مفهوم حديثي رو كه گفته بودند 90%مردگان بر اثر چشم زخم زير خاك رفتن!!
با اينكه ميدونيد حرف هاي ائمه و پيامبر تك تكشون داره از لحاظ علمي ثابت ميشه نميدونم چرا ميگيد خرافات پيشينيان؟!!!
من كه وقتي مقايسه ميكنم چه قران كتاب خدا و چه سخنان فرستادگانش همه و همه داره اثبات ميشه و اكثر اينارو همون غربيهايي كه شما ميگي دارن اثبات ميكنن حالا ماهايي كه خودمونو مسلمون ميدونيم .....
من خودم به شخصه چه بين اساتيد چه بين دانشجو ها ميبينم كه از كتاب طب اسلامي استفاده ميكنند چرا كه بيشترش حالا اثبات شده و در اينده هم بوسيله همون غربي ها بقيش هم اثبات خواهد شد!!!گرچه علم و درك بشر و انسان محدود هست و توانايي پردازش اكثر احاديث پيامبران و ائمه و سخنان خداوند رو نداره! [golrooz]
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
نارون1
شهید مطهری در باب واقعی بودن یا نبودن چشم زخم و تاثیرگذاری آیه «وَ انْ یَکادُ...» دو مقدمه بیان می کند: «یکی این که چشمزخم اگر هم حقیقت باشد، به این معنای رایج امروز در میان ما ـ بالاخص در میان طبقه نسوان که فکر میکنند همه مردم چشمشان شور است ـ قطعا نیست. همان کفار جاهلیت هم به چنین چیزی قائل نبودند، بلکه معتقد بودند که یک نفر وجود دارد و احیانا در یک شهر ممکن است یک نفر یا دو نفر وجود داشته باشند که چنین خاصیتی در نگاه و نظر آنها باشد. پس قطعا به این شکل که همه مردم دارای چشم شور هستند و به همه مردم به اصطلاح نظر میکنند، نیست.
دوم: اگر بعضی مردم دارای چنین خصلت و خاصیتی باشند، آیا آیه «وَ انْ یَکادُ الَّذینَ کَفَروا لَیُزْلِقونَکَ بِابْصارِهِمْ» خاصیت جلوگیری از چشمزخم را دارد؟ ما تا حالا به مدرکی (حدیثی، جملهای) برخورد نکردهایم که دلالت کند و بگوید از این آیه برای چشمزخم استفاده کنید. این که چشمزخم حقیقت است یا نه، یک مسأله است (فرضا حقیقت است ولو در بعضی افراد) و این که این آیه برای دفع چشمزخم باشد مسأله دیگری است. چیزی که از طرف پیغمبر یا ائمه به ما نرسیده باشد، نباید از خود بتراشیم. نظر به این که روح مردم برای چنین چیزی آمادگی دارد [آن را از پیش خود ساختهاند.]» (مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ج27، ص: 632)
آیا چشم زخم واقعیت دارد؟
در نگاه شهید مطهری، چشم زخم حقیقتی است تردیدناپذیر. البته ایشان برای توضیح پذیرش چشم زخم به جسمانی بودن یا روحی و نفسانی بودن این مساله توجه دارند و آن را در چند لایه مختلف بررسی می کنند زیرا مثلا ممکن است دانشمندان جدید کشف کنند که در برخی چشم ها اشعه ای هست که اثرات سوء دارد، خصوصا اگر با یک نگاه مخصوص باشد. اگرچه این حرف در گذشته های دور قابل پذیرش نبوده ولی با پیشرفت های امروزی، راحت می توان این امر را پذیرفت.
چشم زخم از نظر علمی هم ثابت شده است .
اینکه در منازل یا محل های مختلف از سنگ آبی برای دفع چشم زخم استفاده میکنن ، خانم Rez@aee مطلبی راجع به متافیزیک و همچنین تاثیر و انرژی هایی که ازش منتقل میشه مطلبی قرار داده بودن
( اون مطلب رو پیدا کردم ، حتما میذارم ) .
به نظر من این مساله وجود داره ولی افراط در پرداختن به این مساله ( نوعی وسواسس شدن )، به این معناست که مسئولیت امور را به گردن این چیزها بیاندازیم . و به خرافه پرستی روی بیاوریم . درواقع وقتی افراد
دچار اضطراب، ناامیدی و درماندگی می شوند ، ممکن است گام در مسیر اشتباه بگذارند .
سلام
بنظر من بهترین منبع برای شناخت دین از راه درست و کاملا منطقی مطالعه اثار شهید مطهری هست
والا ما اسم شهید مطهری رو میدیم از بس برخی جوسازی بدی تو جامعه کردند میگفتیم بیخیال کی میره این کتابارو بخونه و همش دنبال مقال فلان دانشمند و محقق و فیلسوف .. بودیم ، غافل از اینکه یه گنجینه کم نظیر رو دراختیار داریم ک فقط از اون اسمش باقی مونده و حالا هم جو جوریه ک کسی سمتش نمیره ، بنظر من ک ادمی شدیدا فلسفی و منطقی ام :)) دوستان درجریان اند [nishkhand] اثار ایشون وافعا حرف نداره درکنارش اثار دکتر رحیم پوراذقدی ک دیگه صفا سیتیه ...[nishkhand] حالا بعدش کتاب 4تا تئوریسین لیبرال و اینا که البته از بس بساط شبه پهنه نیازی ب خوندن این کتابا نیست
االبته پژوهش تو نهج و قران کریم ام کارهرکس نیست ،امیدواریم خدا نصیبمون کنه ... [dooa][nishkhand])
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
سلام ممنون از دعوتتون
حرف من حرف دوستانی هست که ازشون تشکر کردم .
این که انرژی ماورای در فعل وانفعالات این دنیا هست که شکی نیست مثله تله پاتی و...
نمنونه ی علمی ای (که دوستان خیلی دم از علم میزنن) همین خوندن ایه قران بر آب و در مقابلش خوندن حرف زشتی بر آب که فک کنم همه فیلم تغییر کردن ملکول ها رو دیده باشیم.پیامبر قبلا توصیه کرده بودند که هر چیزی قبل از خوردن با نام خدا شروع بشه حیف اون زمان میکروسکوپ واینا نبوده.و در ضمن ما مسلمان هستیم ومیدانیم لقب پیامبرمون راستگو بوده پس اگر حدیثی مرجع معتبر داشته دیگه جای نقل وبررسی نیست تا اینکه علممون به اون حدی برسه که بتونیم قضییه رو تحلیل کنیم. (مجبور هم نیستیم تو همه جا نظر بدیم)
یا اینکه همه ی افراد موفق و روان شناسان میگین که برای دست یابی به چیزی اونقدر بهش فک کنید کنید که به اون موفقیت برسید
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
ابتدا از همه دوستانی که سعی کردند منطقی پاسخ بدهند در برابر سیاه نمایی ها و ادعاهای پوچ چند کاربر معلوم الحال که هنوز شخصیت فردی شون برای خودشون جا نیفتاده (به عبارتی به نظر من برای این فضای مجازی هنوز بچه ان!چه برسد که بخوان در محیطی علمی ، حرف علمی بزنن و آداب و رسوم بحث های علمی رو هم رعایت کنند!!) تشکر می کنم
لذا بخصوص از همکار خوبمون خانم Client تشکر می کنم و از همه دوستانی که شرایط بحث و گفتگو رو رعایت می کنند.
پست های اسپم هم حذف میشه.
--------------------
متاسفم که مجبورم به این یکی دو نفر اینجوری خطاب کنم:
دلیلی نمی بینم که ادعای پوچ و بی اساس آقایانی که همیشه کارشون اینه که فقط با سفسطه و ادعا کارشون رو پیش می برن و به اندازه ای که دم از علم می زنن خودشون نه هویت علمی دارند و نه آداب مباحثه علمی!!! و نه اونقدر منطق دارند که بتونن با وجدان و عقل و فطرتون به اطرافشون بنگرند. به این افراد علم زده باید گفت:
شما که اول راهید!! بزرگتر از شماها که سر از علم و ادب و کمال در می آوردن در برابر دین خدا و رسولش و نه تنها دین خدا و رسول که در برابر مفاهیم حقیقی دین که برگرفته از کتب نهج البلاغه و صحیفه سجادیه است سر خشوع و تواضع فرود آورند حالا شما این فضای نت رو محیطی آماده برای عقده کشایی های شخصی تون دیدید.
حرفهای شما بارها و بارها اعتقادات خودتون رو رد می کنه. اگر به هیچ بحث ماورائی قائل نیستید باید موسیقی و تاثیرش رو منکر بشید! باید آرامشی که انسان از صدای طبیعت بهش دست میده رو منکر بشید! باید عشق (معنای صحیحش نه این عادت خیابان ها) رو منکر بشید!
شما هنوز نمی دونید با خودتون چند چندین!
بگذارید تمام حرف خودم رو اینجوری به شما بگم:
شما به عقلی اعتماد و تکیه می کنید که عقل بشر است!! اما به خالق این عقل و این قدرت تحلیل و فکر اعتماد نمی کنید!! به نظر شما یک جسم چرا باید قدرت تحلیل داشته باشد!! و احیانا فکر که یک عملیات ماورائی است چرا هست؟ پس طبق بیان خودتون شما اصلا خاصیت ها و ویژگی های یک انسان رو ندارید. چون قائل به بحث های ماورائی نیستید پس قدرت تعقل و فکر هم ندارید چون اینها مسائل ماورائی هستند. در نتیجه پرداختن به ادعاهای کسانی که هنوز خودشون رو باور ندارند و در نفی و اثبات خودشون گیر کردند وقت تلف کردن است!!
همین برای اینکه بفهمید که هنوز هم نمیدانید با خودتون چند چند هستید بس است..
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
خوب این مطلب رو برای چندمین بار می گم اما لازمه برای همه خوانندگانی که تا اینجای مطالب این تاپیک رو مطالعه کردند و احتمالا ابهامشون برطرف نشده:
خداوند؛ خالق عالم بوده و فرستاده انبیاء و ادیان
کاملترین دین و آخرین دین خداوند دین اسلام است
دین اسلام زندگی بشری رو بر پایه فطرت، عقل و وحی می داند
برای ورود به دین اسلام از عنصر عقل بهره می گیریم و این مبانی رو اثبات می کنیم:
خداوند و جمیع صفات لایزالش/رسولان الهی و عصمتشان/امامان و عصمتشان/عدل الهی / معاد و رسیدگی به اعمال
وقتی با حکم عقل و با پذیرش عقلی این مبانی، وارد دین شدیم
همین عقل می گوید اینک وقت توجه به آثار چیزهایی است که با عقل پذیرفته ایم
اثر وجود خدا اعتماد به خدا و باور داشتن قدرت ها و صفات اوست
باور دین خداست
باور رسولان و امامان اوست
باور وحی اعتماد به این مجرای نورانی است
و عمل بر طبق این باور ها...
اگر ما با عقل مبانی را درک کردیم و خلاف اقتضا و اثرات آن عمل کردیم , لاجرم بر خلاف عقل خودمان عمل کرده ایم.
علم بخشی از تاثیر و اقتضاهای عقل بشری در مواجهه با طبیعت است. که در حال تکمیل است و یک فرد عاقل تنها به یافته ها و نایافته های علمی عقل و فطرت و وحی را کنار نمی گذارد.
فطری ترین دلیل بر اثبات ماوراء این است که در تنگا و در سخت ترین شرایط دنیا که دستمان از همه چیز (علم.قدرت.عقل و..) کوتاه است منتظر یک نیروی ماورائی هستیم!
تمام!
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
این لینک ها رو قرار میدم برای اینکه بدانید مطالبی که در قرآن و روایات دین ما بیان شده نه تنها از دیدگاه مسلمانان که از دیدگاه اندیشمندان غیر مسلمان هم مورد توجه و استفاده بوده و هست.
این در حالی است که ما مسلمان هستیم و شاید نتوانیم تعریفی جامع از قرآن که کتاب آسمانی دین ماست ارائه بدهیم!!
و در عمل کردن به آن به هر بهانه ای تمسک می کنیم و فرار می کنیم و خودمان را از دریای معرفت آن محروم می کنیم
در حالی که دانشمندان بسیاری راه خود را از قرآن یافتند... و بر آن اذعان نمودند:
قرآن از دیدگاه دانشمندان انگلیسی
قرآن از دیدگاه دانشمندان هلندی
قرآن از ديدگاه دانشمندان آسيايى
اسلام و قرآن در انديشه گوته
قرآن از ديدگاه دانشمندان كشورهاى مختلف اروپايى
شهید مطهری و رویارویی عقل و دین در تاریخ تفکر غرب - بخش اول
شهیدمطهری و رویارویی عقل و دین در تاریخ تفکر غرب - بخش دوم
مشکل ما مطالعه نکردن و فکر نکردن است
باید بیشتر از اینکه حرف بزنیم اهل مطالعه باشیم
اهل تحقیق باشیم
اگر اهل حقیقت هستیم و واقعا دنبال حقیقت هستیم.
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
همونطور که دوستان اشاره کردند وقتی تاثیر معنوی کلمات از نظر علمی اثبات شده هم کلمات زیبا و با معنای خوب و هم کلمات زشت و با معنای بد
وقتی تاثیر روحیه انسانهای یک شهر بر آب رودخانه ی شهر اثبات شده است
وقتی تاثیر دعا از راه دور حتی در یک قاره و یک کشور دورتر بر انسان های یک کشور دیگر و یک قاره دیگر از نظر علمی اثبات شده است
تاثیر چشم زخم که برخواسته از روحیات منفی و نفوس خبیث است غیر قابل اثبات است؟
(یافته های دکتر هموسوی ژاپنی ...و یکی از خانم های محقق ایرانی .... اگر اشتباه نکنم)
چشم زخم یک نوع تاثیر روحی وجودهای دارای ویژگیهای پلید است بر روی دیگران! همچنانکه اخلاق رحمانی و زیبای افراد بر اطرافیان و نیت های نیک آنها بر عمل دیگران تاثیر می گذارد!
بله بعضی تصور نادرستی از چشم زخم دارند:
اینکه الان تو جامعه اکثر افراد چشمشون شوره و هر کسی تعجب کرد یا گفت : "وااااااااااااااااای عجب چیزی!" باید منتظر یک اتفاق بد باشیم
اینکه کسی از ما تعریف بکند و تعریفش خارج از عرف و قاعده باشد حتما منتظر یک اتفاق بد باشیم و بگیم او با حرفاش چشممان زد!
اینکه اگر کسی چشمانش آبی یا سبز یا تیره ی تیره بود و یا خیره نگاه کرد حتما دارد چشممان می زند!
و ..
نخیر؛ چشم زخم اثر منفی درونی افرادی است که صفت حسادت و خباثت آنها به حدی زیاد است که چشم دیدن خوبی دیگران را ندارند و این صفت آنها و نیت های آنها در عمل دیگران تاثیر می گذارد! همچنان که نیت های پاک و صفات عالی پاک انسانی در نه تنها انسان که در همه طبیعت تاثیر می گذارد...
------------------------------------
جدای از همه اینها (1):
ما در این تاپیک و در پست اول در صدد بیان این مسئله بودیم که یک خرافه رو معرفی کنیم:
"بزنم به تخته"
و خرافه های دیگری که موجب سوء استفاده اشخاص می شود از یک مسئله درست "چشم زخم" و این معنایش نادرست بودن یک مفهوم نیست. بلکه معنایش جا نیفتادن فرهنگ صحیح دینی است و عکس العملهای درست دینی!
-------------------------------------------------------
جدای از همه اینها (2):
برای بار چندم عرض می کنم؛
علم ؛ به معنای مشهور آن که غالبا شامل علوم تجربی و ریاضی و صنعتی است, حیطه آن مادیات و امور طبیعی هستند. و از همیچنین علمی انتظار نمی رود که بخواهد راجع به مسائل غیر مادی و غیر طبیعی اظهار نظر کرده و در مقام اثبات و رد آنها بر آید. و هیچ عاقلی هم این دو حیطه را با هم مخلوط نمی کند که بگوییم اگر این علم نتواند آن مسئله ی ماورائی (غیر مادی) را اثبات کند پس آن مسئله ماورائی (غیر مادی) نادرست است!
مثال: در کنار احساس های مادی پنجگانه ی ما یک احساس غیر مادی به اسم درد را شاید بتوان از نظر علمی علتش را کشف کرد و آن را به عنوان یک مکانیسم دفاعی بدن تعریف و توجیه کرد اما خود درد که یک احساس غیر مادی است را چه کسی توانسته برای ما موشکافی علمی بکند؟ و ما اکتفا می کنیم به اینکه درد یک عکس العمل و مکانیسم دفاعی جسم است در حالی که اینها همه علت هستند اما خود معلول که درد است چیست؟ و به اعتراف همه اهل علم وقتی ما از مسکن های ضد درد استفاده می کنیم در واقع درد را از بین نبرده ایم!!! درد پابرجاست و ما علت های انتقال دهنده درد را خنثی کرده ایم!
شادی و ناراحتی .. غم .. عشق .. چشم زخم اینها اثرات نفسانی و غیر جسمانی است که همه اینها اثرات مادی و جسمانی دارند!!
لذا این جملات مبنای عقلی ندارند:
نقل قول:
اینکه شما پدیده ای رو به وسیله دین اثبات کنید بدون حضور علم؛ آن پدیده تبدیل به حکم نمی شود.
و اما
نقل قول:
من هم می توانم به وسیله اتکا کردن به قوانین داستان نویسی به سادگی شما رو توجیح کنم که "مرد عنکبوتی" وجود دارد.
اگر می توانید این پدیده را به وسیله علم (ابزار سنجش آن) توجیح کنید خوشحال می شوم بدونم. در غیر این صورت بهتر است که قسمت استفتاء پست پاک شود.
http://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/51.gif
بنده قبل از اینکه شما بخواهید اثبات کنید که مرد عنکبوتی وجود دارد، خودم اعتراف می کنم که وجود دارد!
البته نه در عالم واقعی
بلکه در دنیای مجازی تفکر و ایده ها، در مغز ها!
همین که انسانی می تواند با تصورات خودش یک داستان را خلق کند یعنی یک مخلوق ذهنی ایجاد کرده است و این مخلوق ذهنی غیر مادی (ماورائی) است پس سخن شما درباره مرد عنکبوتی خود به خود حرف شما را که ماوراء وجود ندارد نقض می کند!
چون شما بخواهید یا نخواهید در عالم ذهن و تخیل چیزی را ایجاد کرده اید و به او وجود بخشیده اید و و این وجود ذهنی است!! اما وجود است.
و جالب است بدانید همین تصورات ماورائی است که مستقیم یا غیر مستقیم (با وساطت اراده انسان) در جسم مادی انسان تاثیر می گذارد و موجب حرکت های جسمانی و .. می شود.
مثلا شما تصور کنید که الان دارید در لوس آنجلس یک کنسرت اجرا می کنید, شور و هیجان شرکت کننده ها, دود و غبار فضای کنسرت, صدای تاثیر گذار شما، و بازخورد مثبت و گلهایی که در انتهای مجلس برای شما روی سن ریخته می شود... اینها همه در عالم ذهن است .. وجود دارد اما در ذهن و در یک دنیای ماورائی (غیر مادی). و این وجودهای ماورائی ذهنی موجب می شود که شما تلاش خودتان را بکنید که به این ایده و خلق ذهنی نزدیک شوید و در آینده ای دور یا نزدیک همان خلق ذهنی را خلق واقعی و خارجی ببخشید!!
مثالی دیگر:
شما اعتماد رو از نظر علم اثبات کنید..
اونوقت به بنده بگید که الان در بین انسانها چیزی به اسم اعتماد وجود دارد یا ندارد.. اگر ندارد پس چرا چنین مفهمومی بین آنها رواج دارد!
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
سلام،
با اجازتون من دو تا موضوع به ذهنم مي رسد که هر کدام را در پست جداگانه اي ارسال مي کنم:
اولا" اينکه يک داستان واقعي خيلي جالب يکي از دوستانم برايم نقل کرده بود که ذيلا" ذکر مي کنم
اين داستان عبرت آموزي است، پيام آن چگونگي رفتار با کساني است که از منطق پاييني برخوردار بوده و عموما" بحث ها را به اغتشاش مي کشند، بشنويم:
داستان:
روزي در مجلسي که موضوع آن در خصوص مولوي و شناخت مثنوي و آثار ديگر مولانا بود حضور داشتم و در آن مجلس علامه جعفري هم حضور داشت و کنار بنده نشسته بود، از قضا يکي از حضار که براي سخنراني پشت تريبون رفته بود فردي کم دانش بود که سخنانش کاملا" بي ربط و مسخره بود، به حدي که من با اطلاعات معمولي هم درک مي کردم که مطالب وي مهملات است!.
من که سخنان سخيف آن فرد را شنيدم خونم به جوش آمد، با خودم گفتم: کي اين طرف را به اين مجلس راه داده؟ اصلا" از مرحله پرت بود!، با خودم گفتم الآن علامه جعفري جواب کوبنده اي به وي خواهد داد، ايشان از منطق بسيار شفافي برخوردار است و بيان شيوايي هم دارد و چنان پاسخ کوبنده اي به وي خواهد داد که همه حضار لذت برده و طرف شرمنده شود!
(جهت اطلاع عرض کنم که مرحوم علامه جعفري يکي از بزرگترين محققان در مبحث مولوي شناسي و داراي تفسير مثنوي در بيست جلد است)
سخنران همچنان داشت حرف مي زد و به خيال خود اظهار فضل مي کرد! نگاهي به علامه جعفري انداختم، داشتند چاي مي خوردند، چاي را در نعلبکي ريخته و فوت کردند تا کمي خنک شود، بعد نعلبکي را بر لب گذاشته و چاي را نوشيدند.
همانطور که نعلبکي را از دهان دور مي کردند، نيم نگاهي به من انداختند و ديدند که من با يک حالت برافروخته دارم ايشان را نگاه مي کنم، لبخندي بر لبشان آمد و با خنده خطاب به من با آن لهجه شيرين ترکي خود گفتند: "دي يير دا" (يعني يه چيزي مي گه ها!)
يعني به نوعي طرف را به ريشخند گرفتند که: واسه خودش دارد يک چيزي مي گه ها![nishkhand][nishkhand][nishkhand][nishkhand][nishkhand]
به عبارتي پشيزي براي طرف ارزش قائل نشدند که بخواهند جوابش را بدهند!
خنده ام گرفت، هم به طرز برخورد ايشان و هم به تفاوت ديدگاه من و علامه جعفري!
ديدگاه من حقير کجا بود (که فکر مي کردم بايد جواب طرف را داد) و ديدگاه علامه کجا![nishkhand][nishkhand][nishkhand][nishkhand]
مطلب دومم را هم بعدا" در پست جداگانه عرض خواهم کرد.
موفق باشيد[golrooz]
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
kamanabroo
همونطور که دوستان اشاره کردند وقتی تاثیر معنوی کلمات از نظر علمی اثبات شده هم کلمات زیبا و با معنای خوب و هم کلمات زشت و با معنای بد
وقتی تاثیر روحیه انسانهای یک شهر بر آب رودخانه ی شهر اثبات شده است
وقتی تاثیر دعا از راه دور حتی در یک قاره و یک کشور دورتر بر انسان های یک کشور دیگر و یک قاره دیگر از نظر علمی اثبات شده است
تاثیر چشم زخم که برخواسته از روحیات منفی و نفوس خبیث است غیر قابل اثبات است؟
(یافته های دکتر هموسوی ژاپنی ...و یکی از خانم های محقق ایرانی .... اگر اشتباه نکنم)
چشم زخم یک نوع تاثیر روحی وجودهای دارای ویژگیهای پلید است بر روی دیگران! همچنانکه اخلاق رحمانی و زیبای افراد بر اطرافیان و نیت های نیک آنها بر عمل دیگران تاثیر می گذارد!
بله بعضی تصور نادرستی از چشم زخم دارند:
اینکه الان تو جامعه اکثر افراد چشمشون شوره و هر کسی تعجب کرد یا گفت : "وااااااااااااااااای عجب چیزی!" باید منتظر یک اتفاق بد باشیم
اینکه کسی از ما تعریف بکند و تعریفش خارج از عرف و قاعده باشد حتما منتظر یک اتفاق بد باشیم و بگیم او با حرفاش چشممان زد!
اینکه اگر کسی چشمانش آبی یا سبز یا تیره ی تیره بود و یا خیره نگاه کرد حتما دارد چشممان می زند!
و ..
نخیر؛ چشم زخم اثر منفی درونی افرادی است که صفت حسادت و خباثت آنها به حدی زیاد است که چشم دیدن خوبی دیگران را ندارند و این صفت آنها و نیت های آنها در عمل دیگران تاثیر می گذارد! همچنان که نیت های پاک و صفات عالی پاک انسانی در نه تنها انسان که در همه طبیعت تاثیر می گذارد...
------------------------------------
جدای از همه اینها (1):
ما در این تاپیک و در پست اول در صدد بیان این مسئله بودیم که یک خرافه رو معرفی کنیم:
"بزنم به تخته"
و خرافه های دیگری که موجب سوء استفاده اشخاص می شود از یک مسئله درست "چشم زخم" و این معنایش نادرست بودن یک مفهوم نیست. بلکه معنایش جا نیفتادن فرهنگ صحیح دینی است و عکس العملهای درست دینی!
-------------------------------------------------------
جدای از همه اینها (2):
برای بار چندم عرض می کنم؛
علم ؛ به معنای مشهور آن که غالبا شامل علوم تجربی و ریاضی و صنعتی است, حیطه آن مادیات و امور طبیعی هستند. و از همیچنین علمی انتظار نمی رود که بخواهد راجع به مسائل غیر مادی و غیر طبیعی اظهار نظر کرده و در مقام اثبات و رد آنها بر آید. و هیچ عاقلی هم این دو حیطه را با هم مخلوط نمی کند که بگوییم اگر این علم نتواند آن مسئله ی ماورائی (غیر مادی) را اثبات کند پس آن مسئله ماورائی (غیر مادی) نادرست است!
مثال: در کنار احساس های مادی پنجگانه ی ما یک احساس غیر مادی به اسم درد را شاید بتوان از نظر علمی علتش را کشف کرد و آن را به عنوان یک مکانیسم دفاعی بدن تعریف و توجیه کرد اما خود درد که یک احساس غیر مادی است را چه کسی توانسته برای ما موشکافی علمی بکند؟ و ما اکتفا می کنیم به اینکه درد یک عکس العمل و مکانیسم دفاعی جسم است در حالی که اینها همه علت هستند اما خود معلول که درد است چیست؟ و به اعتراف همه اهل علم وقتی ما از مسکن های ضد درد استفاده می کنیم در واقع درد را از بین نبرده ایم!!! درد پابرجاست و ما علت های انتقال دهنده درد را خنثی کرده ایم!
شادی و ناراحتی .. غم .. عشق .. چشم زخم اینها اثرات نفسانی و غیر جسمانی است که همه اینها اثرات مادی و جسمانی دارند!!
لذا این جملات مبنای عقلی ندارند:
و اما
[/right]
بنده قبل از اینکه شما بخواهید اثبات کنید که مرد عنکبوتی وجود دارد، خودم اعتراف می کنم که وجود دارد!
البته نه در عالم واقعی
بلکه در دنیای مجازی تفکر و ایده ها، در مغز ها!
همین که انسانی می تواند با تصورات خودش یک داستان را خلق کند یعنی یک مخلوق ذهنی ایجاد کرده است و این مخلوق ذهنی غیر مادی (ماورائی) است پس سخن شما درباره مرد عنکبوتی خود به خود حرف شما را که ماوراء وجود ندارد نقض می کند!
چون شما بخواهید یا نخواهید در عالم ذهن و تخیل چیزی را ایجاد کرده اید و به او وجود بخشیده اید و و این وجود ذهنی است!! اما وجود است.
و جالب است بدانید همین تصورات ماورائی است که مستقیم یا غیر مستقیم (با وساطت اراده انسان) در جسم مادی انسان تاثیر می گذارد و موجب حرکت های جسمانی و .. می شود.
مثلا شما تصور کنید که الان دارید در لوس آنجلس یک کنسرت اجرا می کنید, شور و هیجان شرکت کننده ها, دود و غبار فضای کنسرت, صدای تاثیر گذار شما، و بازخورد مثبت و گلهایی که در انتهای مجلس برای شما روی سن ریخته می شود... اینها همه در عالم ذهن است .. وجود دارد اما در ذهن و در یک دنیای ماورائی (غیر مادی). و این وجودهای ماورائی ذهنی موجب می شود که شما تلاش خودتان را بکنید که به این ایده و خلق ذهنی نزدیک شوید و در آینده ای دور یا نزدیک همان خلق ذهنی را خلق واقعی و خارجی ببخشید!!
مثالی دیگر:
شما اعتماد رو از نظر علم اثبات کنید..
اونوقت به بنده بگید که الان در بین انسانها چیزی به اسم اعتماد وجود دارد یا ندارد.. اگر ندارد پس چرا چنین مفهمومی بین آنها رواج دارد!
در ابتدا که حرف از لینک دادن و دعوت به مطالعه شد؛ من به نظر شما احترام می گذارم و مطالب را مطالعه خواهم کرد. ولی خب در جواب این سوالاتی که پرسیدین من نیز مقالاتی را قرار می دهم:
در ابتدا در رابطه با احساس برخی از پدیده ها و یا اثبات خود خداوند و روح و موارد ماوراء طبیعی با احساس:
http://zandiq.com/2009/09/08/khoda-ra-bayad-ehsas-kard/
دوم در رابطه با اینکه عقل بشر ناقص است و علم نمی تواند جواب این گونه مسائل ماورایی را بدهد (در رابطه با سوال راجع به اعتماد):
http://zandiq.com/2008/11/22/aghle-b...lm-naghes-ast/
سوم اینکه اصلا روح وجود ندارد(که قبل تر نیز بحث شد ولی شما پاسخ درستی در رابطه با آن ندادید). مقاله کاملی در این رابطه:
http://zandiq.com/2008/09/07/chera-rooh-vojod-nadarad/
-------
در ضمن شما نیز می گویید چیزی مانند مرد عنکبوتی و بتمن در داستان ها و خیالات وجود دارد. من نیز همین را می گویم. پس به نقطه ای مشترک رسیدم. من نیز می گویم روح و موارد ماورایی وجود ندارند مگر اینکه شما دین را بپذیرید.
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
فاطمه راد
خرافات پيشينيان؟؟؟
خيلي جالبه اقاي مهدي هميشه اخر اينطور بحثارو به دين ميرسونيد!!!!
اگه چشم زخم خرافات بود هيچ وقت پيامبر اكرم در موردش به مردم هشدار نميدادن!!!
احاديث متنوعي از ائمه هم اگه زحمت بكشيد سرچ كنيد در اين باب پيدا ميشن!!
يادمه مفهوم حديثي رو كه گفته بودند 90%مردگان بر اثر چشم زخم زير خاك رفتن!!
با اينكه ميدونيد حرف هاي ائمه و پيامبر تك تكشون داره از لحاظ علمي ثابت ميشه نميدونم چرا ميگيد خرافات پيشينيان؟!!!
من كه وقتي مقايسه ميكنم چه قران كتاب خدا و چه سخنان فرستادگانش همه و همه داره اثبات ميشه و اكثر اينارو همون غربيهايي كه شما ميگي دارن اثبات ميكنن حالا ماهايي كه خودمونو مسلمون ميدونيم .....
من خودم به شخصه چه بين اساتيد چه بين دانشجو ها ميبينم كه از كتاب طب اسلامي استفاده ميكنند چرا كه بيشترش حالا اثبات شده و در اينده هم بوسيله همون غربي ها بقيش هم اثبات خواهد شد!!!گرچه علم و درك بشر و انسان محدود هست و توانايي پردازش اكثر احاديث پيامبران و ائمه و سخنان خداوند رو نداره! [golrooz]
حدیث جنبه علمی ندارد.[shaad] لطفا اگر قصد وارد شدن به بحث رو دارین مقالات علمی و یا منطقی ارائه دهید نه ارجاع به منابعی که قابل دسترس نیستند.
من هم اساتید بسیاری را می شناسم که خلاف گفته های شما را می گویند. ولی این منبع محکمی است؟ پس لطفا منبع ارائه دهید.[golrooz]
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
kamanabroo
ابتدا از همه دوستانی که سعی کردند منطقی پاسخ بدهند در برابر سیاه نمایی ها و ادعاهای پوچ چند کاربر معلوم الحال که هنوز شخصیت فردی شون برای خودشون جا نیفتاده (به عبارتی به نظر من برای این فضای مجازی هنوز بچه ان!چه برسد که بخوان در محیطی علمی ، حرف علمی بزنن و آداب و رسوم بحث های علمی رو هم رعایت کنند!!)
تشکر می کنم
لذا بخصوص از همکار خوبمون خانم
Client تشکر می کنم و از همه دوستانی که شرایط بحث و گفتگو رو رعایت می کنند.
پست های اسپم هم حذف میشه.
--------------------
متاسفم که مجبورم به این یکی دو نفر اینجوری خطاب کنم:
دلیلی نمی بینم که ادعای پوچ و بی اساس آقایانی که همیشه کارشون اینه که فقط با سفسطه و ادعا کارشون رو پیش می برن و به اندازه ای که دم از علم می زنن خودشون نه هویت علمی دارند و نه آداب مباحثه علمی!!! و نه اونقدر منطق دارند که بتونن با وجدان و عقل و فطرتون به اطرافشون بنگرند. به این افراد علم زده باید گفت:
شما که اول راهید!! بزرگتر از شماها که سر از علم و ادب و کمال در می آوردن در برابر دین خدا و رسولش و نه تنها دین خدا و رسول که در برابر مفاهیم حقیقی دین که برگرفته از کتب نهج البلاغه و صحیفه سجادیه است سر خشوع و تواضع فرود آورند حالا شما این فضای نت رو محیطی آماده برای عقده کشایی های شخصی تون دیدید.
حرفهای شما بارها و بارها اعتقادات خودتون رو رد می کنه. اگر به هیچ بحث ماورائی قائل نیستید باید موسیقی و تاثیرش رو منکر بشید! باید آرامشی که انسان از صدای طبیعت بهش دست میده رو منکر بشید! باید عشق (معنای صحیحش نه این عادت خیابان ها) رو منکر بشید!
شما هنوز نمی دونید با خودتون چند چندین!
بگذارید تمام حرف خودم رو اینجوری به شما بگم:
شما به عقلی اعتماد و تکیه می کنید که عقل بشر است!! اما به خالق این عقل و این قدرت تحلیل و فکر اعتماد نمی کنید!! به نظر شما یک جسم چرا باید قدرت تحلیل داشته باشد!! و احیانا فکر که یک عملیات ماورائی است چرا هست؟ پس طبق بیان خودتون شما اصلا خاصیت ها و ویژگی های یک انسان رو ندارید. چون قائل به بحث های ماورائی نیستید پس قدرت تعقل و فکر هم ندارید چون اینها مسائل ماورائی هستند. در نتیجه پرداختن به ادعاهای کسانی که هنوز خودشون رو باور ندارند و در نفی و اثبات خودشون گیر کردند وقت تلف کردن است!!
همین برای اینکه بفهمید که هنوز هم نمیدانید با خودتون چند چند هستید بس است..
شما رو به خویشتن داری دعوت می کنم.
موسیقی بر روی مغز اثر می گذارد و این کاملا یک پدیده علمی است و نه روحی.
در ضمن امیدوارم با این رفتار همیشگی تون و با توهین به کاربران محترم این انجمن؛ بحث رو به حاشیه نکشونین و تا آخر بحث به طور منطقی و نه افراطی رفتار کنین.
مسلما هیچ شخصی بدون عیب نیست. برای من نیز آسان است تا از دیگران به راحتی خرده بگیرم و جلوی همه اشخاص بی احترامی کنم ولی این شخصیت من است که اجازه چنین کاری را نمی دهد.
پس رفتار اشخاص را با شخصیت آنان اشتباه نگیرید.
البته امیدوارم که کاربران مورد نظر شما این پست رو مطالعه نکرده باشند؛ هر چند که این از گناه اخروی این عمل شما چیزی نمی کاهد.[golrooz]
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Client
عرض من ارتباط بین این دو ویا نبودنش نبود.
بله .مطلع هستم. شما اگر به سوالاتی که پرسیده شد پاسخ دهین شاید بتوان بحث را به درستی ادامه داد.
من عرضم این هست هر چیز در این دنیا انرژی داره.و هیچ انرژی در این دنیا ازبین نمی ره و فقط از شکلی به شکل دیگر تبدیل میشه.مثال 4 عنصر هم برای این بود که بفرمایید آیا بر وجود انرژی علم دارین یا خیر ؟ساده تراز این نمیشد مثالی برای اثبات وجود انرژی ارایه داد.
عرضم را دقیق متوجه شدین ؟
تحقیقات دانشمندان در رابطه با مسایل متنوعی میشه که به طور مثال همان که در ابتدا به آن اشاره داشتم هست.
دوست بزرگوار، این مسیله خیلی وسیع هست و با نوشتارو گفتمان به این شکل شاید نتوان به نتیجه مطلوب دست یافت. پس بهتراست کمی بر پیشنهاد تاملی مجدد داشته باشین.
درکی که دانشمندان امروزه از انرژی دارند با درکی که روانشناسان و یا طالع بینان از انرژی دارند کاملا متفاوت است.
دانشمندان انرژی را عاملی برای بقای زندگی بشر می دانند و این حرف شما که قانون بقای انرژی را بیان می کند کاملا درست و بدیهی است؛ بنابراین انرژی در قالب فعل و انفعلات فیزیکی و شیمیایی است که همگی در شرایط آزمایشگاهی در کنترل بشر هستند ولی از طرفی تعریفی برای انرژی شده است که نوع + و - دارد که پایه علمی ندارد و فقط ریشه در خرافات داشته است.
نکته مبهمی در این چهار خط وجود دارد؟[shaad]
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
"مهدی"
درکی که دانشمندان امروزه از انرژی دارند با درکی که روانشناسان و یا طالع بینان از انرژی دارند کاملا متفاوت است.
دانشمندان انرژی را عاملی برای بقای زندگی بشر می دانند و این حرف شما که قانون بقای انرژی را بیان می کند کاملا درست و بدیهی است؛ بنابراین انرژی در قالب فعل و انفعلات فیزیکی و شیمیایی است که همگی در شرایط آزمایشگاهی در کنترل بشر هستند ولی از طرفی تعریفی برای انرژی شده است که نوع + و - دارد که پایه علمی ندارد و فقط ریشه در خرافات داشته است.
نکته مبهمی در این چهار خط وجود دارد؟[shaad]
سلام
به نظرم شما بيشتر دنبال مسايلي هستيد كه قابل مشاهده و به طور مستقيم قابل اندازه گيري باشد
ولي در روانشناسي ( هرگز روانشناسي را در كنار طالع بيني قرار نديد ) , امور شناختي از طريق تاثيرات علت و معلولي و اثرگذاري كه
بر مغز و رفتارهاي اجتماعي , فردي و … دارد مورد سنجش و بررسي قرار ميگيرد . اينطور نيست كه همينطوري چيزي بگويند و بي پاي باشه
كلمات بار مثبت و منفي دارند و اين باعث انرژي بخشي يا اثر معكوس بر فرد مقابل مي شود .
شادي و تصورات ذهني مثبت و كلا مثبت گرايي باعث ارامش در فرد مي شود كه اين ارامش از طريق تاثير بر انتقال دهنده هاي عصبي
قابل مشاهده و بررسي مي باشد .
اين فقط يك نمونه موردي بود .
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
"مهدی"
در ابتدا که حرف از لینک دادن و دعوت به مطالعه شد؛ من به نظر شما احترام می گذارم و مطالب را مطالعه خواهم کرد. ولی خب در جواب این سوالاتی که پرسیدین من نیز مقالاتی را قرار می دهم:
در ابتدا در رابطه با احساس برخی از پدیده ها و یا اثبات خود خداوند و روح و موارد ماوراء طبیعی با احساس:
http://zandiq.com/2009/09/08/khoda-ra-bayad-ehsas-kard/
دوم در رابطه با اینکه عقل بشر ناقص است و علم نمی تواند جواب این گونه مسائل ماورایی را بدهد
(در رابطه با سوال راجع به اعتماد):
http://zandiq.com/2008/11/22/aghle-b...lm-naghes-ast/
سوم اینکه اصلا روح وجود ندارد
(که قبل تر نیز بحث شد ولی شما پاسخ درستی در رابطه با آن ندادید). مقاله کاملی در این رابطه:
http://zandiq.com/2008/09/07/chera-rooh-vojod-nadarad/
-------
در ضمن شما نیز می گویید چیزی مانند مرد عنکبوتی و بتمن در داستان ها و خیالات وجود دارد. من نیز همین را می گویم. پس به نقطه ای مشترک رسیدم. من نیز می گویم روح و موارد ماورایی وجود ندارند مگر اینکه شما دین را بپذیرید.
بنده این سایتی که معرفی کردید رو قبلا خوندم و با ادبیاتش آشنام!!
اما در فرصت های آتی این لینک ها رو هم میبینم ان شاالله
در رابطه با روح حرف منطقی و مستدل زده شده اما وقتی شما راه انکار و بدون منطق خودتون رو داشته باشید بحث به جایی نمیرسه.
درباره نقطه مشترک:
این حرف خیلی عجیب است که اگر ما یک کیش و آیین را بپذیریم یک موجود به موجودات عالم افزوده شود و اگر نپذیریم کم شود... استدلال ارزش رسیدگی و بحث ندارد.
توصیه میکنم تمام ارسالهای بنده در این تاپیک رو خوب مطالعه کنید (صبحت های بنده در موضوع این تاپیک کامل و روشن است) امیدوارم با فکر و مطالعه بیشتر حقایق بیشتری برای شما روشن بشود.
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
"مهدی"
شما رو به خویشتن داری دعوت می کنم.
موسیقی بر روی مغز اثر می گذارد و این کاملا یک پدیده علمی است و نه روحی.
در ضمن امیدوارم با این رفتار همیشگی تون و با توهین به کاربران محترم این انجمن؛ بحث رو به حاشیه نکشونین و تا آخر بحث به طور منطقی و نه افراطی رفتار کنین.
مسلما هیچ شخصی بدون عیب نیست. برای من نیز آسان است تا از دیگران به راحتی خرده بگیرم و جلوی همه اشخاص بی احترامی کنم ولی این شخصیت من است که اجازه چنین کاری را نمی دهد.
پس رفتار اشخاص را با شخصیت آنان اشتباه نگیرید.
البته امیدوارم که کاربران مورد نظر شما این پست رو مطالعه نکرده باشند؛ هر چند که این از گناه اخروی این عمل شما چیزی نمی کاهد.[golrooz]
شما در تمام مطالتون فقط و فقط ادعا مطرح می کنید بدون هیچ استدلال علمی و یا حتی یک استدلال منطقی درست و محکم و استدلالهای منطقی و محکم و وجدان پذیر دیگران رو هم که بهش بها نمی دید . پس انتظار نداشته باشید که انکار ها و اصرار های شما بر این انکار به جایی برسد.
بنده به هیچ کاربری توهین نکردم. هر حرفی زدم به مقتضای پست هایی هست که در اینجا بوده و البته و صد البته خیلی هم خویشتن داری کردم که در برابر توهین ها و جسارت های شما به اعتقادات دیگران با متانت برخورد کنم و الا راه های برخورد زیاد است!
طبق علم روانشناسی رفتار برخواسته از شخصیت انسان هاست و دو چیز کاملا جدا به حساب نمیان!! این شخصیت انسان است که موجب می شود رفتار خاصی را انتخاب کند.
تا الان مطمئنم اون کاربر یا کاربرانی که مد نظرم بوده اون پست بنده رو مطالعه کردند و ضمیر هم مرجع خودش رو پیدا کرده! و بنده از این بابت مشکلی نمی بینم.
تعجب بنده از این است که شما برای بنده خط و نشان گناه اخروی می کشید! از این هم می گذرم...
اگر بحث ارزش ادامه دادن داشته باشد ادامه خواهم داد و الا مثل همه بحث هایی که شما در این سایت داشتید باید به همون نتیجه های قبلی برسم..
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
دوست من ، مشکل اینجاست که عقل ما محدود هست و لحظه به لحظه بر قدرت درک و استنباط آن افزوده میشه.
و اینکه ما میخواهیم تمام مسایل را باقدرت عقلمان(همین عقلی که همه بر نقصش اعتراف داریم) بسنجیم.این کمی درست در نمیاد.مثل همون مداد که درگذشته چون علم بر آن وجود نداشت پدیده ای عجیب ازش یاد میشد و پذیرشش سخت بود و الان امری طبیعی است.
اگر عقلمان در این زمانه به چیزی قد نمی دهد دلیلی بر آن نیست که وجود ندارد و هیچ تضمینی وجود ندارد در آینده نتوان دلیل عقلانی و علمی برای اثبات وجودش نیاورد.
بله من میدانم عقل ما محدود هست.در واقع ما هیچی نیستیم.
باید این موضوع را هم در نظر داشت که با گذشت زمان و پیشرفت علم ممکن هست خیلی چیزها که فکر میکردیم وجود دارد هم اثبات شود که وجود ندارد.
نقل قول:
عرضم را تکرارمیکنم.چشم زخم و... نامی هست برای درک بهتر مردم.و حتما دلیل علمی و منطقی دارد که هنوز علم ما به آن نرسیده.
مثل مردم زمان های دور نباشیم که هر پدیده ای را رد می کردن و الان اثبات شده هست به لحاظ علمی و عقلی و منطقی.
چطور وقتی ساز و کار مشخصی از چشم زخم نمیدانیم برای ان نسخه میپیچیم و نسخه های دیگران را رد میکنیم.
من مشکلی با وجود و یا عدم وجود چشم زخم ندارم.
مشکل من اینجاست که در این مقاله لمس کردن چوب و اویزان کردن مهره هیا ابی رو رد کرده اما خواندن ایاتی از قران رو راهکار دونسته.در حالی که هیچ تعریفی از چرایی انتخاب این راهکار نداره.و اصلا ماهیت چشم زخم رو هم نمیدونه.
اگر بحث انرژی باشه که هر کسی به یه شکل اونو تعریف میکنه منم میگم مهره های ابی انرژی های منفی رو منحرف میکنه.
نکته بعدی
نقل قول:
از امام صادق(ع) روایت شده که فرمود: کسی که چیزی از برادرش او را متعجب ساخت، بگوید: «تَبارکَ اللّه اَحسَن الخالقین» زیرا چشم زخم حق است.
اینجا نشانی از ذات خبیث و حسود فرد متعجب بیان نکرده.
درحالی که در جای دیگه گفتید چشم زخم انرژی منفی حاصل از افراد خبیث و جسود و ... هست.
و همچنین اینجا:
نقل قول:
از رسول خدا (ص) روایت شده است: چشم زخم حق است، وقتی یکی از شماها به انسان یا حیوانی یا اشیاء دیگری که زیبا است بنگرد و تعجب نماید، بگوید: «آمنتُ بالله و صلی الله علی محمد و آله» پس از آن، اثر چشمش خنثی میشود.
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
علي پارسا
سلام،
با اجازتون من دو تا موضوع به ذهنم مي رسد که هر کدام را در پست جداگانه اي ارسال مي کنم:
اولا" اينکه يک داستان واقعي خيلي جالب يکي از دوستانم برايم نقل کرده بود که ذيلا" ذکر مي کنم
اين داستان عبرت آموزي است، پيام آن چگونگي رفتار با کساني است که از منطق پاييني برخوردار بوده و عموما" بحث ها را به اغتشاش مي کشند، بشنويم:
داستان:
روزي در مجلسي که موضوع آن در خصوص مولوي و شناخت مثنوي و آثار ديگر مولانا بود حضور داشتم و در آن مجلس علامه جعفري هم حضور داشت و کنار بنده نشسته بود، از قضا يکي از حضار که براي سخنراني پشت تريبون رفته بود فردي کم دانش بود که سخنانش کاملا" بي ربط و مسخره بود، به حدي که من با اطلاعات معمولي هم درک مي کردم که مطالب وي مهملات است!.
من که سخنان سخيف آن فرد را شنيدم خونم به جوش آمد، با خودم گفتم: کي اين طرف را به اين مجلس راه داده؟ اصلا" از مرحله پرت بود!، با خودم گفتم الآن علامه جعفري جواب کوبنده اي به وي خواهد داد، ايشان از منطق بسيار شفافي برخوردار است و بيان شيوايي هم دارد و چنان پاسخ کوبنده اي به وي خواهد داد که همه حضار لذت برده و طرف شرمنده شود!
(جهت اطلاع عرض کنم که مرحوم علامه جعفري يکي از بزرگترين محققان در مبحث مولوي شناسي و داراي تفسير مثنوي در بيست جلد است)
سخنران همچنان داشت حرف مي زد و به خيال خود اظهار فضل مي کرد! نگاهي به علامه جعفري انداختم، داشتند چاي مي خوردند، چاي را در نعلبکي ريخته و فوت کردند تا کمي خنک شود، بعد نعلبکي را بر لب گذاشته و چاي را نوشيدند.
همانطور که نعلبکي را از دهان دور مي کردند، نيم نگاهي به من انداختند و ديدند که من با يک حالت برافروخته دارم ايشان را نگاه مي کنم، لبخندي بر لبشان آمد و با خنده خطاب به من با آن لهجه شيرين ترکي خود گفتند: "دي يير دا" (يعني يه چيزي مي گه ها!)
يعني به نوعي طرف را به ريشخند گرفتند که: واسه خودش دارد يک چيزي مي گه ها![nishkhand][nishkhand][nishkhand][nishkhand][nishkhand]
به عبارتي پشيزي براي طرف ارزش قائل نشدند که بخواهند جوابش را بدهند!
خنده ام گرفت، هم به طرز برخورد ايشان و هم به تفاوت ديدگاه من و علامه جعفري!
ديدگاه من حقير کجا بود (که فکر مي کردم بايد جواب طرف را داد) و ديدگاه علامه کجا![nishkhand][nishkhand][nishkhand][nishkhand]
مطلب دومم را هم بعدا" در پست جداگانه عرض خواهم کرد.
موفق باشيد[golrooz]
ممنون علی جان واقعا جالب بود ...[golrooz]
یکی از دوستان ماهم البته این دوستمون از پدرم سنش بیشتره هااا [nishkhand] یخاطره درباره علامه جعفری تعریف کرده بود ک جالب بود
موضوع درباره رفتن این دوستمون با دوستاش برا تفریح به یه جای جنگلی بوده از قضا اون لیدرشون گویا با علامه دوست بوده و قرار میشه علامه هم همراشون بره به جنگل و ....
داستان طولانی و خیلی خنده دار بود ک مجال بیانش در اینجا نیست اما نکته اصلی همون فرمایش شماست ...
گاهی اوقات برخی نظرات از بس سطحی و جهلی هست ک ارزش پاسخ نداره ... اما ...
اما این رو هم قبول کنیم ک ما چقدر مبانی فکری درست و ریشه ای واصیل همچون اثار مطهری ها و .... رو در جامعه تبین کردیم که انتظار داریم مردم جامعه ما در مقابل این همه شبهات و مقالات و .... که بخش خیلی خیلی محدودش رو اقا مهدی که لینک هاشو دادن رو ، بتونند بیاستند و جواب گو باشند به این شبهات و حتی به مکاتب دیگه اشکال بنیادی وارد کنند و بچالش بکشند نظریات و مقالات و .... !!!!!!!!!!
من دوستان زیادی همچون اقا مهدی دارم که متاسفانه بخاطر عدم شناخت خودشون مسیر مطالعه و شناخت رو اشتباه رفتن
من همیشه یچیز میگم و اون اینه که ادم برا درک حقیقت نیاز به شناخت داره و برای شناخت جهان پیرامون خودش اول باید از خودش و مرحله به مرحله فلسفه عقاید خانواده و مذهب و دین خودش رو بشناسه و اون هم از منابع درست و اصیل ونه دم دستی ،با 4تا سخنرانی و روزه پای منبر نشستن کار درست نمیشه اینها فقط برا اشنایی سطحی و برا کسایی که توانشون در همین حد هست ،اما برا کسی که میل کشف حقیقت امانش رو بریده و اون رو ب جنون کشونده باید باید باید از بیس و پایه های نظام فکری اطاف خودش و دین خودش شرع کنه و بعد از اون به بررسی و تحقیق و تفحس عقاید و مکاتب دیگه بپردازه .....
اینکه الان میبینم گرایش به اومانیسم و ... درجامعه ما زیاد شده به همین خاطر هست ، و درمقابل میبینیم و شخص من افرادی رو میشناسم که در دل همین ایزم میزما [nishkhand][nishkhand] و حتی بعضا اساتیدشون همین نگارنده این مدل مقالات اند ، اما بخاطر میل به حقیقت جویی با کنار گذاشتن تعصبات فکری و عقیدتی و دینی در اخر به تفکر حقیقی اسلام رسیدن (همین لفظ اسلام رو خیلی ها نمیدونند و خیلی ها با درک این لفظ زندگیشون دچار تحول شده )
اسلامی که در حقیقت تنها پوستینی از اون در جامعه هست و حتی همین پوستین هم الان دیگه نیست [nishkhand]
فقط همین رو خدمت اقا مهدی عرض کنم ک جواب پست اول من رو نداد ، بزرگش کردم که این پستو بخونی [nishkhand][nishkhand]
(درضمن بحث شهادت اب رو هم هیچکس نمیتونه انکار کنه و مسائل این مدلی فراوانه ،اما چون خودم با دکتر فرهنگ (مبین اصلی این حقیقت)از نزدیک برخورد داشتم و این حقیقت رو لمس کردم دارم روش تاکید میکنم . ایشون این موضوع رو اگه اشتباه نکنم تو دانشگاه کمبریج یا هاروارد دقیق الان یادم نیست ، بصورت مقاله و ازمایش مطرح کردند که حدود 1سال و خورده ای کارایشون رو صفحه اصلی سایت دانشگاه بود [taajob][taajob] [tashvigh]
اما باز میگم این برا من مهم نیست چون من خودم از جای دیگه هم به این حقیقت رسیدم و دارم سعی میکنم بیشتر بیشتر جلو برم ...
ولی زیاد خودتو درگیر این مقالات نکن که اگه ریشه ای و از دور نگاشون کنی و خودتو تو از زمین و نقشه اونا بیاری بیرون و بری روی بلندی و نگاشون کنی میبینی همش یاارجیفن ویا بخشی از حقیقت رو با باطل قاطی کردن و دارن بخورد من و شما میدن
یه تجربه ای ک من تو بورس داشتم و خیلی برام گرون تموم شده رو اینجا بیان میکنم :
وقتی به معاملات سهمی در طول روز و در حال انجام معامله نگاه میکنی با بالا رفتن وپایین اومدن قیمت هر ان بهت القا میشه که الا ن قیمتش میره بالا و باید بخرم ویا الان قیممتش میریزه و باید بفروشم و ....
اما وقتی بعد از پایان معاملات از فضای پرهیجان معامله خارج میشی و میری ازدور نمدار و گذشته و سابقه معاملات رو میبینی ، متوجه میشی که تمام اون هیجانات و بالا پاین رفتنا الکی بوده و در طول چندین ساله که کار بازی گردان اصلی سهم همینه و دست بازیگردان رو میخونی و به حماقت خودم و دید کوچیک خودم میخندم ، که چه راحت درگیر بازی و حقه سفته بازها شدم ...... [golrooz]
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mamadshumakher
بله من میدانم عقل ما محدود هست.در واقع ما هیچی نیستیم.
باید این موضوع را هم در نظر داشت که با گذشت زمان و پیشرفت علم ممکن هست خیلی چیزها که فکر میکردیم وجود دارد هم اثبات شود که وجود ندارد.
چطور وقتی ساز و کار مشخصی از چشم زخم نمیدانیم برای ان نسخه میپیچیم و نسخه های دیگران را رد میکنیم.
من مشکلی با وجود و یا عدم وجود چشم زخم ندارم.
مشکل من اینجاست که در این مقاله لمس کردن چوب و اویزان کردن مهره هیا ابی رو رد کرده اما خواندن ایاتی از قران رو راهکار دونسته.در حالی که هیچ تعریفی از چرایی انتخاب این راهکار نداره.و اصلا ماهیت چشم زخم رو هم نمیدونه.
اگر بحث انرژی باشه که هر کسی به یه شکل اونو تعریف میکنه منم میگم مهره های ابی انرژی های منفی رو منحرف میکنه.
نکته بعدی
اینجا نشانی از ذات خبیث و حسود فرد متعجب بیان نکرده.
درحالی که در جای دیگه گفتید چشم زخم انرژی منفی حاصل از افراد خبیث و جسود و ... هست.
و همچنین اینجا:
محمد جون بازم که سرپیچه داری تند میری ارم تر بابا میبریمون ته دره [nishkhand][nishkhand]
پست قبل منو خوندی ، یاشه این دفعه دیدمت یه چشمه عملیشو برات میارم تا دیگه سرپیچ تند نری [nishkhand]
درضمن درباره همین روایت امام صادق (ع) و دیگر روایات معتبر من اثباط عملی علمی و حسی دارم که اگه خواستی همشو روت پیاده میکنم [nishkhand][nishkhand]
امتحانش مجانیه [nishkhand]
اما از شوخی گذشته شک نکن که همین ذکر فوق یا اذکار دیگه که جاش نیست توضیح بدم از ظریف ترین و دقیقترین قواعد برخوردارن ،حالا تو اسمشو بزار قواعد علمی و ...
از همین داستان شهادت اب بگیر تا معنا و نفوذ معنوی الفاظ و ... که باید حضوری برات توضیح بدم ....
بنظرت چرا ما اول هر کاری میگی بسم الله الرحمن الرحیم (بنام خداونده بخشنده و مهربان ) و مثلا چرا نمیگیم بسم الله القاسم الجبارین
خودت فکر کن ، من حال نوشتن ندارم دیگه ...[nishkhand][nishkhand]
این ی چشمش بود
حالا تو بیا فقط با این مدل احادیث و اذکار رو با ابر انرژی ویا تلقین و ... بررسی کن البته این تنها ی دلیله و اصلا ارزش دین و ... به این نیست اصلا حرف دین این نیست که تو بیا اینو بگو اینجا
و اینو نگو وروزی 7نوبت دلاراست شو...
(البته همین دلاراست فلسفه داره که دکتر فرهنگ میگفت توبرزیل داشتم سخنرانی میکردم برا غیر مسلمونا و موضوع راه های موفقت بود و تمام روشها ی علمی موفقیت که امروزه در جهان تدریس میشه و ... رو داشتم توضیح میدام تهش گفتم ما تو دینمون چیزی داریم بهش میگیم نماز و همه همه این ها توش هست و در روز اجراشون میکنیم وبراشون چندتا مثال و ... زدم یهو تو سالن صدای حق حق گریه پرشد و ... )
وقتی چندتا از این نمونه هارو تو جمع ما که همه مون مثلا مسلمون بودیم گفت اب از لب لوچمون سرازیر شد[atash][atash] و فهمیدم ک واقعا چقدر ما بیمعرفتیم و علارغم این همه تاکید قران به تعقل تفکر و سیر در وسفر در تاریخ وجهان و ... بازم دوزار برا خودمونن و عقایمون و حقیقت تلاش نمیکنیم و غرق روزمرگی و عادات شدیم و هراز گاهی از روی جو زدگی نعره هایی از روی جهل سر میدیم [narahat][narahat][narahat][narahat]
حرف دین رو باید تو اثار مطهری ها دید برا همین اکثر اوقات شهید مطهری شدیدا درباره ترویج دین به شکل سطحی و عوامانه مخالفه و اگر ببینی مخاطب بحثش عموما افراد تئوریسین و ... هست و همواره با دلایل کاملا منطقی و عقلی اون هارو به تفکر و اندیشمندان و تئوریسین ها مختلف لاییک و ... رو به چالش و دعوت ب مناظره میکنه .... با این ک نوشته ها و حرفاش برای سالیان پیشه اما واقعا از زمان زمان خودش خیلی جلوتره .... حالا حضوری باهم بحث میکنیم .... هواست به بورسم باشه ... یاد بگیر منو مهدی باهات کار داریم [nishkhand][nishkhand]
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
نارون1
سلام
به نظرم شما بيشتر دنبال مسايلي هستيد كه قابل مشاهده و به طور مستقيم قابل اندازه گيري باشد
ولي در روانشناسي ( هرگز روانشناسي را در كنار طالع بيني قرار نديد ) , امور شناختي از طريق تاثيرات علت و معلولي و اثرگذاري كه
بر مغز و رفتارهاي اجتماعي , فردي و … دارد مورد سنجش و بررسي قرار ميگيرد . اينطور نيست كه همينطوري چيزي بگويند و بي پاي باشه
كلمات بار مثبت و منفي دارند و اين باعث انرژي بخشي يا اثر معكوس بر فرد مقابل مي شود .
شادي و تصورات ذهني مثبت و كلا مثبت گرايي باعث ارامش در فرد مي شود كه اين ارامش از طريق تاثير بر انتقال دهنده هاي عصبي
قابل مشاهده و بررسي مي باشد .
اين فقط يك نمونه موردي بود .
حرف های شما را قبول دارم و این کاملا درست است.
من نیز همین را می گویم. و مسلما انرژی کلمات با انرژی موجود در جهان هستی که به صورت فیزیکی و شیمیایی بیان می شود کاملا دو معقوله جداگانه هستند.
حال آیا می توان گفت که چشم زخم یک پدیده علمی است؟ یعنی آیا ممکن است ما در شرایط آزمایشگاهی و کنترل شده فردی را بیاوریم که پدیده چشم زخم را ایجاد کند؟
-
پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
kamanabroo
بنده این سایتی که معرفی کردید رو قبلا خوندم و با ادبیاتش آشنام!!
اما در فرصت های آتی این لینک ها رو هم میبینم ان شاالله
در رابطه با روح حرف منطقی و مستدل زده شده اما وقتی شما راه انکار و بدون منطق خودتون رو داشته باشید بحث به جایی نمیرسه.
درباره نقطه مشترک:
این حرف خیلی عجیب است که اگر ما یک کیش و آیین را بپذیریم یک موجود به موجودات عالم افزوده شود و اگر نپذیریم کم شود... استدلال ارزش رسیدگی و بحث ندارد.
توصیه میکنم تمام ارسالهای بنده در این تاپیک رو خوب مطالعه کنید (صبحت های بنده در موضوع این تاپیک کامل و روشن است) امیدوارم با فکر و مطالعه بیشتر حقایق بیشتری برای شما روشن بشود.
شما در تمام مطالتون فقط و فقط ادعا مطرح می کنید بدون هیچ استدلال علمی و یا حتی یک استدلال منطقی درست و محکم و استدلالهای منطقی و محکم و وجدان پذیر دیگران رو هم که بهش بها نمی دید . پس انتظار نداشته باشید که انکار ها و اصرار های شما بر این انکار به جایی برسد.
بنده به هیچ کاربری توهین نکردم. هر حرفی زدم به مقتضای پست هایی هست که در اینجا بوده و البته و صد البته خیلی هم خویشتن داری کردم که در برابر توهین ها و جسارت های شما به اعتقادات دیگران با متانت برخورد کنم و الا راه های برخورد زیاد است!
طبق علم روانشناسی رفتار برخواسته از شخصیت انسان هاست و دو چیز کاملا جدا به حساب نمیان!! این شخصیت انسان است که موجب می شود رفتار خاصی را انتخاب کند.
تا الان مطمئنم اون کاربر یا کاربرانی که مد نظرم بوده اون پست بنده رو مطالعه کردند و ضمیر هم مرجع خودش رو پیدا کرده! و بنده از این بابت مشکلی نمی بینم.
تعجب بنده از این است که شما برای بنده خط و نشان گناه اخروی می کشید! از این هم می گذرم...
اگر بحث ارزش ادامه دادن داشته باشد ادامه خواهم داد و الا مثل همه بحث هایی که شما در این سایت داشتید باید به همون نتیجه های قبلی برسم..
من هرگز به هیچ شخصی توهین نکردم. فقط بابت صحبت های آن شخص مدارک علمی خواستم که اگر چنین مدارکی هرگز وجود نداشته اند آیا توهین محسوب می شوند؟
اگر شما ادعایی کنین باید مدرک برای اثباتش ارائه دهید؛ حالا چه 1 نفر به آن ادعا باور داشته باشند چه 1 میلیارد نفر.
به هر حال اینجا یک انجمن علمی است نه دینی!
در هر صورت اگر توهینی به شما شده من عذرخواهی می کنم و امیدوارم که باعث رنجش شما نشده باشم. بیش از این هم این تاپیک رو ادامه نمیدم که به حاشیه کشیده نشود بحث.[golrooz]