
یار همراه
به ما اصلا اجازه نمیدن جامدادی ببریم....
من پالتومو گذاشته بودم رو پام و اونم زیرشتا برگه رو دادن....رفتم صفحه اخر اول شعرو را نوشتم....مراقبه قیافش اینجوری شد:
من:
تازشـــــــــــــــــــــ م....دوربین صاف بالا سرمه...آی مدیر تو دفترش چقدر میخنده منو نگاه میکنه![]()
انتخاب سریع یک انجمن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

قبل از هر گونه فعالیت در سایت به قوانین توجه نمایید.




تا برگه رو دادن....رفتم صفحه اخر اول شعرو را نوشتم....مراقبه قیافش اینجوری شد:


پاسخ با نقل قول
علاقه مندی ها (Bookmarks)