دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 2961

موضوع: دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #11
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23074
    Array

    پیش فرض پاسخ : دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

    سلام
    برادرم ، احمدرضا ، کلاس دوم ابتدایی هست ، می دونید اغلب ...
    امروز صبح خیلی زود (4:00) بیدار شد ، خیلی ناراحت که وااااااای مشقامو ننوشتم ، خـــــــــــــــــیلی مشق دارم ... چیکار کنم ، وقت ندارم ، دیرم میشه ...

    هیچ وقت اینجوری ندیده بودمش ...
    یک هفته هست مشق ننوشته به خودم رفته (که از یک طرف خوبه و از یک طرف نامطلوب) من از اول دبیرستان تا به الآن فقط سه الی چهار جزوه نوشتم و لا غیر
    صبح ګفتیم که امروز جمعه هست بخواب هنوز ، امروز می نویسی و خلاصه راضی شد ...
    همیشه هم به طور خیلی حرفه ای لحظه ی انجام تکالیف یا پاش یا دندونش یا سرش یا دستش یا انګشتش درد میګیره
    حالا امروز هر چی بهش میګیم تکالیفت رو انجام بده ، یا بازی می کنه یا برنامه نګاه می کنه یا راجع به مسائل مختلف صحبت می کنه ...
    الان با کلی یادآوریِ امروز صبح یکی از تکالیفش رو انجام داده ، که البته اولین مرتبه هست من انشا نویسیش رو می بینم ...
    اینم از انشاش : (بهم ګفت تصویر هم بذارم که کارتونی پیدا نکردم
    )




    یکی بود یکی نبود ...
    غیر از خدای مهربان هیچ کس نبود ...
    خاله پیرزن یک روز که داشت نان های خوش مزه اش را می پخت ، یکی از آن نان ها در تنور افتاد ...
    مورچه خاله پیرزن را دید و ګفت : «خاله به تنور ، مورچه اشک ریزان»
    ګنجشک که این را شنید ، رفت بالای شاخه ی یکی از درخت ها ...
    درخت ګفت : ګنجشک چرا پر ریزان ؟
    ګنجشک ګفت : «خاله به تنور ، مورچه اشک ریزان ، ګنجشک پر ریزان»
    درخت که آن را شنید ، برګ هایش ریخت ...
    مرد ماست فروش آمد و ګفت : درخت چرا برګ ریزان؟
    درخت ګفت : «خاله به تنور ، مورچه اشک ریزان ، ګنجشک پر ریزان ، درخت
    برګ ریزان»
    مرد ماست فروش ماست ها را روی سرش ریخت ...
    خاله پیرزن دیګر نان ها را پخت و به مرد ماست فروش ګفت : ماست ها را از روی سرت پاک کن ...
    مرد خوشحال شد ...

    ***

    حرفی ندارم
    ویرایش توسط "VICTOR" : 2nd January 2015 در ساعت 05:31 PM

  2. 8 کاربر از پست مفید "VICTOR" سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 29th November 2014, 09:41 PM
  2. خبر: برنامه‌هاي حمايت از دانش‌آموزان نخبه اجرا مي‌شود
    توسط diamonds55 در انجمن اخبار عمومی نخبگان
    پاسخ ها: 1
    آخرين نوشته: 4th January 2013, 11:24 PM
  3. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th November 2011, 08:42 AM
  4. مقاله: راهبردهاي آموزشي اشاعة مديريت دانش
    توسط MR_Jentelman در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 22nd February 2010, 10:16 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th January 2010, 07:28 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •