دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 49

موضوع: خرافه ی "بزنم به تخته!"

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #27
    همکار تالار اقتصاد
    نوشته ها
    410
    ارسال تشکر
    2,623
    دریافت تشکر: 2,398
    قدرت امتیاز دهی
    777
    Array
    plarak12's: جدید145

    پیش فرض پاسخ : خرافه ی "بزنم به تخته!"

    نقل قول نوشته اصلی توسط علي پارسا نمایش پست ها
    سلام،
    با اجازتون من دو تا موضوع به ذهنم مي رسد که هر کدام را در پست جداگانه اي ارسال مي کنم:
    اولا" اينکه يک داستان واقعي خيلي جالب يکي از دوستانم برايم نقل کرده بود که ذيلا" ذکر مي کنم
    اين داستان عبرت آموزي است، پيام آن چگونگي رفتار با کساني است که از منطق پاييني برخوردار بوده و عموما" بحث ها را به اغتشاش مي کشند، بشنويم:
    داستان:
    روزي در مجلسي که موضوع آن در خصوص مولوي و شناخت مثنوي و آثار ديگر مولانا بود حضور داشتم و در آن مجلس علامه جعفري هم حضور داشت و کنار بنده نشسته بود، از قضا يکي از حضار که براي سخنراني پشت تريبون رفته بود فردي کم دانش بود که سخنانش کاملا" بي ربط و مسخره بود، به حدي که من با اطلاعات معمولي هم درک مي کردم که مطالب وي مهملات است!.

    من که سخنان سخيف آن فرد را شنيدم خونم به جوش آمد، با خودم گفتم: کي اين طرف را به اين مجلس راه داده؟ اصلا" از مرحله پرت بود!، با خودم گفتم الآن علامه جعفري جواب کوبنده اي به وي خواهد داد، ايشان از منطق بسيار شفافي برخوردار است و بيان شيوايي هم دارد و چنان پاسخ کوبنده اي به وي خواهد داد که همه حضار لذت برده و طرف شرمنده شود!
    (جهت اطلاع عرض کنم که مرحوم علامه جعفري يکي از بزرگترين محققان در مبحث مولوي شناسي و داراي تفسير مثنوي در بيست جلد است)

    سخنران همچنان داشت حرف مي زد و به خيال خود اظهار فضل مي کرد! نگاهي به علامه جعفري انداختم، داشتند چاي مي خوردند، چاي را در نعلبکي ريخته و فوت کردند تا کمي خنک شود، بعد نعلبکي را بر لب گذاشته و چاي را نوشيدند.
    همانطور که نعلبکي را از دهان دور مي کردند، نيم نگاهي به من انداختند و ديدند که من با يک حالت برافروخته دارم ايشان را نگاه مي کنم، لبخندي بر لبشان آمد و با خنده خطاب به من با آن لهجه شيرين ترکي خود گفتند: "دي يير دا" (يعني يه چيزي مي گه ها!)
    يعني به نوعي طرف را به ريشخند گرفتند که: واسه خودش دارد يک چيزي مي گه ها!
    به عبارتي پشيزي براي طرف ارزش قائل نشدند که بخواهند جوابش را بدهند!
    خنده ام گرفت، هم به طرز برخورد ايشان و هم به تفاوت ديدگاه من و علامه جعفري!
    ديدگاه من حقير کجا بود (که فکر مي کردم بايد جواب طرف را داد) و ديدگاه علامه کجا!
    مطلب دومم را هم بعدا" در پست جداگانه عرض خواهم کرد.
    موفق باشيد
    ممنون علی جان واقعا جالب بود ...
    یکی از دوستان ماهم البته این دوستمون از پدرم سنش بیشتره هااا یخاطره درباره علامه جعفری تعریف کرده بود ک جالب بود
    موضوع درباره رفتن این دوستمون با دوستاش برا تفریح به یه جای جنگلی بوده از قضا اون لیدرشون گویا با علامه دوست بوده و قرار میشه علامه هم همراشون بره به جنگل و ....
    داستان طولانی و خیلی خنده دار بود ک مجال بیانش در اینجا نیست اما نکته اصلی همون فرمایش شماست ...
    گاهی اوقات برخی نظرات از بس سطحی و جهلی هست ک ارزش پاسخ نداره ... اما ...
    اما این رو هم قبول کنیم ک ما چقدر مبانی فکری درست و ریشه ای واصیل همچون اثار مطهری ها و .... رو در جامعه تبین کردیم که انتظار داریم مردم جامعه ما در مقابل این همه شبهات و مقالات و .... که بخش خیلی خیلی محدودش رو اقا مهدی که لینک هاشو دادن رو ، بتونند بیاستند و جواب گو باشند به این شبهات و حتی به مکاتب دیگه اشکال بنیادی وارد کنند و بچالش بکشند نظریات و مقالات و .... !!!!!!!!!!

    من دوستان زیادی همچون اقا مهدی دارم که متاسفانه بخاطر عدم شناخت خودشون مسیر مطالعه و شناخت رو اشتباه رفتن
    من همیشه یچیز میگم و اون اینه که ادم برا درک حقیقت نیاز به شناخت داره و برای شناخت جهان پیرامون خودش اول باید از خودش و مرحله به مرحله فلسفه عقاید خانواده و مذهب و دین خودش رو بشناسه و اون هم از منابع درست و اصیل ونه دم دستی ،با 4تا سخنرانی و روزه پای منبر نشستن کار درست نمیشه اینها فقط برا اشنایی سطحی و برا کسایی که توانشون در همین حد هست ،اما برا کسی که میل کشف حقیقت امانش رو بریده و اون رو ب جنون کشونده باید باید باید از بیس و پایه های نظام فکری اطاف خودش و دین خودش شرع کنه و بعد از اون به بررسی و تحقیق و تفحس عقاید و مکاتب دیگه بپردازه .....
    اینکه الان میبینم گرایش به اومانیسم و ... درجامعه ما زیاد شده به همین خاطر هست ، و درمقابل میبینیم و شخص من افرادی رو میشناسم که در دل همین ایزم میزما و حتی بعضا اساتیدشون همین نگارنده این مدل مقالات اند ، اما بخاطر میل به حقیقت جویی با کنار گذاشتن تعصبات فکری و عقیدتی و دینی در اخر به تفکر حقیقی اسلام رسیدن (همین لفظ اسلام رو خیلی ها نمیدونند و خیلی ها با درک این لفظ زندگیشون دچار تحول شده )
    اسلامی که در حقیقت تنها پوستینی از اون در جامعه هست و حتی همین پوستین هم الان دیگه نیست

    فقط همین رو خدمت اقا مهدی عرض کنم ک جواب پست اول من رو نداد ، بزرگش کردم که این پستو بخونی
    (درضمن بحث شهادت اب رو هم هیچکس نمیتونه انکار کنه و مسائل این مدلی فراوانه ،اما چون خودم با دکتر فرهنگ (مبین اصلی این حقیقت)از نزدیک برخورد داشتم و این حقیقت رو لمس کردم دارم روش تاکید میکنم . ایشون این موضوع رو اگه اشتباه نکنم تو دانشگاه کمبریج یا هاروارد دقیق الان یادم نیست ، بصورت مقاله و ازمایش مطرح کردند که حدود 1سال و خورده ای کارایشون رو صفحه اصلی سایت دانشگاه بود
    اما باز میگم این برا من مهم نیست چون من خودم از جای دیگه هم به این حقیقت رسیدم و دارم سعی میکنم بیشتر بیشتر جلو برم ...
    ولی زیاد خودتو درگیر این مقالات نکن که اگه ریشه ای و از دور نگاشون کنی و خودتو تو از زمین و نقشه اونا بیاری بیرون و بری روی بلندی و نگاشون کنی میبینی همش یاارجیفن ویا بخشی از حقیقت رو با باطل قاطی کردن و دارن بخورد من و شما میدن
    یه تجربه ای ک من تو بورس داشتم و خیلی برام گرون تموم شده رو اینجا بیان میکنم :
    وقتی به معاملات سهمی در طول روز و در حال انجام معامله نگاه میکنی با بالا رفتن وپایین اومدن قیمت هر ان بهت القا میشه که الا ن قیمتش میره بالا و باید بخرم ویا الان قیممتش میریزه و باید بفروشم و ....
    اما وقتی بعد از پایان معاملات از فضای پرهیجان معامله خارج میشی و میری ازدور نمدار و گذشته و سابقه معاملات رو میبینی ، متوجه میشی که تمام اون هیجانات و بالا پاین رفتنا الکی بوده و در طول چندین ساله که کار بازی گردان اصلی سهم همینه و دست بازیگردان رو میخونی و به حماقت خودم و دید کوچیک خودم میخندم ، که چه راحت درگیر بازی و حقه سفته بازها شدم ......

    خواهی نشوی رسوا ، همرنگ شرافت شو ... !
    بورس به همین سادگی {آموزش مقدماتی}


  2. 4 کاربر از پست مفید plarak12 سپاس کرده اند .


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. مقاله: آشنایی با "اسلحه" mk-14 ،"سلاح" اسنایپر "نیروهای ویژه" دلتا فورس !
    توسط M@hdi42 در انجمن لوازم و تسلیحات انفرادی
    پاسخ ها: 4
    آخرين نوشته: 19th October 2014, 11:15 AM
  2. مقاله: "اسلحه" "تک تیرانداز" با کالیبر بزرگ روسی "оsv-96"
    توسط M@hdi42 در انجمن لوازم و تسلیحات انفرادی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 8th March 2014, 07:32 PM
  3. مقاله: موتور های توربوفن "f107" و "f112" شرکت ویلیامز اینترنشنال
    توسط مجتبی کیا در انجمن سایر موضوعات صنایع هوایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 4th January 2014, 02:01 AM
  4. مقایسه: مقایسه کامل بین "آی پد ایر" و "گلکسی نوت 10.1" + تصاویر
    توسط Almas Parsi در انجمن مقایسه
    پاسخ ها: 3
    آخرين نوشته: 20th November 2013, 03:14 PM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th November 2013, 09:10 AM

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •