ممنون علی جان واقعا جالب بود ...
یکی از دوستان ماهم البته این دوستمون از پدرم سنش بیشتره هااایخاطره درباره علامه جعفری تعریف کرده بود ک جالب بود
موضوع درباره رفتن این دوستمون با دوستاش برا تفریح به یه جای جنگلی بوده از قضا اون لیدرشون گویا با علامه دوست بوده و قرار میشه علامه هم همراشون بره به جنگل و ....
داستان طولانی و خیلی خنده دار بود ک مجال بیانش در اینجا نیست اما نکته اصلی همون فرمایش شماست ...
گاهی اوقات برخی نظرات از بس سطحی و جهلی هست ک ارزش پاسخ نداره ... اما ...
اما این رو هم قبول کنیم ک ما چقدر مبانی فکری درست و ریشه ای واصیل همچون اثار مطهری ها و .... رو در جامعه تبین کردیم که انتظار داریم مردم جامعه ما در مقابل این همه شبهات و مقالات و .... که بخش خیلی خیلی محدودش رو اقا مهدی که لینک هاشو دادن رو ، بتونند بیاستند و جواب گو باشند به این شبهات و حتی به مکاتب دیگه اشکال بنیادی وارد کنند و بچالش بکشند نظریات و مقالات و .... !!!!!!!!!!
من دوستان زیادی همچون اقا مهدی دارم که متاسفانه بخاطر عدم شناخت خودشون مسیر مطالعه و شناخت رو اشتباه رفتن
من همیشه یچیز میگم و اون اینه که ادم برا درک حقیقت نیاز به شناخت داره و برای شناخت جهان پیرامون خودش اول باید از خودش و مرحله به مرحله فلسفه عقاید خانواده و مذهب و دین خودش رو بشناسه و اون هم از منابع درست و اصیل ونه دم دستی ،با 4تا سخنرانی و روزه پای منبر نشستن کار درست نمیشه اینها فقط برا اشنایی سطحی و برا کسایی که توانشون در همین حد هست ،اما برا کسی که میل کشف حقیقت امانش رو بریده و اون رو ب جنون کشونده باید باید باید از بیس و پایه های نظام فکری اطاف خودش و دین خودش شرع کنه و بعد از اون به بررسی و تحقیق و تفحس عقاید و مکاتب دیگه بپردازه .....
اینکه الان میبینم گرایش به اومانیسم و ... درجامعه ما زیاد شده به همین خاطر هست ، و درمقابل میبینیم و شخص من افرادی رو میشناسم که در دل همین ایزم میزماو حتی بعضا اساتیدشون همین نگارنده این مدل مقالات اند ، اما بخاطر میل به حقیقت جویی با کنار گذاشتن تعصبات فکری و عقیدتی و دینی در اخر به تفکر حقیقی اسلام رسیدن (همین لفظ اسلام رو خیلی ها نمیدونند و خیلی ها با درک این لفظ زندگیشون دچار تحول شده )
اسلامی که در حقیقت تنها پوستینی از اون در جامعه هست و حتی همین پوستین هم الان دیگه نیست
فقط همین رو خدمت اقا مهدی عرض کنم ک جواب پست اول من رو نداد ، بزرگش کردم که این پستو بخونی
(درضمن بحث شهادت اب رو هم هیچکس نمیتونه انکار کنه و مسائل این مدلی فراوانه ،اما چون خودم با دکتر فرهنگ (مبین اصلی این حقیقت)از نزدیک برخورد داشتم و این حقیقت رو لمس کردم دارم روش تاکید میکنم . ایشون این موضوع رو اگه اشتباه نکنم تو دانشگاه کمبریج یا هاروارد دقیق الان یادم نیست ، بصورت مقاله و ازمایش مطرح کردند که حدود 1سال و خورده ای کارایشون رو صفحه اصلی سایت دانشگاه بود![]()
اما باز میگم این برا من مهم نیست چون من خودم از جای دیگه هم به این حقیقت رسیدم و دارم سعی میکنم بیشتر بیشتر جلو برم ...
ولی زیاد خودتو درگیر این مقالات نکن که اگه ریشه ای و از دور نگاشون کنی و خودتو تو از زمین و نقشه اونا بیاری بیرون و بری روی بلندی و نگاشون کنی میبینی همش یاارجیفن ویا بخشی از حقیقت رو با باطل قاطی کردن و دارن بخورد من و شما میدن
یه تجربه ای ک من تو بورس داشتم و خیلی برام گرون تموم شده رو اینجا بیان میکنم :
وقتی به معاملات سهمی در طول روز و در حال انجام معامله نگاه میکنی با بالا رفتن وپایین اومدن قیمت هر ان بهت القا میشه که الا ن قیمتش میره بالا و باید بخرم ویا الان قیممتش میریزه و باید بفروشم و ....
اما وقتی بعد از پایان معاملات از فضای پرهیجان معامله خارج میشی و میری ازدور نمدار و گذشته و سابقه معاملات رو میبینی ، متوجه میشی که تمام اون هیجانات و بالا پاین رفتنا الکی بوده و در طول چندین ساله که کار بازی گردان اصلی سهم همینه و دست بازیگردان رو میخونی و به حماقت خودم و دید کوچیک خودم میخندم ، که چه راحت درگیر بازی و حقه سفته بازها شدم ......![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)