دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
نمایش نتایج: از شماره 1 تا 10 , از مجموع 25

موضوع: خاطرات جذاب دوستان نخبه

Threaded View

پست قبلی پست قبلی   پست بعدی پست بعدی
  1. #4
    یار همراه
    نوشته ها
    2,124
    ارسال تشکر
    18,960
    دریافت تشکر: 11,371
    قدرت امتیاز دهی
    23074
    Array

    پیش فرض پاسخ : خاطرات جذاب دوستان نخبه

    اینم میګم و بقیه رو به شما واګذار می کنم .

    5 ، 6 صبح یه روز که به نظرم دی ماه بود خبر دادن که مادرِ پدرم فوت کردن . از قضا به پدرم هم ګفتن ، شهر دیګه ای ساکن بودن ، به آژانس تماس ګرفتن که ماشین بفرستن بریم ( پدرم اوضاع روحی کاملاً نامساعد! ) ، رفتیم ، خلاصه شب هم ګذاشت و صبح که نزدیک مقصد بودیم ، جاده خیلی پیچ داشت ... پدرم به راننده ګفتن بذارین من رانندګی کنم شما خسته شدید و ... ، ایشون هم قبول کردن ، 8 سال پیش بود .

    پدرم نشستن پشت فرمون و یه ربع ، بیست دقیقه ای ګذشت و یه هو ماشین رفت سمت دره اما !!! یعنی خدا یه چیزی می خواد ، می خواد ! کل ماشین خم شده به سمت پایین با 5 نفر سوارش به یک بوته ی کوچیک خار ګیر کرد ... پدرم که میګم از نظر روحی بسیــــــــــــــــــــار نامساعد بودن ، اینجوری هم که شد سریع ما از ماشین پیاده شدیم به جز پدرم چون اګه پیاده می شدن ماشین چپ میشد و الباقی داستان ... موهای پدرم یادم نمیره اصلاً سیخ شده بود یه جورایی ...

    چند تا ماشین نګه داشتیم و ماشین رو کشیدیم بالا هر جور بود ... آقای راننده هم می ګفتن خودم شک داشتم بدم بهتون . بیست دقیقه ، نیم ساعتی ماشین به بوته ګیر کرده بود ...

    ولی کل قشنګی داستان به همون بوته ی خار بود ، اونم چرخ عقب سمت راست ماشین به بوته ی خار ګیر کرده بود ، دره هم سمت چپ جاده بود !

    یه مرتبه ی دیګه هم ساعت 12 نیمه شب میشه پدر منزل تشریف نمیارن ، قرار بود 9 بیان فکر کنم بریم جایی ، بعد یکم نګرانی و ... ، 12.5 تماس میګیرن که من کلانتریم داستان اینطور بوده که ایشون داشتن از ګلبهار تشریف میاوردن مشهد ، یه پل داره اونجا بعد یه دونه از این ماشین بزرګا ( اسماشون رو بلد نیستم ) پشت سر ، یکی جلو ، یکی هم کنارشون بوده ، ایشون هم لاین سمت راست . به پل که میرسن ماشین بزرګ پهلوییه نمی دونم چش بوده میاد سمت راست ماشین پدر بنده از پل آویزون میشه توسط چرخ عقب سمت چپ .

    نکته : هیچ اتفاقی برای پدرم نمیفته حتی یه زحم کوچیک چرا که خودشون میګن کمربند ایمنی رو بسته بودن !!! و در ادامه میګن اګه کمربند ایمنی رو نبسته بودن از بنجره ی جلو پرت میشدن پایین !

    بعد باقی ماجرا که میان با جرثقیل به ګمونم ( باز مشکل اسم ماشین هست ) ماشین رو جابه جا می کنن و ... که ماشین داغون شده بود ولی
    ویرایش توسط "VICTOR" : 23rd January 2014 در ساعت 01:20 AM


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 2nd April 2013, 11:18 PM
  2. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 19th September 2010, 02:07 PM
  3. آموزشی: آموزش ایلوستریتور- ساخت اشکال پیچشی در فتوشاپ و ایلوستریتور
    توسط آبجی در انجمن آموزش و ابزارهای فتوشاپ
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 16th June 2010, 11:48 PM
  4. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 1st May 2010, 10:38 AM
  5. پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 1st December 2008, 02:52 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •