يه بار ما سه تا درس رو در يك روز امتحان داشتيم
منم كه درس خوووووووووووووووووووووووو وووووووون
خودم رو زدم به مريضي !!!!!! اُه اُه ، غطسه ! آى گلوم ، نميتونم لقمه قورت بدم
مامان هم پريشان ! ما رو رسوند دكتردكتر هم مرخصى برام نوشت
ما هم از شر امتحان خلاص شديم
يه بار مدرسمون ميخواست بچه ها رو ببره به عيادت جانبازان در بيمارستان
من دير متوجه شدم و اين اجازه كتبى أوليا رو نداشتم
از يك طرف هم خيلى دلم ميخواست برم
بنابراين با كمك بچه ها يه اجازه نامه نوشتيم ، و منم باهاشون همراه شدم
بعدها براى مامانم گفتم !!!!!!!







دكتر هم مرخصى برام نوشت 



پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)