خب منم وقتی همسن ساغر بودم مث اون بودم. اونموقع خونمون خلوت تر بود . مامانم جوون بود و نه کمرش درد میکرد نه پاهاش
الن دیگه شرایط فرق داره. خونمون شلوغ شده . عروس دار شدیم. مهمونیا بزرگتر شده و خودمم میخام جاو عروسا کلاس بزارم باید اشپزی و خونه داریم خوب بشه که اونا نگن خواهرشورمون بلد نیس و بتونم روشون گیر بدم!!!!
و متاسفانه مامانم مث قدیم توانشو نداره
پس به جبر زمانه من تو سن 20 سالگی یه اشپز و دختر خونه دار و هنرمند نسبتا خوب شدم
علاقه مندی ها (Bookmarks)