مشاعره

[!nesa]

دلگیرم از ستاره و آزرده ام ز ماه
امشب دگر ز هر که و هر کار خسته ام
دل خسته سوی خانه تن خسته می کشم
آوخ ... کزین حصار دل آزار خسته ام

[hadi elec]

ما را دل و دماغ به غارت ببرده است
این چرخ بد سرشت و خوشی دزد روزگار

[kamanabroo]

رفت از بر من آنکه مرا مونس جان بود
دیگر به چه امید در این شهر توان بود

[مهندس نوجوان]

در جان من وزیدی مثل صبا و رفتی
ای بی وفا شکستی رسم وفا و رفتی[golrooz]

[نارون1]

يك عمر جدايي به هواي نفسي وصل


گيرم كه جوان گشت زليخا به چه قيمت

[مهندس نوجوان]

تو از حوالـــــی اقلـیم هرکجـــا آباد
بیا که صاف شود این هوای بارانی[golrooz]

[intelilite]

[شادم به دمی کز ارزویت گذرد /خوشدل به حدیثی که زرویت گذرد
نازم به دو چشمی که به سویت نگرد/بوسم کف پای که به کویت گذرد[golrooz]

[Arefe.B]

دل صنوبریم همچو بید لرزان است
ز حسرت قد و بالای چون صنوبر دوست

[*alien*]

توکه ازمحنت دیگران بی غمی
نشایند که نامت دهند آدمی

[مهندس نوجوان]

یارب به خدایی خداییت وانگه به کمال پادشاهیت[golrooz]

از عشق به غایتی رسانم کو ماند اگر چه من نمانم [golrooz]

[farshadghasemi]

ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار پرده ز رخ که مشتاق لقاییم

- - - به روز رسانی شده - - -

ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است
بردار پرده ز رخ که مشتاق لقاییم

[*alien*]

مابه فلک بوده ایم یار ملک بوده ایم
باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست

[مهندس نوجوان]

تو آنقدر با یاس ها در تماسی

که امشب هم آکنده از عطر یاسی[golrooz]

[*FATIMA*]

یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان مارا بس

[شیا]

شستوشویی کن وانگه به خرابات خرام تا نگردد ز تو این دیر خراب آلوده

[parnian 80]

هر که زنجیر سر زلف پری روی تو دید
دل سودا زده اش بر من دیوانه بسوخت

[randy orton]

توکه از محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

[*alien*]

یارب چو برآرنده ی حاجات تویی
هم قاضی وکافی و مهمات تویی

[*FATIMA*]

یارب به کمند عشق پا بستم کن
از دامن غیر خودتهی دستم کن
یکباره زاندیشه عقلم برهان
وزباده صاف عشق سر مستم کن

[parnian 80]

نصیحتی کنمت یادگیر و در عمل آر
کین حدیث ز پیر طریقتم یاد است

[randy orton]

تا بیامد بر لب جویی بزرگ
کاندرو گشتی زبون،هر شیر و گرگ

[parnian 80]

گر سنگ ازین حدیث بنالد عجب مدار
صاحبدلان حکایت دل خوش ادا کنند

[randy orton]

دوش در حلقه ی ما صحبت گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از سلسله ی موی تو بود

[parnian 80]

دلا خو کن به تنهایی که از تنها بلا خیزد
سعادت آن کسی یابد که از تنها بپرهیزد

[نارون1]

در کنار من ز گرمی برکناری ای دریغ

وصل هجران غم و شادی به هم باشد مرا

[Sa.n]

آن روز به علم تو چه افزود / و از کرده خود چه برده ای سود

[نارون1]

در پیش بی دردان چرا فریاد بی حاصل کنم

گر شکوه ای دارم زدل با یار صاحبدل کنم

[parnian 80]

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

[Sa.n]

در کارگه کوزگری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش

[parnian 80]

شکر شکن شوند همه ی طوطیان هند
زین قند پارسی که به بنگال می رود

[شیا]

در این دنیا که مردانش عصا از کور می دزدند من از خوش باوری اینجا محبت آرزو کردم

[parnian 80]

منم که دیده به دیدار دوست کردم باز
چه شکر گویمت ای کارساز بنده نواز

[شیا]

ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هرچه دیده بیند دل کند یاد

[parnian 80]

دل من همی داد گفتی گواهی
که باشد مرا روزی از تو جدایی

[مهندس نوجوان]

یارب مددی کن و ندایی بفرست
طوفانزده ام راه نجاتی بفرست[golrooz]

[Capitan Totti]

تا بهار دلنشین آمده سوی چمن ... ای بهار آرزو بر سر من سایه فکن!

[farshadghasemi]

نشاط جوانی ز پیران مجوی
که آب رفته باز نیاید به جوی

[*FATIMA*]

یا رب اندر کنف سایه آن سرو بلند
گر من سوخته یک دم بنشینم چه شود

[hadi elec]

در میان اب و اتش همچنان سرگرم توست
این دل زار و نزار اشک بارانم چو شمع

[*FATIMA*]

عاشقی را شرط تنها ناله و فریاد نیست


هرکه از جان شیرن نگذرد فرهاد نیست

[parnian 80]

تویی که بر سر کشوری چون تاج
بیرزد اگر همه خوبان دهندت باج

[farshadghasemi]

جز راست مگوی گاه و بی گاه
تا حاجت نایدت به سوگند

[parnian 80]

درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد
نهال دشمنی بر کن که رنج بی شمار آرد

[سیستماتیک]

دردا که دلم خبر ز دلدار نیافت

از گلبن وصال تو به جز خار نیافت

عمری به امید،حلقه زد بر در او

چون حلقه برون در،دگر بار نیافت

[parnian 80]

تا شد آن طوطی برای سودگر
هم رفیق خانه هم یار سفر

[Arefe.B]

روز ها فکر من اینست و همه شب سخنم
که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

[parnian 80]

مگوی انده خویش با دشمنان
که لاحول گویند شادی کنان

[Arefe.B]

نازنینا ما به ناز تو جوانی داده ایم
دیگر اکنون با جوانان ناز کن با ما چرا؟[golrooz]

[parnian 80]

امیدوار بود آدمی را به کسان
مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان

[Arefe.B]

نقش طومار فلک نقشه ی سرگردانی است
تا کی این دوز و کلک لوله شود طومارش

[sevda_sj]

نسیم عصر از میان دالان
به سردی میگذرد
سازی همراه رقص تو نغمه میخواند
و امواج تیره اسراحت می کنند
و اهنگی گم میشود

فروغ فرخزاد[golrooz]

[parnian 80]

دلی دارم خریدار محبت
کز او گرم است بازار محبت

[sevda_sj]

تاب بنفشه میدهد طره ی مشک سای
تو پرده غنچه میدرد خنده ی دلگشای تو

[parnian 80]

وه چه نیرنگ و چه افسون داشت او
که مرا با جلوه مفتون داشت او

[sevda_sj]

وان شبان,بیم زده,دل نگران

شد پی بره نوزاد دوان

کبک در دامن خاری اویخت

مار پیچید وبه سوراخ گریخت

[parnian 80]

تاجری در کشور هندوستان
طوطئی زیبا خرید از دوستان

[sevda_sj]

نمانده است در هیچ کس مردمی
گریزان شده ادم از ادمی

[parnian 80]

یکی خوب کردار و خوش خوی بود
که بصیرتان را نکو گوی بود

[farshadghasemi]

در این درگه که هرگه که که و که که شود ناگه
مشو غره ز امروزت که از فردا نه ای آگه

[parnian 80]

هر که نان از عمل خویش خورد
منت حاتم طایی نبرد

[sevda_sj]

در هوایت بی قرارم روز و شب
سر ز پایت بر ندارم روز شب

[farshadghasemi]

دانی که چرا سر نهان با تو نگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

[parnian 80]

یا رب آن نوگل خندان که سپردی به منش
می سپارم به تو از چشم حسود چمنش

[farshadghasemi]

شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند

[parnian 80]

دوستی با هر که کردم خصم مادر زاد شد
آشیان هر جا نمودم خانه صیاد شد

[sevda_sj]

در نی خلقت خدا تا در دمید
نی زنی نالان تر از ملا که دید؟

[پورفسور گندمکار]

دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم
از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم

[parnian 80]

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم
جرس فریاد می دارد که بربندید محمل ها

[Arefe.B]

آن ترک پری چهره که دوش از بر ما رفت
آیا چه خطا دید که از راه خطا رفت

[parnian 80]

تو نیکی می کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز

[sevda_sj]

زان جماعت که زتو طالب حورند و قصور
در شگفتم که زتو جز تو,چه را می خواهند

[parnian 80]

درد ما را نیست درمان الغیاث
هجر ما را نیست پایان الغیاث

[نارون1]

ثنا ها کرد بر روي چو ماهش
بپرسيد از غم و تيمار راهش

[امـیـر بـیـگـی]

شبروان مست ولای تو علی
جان عالم به فدای تو علی

[sevda_sj]

یک شبی پروانگان جمع آمدند
در مضیفی طالب شمع آمدند

[parnian 80]

دلا چونی دلا چونی دلا چون
همه خونی همه خونی همه خون

[شیا]

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد

[.:Neda:.]

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند

[parnian 80]

در تو پیدا فر ما فرهنگ ما آیین ما
از تو بر پا رایت دانایی و دانشوری

[*FATIMA*]

یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم

وقت پرپرشدنش سوز و گدازی نکنیم

[parnian 80]

من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد

[parichehr]

در ابروان من و گیسوان ِ تو گرهی ست
گمان مبر که زمان ِ گره گشایی ماست

خراب تر ز من و بهتر از تو بسیار است
همین بهانۀ آغاز ِ بیوفایی ماست

[parnian 80]

تاب بنفشه می دهد طره مشک سای تو
پرده غنچه می درد خنده دلگشای تو

[مهندس نوجوان]

وادی پر از فرعونیان و قبطیان است
موسی جلودار است و نیل اندر میان است[golrooz]

[parnian 80]

تو سرمستی و ما صید پریشان
تو آزادی و ما در بند فرمان

[sevda_sj]

نگذار آواز پرنده ایی که از درد و اشتیاق در سکوت
ترسناک غروب می خواند
ترا مجذوب کند
و پیش از ان این خدای ناشناس در دل تو ره یابد

فروغ[golrooz]

[sr hesabi]

دریـــغ مـدت عمـرم که بـر امیـد وصـال

به سر رسید و نیامد به سر، زمان فراق

[sr hesabi]

قصر فردوس به پاداش عمل می بخشند
ما که رندیم و گدا دیر مغان مارا بس

[parnian 80]

سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

[Sa.n]

در کوری نیک نامی ما را گذر ندادند/ گر تو نمی پسندی تغییر کن قضا را

[parnian 80]

اگر غم لشکر انگیزد که خون عاشقان ریزد
من و ساقی به هم تازیم و بنیادش بر اندازیم

[Sa.n]

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم /جرس فریاد می دارد که بر بندید مهمل ها

[parnian 80]

آلوده ای تو حافظ فیضی ز شاه درخواه
کان عنصر سماحت بهر طهارت آمد

[Sa.n]

دوش دیدم که حافظ همه روی است و ریا / بجز از خاک درش با که به روی در کار است

[parnian 80]

تا تو را دمب و مرا پسر یاد است
دوستی من و تو بر باد است

[parichehr]

تنگ پر از اشک و چشم های تماشا
ماهی دلمرده ام ، چگونه نگریم !

[parnian 80]

من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
محتسب داند که من کاری چنین کم تر کنم

[parichehr]

مغرور ، ولی دست به دامان ِ رقیبان

رسوا شدم و طعنه شنیدم ، تو چه کردی ؟

[parnian 80]

یا رب این آتش که در جان من است
سرد کن ز انسان که کردی بر خلیل

[Sa.n]

لذت اندر ترک لذت بود ای آزادگان / ما گدا بودیم و این لذت نمی دانستیم

[parnian 80]

من که دیبا نداشتم همه عمر
دیدن ای دوست چون شنیدن نیست

[سونای69]

تو را که هر چه مراد است در جهان داری

چه غم ز حال ضعیفان ناتوان داری


بخواه جان و دل از بنده و روان بستان

که حکم بر سر آزادگان روان داری

[parnian 80]

یک نفس بنای این دیوار باش
در خرابی های ما معمار باش

[sr hesabi]

شهریارا تو به شمشیر قلم در همه آفاق به خدا ملک دلی نیست که تسخیر نکردی

[heavenly]

یه روزی گله کردم من از عالم مستی
تو هم به دل گرفتی دل ما رو شکستی
من از مستی نوشتم ولی قلب تو رنجید
تو قهر کردی و قهرت مصیبت شدو بارید

[سونای69]

دل ضعیفم از آن میکشد به طرف چمن

که جان ز مرگ به بیماری صبا ببرد

[sr hesabi]

در دایره وجود موجود علیست
اندر دوجهان مقصد و مقصود علیست
گرخانه اعتقاد ویران نشدی
من فاش بگفتمی که معبود علیست

[sr hesabi]

تویی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

[parnian 80]

کودکان گریه می کنند و مرا
فرصتی بهر گریه کردن نیست

[sr hesabi]

ترسم که نمانم من از این رنج دریغا

کاندر دل من حسرت روی تو بماند

[parnian 80]

دی می شد و گفتم صنما عهد به جای آر
گفتا غلط ای خواجه در این عهد وفا نیست.

[Arefe.B]

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است؟

[sr hesabi]

تو نبودی دل به دل راهی نداشت

از خیال عشق آگاهی نداشت

تو نباشی تا قیامت بی کسم

در تمام زندگی دلواپسم

[فایول]

مادر موسیقی بهشت همانا صدای توست
گوش دلم به زمزمه لای لای توست

[parnian 80]

ترا بر اوج بلندی،مرا سوی پستی
مباشران قضا میزنند و میرانند

[sr hesabi]

دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم

لیكن از لطف لبت صورت جان می‌بستم

[parnian 80]

من ندانم با که گویم شرح درد
قصه رنگ پریده خون سرد

[مهندس نوجوان]

دردیست غیر مردن کان را دوا نباشد
[golrooz]پس من چگونه گویم کاین درد را دوا کن[golrooz]

[دبستان]

دوش دیدم ملائک در خانه زدن
گل ادم بسرشتن وپیمانه زدن

[Sa.n]

در آن درگه که گه گه که که و که که شود ناگه / به امروزت مشو غره نه ای آگه

[parnian 80]

یه دقیقه نبودماااااااااااا
هر که با من همره و پیمانه شد
عاقبت شیدا دل و دیوانه شد

[Sa.n]

در کارگه کوزگری رفتم / دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش

[parnian 80]

شراب تلخ می خواهم که مرد افکن بود زورش
که تا یکدم بیاسایم ز دنیا و شر و شورش

[Sa.n]

شب روان مست ولای تو علی / جان عالم به فدای تو علی

[parnian 80]

یک گوهر معنی زکان حکمت
در گوش چو فرخنده گوشواراست

[Sa.n]

تو را دانش و دین رهاند درست / در رستگاری بباید جست

[sr hesabi]

تو بر مایه ی دانش خود مایست
که بالای هر دانشی دانشی است

[Sa.n]

تیرگی می آید
شهر می گیرد آرام
قصه رنگی شب
می رود رو به تمام
سهراب سپهری

[مهندس نوجوان]

تویی بهانه آن ابر ها که میگریند
بیا که صاف شود این هوای بارانی[golrooz]

[nedasoltani]

یا رب این نو گل خندان که سپردی بمنش میسپارم بتو از چشم حسود چمنش

[Sa.n]

شرح این آتش جان سوز نگفتن تاکی / سوختم و سوختم این راز نهفتن تا کی ؟

[مهندس نوجوان]

شاد باش که از شادی تو دلشادم
تا تو شادی ز غم هر 2 جهان آزادم[golrooz]

[sr hesabi]

ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم

[Sa.n]

دوستان قبل از ارسال شعر صفحه را refresh کنید
مستانه شد حدیثش پیچیده شد زبانش / گه می فتد از این بود گه می فتد از آن سو

[مهندس نوجوان]

وزان دل خستگانت راست اندوهی فراهم
تو را من چشم در راهم ....[golrooz]

[Sa.n]

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هر دم / جرس فریاد می دارد که بر بندید مهمل ها

[مهندس نوجوان]

الا ای طوطی گویای اسرار
مبادا خالیت شکر زمنقار[golrooz]

[Sa.n]

روزی سر سنگ عقابی به هوا خاست / وان در طلب طعمه پرو بال بیاراست

[parnian 80]

تویی که بر سر خوبان کشوری چون تاج
بیرزد اگر همه جهان دهندت باج

[Sa.n]

جمع ما جمع نباشد چون تو پریشان باشی /یاد حیرانی ما آری و حیران باشی

[parnian 80]

یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگهدار مرا

[Sa.n]

الا یا ایها ساقی ادک سن فناول ها / که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

[parnian 80]

آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم
یار در خانه و ما گرد جهان می گردیم

[nedasoltani]

ما درس سحر بر سر میخانه نهادیم

محصول دعا در ره جانانه نهادیم

[parnian 80]

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید
قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

[Sa.n]

ده روز مهر گردون افسانه است و افسون / نیکی به جای ییاران فرصت شمار یارا

[parnian 80]

آن یک جواب داد چه دانیم ما که چیست
پیداست آن قدر که متاعی گران بهاست

[Sa.n]

تا توانی دلی به دست آور/ دل شکستن هنر نمی باشد

[parnian 80]

درین تاریک جا جز تیرگی نیست
بتاریکی درون این روشنی چیست؟

[Sa.n]

تا تو مراد من دهی کشته مرا فراغ تو / وعده وصل اگر دهد طاعت انتظار تو

- - - به روز رسانی شده - - -


تا تو مراد من دهی کشته مرا فراغ تو / وعده وصل اگر دهد طاعت انتظار تو

[parnian 80]

وگر صد باب حکمت پیش نادان
بخوانی آیدش بازیچه در گوش

[Sa.n]

شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟ / سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی ؟

[sr hesabi]

یارب به کمند عشق پا بستم کن
از دامن غیر خودتهی دستم کن
یکباره زاندیشه عقلم برهان
وزباده صاف عشق سر مستم کن

[parnian 80]

نه تاب و ارزش من رایگانی است
سزای رنج قرنی زندگانیست

[Sa.n]

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است / ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

[parnian 80]

تو کیمیای بزرگی بجوی بی خبران
بهل که قصه ز خاصیت گیاه کنند

[Sa.n]

دانی که چرا همی کند نوحه گری ؟ / همگام سپیده دم خروس سحری؟

[sr hesabi]

یک غمزه کرد و ریخت به جان، یک شرر کز آن

در بارگاه قدس برِ قدسیان نبود

[parnian 80]

دامن عمر تو ایام همی سوزد
مزن از آتش دل دست بدانمانش

[nedasoltani]

درد مارا نیست درمان الغیاث

هجر مارا نیست پایان الغیاث

[Sa.n]

ثانیه ها در پی هم می روند /نیست کسی که در پی آن رود

[parnian 80]

در تو تنها عشق و مهر مادری است
شیوه ما عدل و بنده پروری است

[Sa.n]

تیر و تبر ببر به بر پیر تیز گر / گو تیر تیز کن تبر از تیر تیز تر

[sr hesabi]

راه پنهانی میخانه نداند همه کس جز من و زاهد و شیخ و دوسه رسوای دگر

[parnian 80]

رقعه دانم زدن به جامه خویش
چه کنم نخ کم است و سوزن نیست

[Sa.n]

تا بوده چسم عاشق در انتظار یار بوده / بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده

[sr hesabi]

همه در چشمه مهتاب غم از دل شویند امشب ای مه تو هم از طالع من غمگینی

[Sa.n]

یاراب مکن از لطف پریشان مارا / هر چند که هست جرم و عصیان مارا

[parnian 80]

ای که دائم به خویش مغروری
گر ترا عشق نیست مغدوری

[Sa.n]

یاران مدد که جذبه‌ی عشق قوی کمند /دیگر به جای پرخطری می‌کشد مرا

[parnian 80]

آنکس که اوفتاد خدایش گرفت دست
گو بر تو باد تا غم افتادگان خوری

[Sa.n]

یاد باد آن که دمی گر ز درت می‌رفتم/محتشم پیش سگان تو ضمان بود مرا

[parnian 80]

ایدل مباش یکدم خالی ز عشق و مستی
وانگه برو که رستی از نیستی و هستی

[Sa.n]

یارم چو قدح بدست گیرد بازار بتان شکست گیرد / هرکس که بدید چشم او گفت کو محتسبی که مست گیرد

[parnian 80]

در مذهب طریقت خامی نشان کفر است
آری طریق دولت چالاکی است و چستی

[Sa.n]

یا اگر ننشست باما نیست جای اعتراض / پادشاهی کامران بود از گدایان عار داشت

[Sa.n]

گفتا تو از کجایی کاشفته می نمایی /گفتم منم غریبی از شهر بی نوایی

[parnian 80]

تا همه خلوتیان جام صبوحی گیرند
چنگ صبحی بدر پیر مناجات بریم

[sr hesabi]

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ار نه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوی را

[parnian 80]

آه کز طعنه بدخواه ندیدم رویت
نیست چون آینه ام روی زآهن چکنم

[Sa.n]

می باش به عمر خود سحر خیز/ وز خواب سحر گهان بپرهیز

[sr hesabi]

ما جامه نمازی به سر خم کردیم
با خاک خرابات تیمم کردیم
شاید که در این صومعه ها در یابیم
آن علم که در مدرسه ها گم کردیم

[Sa.n]

می کوش که هر چه گوید استاد / گیری همه را به چا بکی یاد

[sr hesabi]

در این شب سیاهم گمگشته را مقصود

از گوشه ای برون آ ی ای کوکب هدایت

[Sa.n]

درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آید / در خت دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد

[sr hesabi]

در مذهب ما باده حلال است ولیکن
بی روی تو ای سرو گل اندام حرام است

[Sa.n]

تو را توش هنر می باید اندوخت حدیث زندگی می باید آموخت /بباید هر دو پا جستن نهادن از آن پس فکر فردا ایستادن

[parnian 80]

نغمه زنم بر سر دیوار باغ
خوش کنم از بوی ریاحین دماغ

[parichehr]

غزل هایت را
توی پیاده رو جا گذاشتم
وقتی دیدم تمام شهر می گریند
تازه فهمیدم
غزل های تو را
خوانده اند
...

[Capitan Totti]

دل که خونابه ی غم بود و جگرگوشه ی درد
بر سر آتش جور تو کبابش کردند
زندگی کردن من مردن تدریجی بود
آنچه جان کرد تنم عمر حسابش کردند

[Sa.n]

در آن درگه که گه گه به ناگه که که و که که شود / به امروزت مشو غره نه ای آگه

[parichehr]

همه ذرات نمازم متبلور شده است
من نمازم را وقتی میخوانم که
اذانش را باد گفته باشد سر گلدسته سرو
من نمازم را پی تکبیره الاحرام علف می خوانم

[Sa.n]

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هردم / جرس فریاد می دارد که بر بندید مهمل ها

[parnian 80]

ساغر جون چند بار گفتی اینو؟[nishkhand]

[Sa.n]

ساغر جون چند بار گفتی اینو؟[nishkhand]
باشه یکی دیگه میگم [nishkhand]
می کوش که هر چه گوید استاد / گیری همه را به چابکی یاد

[parnian 80]

دل اگر خدا شناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

[Sa.n]

آسایش دوگیتی تفسیر این دو حرف است / با دوستان مروت با دشمنان مدارا

[parichehr]

اهل کاشانم
روزگارم بد نیست
تکه نانی دارم خرده هوشی سر سوزن ذوقی
مادری دارم بهتر از برگ درخت

[Sa.n]

یارب مکن از لطف پریشان مارا / هر چند که هست جرم و عصیان مارا

[toot farangi]

آشنایان ره عشق گرم خون بخورند/ناکسم گر به شکایت سوی بیگانه روم

[niusha13]

من نه آنم که دوصد مصرع رنگین گویم/ من چو فرهاد یکی گویم و شیرین گویم[nishkhand]

[Sa.n]

می باش به عمر خود سحر خیز /وز خواب سحرگهان بپرهیز

[niusha13]

زنهار مگوی سخن به جز راست ساغر جان هر چند تو را در آن ضرر هاست[nishkhand]

[Sa.n]

تا تو نگاه می کنی کار من آه کردن است / ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

[niusha13]

تا تونانی رفع غم از چهره غمناک کن در جهان گریاندن آسان است اشکی پاک کن[negaran]

[Sa.n]

نه محقق بود نه دانشمند چهار پایی بر او کتابی چند

[niusha13]

در بهای بوسه جانی طلب می کنند این دل ستانان غیاث الغیاث از جور خوبان الغیاث[nishkhand]

[Sa.n]

ثانیه ها در پی هم می روند / نیست کسی در پی آنها رود

[niusha13]

دارای دو گیتی ملک العرش خداییست کورا نه نیاز است و نه انباز و نه همتا

[Sa.n]

ان تلخ وش که صوفی ام الخبائشش خواند / اشلی لنا واهلی من قبل هل عذارا

[niusha13]

ایام بیم نژند گشتم و هاژ کجا شد این همه دعوی کجاشد این همه ژاژ

[niusha13]

ان تلخ وش که صوفی ام الخبائشش خواند / اشلی لنا واهلی من قبل هل عذارا
ساغر جان در 2 حرکت کیش و مات[nishkhand]

[Sa.n]

ژغ ژغ دندان او دل می شکست جان شیران جمله سید می شد ز دست

[niusha13]

تا تو را دیدم واله و شیدا شدم در خودم گم بود مو گم می گشتم و شیدا شدم

- - - به روز رسانی شده - - -


تا تو را دیدم واله و شیدا شدم در خودم گم بود مو گم می گشتم و شیدا شدم
ببخشید گم گشتم مو

[Sa.n]

مرا در منزل جانان چه امن عیش چون هردم / جرس فریاد میدارد که بر بندید مهمل ها

[niusha13]

اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارارا

[Sa.n]

الایا ایها ساقی ادرک سن فناول ها / که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها

[niusha13]

آن خبیث از شیخ میلاژید ژاژ کز نگز باشد همیشه عقل کاژ[nishkhand]

[Sa.n]

ژولیده پسر به راه می رفت / مو و سر وی به چاه می رفت [tashvigh]

[niusha13]

تشنه لب کشته شود در لب شط از چ گناه آن که سیراب کند از لب کوثر تشنه

[Sa.n]

هر چیز که بشکند ز بها بیوفتد و لیک / دل را بها و قدر بود تا شکسته است

[niusha13]

تو را توش هنر می باید اندوخت حدیث زندگی می باید آموخت بباید هر دو پا محکم نهادن ز امروز تا فردا ایستادن[shaad]

[سبوی طراوت]

[golrooz]یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا

یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا[golrooz]

[مهندس نوجوان]

آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند[golrooz]

[*FATIMA*]

در دایره وجود موجود علیست

اندر دوجهان مقصد و مقصود علیست

گرخانه اعتقاد ویران نشدی

من فاش بگفتمی که معبود علیست

[مهندس نوجوان]

تو از حوالی اقلیم هرکجا آباد[golrooz]

بیا که صاف شود این هوای بارانی[golrooz]

[parichehr]

...
یاد من باشد تنها هستم
ماه بالای سر تنهایی است
...

[مهندس نوجوان]

تو کز مهنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی[golrooz]

[parichehr]

یا رب ان آهوی مشکین به خُتن باز رسان

و ان سَهی سروِ خرامان به چمن باز رسان

[مریم6868]

نه راه است اینکه بگذاری مرا برخاک و بگریزی
گزاری آر و بازم پرس تا خاک رهت گردم..

[parichehr]

من به مهمانی دنیا رفتم
من به دشت انبوه
من به باغ عرفان
من به ایوان چراغانی دانش رفتم

[نارون1]

ما زبان اندرکشیدیم از حدیث خلق و روی



گر حدیثی هست با یارست و با اغیار نیست

[parichehr]

تا هوای خنک استغنا
تا شب خیس محبت رفتم
من به دیدار کسی رفتم در ان سر عشق

[نارون1]

قادری بر هر چه می خواهی مگر آزار من



زان که گر شمشیر بر فرقم نهی آزار نیست

[Capitan Totti]

تا بهار دلنشین آآمده سوی چمن ... ای بهار آرزو بر سر من سایه فکن

[parichehr]

نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت

به غمزه مسئله اموز صد مدرس شد

[Sa.n]

در کارگه کوزگری رفتم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش

[parichehr]

شکر ایزد که به اقبال کُلَه گوشه گل

نخوت باد دی و شوکت خار اخر شد

[نارون1]

دوست می‌دارم من این نالیدن دلسوز را



تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را

[Capitan Totti]

دل که خونابه ی غم بود و جگر گوشه ی درد ...
بر سر آتش جور تو کبابش کردند...
زندگی کردن من مردن تدریجی بود....
آنچه جان کرد تنم عکر حسابش کردند....

[Sa.n]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند

گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

[نارون1]

دیگری را در کمند آور که ما خود بنده‌ایم

ریسمان در پای حاجت نیست دست آموز را

[Capitan Totti]

ای دوست شکر بهتر! یا آن که شکر سازد!
خوبی قمر بهتر ... یا آنکه قمر سازد!

[نارون1]

دوست نباشد به حقیقت که او

دوست فراموش کند در بلا

[Sa.n]

آن تلخ وش که صوفی ام الخبائشش خواند
اشلی لنا و اهلی من قبل هل عذارا

[Capitan Totti]

ای عشق همه بهانه از توست ... من خاموشم این ترانه از توست!

[نارون1]

ای که گفتی هیچ مشکل چون فراق یار نیست



گر امید وصل باشد همچنان دشوار نیست

[نارون1]

تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش

بیان کند که چه بودست ناشکیبا را

[Capitan Totti]

تو ای پری کجایی؟ که رخ نمی نمایی ... از آن بهشت پنهان دری نمی گشایی

[نارون1]

یاد باد آنکه زما وقت سفر یاد نکرد

به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد