PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



صفحه ها : 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 [20] 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31

!nesa
6th July 2012, 01:26 AM
مرغ دل ما بکس رام نگردد

آرام تویی دام تویی دانه تویی تو

نارون1
6th July 2012, 12:39 PM
وه که گر من بازبینم روی یار خویش را
تا قیامت شکر گویم کردگار خویش را

homeyra
7th July 2012, 07:47 PM
ای از دل و جان رسته،دست از دل و جان شسته
از دام جهان جسته،بازا که ز بازانی

وحید 0319
7th July 2012, 11:48 PM
یه روزی برمیگردی که فایده ای نداره هرچی سرم آوردی دنیا سرت میاره

elinaaa
8th July 2012, 10:01 AM
هزار نکته ی باریکتر ز مو اینجاست/ نه هر که سر بتراشد قلندری داند

sabab
8th July 2012, 10:52 AM
در این سرای بی کسی کسی بدر نمیزند
به دشت پر ملال ما پرنده سر نمیزند...

نارون1
8th July 2012, 11:41 AM
دردیست درد عشق که هیچش طبیب نیست
گر دردمند عشق بنالد غریب نیست

sabab
9th July 2012, 03:22 PM
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

نارون1
9th July 2012, 04:34 PM
هر که در آتش عشقش نبود طاقت سوز
گو به نزدیک مرو کآفت پروانه پرست

baroon90
9th July 2012, 04:51 PM
تو با من بودی و من بی تو افسوس
تو خورشید بودی و من دنبال فانوس

baroon90
9th July 2012, 04:56 PM
سوزد مرا سازد مرا اتش اندازد مرا
وزمن رها سازد مرا بیگانه از خویشم کند

baroon90
9th July 2012, 04:57 PM
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید

homeyra
9th July 2012, 05:26 PM
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد

نارون1
9th July 2012, 05:29 PM
دل نماندست که گوی خم چوگان تو نیست
خصم را پای گریز از سر میدان تو نیست

elinaaa
9th July 2012, 05:39 PM
ترا چنانکه توئی هر نظر کجا بیند/ بقدر دانش خود هر کسی کند ادراک

نارون1
9th July 2012, 05:59 PM
کس این کند که دل از یار خویش بردارد
مگر کسی که دل از سنگ سختتر دارد

mitra.n
10th July 2012, 02:03 PM
دل به دريا ميزنم،درقيل و قال زندگي
خسته از پژمردنم، پشت خيال زندگي

hadi elec
10th July 2012, 08:50 PM
یک عمر با صدای دل خود دویده ام
هرگز نگفت شرط توقف چگونه است

homeyra
10th July 2012, 09:14 PM
توقف کن در آن هنگام که دیگر اثری از تو نباشد
خواهان دویدنی و
توانی برای تو نباشد....

elinaaa
10th July 2012, 10:12 PM
در شب هجران مرا پروانه وصلی فرست/ ورنه از آهی جهانی را بسوزانم چو شمع

mitra.n
12th July 2012, 09:29 AM
عاشق و رند و نظربازم و ميگويم فاش
تا بداني كه به چندين هنر آراسته ام

elinaaa
12th July 2012, 10:10 AM
من ارچه در نظر یار خاکسار شدم/ رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند

homeyra
13th July 2012, 12:27 PM
دردم از یارست و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

نارون1
13th July 2012, 12:53 PM
مرا از آن چه که بیرون شهر صحراییست
قرین دوست به هر جا که هست خوش جاییست

mitra.n
13th July 2012, 02:32 PM
تو كز سراي طبيعت نميروي بيرون
كجا بكوي طريقت گذر تواني كرد

نارون1
13th July 2012, 06:34 PM
دوست می‌دارم من این نالیدن دلسوز را
تا به هر نوعی که باشد بگذرانم روز را

milad76
13th July 2012, 11:52 PM
اگر تنهایی ام چشم مرا بست اگر دل از تنم افتاد و بشکست
فدای قلب پاک آن عزیزی که در هر جا که باشد یاد ما هست

elinaaa
14th July 2012, 08:36 PM
توئی که بر سر خوبان کشوری چون تاج/ سزد اگر همه دلبران دهندت باج

mitra.n
15th July 2012, 04:45 PM
جمال يار ندارد نقاب و پرده ولي
غبار ره بنشان تا نظر تواني كرد

elinaaa
17th July 2012, 06:53 PM
در بیابان فنا گم شدن آخر تا کی/ ره بپرسیم مگر پی به مهمات بریم

HBE
18th July 2012, 02:07 PM
منحصر شد همه دار و ندارم به جنون // در چه ره حرج کنم این همه دارایی را
هرشبم جا به سر کوچه بی سامانیست // با چنین جا چه خورم غصه بی جایی را....

sabab
18th July 2012, 08:39 PM
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی زبامی که برخواست به مشکل نشیند....

- - - به روز رسانی شده - - -

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی زبامی که برخواست به مشکل نشیند....

elinaaa
18th July 2012, 10:15 PM
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت/ عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت

noshin_90
19th July 2012, 08:16 AM
يادمان باشد اگر دور شديم از صداي نفس خاطره هاست كه چنين دلگرميم.

noshin_90
19th July 2012, 08:19 AM
نسيم دانه را از دوش مورچه انداخت مورچه دوباره دانه را برداشت و به خدا گفت: گاهي يادم مي رود كه هستي!كاش هميشه نسيم بوزد...

*FATIMA*
19th July 2012, 01:37 PM
اینجا چه خبره ؟! مگه مشاعره نیست ؟!
بچه ها باید با حرف آخر شعر قبلی شعر بگید !

*FATIMA*
19th July 2012, 01:40 PM
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت/ عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت
ترسم که چاره ای نکند نوش دارویی
زین موج خون که از سر سهراب بگذرد

homeyra
19th July 2012, 01:47 PM
در شادی روی تو گر قصۀ غم گویم
گر غم بخورد خونم،والله که سزاوارم

sabab
19th July 2012, 09:01 PM
مگذرا که یاد مار طعم تلخ این حقیقت ببرد
این حقیقت است که از دل برودهرانکه از دیده رود

elinaaa
19th July 2012, 10:17 PM
در میخانه ببستند خدایا مپسند/ که در خانه ی تزویر و ریا بگشایند

HBE
20th July 2012, 12:39 AM
دوستی با مردم دانا نکوست//دشمن دانا به از نادان دوست
دشمن دانا بلندت میکند//بر زمینت میزند نادان دوست

elinaaa
20th July 2012, 10:23 AM
تو پنداری که بدگو رفت و جان برد/ حسابش با کرام الکاتبین است

!nesa
21st July 2012, 11:57 AM
تا من بديدم روی تو ای ماه و شمع روشنم

هر جا بشينم خرمم هر جا روم در گلشنم

نارون1
21st July 2012, 12:14 PM
ما را به چه روی از تو صبوری باشد
یا طاقت دوستی و دوری باشد

homeyra
21st July 2012, 12:42 PM
در آن زمین که نسیمی وزد ز طُرۀ دوست
چه جای دم زدنِ نافه های تاتاریست

elinaaa
21st July 2012, 04:22 PM
تا در ره پیری به چه آئین روی ای دل/ باری به غلط صرف شد ایام شبابت

- - - به روز رسانی شده - - -

تا در ره پیری به چه آئین روی ای دل/ باری به غلط صرف شد ایام شبابت

- - - به روز رسانی شده - - -

تا در ره پیری به چه آئین روی ای دل/ باری به غلط صرف شد ایام شبابت

وحید 0319
21st July 2012, 04:31 PM
تو همچو صبحی ومن شمع خلوت سحرم
تبسمی کن وجان بین که چون همی سپرم

homeyra
21st July 2012, 05:59 PM
معاشران گره از زلف یار باز کنید
شبی خوشست بدین قصه اش دراز کنید

وحید 0319
21st July 2012, 06:08 PM
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس
که چنان زو شده ام بی سروسامان که مپرس

نارون1
21st July 2012, 06:39 PM
سرو بلند بین که چه رفتار می‌کند ////وان ماه محتشم که چه گفتار می‌کند

وحید 0319
21st July 2012, 07:28 PM
دیزگاهی است که دراین تنهایی
رنگ خاموشی در طرح لب است.

parichehr
21st July 2012, 07:48 PM
تا نگردی اشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش!

صاصائیل
21st July 2012, 08:05 PM
شد آن که اهل نظر برکناره میرفتند
هزار گونه سخن در دهان و لب خاموش

نارون1
21st July 2012, 09:29 PM
شادی به روزگار گدایان کوی دوست
بر خاک ره نشسته به امید روی دوست

imaa
21st July 2012, 10:45 PM
درنومیدی بسی امید است پایان شب سیه سپید است[sootzadan]

نارون1
22nd July 2012, 02:11 PM
تا بود بار غمت بر دل بی‌هوش مرا
سوز عشقت ننشاند ز جگر جوش مرا

homeyra
22nd July 2012, 02:25 PM
اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دلِ ما را
به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

نارون1
22nd July 2012, 02:27 PM
آب را قول تو با آتش اگر جمع کند
نتواند که کند عشق و شکیبایی را

صاصائیل
22nd July 2012, 02:34 PM
ای که از کوچه معشوقه ما میگذری
برحذر باش که سرمیشکنددیوارش

homeyra
22nd July 2012, 02:37 PM
شاها فلک از بزم تو در رقص و سماعست
دست طرب از دامن این زمزمه مگسل

صاصائیل
22nd July 2012, 02:39 PM
ای پادشاه صورت و معنی که مثل تو
نادیده هیچ دیده و نشنیده هیچ گوش

نارون1
22nd July 2012, 02:45 PM
شب فراق که داند که تا سحر چند است
مگر کسی که به زندان عشق دربند است

وحید 0319
22nd July 2012, 03:17 PM
تنم لرزان دلم غمگین کدامین راه راپیمود؟
به سوی روشنیهای پر از احساس باید رفت؟

نارون1
22nd July 2012, 04:44 PM
تو آن نه‌ای که دل از صحبت تو برگیرند
و گر ملول شوی صاحبی دگر گیرند

وحید 0319
22nd July 2012, 04:51 PM
در آن شهری که مردانش عصا از کور می دزدند
من از نا باوری آنجا محبت آرزو کردم

نارون1
22nd July 2012, 04:54 PM
مرا رسد که برآرم هزار ناله چو بلبل
که احتمال ندارم ز دوستان ورقی گل

وحید 0319
22nd July 2012, 05:12 PM
لعل سيراب به خون تشنه لب يار من است
وز پي ديدن او دادن جان کار من است

نارون1
22nd July 2012, 05:19 PM
تو را خود یک زمان با ما سر صحرا نمی‌باشد
چو شمست خاطر رفتن بجز تنها نمی‌باشد

وحید 0319
22nd July 2012, 05:27 PM
در تیره شب هجر تو جانم به لب امد
وقت است که همچون مه تابان به در ایی

نارون1
22nd July 2012, 05:29 PM
یا چو دیدارم نمودی دل نبایستی شکست
یا نبایستی نمود اول مرا دیدار خویش

وحید 0319
22nd July 2012, 05:33 PM
شنیدم که طبیب دل بیمارانی


پس طبیب دل من باش که بیمار تو ام
...

نارون1
22nd July 2012, 05:38 PM
من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم
حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم

وحید 0319
22nd July 2012, 05:40 PM
من اگر عاشق نباشم از خودم سيرم
من اگر عاشق نباشم زود ميميرم

نارون1
22nd July 2012, 05:42 PM
من چه شایسته آنم که تو را خوانم و دانم
مگرم هم تو ببخشی که سزاوار تو باشم

وحید 0319
22nd July 2012, 05:45 PM
منم آن که دیده به دیدار دوست کردم باز
چه شکر گویمت ای کار ساز بنده نواز

نارون1
22nd July 2012, 05:49 PM
زنده شود هر که پیش دوست بمیرد
مرده دلست آن که هیچ دوست نگیرد

وحید 0319
22nd July 2012, 06:17 PM
دوران خوش آن بود که با دوست به سر رفت
باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود

نارون1
22nd July 2012, 06:21 PM
دل برگرفتی از برم ای دوست دست گیر
کز دست می‌رود سرم ای دوست دست گیر

وحید 0319
22nd July 2012, 06:25 PM
روزها فكر من اين است و همه شب سخنم


كه چرا غافل از احوال دل خويشتنم

نارون1
22nd July 2012, 06:29 PM
ما به روی دوستان از بوستان آسوده‌ایم
گر بهار آید وگر باد خزان آسوده‌ایم

وحید 0319
22nd July 2012, 06:38 PM
ما ازين هستيه ده روزه به تنگ آمده ايم
واي بر خضر که زنداني عمر ابدست

نارون1
22nd July 2012, 06:47 PM
تفاوتی نکند قدر پادشایی را
که التفات کند کمترین گدایی را

وحید 0319
22nd July 2012, 06:50 PM
اگر با من نبودش هيچ ميلي
چرا ظرف مرا بشكست ليلي

نارون1
22nd July 2012, 06:55 PM
یا رب ان نوگل خندان که سپردی به منش
میسپارم به تو از چشم حسود چمنش

وحید 0319
22nd July 2012, 06:59 PM
شبی باخیال توهمخونه شد دل
نبودی ندیدی چه ویرونه شد دل

!nesa
22nd July 2012, 07:03 PM
لحظه و ساعت عمر من تويی

تو كه نيستی من زمانو نمی خوام

elinaaa
22nd July 2012, 07:22 PM
من که ره بردم به گنج حسن بی پایان دوست/ صد گدای همچو خود را بعد از این قارون کنم

وحید 0319
22nd July 2012, 07:36 PM
مرو ای ذوست مرو ای دوست مرو از دست من ای یار
که منم زنده به بوی تو به گل روی تو

elinaaa
22nd July 2012, 07:54 PM
وفا و عهد نکو باشد ار بیاموزی/ وگرنه هر که تو بینی ستمگری داند

وحید 0319
22nd July 2012, 08:03 PM
دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده
تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده

homeyra
22nd July 2012, 09:01 PM
همای اوج سعادت بدام ما افتاد
اگر ترا گذری بر مقام ما افتد

elinaaa
22nd July 2012, 09:08 PM
دارم از لطف ازل جنت فردوس طمع/ گرچه دربانی میخانه فراوان کردم

وحید 0319
22nd July 2012, 09:15 PM
میدانم که میدانی که میدانی که میدانم
میدانی که میدانم منم میدانم تو میدانی

elinaaa
22nd July 2012, 09:20 PM
یوسف عزیزم رفت ای برادران رحمی/ کز غمش عجب دیدم حال پیر کنعانی

homeyra
23rd July 2012, 01:58 PM
یار با ماست چه حاجت که زیادت طلبیم
دولت صحبت آن مونس جان ما را بس

elinaaa
23rd July 2012, 02:51 PM
سر خدا که عارف سالک به کس نگفت/ در حیرتم که باده فروش از کجا شنید

parichehr
24th July 2012, 02:27 PM
دل ز غم رنجور و تو فارغ ازو وز حال ما
بازپرس آخر که: چون شد حال آن بیمار ما؟

homeyra
24th July 2012, 02:30 PM
آنکه پامال جفا کرد چو خاک راهم
خاک میبوسم و عذر قدمش می خواهم

parichehr
24th July 2012, 04:47 PM
مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتاده ای بگیری مردی

- - - به روز رسانی شده - - -

مردی نبود فتاده را پای زدن
گر دست فتاده ای بگیری مردی

elinaaa
24th July 2012, 05:57 PM
یار اگر ننشست با ما نیست جای اعتراض/ پادشاهی کامران بود از گدایی عار داشت

نارون1
24th July 2012, 06:08 PM
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است

homeyra
24th July 2012, 06:23 PM
تا بدامن ننشیند ز نسیمش گردی
سیل خیز از نظرم رهگذری نیست که نیست

نارون1
24th July 2012, 09:30 PM
تا بوده چشم عاشق در انتظار یار بوده
بی آنکه وعده باشد در انتظار بوده

وحید 0319
24th July 2012, 09:38 PM
هنوزم تو شبهات اگه ماهو داری
من اون ماهو دادم به تو یادگاری

نارون1
24th July 2012, 09:49 PM
یاری به دست کن که به امید راحتش

واجب کند که صبر کنی بر جراحتش

وحید 0319
24th July 2012, 09:56 PM
شبای رفتن تو شبای بی ستارست
ببین که خاطراتم بی تو چه پاره پارست

نارون1
24th July 2012, 10:00 PM
تو اگر به حسن دعوی بکنی گواه داری

که جمال سرو بستان و کمال ماه داری

وحید 0319
24th July 2012, 10:09 PM
یه روز از همین روزا روی شب پامیزارم
توی قاب لحظه ها عکس فردا میزارم

نارون1
24th July 2012, 10:13 PM
ما سپر انداختیم گر تو کمان می‌کشی

گو دل ما خوش مباش گر تو بدین دلخوشی

وحید 0319
24th July 2012, 10:22 PM
یادگاری می نویسم تا بخوانند دوستان
من از این چند روز دنیا تا ابد ماتم هنوز

نارون1
24th July 2012, 10:28 PM
زندگانی گر کسی بی عشق خواهد من نخواهم
راستی بی عشق زندان است بر من زندگانی

وحید 0319
24th July 2012, 10:42 PM
یک کس یاکه بر نسلی کنی تاثیر
وگرنه رفتن وماندن چه یکسان است
درخت از میوه ارزنده است
وارزشمندی انسان ثمربخشی انسان است

نارون1
24th July 2012, 10:51 PM
تو عهد کرده ای که کشانی به خون مرا
من جهد کردم که به عهدت وفا کنی

وحید 0319
24th July 2012, 11:06 PM
یک لحظه دیگر صبر کن باچشم بیدار
تاجان سپارد پیش چشمت این شب تار

صاصائیل
25th July 2012, 01:18 AM
رو سر بنه به بالین تنها مرا رها کن
ترک من خراب شبگرد مبتلا کن

elinaaa
25th July 2012, 06:57 PM
نامم از کارخانه عشاق محو باد/ گر جز محبت تو بود شغل دیگرم

وحید 0319
25th July 2012, 07:48 PM
من مست می عشقم هوشیار نخواهم شد
وز خواب خوش مستی بیدار نخواهم شد

elinaaa
25th July 2012, 10:40 PM
دل برگرفته بودم از ایام گل ولی/ کاری بکرد همت پاکان روزه دار
دل در جهان مبند و بمستی سوال کن/ از فیض جام و قصه جمشید کامکار

نارون1
26th July 2012, 06:31 PM
راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست
انجا جز آنکه جان بسپارند ، چاره نیست

وحید 0319
26th July 2012, 06:45 PM
تورامن چشم در راهم شباهنگام
بدان وقتی که نیلوفربپیچاند به پای سرو کوهی دام گرم یاد آوری یانه من از یادت نمی کاهم
تورامن چشم در راهم[golrooz]

نارون1
26th July 2012, 06:58 PM
مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست

Neg@r
26th July 2012, 07:33 PM
تو را با غیر می بینم، صدایم در نمی آید دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید


مهدی اخوان ثالث

نارون1
26th July 2012, 09:30 PM
دیشب به‌سیل اشک (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%B4%DA%A9_%28%D8%AD%D8%A7 %D9%81%D8%B8%29&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF) ره خواب می‌زدم
نقشی به ییاد خط تو بر آب می زدم

وحید 0319
26th July 2012, 09:49 PM
من زخال لبت ای دوست گرفتار شدم
چشم بیمار تورا دیدمو بیمار شدم

نارون1
26th July 2012, 10:02 PM
ما ز یاران چشم یاری داشتیم

خود غلط بود آن چه ما پنداشتیم

elinaaa
26th July 2012, 11:15 PM
می ترسم از خرابی ایمان که می برد/ محراب ابروی تو حضور نماز من
گفتم به دلق رزق بپوشم نشان عشق/ غماز بود اشک و عیان کرد راز من

homeyra
26th July 2012, 11:27 PM
نخست موعظه پیر صحبت این حرف است
که از مصاحب ناجنس احتراز کنید

elinaaa
26th July 2012, 11:47 PM
در هجر تو گر چشم مرا آب نماند/ گو خون جگر ریز که معذور نماندست

HBE
27th July 2012, 02:53 AM
تورا که دیده ز خواب خمار باز نباشد
//
ریاضت من شب تا سحر نخفته چه دانی..

*alien*
27th July 2012, 06:14 AM
یارب چو براننده ی حاجات تویی
هم قاضی وکافی ومهمات تویی

elinaaa
27th July 2012, 08:26 AM
یا رب از ابر هدایت برسان بارانی/ پیشتر زانکه چو گردی زمیان برخیزم

HBE
28th July 2012, 01:50 AM
مسافری بود در این ره خیال
جواهری بود که زد آرزوهای محال
همان که مرا کشید و ببرد تا به حد کمال
حال بگذشت و رفته است زینجا هزارها سال...

elinaaa
28th July 2012, 05:22 PM
لاله بوی می نوشین بشنید از دم صبح/ داغ دل بود به امید دوا باز آمد

homeyra
28th July 2012, 09:50 PM
در نظربازی ما بی خبران حیرانند
من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند

نارون1
28th July 2012, 09:56 PM
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد ؟
جز غم که هزار آفرین بر غم باد

وحید 0319
28th July 2012, 09:57 PM
در این زمانه ی بی های وهوی لال پرست
خوشا به حال کلاغان قیل وقال پرست

نارون1
28th July 2012, 10:00 PM
تا نگريد طفلك حلوا فروش
ديگ بخشايش كجا آيد به جوش

وحید 0319
28th July 2012, 10:40 PM
شب است و ياد تو مرا پر از ترانه ميكند
چه كرده اي كه دل چنين تو را بهانه ميكند

نارون1
28th July 2012, 10:52 PM
دیدار یار غایب دانی چه ذوق دارد

ابری که در بیابان بر تشنه‌ای ببارد

✿elnaz✿
28th July 2012, 10:59 PM
در این سرای بی کسی کسی به در نمیزند//به دشت پر ملال ما پرنده پر نمیزند

وحید 0319
28th July 2012, 11:02 PM
دوباره فال حافظ و دوباره توی فالمی
بذار خیال کنم بذار،اگرچه بی خیالمی

elinaaa
29th July 2012, 08:54 AM
یا رب آن زاهد خودبین که به جز عیب ندید/ دود آهیش در آئینه ادراک انداز

نارون1
29th July 2012, 06:05 PM
ز هر چه هست گزیرست و ناگزیر از دوست
به قول هر که جهان مهر برمگیر از دوست

elinaaa
29th July 2012, 08:32 PM
توانگرا دل درویش خود بدست آور/ که مخزن زر و گنج درم نخواهد ماند

نارون1
29th July 2012, 10:43 PM
در پناهت برگ و بار من شکفت ,

تو مرا بردي به شهر يادها ,
من نديدم خوشتر از جادوي تو ,
اي سکوت اي مادر فريادها .

وحید 0319
29th July 2012, 10:47 PM
اگرچه جای دل دریای خون درسینه دارم
ولی در عشق تو دریایی از دل کم میارم

نارون1
29th July 2012, 10:58 PM
مشتاقی و صبوری از حد گذشت یارا
گر تو شکیب داری طاقت نماند ما را

وحید 0319
29th July 2012, 11:04 PM
آفتابی تو من ذره مسکین ضعیف
تو کجا و من سرگشته کجا می نگرم
سر زلفت ظلماتست و لبت آب حیات
در سواد سر زلفت به خطا می نگرم

نارون1
29th July 2012, 11:15 PM
مجلس ما دگر امروز به بستان ماند
عیش خلوت به تماشای گلستان ماند

elinaaa
29th July 2012, 11:19 PM
دمی با نیک خواهان متفق باش/ غنیمت دان امور اتفاقی

وحید 0319
29th July 2012, 11:20 PM
يکي مي پرسد اندوه تو از چيست؟
سبب ساز سکوت مبهمت کيست؟
برايش صادقانه مي نويسم
براي آنکه بايد باشد و نيست

نارون1
29th July 2012, 11:24 PM
تا پر و بال تو و راه تماشا بسته است
هر كجا هست، زمين تا به ثريا قفس است

elinaaa
29th July 2012, 11:32 PM
تو نیک و بد خود هم از خود بپرس/ چرا دیگری بایدت محتسب

وحید 0319
29th July 2012, 11:36 PM
بر خاک بخواب نازنین تختی نیست
آواره شدن حکایت سختی نیست
از پاکی اشکهای خود فهمیدم
لبخند همیشه راز خوشبختی نیست

نارون1
29th July 2012, 11:36 PM
......

elinaaa
30th July 2012, 12:09 AM
تو خود ای گوهر یکدانه کجایی آخر/ کز غمت دیده مردم همه دریا باشد
از بن هر مژه ام آب روانست بیا/ اگرت میل لب جوی و تماشا باشد

وحید 0319
30th July 2012, 12:13 AM
دوسـتان عــیب کـنندم کـه چـرا دل به تـو دادم
باید اوّل به تو گفتن که چنین خـوب چـرایـی!

elinaaa
30th July 2012, 12:58 PM
یکی تیغ داند زدن روزکار/ یکی را قلم زن کند روزگار

نارون1
30th July 2012, 03:51 PM
رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما
فرمای خدمتی که برآید ز دست ما

elinaaa
30th July 2012, 05:28 PM
آنچه سعی است من اندر طلبت بنمایم/ اینقدر هست که تغییر قضا نتوان کرد

medeya
3rd August 2012, 01:38 AM
در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم /لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی

Rez@ee
3rd August 2012, 11:00 AM
یک شب به رغم صبح به زندان من بتاب
تا من به رغم شمع سر و جان فشانمت

elinaaa
6th August 2012, 09:19 PM
تا سر زلف تو بر دست نسیم افتاده است/ دل سودازده از غصه دو نیم افتادست

وحید 0319
6th August 2012, 09:32 PM
تو رفتی ومن وتنهایی وغربت وغم
من ماندم و یاد خاطراتت هردم

elinaaa
7th August 2012, 12:52 AM
می صبوح و شکر خواب صبحدم تا چند/ به عذر نیم شبی کوش و گریه ی سحری

نارون1
8th August 2012, 09:59 PM
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
به وداعی دل غمدیده ما شاد نکرد

elinaaa
8th August 2012, 11:16 PM
دوش می گفت که فردا بدهم کام دلت/ سببی ساز خدایا که پشیمان نشود

*FATIMA*
17th August 2012, 06:00 PM
در دره های شرق
خودکامگان ظلمت
خورشید را به بند کشیدند
خورشید در قفس!
چون شیر می خروشید
تا آخرین نفس .

homeyra
17th August 2012, 07:01 PM
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وانچه خود داشت زبیگانه تمنا میکرد

*FATIMA*
20th August 2012, 03:04 AM
در سوگ مرد مردان ،
از درد می گدازم
اشکی نمی فشانم
شعری ، نمی توانم !

homeyra
20th August 2012, 01:31 PM
مسلمانان مرا وقتی دلی بود
که با وی گفتمی گر مشکلی بود...

نارون1
20th August 2012, 02:09 PM
دین راهگشا بود و تو گمگشتۀ دینی
تردید کن ای زاهد اگر اهل یقینی

elinaaa
20th August 2012, 04:04 PM
یاران همنشین همه از هم جدا شدند/ مائیم و آستانه دولت پناه تو

نارون1
20th August 2012, 04:06 PM
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد

Rez@ee
20th August 2012, 10:39 PM
در آب و رنگِ رُخسارش چه جان دادیم و خون خوردیم

چــو نقـشش دسـت داد اوّل رقـــم بـر جـان سپــاران زد

elinaaa
22nd August 2012, 05:18 PM
در خرابات مغان نور خدا میبینم/ این عجب بین که چه نوری ز کجا میبینم

Rez@ee
22nd August 2012, 05:23 PM
مژه بـر هم نزنـم تا که ز دســتم نرود
نـاز چشم تــو بـه قــدر مژه بر هم زدنی

محسن آزماینده
22nd August 2012, 05:26 PM
يارب اين نوگل خندان كه سپردي به منش

مي سپارم بع خودت،از چشم حسود چمنش

homeyra
22nd August 2012, 05:30 PM
شاه شمشاد قدان خسرو شیرین دهنان
که بمژگان شکند قلب همه صف شکنان

elinaaa
22nd August 2012, 05:34 PM
نگویمت که همه ساله می پرستی کن/ سه ماه می خور و نه ماه پارسا می باش

Rez@ee
22nd August 2012, 05:42 PM
شکر به صبر دست دهد عاقبت ولی
بدعهدی زمانه زمانم نمی‌دهد

elinaaa
22nd August 2012, 05:52 PM
در طریق عشق بازی امن و آسایش بلاست/ ریش باد آن دل که با درد تو خواهد مرهمی

Rez@ee
24th August 2012, 07:22 PM
یک شب به رغم صبح به زندان من بتاب
تا من به رغم شمع سر و جان فشانمت

elinaaa
24th August 2012, 08:17 PM
تا کی کشم عتابت زان چشم دلفریبت/ روزی کرشمه ای کن ای یار برگزیده

*FATIMA*
25th August 2012, 10:50 PM
هنوز شعله کشد آتش نهانی من
هنوز خسته ، نفس میزند جوانی من

elinaaa
25th August 2012, 11:18 PM
نمی کند دل من میل زهد و توبه ولی/ بنام خواجه بکوشیم و فر دولت او

*FATIMA*
28th August 2012, 08:36 PM
ولی یادم نخواهد رفت
که یاد تو هنوز اینجاست
میان سایه روشن ها
دل شیدای من تنهاست

sare*
28th August 2012, 08:48 PM
تا همیشه در ذهنم،ماجرایتان مانده ست
روی دوش صحراها،زخم پایتان مانده ست

elinaaa
28th August 2012, 09:38 PM
تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده باز/ هزار بازی ازین طرفه تر برانگیزد

نارون1
19th September 2012, 02:41 PM
در دلش جائي اگر بود مرا
پس چرا ديده ز ديدارم بست

elinaaa
19th September 2012, 10:55 PM
تو کز سرای طبیعت نمیروی بیرون/ کجا به کوی طریقت گذر توانی کرد

نارون1
20th September 2012, 11:29 PM
دور از تو هر شب تا سحر گریان چو شمع محفلم
تا خود چه باشد حاصلی از گریه بی حاصلم؟

elinaaa
21st September 2012, 01:57 PM
مایه ی خوشدلی آنجاست که دلدار آنجاست/ می کنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم

وحید 0319
21st September 2012, 02:03 PM
مرا مهر سيه چشمان ز سر بيرون نخواهد شد
قضای آسمان است اين و ديگرگون نخواهد شد..

elinaaa
21st September 2012, 02:08 PM
در عاشقی گریز نباشد ز ساز و سوز/ استاده ام چو شمع مترسان ز آتشم

وحید 0319
21st September 2012, 02:12 PM
منم و دلی که دانم به دو دست دارم او را
اگرش نگاه داری به تو می سپارم او را

somayehfaridi
21st September 2012, 02:26 PM
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت
جانم بسوختی و به دل دوست دارمت

نارون1
21st September 2012, 03:06 PM
تنها و دل گرفته و بیزار و بی امید
از حال من مپرس که بسیار خسته ام...

محسن آزماینده
21st September 2012, 03:08 PM
ما که اشکیم ولی با دل سرد

گر لبی خنده زند یاد شما می افتیم

نارون1
21st September 2012, 03:13 PM
من چون کبوتری که پرم در هوای تو
یک شب ستاره های تو را دانه چین کنم

محسن آزماینده
21st September 2012, 03:16 PM
من که میدانم شبی عمرم به پایان می رسد

پس چرا عاشق نباشم؟؟؟

نارون1
21st September 2012, 03:27 PM
من از کجا پند از کجا باده بگردان ساقیا
آن جام جان افزای را برریز بر جان ساقیا

elinaaa
21st September 2012, 04:09 PM
آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند/ بر جای بدکاری چو من یکدم نکوکاری کند

نارون1
21st September 2012, 04:12 PM
دلتنگم، آنچنان که اگر بینمت به کام
خواهم که جاودانه بنالم به دامنت

elinaaa
21st September 2012, 04:16 PM
تا پیش بخت باز روم تهنیت کنان/ کو مژده ای ز مقدم عید وصال تو

نارون1
21st September 2012, 04:17 PM
وقتی به جرم پرواز باید قفس نشین شد
پرواز را پرنده ! دیگر به ذهن مسپار

elinaaa
21st September 2012, 04:22 PM
رحم کن بر من مسکین و به فریادم رس/ تا به خاک در آصف نرسد فریادم

نارون1
21st September 2012, 04:47 PM
من همین قدر که با حال و هوایت گهگاه
برگی از باغچه ی شعر بچینم کافی ست

elinaaa
21st September 2012, 05:07 PM
توئی آن گوهر پاکیزه که در عالم قدس/ ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح ملک

نارون1
21st September 2012, 05:09 PM
کی‌ می‌شود که‌ سیب‌ غریبِ نگاه‌ من‌
با دستِ گرم‌ تو شود آزاد از درخت‌

elinaaa
21st September 2012, 05:26 PM
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد کن/ که خواجه خود روش بنده پروری داند

نارون1
21st September 2012, 09:29 PM
دیگر مجال گریه از درد عاشقی نیست
بار ترانه ها را از دوش عشق بردار

وحید 0319
21st September 2012, 09:40 PM
راز درون پرده ز رندان مست پرسکاین حال نیست زاهد عالی مقام را

elinaaa
22nd September 2012, 03:30 PM
آتش آن نیست که از شعله ی او خندد شمع/ آتش آنست که در خرمن پروانه زدند

وحید 0319
22nd September 2012, 03:34 PM
در دلــم بود که بی دوست نباشم هرگـــز

چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود

بلدرچین
22nd September 2012, 03:42 PM
دردل شوری عظیم بر پا شده/ در جان نوری شدید پیدا شده

وحید 0319
22nd September 2012, 03:48 PM
هزار سلسله مو در پیت به خاک افتد
چو برقفا فکنی موی عنبر آسا را

نارون1
22nd September 2012, 04:29 PM
آسمان چـون جمع مشتاقان پريشان مي کند
در شگـفـتم من نمي پاشد ز هـم دنــيـا چـرا

وحید 0319
22nd September 2012, 04:40 PM
این دل به کدام واژه گویم چون شد
کز پرده برون و پرده دیگر گون شد
بگذار بگویمت که از ناگفتن
این قافیه در دل رباعی خون شد

نارون1
22nd September 2012, 05:00 PM
دور ماندند ز من آدمها
سایه ای از سر دیوار گذشت
غمی افزود مرا بر غم ها
فکر تاریکی و این ویرانی

وحید 0319
23rd September 2012, 09:49 PM
یعنی آنجاکه تو می تابی ودنیا سحر است؟
چای دل آتشی از مهر تو.در سینه روان
جای خون .عشق تودر جان وتنم شعله ور است

نارون1
23rd September 2012, 09:55 PM
تا شمع تو افروخت پروانه شدم
با صبر ز دیدن تو بیگانه شدم

وحید 0319
23rd September 2012, 10:00 PM
من اینجا ریشه در خاکم
من اینجا عاشق این خاک از آلودگی پاکم

نارون1
23rd September 2012, 10:04 PM
مپـرسم دوش چون بـودی، بـه تاریـکی و تنهایی
شب هجرم چه می‌پرسی که روز وصل حیرانم!

وحید 0319
23rd September 2012, 10:11 PM
متن خبر که یک قلم بی‌تو سیاه شد جهان
حاشیه رفتنم دگر نامه سیاه کردنست

نارون1
23rd September 2012, 10:12 PM
تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی
و گر نه بـاغبان گویـد که دیگر سرو ننشانم

وحید 0319
23rd September 2012, 10:14 PM
من آن آیینه را روزی به دست آرم سکندروار
اگر می‌گیرد این آتش زمانی ور نمی‌گیرد

نارون1
23rd September 2012, 10:16 PM
در خرابات طریقت ما به هم منزل شویم









کاین چنین رفته‌ست در عهد ازل تقدیر ما

وحید 0319
23rd September 2012, 10:19 PM
آخر چگونه یاد تو میمیرد وقتی که عشق با تو نفس گیرد

از توست زنده ام و تو میدانی آخر چگونه یاد تو میمیرد؟

parichehr
23rd September 2012, 10:22 PM
دل به رغبت می سپارد جان به چشم مست یار

گرچه هشیاران ندادند اختیار خود به کس

نارون1
23rd September 2012, 10:22 PM
دل را خراب کرد و به گنج هنر رسید
عشقٍ خرابکارٍ تو آبادی آورد

نارون1
23rd September 2012, 10:23 PM
سهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتن...
کاین بود عاقبت کار جهان گذران

وحید 0319
23rd September 2012, 10:25 PM
درخرابات مغان نور خدا می بینم
عجب بین که چه نوری زکجا میبینم

نارون1
23rd September 2012, 10:27 PM
ما بدان مقصد عالي نتوانيم رسيد
هم مگر لطف شما پيش نهد گامي چند

وحید 0319
23rd September 2012, 10:29 PM
دریاب حلاوت سخن را
شیرینی ولطف خواستن را

نارون1
23rd September 2012, 10:31 PM
ای شاهد افلاکی، در مستی و در پاکی؛
من چشم تورا مانم، تو اشک مرا مانی!

وحید 0319
23rd September 2012, 10:35 PM
یاد مرغان گرفتار قفس
می کشد باز سوی خاک مرا!

نارون1
23rd September 2012, 10:37 PM
از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران

وحید 0319
23rd September 2012, 10:41 PM
نقاش ظریف پرده راز
از آن سوی پرده چهره پرداز

نارون1
23rd September 2012, 10:45 PM
ز موج چشم مستت چون دل سرگشته برگيرم
كه من خود غرقه خواهم شد درين درياي مدهوشي

وحید 0319
23rd September 2012, 10:49 PM
یک کهکشان شکوفه گیلاس
نقشی کشیده بود برآن نیلگون پرند
شعری نوشته بود بر آن آبی بلند

نارون1
23rd September 2012, 10:52 PM
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

وحید 0319
23rd September 2012, 10:58 PM
مادر بزرگ مادربزرگ بکو کجایی
مادربزرگ مادربزرگ پیش خدایی

somayehfaridi
23rd September 2012, 10:59 PM
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم

ما بدین جا نه پی حشمت و جاه آمده ایم
از بد حادثه اینجا به پناه آمده ایم

وحید 0319
23rd September 2012, 11:01 PM
مجنون که به عشق نامور شد
معیار محبت بشر شد

somayehfaridi
23rd September 2012, 11:03 PM
مجنون که به عشق نامور شد
معیار محبت بشر شد

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

نارون1
23rd September 2012, 11:03 PM
درین سرای بی کسی ، کسی به در نمی زند
به دشت پرملال ما پرنده پر نمی زند

وحید 0319
23rd September 2012, 11:07 PM
در هوای سحرم حال وهوای دگر است
هرچه دارم همه از حال وهوای سحر است

نارون1
23rd September 2012, 11:10 PM
طبایع جز کشش کاری ندانند
حکیمان این کشش را عشق خوانند

وحید 0319
23rd September 2012, 11:14 PM
در مکتب محبت او حرف عشق را
تادرس پاک سوختن آموختم درست

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد