چند نکته:
_ نمی دونم چرا ما ایرانیها؛ اینقدر عادت کرده ایم به رسانه ها، برای بارز کردن واقعیات جاری در جامعه حمله کنیم در حالیکه اگر معضلی هست، از قضا این وظیفه رسانه هاست تا آن را (به نحو مطلوب و با انضمام بسته های تفسیر کارشناسانه موضوع) به مردم (جهت اصلاح فرهنگ عمومی) و مسئولین (جهت تدبیر راهکارهای لازم) اطلاع رسانی کنند.
_ این نوع فرهنگهای تنگ نظرانه و قالبی، پیش از آنکه ربطی به شعائر و مذهب داشته باشند، ناشی از این ذهنیت و باور سنتی غلط هستند که «مسئول تحریک تمایلات جنسی مردانه، زنان هستند» و لذا لازم است زن را هر چه بیشتر محدود کرد و چه بسا مانند این خانواده در برنامه شبکه دو، زنها را کاملا بقچه پیچ کرد و زبانشان را هم غلاف کرد تا یک مرد به جایش سخن بگوید.(این تفکر را مقایسه کنید با خطبه های آتشین حضرت زینب در حضور سران کفر و ظلم و یا حضور زنان در همه عرصه های کار و زندگی در جوامع پیشرفته)
_ شوربختانه در طول تاریخ؛ نوعی نگرش و تصور غلط در میان مردان و حتی بخش سنتی زنان جامعه ما نهادینه شده که مرد را مسلط و مالک روح، ذهن، عرصه، اعیان، روان و جسم وجود مقدس زن می داند و با این نوع نگاه؛ مرد (پدر، برادر، همسر، پلیس و ...) حق دارد برای زن، تنها به حکم زن بودن؛ تعیین کند کجا برود، چه بخورد، چه بپوشد، چه حرف بزند، با که حرف بزند، تحصیل بکند یا نکند و ....
در حالیکه یک زن عاقل و بالغ؛ در درجه اول یک انسان عاقل و آزاد است و حق دارد تصمیمهای زندگی خود را مستقلا بگیرد. مرد تنها اجازه دارد نقش آگاهی دهنده و هدایتگری داشته باشد نه اینکه به جای او فکر کند و به جای او تصمیم بگیرد.
_ با پنهان سازی وجود زن از دیدرس همگان، ضمن اینکه امکان حضور موثر نیمی از جامعه در رشد و پیشرفت سلب می شود؛ بنا به تجربه جهانی، عطش جنسی مرد را هم می افزاید و اتفاقا در جوامع سنتی است که وحشیانه ترین نوع تجاوزات جنسی و قتلها رخ می دهد (حتی گاهی از جانب بستگان و نزدیکان زن ! ). وقت آن است تا جامعه ما، با مقوله های انسانی و شیوه تدوین قوانین، به صورت علمی برخورد کند و در همه حال، آخرین یافته های پژوهشهای دانش بنیان را به کار ببندد.![]()
علاقه مندی ها (Bookmarks)