کلا بچه ی شری بودم والبته هستم ایشون یه خال گوشتی کنار دماغشون بود که خیلی تو چشه من بود یه بار نک مدادم رو تیز کردم رفتم زدم تو خالش اونم منو بیرون کرد و رفت ناظمو خبر کرد منو تهدید کردن که به خاطر این مورد و موردای قبلی از مدرسه اخراج میکنن بعدش زنگ زدن مامانم بیاد توی مدرسه که بیچاره مامانم با کلی خجالت تعهد داد که من دیگه شیطنت نکنم البته بماند همیشه آتیشا زیر سر من بود
علاقه مندی ها (Bookmarks)