یار همیشگی
شما الان یک مدیر باشین
در شرکت خودتان ، در سازمان دولتی و ...
یک پروژه می خواهند بهتون بدن چطور و چگونه مطمئن میشین این کاری که شما می خواهید کنید درسته یا نه.
حتما توضیح تصویر زیر را در درس هایتان دیدیدبیش از 13 درصد شکست پروژه ها عدم شناخت نیاز و نیازمندی ها هست.
و تعریف نیاز ناقص هست.
حالا با توجه به توضیحات خودتان منابع، بودجه، نیروی انسانی و .... متناسب با نیاز باید در نظر گرفت.
این عامل مهمترین فاکتور شکست پروژه ها است.
حالا به نظرتان فاکتور و عامل شکست پروژه ها به جز مورد بالا چه چیز هایی می تونه باشه
مهمترين لذت در زندگي، كمك به سايرين براي برنده شدن است. حتي اگر به قيمت آهسته تر رفتن و تغيير در نتيجه مسابقه اي باشد كه ما در آن شركت داريم
همکار تالار مدیریت
یار همیشگی
فاکتورها و عوامل دیگر در شکست پروژه به نظرتان چیست؟
اگر منابع آن را می دانید لطفا ذکر کنید .
خودم در انتهای این بحث تمام منابع را معرفی می کنم و می گویم این اعداد و درصدها را از کجا آورده ام.
مهمترين لذت در زندگي، كمك به سايرين براي برنده شدن است. حتي اگر به قيمت آهسته تر رفتن و تغيير در نتيجه مسابقه اي باشد كه ما در آن شركت داريم
کـــــــاربر فــــعال
مدیر پروژه اگر به نیازهای مشتری در اجرای اولیه طرح توجه داشته باشه قطعا تغییرات بنیادین و غیر قابل انتظاری رو نخواهد دید
چرا که در ابتدا به خوبی خواسته های مشتری رو در طرحش لحاظ کرده و
همه راهکارها و عملکردهاش در جهت رسیدن به خواسته های مشتری هست و فاصله زیادی با سلایق مشتری نداره
و نکته حائز اهیمت اینه که یک مدیر پروژه بایستی همیشه آمادگی لازم رو نسبت به هر واکنشی داشته باشه و همیشه پیش بینی کنه که پروژه مدام میتونه دستخوش تغییرات بشه و مدیر موفق کسی هست که در مقابل تغییرات بتونه پیش دستی کنه و خودش باعث ایجاد تغییر در قالب نو آوری باشه
اگر مدیر منتظر تغییر باشه و در صورت مشاهده بخواد اقداماتی کنه و بدون پیش بینی قبلی امکان مدیریت بحران نداشته باشه زمان طلایی خودش رو برای اجرای پروژه از دست خواهد داد
پس نتیجه میگیریم یک مدیر چشمانش بیش از پیش برای تغییرات و پیش بینی ها باید باز باشه
کـــــــاربر فــــعال
با سلام مجدد
موردی رو که من فراموش کردم عنوان کنم استفاده از استانداردهای جهانی هست
در پروژه های بزرگ یکی از مهمترین مواردی که بایستی بهش توجه بشه
استفاده از استاندارد و شاخص های بین المللی هست
که امروزه سازمانهای مرتبط با این استانداردها در حال بروز رسانی مفاد و قوانین بر اساس شرایط و نیازهای
مدرن امروزی اون رو دستخوش تغییراتی میکنند و بر اساس نیازها تدوین میشه که اون استاندارد ایزو (ISO) نام داره
چنانچه یک مدیر پروژه ایزویی رو برای یک پروژه در نظر بگیره و بر اساس استانداردهای اون پیش بره با
رعایت موازین و استانداردهای مشخص شده میتونه چارچوب ها رو رعایت کنه و بدون مشکل مهره هاش رو درست بچینه
البته استفاده از ایزو در هر سازمان و پروژه ای متفاوت هست و شامل شاخص های متعددی هست
که در صورت نیازمیشه به ریز موارد اون استاندارها هم اشاراتی داشته باشیم .
موفق باشید
یار همیشگی
ببینید عامل مهم که بتوان این مبحثی مه عنوان کردین را بررسی کنیم با هم.
تغییرات نیازمندی ها و یا اسپک فنی یا پیوست فنی هست که حدود 9% دلایل شکست پروژه هست.
این موضوع درست می باشد که مشتری همه کاره هست ولی تا کجا با توجه به تجربه شرکت های بزرگ هر تغییری که تعریف نشده باشد عامل شکست پروژه هست.
خیلی مهم هست تا کجا اجازه تغییرات را به مشتریان بدهیم چون از یک جایی به بعد دیگه نمی توان موضوع را تغییر داد.
شما در نظر بگیرین دارین یک ساختمان 20 طبقه طراحی می کنید اسکلت و سازه را درست کردین حالا کارفرماتون بیاد بگه من مجوز را تغییر دادم برام 30 طبقه درست کنید به نظرتان میشه 10 طبقه به این سازه اضافه کنند؟
یا همون 20 طبقه برای پنت هاسش یکی بیاد بگه من می خوام با ماشینم برم تو واحدم آیا می توان تغییر داد .
پس مهمترین فاکتور فیکس کردن نیاز و اسپک فنی هست و در ان دقیقا مشخص بشه در چه زمانی و یا چه مکانی و چزور میشه تغییرات کلی در پروژه داد.
پس تا اینجا سه تا فاکتور ها را گفتیم.
1- 13.1% نیازمندی ناقص
2- 8.7% تغییرات نیاز یا اسپک فنی
3- 10.6% عدم منابع
به نظراتان بقیه فاکتور ها چیست؟؟؟
مهمترين لذت در زندگي، كمك به سايرين براي برنده شدن است. حتي اگر به قيمت آهسته تر رفتن و تغيير در نتيجه مسابقه اي باشد كه ما در آن شركت داريم
یار همیشگی
آخه مشکل اصلی اینجاست فقط ما از استاندارد های ایزو قاب کردن و زدم به دیوار پشت سر مدیر و یک سری سوابق سازی و سند سازی را یاد گرفتیم.(اینو بر اساس تجربه می گم خودم ممیز این سیستم بوده ام و هستم.)
تعالی سازمانی همین طور هیچ کدوم از اینا در کیفیت انجام کار ما داخل نشده است.
اگر iso9001 را مطالعه کرده باشین این استانداردها حداقل ها را عنوان کرده و هر بند آن را متناسب با رشد و کار سازمان می توان ارتقا داد تا کاربردی تر بشه برای طراحی آن متدهای مختلف میشه دنبال کرد برای مدیریت و کنترل پروژه pmbook و ...
می تونم بگم فقط کمتراز انگشتان دست تو ایران این استاندارد را خدایش پیاده کردن و کار می کنند البته براشون خیلی خوب بوده و ارزش افزوده برایشان ایجاد کرده و برای بقیه شرکت ها و سازمان ها لوگو و آرم و جنبه تبلیغات و ... داشته بدون ارزش افزوده فقط سالی چقدر پول می دن که ممیزی شوند و گواهینامه آنها تمدید شود.
این اولین رویکرد در هر کاری هست و کاملا با شما موافقم اگر کسی این استانداردها را رعایت کنه در پروژه ها به حداقل مشکل می خوره.
مهمترين لذت در زندگي، كمك به سايرين براي برنده شدن است. حتي اگر به قيمت آهسته تر رفتن و تغيير در نتيجه مسابقه اي باشد كه ما در آن شركت داريم
یار همیشگی
مهمترين لذت در زندگي، كمك به سايرين براي برنده شدن است. حتي اگر به قيمت آهسته تر رفتن و تغيير در نتيجه مسابقه اي باشد كه ما در آن شركت داريم
کـــــــاربر فــــعال
با سلام خدمت شما بزرگوار
ضمن تشکر از زحمات شما که در ارائه اطلاعات در این تاپیک متحمل میشید
اتفاقا به نکته حساس و مهمی اشاره فرمودید و متاسفانه فرهنگ استفاده از استانداردهای ایمن جهانی در کشور ما فقط بصورت نمادین هست
چه بسا در سالهای اخیر شرکت ها و موسسات صرفا با بکار گیری ترفندهایی برای برند سازی از این روش ها استفاده میکردند
که به گونه ای بود که عموما با درج علامات سعی در تبلیغ محصول خود داشتند
مثلا در برهه ای از زمان ، ما درج بارکد ها رو بعنوان نمادین در محصولات شاهد بودیم و پس از اون تحت لیسانس بودن فلان محصول از شرکت خارجی ایکس بعنوان نماد و کلاس کار موسسات تولیدی بود و جای بسی تاسف داره که با رواج استاندارد های بین المللی در کشور ما هنوز دست اندرکاران در پی حل این مشکل بر نیامدند و ما شاهد این هستیم شرکت هایی رو که با بکارگیری تیم هایی برای دریافت ایزو های کیفیت و استاندارد صرفا در صدد دریافت عنوان هستند نه اجرایی کردن اون
و بعضا مشاهده میشه بعد از دریافت عنوان دیگه پیگیری مستمر برای این استاندارد و تمدید قرار داد های اون نیستند و از میانبر های مختلفی صرفا برای حفظ نماد اون استاندارد استفاده میکنند نه برای اجرایی کردن
بله همونطور که شما هم اشاره فرمودید انجمن مدیریت پروژه آمریکا با تدوین استاندارد بین المللی PMBOK دانش مدیریت پروژه رو در اختیار جامعه جهانی قرار داده و 9 بخش اون استاندارد آمریکا نگاهی نظری و 2000 -99001 ANSI نگاهی اجرای تر رو داره
و اجرایی کردن استاندارد PMBOK در پروژه ها از ابتدا تا به انتها میتونه راهگشا و حلال بسیاری از مشکلات در پروژه های عظیم باشه
جای بسی خرسندیه که شما تجربیاتی رو در زمینه استاندارد مدیریت پروژه داشته و دارید و پیشنهاد دارم اگر براتون مقدور هست مقوله و مباحثی رو پیرامون استاندارهای جهانی به منظور فرهنگ سازی در این زمینه در انجمن ایجاد بفرمایید
با تشکر از توجه شما
کـــــــاربر فــــعال
با سلام...1- پروژه هایی که در زمان مقرر و با هزینه مقرر به اتمام رسیده
بر اساس یک آمارگیری توسط "Standish Group" که از طریق یک نظر سنجی در پروژه ها صورت گرفته
عوامل مشکلات و شکست در پروژه ها بدین شرح اعلام گردیده که امیدوارم این درصدها بتونه به ما در جمع بندی موضوع و هدایت مسیر کمک کنه
البته این اعداد و ارقام در سه حالت متصور شده :
2- پروژه هایی که با زمان بیشتر و یا هزینه بیشتر به اتمام رسیده
3- پروژه هایی که قبل از تکمیل کنسل شدند
عوامل مشکلات درصد پاسخ عدم دخالت مشتری 12.8% مشخصات و خواسته های ناقص 12.3% تغییر در مشخصات و خواسته ها 11.8% عدم حمایت مدیریت ارشد 7.5% ضعف تکنولوژیکی 7% کمبود منابع 6.4% خواسته های غیر منطقی 5.9% اهداف نا مشخص 5.3% چهارچوب های زمانی غیر منطقی 4.3% تکنولوژی های جدید 3.7% غیره 23%
عوامل موفقیت درصد پاسخ مشارکت مشتری 15.9% حمایت مدیریت ارشد 13.9% بیان صریح و شفاف خواسته ها 13% برنامه ریزی صحیح 9.6% خواسته های منطقی 8.2% مایلستون های ریزتر در پروژه 7.7% کارکنان شایسته 7.2% مالکیت 5.3% چشم انداز و اهداف روشن 2.9% کار سخت 2.4% غیره 13.9%
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)