کـــــــاربر فــــعال
با سلام خدمت دوستان عزیز
ضمن تشکر از جناب حسین آقا بابت دعوتشون
و ممنون از ایجاد این مبحث مفید و کاربردی
من هم با اجازه دوستان به پاره ای از موارد در تکمیل فرمایشات عزیزان اشاره میکنمبرنامه ریزی مدون
قبل از اینکه علل شکست در یک پروژه رو عنوان کنم میخوام مختصری از تعاریف کلی پروژه و مدیریت و کنترل اون رو عنوان کنم
و برای اینکه متن خیلی طولانی نشه و از حوصله مخاطبین مون خارج نباشه
در پست بعدی به علل و عواملی که در شکست دخیل هستند اشاره میکنم
به طور کلی پروژه رو میتونیم اینطور تعریف کنیم که به مجموعه عملکردهایی که ما برای رسیدن به هدف خاصی انجام میدیم پروژه میگیم
و در هر پروژه نیاز به رعایت شاخص هایی داریم برای اینکه ما در پروژه ای بتونیم موفق بشیم بایستی
به سه عامل زمان و هزینه و کیفیت مشخص دست پیدا کنیم
و هر نوع خلل و خروج از این موارد باعث بروزشکست و یا غیر اقتصادی شدن پروژه های ما خواهد شد
همونطور که دوستان هم اشاره فرمودند مدیریت یکی از زیرساخت های مهم در اجرای یک پروژه هست
یعنی هدایت و مدیریت پروژه در چارچوب سه عاملی که ذکر شد
عموما مدیریت پروژه شامل فعالیت ها و برنامه ریزی و سازماندهی کردن و نظارت و اجرا و در نهایت هدایت رو در بر داره
و با استفاده از منابع با توجه به هزینه های برآورد و توافق شده نتایج مشخصی رو در زمان مشخصی به ما ارائه میده
در مدیریت یک پروژه بایستی با بکارگیری علم و دانش و مهارتهای لازم و تخصص ها و ابزار و تکنیک های مورد نیاز انتظارات برآورده بشه
پس نتیجتا میشه گفت در اجرای هر پروژه دو اصلوکنترل پروژهاز شاخص های اصلی و مورد توجه هستند
به طور کلی برای به دست آوردن تعادل اقتصادی در یک پروژه ما نیاز به ایجاد توازن و تعادل بین سه عامل هزینه و زمان و کیفیت داریم
به تعبیر دیگه ما با استفاده از ابزارها و تکنیک های خاصی این توازن رو ایجاد میکنیم که این امر رو کنترل پروژه میتونیم بگیم
زمانیکه ما بتونیم با اجرای دقیق و کامل برنامه تدوین شده رو در پروژه خودمون تحت کنترل و بهره برداری داشته باشیم
به طوری که با خروج از برنامه بتونیم به راحتی و شفافیت قادر به تشخیص علل و طرح اقتصادی ترین فعالیت ها با کیفیتی مطلوب
به نزدیک ترین حالت ممکن در مسیر اولیه و اصلی خودمون برگردونیم
که این کار با بهره گیری از عواملی مثل :
تعیین وضعیت واقعی پروژه -قیاس وضعیت واقعی با برنامه و در نظر داشتن اقدامات اصلاحی در هر پروژه هست .
در ادامه برخی از علل و عوامل شکست در پروژه رو براتون ذکر خواهم کرد
کـــــــاربر فــــعال
با سلامی دوباره خدمت دوستان و سروران گرامی
علت ها و عوامل زیادی ممکنه در شکست یک پروژه پدید بیاد ولی اونچه که مسلمه یک مدیر پروژه بایستی
توانایی مقابله با هر نوع بحران و مدیریت اون رو در شرایط خاص داشته باشه چرا که همونطور که در متن قبلی اشاره کردم
تحت کنترل بودن شرایط برای یک مدیر پروژه کمک بزرگی میتونه به ایجاد شرایط مطلوب کنه و اون رو به هدف نهایی نزدیک کنه
پیش از هر چیز نباید فراموش کنیم که یک مدیر پروژه بایستی از نظرات مشتری در حین انجام کار بهره بگیره و اطمینان کامل از رضایت مشتری رو داشته باشه پس در گام اول :
رضایت مشتری رمز موفقیت ما در هر پروژه هست
یک مدیر پروژه بایستی قادر به برآورد هزینه و میزان منابع و بودجه های اقتصادی باشه و اون رو در اولین فرصت به حامی یا سرمایه گذار اطلاع بده
عدم توجه به میزان بودجه و منابع در استارت هر پروژه و عدم اطلاع رسانی به حامی یکی از علل شکست میتونه باشه
یکی دیگر از عوامل شکست میتونه مهلت های پروژه باشه یعنی یک مدیر پروژه بایستی با توجیه و وسعت پروژه حامی رو متقاعد کنه تا به یک توافق درست و منطقی در زمینه زمانبندی برسند در غیر این صورت احتمال شکست در پروژه رو خواهد داشت
مشکل دیگه ای هم که میتونه در شکست یک پروژه دخیل باشه نبود وسایل و ابزارهای مناسب هست قاعدتا بکار گیری ابزارهای با کیفیت بالا مثل الگوها و فرآیندها و روش شناسی برای پروژه میتونه ما رو در مسیر موفقیت هدایت کنه
یک مدیر پروژه بایستی بتونه توانایی ارتباط با اعضای گروه و حامی پروژه رو داشته باشه و در تفهیم و تشریح درست وضعیت پروژه موفق عمل کنه و به راحتی بتونه توضیح بده که کار در چه مراحلی هست و میزان پیشرفت رو تخمین بزنه و این امر برای همه قابل درک باشه برای درک بهتر وضعیت یک پروژه بایستی گزارشاتی از روند کار خصوصا ایرادات و لغزش ها رو لیست برداری کنه و هر گونه کتمان و پنهان کاری باعث ایجاد شرایط شکست خواهد شد چرا که در صورتیکه اعضا و حامی ازجزئیات و مراحل پروژه مطلع باشند میتونند هم سو با مدیر پروژه در شرایط مورد نیاز به کمک بیان
یک مدیر پروژه بایستی بر روی عملکردهای اعضا نظارت و کنترل دقیق داشته باشه و برای هر کس با تایم مشخصی شرح وظایفش رو تعریف و توجیه کنه تا از هر گونه پِرت کاری و پِرت زمانی پیشگیری بشه در غیر اینصورت هر یک از اعضا در انجام کار دچار اشکالاتی خواهند شد و در نتیجه شکست در بخشی از پروسه کار رو خواهیم داشت
اگر مدیر پروژه از اعضای گروه توقع رعایت چارچوب هایی رو در زمان مشخص داره بایستی با ایجاد شرایط و انگیزه بستر رو برای اعضا فراهم کنه و این کار میتونه به شکل قابل ملاحظه ای در موفقیت یک پروژه تاثیر گذار باشه برای اجرای این امر مدیر پروژه در گام نخست بایستی با انگیزه و اعتماد به نفس خود آرامش خاطر رو به گروه انتقال بده و ایجاد دلگرمی کنه و شرایط رو بر ای این امر فراهم کنه
بعضا یکی از بزرگترین مشکلات مدیر پروژه عدم حمایت کافی از سرمایه گذار پروژه هست چون کسی جز حامی و سرمایه گذار نمیتونه به مدیر پروژه در روند کار و تامین منابع و بودجه مالی کمک کنه پس نتیجتا یک مدیر پروژه باید بصورت کامل و دقیق جزئیات رو بصورت شفاف با حامی در میان بگذاره و موارد مورد نیاز یادآوری بشه و به قول معروف سنگ ها شو با سرمایه گذار از همون ابتدای کار وابِکَنه تا در روند کار دچار مشکل نباشه
معمولا هر پروژه به مراحل پیشترفت که میرسه تغییراتی ممکنه بکنه و یک مدیر پروژه گاها با انتظارات ثابتی روبرو نیست و بایستی وسعت کار به گونه ای شفاف در نظر گرفته بشه که آمادگی هر نوع تغییر در میانه راه رو داشته باشه و در روال کار تغییرات درخواستی به طور رسمی تایید بشه
در چنین شرایطی حتی ممکنه با توجه به وسعت و تغییرات درخواستی دامنه زمانی پروژه هم تغییر کنه و طولانی تر بشه یک مدیر پروژه با توجه به نیازهای درخواستی اگر بتونه پروژه رو تقسیم بندی و به صورت مرحله به مرحله کار رو پیش برده و قابل تحویل کنه میشه گفت موفقیتش حتمی هست
اگر چنانچه موارد دیگه ای به خاطرم اومد در پست های بعدی مزاحم اوقات شریف دوستان خواهم شد
با تشکر از توجه شما عزیزان
موفق و موید باشید
همکار تالار نانو تکنولوژی
به نظر من پروژه یک عبارت خیلی کلی هست و نمیشه یه دلیل مشخص رو برای شکست یا موفقیت پروژه ذکر کرد.
ولی برای هر نوع پروژه ای بسته به ماهیتش یک دلیل عمده میشه نام برد.
مثلا اگه بگیم عمده دلیل عدم موفقیت پروژه های ساختمانی چیه؟ درسته و میشه جوابی براش گفت . مثلا اینکه برنامه زمان بندی نادرست ، باعث طولانی شدن اجرا و در نهایت بالا رفتن هزینه ها و شکست میشه.
یا مثلا بگیم عمده دلیل عدم موفقیت پروژه های تولید محصول چیه؟ درسته و جوابش عدم نیازسنجی و شناخت درست از بازار میتونه باشه.
ایده ها و طرح های آینده :
روشی جدید برای صنعتی سازی ساختمان
طرح تجاری سبک جدیدی از رستوران های زنجیره ای
یار همیشگی
سلام
ممنونم که در بحث شرکت نمودین.
شما پروژه را رنگ کردن ساختمان در نظر بگیرین ، سرشماری آمار روستاییان، عمل جراحی یک پزشک، ساختمان سازی ، طراحی هواپیما، پروژه های طراحی یا پروژه های تحقیقاتی باشه و هزاران کار دیگه مثل مغازه داری و .... اینها همه پروژه هستند اما برای تمام این موارد می توان عواملی توضیح داد یا استخراج کرد ان کار را به نحو احسن به پایان برسانید برای فروش در مغازه بالاترین در آمد ، طراحی وسیه یا سیستم متناسب با عملکرد درخواستی و عمل جراحی خوب و .... فقط هدف انها و راه های و متدهای رسیدن متفاوت هست اما کلیت قضیه یکی هست.
شما جرا خط تولید اختراع کردین ؟ منشا اختراعات چیست؟
بخشی از جواب را دادین درسته می توانید فاکتورهای بیشتری مثال بزنید؟
مهمترين لذت در زندگي، كمك به سايرين براي برنده شدن است. حتي اگر به قيمت آهسته تر رفتن و تغيير در نتيجه مسابقه اي باشد كه ما در آن شركت داريم
یار همیشگی
در چه صورتی باید مدیر پروژه تغییرات را قبول کند تغییرات بنیادین یا جزئی ؟
چگونه می تونه شرایط مطلوب را سنجش کنه یا چطور متوجه میشه الان شرایط بده باید کاری کنه؟ مثال بزنید لطفا
مشتری بالاترین اصل هست و هدف رضایت مشتری هستش درست اما هرچیزی که مشتری بخواهد ما باید انجام بدیم؟
با توجه به مدل کانو مشتری خواسته هایش با گذشت زمان تغییر می کنه شما پروژه را شروع کردین نزدیک پایان ان هست میاد میگه اینم روش بزارید بعد کل کار از اول باید شروع بشه بنظراتان امکان پذیر هست؟
رضایت مشتری تا کجا؟
اینم عامل مهمی هست پس می تونیم با توجه به توضیحات شما و Ronia نتیجه بگیرین در ابتدای کار باید منابع لاک و یا مشخص کنیم و ثابت باشه حالا منابع یکی مواردش هزینه ها را می توان تعریف نمود در صورتی که برنامه ریزی یا طرحریزی خوبی انجام داده باشیم می توانیم منابع مورد نیاز را ثابت کنیم. پس این یکی از عوامل هست.
به نظرتان این عامل چند درصد سبب شده که پروژه شکست پیدا کنید می توانید درصدی عنوان کنید؟
مدیر پروژه باید کسی باشه که این توانایی ها را داشته باشد تا بتواند کار تیمی انجام دهد. و با اعضای تیم بتواند در مواقع لزوم کار گروهی و گروه های تفکر داشته باشد بتواند شرایط را سنجش و عملکرد نسبت به آن داشته باشد و ....
در صورتی که لازم بود شرایط یک مدیر پروژه را بحث می کنیم.
در کجای کار مجاز به اعمال این تغییرات هستند؟ یا کجا نباید این تغییرات را در نظر گرفت؟
می تونید مثال بزینید.
تقریبا اشاره کردین این یک فاکتور هست که پروژه با شکست مواجه می کند چطور بتونیم این مورد را کنترل کنیم؟
مهمترين لذت در زندگي، كمك به سايرين براي برنده شدن است. حتي اگر به قيمت آهسته تر رفتن و تغيير در نتيجه مسابقه اي باشد كه ما در آن شركت داريم
همکار تالار مدیریت
یار همیشگی
منظورم خوب مبحثی اشاره کردین اما نکته کلیدی آن را عنوان نکردین با این توضیحات الان ما ورودی اطلاعات خیلی داریم چه فاکتوری هست که می تواند تمام این موارد را پوشش بده؟
تعداد نیروی انسانی که من می گیرم متناسب با چی هست؟ تکنولوژی که شناسایی می کنم متناسب با چی هست؟منابع که استفاده می کنم متناسب با چی هست؟
تمام اینا را میشه خلاصه در یک عبارت گفت ؟ این عبارت چیه که در صورت نبود ان پروژه شکست می خوره؟
مهمترين لذت در زندگي، كمك به سايرين براي برنده شدن است. حتي اگر به قيمت آهسته تر رفتن و تغيير در نتيجه مسابقه اي باشد كه ما در آن شركت داريم
همکار تالار مدیریت
یار همیشگی
مهمترين لذت در زندگي، كمك به سايرين براي برنده شدن است. حتي اگر به قيمت آهسته تر رفتن و تغيير در نتيجه مسابقه اي باشد كه ما در آن شركت داريم
همکار تالار مدیریت
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)