با سلام خدمت همه دوستان عزیز
و با تشکر از آقا مهدی بزرگوار از بحث بسیار مهم و کاربردی شون
پیش از هر چیز ممنون از نظرات دوستان که همه مباحث رو به زیبایی توضیح دادند و موارد مهمی رو هم عنوان کردند
من هم با اجازه دوستان در جایگاه یک فرد متاهل میخوام نظراتم رو بگم و امیدوارم مفید باشه
ببینین دوستان به طور کلی یکی از عوامل شکل گیری شخصیت و خصوصا وجهه ی اجتماعی هر فرد میزان تحصیلات هست و چون یکی از ویژگیهای انسانی کمال طلبیه پس خیلی از نظریه پردازان برا این اعتقادند که میزان سطح سواد رابطه مستقیم با خوشبختی داره
در بین خانواده های ایرانی تاکید به سطح تحصیلات دختر و پسر زیاده و به ندرت هستند خانواده هایی که این مقوله رو مدنظر و توجه قرار ندن
متاسفاه مدرک گرایی امروزه به نوعی ژست اجتماعی هم تبدیل شده و گاها در خانواده ها دیدیم و یا شنیدیم که فلان شخص برای چشم و هم چشمی مدرک گرفته و فلان شخص همسرش تحصیلات آکادمیک از دانشگاه فلان کشور رو داره
هر چند از همون ابتدا تکلیف این دسته از خانواده ها روشن هست و میشه عواقب و نتایج این زندگیها رو پیش بینی کرد
منهای اون دسته از افرادی که برای ظواهر القاب و مدارک تحصیلی براشون مهمه...
عده ای هم واقعا تحصیلات رو بعنوان یک اصل در زندگی دارای اهمیت میدونن
که بررسی ما برای همون دسته از خانواده هاییه که با نگرش صحیح میزان تحصیلات رو در نظر میگیرند
در سالهای اخیر چون سطح آگاهی و دانش عمومی ارتقا پیدا کرده و خانواده ها گرایش بیشتری به سطح تحصیلات یکسان پیدا کردند ولی سوال اینجاست آیا این گرایش صحیح میتونه باشه یا خیر؟؟؟
این مبحث باید از چند زاویه مورد تحلیل قرار بگیره
این مساله مهمه که تحصیلات زوج یا زوجین کدام طرف!!!! بایستی ملاک سنجش باشه ؟
ما برای بررسی بهتر این مقوله موارد و شرایطی رو باید مورد توجه قرار بدیم
یکی اینکه در شرایطی که مرد و زن دارای تحصیلات یکسان هستند
دوم در شرایطی که میزان تحصیلات مرد عالی باشه و زن تحصیلات متوسطی داشته باشه
سوم در شرایطی که زن دارای میزان تحصیلات عالیه باشه و مرد از تحصیلات پایین تری برخوردار باشه
و یا در شرایطی که مرد دارای میزان تحصیلات عالیه باشه و زن تحصیلات اندکی داشته باشه و یا بی سواد باشه
معمولا طبق آمارها موارد اول و دوم مشکلی رو برای زوجین فراهم نمیکنه ولی در موارد سوم و چهارم روابط زناشویی و زندگی مشترک دچار ناسازگاریهایی میشه که در برخی مواقع هم باعث از هم پاشیده شدن کانون زندگی میشه
در کل میشه گفت:
هر چی سطح اختلاف تحصیلی کمتر باشه به مراتب هم احتمال بروز اختلاف کم میشه
و بایستی توجه داشت که اگر چه وجود تحصیلات همیشه شعور و آگاهی رو به همراه نداره همونطور که دوستان هم بهش اشاره کردند اما.... صراحتا میشه گفت میزان سواد و میزان آگاهی ارتباط مستقیم با هم دارند
گاهی هم زمانی که زوجین از برابری در تحصیلات برخوردار باشند باعث ایجاد نوعی تعادل اقتدار در حیطه خانواده میشه و با این یکسانی نوعی ضمانت برتری طلبی مرد ایرانی در خانواده شده و باعث میشه که زن به سختی برتری فکری مرد رو بپذیره در نتیجه ممکنه اقتدار نوعی تعادل پیدا میکنه ولی از طرف دیگه هم باعث ایجاد بگو مگوهایی در بین زوجین میشه
در هر زندگی زناشویی اختلافات و درگیری وجود داره و عموما هم از موارد کوچیک و بی اهمیت شروع میشه اما همین مسائل کوچیک و بی اهمیت میتونه زمینه های درگیری ها و عصبانیتهای بزرگ رو فراهم کنه و به اوج برسه
و تنها زمانی به اوج میرسه و تبدیل به یک شکاف عمیق در روابط میشه که سطح سواد و درک از مسائل در بین طرفین یکسان نباشه
اگر افراد هر جامعه و هر خانواده این اصل رو بپذیرند که بین خوشبختی خانوادگی و همگونی تحصیلات زن و شوهر ارتباط مستقیم وجود داره این امر در زندگی مشترک باعث ایجاد وجوه مشترک فکری و توافقات بین زوجین خواهد شد
و یک مشکل دیگه که از میزان اختلاف سطح تحصیلی زوجین تاثیر میگیره عدم درک صحیح طرفین از همدیگه هست چون عموما در اکثر مواقع بینش یک فرد تحصیلکرده نسبت به کانون خانواده و مشکلات ومنطقی تر و واقع بینانه تره ...
و معمولا هم اختلاف سطح تحصیلی و آگاهی بیشتر در یکی از طرفین ایجاد مشکل میکنه و باعث ایجاد تفکرات متفاوت میشه و چون واکنش ها نسبت به مسائل پیرامون متفاوت میشه درک متقابل امکان پذیر نبوده و بستر مناسبی برای درگیری بین همسران میشه ...
هر چند مواردی رو که بهش اشاره کردم یک دستور العمل کلی نیست ...
چرا که چه بسیار خانواده هایی هستند که حتی دارای میزان تحصیلات یکسان هم بودند ولی زندگیشون رو در ابتدا به گونه صحیح مدیریت نکردند و در آخر کار متاسفانه به بن بست های عاطفی و طلاق رسیدند ...
در هر صورت اونچه که مسلم هست ازدواج و همسر گزینی امر بسیار با اهمیتی هست و نبایستی بر اساس احساسات و صرفا نیازهای عاطفی - جنسی تصمیم گرفته بشه و با تصمیمات عجولانه یا همون مدیریت نادرست در ابتدا مسیر رو نادرست انتخاب کرد
بلکه مثل بقیه معیارها در ازدواج تحصیلات رو هم مورد توجه قرار داد
اگر چنانچه دختر خانم و یا آقا پسری مورد ازدواج مناسبی پیدا کردند که از هر لحاظ در معیارهاشون اشتراکاتی وجود داشت و صرفا گزینه تحصیلات باعث تردید در بله گفتن یا نه گفتن میشد ....
به نظرم من بهترین کار اینه که کمی با شکیبایی و تامل بیشتر مورد رو دنبال کنند و تمامی جوانب رو مورد بررسی قرار بدن و با منطق صحیح و حساب شده تصمیم نهایی رو اتخاذ کنند
مثلا تشکیل جلسات متعددی راجع به گفتمان هایی در مورد مسائل مختلف در زندگی مشترک که این تبادل نظرات سنگ محک بسیار مناسبی برای تایید یا عدم تایید یک انتخاب میتونه باشه
و این مباحثات میزان درک و فهم طرفین رو نشون میده که تا چه حد دیدگاه هاشون به هم نزدیک هست و در این صورت میتونند تشخیص بدن که چنین ازدواجی میتونه براشون مناسب باشه یا خیر...
و نبایستی فراموش کنیم که :
داشتن مدرک تحصیلی عالیه در رشته های انسانیت و معرفت و صداقت در زندگی از همه مدارک تحصیلی بیشتر دارای اهمیته
به امید روزی که همه خانواده ها فارغ التحصیل این رشته ها باشند
ممنون از توجه همه دوستان
علاقه مندی ها (Bookmarks)