با سلام و تشکر از ایجاد بحث
ابتدا باید بگم که در سوال شما یه مقدار بزرگ نمایی شده نسبت به اینکه مسلمانها دارند از دین و اخلاق دور می شوند..
برعکس ؛
من همچین احساسی ندارم
بلکه میبینم که یک گرایش فکری ایجاد شده که غالبا دوست دارند که با فکرو تامل دین را بفهمند و عمل کنند. نه فقط و فقط از روی تعبد.
اول برای دین داری عقلانیت لازم است و بعد هم تعبد.
به نظرم بهتر بود که بحث اینگونه شروع می شد که علت دوری بعضی از مسلمانها از آموزه های دینی و اخلاقی در اجتماع و زندگی فردی چیست؟
و اینکه بحث برده بشه روی اینکه شیعیان اینجوری اند.. بنده مخالفم چون این رویکردی که ازش حرف زدین در غیر مسلمان ها و غیر شیعه ها به مراتب بیشتره.
-----------
و اما نسبت به اون بخشی که میشه قبول کرد که هست:
اینکه این دور شدن از اخلاق در بین مسلمانها وجود دارد این یک امر طبیعی است (هر چند گرایش به اخلاق و درستی خیلی بیشتر است) که در همه جا هست. و مسلما ربطی به دین ندارد (البته منظورم این نیست که شما گفتین به دین ربط دارد ها) بلکه به مسلمانی ما ربط دارد و به زمینه هایی که موجب می شود برخی از آموزه های دینی فاصله بگیرند و به ظرفیت هایی که برای خودمان ایجاد نکردیم و درک و فهمی که باید بهش می رسیدیم و نرسیدیم از دین و مسلمانی..
هر کسی در دینداری خودش یکسری ملاک هایی دارد که بهتر است برای اینکه در مسلمانی و ارزشی بودن , به واقع نزدیک تر باشد باید دین خود و اعتقادات خودش را به دین یا اهل دین (علما و بزرگان دینی) عرضه کند و راه های خوب بودن رو آنگونه که دین بیان کرده بپیماید.
وقتی ما یک محور برای خوب بودن و مسلمان بودنمان درنظر نگیریم فقط به آنچه خودمان تصور می کنیم درست است عمل می کنیم و از آنجاییکه همه در یک مورد مشخص یک نظر ندارند بلکه نظرات و درک و پیشنهادات متفاوت است بهترین و مطمئن ترین راه این است که ما به دین و راهی که خداوند در قرآن برای ما روشن کرده عمل کنیم.
بله این انتقاد به ما مسلمان ها وارد است که خوب مسلمانی نمی کنیم اما انتظار داریم که خداوند درحق ما خدایی را تمام کند!!!
و اگر این اتفاق نیفتد برای خود دلیلی برای هتاکی و بی دینی و.. می آوریم و دل خودمان را راضی می کنیم و هر آنچه که دوست داریم عمل می کنیم و می گوییم.
یکی دیگر از علتهایی که موجب می شود ما نسبت به مسلمانی خود مقید نباشیم این است که برای خوب بودنمان (هرچند ناخودآگاه) شرط می گذاریم! شرط این که حتما زندگی ما رو به راه باشد.. همه با ما خوب رفتار کنند... همه چیز بر وفق مراد باشد..
که باید به این مسئله فکر کنیم که خداوند نه به نماز مانیاز دارد.. نه به عبادت ما.. و نه به خوب بودن ما .. که برایش شرط بگذاریم . بلکه تمام این راه ها را خداوند برای ما روشن کرده که در زندگی دنیا هم آرامش روحی داشته باشیم و هم بتوانیم درست فکر کنیم و درست عمل کنیم.
علاقه مندی ها (Bookmarks)