همکار تالار سایر موضوعات پزشکی
این کاملا واضحه که عشق ورای چیزی است که اکثرا از اون به نام عشق تعبیر می کنند ،مطرح کردن این آسیب ها توسط دوستانمون مطرح کردن مشکلات جامعه است
اگه همه تعبیر درستی از عشق داشتند که وضع جامعه این نبود
در کل هم که بخوایم در نظر بگیریم دخترها بیشترین ضربه رو متحمل میشوند و این ضربه هیچ ارتباطی به جامعه و خانواده ندارد ، آفرینش زن به نحوی بوده که این آسیب بیشتر متوجه اون میشه
نباید در قضاوت در رابطه با جنسیت خودمون جبهه گیری کنیم ، حقیقت ها را باید پذیرفت ،آنچه که تجربه و علم انسان گوش زد می کند آسیب بیشتر دختر هاست ،اگر 100 آسیب برای پسر ها در نظر بگیریم دخترها قطعا متحمل 200 آسیب میشوند
برهان عشق:
"برهان عشق، یکی از براهین اثبات وجود خداست. این برهان میکوشد وجود خدا و صحت ماده گرایی را متناقص نشان دهد؛ بهگونهای که تنها یکی از این دو درست باشند؛ سپس ماتریالیسم را به دلیل آنکه ناتوان در تبیین وجود عشق میداند، مردود شمارد."
در نهایت برای عاشق شدن باید عارف بود و کسی که عارف شد عاشق ارزش ها می شود ...
"سپاس و تشکر از همه دوستان "
حرفی را بزن که بتوانی بنويسی،چيزی را بنويس که بتوانی پای آنرا امضاء کنی و چيزی را امضاء کن که بتوانی پای آن بايستی!
"ناپلئون بناپارت"
کاربر اخراج شده
دوست آشنا
دوست آشنا
دوست آشنا
عشق در جامعه امروز ما واقعا بازیچه هوس یه عده آدم بولهوس شده.
این روزها به خاطر این همه دروغ و ریا بی اعتمادی زیاد شده دیگه اگه کسی هم بخواد عشق درست داشته باشه نمیتونه.
به قول تیمسار ماهمه چیزمون قاطیه.نه فرهنگمون مشخصه ،نه عشقمون،هیچ چیز سرجاش نیست.......![]()
دوست آشنا
ادم گیج میشه به خاطر اینکه خودمون خواستیم که گیج بشیم وقتی برای همه در یک کشور اسلامی و در هر خانواده ای از هر چیزی تعریف درستی انجام بشه دیگه این مشکلات پیش نمیاد دیگه صد تا فرهنگ ایجاد نمیشه دیگه هر کسی هر ازادی رو خوب نمی دونه دیگه هرکسی هر اشتباهی رو ازادیو مدرن بودن و روشن فکری نمی دونه دیگه خیلی از اداب غلط نمیشه فرهنگ نمیشه مدرن بودن نمیشه با کلاس بودن!!!
مرگ از زندگی پرسید:چرا من تلخم و تو حقیقت؟!
زندگی در جواب گفت :چون من دروغم و تو حقیقت!!
یار همیشگی
خودمون چقدر ایده آلیم که اینقدر از دیگران انتظار داریم؟ خودمون چقدر حرکت مثبت انجام دادیم؟
چرا همه اش میخوایم به دیگران یاد بدیم، یا قصد تغییر دیگرانو داریم ،
به نظر من باید از خودمون شروع کنیم،
حالا که بحث عشقه، عشق رو تحقیق کنیم و تعریف کنیم بعد بریم سراغش،
به قول یکی از دوستان عشق باید به تدریج وجود رو تسخیر کنه،نه با یک نگاه و .....
دوست آشنا
آره ماخودمون این گیج شدنو خواستیم اما یه سری شرایط زمینه شو فراهم کرده .
بعضی و قتها ازخلا فرهنگیه که توی جامعه احساس میشه ........
گاهی اوقات هم از مشکلات اقتصادی واجتماعی ناشی میشه........
در جامعه ی ما سرگرمی مناسبی برای جوونا نیست همه رو به درس خوندن و مدرک الکی گرفتن مشغول کردن.....
این همه کمبود باید یه جوری جبران بشه کسی هم که نمیدونه چه جوری درستش کنه میزنه همه چیزو باهم قاطی میکنه وضعمون میشه این.........
دوست آشنا
قاطی نبود خود ما انسانها قاطیش کردیم ،به خاطر اینکه خیلی از خود ما ادم ها شدیم منفعت طلب و برای بدست اوردن این منفعت دروغ میگیم ،باعث بی اعتمادی میشیم ،ریا می کنیم چون فقط خودمون مهم هستیم این جوری میشه که هرکسی ساز خودش رو میزنه حرف خودش رو میزنه فرهنگی رو که از نظر خودش درسته رایج می کنه و روی اشتباهات برچسب ازادی و مدرنیته بودن رو میزنه و وارد این جامعه می کنه اینقدر این کار رو انجام میده که واقعا خودش هم باورش میشه حرفاش و فرهنگش درسته . یک سری از ادم ها هم به باور این جور افراد ایمان پیدا می کنند که بلهههههههه ایشون خیلی حالیشه و این باعث میشه که این گونه فرهنگ ها هر روز بیشتر و بیشتر جامعه رو فرا بگیره.
مرگ از زندگی پرسید:چرا من تلخم و تو حقیقت؟!
زندگی در جواب گفت :چون من دروغم و تو حقیقت!!
کاربر اخراج شده
من درباره فرهنگه گفتم!
وگرنه موضوع عشق رو حرکات مثبت میکنیم ایشالا!
گفتن که 1316 نخست وزیر محمد علی فروغی (انوموقع رئیس فرهنگستان زبان پارسی)
به همراه احمد.ک و تنی چند از روشن فکران بدین نتیجه رسیدند که فقط فرهنگ ایرانیت رو ادامه بدیم
که تندروها با ترور چند تن ازینان و مخالفت های گسترده
از عملی شدن این بحث مانع شدند!!
من میگم الان فرهنگ ایرانی - شیعی نه ایرانی عربی رو
باید تنظیم کنند اساتید و....
ای عشق همه بهانه از توست ... من خاموشم این ترانه از توست
آن بانگ بلند صبحگاهی ... وین زمزمه ی شبانه از توست
من می گذرم خموش و گمنام ... کینجا سر و آستانه از توست!!
بیژن ترقی
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)