آها آها
راستش به نظرم خیـــلی سخته!
دایی خودم 28ساله شده بود! روش نمیشد به پدربزرگم بگه که زن میخوام و فلان کس رو دوست دارم
اولش با هزار تا من من به خاله گفت بعد اون رفت با دختره صحبت کرد و بعد رفته بود به پسر یکی از دوستای پدر بزرگم گفته بود به باباش بگه که با بابام صحبت کنه که من زن میخوام!!!!
تازه بعدازینکه اون دوسته با پدر دایی صحبت کرده بود! جناب دایی یه یه هفته ای از ترس و لرز از خونه فراری بود
راستش از لحاظ روانشناسی خودم اگه به دختری علاقمند باشم هیچوقت نه جرئتشو دارم و نه روم میشه ازش خواستگاری کنم!! همون رویه ی دایی امو تکرار میکنم!!
پس از لحاظ روانشناسی من که پسرم اینطوری روم نمیشه!
به نظر دختره دیگه اصلا حرفشم نمیزنه!
من فکر نمیکنم حداقل دخترای ایرانی اینکارو بکنن! هرچند اگه این کارو بکنن هیچوقت مرتکب عمل بدی نشدن! و کار خوبی هم هست!
"یکی از دوستام میگفت ای خدا چی میشه دخترا از ماها خواستگاری کنن!! مهریه رو اونا به ما بدن! بعد ما قهر کنیم اونا منت ما رو بکشن!! ما تا لنگ ظهر بخوابیم و اونا برن پادگان و با سربازا سر و کله بزنن ....!! (اونموقع زنش قهر کرده بود) "
علاقه مندی ها (Bookmarks)