چون می می خورند و هوش از سرشان می پرد و بی غیرت می شوندو ناموس می فروشند و کارهایی انجام می دهند که هرکس ببیند از دنیا و می و می خوردن و... فرار میکند.
البته بنده با اصطلاحات به ظاهر عمقی و ... کاری ندارم چون واقعا اینا هم زینت دادن برا گول زدن است مثه شیطان که از حس دلسوزی انسان سو استفاده کرد تا گولش بزند.
گندم رو نمی دونم ینی کسی نمیتونه بگه گندم بوده یا چیز دیگه، اما اون چیزی که خورد تا رانده شد یا به عبارتی خطا شد بخاطر گوش ندادن به حرف حق و پیروی از راه شیطان بود.ینی مثه سوال اول همون سیاهکاری برا گول زدن.
بشر هر چیزی رو میتونه رد کنه و به دیگران راحت بگه قبول ندارم و.. اما نمی تونه حرف وجدانش رو بگه نه. وجدان آدمو از پا درمیاره. وجدان نه گفتن نمیشناسه. برا همین آدما مجبورن یا به حرف وجدان گوش بدن یا آرامش کنن برا این کار یه اطلاعاتی رو که باب میل نفس و البته خوش آیند را جایگزین باورهایشان می کنند و وقتی وجدان شروع به شعله ور شدن می کند به همون اطلاعاتی که جایگزین شده رجوع می کند و باعث آرام شدنش می شود. اگه اون اطلاعات خوشایند نفس حذف بشه کسی نمیتونه جلوی وجدانش بایسته و راه غلط را در پیش نمیگیره
بخاطر همین دنیا که می خوردن نارواست بهشت عالی وجود دارد که شیطان و گول زدنش یا به عبارتی گمراهی در آن وجود ندارد.
حالا اطلاعاتی که دو سوال اول را توجیه می کند تا فرد ایراد بگیرد و فرد بنا به همان اطلاعات عملش را توجیه کند در ادامۀ شعر آمده است و همین اطلاعات خوشایند نفس دلیل چنین شعرهایی است که جوابگوی وجدانهاست تا خاموش شوند و این اطلاعات جایگزین اینا هستند:
آره همین کلمات خوشایند نفس چون منصف بودن و جفاکار نبودن و راستگو بودن و... که با طبع سالم انسانی مطابقت دارد دلیل توجیه عمل زشتی می شود.
مَثَلِش همان است که باطل مطلق نمی تواند وجود داشته باشد بلکه رویه ای از حق دورش می پیچد تا بتواند در سایۀ حق بقای خودش را حفظ کند. پس با کلمات خوشایند نباید خودمان را گول بزنیم
علاقه مندی ها (Bookmarks)