ببینین هر سوره مطالب کلی دارد که به هم مربوط هستند و طوری نیست که مطالب هرسوره بی ربط به هم باشند.مثلا سوره های مکی یه نوع مطالب و سوره های مدنی یه مطالب دیگری دارند.محتوای هرسوره به هم مربوط است. و در نقل است که پیامبر هرسال قرآن را به جبرئیل عرضه میکرد و در سال آخر دو بار عرضه کردو تصور اينكه منظور از عرضه قرآن، محفوظات نهفته در سينه شخص رسول خدا باشد، با واقعيات تاريخي سازگار نيست و در اين صورت حضور برخي اصحاب در عرضه قرآن بيمعنا خواهد شد. چنان كه در روايات آمده است عبدالله بن مسعود شاهد آخرين عرضه قرآن بود و بر همين اساس آيات ناسخ و منسوخ را ميشناخت.واین نشان می دهد که قرآن شکل خاصی داشت اینطور نیست که پیامبر دلخواهی این کار هارو کرده باشد.
یا دلیل دیگر:
بنابر دسته ای از گزارشهاي تاريخي پيامبر اكرم به نگارش وحی اهتمام زيادی داشت و همگان را به آن تشويق ميكرد. افرادی نيز از سوی حضرت برای اين كار مأموريت داشتند كه به كاتبان وحی معروف بودند. مورخان نام اين كاتبان را آوردهاند و برخی تعداد آنان را تا چهل و دو نفر برشمردهاند (بلاذری، ابوالحسن، فتح البلدان، 662؛ زنجانی، ابوعبدالله، تاريخ قرآن، 42؛ شاهين، تاريخ قرآن، 53 ـ 54). ظاهراً كار به اين صورت بود كه پيامبر كاتبان را پس از نزول آيه فرا ميخواند و با مشخص كردن جای آيه، به آنان دستور ميداد آن را بنويسند. زيد بن ثابت انصاری ميگويد:
«من همواره وحی را براي رسول خدا مينوشتم و چنين بود كه هرگاه وحی نازل ميشد، آن را در شرايطی سخت دريافت ميكرد... سپس من تكه استخوانی ميآوردم و در حالي كه پيامبر املاء ميكرد، مينوشتم... چون از نوشتن فارغ ميشدم، پيامبر ميفرمود: بخوان! من ميخواندم، اگر مطلبی يا چيزی جا افتاده بود، آن را تصحيح می كرد؛ آن گاه آن را براي مردم بيرون میبردم (ابن حجر هيثمی، 1، 152).
روايت ديگر ميگويد:
«جبرئيل همواره ميگفت اين (آيه يا سوره) را در فلان جا قرار دهيد (سيوطی، عبدالرحمان، الاتقان فی علوم القرآن، 1، 62)؛ برخی در اين مورد بر اين باورند كه كتابت وحی در دوران مكه آغاز شد (مرتضي عاملی، 75).
علاقه مندی ها (Bookmarks)