دوست عزیز، به سایت علمی نخبگان جوان خوش آمدید

مشاهده این پیام به این معنی است که شما در سایت عضو نیستید، لطفا در صورت تمایل جهت عضویت در سایت علمی نخبگان جوان اینجا کلیک کنید.

توجه داشته باشید، در صورتی که عضو سایت نباشید نمی توانید از تمامی امکانات و خدمات سایت استفاده کنید.
صفحه 4 از 13 نخستنخست 12345678910111213 آخرینآخرین
نمایش نتایج: از شماره 31 تا 40 , از مجموع 123

موضوع: میخواهم راز خوشبختیم را با شما شریک شوم!

  1. #31
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    کامپیوتر
    نوشته ها
    292
    ارسال تشکر
    545
    دریافت تشکر: 731
    قدرت امتیاز دهی
    56
    Array

    پیش فرض پاسخ : میخواهم راز خوشبختیم را با شما شریک شوم!

    سلام .
    بر خلاف خیلی تاپیک های دیگه که جنبه Fun دارن و کل فروم رو پر کردن و اگه من مدیر بودم 90% شون رو شوت می کردم بیرون این مطلب ارزش Stick شدن داره ، مدیر عزیزی که این مطلب رو میخونن لطف کنن تاپیک رو مهم بکنن ، تاپیک جالبی خواهد شد .
    عشق دقیقاً اون چیزی هست که زندگی رو زیبا می کنه ، یه زمانی توی زندگیتون ممکنه برسه (که کاملاً هم به خودتون بستگی داره) که شما گرسنه هستید اما تماشای غذا خوردن دیگران براتون لذت بخش میشه ، زمانی پیش میاد که کاملاً بی حوصله و خسته هستید اما کارهایی که دیگران در حال انجام اون ها هستن براتون جالب میشه ، حتی کارهای معمولی ، زمانی که به این مرحله رسیدین مطمئن باشید که دارین از این تاپیک بهره میبرید و استفاده مثبت می کنید .
    آلبرت انیشتین یک جمله خیلی معروف داره :

    Love is a better teacher than duty
    عشق معلمی برتر از وظیفه است

    این جمله شاید مهمترین جمله ای باشه که من بکار می گیرم توی زندگیم و به نظر من ارزش بسیار زیادی داره .
    زمانی میشه که کاری به شما محول میشه و مسئولیت انجام اون رو دارید ، زمانی میشه که خودتون از روی علاقه به طرف یک کار میرید ، در دو حالت سعی کنید با علاقه شدید (که کلمه Passion برای علاقه شدید و جنون وار بکار میره) و با بیان بهتر با عشق به یک کار تن بدین ، چرا که شما وقت برای اون کار صرف می کنید ، میتونه خیلی بی حوصله و بی علاقه باشه میتونه هم خیلی با عشق و علاقه باشه و شادی ، تست کنید ببینید روحیتون در چه حالت بهتر هست .
    من وقتی این تاپیک رو دیدم بسیار بسیار خوشحال شدم که هنوزه آدم هائی وجود دارن توی جامعه که روی مسئله فکر کردن برای تغییر به سوی مثبت کار می کنن و توی نسل جدید هم پیدا میشن و این باعث افتخار هست .
    جا داره از رها همگی تشکر کنیم که چنین تاپیکی رو باز کرده و مطمئناً ادامه می ده بحث رو .
    مشکل بسیاری از مردم دنیا این هست که نمی تونن دیدشون رو به اطرافشون تغییر بدن .
    الان جلوی چشمم پرینتری هست که 3 سال پیش اون رو خریدم ؛ با هدف پرینت کردن کتاب ... ، زمانی میشد که برام اصلاً اهمیتی نداشت که وجود داره یا نه ، اما بعد از تغییر روند فکری به این نتیجه رسیدم که این دستگاه پرینتر در سه سال و خورده ای پیش یکی از موارد مهمی بود توی ذهنم که بخرم و خرید اون هم بسیار برام خوشحال کننده بود ، چون خرید یک پرینتر لیزری سیاه سفید با قیمت 120 هزار تومان باعث میشد من از خرید کتابهایی که هر کدوم از اونها قیمت یک پرینتر رو داشتن جلوگیری کنم و برای من از لحاظ هزینه درگیری فکری رو پیش نمی آوردن .
    بسیار از کسانی که روز امتحان فرا میرسه و قرار هست فردا برن امتحان بدن طرز فکرشون این هست که آیا توی این درس قبول میشن ؟ آیا نمره معقولی کسب می کنن ؟ اگه قبول نشن چی کار کنن ؟ مدل خاکی که قصد دارن توی سرشون بریزن بعد از گند زدن به امتحان باید از چه مدلی باشه ؟ چرا زودتر اقدام نکردن به درس خوندن و ... ؟ بار ها این موارد قبلها برای من پیش اومده اما با تغییر روند فکری و دوست داشتن اون درسی که ازش متنفرید و با علاقه و عشق اون رو خوندن نه تنها نتیجه بهتری کسب میشه بلکه کمک می کنه در زمان خوندن از درسی که ازش تنفر دارید لذت ببرید . تغییر روند فکری امتحان فردا به مطالعه یک جزوه / کتاب درسی برای افزایش اطلاعات و یادگیری بجای نگرانی های بی جا برای امتحان کمک می کنه براحتی بشه درس خوند و لذت برد .
    در ادامه حرف های رها برای دوست داشتن / عشق ورزیدن به هر چیزی توصیه می کنم اگر هدفی در حال حاضر برای خودتون در نظر نگرفتید به فکر باشید و هرچه زودتر هدف خودتون رو تهیه کنید ، جالب اینکه هدف هم دقیقاً به عشق و علاقه بر میگرده ، دقیقاً چیزی رو به عنوان هدف انتخاب می کنید که اون رو دوست دارید و بهش عشق می ورزید ، وقتی تمایل به فعالیت در یک فیلدی رو ندارید مطمئناً اون رو هدف خودتون قرار نمیدین چون بهش علاقه ای ندارید .
    امیدوارم علاوه بر باز کننده تاپیک دوستان دیگه هم مشترک بشن توی بحث و فقط خواننده نباشن .
    نهایتاً :
    Live with passion
    با شور و شوق دیوانه وار زندگی کنید .

    خداوندا به داده ات ، نداده ات و گرفته ات شکر
    داده ات نعمت ، نداده ات حکمت و گرفته ات امتحان است



    Never let school get in the way of learning

    Ring0 - The source of inspiration



  2. 11 کاربر از پست مفید Arash.All سپاس کرده اند .


  3. #32
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم کامپیوتر
    نوشته ها
    806
    ارسال تشکر
    3,312
    دریافت تشکر: 3,315
    قدرت امتیاز دهی
    59
    Array

    پیش فرض پاسخ : میخواهم راز خوشبختیم را با شما شریک شوم!

    نقل قول نوشته اصلی توسط warrior نمایش پست ها
    توبگو!
    اینی که میگی بر میگرده به عالم زر دیگه؟
    زر و ازل و روز انتخاب و اونای دیگه ؟ یا نه منظورت چیز دیگه ایه که بهش میگن کتاب اسرار خداوندی ؟ یا نه یه چیز دیگه؟
    مهدی عزیز... خدا بگم چی کارت کنه... این پیغامت باعث شد کلی تو اینترنت بچرخم!!! (اما از صمیم قلب سپاسگزارم... تو دوستی هستی که همیشه به من بهونه های خوبی برای searchکردن میدی... )
    خیلی زود منظورمو روشنتر میگم

    آرش عزیز از لطفتون سپاسگزارم... همراهی شما واقعا برام ارزشمنده...
    دوستان از صمیم قلب از همتون ممنونمممممممممممممممممممم م
    sokutam miad... slm,hamin:-)

  4. 5 کاربر از پست مفید 7raha7 سپاس کرده اند .


  5. #33
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم کامپیوتر
    نوشته ها
    806
    ارسال تشکر
    3,312
    دریافت تشکر: 3,315
    قدرت امتیاز دهی
    59
    Array

    پیش فرض پاسخ : میخواهم راز خوشبختیم را با شما شریک شوم!

    تصادفی؟؟؟
    به این فکر کنید که هیچ چیز تصادفی نیس!!! تمام عمرتون زندگی کردید... هی زندگی کردید... هی زندگی کردید... و الان اینجایید و دارید این مطالبو میخونید!!! این یعنی چی؟؟؟
    آیا این معنیش این نیست که یکی از اهداف آفرینش شما خوشحالی منه؟؟؟(شما که اینا رو میخونید خب من خوشحال میشم!)
    این یعنی من خیلی مهمم!!!! یعنی خیلی خوشبختم!!! یعنی یکی از هزارتا اهداف آفرینش شما مربوط به منهههههههههههههههههه
    حالا از خودتون بپرسین: اگه همه آدما طرز فکرشون اینطور بود چی میشد؟؟؟
    جدا تصورشو بکنید چی میشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟
    الان دارم تو دلم اینو با لحن کشیده ای میگم: چی میشد!!!!!
    sokutam miad... slm,hamin:-)

  6. 9 کاربر از پست مفید 7raha7 سپاس کرده اند .


  7. #34
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم کامپیوتر
    نوشته ها
    806
    ارسال تشکر
    3,312
    دریافت تشکر: 3,315
    قدرت امتیاز دهی
    59
    Array

    پیش فرض پاسخ : میخواهم راز خوشبختیم را با شما شریک شوم!

    بازی کنیدددد
    به نظر خودم این چیزی که میخوام الان بگم مهمترین بخش حرفامه...
    چون از حالا به بعد میخوام شروع کنم به گفتن تمام ترفندهای روانشناسانه که شک دارم بتونید همه شو با هم یک جا پیدا کنیدددد. تمام اینا برگ سبزیه از کتب روانشناسیه معروف و اساس مذاهب مختلفی که در گوشه و کنار دنیا وجود دارن.
    خب دیگه زیادی تند رفتم... اولش بحث اصلا علمی نبود اما انگار کم کم داره علمی میشه... علمی نه به معنی اینکه فرمول فیزیک و شیمی بگیم... به این معنی که تمام حرفامون مستند و مدرک دار باشه ...
    درمورد بازی کردن... همه ما قوه ی تخیل داریم و هر کدوممون به یه میزانی دارای هوش و استعدادهای طبیعی مخصوصا خلاقیت هستیم... اما اشتباه ما اینجاست که از این استعدادها اشتباهی استفاده میکنیم... بحثو میکشونم به اونجایی که میخوام: قوه ی تخیل...
    به عنوان یه دختر و با توجه به شناختی که از دخترای اطرافم دارم اینو میگم: چرا قوه ی تخیلی که صرف تجسم شاهزاده ی آرزوها یا رویاهای دوردست میکنیم صرف خودمون نشه؟؟؟
    قوه ای که از نظر علمی اثرش اثبات شده: ساده ترین روش برای پی بردن به صحتش اینه که چشماتونو ببندید و خودتونو درحال دویدن تصور کنید. یک... دو... یک ... دو...
    غیر ممکنه سرعت تنفستون حتی شده یه کوچولو بیشتر نشه. میدونید... من از این تجربه ها زیاد دارم : تو روزای سرد زمستون وقتایی که چشمامو میبندم و خودم در حال سخنرانی واسه یه جمعی تصور میکنم بلافاصله خیس عرق میشم! اینم از اون حقه هاست که آدم به بدن خودش میزنه...
    خیلی از طرز فکرا هستند که اگه ما داشتیم دنیا عوض میشد. شده تا حالا برای خودتون جو سازی کنید؟؟؟ مثلا وقتی که میخواهید درس بخونید فرض میکنید درسو دارید واسه کسی توضیح میدید... من اینو خیلی تا حالا امتحان کردم.
    تصوراتی که واقعیت ندارن اما میتونن واقعیتو کنترل کنن...
    زیاد پیچیده اش نمیکنم... فقط میخوام به این سوال فکر کنید: اگه تو دنیا هرکسی خودشو ناجی دنیا میدونست چی میشد؟؟؟


    من جواب این سوالو درمورد خودم رک و پوست کنده میگم: من نجات دهنده ی دنیا هستم ... آیا وقتم اینقدر بی ارزشه که برم چت کنم؟؟؟ نتیجه: ترک کردن اعتیادم به چت که واقعا داشت بیچاره ام میکرد!
    من نجات دهنده ی دنیا هستم... آیا اینقدر ظالمم که درمورد انسانهایی که قراره نجاتشون بدم غیبت کنم؟؟؟ اصلا این کار در حد منه؟؟؟ نتیجه : ترک کردن یه عادت خاله زنکی که تو جمع دوستانه انجام ندادنش واقعا مشکله اما من نه تنها خودم از پسش بر میام دیگرون رو هم به همون مسیری میکشونم که دلم میخواد
    و این قدرته: همه چیز همیشه همونطور میشه که من میخوام...
    من میخوام نجات دهنده ی دنیا باشم... کی میتونه انکارش کنه؟؟؟
    sokutam miad... slm,hamin:-)

  8. 12 کاربر از پست مفید 7raha7 سپاس کرده اند .


  9. #35
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم کامپیوتر
    نوشته ها
    806
    ارسال تشکر
    3,312
    دریافت تشکر: 3,315
    قدرت امتیاز دهی
    59
    Array

    پیش فرض پاسخ : میخواهم راز خوشبختیم را با شما شریک شوم!

    زندگی شخصی من وقتی فهمیدم ناجی دنیام...
    میخوام ببینید چقدر عادات بدم آسون از بین رفتند... انگار که اصلا نبودن!
    من ناجی دنیام ... چه چیزی کمک میکنه که به هدفم بیشتر نزدیک شم؟؟؟ در حال حاضر تغییر خودم و رسیدگی به درسهام
    چه چیزی درس خوندن منو مختل میکنه: آهنگ گوش دادنم... تلویزیون دیدنم... سایت گردیم، وقت گذرونی با دوستام... کل کل کردن با اعضای خانواده ام... و هزارتا کار بد دیگه
    پس به عنوانه یه ناجی: آهنگ گوش دادنمو کنترل میکنم... نجات دنیا اونقدر مهمه که حتی میتونم کلا بذارمش کنار!- آخ نه... مشکله....
    من این آهنگارو دوست دارم! نه نه... در حال حاضر کارای مهمتری دارم. من ناجی دنیام! وقتم مهمه!
    سایت گردی؟؟؟ آخه این چه کمکی به تغییر من و بهتر شدن اوضاع درسم میکنه؟؟؟ مگه ناجی دنیا میشه بی سواد و بدبخت باشه؟؟؟
    تلویزیون که اصلا هیچی... اگه قراره نجات دنیا رو به این آسونی با این کار مختل کنم میخوام صد سال سیاه چشمم به این برنامه های جذابش نیفته...
    و به این ترتیب من هی بیشتر و بیشتر عوض میشم چون: به عنوان یه ناجی لیاقتشو دارم... وقتم واسه خودم و دنیایی که قراره نجاتش بدم مهمه...
    اگه واقعا یه ناجی نبودم حالا هستم. ناجی خودم! و وسعت و گستردگی وجود انسان انصافا اندازه یه دنیاست...
    پس نجات دادن خودم= نجات دادن دنیا
    دنیایی که منم.....
    حالا از خودتون بپرسید اگه همه همینطور فکر میکردن چی میشد؟؟؟
    هرکس بیشترین حد خوب بودن خودش بود! این جمله یه کم زشته... اینطوریش میکنیم: هرکس یه نسخه سوپر من خودش بود.
    در یک خانواده اگه فرزند خانواده فکر کنه سوپر منه کل خانواده عوض میشه. چرا این اصلو تعمیمش ندیم؟؟؟ میون دوستامون... و صد البته خودمون... وقتی با یه بازی ساده درجه قدرتمون رو آخرین حد خودش تنظیم میشه...
    راهش ساده اس... خواهش میکنم فقط یک روز این ترفندو امتحان کنید... حتی شده از الان شروع کنید ... امتحانی... مهم نیس نصف روز سپری شده باشه...
    فقط تصور کنید که نجات دهنده ی دنیا هستیدددد
    شب ببینید روزتونو چطور گذروندید؟؟؟
    تمام این چیزا تو ذهن شماست... نه کسی میتونه مسخره تون کنه نه میتونه بهتون بگه که چقدر بچه هستید و ... و...
    پس فقط یه بار امتحانش کنیددد....نتیجه اش رو هم حتما بهم بگین
    sokutam miad... slm,hamin:-)

  10. 9 کاربر از پست مفید 7raha7 سپاس کرده اند .


  11. #36
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برنامه ریزی اموزشی نیروی انسانی
    نوشته ها
    2,289
    ارسال تشکر
    6,414
    دریافت تشکر: 9,022
    قدرت امتیاز دهی
    5176
    Array
    ساناز فرهیدوش's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : میخواهم راز خوشبختیم را با شما شریک شوم!

    رها خانم عزیز در پی تحقق یک شعار زیببا هستند و البته جهانی (( بیایید دنیا را تبدیل به جایی بهتر برای زندگی کنیم ))
    http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
    وبلاگ خودشکوفایی

  12. 6 کاربر از پست مفید ساناز فرهیدوش سپاس کرده اند .


  13. #37
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم کامپیوتر
    نوشته ها
    806
    ارسال تشکر
    3,312
    دریافت تشکر: 3,315
    قدرت امتیاز دهی
    59
    Array

    Talking پاسخ : میخواهم راز خوشبختیم را با شما شریک شوم!

    نقل قول نوشته اصلی توسط Roksana65 نمایش پست ها
    رها خانم عزیز در پی تحقق یک شعار زیببا هستند و البته جهانی (( بیایید دنیا را تبدیل به جایی بهتر برای زندگی کنیم ))
    رکسانای عزیز... باز هم از همراهیتون ممنونم...



    ناجی دنیا... ناجی دنیا؟؟؟
    خب... خیلی از تفکرات هستند که اگر ما طی وقت گذرونی در زندگی روزمره مون اجراش کنیم زندگیمون عوض میشه. و نه تنها زندگی خودمون ، بلکه دنیا هم عوض میشه. چون همه ی تغییرات به ما بستگی داره. نمونه بارزش زندگی خودم... یه تغییر کوچولو و ساده که چند وقت پیش رخ داد: ساعات درسی من تنظیم تنظیمه... طبیعیه که باید برنامه ی غذاییمو هم با این ساعات وفق بدم. چون وقتی غذا میخورم (مخصوصا اگه این وعده وعده ی ناهار باشه) بعدش شل میشم و خوابم میگیره... من همیشه میتونم به خودم تلقین کنم که انرژی دارم و همینه که شبای امتحان منو بیدار نگه میداره. اما بعد از ناهار جدا نمیتونم! حالا هرچی این ناهار دیرتر خورده بشه علاوه براینکه وقت من بیشتر تلف میشه من دارم به ساعات اوج کارایی مغزم نزدیک میشم درحالیکه ناهرمو دیر خوردم و خوابم میاد! همه شم تقصیر مامانهههههههه
    چندین بار ازش خواستم به محض این که من از مدرسه میام سفره ناهارو آماده پهن کنه که من تا قبل از2ناهارمو بخورم! از 2 بگذره و بشه مثلا دو و نیم تمام برنامه ریزیام بهم میریزن. بابام هم قبلا با مامانم این مشکلو داشت... درمورد تنظیم ساعات وعده های غذایی!
    هیشکی نمیتونست مامانو عوض کنه! منم دیدم برنامه ریزیام جدی جدی دارن بهم میریزن... خلاصه به مدت یک هفته وقتی ساعت یک و نیم از مدرسه میومدم خونه خودم فوری ناهار یه چیزی میخوردم: نون پنیری، تخم مرغی...
    اون مهربونم کلی آشپزی کرده بود زورش میومد من از ناهارش نخورم!!!: من نه قهر کردم ... نه دعوا راه انداختم... فقط خودم خواستم زندگیمو عوض کنم. بعد از یه مدت بدون اینکه بین من و مامانم هیچ گفتوگویی در این مورد پیش بیاد دیدم که سفره ی ناهار سر ساعت یک و نیم پهنه! گویا همه شون دلشون واسه دیدن من سر سفره ناهار تنگ شده بود... و بدین ترتیب ساعت ناهار ما تنظیم شدددددددد!
    کاری که بابام هم نتونسته بود انجامش بده... این مثالها در مقابل کارایی که شما میتونید با تغییرات کوچیک به انجام برسونیدشون خیلی پیش پا افتاده اس! از اینجا رو طرز بازی کردن (مثل همون نجات دنیا)بیشتر کار میکنیم... اگه تو دنیا فقط 10نفر ایمان بیارن که میتونن دنیا رو نجات بدن یا حداقل تصور کنن میتونن دنیا واقعا عوض میشه ! تاکید میکنم: تو کل دنیا فقط 10نفرررر!
    sokutam miad... slm,hamin:-)

  14. 9 کاربر از پست مفید 7raha7 سپاس کرده اند .


  15. #38
    دوست جدید
    رشته تحصیلی
    معماری
    نوشته ها
    145
    ارسال تشکر
    116
    دریافت تشکر: 391
    قدرت امتیاز دهی
    31
    Array

    پیش فرض پاسخ : میخواهم راز خوشبختیم را با شما شریک شوم!

    موافقم با حرفات رهای عزیز
    برا منم خیلی خیلی اتفاق افتاده و خلاقیت و خوش قلبی نجاتم داده و بنا به قول سهراب:
    زندگی حس غریب است که یک مرغ مهاجر دارد!
    یعنی باید دل بدل زندگی داد و با حسی امیخته به بیم و امید جلو رفت!

    چرا سوادتو رو نمیکنی؟مگه نگفتم قایم موشک بازی در نیار!:


  16. 8 کاربر از پست مفید AtIsHpArE سپاس کرده اند .


  17. #39
    یار همراه
    رشته تحصیلی
    برنامه ریزی اموزشی نیروی انسانی
    نوشته ها
    2,289
    ارسال تشکر
    6,414
    دریافت تشکر: 9,022
    قدرت امتیاز دهی
    5176
    Array
    ساناز فرهیدوش's: لبخند

    پیش فرض پاسخ : میخواهم راز خوشبختیم را با شما شریک شوم!

    یک کشیک آمریکایی ( نامش رو به خاطر نمیارم ) عنوان کرد وقتی بچه بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم . در نوجوانی می خواستم کشور را و در جانی شهرم را اباد سازم اما اکنون در پیری متوجه شدم اگر خودم را آباد ساخته بودم تمام ارزو هایم محقق می شد .
    هر کس می تواند با تغییر خودش و پیمودن راه درست بر دیگران نیز تاثیر گذار باشد .
    درود واقعا و از صمیم دل درود به رهای عزیزم .
    http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
    وبلاگ خودشکوفایی

  18. 8 کاربر از پست مفید ساناز فرهیدوش سپاس کرده اند .


  19. #40
    دوست آشنا
    رشته تحصیلی
    علوم کامپیوتر
    نوشته ها
    806
    ارسال تشکر
    3,312
    دریافت تشکر: 3,315
    قدرت امتیاز دهی
    59
    Array

    Talking پاسخ : میخواهم راز خوشبختیم را با شما شریک شوم!

    نقل قول نوشته اصلی توسط AtIsHpArE نمایش پست ها
    موافقم با حرفات رهای عزیز
    برا منم خیلی خیلی اتفاق افتاده و خلاقیت و خوش قلبی نجاتم داده و بنا به قول سهراب:
    زندگی حس غریب است که یک مرغ مهاجر دارد!
    یعنی باید دل بدل زندگی داد و با حسی امیخته به بیم و امید جلو رفت!

    درسته درسته درستههههههههههههه
    ممنوووووووووووون

    نقل قول نوشته اصلی توسط Roksana65 نمایش پست ها
    یک کشیک آمریکایی ( نامش رو به خاطر نمیارم ) عنوان کرد وقتی بچه بودم می خواستم دنیا را تغییر دهم . در نوجوانی می خواستم کشور را و در جانی شهرم را اباد سازم اما اکنون در پیری متوجه شدم اگر خودم را آباد ساخته بودم تمام ارزو هایم محقق می شد .
    هر کس می تواند با تغییر خودش و پیمودن راه درست بر دیگران نیز تاثیر گذار باشد .
    درود واقعا و از صمیم دل درود به رهای عزیزم .
    رکسانا من اگه تو رو نداشتم تو این تاپیک دلمو به که خوش میکردم؟؟؟
    انگار دیگه مثل قبل بازدید نداره... شایدم من اشتباه میکنم... آخه دو نفر بودن که همیشه پای نوشته هام تشکر میزدن و خلا3 اینطوری میفهمیدم نوشته مو خوندن... الان که تشکرشون نیس دارم پیش خودم میگم یعنی نوشته هام بد بودن؟؟؟ آخه این دوتا آدم واسم خیلی مهمنننننننننننننننننننننن ننننننننننننننن
    sokutam miad... slm,hamin:-)

  20. 5 کاربر از پست مفید 7raha7 سپاس کرده اند .


صفحه 4 از 13 نخستنخست 12345678910111213 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. جزوه 100 صفحه ای در مورد تست های غیر مخرب
    توسط M.A.A.H.R در انجمن مهندسي جوش
    پاسخ ها: 5
    آخرين نوشته: 28th November 2012, 06:52 PM
  2. آموزشی: همیوپاتی چیست ؟
    توسط poune در انجمن بیماریها
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 18th March 2011, 01:28 PM
  3. مقاله: بزرگترین اصل مدیریت در دنیا
    توسط MR_Jentelman در انجمن مجموعه مدیریت اجرایی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 30th December 2010, 10:32 PM
  4. داستان: **** داستان های شاهنامه ***
    توسط AreZoO در انجمن کارگاه داستان نویسی
    پاسخ ها: 116
    آخرين نوشته: 30th November 2010, 12:54 PM
  5. آفتاب غدیر پشت پرده هاى تعصب
    توسط kamanabroo در انجمن مقالات مذهبی
    پاسخ ها: 0
    آخرين نوشته: 24th November 2010, 06:37 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •