کاش میگفتی که الان چطوری وبدبختی هات تموم شده یا نه
کاش میگفتی که الان چطوری وبدبختی هات تموم شده یا نه
با تو هستم
تنها تو
خیلی زود میگمممممممممممممممم!!!
اینم ادامه اش!!!
ببینید من نمیخوام شعار بدم: تو میتونی عوض شی!!! تو میتونی قدرتمند شی!!!
نه... فقط میخوام این رازو با شما شریک شم... شما تا الان شاهد چشم اندازی از گذشته من بودید ... حالا حال و روز الان منو ببینید:
امروز... من اونقدر دوست دارم که وقتی از خونه میرم بیرون مشغول سلام و علیک با آدمایی میشم که نمیشناسمشون... در حالیکه اونا منو کامل میشناسن... تحت عنوان اینکه دوست من بودن!
این روزا غیر ممکنه که به کسی بگم دوستت دارم و اون گریه اش نگیره یا تحت تاثیر قرار نگیره...
غیرممکنه که با کسی صحبت کنم و دیدگاهش با دیدگاه قبلیش یکسان بمونه!
یه نکته بد: تا حالا با هرکی دعوا کردم بلافاصله گریه اش گرفته!
این خوب نیس ... فقط میخوام بگم قدرت من تو کلاممه... چیزی که قبلا نداشتم!
حالا براتون از زبون یه دختر میگم: اگه لباس من رنگی باشه که از مد افتاده باشه نه تنها کسی چیزی بهم نمیگه بلکه چند روز بعدش میبینم آشناهام هم رفتن همون رنگو خریدن... یه جک بی مزه رو اگه من تعریف کنم همه میخندن اما اگه یکی دیگه...
بعد از تحولم تا حالا هیچ کسی تو کوچه و خیابونا بهم متلک ننداختن: همه بهم احترام میذارن حتی لات های محل!
کوچولو ها هروقت منو میبینن بهم سلام میکنن... با وجود اینکه همو نمیشناسیم... علتشم اینه که من همیشه بهشون لبخند میزنم!
نفس من، سایه من، قدم من،،، تحوله! به این مسئله کاملا ایمان دارم... چون تاحالا فقط با حضورم به خیلی از دعواها خاتمه دادم و با کلامم دل خیلیا رو لرزوندم....
فروشنده های بی حوصله بعد از اینکه من از مغازشون میزنم بیرون خلقشون میاد سرجااااا... علتشم اینه که هیچ مشتری مثل من باهاشون برخورد نکرده: اول که وارد میشم خیلی گرم سلام میکنم... بهشون میگم خسته نباشید و در آخر ازشون خیلی گرم تشکر میکنم حتی اگه کالای موردنیاز منو نداشته باشن...
و در آخر این بخش فقط میتونم بگم:
نمیدونم تا حالا تاثیر این جمله رو روی فروشنده ها یا در کل اطرافیانتون امتحان کردید یا نه: موقع خدافظی... وقتی بگید: فیض خدا با شما...
طرف مقابل فقط به شما خیره میشه!!!
sokutam miad... slm,hamin:-)
خوشبختی من یا تحولم فقط به خاطر عشق ورزیدنمه.... بذارید ماجرا رو خیلی خیلی ساده اش کنیم تا واقعا بتونید اونو به مرحله اجرا در بیارید
قبلش واسه اونایی که راز رو نخوندن یه خلاصه میگم: انسانها متناسب با احوال درونیشون از خودشون امواجی ساطع میکنن که این امواج روی اطرافیان تاثیر داره... و امواج مشابه رو جذب میکنه... در نتیجه اگه شما انسان ترسویی باشید اطرافتون انسانهای ترسویی هم دیده خواهند شد.
اما فکرشو بکنید یه لحظه... حتی اگه مسخره باشه: وقتی تو کوچه راه میرید و نسبت به اطرافیانتون حتی غریبه ها احساس عشق دارید.... این یعنی ساطع کردن موج عشق ... یعنی گفتن دوستت دارم به اونا بدون استفاده کردن کلام.
اینقدر نسبت به دنیای اطرافتون ظالم نباشید... در اطراف شما بنای هرچیزی بر اساس عشق بنا شده... میگید نه؟؟؟: تولد خود شما بخاطر عشق والدینتون بوده.... اون نجاری که کمد شما رو ساخته فقط فکر نون درآوردن واسه زن و بچه اش بوده! این یعنی عشق!
یعنی حتی علت کفشی که پاتونه هم عشقه! چیزی که شاید بیشتر از همه نادیده میگیریدش....
تو این دنیا هر استدلالی دو حالت داره: یا درسته یا نادرست
فرض کنیم استدلال من اشتباهه: بنابراین زندگیتون همونی که بود باقی میمونه
اما اگه فرض کنیم درسته: شما متحول میشین... این چیز کمی نیست
شما داستان موسی و شبانو باید شنیده باشید . شبانی که خدا رو دوست داشت اما به شیوه خودش... یه شیوه اشتباه! موسی وقتی به شبانه چیز گفت خدا کلی دعواش کرد.. چون اون کار شبانو بیشتر ترجیح میداد.
شما دارید زندگی میکنید. مثل اون شبان... اگه روش زندگی کردنتون اشتباه باشه اما نیت عشق باشه مثل نیت شبان مطمئن باشید خدا این زندگی رو بیشتر دوست داره نسبت به وقتی که خودتونو اسیر یه مشت حقیقت منطقی و درست کنید اما در اصل : زندگی نکنید!
در آخر ذکر این نکته بسیار بسیار الزامی ست:" اشتباه راه رفتن" با" به راه اشتباهی رفتن" خیلی متفاوته...کسی که اشتباه راه میره حتی اگه به راه درستی هم بره..............اما اگه به راه اشتباهی برید.. خیلی فرق داره ها!
شما تا الان جزو کدوم دسته بودید؟؟؟
sokutam miad... slm,hamin:-)
به نظر من زندگی یه آزاد راهه .آدم ها خیلی تند می رن و فکر می کنن راه رو خیلی خوب بلدند تا وقتی که بهجایی می رسند که احساس می کنند گم شدند ، اینجاست که که حسابی می ترسند ونا امیدانه می خوان از اولین خروجی برند بیرون اما جایی رو نمی بینند و به محض اینکه از ته قلبشون به مثابه جی پی اس به متصل می شوند آنجاست که راه رو پیدا می کنند !
زندگی فراز و نشیب های خیلی زیادی داره . مشکلات هیچ وقت نابود یا کوچک نمی شوند بلکه این مایی که بزرگ می شویم و پیروزمندانه به مرحله ی بعدی می شویم و به گذشتمون شاید بخندیم !
http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
وبلاگ خودشکوفایی
دقیقا حرف های رهای عزیز عین واقعیته...
اگرهم قبول نداشتین برید به دلایل علمیش یه سری بزنید.
دانشمندان یک قسمت مخروطی شکل در مغز پیدا کردند که از انسان فرکانس متساطع میکنه و همچنین فرکانس های اطراف رو میگیره.
حالا این فرکانس ها بر چه اساسی ایجاد میشه؟ بر اساس احساسات درونی افراد.یعنی هر چه که احساس درونی شما بهتر باشه فرکانس هاتون مثبتتره و هر چیزی که دراطراف شماست رو تحت تاثیر خودش قرار میده.اعم از اشیا و انسان ها و هر چیز دیگری.
و همچنین یک همچین چیزی در دین عزیز خودمون هم داریم که میشه این قضیه رو ازش استنباط کرد:
اگر انسانی قصد انجام کاری را داشته باشد تمام اطرافیان و چیز های دور و برش تحت تاثیر او قرار میگیرند.
حالا نمیدونم که جمله رو درست گفتم یا نه اما منظورش همین بوده.
و اندازه این فرکانس 1024مگا هرتزه.
و همچنین یک مباحثی هست که در ایروبیک مقداری مقدماتی روش کار میکنن. به نام چاکرا های انرژی .
اگرهم دربارش تو گوگل سرچ کتید فکر کنم یه چیزایی ازش به دست بیارید.
این 7 چاکرای بدن هم کارشون همینه.
فکر کنم خیلی صحبت کردم.
ممنون که برای منم وقت گذاشتید.
عشق بورزید.![]()
عاشقان نقطه پرگار وجودند ولی
عشق داند که در این دایره سرگردانند
اشتباه کنید!!! و از اشتباه کردنتون اصلا نترسید! مهم نفس کاره: زندگی کردن... عشق ورزیدن.... همین اشتباهات میتونن منجر به نغییر دیدگاه شما بشن... جالبه بدونید خدا از بنده هاش واسه رسیدن به مقاصدش استفاده میکنه... حتی از اشتباهاتشون... یه بار من یه شماره ای رو اشتباهی گرفتم... در حالیکه نمیدونستم.... و خلاصه همش به همون شماره پیامک دادم...پیامک های دگرگون کننده!!! هرچند طرف پسر دراومد و کلی هم آبروم رفت... و بهم زنگ زد و گفت: شما حالتون خوبه؟؟؟
اما از اونجایی که بعد این اقا آشنا از آب دراومد خبرشو دارم که بعداز ظهر همون روز با یکی از دوستاش که قهر بود دوباره آشتی کرررررررررد
تاثیر خودتونو نادیده نگیریددددددددددددددد
sokutam miad... slm,hamin:-)
حالا اگه دارید با خودتون کلنجار میرید که چطور عاشق زندگی کنید.... بیاید بریم سراغ راه حل
زندگی یه الاکلنگه... هر روز صبح که از خواب بیدار میشید این الاکلنگ صفر صفره: یعنی یه خط موازی با افق... یعنی هر دو کفه اش مساوی!
تو یه کفه اش جواهره تو یکی دیگه قیر سیاه! اگه توازن این کفه ها بهم بخوره و الاکلنگ کج شه طوری که کفه ی جواهر بره بالا چی میشه؟؟؟ جواهرا میریزن تو دستای شمایی که وسط اون الاکلنگ نشستی(مگه جا قحط بود آخه؟؟؟)
اگه برعکسش اتفاق بیفته قیر سیاه میریزه روتون... اتفاقی که اصلا خوشایند نیس!
با عشق ورزیدن توازن این الاکلنگو بهم بزنید و صاحب جواهرا بشین... کار آسونیه: به خودتون عشق بورزید... بوییدن رو عاشقانه اش کنید: چای که دم میکنی اول بوش کن و دوستش داشته باش... ببین چقدر بوش خوبه!
دستاتو که با صابون میشوری مثل بچه ها بو کن دستاتو.... و دستاتو دوست داشته باش
همین کارو با بقیه احساساتت بکن: شکلات بخور و راستی راستی راستی از شیرینیش لذت ببر! بستنی رو لیس بزن! تو حیاطتون وقتی کسی نیس لی لی بازی کن! لمس کن همه چی رو ... راه که میری از کنار درختا که رد میشی برگاشونو لمس کن... قشنگیا رو ببین... غروب خورشیدووو ... با ابرا تو ذهنت شکلک بساز... اشتباه نکن: این کارا بچگی نیست!
این کارا دوست داشتن زندگیه.... عشق ورزیدن به احساساتته... احساسات تو یعنی خودت
به من بگو تو این دنیا اگه تو در حق خودت این کارا رو نکنی دیگه کی میتونه این کارا رو بکنه برات؟؟؟ کی میتونه لذت برف بازیو بهت بچشونه جز خودت؟؟؟ کی میتونه لذت آب بازی کردنو بهت بچشونه؟؟؟اگه این حقو از خودت بگیری مطمئن باش بعد ها پشیمون میشی... پشیمونی به خاطر همه حق هایی که از خودت گرفتی تحت عنوانه: بزرگ بودن! عاقلانه رفتار کردن!
sokutam miad... slm,hamin:-)
رنگین کمان عزیززززززززززززز!!!!
بدبختی ها هیچوقت تمومی ندارن...(البته اگه اسمشونو بذاری بدبختی...)
من به این نتیجه رسیدم که: وقتی بدبختم در یه حدی در حال نزولم... و اگه احساساتم منفی باشه نزول من سرعت بیشتری میگیره....
تو این شرایط اوضاع خرابترم میشه
اما اگه میخوام روند پیشرفت من صعودی بشه باید اول خودمو صعودی کنم!
باید به سمت بالا جهت گیری کنم...
یعنی مخالف با جهتی که توش درحال حرکتم: نزول
و این جهتگیری حتی اگه منجر به صعود نشه مطمئنا از سرعت نزول کم میکنه![]()
sokutam miad... slm,hamin:-)
منم مشکلاتی داشتم که فکر میکردم همه چیز بامن سر لج داره وبه سمت هدفم که میرم ازم دور میشه که شاید گفتنش سخت باشه اخه من اهل اینجور مکالمات نیستم وفقط تو اینترنت حرف های دیگران رو گوش میدم.ولی الان تو کاری موندم که هیچ ندایی نمیگه کاردرست چیه . شایدبا خوندن مشکلات وراه حل هات جرقه به ذهنم بخوره.قبول داری تو بعضی کارا آدم میرسه به اخر دنیا![]()
با تو هستم
تنها تو
وقتی میریم گردش یا سفر موانع زیادی هستند که می تونند ادامه ی مسیر رو غیر ممکن کنند و بر داشتنشون خیلی سخت یا غیر ممکنه اما می شه دورشون زد نه ؟
اطرافیا رو که نمی شه عوض کرد این سکان زندگی رو کاشکی بلد باشم مثل رها جونم کمی این طرف اون طرف بچرخونم زندگی رو خدم به کام خودم شیرین تر کنم .
به نظر من رها خانم به قینت تمام این ثانیه ها یه دل بزرگ به دست اورده .
دلی که همه تو محبتش ذوب می شوند .
http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
وبلاگ خودشکوفایی
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)