مهم نیست..
نمایش نسخه قابل چاپ
مهم نیست..
چطور میشه به چیزی رسید که توهمه؟
پ.ن:آرامش
احمقانه است
خنده حتی ...
اما این روزها قدری آشوبم که برای مقداری بیشتر شدنِ کوتاهیِ موهایم گریه کردم ...
دیروز چنین بودم...
http://s5.picofile.com/file/81612838...87171571_n.jpg
....
دیروز خیلی روز سختی بود
بعد از دادن امتحان زیست باید سریع میومدیم خونه ادبیات میخوندیم.......امتحان زیستمونم سخت بود!
امروز امتحان ادبیات داشتیم!
فقط ما سوما....صبج که وارد مدرسه شدم خیلی خلوت بود...ما بدبختای مدرسه هستیم که امتحانامون پشت سر هم افتاده![nadidan]
کمــــــــــــــــــــــب ود خواب.....همه چشمامون قـــــــــــــــــــــــر مز....بی حال و....اصلا بچه ها مون مثل قبل نبودن....مظلوم و اروم یه گوشه ی سالن افتاده بودن....[khande]قیافه ها خیلی خنده دار بود!دیگه مدیر وقتی مارو دید دلش سوخت...امتحان زیانمون که این مدلی پشت سر هم بود افتاد اخرین امتحان...[shaad]
دیشب دلم میخواست دیگه ترک تحصیل کنم....کلا نرم امتحان بدم چون هیچی بلد نبودم از ادبیات![nadidan]تا ساعت 10 شب داشتم میخوندم ولی هیچی یادم نمیومد!سمیرا را که تا ساعت 8 شب خوابیده بود بعد از خوردن کلـــــــــــــــــــــــ ـی قهوه و....تونسته بود خودشو بیدار نگه داره....[sootzadan]برای همین وقتی ساعت 10 شب بهش زنگ زدم و اینو شنیدیم یکم به خودم امیدوار شدم....ارامش گرفتم!از استرسمم کم شد[sootzadan]
قرار گذاشتم ساعت 3 شب بلند شم برای دوره....به سختــــــــــــــــــــــ ــــــی تونستم خودمو از رو تختواب بلند کنم....با اینکه ساعت 12 خوابیدم!
با این وجود امتحانو خوب دادم...یکی از شعر حفظیارو که دیشب سرش کلی گریه کردم تقلب نوشتم...اینقدر بلند بالا و کلمات قلبمه و..داشت حفظش نمیشدم...اشکم در اومد [nishkhand]و امـــــــــــــــــــروز شانس اوردم یه مراقبی افتاد برامون که ساکن نبود....گه گاهی حرکتی انجام میداد...یه تکونی به خودش میداد..صاف تو حلق من نبود....منم از فرصت استفاده میکردم تا این روشو بر نمیگردوند تقلبو در میوردم[sootzadan]دستام میلرزید!
در کـــــــــــــــــــل روزای خیلی گندی رو دارم میگذرونم![bihes]
به ما اصلا اجازه نمیدن جامدادی ببریم....
من پالتومو گذاشته بودم رو پام و اونم زیرش[sootzadan]تا برگه رو دادن....رفتم صفحه اخر اول شعرو را نوشتم....مراقبه قیافش اینجوری شد:[bihes][bihosele]
من:[sootzadan]
تازشـــــــــــــــــــــ م....دوربین صاف بالا سرمه...آی مدیر تو دفترش چقدر میخنده منو نگاه میکنه[nishkhand]
ولی ما روش های جالبی داشتیم[nishkhand]یکی رو پاش مینوشت[sootzadan]یکی رو خط کش مینوشت[sootzadan]الانم جدیدا مد شده با این خود کار نامرئی ها مینویسن[nishkhand]ولی من هیچکدومو امتحان نکردم [sootzadan]چووووووووووووووووووووون[fardemohem]مجبور بودن بچه ها بهم برسونن[khande]
.................................................. .................................................. ...........
حمـاقـت کـه شاخ و دم نــدارد!
حمـاقـت یـعنـﮯ مـن کـه
اینقــدر میــروم تـا تـو دلتنـگ ِ مـن شـوﮮ!
خـبری از دل تنـگـﮯ ِ تـو نمـی شود!
برمیگردم چـون
دلـتنـگـت مــی شــوم!!!
توع؟توع؟به توع؟برو خرخون![nishkhand]اون جملتم برای من نوشتی!http://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/4.gif
اتفاقا منم خواستم از این کارا بکنم....ولی روز اول که امتحان دینی داشتیم و هنوز معلوم نبود جامون کجا میفته...!
صبحش خواستم تقلب بنویسم رو پام....بعد با خودم گفتم نکنـــــــــــــــــــه بیفتم تو راهرو!!!!واسه ی همین نوشتم رو دستم!
و همونم شد..دقیقا افتاادم تو راهرو....به هرچی چیز بده فکر میکنم پیش میاد!اخرشم نتونستم استینمو بزنم بالا بهره ببرم از تقلبا....روز اول مراقب اصلــــــــــــــــــــــ ــــا از جلوی من تکون نخورد![bihes]
همیشه همین وضع بوده...سال اول و دوم که افتادم ردیف وسط نیمکت جلو(تو حلق مراقب)...با اینکه فامیلیم اون اخراس ولی اینا بجای اینکه شماره صندلیارو از جلو برن به عقب،از عقب میان به جلو[sootzadan]واسه ی همین همیـــــــــــــــــــــش ه از جایی که فوق العاده بـــــــــــــــــــــدم میاد میندازنم![nadidan]
مهم نیست..
دعاهایم را در گوش فرشتگان می خوانم
هر
وعده ..
با اینکه هر صبح لبخند تو مرا بیدار می کند..
هر آنچه از صبح برای امتحان خوندم، خبرش اومد حذف شده [bihes] [bihes] [bihes]
البته همینطور 12 صفحه که دوست نداشتم بخونم هم حذف شد ولی در قبال مطالبی که من خوندم و حذف شد، چیزی نیست...
البته مهم یادگیری هست بعله [entezar2] [khanderiz]
سلام دوست من
شیرینیش به همینه دیگه ....... یادمه یه بار برای یه امتحان سه فصل برا پایان ترم مونده بود که من دو فصل رو کامل خوندم و فصل سوم رو نرسیدم درست و حسابی بخونم یه جورایی از مثلا 30 صفحه ش من 7 صفحه خوندم ....برا امتحان از 48 تا سوال 39 تاش از همون فصلی بود که نرسیدم بخونم[nishkhand] بی شک لطف خدا بود که پاس شد[labkhand]
**********************
این روزها همه جور اتفاقی افتاده خوب بد شادی غم ولی خداروشکر همچنان حس خوبی دارم[shaad]
سلام علیکم {nerd}8-|
فرجه یعنی تفریحات سالم ،امتحان یعنی زمان خواب و تلویزیون و استراحتـــــ [sootzadan][cheshmak]
یعنیییییییی اصلااااااااااااا حسسسسسسس درس خوندن نیست که نیستــــــــــــ[negaran]sh_omomi48
از بس جزوه هام بهم چشم غره رفتن چشماشون درد گرفته[taajob]
ولی من نه انگار نه انگار[nishkhand]
ولی دیگه ترم اخری باید بخونم دیگه همش تخصصی و پشت سر هم کلا تضعیف روحیه شدم[negaran][negaran]sh_omomi37
خدایا به همه حس درس خوندن بده ماهم در این جمعععععع ان شاءا...[dooa]
در پناه حق[golrooz]%%-
مهم نیست..
:)) ای بابا ای اقا ای داد ای فلک
اینجام همه خاطره ها بوی جزوه میده
این اتفاق برای منم افتاد
جزوه یه درسی رو که زیاد سر کلاسش نرفتم تهیه کردم و در 2روز حقیقتا همشو خوندم اما خبر نداشتم که یک روز استاد کلاس جبرانی گذاشت و اون مبحث رو نداشتم و 16 نمره ازون مبحث کلاس جبرانی اومد [entezar2] راضیم به رضای خدا :))
روزی که اومدم اینجا با دل آرام اومدم . اما حالا میرم با دلی پراز بغض میرم
من تو ابن مدت خیلیا شادهدن که زحمت کشیدم برای نخبگان.
حالا به قول خیلیا شاید کپی باشه وفقط در این مدت مدیریت پست داده باشم. اما زحمتی که کشیدم
هیچکس نمیتونه بهم پسش بده. بینایی +اعتماد که داشتم واز بین رفت. دوستانی که داشتم
ویکی یکی از هم جداشدن.
بیخیال. اما تواین چند سال برخی ها خوب بودن وبرخی ها بد..
ایم نمیبرم. اما خودشون میدونن منظورم با چه کسانی هست. .. دوستان حانیه رفت. برای همیشه هم
رفت.ودیگه در انجمن نخبگان اثری از حانیه نخواهد ماند. قصد داشتم خیلی کار های دیگه کنم که متاسفانه
به خاطر یک سری حرف هایی که فهمیدم. تصمیم براین شد که ترک کنم این نخبگان..
شاید سالهای بعد کسانی دیگر بیاین.ما رفتیم همانند دیگرانی که باید باشند ونیستند.
دیگه ادامه نمیدم.
اما قابل توجه همون هایی که الان میخندن ومیگن حانی ساده بود و... نه حانی ساده نبود
فقط نخواست با دلخوری بره که متاسفانه به خاطر همه چیزا که فهمید بدتر شد ورفت..
مهم نیست. امیدوارم همه موفق باشند . مدیریت +سایت برای خودتون. ..
رفت تا دامنش از گرد زمین پاک بماند / آسمانی تر از آن بود که در خاک بماند !
از دل برکه شب سر زد و تابید به خورشید / تا دل روشن نیلوفری اش پاک بماند !
خداحافظ نخبگان. خداحافظ برادران وخواهرانی که صادقانه دوستون داشتم ومتاسفانه صادقانه نبودید
[khande]
[tashvigh][golrooz][khabalood]
درود.جریان چیه؟؟؟؟ معمار حانیه چرا رفت؟ رسیدگی کنید دوستان بچه های خوب سایت دارن میرنا همیطوری
sh_dokhtar3
واسه من به هر حال فرقی نداره ولی منو ببخش اگه تلخه حرفام....
The summer sun
Running on the beach
For all the times we had together
There is still faith
Fading away
You said our love was forever
Tears in the rain
Nothing's the same
I'm far from love
Hurt by your flame
Until we meet again
I'm far, so far from love.
The autumn leaves
Falling from the sky
Its turning cold
The summer's fading
You're by my side
We'll meet again
I know this love is forever
Forever and ever...
Tears in the rain
Nothing's the same
I'm far from love
Hurt by your flame
Until we meet again
I'm far, so far from love
sh_omomi120sh_omomi59sh_dokhtar15
sh_omomi76sh_omomi76sh_omomi76sh_omomi76sh_omomi76 sh_omomi76
خیلی لذت بخشه یه بچه داشته باشی واسه خودت البته حدودا 5 یا 6ساله ها[khanderiz]
من وقتی امیرمحمدمون رو میبرم مدرسه بیشتر بهش پی میبرم
وقتی میبرمش رو زانو خم میشم میبوسمش
البته الان بچه س وقتی بزرگ شه مطمئنا غرورش اجازه نمیده جلو دوستاش[nishkhand]
کم کم باید برم دنبالش مدرسه یه وقت جا نمونه[nishkhand][nishkhand][shaad]
مهم نیست..
سلاممممممم
بالاخره بعد از مدت ها اومدم[khanderiz][khejalat][nadidan][bamazegi]
دلم برای بچه های سایت تنگ شده بود[shaad][shaad][labkhand][esteghbal]
وقتی که بچه بودم
یعنی تقریبا نه سالم بود
بادوستم قرارگذاشتیم بریم بیرون
وقراربوداون بیاد دنبالم
من ساعتها منتظر بودم که بیاد
که به قولش عمل کنه
تا اینکه خودم رفتم سراغش
و اون گفت:یادم رفته.
شاید ازاین ماجراسالهای زیاده میگذره ولی هروقت کسی به من قول میده
ناخود اگاه این احتمال میاد توذهنم که ممکنه یادش بره.
هرچند که رابطم با اون ادم تا الان پابرجاست وهمه میگن مادوتا خواهریم
ولی این اتفاق بارها وبارهاتکرار شد
وشایدمثل خواهر بودیم ولی دیگه نمیخوام .
اینو به این خاطر گفتم که به فکردوستاتون باشید وبه دوستاتون احترام بذارید.
وحداقل بایه پیامک ساده حالشون روبپرسید.
فکر میکنم ادما ازکسایی که تو زندگیشون مهم هستندانتظار دارن.
دوس دارم انقدر زنده بمونم تا بتونم باز هم تکنلوژی باز هم زنده نگه داره منو البته مرگ دست خدا هستش ولی باز هم زیباست که خودت بتونی جون خیلیارو با اختراع نجات بدی و جان بخشی کنی
مگر دوست داشتن
از لانه ی پرنده یی پَر می کشد
که دل مان زود
خسته می شود از هم ؟
نگاهت ،
کافی ست
برای مُردن دختـری که
هیچ نداشت
جُز کوهی که شبیه تو بود !
بیـا
وام دار هم شویم
عشق را ،
تنهایی تو ، مرا از پای در می آورد ..
چشم به هم بزنی
گیس هایم برف می گیرد و
سپید شعر می شود !
من از دنیا ،
تو را قرض می خواهم ..
کفایت می کند
نشستن کنارِ دلت و
رنگِ چشمانت را
تند تند از بَر کردن !
از فصل ها
بهترین را نمی خواهم ،
بهار قول دهد
تو را برای من پَس بیاورد ،
برف را شادی
بر سر مردمان می ریزانم !
شطرنج
شهرِ درد است !
سربازِ دلباخته
برای شاه
می جنگد ،
رُخ زمین می زند و
اسب را تنها برای او
در مربع های
سیاه و سفید می تازاند ؛
ولیکن شاه ،
وزیر که می بیند
مات
می شود !
داستان عشق چونین است ،
مُردن
برای کسی که
عاشق دیگری ست !
بیـا حل شو در من
چون قند در تلخ ترین
چای !
هنوز بیاد دارم
دوست داشتن را !
نیلو فر. 93/10/18
سلام دوستان
حالتون چه طوره؟
بعد از یک هفته دوباره به مرخصی اومدم [shaad]
بابت اين مرخصيا بهتون حققوقم ميدن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟[tafakor][soal][nadidan][bamazegi]
هه منظورم اين بود نبودتون تو سايت خيلي زود گذشت!![bamazegi][khande][sootzadan][sootzadan][sootzadan]
سخته تنهايي سخته....
دارم يواش يواش ميشناسم آدما رو؛دوستانم رو و از همه مهمتر خودمو
دارم ميفهمم الكي دوست داشتن ها رو...
******* ***
شروع امتحانا....:)