با سلام خدمت دوستان [golrooz]
من نمایشگاه کار داشتم و باعث شد دوستان را ملاقات کردم و ازاین بابت خوشحالم . لازم میدونم از شما تشکر کنم .
نمایش نسخه قابل چاپ
با سلام خدمت دوستان [golrooz]
من نمایشگاه کار داشتم و باعث شد دوستان را ملاقات کردم و ازاین بابت خوشحالم . لازم میدونم از شما تشکر کنم .
امروز واقعاً قرار خوبی بود ، خیلی از افراد رو ملاقات کردیم مخصوصاً جناب باستان شناس که واقعاً یه نوع سوپرایز بود [esteghbal]
گرچه من گم شده بودم و دیر بچه ها رو پیدا کردم [khejalat] ولی روی هم رفته عالی بود [golrooz]
ما که نتونستیم بیام sh_omomi37sh_omomi37sh_omomi37
قرار ملاقات امسال واقعا خیلی خوب بود .دل بعضی ها رو اب کنیم[nishkhand]
انشالله قرار بعدی دوستان بیشتری رو ببینیم [golrooz]
[nishkhand]بسیار بسیار بسیار چسبید، قراره، خیلی خوب بود[nishkhand]! از چین و واچین هم اومده بودند، قرارمون رو ببینند[nishkhand]
فقط یادم رفته بود به DJ بگم اون شمشیرش رو هم بیاره تا ...[nishkhand][sootzadan][sootzadan]
عجب آب و هوای گرمی داشــــــــــــــــــــــ ــــت sh_omomi77
نمی دونم این تهرانی ها با لایه ی اوزون چه کردند که این همه نازک شده sh_omomi55 انگار واقعا فرابنفش می خورد رو صورتم smilee_new1 (8) چشمای من و که آفتاب سوزونده اساسی ، الان دیدم سرخِ سرخ هست smilee_new2 (5)
همه از روز ملاقات گفتن من از قبلش و بعدش بگم ، دست داداشم درد نکنه شب اول که نذاشتم تو راه بخوابه http://www.njavan.com/forum/images/s...20%2855%29.gif ، شب دوم هم حسابی تو خرجش انداختم و حیف شد دیگه از خستگی تو راه گرفتم خوابیدم ، نشد نذارم بخوابه sh_omomi34
اما قرار ملاقات ...
خیلی عادی بود [nishkhand][nishkhand] البته شاید به علت گرمازدگی من باشه که عالی رو عادی دیدم ...http://www.njavan.com/forum/images/s...20%2855%29.gif
مثل همه ی قرار های قبل که تعریفش رو شنیدیم چندین جعبه شیرینی بود ، ولی انصافا یادتون باشه سر ملاقات بعدی حتما یکی یه میوه ای ببرید ... تو اون هوای تهران میوه بهترین ماده ی خوردنی هست
سر این سری هم اگه گوجه سبز های نمکیِ باستانشناس عزیز نبود من در شرف مرگ بودم از گرمای هوا ... sh_omomi127
ولی انصافا همه ی دنیا یه طرف تبریــــــــــز یه طرف [sootzadan]
یادم رفت از چیزایی که گرفتیم بنویسم [nishkhand] ...
نصف تایم صرف شد به گرفتن ما و دادن مدیر کل [bamazegi] ، از چند نفر از دوستان تقدیر شد ، کتاب های قدرت ذهن و نابغه و اینا بهمون دادن ، فقط چون من و داداشم و سارا و همسرش دو نفر بودیم دو تا گرفتیم [nishkhand][nishkhand] ، دفتر چه یادداشت ، و به قول بچه ها کارت ویزیت هم گرفتیم .
گرم صحبت بودیم که یه هو از اون طرف یکی اومد گوجه سبز بفروشه ، در همین لحظه یک جرقه تو ذهن باستان شناس زد که " بــــــــله منم گوجه سبز آوردم " و یک نایلون پرِ گوجه سبزِ نمکی از کیفِ توپولش در آورد ... [nishkhand]
بعد از چند لحظه از یه طرف دیگه اومدن و گرامر زبان واسمون معرفی کردن برای فروش ... ما هم گفتیم اگر مدیر بخشمون " ناز خاتون" تایید کرد می خریم و اگه نکرد که هیچ ... و تایید شد و خریدیـــم .
پس مهمانان ویژه و سورپرایزی رو از دست دادی [bamazegi]
میخواستین عین سیب نصفش کنید مگه؟؟؟ [negaran]نقل قول:
اره از چین اومده بودن منم شمشیر میاوردم لینچان می شدم[nishkhand]
گناه داشتا! انقده مهربون بود، کلی باهاش خندیدیم [nishkhand]
نکنید اینکارا رو! فردا پس فردا تو خبرگزاریهای چینی عکساتون رو پیدا میکنیدا [sootzadan]
[nishkhand][nishkhand][nishkhand][nishkhand]
شما انقده عالی دیده بودید که به چشمتون نیومدنقل قول:
اما قرار ملاقات ...
خیلی عادی بود [nishkhand][nishkhand] البته شاید به علت گرمازدگی من باشه که عالی رو عادی دیدم ...http://www.njavan.com/forum/images/s...20%2855%29.gif
واسه ما کمبود امکاناتی ها عااااااااااااااااالی بود [nishkhand]
سلام واقعا عالی بود دل همه کسایی که قول دادن و نیومدن بسوزه کلی شیرنی خوردیمو کلی کادو گرفتیم. دست آقا مصطفی درد نکنه.[golrooz][shaadi]
تازه من دوستمم آورده بودم بهمون خیلی خوش گذشت و حالا عضو سایت شده.[esteghbal] فقط دفه دیگه ناهارم بدن عالیتر میشه!!!!!![nishkhand][dooa]
هی چه دنیایی شده میرن خوش مگیذرونن میان تعریف میکنن دل بقیه آب شه !!![narahatish]
خیلی بدجنسید ![asabani]
من و نبردین نامردا .....[nadidan]
آره خیلی خوب بود ولی نمیدونم چرا من اولش رو پارچه تو سایه بودما یه دفعه دیدم رو چمن تو آقتابم که ذغال شدم
در کل خوب بود دلم میخواست شیطونی کنم بازی کنیم ولی حالم یه جورایی اجازه نمیداد
عوضش من از اول تو سايه نشسته بودم ولي رو چمن !!
به اندازه كافي سر سايت حفاري تو افتاب مي شينم حداقل تو ي قرار دوستانه به نظرتون نبايد تو سايه بشينم[negaran]...و البته همه شريني ها هم جلوي من بود !![cheshmak]
تازه خانم پونه به ميله تابلويي كه پشت سرمون بود هم تكيه داده بود جاي نشستن ايشون از همه بهتر بود !![nishkhand]
بله دیگه زود بیاید جای خوب مال شما میشه![cheshmak]
البته من هسته یه گوجه سبزو کنارم تو خاک چال کردم سال دیگه بریم یه درخت گوجه سبز اونجا در اومده همه تو سایه میشینیم![nishkhand]
[nishkhand]پس دفعه ديگه ما نيز زودتر مي اييم....
اصلا دفعه اينده ساعت ورود و خروج ميزنيم///
نظرت چيه؟ خوبه؟[tafakor][tafakor]
تازه من و بهناز ميخوايم درخت گوجه سبز تو خونه بكاريم البته زير نظر كارشناس كشاورزي فاطمه عزيز قرار شد اقا مهدي هم نمك از قم بياره....تازه تازه بخوريم...[labkhand][cheshmak][khanderiz][shaadi]
هه هه شما تازه درخت میکارید من تو باغچه خونم تو استان آذربایجان شرقی (دانشگاهم اونجاستا [nishkhand]) یه درخت دارم پر گوجه سبز (گیلاس و انجیر و آلوزرد و توت فرنگی ) [sargije]بهتون هم نمیدم چون اون گوجه سبزا رو به منم ندادید دلم میخواست [negaran]
دهنم آب افتاد [narahat]
تازه من که زودتر نشستم ولی کلا زور خانوم ها بیشتر این برای من به اثبات رسیده
تازه آقا مصطفی رو پارچه نشسته بود [sootzadan]
خب پس بگو ي باغ داري؟[labkhand]
يعني ي دونه درخت داري كه همه اين ميوه ها رو با هم داره؟؟؟؟[tafakor][khanderiz][cheshmak]
وايسا ببينم من كه كيسه گوجه سبز رو گذاشتم جلوي دستاتون خب چرا برنداشتي تازه كلي نمك هم ريخته بودم روش ...؟..نكنه روت نشد[tafakor][tafakor]
اصلا ي چيزي رو متوجه شديد اون پارچه اي كه اقا مصطفي انداخته بود براي نشستن ما نبود چون همه ما اطراف اون نشيته بوديم فقط شيريني ها رو پارچه بود !!
به خدا من رو چمن نشسته بودم[negaran][negaran] از پونه كه بغل دست من نشسته بود بپرس!!![khanderiz]
سلام. خودتی[nishkhand](بچه ها دیدی دعوا میکنن سریع میگن خودتی)
نه خو یه درخت نیست باغچه هست
خداییش روم نشد بر دارم تازشم اصلا حواسم نبود که بردار [nadanestan]
از شیرینی ها هم که فقط اونی که مثل ژله بود ولی نبود[nishkhand] برداشم
بقیه رو بر نداشتم انقدر به خودم بد و بیرا گفتم که خره چرا بر نداشتی [narahat]
ولی قرار بعدی خجالت رو میزارم کنار بعد حرف های برادر مصطفی میشینیم بازی میکنیم[tashvigh]
داستان میگیم [khanderiz]
خاطره تعریف میکنیم [tafakor]
کلا میشه به یاد ماندنی دیگه ( میگن خالی بندی کنتور نداره)[negaran]
آقایون اولش تو سایه بودن! ما تو آفتابنقل قول:
اصلا ي چيزي رو متوجه شديد اون پارچه اي كه اقا مصطفي انداخته بود براي نشستن ما نبود چون همه ما اطراف اون نشيته بوديم فقط شيريني ها رو پارچه بود !!
به خدا من رو چمن نشسته بودم[negaran][negaran] از پونه كه بغل دست من نشسته بود بپرس!!![khanderiz]
یعنی من شهیدِ اینهمه از خودگذشتگی شدم، تو چشام اشک حلقه زده بود که انسان انقدر فداکار؟؟؟
بعدم که جعبه شیرینی و کلیه امکانات سمت آقایون بود، دیگه اشکه همینجوری میریخت پایین از شدت اینهمه فداکاری و از خودگذشتگی
انقده از خودشون گذشته بودن که نگووووووووووووو
همکارم اقای پیتر .اسم چینیش لووو هستش .
داره بر میگرده چین قبل از رفتن تل زد و کلی تشکر کرد از من که بردمش سر قرار [nishkhand]
خلاصه سلام به همه ی دوستان رسوند .
از باران و ازارا هم یک تشکر ویژه میکنم که منو راهنمائی کردند واسه خرید کتاب[golrooz][golrooz]
داداشي خوش تيپ من !!
ميدونم الان كلي خوشحال شدي [nishkhand]
نخير زله نبود ...پاستل بود تازه اخرش هم همش گير كيان اومد....اينم به من رسيد تا براي كيان ببرم.!!!
يعني تو كلوچه مسقطي كه منم اوردم نخوردي..جدا از دستت رفت !![khanderiz][khanderiz][khanderiz][cheshmak][nishkhand][labkhand]
حالا چه بازي مد نظرت هستا حداقل اينو ديگه خجالت نكش همين الان بگو؟
تازه من فهميدم تو چقدر متواضع و خجالتي هستي جدي ميگم ولي خب اخرش هم شيريني گيرت نيامد به خاطر تواضع[nishkhand][nishkhand]
سلام آقا امین گل
اون که گفت لولین هست که
.................................
من الان از آفتاب دستام هنوز سوخته همین امین و پیتر هم شاهد هستن که ما رو چمن تو آفتاب بودیم
نشون به اون نشون که تعارف زدیم پیتر بیا تو سایه نیومد
ولی قرار بعدی خیلی بهتره مطمئنم
کلی بازی بچه گانه
باز بهتر از اینه که هر کی با دوستش بحرفه
حالا خوبه مهدی جونم بود وگر نه من میمردم اونجا
راستی از خانم بهنام (باستان شناس ) هم تشکر میکنم که منو کتک نزد [labkhand][labkhand] و با برخورد خوب و مهربونشون باعث شرمندگی من شدن [khejalat][khejalat][golrooz]
به خدا من هميشه ميگفتم بهنام هستم كسي باور نميكرد...ديگه الان باورتون شد ديگه ![nishkhand]
نميدونم قيافه من به كتك زدن ميخورد اقا امين گل!![nishkhand]
اقا چرا كتك؟؟
كسي دوستش كه قبلا كلي باهاش دوست بوده و البته از نظر من هيچ تغييري نكرده ميزنه؟؟؟
خوبه خودت اخلاق منو ميدوني كه اهل هيچ توهيني نيستم [cheshmak][nishkhand]
اخي اقا داداشي كلي حرف داشته ولي از بس خجالت كشيده نه شيريني خورده نه حرف زده
تازه تا اونجايي كه يادمه پست سر اقا مهدي قايم شده بود چون طرف اقا مهدي سايه بود!![labkhand]
تازه دلتون بسوزه همه شيريني ها جلوي من بود !![nishkhand]
دفعه بعد داداشي رو مياريم تو سايه بعدش اول شيريني ها رو ميديم خودش افتتاح كنه !
منم کلی حرف داشتم
انقده که ساکت و خجالتیم نتونستم بگم
ولی جدا جای باستان شناس استراتژیک بود [nishkhand] خدا دفعات بعدی قسمت ما کنه!
ایشالا زود زود میرم اونجا قبل اینکه بیاین میشینم بهترین جا
تازه بازی ها عبارتند از:
گل یا پوچ[nishkhand]
یه مرغ دارم
زوو[khande]
وسطی
گرگم به هوا
و کلی بازیه دیگه
بعدش داستان و خاطره و خالی بندی و خنده دار [labkhand]
بعدش دیگه همه برن خونشون دیگه ساعت 7:30 شد [negaran]
خوشحال شدیم
با اجازه من رفتم [nishkhand]
[taajob][taajob][taajob]نقل قول:
تازه بازی ها عبارتند از:
گل یا پوچ[nishkhand]
یه مرغ دارم
زوو[khande]
وسطی
گرگم به هوا
و کلی بازیه دیگه
مهدکودک نخبگان قراره راه اندازی بشه؟
رییس کل رو نکرده بودیا!!!
یعنی رسما میگید از سال بعد من نیام؟؟؟ بخاطر کهولت سن؟؟؟
من با آرتروز و بیماری خاموش (پوکی استخوان) گرگم به هوا بازی کنم؟؟؟؟؟ وسطی هم که هرکی هرجا رو نشونه بگیره مطمئنا به من میخوره [nishkhand]
زووووووووو هم که نفس ندارم!
والا اونی که من دیدم پایه تمام این بازیها هست[nishkhand]
کاربران در حال دیدن موضوع: 5 نفر (4 عضو و 1 مهمان)
"B a R a N, "s.golgol, "غزل بارون+"
[nishkhand][nishkhand][nishkhand]
به به، خوش اومدید