من تاریخ تعیین نکردم عزیزم!
فیلم زیاده؛ نمونه هاش:
- کسی از گربه های ایرانی خبر ندارد
-مارمولک (بعد از مدت کوتاهی از پرده سینما کنار رفت)
-گشت ارشاد
-زندگی خصوصی
اینها فعلا در ذهنم بود! به خصوص اولیش.....کافیه؟[golrooz]
نمایش نسخه قابل چاپ
1- ببینید می دونید فرق من و شما چیست ؟
شما می فرمودید که حضرت خمینی شاگرد ایشون و ادامه دهنده ی راه ایشون (تو یه سری سایت خوندید و به ما هم گفتید و هیچ منبع هم نیاوردید فقط گفتید اون سایته گفته !) بنده همون زمان خاطرات پسر ایشون رو بررسی می کردم تا بفهمم شاگرد ایشون هست یا نه ! چون از خیلی از افراد برجسته نام برده بودند اما ایشون نبود گفتم خب یحتمل نبوده دیگه
تو بیشتر منابع هم این سید محمدرضا گلپایگانی،محمدعلی اراکی،شهابالدین مرعشی نجفی،سید مهدی غضنفری خوانساری،جعفر اشراقی،سید احمد زنجانی،میرزا خلیل کمرهای،سید محمد محقق داماد،شمس الدین متاجی کجوری به عنوان شاگردان ثابت و دائمی ایشون معرفی شده اند اما بعدا تو زمزم نور نوشته بود 2 سال در فقه و اصول شاگرد موقتی ایشون بوده !
مطمئن فعالیت تو تاپیک برای شما آسان تر است چون یکسری سایت تند تند مطلبش رو کپی میکنی اصلا نمیدونی چقدرش برداشت شخصی بنده بودم که دنبال کتاب می رفتم و بعد آخر بار هم جالبه که میگی
نقل قول:
-
بعد از دو ماه مطالبی که به روشنی روز بوده رو نوشتی که چیه بشه؟؟!!
2- بله اگر حامی رو به این منظور بگیریم که تفکرات جدایی سیاست داشته یا نه حرفم رو رد نکردم اگر پست قبلی ام رو خونده باشید
چون شما بعدا حامی رو اینطور تو مطالب کپی پیستی تون معنی کرده بودند که سکوت در برابر اقدامات خلاف شرع رضاشاه ؛ به طبع بنده هم از واژه ی حامی فاصله گرفتم
3- لطفا شما یی که فقط یک سری مطالب کپی پیستی که اغلب خودت هم کامل نخونده بودیش دم از برداشت شخصی نزن ! که صد البته در همان مطالب بود که رنگ برداشت شخصی به چشم می خورد !
شما وقتی رفتی اطلاعات تاریخی رو از منابع دست اول گیر آوردی و اون ها منبع ت شد ! چشم ! بیا به ما بگو برداشت شخصی نکن !
[tafakor]سلام تیمسار... من که به اندازه تو اطلاعات تاریخی ندارم از همون ده دقیقه اولش از فیلم بدم اومد!!! موندم چرا شما هنوز پیگیری! حیف وقت نیست!!
جالبه که شما هم حرف آقای معتضد رو گفتید مخاطبان بیشتر از ۱۰ دقیقه نمیتوانند «کلاه پهلوی» را تحمل کنند و کانال را سریع تغییر میدهند و این مسئله تقصیر سازندگان آن است.
http://www.njavan.com/forum/showthre...84%D9%88%DB%8C
سلام
نیاز به تعیین زمان هم نبود مفهوم این جمله
(( فیلمی که سراسر واقعیت باشد مجوز نمیگیرد))
این موضوع رو بیان میکنه تمام فیلم های ساخته شده دور از واقعیت هستن
چون شما میگید اگه واقعی بود مجوز نمیگرفت پس شما همه مجموعه های ساخته شده در کشور رو با این جمله زیر سوال بردید
-
-
چه واقعیت تاریخی در فیلم مارمولک بوده که تحریف شده!!؟؟
شما چطور به خودتون اجازه میدید با استفاده از لفظ کپی پیس بودن مطالب
زحمات و پژوهش های نویسندگان این مطالب رو بی ارزش جلوه بدید !؟
این اشخاص کلی وقت گذاشتن تا این کتاب ها و مقالات رو آماده کنند
و
اجازه استفاده رایگان رو به همه دادن و عده دیگه این مطالب رو برای قرار گرفتن در سایت ها آماده کردن
و شما با گفتن کپی پیس بودن مطالب
دارید زحمات اون ها رو هیچ معرفی می کنی!
و بعد حرف های بی سند و غیر قابل رجوع خودتون رو برتر از تمام اشخاص و سایت های فعال در این زمینه میدونید
-
-
کسی که تمام نوشته هاش بی منبع هستش داره منابع مطالب ارسالی رو زیر سوال میبره! واقعا که
شما هر وقت همین قدرش رو تونستی تو اثبات ادعات (مرحوم حائري حامی رضاشاه بود) رو کنی
منم منم بزن
-
-
-
این هم جهت یادآوری سایت های منبع
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
http://www.irdc.ir/fa/default.aspx
پایگاه اطلاع رسانی حوزه نت
http://www.hawzah.net/fa/default
مطالب ارسالی جهت استفاده دوستان و عزیزانی بود که در انجمن حضور پیدا میکننند
من هیچ نیازی به مطالعه این مطالب نداشتمو ندارم
-
-
فکر کردم ممکنه تصمیم گرفتی بزنی زیر تمام حرفهای که نوشتی ولی ظاهرا هنوز بحثمون سرجاشه
-
-
برداشت شخصی که در مورد مطالبت گفتم تنها برای حفظ آداب سخن بود
کلمه درست درباره مطالب شما توهم و تخیل شخصی هستش
وقتی موضوعی در کتاب های تاریخی نوشته نشده چطور شما اون رو مطرح میکنید
و بعد انتظار داری همه چشم و گوش بسته نوشته های شما رو بپذیرند
هر مطلب در تاریخ باید سندیت داشته باشه
وقتی جایی ثبت و ضبط نشده چیزی برای گفتگو وجود نداره جز افکار شخصی
که اگه قرار بود افکار شخصی درمنابع و ماخذ تاریخی نوشته بشه کتاب های تاریخ تبدیل به کتاب داستان میشدن
-
-
امثال شما باعث میشند که عقاید و افکار بی سند مطرح بشه
و همچنین باعث میشید
عده دیگه مجبور به نوشتن کتاب ها و مقالاتی در جهت رفع شبهات و آگاه ساختن خلق خدا بربیان
ببین من منظورم از کپی پیستی مطالب شما بود نه نویسندگان اون مطالب یعنی اینفدر فهمش مشکل بود !
باشه ! شما قضاوت رو بسپار به خوانندگان تا با منبع بودن رو تشخیص بدهند ! البته جالبه کسی که یک کلمه حرف علمی و تاریخی از خودش نگفته همچین ادعایی داره !
قابل توجه شما این بخش بخش تاریخی هست اگر توان و اطلاعات دارید بسم الله شرکت کنید در تاپیک کلاه پهلوی ! وگرنه این تاپیک جای بحث در مورد فیلم و شعر ... نیست !
اگر به کسی هم اهانت شد یا زیر سوال رفت به مدیر مسئول پیام بدید ! کسی شما موکل خودش قرار نده !
موفق باشید
برای شما هم میشه گفت !
کمی سعی کنید گلوگز بسوزونید و از خودتون مطلب بگذارید که حداقل بدونیم یه زحمتی هم می کشید ! و فشار های ما باعث پیشرفت تون میشه
وقتی شما رفتی تاریخ مشروطه احمد کسروی رو حداقل خوندی و فهمیدی تاریخ به چی میگن بیا خدمت ما ! وگرنه فعلا همون قسمت موبایل بهتره !
[khande] عزیزم به نظر شما واقعیت فقط در فیلم های تاریخی یافت میشود؟ فیلم مارمولک از واقعیت های اجتماعی پر بود. (اگر مایلید با مدیریت کل هماهنگ کنید که موشکافی کنم؛ ولی فکر کنم خودتون متوجه واقعیت های این فیلم هستید!)
در ضمن فیلم های دیگر هم مثل گربه های ایرانی و گشت ارشاد و زندگی خصوصی و غیره و ذلک هم در نظر بگیرید و فقط با عنصرهای مورد علاقه خودتون بحث رو جلو نبرید!
سلام
دوستان لطفا از اصل بحث خارج نشوند و احترام یکدیگر رو حفظ کنند...
در صورتی که این بحث به همین شکل ادامه پیدا کنه بسته خواهد شد
موفق باشید
مدیریت
مرسی از بیان کردن داشته های تاریخی و علمی مجدد تون !
من توضیح این مطلب رو دادم اگر خونده باشید ! دیگر انتظار بیش از اینی از شما نیست موفق باشید
توهین که شده لطف کنید به مدیران مربوطه و ارشد بدید و لطفا باز مسئولیت کسی رو متقبل نشوید !
در ضمن آیت الله حائری 30 سال قبل از انقلاب اسلامی فوت کردند و اسما نباید گفت در تاریخ انقلاب کشور چون 30 سال قبل از انقلاب بودند و در تاریخ مشروطه به حساب می آیند ! [cheshmak]
برای اینکه با تکرار پرسش تکراری سعی در نادیده گرفتن خواننده از پست های گذشته رو دارید بهتون و همه ی خوانندگان پیشنهاد میکنم دو پست 72 و82 بنده رو بخونند !
در ضمن اینجا تالار تفریحشما نیست که هر دو هفته یکبار ادعای توهین میکنید و میرید و بر میگردید ! اگر بحثی دارید بمونید و شرکت کنید !
پست های فوق:
72
یه جمع بندی کلی میکنم با توجه به تحقیقاتی که کرده ام ( و قابل ذکر است در مورد موضوع مورد بحث ما اسناد و منابع معتبر زیادی وجود نداشت)
1- حضرت خمینی دو سال فقط در درس فقه و اصول شاگرد عبدالکریم حائری بوده است(زمزم نور؛ زندگی نامه، آثار و ... امام خمینی، موسسه فرهنگی قدر ولایت، تهران، چاپ نهم (۱۳۸۷)، ص ۹و۱۰.) و به هیچ وجه نمی توان گفت در مورد جدایی دین و سیاست و جدایی ناپذیری اش از تفکرات عبدالکریم حائری تاثیری پذیرفته باشد
2- عبدالکریم حائری قبل از اقدام رضاشاه برای کشف حجاب مخالفتی با حکومت نداشته است و تنها بعد از آن بوده است که هم چون بسیاری از متفکران و دینداران متعهد به مخالفت این طرح ( و نه رضاشاه ) هرچند با اصرار و پافشاری اطرافیانش (چون او متعقد بوده است مخالفت بیشتر ضرر میزند به حوزه و بهتر است سکوت شود)
این تلگراف رو پس از فشار های زیادی که به ایشون وارد کردند و توهین ها و حمله هایی که به خانه ی شان کردن انجام دادنقل قول:
آيتالله حاج شيخ عبدالكريم حائري به محض دريافت خبرهاي كشف حجاب در 11تير ماه 1314 ش طي تلگرافي به شاه اعلام كرد: «اوضاع حاضره كه بر خلاف قوانين شرع مقدس و مذهب جعفري(ع) است، موجب نگراني داعي و عموم مسلمين است. البته بر ذات ملوكانه كه امروز حامي و عهدهدار نواميس اسلاميه هستيد حتم و لازم است كه جلوگيري فرماييد».
3- در مورد ادغام سیاست و دین در تالیفات خود هیچ مطلبی به میان نیاورده است
تالیفات:
کتاب الصلوه - کتاب مفصّلی درباره مسائل نماز است.
کتاب دور الاصول - این کتاب تقریرات درس آیتالله سید محمد فشارکی است.
کتابهای دیگر آیتالله حائری مجموعه رسائلی است که در ابواب مختلف فقهی مانند احکام ارث، احکام شیر دادن و مسائل ازدواج و طلاق به رشته تحریر در آوردهاست.
4- در مورد سیاست شخصیتی خنثی داشته است اگر بخواهیم در مورد نظریات او قضاوتی داشته باشیم
دو راه جلو ی پای ماست یا از طریق شاگردان همچون بروجردی به قضاوت برویم و یا از طریق فرزند مهدی حائری که در هر دو صورت به نتیجه ی قطعی نخواهیم رسید
مهدی حائری از مهمترین منتقدان حکومت دینی و از طرفداران جدایی دین از سیاست و مشروعیت دمکراتیک حکومت به شمار میآمد و نظرات خود را در این باره، در کتاب حکمت و حکومت بیان کردهاست.حائری در موارد بسیاری با استاد و دوستش خمینی اختلاف نظر داشت
5- 5- متاسفانه هر چه گشتم نفهمیدم یکی از روحانیون منتسب به کیست
و به همین دلیل این گفته ی تاریخی مردود است مگر اینکه مشخص شود با جزئیات منتسب به کیست
و بعد از آن هم که مشخص شود باز باید فرق قیام در مورد خلاف شرع و مخالفت با حکومت رو در نظر گرفت
اگر انشاا... جوابی داشتید از مغز خود کمک بگیرید و بحث رو با داشته های خود ادامه دهید وگرنه بنده تمام مطالب موجود در نت و کتاب های مرتبط رو مورد مطالعه قرار داده ام معنای بحث هم اینکه دو نفر با اطلاعات خود هم دیگر ر[golrooz]ا محک بزنند و به حقیفت برسند
این مطلب هم مورد نظر داشته باشید تحریف تاریخ در کلاه پهلوی
ببخشید جواب تون دیر شد چون قسمت نشده بود پاسخ بدهم
بنده بیش از دو سال پیش توسط کسی که دکترای باستان شناسی( و الان حضور ندارند) داشت به عنوان همکار انتخاب شده بودم و البته خود ایشون هم به اطلاعات تاریخی (هرچند کم) من آگاهی داشتند و هیچ وقت هم نسبت به همکار بودن یا نبودن هیچ حسی نداشته ام
اغلب کتاب های تاریخ بعد ار اسلام و تعدا کمی غیره رو مطالعه کردم همچون تاریخ طبری ، بیهقی ، بلعمی ، مقدمه ابن خلدون ، روضةالصفا ، تاریخ قزوینی ، تاریخ هنر، جهان آرای عباسی،تاریخ ماد( ایگور میخائیلوویچ دیاکونوف)
، تاریخ ویل دورانت و ...
انشاا.. اگر سوال یا شبهه ای چه نسبت به اطلاعاتم چه در تاریخ داشتید در خدمت هستم[golrooz][golrooz][golrooz]
82
1- ببینید می دونید فرق من و شما چیست ؟
شما می فرمودید که حضرت خمینی شاگرد ایشون و ادامه دهنده ی راه ایشون (تو یه سری سایت خوندید و به ما هم گفتید و هیچ منبع هم نیاوردید فقط گفتید اون سایته گفته !) بنده همون زمان خاطرات پسر ایشون رو بررسی می کردم تا بفهمم شاگرد ایشون هست یا نه ! چون از خیلی از افراد برجسته نام برده بودند اما ایشون نبود گفتم خب یحتمل نبوده دیگه
تو بیشتر منابع هم این سید محمدرضا گلپایگانی،محمدعلی اراکی،شهابالدین مرعشی نجفی،سید مهدی غضنفری خوانساری،جعفر اشراقی،سید احمد زنجانی،میرزا خلیل کمرهای،سید محمد محقق داماد،شمس الدین متاجی کجوری به عنوان شاگردان ثابت و دائمی ایشون معرفی شده اند اما بعدا تو زمزم نور نوشته بود 2 سال در فقه و اصول شاگرد موقتی ایشون بوده !
مطمئن فعالیت تو تاپیک برای شما آسان تر است چون یکسری سایت تند تند مطلبش رو کپی میکنی اصلا نمیدونی چقدرش برداشت شخصی بنده بودم که دنبال کتاب می رفتم و بعد آخر بار هم جالبه که میگی
نقل قول:
-
بعد از دو ماه مطالبی که به روشنی روز بوده رو نوشتی که چیه بشه؟؟!!
2- بله اگر حامی رو به این منظور بگیریم که تفکرات جدایی سیاست داشته یا نه حرفم رو رد نکردم اگر پست قبلی ام رو خونده باشید
چون شما بعدا حامی رو اینطور تو مطالب کپی پیستی تون معنی کرده بودند که سکوت در برابر اقدامات خلاف شرع رضاشاه ؛ به طبع بنده هم از واژه ی حامی فاصله گرفتم
3- لطفا شما یی که فقط یک سری مطالب کپی پیستی که اغلب خودت هم کامل نخونده بودیش دم از برداشت شخصی نزن ! که صد البته در همان مطالب بود که رنگ برداشت شخصی به چشم می خورد !
شما وقتی رفتی اطلاعات تاریخی رو از منابع دست اول گیر آوردی و اون ها منبع ت شد ! چشم ! بیا به ما بگو برداشت شخصی نکن !
سلام دوست من
این موضوع شخصی نیست که از من ناراحت باشی
-
-
تنها سرگرمی من در این موضوع تقلید شخصیت شما بود
-
-
در کتاب شخصيت و ديدگاههاي فقهي امام خميني مدت تحصیل نزد آيـة الله العـظمى حاج شيخ عـبـدالكـريـم حـايـرى يـزدى (ره) 11 سال نوشته شده
-
-
-
آقـا روح اللّه از سـنـيـن كـودكـى بـا هـوشـى سـرشـار به خواندن و نوشتن و فراگيرى ادبـيـات فـارسـى پـرداخـت ؛ خـوانـدن و نـوشـتـن را در مـنـزل پـدرش و نـزد مـعـلمـى بـه نـام (مـيـرزا مـحـمـود افـتـخـار العلما) آموخت . پس از آن تحصيلات فارسى معمول آن روز را نزد استاد مكتبى به نام (ملاّ ابوالقاسم) و (شيخ جعفر) دنبال كرد.
آنـگـاه بـه تـحـصـيـل عـلوم اسـلامـى پـرداخـت ؛ عـلوم مـقـدمـاتـى حـوزه هـاى ديـنـى از قـبـيـل صـرف و نـحـو را نـزد اسـاتـيـدى نـظـيـر (شيخ جعفر)، (آقا ميرزا محمود افتخار العـلمـا)، (حـاج ميرزا محمد مهدى) و (مرحوم حاج ميرزا رضا نجفى) فرا گرفت . مقدار زيـادى از صـرف و نـحـو و هـمـچـنـيـن منطق را نزد برادر بزرگش (حضرت آية الله سيد مـرتـضـى مـوسـوى) مـعـروف بـه (پـسـنـديـده) آمـوخـت و تـا سال 1338 ه . ق . از محضر ايشان استفاده كرد.
پـس از آن در سـال 1339 ه . ق . بـه اراك هـجـرت كـرد و در حـوزه جـديـد التـاءسـيـس آن شـهـرسـتان ، تحت زعامت مرحوم آية الله العظمى حاج شيخ عبدالكريم حايرى يزدى (ره) بـه تـحـصـيـل خـود ادامـه داد؛ كـتاب مُطَوَّل (در علم معانى و بيان) را نزد مرحوم (آقا شيخ مـحـمـدعـلى بـروجـردى) و مـنطق را نزد مرحوم (آقا شيخ محمد گلپايگانى) خواند و در سال 1340 ه . ق . با هجرت مرحوم آية الله العظمى حايرى يزدى به شهر مقدّس قم ، او نـيـز راه قـم را در پيش گرفت و پس از سكونت در (مدرسه دارالشفا) با جدّيت تمام به ادامه تحصيل پرداخت .
3ايـن طـلبـه كـوشا، تتمّه كتاب مطوّل را در قم نزد مرحوم (ميرزا محمدعلى اديب تهرانى) بـه اتـمـام رسـانيد و در دروس سطح حوزه از محضر اساتيد فن نظير مرحوم (آقا عباس اراكـى) ، مـرحـوم (آيـة الله سـيـد مـحـمدتقى خوانسارى) و (آية الله سيد على يثربى كـاشـانـى) اسـتـفـاده كـرد و تـا سـال 1345 ه . ق . آن را با جدّيت و پشتكار به پايان رسانيد.
آنـگـاه وارد حـوزه درسـى زعـيـم و مـؤ سـس حـوزه عـلمـيـه قـم ، آيـة الله العـظمى حاج شيخ عـبـدالكـريـم حـايـرى يـزدى (ره) شـده ، بـه مـدت يـازده سـال در دروس خـارج فـقـه و اصـول ايشان شركت و بدين وسيله پايه هاى علمى و مبانى اصـولى و فـقـهـى خـود را تـكـمـيـل نـمـوده ، بـه درجـه اجـتـهـاد نايل گرديد. در سال 1355 ه . ق . كه آية الله العظمى حايرى يزدى رحلت كرد، ايشان داراى مبانى متقن ، مستقل و محكم بود و در زمره مجتهدان مبرّز، نوابغ علمى و مدرّسان بزرگ قـرار داشـت و هـمـانـنـد سـتـاره درخشانى در آسمان علم و فضيلت مى درخشيد و از برجسته ترين علماى حوزه علميه قم به شمار مى آمد.(2)
صفحه 3
http://islamicdoc.org/Multimedia/fbo...2/2522_1.htm#2
http://islamicdoc.org/dl/feqh.html?s...s&sobi2Id=1612
باسلام بله حق با شماست
جمله ذکر شده در اون منبع به شرح زیر است
"او بعد از گذراندن دورهٔ سطح، در درس خارج فقه و اصول عبدالکریم حائری یزدی شرکت کرد و پس از درگذشت حائری با آمدن آیت الله بروجردی به قم، در درس خارج او حضور پیدا کرد"
بنده به دلیل اطلاعات ناکافی از دوره های حوزه گمان کردم سطح منظور همان دوره ی مقدماتی رایج هست که دو سه سال طول میکشه
اما از آقای کمان ابرو پرسیدم گفتند همون حدود ده سال طول میکشه [cheshmak]
فیلم ِ بسیار مضحکی بود [sootzadan]
از حجاب دم می زنن و حجاب ِ بازیگرانش خط قرمز ُ رد کرده ..
بعد از پایان دروس سطح در حوزه های علمیه، درس خارج شروع می شود.
منظور از درس خارج در حوزه های علمیه، درس هایی است که کتاب معین و مشخصی تدریس نمی شود،
بلکه اساتید دروس خارج که معمولاً مراجع و مجتهدین هستند، یکی از متون فقهی و کتاب های علمای گذشته را به عنوان متن قرار می دهند
برنامه درسی حوزه های علمیه که هم اکنون تحت نظر مرکز مدیریت حوزه علمیه قم اجرا می شود به این شرح است:
1. دوره مقدمات و سطح یک که شش سال طول می کشد
و معمولاً در سه سال اوّل ادبیات عرب و بعضی از دروس دیگر تدریس می شود و سه سال بعد به صورت عمومی فقه (شرح لمعه) و اصول الفقه مرحوم مظفر تدریس می شود.
2. سطح 2 (کارشناسی):
در برنامه های درسی حوزه علمیه علاوه بر تدریس فقه و اصول و رسائل و مکاسب بعضی از رشته های تخصصی هم؛ مثل کلام، تفسیر، تبلیغ و ... وجود دارد که هر فردی علاقه مند باشد می تواند در این رشته ها تحصیلاتش را ادامه دهد.
3. سطح 3 (کارشناسی ارشد):
در این مقطع علاوه بر اتمام سطح لازم است که دو سال مصاحبه درس خارج هم با موفقت سپری شود. به اضافه این که پایان نامه هم نوشته شود.
4. به طور خلاصه دوره سطح طبق برنامه، ده سال طول می کشد، البته اگر کسی توانایی داشته باشد می تواند این سطوح را زودتر به پایان برساند.
بعد از پایان سطح، درس خارج شروع می شود.
درس خارج که معمولاً مشتاقان زیادی دارد، مدت آن نزد اساتید و مراجع عظام مختلف است.
بعضی از علما "اصول" را در پنج سال بیان می کنند
و در نزد بعضی بیش از 15 سال طول می کشد.
"فقه" هم معمولاً زمان نسبتاً زیادی را به خود اختصاص می دهد؛
چون با توجه به این که بیش از چهل عنوان موضوعات اصلی فقهی مطرح می شود، یک فقیه باید عمرش را در این راه بگذارد تا بتواند این موضوعات را تبیین و بررسی و تدریس کند.
مجتهد شدن بستگی به استعداد و توانایی هر شخص دارد،
شاید یک نفر به همت پشتکار و استعداد خود بتواند با پنج سال شرکت در درس خارج به اجتهاد برسد، ولی دیگری نتواند بعد از پنجاه سال به آن دسترسی پیدا کند.
http://islamquest.net/fa/archive/question/fa4582
http://islamquest.net/fa/archive/question/2865
آیت الله حاج سیدرضا زنجانی که مدتی در قم،تصدی کارهای آیت الله عبدالکریم حائری را به عهده داشتند
- درباره جریان کشف حجاب که آیت الله حاج آقا حسین قمی برای اعتراض از مشهد به عبدالعظیم تشریف آورده بودند -
نقل می کنند که مرحوم حاج شیخ عبدالکریم، برای تصمیم گیری و مشورت به منزل آیت الله زنجانی می آیند
و در مورد دین ستیزی های رضاشاه می گویند:
«. . . همه اینها واقعیت دارد و باید در حدود توان کاری کرد . . . ولی اینجا (حوزه علمیه قم) هنوز ثابت و استوار نشده است . ما کوشش کردیم که پایگاه را از نجف به اینجا بیاوریم .»
ایشان در ادامه به صبر امیرمؤمنان علی علیه السلام و مصلحت سنجی شان در خطاب به حضرت زهرا علیها السلام برای بقای اسلام اشاره می کنند
و «حاج شیخ اینها را می گفت و همین طور گریه می کرد و از محاسنش اشک می ریخت . . . فرمودند: من اعتقادم بر این است که اگر بخواهیم این حوزه باقی باشد تا در آن افرادی را تربیت کنیم و متلاشی نشود، باید صبر و تحمل نماییم » .
سرانجام حاج آقا رضا برای صحبت با حاج آقاحسین قمی به تهران عزیمت می کند و برای چاره جویی نزد آیت الله شیخ حسین لنکرانی می رود .
چنان که می گویند: «سخن حاج شیخ را با او در میان گذاشتم، خیلی هم خوشحال شد و گفت: همان که آقا گفته اند درست است .
این آدم - رضاخان - احتمال دارد مرجعیت را که هیچ، حتی حوزه و همه را هم به هم بزند و نابود کند، زیرا که او این پایگاه را قبول ندارد و هرگز مایل نیست که چنین پایگاهی در ایران وجود داشته باشد .»
هنگامی که حاج آقا رضا و شیخ حسین لنکرانی، نزد حاج آقا حسین قمی می روند، حاج آقا رضا سخنان حاج شیخ عبدالکریم را برای ایشان چنین نقل می کنند که
«اگر ما بخواهیم حوزه علمیه قم حفظ شود و حتی بتوانیم در مشهد هم پایگاه دیگری داشته باشیم، این امر مستلزم آن است که یک مقدار آهسته برویم و آهسته بیاییم; نه این که عقب نشینی بکنیم . خیر، ولی آهسته تر گام برداریم که این پایگاه حفظ شود . حوزه قم خیلی جوان و تازه سال است و یک نهال جوان که ریشه محکم نداشته باشد، زود آن را از بین می برند» .
روز بعد «زمانی که خدمت مرحوم قمی رسیدم، نگاهی به من افکنده و بعد فرمودند: بله، نظر ایشان (یعنی حاج شیخ) درست است . حالا ببینیم چه جور ما از این بن بست بیرون بیاییم . ببینیم چه می شود، ولی من هم حرف ایشان را قبول دارم . . .» .
وقتی حاج آقا رضا خدمت حاج شیخ عبدالکریم می رسند و جریان را نقل می کنند، ایشان می فرمایند: «الحمدلله، الحمدلله، آقا! من دو شب است نخوابیدم و از امام زمان علیه السلام استمداد کردم که کمک کند حوزه قم باقی و محفوظ بماند . اگر این حوزه بماند، کارها درست می شود و اگر نماند، نه . . . .»
) علی ابوالحسنی (منذر)، مصاحبه با حسین شاه حسینی راجع به آیت الله حسین لنکرانی، فصلنامه تاریخ معاصر ایران، سال پنجم، ش 17، قسمت دوم، ص 266 - 269 .
***********************************
حاج آقا رضا درباره دیدگاه شیخ عبدالکریم نسبت به عملکرد رضاشاه چه میگفتند؟
ایشان در جریان حضور حاج آقا حسین قمی در تهران، رابط میان آقای قمی و شیخ عبدالکریم بود و از قول آقای حائری یزدی نقل میکرد که من هم اعتراض آقایان را قبول دارم، ولی ارجح برای من این است که حوزه شیعه را از عراق به مرکزیت شیعه در ایران بیاوریم و آن را تقویت کنیم و به همین دلیل، من رعایت این مطلب را میکنم و از نظر من این کار ریشهای است. روزی که مقدمات تغییر لباس شروع شد، حاجآقا رضا میگفت که من موضوع را به شیخ عبدالکریم خبر دادم. ایشان عمامه را از سر برداشت و محاسنش را گرفت و گفت: «وای وای! روزی خواهد رسید که عمامههای ما را هم بخواهند بردارند. خدا آن روز را نیاورد. کوشش کنید که این حوزه حفظ شود.»
http://www.cgie.org.ir/ar/news/6644