چه نتیجه ای ؟
عدم شرکت در یک تاپیک و یا در آخر تاپیک به معنای بی خبری از محتوای تاپیک یا دیگر تاپیک ها نیست !
معمولا هر جمله ی ما دارای یک مفهوم است برای تخصصی بحث کردن لازم هست گاهی اوقات که جداسازی صورت گیرد [cheshmak]
نمایش نسخه قابل چاپ
سلام دوستان
برای بررسی این موضوع معمولا آزمون های انجام میشه تا معلوم بشه که فرد دارای چه جنسیتیه در واقع ظاهر(زن یا مرد بودن) در اینجا مطرح نیست
به طور مثال یک مرد با اینکه مرد هستش تمایل داشته باشه شبیه زن ها در بیاد همچین فردی تمام اعمال و رفتارش شبیه به زن هاست
نمیدونم دقیقا منظورتون چیه
ولی معمولا این موضوع به 3 شکل دیده میشه
گاهی تنها به دلیل تربیت نادرست همچین میلی ایجاد میشه
گاهی این موضوع کاملا یک اختلال هورمونیه که باعث گرایش به همجنس میشه
و در آخر ممکنه بک اختلال روانی و روحی باشه همچین فردی بیشتر شبیه کسی که روحش در بدن اشتباهی قرار گرفته
در کنار این موضوعات افرادی وجود دارند که جنسیت اون ها نامعلومه
هر فردی که از جنسیتش رازی نباشه در واقع یک جورای دچار اختلال شده
ولی تمایل به همجنس یه خورده متفاوته همچین فردی هویت جنسی خودش رو قبول داره ولی متاسفانه به همجنس خودش گرایش نشون میده
سلام دوست من
نه دقیقا
یه جورای حرفتون درسته
چون این موضوعات با هم آمیخته
فردی که حس میکنه باید جز جنس مقابل باشه ممکنه از نظر هورمونی هیچ مشکلی نداشته باشه
ولی وقتی باهاش صحبت میکنی متوجه میشید که این فرد هیچ ارتباطی با جنسیت خودش نداره در حقیقت روحیه ضد جنس خودش رو داره
که معمولا این افراد به احتمال زیاد تغییر جنسیت میدن البته این تعریف دوجنسی بودنه
ممنون از شما [golrooz]
در دوجنسیتی ، به طور مثال مردان ، با وجود کروموزوم مردانه ، احساس میکنند زنانی هستند که در کالبد مردانه گرفتار هستند و نوعی نارضایتی جنسیتی دارن >> مربوط به لایه اول ، یعنی
هویت جنسی و نارضایتی جنسیتی هستن
حالا لایه 1 ( هویت جنسی ) رو در برابر لایه 2 ( جهت گیری جنسی ، که همجنس گرایی در این رده هست ) قرار میدیم :
همجنس گرایی به اندازه نارضایی جنسیتی کاملا غیرقابل تغییر نیست . نارضاییان جنستی مرد هرگز این احساس را که آنها زن هستند از دست نمی دهند . آنها به ندرت ازدواج می کنند و دارای
فرزند طبیعی هستند ، در حالیکه مردان همجنس گرا گاهی اوقات ازدواج می کنند و دارای فرزند هستند . آنها این کار عیم را با ترفند خیالپردازی اداره می کنند . آنها در مدت آمیزش همسرشان ،
از راه خیالپردازی درباره آمیزش همجنس گرا ، خود را در حالت برانگیختگی و اوج لذت جنسی نگه می دارن .
سلام
با تشکر از دوست خوبمون نارون 1 که توضیحات رو تکمیل کردن
چون باهاشون موافق هستم دلیلی برای نقل قول وجود نداشت
خواستم نکاتی رو اضافه کنم
-
-
-
افراد دوجنسی شامل دو گروه میشند
گروه اول مشکل کروموزومی دارند و عملا جنسیتشون نامعلومه
گروه دوم دچار اختلال هویت جنسی هستند که توی نوشته های قبلی توضیح داده شد به هرحال این گروه روح و جسمشون با هم در تضاده و عملا کار خاصی نمیشه انجام داد
در اینجا هم از عزیزانی که احیانا این مشکل را دارند و از نوشته های من ناراحت شدن عذرخواهی میکنم
قصد و غرضی در کار نبوده و تنها هدفم توضیح دادن این موضوع بود
دوستان توجه داشته باشند که این عزیزان هیچ گناهی مرتکب نشدن که ما در موردشون اینجا بحث کنیم
-
-
-
ولی مسئله افراد همجنسگرا فرق میکنه و اصلا قابل توجیه نیست
این گروه هم به 2 دسته تقسیم میشند
گروه اول با قرار گرفتن کنار همجنس خودشون احساس آرامش میکنند و این یک جورای یک رابطه عاطفی به حساب میاد (ظاهرا دنیا وارونه شده)
گروه دوم همجنس باز هستند و هدفشون تنها هوس وشهوت جنسی هستش البته ممکنه یک فردی در یک دوره زمانی به همچین کاری دست بزنه مثلا شخصی که به زندان افتاده
سلااااااام
بدوا باید خدمتتون عارض شم که لحن تایپیکی که شما خوندید با نوعی طنز به روانشناسی همراه بوده
مثالی که زدید هیچ ربطی به موضوع نداشت
ضمنا مقایسه انسان وحیوانم نمیدونم از چه بابی بود
اما 1:از اونجایی که خود شما هم اشاره کردید بارزترین وجه تمایز انسان وحیوان فکرشه و مطلب بدیهی دیگه ای هم که هست انسان کاری نیست که براساس فکرش انجام نده ومعیار تفاوت در در افکار هم در کیفیت این کار طبیعی ذهنه پس به نوعی وحدت رویه ای مخصوص عده ای خاصه (گرایش فکری گفته شه دو از ذهن نی)کما اینکه نطریه ماتریالیسم یا فمنیسم یا کمونیسم از اصطلاح گرایش فکری یا همون مکتب فلسفی دور نموندن!!!
2:علوم به دودسته کلی تقسیم میشند دسته اول علومی که ریشه در طبیعیات یا هست ها دارند و دسته دوم علومی که ریشه در اعتباریات یا باید ها دارند وشیرازه مابقی علوم به تبع از یکی از اینهاست
علوم اجتماعی بما هو هو تو این زمینه وحیطه (حد اقل تو بحث ما)مطرح نیست
3:به هیچ وجه نسبیت در علوم مطرح نیست بر همین اساسه که اساس و بنیاد علوم رو قوانین تشکیل میده
ضمنا مدینه فاضله ای که تهیش کردید معنای بسیط داره و غیر قابل تصور کامل برای امثال منه!!
چه برسه به یه سری از آرمانهایی که هرکی در حد خودش بلده با ابهام از چگونگی نیل به آنها وزمان و مکانش(ولی بهترین نظریاتی که در موردش هست ملا صدرای شیرازیه)
گرایش من به نسبیت گرایی
اگر سیر تایپیک ها رو با دقت بهتری مطالعه کرده بودید متوجه میشدید که در پاسخ به نارون1که با توجه به دیدگاه روانشناسی مسئله وراثت رو از عوامل مهم تو ای مطلب دونسته بودند من گفتم اگر با فرض اینکه وراثت تو این مسئله روانی اینقدر مؤثره (که با توجه به صحبتایی که مطرح شد پذیرفته نشد)پس چرا جزء ذاتش شناخته نمیشه و اختلال گفته میشه؟؟؟
اما در مورد مفهوم کهاشاره کردین ماچند نوع داریم که کلیترین به دودسته موافق با منطوق ومخالف با اون تقسبم میشه
و از تقسیمات دیگرش مفهوم برخواسته ازهیئت جمله و مفهوم برخواسته از غایت جملست
واز دیگر تقسیمات متصل و منفصل بودنشه
برای گرفتن مفهوم مخالف بباید عدله محکم داشت ضمنا جمله ای که نوشتم هم مفهوم برخواسته از غایتش و هم مفهوم هیئتش این نبود چرا که جمله ای طنزگونه بود
ازطرف دیگه همون طوری که گفتم بحث جزء جزء جدا در عین اتصال مفهومی مطرح شد که با چشم پوشی از ای مطلب به اشتباه میرسیم
(برای آشنایی سطحی شمابه مبحث الفاظ و مفاهیم میتونم کتاب اصول فقه الموجز آقای سبحانی که با ترجمش تو بازار هست رو پیشنهاد میکنم)
ضمنا به این جدا سازی و یا کلیشه کردن ونتیجه گرفتن از جملات جزئی میگن استقراء ناقص یا یکی از اقسام مغلطه نه تخصص[labkhand]
ممنون از معرفی کتاب شما ! اما فعلا نیازی ندارم[cheshmak]
الان اشتباهی که شما دارید مرتکب می شوید این است که اینجا را با بحث واقعی مقایسه میکنید ! اگر کسی بدون توجه به محتوای سخن کسی بر روی جزئیات تکیه کند مغلطه صورت میگیرد اما وقتی کل سخن شما گوش داده شده است اما به دلیل پراکندگی مطالب نیاز هست تا جزء جزء یا پله به پله پاسخ داده شود مغلطه نام ندارد !
به علاوه در اینجا جدا سازی درست مطالب باعث می شود هدف بحث و منظور متقابل بهتر رد وبدل شود !
1- زیاد روی دسته بندی ها وقت خود را هدر ندهید ! معیار ، مبنا و سنجش دسته بندی ها عمومیت ندارد !
2- سوال پرسیدن از شما به معنای رد کردن حرف یا منطق شما نیست ! پیش داوری نداشته باشیـد !
3- جنبه ی عملی مدینه ی فاضله شاید غیر قابل تصور باشد اما بار معنایی که مدینه ی فاضله با بی نهایت بودنش می دهد منظور من بود !
اصلا دیگه بهش فک نکن توخوبی .خودت هم اذیت نکن[taajob][taajob]
مگه اوحفظیات روانشناسی چه اشکالی داره که اومدی سراغ فلسفه و جامعه [soal][soal]
جوابی هم که دادم فقط به خاطر احترام به دوستانی بود که باپست شما با امتیاز ضمنی موافق بودن والا قرار بود جواب ندم
حوصله ام نمیکشه بخوام بیشتر توضیح بدم ...باییییییییییییییییییییی ییییییی باییییییییییییییییییییییی ییییییی [khande][khande][khande][nishkhand][nishkhand][nishkhand]
ببینید من خوصله دارم تمامی مطالبو از اول بخونم تا بفهمم چی شده ولی میدونم این حس اکتسابیه و داره از بین میره چون داره عادی میشه[khande]
اصلی ترین علتشم سیر شدن از رابطه سالم و معمولیه
مخصوصا توی آمریکا دیگه شورشو در آوردن
یه نفر با برادرش ازدواج کرده
یه نفر با خودش
یه نفر با سگش
یه نفر با ماشینش(البته این موردو کشیش زرنگی کرده گفته هر وقت ماشین رضایت داد بیایین اینجا)
این دیگه چه وضعیتیه؟پس چرا تو ایران چنین چیز هایی نیست؟؟شاید بگین چون که غیر قانونیه ولی
شراب هم غیر قانونیه من میتونم نام 100 نفر رو ببرم که دارن هر روز تو خونشون شراب میخورن
یه مساله دیگه هست اونم اینه که برخی ها واقعا مشکلات روانیه خاصی دارن و باید درمان بشن اما افرادی که برای تفریح و تنوع میان باعث میشن
که دسته دوم هم درمان نشن
به نظر من نه تنها نباید این قانونی باشه بلکه باید این افرادو(کسایی که برای تفریح میان تو این گروه)تیکه تیکه کنن بندازن زیر 18 چرخ چون حال آدمو به هم میزنن[tahavoo]
سلام
انسان ها در بازه ی زمانی از دوران کودکی که فکر میکنم حدودای 4-5 سالگی باشه شروع میکنند به همذات پنداری که البته در بیشتر موارد با پدر یا مادر خود همذات پنداری میکنند. که اگر در این دوره مثلا کودک دختری با پدر خود همذات پنداری داشته باشد سعی میکند اعمال و خلقیات و روحیات پدر خود را تقلید کند که اگر این کار ادامه پیدا کند کم کم کودک دختر رفتار پسرانه ای پیدا میکند و این باعث میشود در بزرگسالی آن دختر که بیشتر روحیات پسرانه دارد به سمت دختران دیگر تمایل پیدا کند. و این اکثرا دیده میشود که دخترانی که رفتاری پسرانه دارند بیشتر به سمت دوستی با دخترهایی میروند که بیش از حد رفتاری دخترانه دارند.
البته ببخشین اگه خیلی دست و پا شکسته بود...
تنها آقایون این کار رو انجام نمیدن بلکه به خانم ها کشیده شده وچه بسا کهبیشر از آقایون هستن
تاپیک رو می بندم فکر می کنم دیگه کافی باشه عزیزان.از این که شرکت کردید ممنونم.نشون دادید که حرمت تالار پژوهش ها رو میگیرید و بحث رو زیاد به حاشیه نمی کشید. به امید درج تاپیک های بحث برانگیز دیگه.موفق و پیروز باشید.