خوب ...... کم کم دارد صورت مسئله فرق مي کند، اشکالي ندارد،
همانطور که شما گفته ايد ما در رياضي ياد گرفته ايم منطقي پيش برويم، قبول، من هم کاملا" موافقم.
شما از علم کنوني حرف زده ايد.
متاسفانه بايد بگويم بر طبق منطق هيچ کدام از دانسته هاي علم کنوني قابل اثبات نيست! فقط به تجربه ديده ايم که فلان چيز فلان طور است! و تجربه هم يعني من حس کرده ام (حالا يا ديده ام يا لمس کرده ام يا ...)!
و البته من احساس کرده ام که نشد منطق!
مثلا" من گربه را مي بينم، پس گربه وجود دارد! .... اصلا" من ادعا مي کنم که همه اين دنيا فقط در ذهن شما است و بيرون چيزي وجود ندارد، مانند خواب ديدن! شما بيا منطقا" ثابت کن حرف من غلط است. عمرا" از پس من بر بيايي!!!!!
من مکررا" گفته ام اينجا هم تکرار مي کنم که پايه علوم امروز همچين قرص نيست که شما بخواهيد آن را مبنا قرار دهيد و مثلا" معجزه را رد کنيد! علم امروز هم به اندازه معجزه غير منطقي است! يک سيب را ول مي کنيد و به جاي اينکه بالا برود يا ثابت بماند مي افتد روي زمين! دليلش چيست؟ نمي دانم! پس افتادن سيب را بايد رد کرد چون غير منطقي است!
يا مثلا" شما به من بگوييد ماده چيست؟ .... ماده تشکيل شده است از الکترونها و ... و ... بعد اونها از چي تشکيل شده اند و بعد همين طور تا آخر! يا اصلا" جاذبه چيست!؟ انرژي يعني چه؟
ماهيت فضا چيست؟ ماهيت زمان چيست؟
البته من قدري اون منظور اصلي شما را درک مي کنم، من هم ذهني کاملا" منطقي داشته ام، حرف مفت را هم از کسي در زندگي ام قبول نکرده ام. از طرفي متاسفانه دين بعضا" در دست کساني افتاده که علم ندارند، دينداران واقعي شان آدمهاي خوبي اند ولي مشکل از اونجا آغاز مي شود که همين ها بخواهند مبلغ دين شوند. (مبلغ ... بدون علم!)
مي داند فلان چيز خوب است ولي اگر کسي بگويد چرا خوب است؟ ديگر علم اين را ندارد که جواب دهد، ناچارا" يک چيزي غير منطقي سرهم مي کند!
البته اين جداي مطالبي است که اصلا" درکش براي آگاهي روزمره انسان ناممکن است و دين مجبور است به طريقي واسط آن را برايمان بيان کند.
بگذريم
به نظر مي رسد شما بيشتر از دست اين افراد ناراحتي، اگر اين طور است من بهت حق مي دهم. ولي ....
اصلا" يک مطلبي، مهدي جان، قبول دارم مذخرفات بسيار مي گويند... ولي فرض کنيم همه کوته نظران را جاي خودشان نشانديم، ولي با خودمان که عناد نداريم، مي خواهيم براي خودمان بفهميم که در اين دنيا چه کاره ايم!
همه اينها را که رد کردي به چه نتيجه اي مي رسي؟ آخرش را اول بگو!
آها..... يک مطلب هم درباره قرآن که اشاره کرده بودي بگويم:
در خود قرآن مي گويد:
این خداوند است که اين كتاب [قرآن] را بر تو فرو فرستاد. قسمتهايي از آن، آيات محكم [صريح و روشن] است. آنها اساس كتابند و [قسمتهايي] ديگر متشابهاتند [كه تأويل پذيرند]. اما كسانى كه در دلهايشان انحراف و کجی است، براى فتنه جويى و طلب تأويل آن [به دلخواه خود،] از متشابه آن پيروى مي كنند، با آنكه تأويلش را جز خدا كسى نمي داند. و ريشه داران در دانش [آنان كه] مي گويند: «ما بدان ايمان آورديم، همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست»، و جز خردمندان كسى متذكر ني شود. (آل عمران - 7 )
کلا" برداشت من از دنيا اين است ما با عظمتي بزرگ مواجه هستيم که درک آن همين جور باري به هر جهت امکان پذير نيست، از وقتي که چنين درکي از دنيا پيدا کردم راجع به چيزهاي اطرفم يک کم با احتياط بيشتر نظر مي دهم.