دلم خوش بود او رفتن نمی داند...
ز آغوش من حتی پر کشیدن هم نمی داند...
چه خوش بودم ...چه آسوده...
نمیدانستم اما او...تمام لحظه هایش را...
به امید رهایی مینگارد بر دلم...افسوس...
منم این متنو چند سال پیش برای یه عزیز نوشته بودم....
دلم خوش بود او رفتن نمی داند...
ز آغوش من حتی پر کشیدن هم نمی داند...
چه خوش بودم ...چه آسوده...
نمیدانستم اما او...تمام لحظه هایش را...
به امید رهایی مینگارد بر دلم...افسوس...
منم این متنو چند سال پیش برای یه عزیز نوشته بودم....
تو بخــــواه تا به سویتـــ ز هـوا سبکــــ ـتر آیـــم ...
انتخاب سریع یک انجمن
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
قبل از هر گونه فعالیت در سایت به قوانین توجه نمایید.
علاقه مندی ها (Bookmarks)