سلام
وسط امتحانا بود.
دیدم با این که مشاوره ازدواج داریم مشاوره تحصیلی نداریم.
اینجا تبادل نظر کنیم.
با اجازه مدیر بخش
سلام
وسط امتحانا بود.
دیدم با این که مشاوره ازدواج داریم مشاوره تحصیلی نداریم.
اینجا تبادل نظر کنیم.
با اجازه مدیر بخش
اول سوال خودم
سلام!
این جا کسی مشکل من رو نداره یا نداشته!
من کلا درس خوندن شب امتحان برام سخت نیست چون تو سال انقدر رفرنس و مقاله و تکست خوندم.
اصلا نمره هم مهم نیست برام.
معمولا هم بد نمیشه حتی اگه تو فرجه ی امتحانا هیچی نخونم.
اما ...
من اعصابم خورد میشه وقتی اینقدر حواسم پرت میشه یعنی اگه ماه پیش همین مبحث رو میخواستم بخونم دو ساعت مثل آدم میشستم پاش بعد هم تموم میشد و راحت میشدم.
اما الان تا 10 دقیقه میشینم که بخونم یه چیزایی که برام جالب نبود یهو جالب میشه!
مشکل دومم این که بعد از این که یه بار به زور و زحمت میخونم با وجود اینکه با یه بار خیلی چیزا هنوز تثبیت نشده ولی دیگه نمیتونم تکراری یه بار دیگه بخونم!
این میشه که تو وقت امتحان یه درسی بعضی وقتا یه درسی میخونم که اصلا برای این ترم نیست.
این در کل بد نیست ولی همش نفس لوامه ام میگه چیرا درس نخوندی!
به جز ریتالین و کنسرتا و داروهای دیگه کسی راهی بلده؟
دوست عزیز مشکل شما عدم تمرکز هست ؟
بی علاقگی یا مشکل دیگه ؟
بیماری خاص یا دارویی مصرف می کنید ؟
http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
وبلاگ خودشکوفایی
بهتره خودتون با تنظیم شرایط به خودتون کمک کنین .....من زیاد با دارو موافق نیستم......ریتالین برای افزایش توجه و تمرکزه فکر میکنم.........
اول از همه بهتره محیطی که دارین توش درس میخونین ، حدالامکان خالی از وسایلی باشه که تمرکز شما رو به هم میزنه......
ایجاد یه محیط مناسب شرط مهمی برای مطالعه هست ......
* اگه اینکارو کردین ، چه مواردی رو رعایت کردین ؟
از غذاها و خوردنی های محرک کمتر استفاده کن.......
سوال : تو شب امتحان استرس هم دارین ؟؟
برنامه ریزی دارین برای درس خوندن ؟؟
** هر وقت احساس کردین فکری ، چیزی تو ذهنتونه که داره حواستون رو پرت میکنه و نمیتونین درس بخونین ......برای چند لحظه کتابو ببندین و
سریعا افکارتون رو رو ورق بنویسین، بعد ورق رو بذارین تو کیفتون و بگین سر یه فرصت مناسب به این افکار رسیدگی میکنم..........بعد به درس خوندن ادامه بده البته
نباید به افکارت دامن بزنی ........بعد از یه مدت درس خوندن برین سر افکارتون ......باید مدیریت افکارتون رو به دست بگیرین.....
وقتی شما افکارتون رو مینویسین ، در همون زمان از ذهنتون خارج میشه......
خب اینکه یه درسی میخونین که اصلا برای این ترم نیست......
...........
یه چیز مهم از روش تشویق و تنبیه استفاده کنید.....کمکتون میکنه
به خودتون بگین هروقت این مبحث رو بدون تمرکز خوندم اینو( هرچیزی ، حتی یه شکلات ، هرچیزی که علاقه دارین ) به خودم هدیه میدم........
و وقتی که خلافش عمل کردین ، خودتون رو تنبیه کنین ......مثلا ساعات درسیتون زیاد میشه ، اون چیزی که بهش علاقه دارین رو برا اون زمان حذف کنین برا خودتون......
................................
امیدوارم کمک کننده باشه...........اگه سوالی دارین یا نتونستم روشن بگم ، در خدمتم........
نه استرس ندارم حتی یه ذره
برنامه زیزی که نه ولی خب مثلا میگم 10 تا فصله هر کدوم 10 صفحه
5 فصلشو قبلا خوندم هیچی 5 فصل باقی مونده رو هم یه روز براش وقت میذارم.
میگم که یه دور به راحتی تموم میشه.
من تو دوره مشکل دارم.
مشکل من افکار نیست.مثلا یهو وسط امتحانا هوس میکنم برم کوه! و از این هوسم نمیگذرم.
یا یه دفعه دلم میخواد یه چیزی که بلد نیستم یاد بگیرم.
من تمرکز و دقت برای دروس اختصاصی دارم اما همین که پای دروس عمومی میاد وسط نه تمرکز دارم نه حتی می تونم مطلب رو کامل حفظ کنم.
برای اینکه دروس عمومی رو مهم نمیدونید .ضمیر ناخواداگاهتون باورش داره و اجازه نمیده تمرکز کنید . باورتون رو تغییر بدین .
http://roksana65.blogfa.com/ساناز فرهیدوش
وبلاگ خودشکوفایی
ريتالين...
والله از اونجايي كه من توي همه چي دخالت ميكنم...
گفتم اينجا هم يه چي بگم دلم نشكنه...
اين مورد رو كه گفتين من هم 10-12 سال پيش داشتن...
70% اختراعاتم هم توي 10 روز امتحانات به ذهنم رسيد...
انگار باهوش تر ميشدم با مطالعه...!
بعد يك ساعت هم كه درس ميخوندم و اون ايده ميومد توي مغزم ديگه تا اول اون رو برسي نمكردم درس بي درس...
البته توي سال فقط 20 روز رو درس ميخوندم ولي نمراتم هميشه بالاترين بود 2 ترم هم همزمان با درسم در مقطع خودم 6 واحد رو تدريس كردم...
ترم يك هم در يك اقدام عجيب 42 واحد پاس كردم...
ولي با اين حال نتونستم اين كوچه ي علي چپ رفتناي شب امتحان رو درمان كنم...
يه جورايي فكر ميكردم كه من كه پاس ميكنم و انگار مغزم از خوندن خسته ميشه و تفريح اون هم توي همون كوچه هست...
ولي براي درساي سخت مثل: ادبياتها، بينشها، و زبانها به خودم وعده ميدادم كه اگه 10 ساعت بخوني مثلا ميذارم بري آزمايش كني...
به خودم وعده ي جايزه ميدادم و خودم رو گول ميزدم...
جواب ميداد و يه 10 ميگرفتم آخرش...
به نظر من شما به خودت وعده و رشوه يا پيشنهاد چرب و نرم بده...
ولي 20 بگير آخرش...
راه حل چیه؟من نگران این مباحث ام.
خدایا تو آنی که آنی توانی جهانی چپانی ته استکانی.
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست/آنقدر سیر بخند که غم از رو برود
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
علاقه مندی ها (Bookmarks)