سلام به همه دوستام چه اونایی که دیگه نمی یان سایت چه اونایی که میان سایت ولی دیگه با هم رابطه ای نداریم چه اونایی که فقط من فکر میکنم دوستمن و ......بگذریم
به احترام روزایی که تو این سایت گذروندم ،به احترام لحظه های شادی که اینجا داشتم ،شادیایی که بعد از حرف زدن با دوستام در دلم ایجاد می شد ،و حرص وجوش به خاطر کسایی که الان نمیدونم کی بودن .....بازم بگذرم
خلاصه سلام و درودم به همه اعضای سایت چه قدیمیا چه تازه واردا
اینا رو نوشتم چون خیلی وقتی که اینجا پیام نذاشتم
حالا برم سراغ حرف دلم
شاید غرور یا حالا هر اسمی که بشه روش گذاشت تو دنیای مجازی هم باعث شده از هم دور بشیم
این روزا فکر میکنم مهم نیست چقدر مهربون باشم چقدر واسه حفظ کردن رابطه دوستیم خودمو کوچیک کنم غرورمو بشکنم خوبی کنم اگه واسه طرف مقابل این ارزش هایی که به خاطرش شکستی مهم نباشه عین خیالشم نیست
راست میگن با کسی دوست شو که قلبش اونقدری بزرگ باشه که واسه جا دادن خودت تو قلبش مجبور نشی خودتو کوچیک کنی
ولی من خودمو کوچیک کردم عیباتو نادیده گرفتم بی محلیاتو بی خیال شدم هر روز تو قلبم هزار بار جمله دوست دارمو با تمام احساسم زمزمه کردم ولی در عوض تو چی جواب سلامم سر بالا دادی این اواخر، هییچی از من وشخصیم نشناختی هییچی و من تمام این مدت راجبت اشتباه کردم راجب احساسم و دیگه می خوام راحتت بذارم نه دوستیه نه دیگه محبتی هیچی راحت باش می شم همونی که میخوای میشم همونی که دوس داری میشم همونی که تو مجبورم کردی
من گمان می کردم
دوستی همچون سروی سرسبز
چارفصلش همه آراستگی ست
من چه می دانستم
هیبت باد زمستانی هست
من چه می دانستم
سبزه می پژمرد از بی آبی
سبزه یخ می زند از سردی دی
من چه می دانستم
دل هر کس دل نیست
قلبها ز آهن و سنگ
قلبها بی خبر از عاطفه اند...و چه رویاهایی
که تبه گشت و گذشت
و چه پیوند صمیمیتها
که به آسانی یک رشته گسست...آرزو می کردم
که تو خواننده ی شعرم باشی
راستی شعر مرا می خوانی ؟
نه ، دریغا ، هرگز
باورم نیست که خواننده ی شعرم باشی
کاشکی شعر مرا می خواندی...با من اکنون چه نشستنها ، خاموشیها...
با تو کنون چه فراموشیهاست
چه کسی می خواهد
من و تو ما نشویم
خانه اش ویران باد
حرف را باید زد
درد را باید گفت
سخن از مهر من و جور تو نیست
سخن از تو
متلاشی شدن دوستی است
و عبث بودن پندار سرورآور مهر
آشنایی با شور ؟
و جدایی با درد ؟
و نشستن در بهت فراموشی
یا غرق غرور ؟
سینه ام اینه ای ست
با غباری از غم
پ.ن:من تو این پست منظورم به هیچ کس نبود قسمت دوم حرفام که کلی گلایه کردمو بدوبیراه گفتمواسه دوستای مجازیم نبود و منظورم هم نفر خاصی نبود فعلامو به دلیل ادبی کردن جملات دوم شخص مفرد آوردم
اصلا هم عاشقانه نبود
واسه یه سری دوستای حقیقی هست که دلمو شکستن دریغ از یه بار توجه چه ناخواسته چه خواسته مهم شکستن دلمه که شکست خیالشون راحت





واسه دوستای مجازیم نبود و منظورم هم نفر خاصی نبود فعلامو به دلیل ادبی کردن جملات دوم شخص مفرد آوردم
اصلا هم عاشقانه نبود
خدا همه ی بنده هأش رو دوست دأره حتی بیشتر از پدر و مادرشون حتی کسایی که مأ دوستشون ندأریم پس سعی کنیم همه رو دوست دأشته بأشیم
پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)