اینجا جمکران ، سلام بر صاحب مهربان این خانه...

[محسن مهابادی زاده]

امروز ...93/11/28 ساعت به وقت وعده دیدار ...کوله بار حرف از دنیا ...

درود خدا بر تو ای عزیز روزگارها

تازه از راه رسیده ..کمی زودتر از آنچه باید، تمام شد باز هم یاد من افتاده بودن..نمیدونم فقط نقش منجی را باید بازی کنم برای برنامه ها ؟!
اصلا رسم این دنیا همینه...بیخیال
شاید چند صباحی بیشتر باقی نمونده ان شا ا..
خلاصه ،گزارش روزانه رو که خودت میبنی...
شما بیا منجی من باش...مثل همیشه ...با دعا و نگاه مهربانت
خداروشکر
دوستت دارم

[iran hz]

امام عزیزم سلام
می دونی الان دارم به چی نگاه می کنم!؟
به نامت که در قلب کوچکی روی دیوار اتاقم است...
مطمئنم که می دانی...
قابی کوچک ولی سرشار از امید، امید دیدارت...
زمانی که به آن نگاه می کنم به خودم می گویم: بین این همه ظلم کسی هست که همیشه طرفدار مظلومی باشد...
او که هست...

[Client]

امشب سه شنبه، 93/11/28 ،ساعت 22:41

سلام آقا

این سلام با همیشه فرق دارد...

اصلا امشب با همه شب ها، فرق دارد...

امشب از آن نگاه همیشگی،... خبری نیست...

آسمان دل،... بدجور ابریست...

بدجور...!

افکار Client

[pedram91]

[محسن مهابادی زاده]

سه شنبه 93/12/05 ساعت 18:00 گنگ در پیچ و خم های زمانه...

سلام ای عزیز روزگارها
میبینی حالمو؟....
سیر شدم ...لبریز شدم
دوستت دارم

[mogan/k]

اقا من فقط جمعه ها منتظر نیستم که
ولی
چرا فقط غروب جمعه ها یه حال دیگه ای دارم؟؟؟!!!
چرا غروب جمعه که میشه دلم میگیره؟؟؟!!!

چقدر شما مهربونی اقا
ومن
چقدر غافلم

[mogan/k]

[Client]

امروز جمعه 93/12/8؛ ساعت 18:57

سلام بر آقای خوبی ها...

آقا، مدت هاست دلم بهانه گیر شده...

می دانین از کی ...؟!

دقیقا از زمانی که حس کردم بزرگ شده ام ، تازه دلم بهانه گیر شده...!

دلم بهانه چیزهایی می گیرد که خیلی کمیاب شدند در این زمانه...!

دلم سپیدی می خواهد...

دلم صداقت و یکرنگی می خواهد...

دلم...

سعی کردم خودم باشم و اگر خطایی هم هست ، رفعش کنم...

اما با این دل بهانه گیر ،چه کنم...!

کجایند آن قاصدک های کوچک نقره ای خوش خبر ...؟؟!!

که خبر از آمدن بدهند و وصال ...؟!

من در انتظارم...در انتظار نگاه مهربان بی انتظارتان...

که شامل حال همه مان شود...

افکار Client...

[محسن مهابادی زاده]

امروز93/12/12 ساعت 20:00 سه شنبه ای دیگر...

سلام خدا بر شما ای عزیز عالم هستی
این روز ها هم اینگونه...
دوستت دارم

[طلیعه طلا]

تو ای عشق و ای تمام وجودم… تو بود و نبودم… فدای رُخ تو…همه عالم… بیا بنگر…بر دل غم دیده… که جز تو ندیده… ز غم چه کشیده…به این عالم

ضریح تو و قلبِ سنگی و خوابم… بده تو جوابم…مَکُن تو عتابم… که من خامم… شبانگاهان در نماز شب خود… به ذکر لب خود… به تاب و تب خود…ببر نامم