من اسمش رو گذاشتم طمع اطلاعاتی!
یعنی مثلا برای زبان خوندن این کتاب کافی است ولی قانع نمیشیم و میخاهیم منابع دیگر رو هم ببینیم ک کی چی گفته و در نهایت میبینیم چند گیگ زبان ولی بی استفاده!
ک اینم ب نظرم قابل کنترل است، یعنی این که من الان این چند گیگ رو جمع کردم ولی خب ی جورایی مدیریتش کردم، جوری ک تو مدت کوتاه نتیجه دلخواهم رو گرفتم، پس یعنی لازم نیس قیدش رو بزنیم.چرا ک ن؟
قسمت اول متن در خصوص متمرکز کردن انرژی بود ک من این طوری برداشت کردم ک در بالا نوشتم.
ولی قسمت دوم ک مثال نقض همون واسه قسمت اول، ما ک همه کار رو میکنیم و ب قولی همه کاره هیچ کاره باز هم کارای قسمت دوم را نمیکنیم.
* جمع بندی من از متن تمرکز روی یک کار است، که فقط با توجه ب قسمت اول فهمیدم.
قسمت دوم رو هم خوندم!ولی هیچ
این نظر من بود! ک چیزی اصلا متوجه نشدم از مطلب.
**لطفا بگین تا منم متوجه شوم
علاقه مندی ها (Bookmarks)