دفتر خاطرات روزانه بچه هاي سايت نخبگان(حالا)

[fati3370]

سلام
بچه ها بابابزرگم فوت شد.خیلی سخته
برزگ خاندان بزرگ طایفه ی بختیاری ها.از شکارچی های قدیم و صیاد ایل بختیاری .(((((((((((((((((آ( نشونه ی بزرگ بودن و خوان بودن توی اصالت بختیاری هاس) ذال محمدی))))))))))))))
.خییییییییییییییییییییییی� �یلی سخته شوک بزرگیه.
برای شادی روحش فاتحه بخونین لطفا.
ممنونم

[kamel.gholami]

یادش بخیر ، این انجمن تو تابستون ! :)

[بحث]

چرا بعضیا راحت دل میشکونن عین خیالشونم نیست اصلا من چرا به بقیه باید اونقدر بها بدم که طرف فرصت شکوندنمو پیدا کنه دوستامونم مثلا میان دلداریمون بدن وضعیتو بدتر میکن اصلا من چرا اینقدر به نظر بقیه که راجب من چی فکر میکنن توجه میکنم
وای چقدر حالم بده خدایا به دادم برس
التماس دعا .در پناه حق.

[1=1+1]

وقتی مادرمو میبینم . تازه میفهمم یه ادم چقدر میتونه ظرفیت درد و غم داشته باشه .... دم سرنوشت گرم که براش کم نذاشته..
اگ من جاش بودم . تیغ . خلاص . اینقد بی ظرفیتم ...

[setayesh shb]

عجب روزایی رو میگذرونم
سخت،درد آور و سرشار از فشار های روحی ولی هیـــــــس
کلا روزای خوبی نیست
ولی امروز خندیدم
اولش که یه امتحان یهویی رو خوب دادماصلا باورم نمیشداین نقشه کشیمون یکم گیج میزنهمحمد میتونی بیای نقشه کشی بهت یاد بدم
بعدشم که پریم یه خبر خوب داد
بعدشم دیگه
با این همه سختی روز خوبی بود

[plarak12]

سلامممم
امروز با بچه های دانشگاه رفتیم برا بازدید نیروگاه تلمبه ذخیره ای برق تو سیاه بیشه بعد چالوس تو ...
چشمتون رو ز بد نبینه ییهو یعنی همچین ییهو خوردیم ب برف و بوران و نتیجه پلیس راه و زنجیر چرخ و ...
بعد از کلی مکافات و چونه با راننده و نیروگاه نذاشتن بریم و .... برگشتیم
اه بچه ها رانند رو گرفت 20 دقیقه نشد ک ییهو همچین ییهو ماشینش قاطی کرد و خراب شد ماهم ی 3ساعتی تو سرما تو گردونه جاده چالوس حیرون ویرون و عکاسی و ... تهش با ی اتوبوس دیگه برگشتیم رانندم موند با ماشینش
بهش گفتیم مارو برسون چیزی نمیشه قبول نکرد خودش اونجا موندگار شد ...
گفتم ی مقدار از سرمای ما بهتون برسه

سبزباشید

[م.محسن]

سلامممم
امروز با بچه های دانشگاه رفتیم برا بازدید نیروگاه تلمبه ذخیره ای برق تو سیاه بیشه بعد چالوس تو ...
چشمتون رو ز بد نبینه ییهو یعنی همچین ییهو خوردیم ب برف و بوران و نتیجه پلیس راه و زنجیر چرخ و ...
بعد از کلی مکافات و چونه با راننده و نیروگاه نذاشتن بریم و .... برگشتیم
اه بچه ها رانند رو گرفت 20 دقیقه نشد ک ییهو همچین ییهو ماشینش قاطی کرد و خراب شد ماهم ی 3ساعتی تو سرما تو گردونه جاده چالوس حیرون ویرون و عکاسی و ... تهش با ی اتوبوس دیگه برگشتیم رانندم موند با ماشینش
بهش گفتیم مارو برسون چیزی نمیشه قبول نکرد خودش اونجا موندگار شد ... از سرما کلا یخیدیم ولی جاتون خالی پاییز و جاده چالوس و ....
گفتم ی مقدار از سرمای ما بهتون برسه

از عکسهای امروز یکشی اواتارم هست ک موقتی میزارم تا ببینید و سرمارو تو چشمای یخ زده م حس کنید بعدش پاکش میکنم ...(داستان میشه )

پس حسابی خوش گذشت

تو مسبرت یه سه راهی بود که یه سمتش مسجد هست و سمت دیگه یه قهوه خونه مانند
همون رو سی و اندی کیلومتر بری بالا به مناطق بکری می رسی که دهات ما هم اونجاست

خاطراتم رو زنده کردی همشهری

در ضمن اونجا تابستونش هم سرده و مه آلود

[*FATIMA*]

عجب روزایی رو میگذرونم
سخت،درد آور و سرشار از فشار های روحی ولی هیـــــــس
کلا روزای خوبی نیست
ولی امروز خندیدم
اولش که یه امتحان یهویی رو خوب دادماصلا باورم نمیشداین نقشه کشیمون یکم گیج میزنهمحمد میتونی بیای نقشه کشی بهت یاد بدم
بعدشم که پریم یه خبر خوب داد
بعدشم دیگه
با این همه سختی روز خوبی بود

س ت ا ي ش ! اى بگم خدا چيكارت نكنه !!!!!!!!!!

اول كه گفتى پرى فكر كردم پريچهر رو ميگى بعد از كلى تبريك به پريچهر ، تاااااااااازهههههههههه فهميدم منظورت پرنيانه

بذار بهت يه خبر بدم بخندى

ديناى مشهور رو يادته كه !!!!!!! دختر همسايه پايينيمون

اين موهاى جلوش هميشه چتريه !يه مدتى بود موهاى چتريش بلند شده بود ميومد تو چشش اذيتش ميكرد !

البته خو تل و گل سرميذاشتيم براش ولى خو دوست نداشت هميشه درميوورد

فكر ميكنى چيكار كرده

قيچى برداشته با دستان مبارك خودش چترى هاش رو از ته زده

ببين فقط چقد شيطونه !!!!!!!!!

[1=1+1]

امروز کناریم تو کتابخونه . اینقد اذیتم کرد . جالبع خودش اعتراف میکرد داره اذیتم میکنه !!!!

من وسط اینو و دوستش بودم . یه ببخشید میگفت و جزوشو میزاشت رو کتاب من و از دوستش سوال میپرسید خخخ
یه ببخشید میگفتو لیوان نسکافشو رو زیر میز نزدیک شلوار مبارک من میریخت
یه ببخشید میگفتو لوازم تحریرمو برمیداشت
یه ببخشید میگفتو با دوستش حرف میزد
یه ببخشید گفتو صندلیمو با ما خودش عوض کرد
یه ببخشید گفتو کتابی که درحال خوندنش بودمو گرفتو شرو کرد خوندن
یه ببخشید گفتو شرو کرد حرف زدن باهام . وسط درس خوندنم!!!!
اس میدادم به دوستم میخوندش بعد نگاش میکردم با تعجب . ی ببخشید میگفت !!!
اخرشم به دوسش با افتخار گفت. من امروز این دخترو (من) دیونشم کردم !!!
جالبه در جواب همه کاراش من فقط لبخند میزدم .خیلی دیه سروصدا میکرد هنذفری میذاشتم . کلا پدیده ای بود خخخ
کلی خندیدم بش . راسش اینقد برام ارزش نداشت که عصبی شم . اخه اینجوری فوقش چن دیقه وقتمو میگرفت ولی اگ عصبی میشم دیه کلا درسمو یاد نمیگرفتم و بیشتر ضربه میخوردم !!!!خوبه همچین مدلایی تحمل کنم تمرکزم خوب میشه خخخ نسبت به محرکای خارجی میتونم بی تفاوت بشم خخخخ
فقط اخرش نفهمیدم چرا اینقد من براش مهم بودم که وقتشو تلف اذیت کردن من میکرد .عجباااا
خدا گاهی به من خوب صبر میده خخخخخ

[yas-90]

جدیدا مثل نخونده ملا ها رفتار میکنم....شنبه امتحان دارم اما حال خوندن ندارم