# سید علی صالحی
من از عطر آهسته ی هوا می فهمم
تو باید تازگی ها
از اینجا گذشته باشی
====
دوست داشتنت،
اندازه ندارد! پايان ندارد!گويی بايستی بر ساحل اقيانوس وموجهای کوچک و بزرگ مکرر رابی انتها، بشماری...
====
من،
از میان همه شما
منتظر کسی بودم که نیامد
====
کاش کسی می آمد
کسی می آمد و از او می پرسیدم
کدام کلمه چراغ این کوچه خواهد شد؟
کدام ترانه شادمانی آدمی؟
کدام اشاره،شفای من؟
====
من
آنقدر دیوانه ام که
دریا به دیدن ام می آید
====
دلتنگِ توام
پشتِ پرچينِ اردیبهشتمنتظرت میمانم..
====
اگر مُردهای، بيا و مرا بِبَر،
و اگر زندهای هنوز،لااقل خطی، خبری، خوابی، خيالی؛
بیانصاف!
====
کسی انگار از یک جای خیلی دور
دارد مرا به اسم کوچک ام
آواز می دهد
====
باز خواهد گشت
و مرا از روی چشم های خیس ِ همیشه ام
خواهد شناخت !







پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)