صندلـــِی داغ با حضور جنـــاب مازرون

[م.محسن]

وای شما 30سالته ..... ماشاالله چخوب موندی

مطمئني، هر كي من رو بينه ميگه چقدر شكسته شدي؟!
اقا تسلیم من کوتاه اومدم ، با این حساب یه 7 -8 دست لباس بیشتر از ما پاره کردی .... جالب اینجاست 99% دوستان من ازم بزرگترند و من باید بزور بفرستمشون خونه بخت
عزيزم پيراهن هاي من نميدونم چرا پاره نميشن! پس خوبه متحد زياد دارم براي انكه بفرستمت خونه بخت
اخه شما که داری پیر پسر میشی ، دست نجومبونی بیوه هم بهت نمیدن ، تاحالا کجا بودی ؟؟ نکنه نه نه اصلا فکرشم نمیکنم مازرون و این حرفا
فكر چي رو نمي كردي؟
خوب من نمیدونم ، وضعیتت قرمزه (گرم مزاجم که هستی ) همین 93 تمومش میکنی بدون حرف اضافه میفرستیمت خونه بخت
مبارکه ...
من از همينجا قول ميدم شما رو با بانو و كوچولوتون تو عروسيم دعوت كنم

من دیگه چیزی نمیگم ، راستش برنامه مفصل براتون داشتم اما ، این اقا مهدی گل کافیه ، راستش دلم برات سوخت ، بجای صندلی ، الان چشم و مخت داغ کرده
مي بينم كه كم آوردي همشهري

حضار محترم اصلا نگران نباشن ،اگر احیانا بعبارتی عمرا این صندلی رو به سرما رفت ، من با بنزین خواهم امد ، فقط همچین تو نقاط حساس بنزین بریزید ، البته طبع ایشون گرماییه برا همین همینجورش داره میپزه
كارت سوختت به اندازه كافي شارژ داره؟ اگر نداره بيام بنزيزن برسونم