امروز من ماجرایی داشتم با پرندم .
حدود یک ساعت توی اتاق من بود و هی اذیت میکرد میومد گوشه دفتر کتابم رو میخواست بجوهه بعد هم میخواست بره روی کامپیوتر و ... منم با صدای اعتراض مانند گفتم : ااا نکن دیگه ! بعدشم خودش پاشد رفت بیرون از اتاق و من واقعا خداروشکر میکردم که این بلای زمینی رفــــــــت !!! یه مدتی ازش خبری نبود بعد که رفتم بیرون از اتاقم راوی به عمل اومدن که بــــــله پرنده گرامی قهر کردن و لب به آب و غذا نمیزنن .
و کل خانواده هم میگن ســاغر با این پرنده چی کار کردی .
یکی هم میگفت احساساتش جریحه دار شده
این پرنده به این اندازه جای گاهش والاست توی خانه ما







پاسخ با نقل قول



علاقه مندی ها (Bookmarks)