داشتم به سریال سکرت گاردن فکر میکردم. سریال از نوع کره ای هست.
داستانش در واقع در مورد یک مرد ثروتمند (بخوانید بین 10 ثروتمند کره) هست که از قضا وقت زن گرفتنش شده و حالا مامانش داره در به در دنبال دختر میگرده برای این پسره. حالا هی این مامانه دختر معرفی میکنه اما این پسر روی هر کدوم یه مشکل میزاره و ردش میکنه میره
تا اینکه از سر شانس یا حالا هر چیز دیگه با یه دختر بدل کار آشنا میشه که اونم از قشر فقیر کره محسوب میشه . خلاصه این تازه شروع داستانه
کار ندارم به اینکه بعد جریان چی میشه و به کجا ها خطم میشه اما یه قسمتی از این فیلم هست که من شخصا خیلی خوشم اومد (اصلا یه آرزو شده برام که شاید حتی در آینده اختراعش کنم!!!)
اون قسمتی که خیلی برام جالبه مربوط به عوض شدن جای اون مرد با اون دختر هستش.
یعنی روح اون مرد میره تو جسم اون دختر و روح اون دختر میره تو جسم اون مرد. خلاصه این عوض شدنه از یک صبح شروع میشه. دختره از خواب بلند میشه میبینه بدنش شده بدن اون مرد و بر عکس همین اتفاقم برای اون مرد میوفته (میبینه بدنش شده بدن اون دختره) حتی جاهای خوابشونم که دیگه کامل عوض میشه (یعنی این تو خونه اون بیدار میشه و اونم تو خونه این ...)
داشتم به این فکر میکردم گذشته از اینکه اولاش ممکنه یخورده ترسناک باشه اما آقا کلا کیف میده نمیده؟
یه لحظه تصور کردم من بدنم با یکی دیگه عوض بشه! حالا بماند که دیگه اون یکی که من وارد بدنش شدم یه خانمم باشه که دیگه وامصیبتا
ولی واقعا خیلی دلم میخواد یه مدت خودم نباشم تبدیل بشم به یکی دیگه (برم تو وجود یه نفر دیگه و یه مدت جای اون نقش بازی کنم، دوست دارم ببینم زندگی دیگران چجوریه و اینااا ... اصلا خیلی باحال میشه ، مثلا تو خونه نشستم (وقتی وارد یک بدن دیگه شدم) بعد شروع میکنم به صحبت کردن در مورد چیزایی که تا دیروز اصلا صحبتی ازشون نمیشده (یعنی اون صاحب اصلی بدن اصلا با این موضوعات سر و کار نداره!) همه خونه فک پایینشون تا نزدیکای زانو میره
یا مثلا تا دیروز صاحب اصلی بدن همه رو میشناسه ولی امروز که من تو اون بدنم، دیگه کسی رو نمیشناسم و همش سوتی میدم ...
حالا تصور کن که دیگه از قضا بدنم با بدن یک دختر عوض شده باشه (آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ) (داشتم جیغ میکشیدم)
ولی فکر کنم یک هفته این مدلی همچین بد نباشه (یک تجربه ای که هیچ وقت فراموش نمیشه ) (حالا همین قضیه رو برای اون دختری که وارد بدن من شده تصور میکنم که دیگه مصیبتی میشه که بیا و ببین) در کمتر از 2 ساعت دودمان منو بر باد میده
فقط یک دقیقه به این موضوع فکر کنین (من دیگه تصمیم گرفتم حتما یه دستگاه اختراع کنم که همین کار رو برام انجام بدهیه بعضی وقتا آدم زندگیش رو با یه زندگی دیگه عوض کنه بد نیستا تازه من همین الان کیس مورد نظر رو هم انتخاب کردم (فقط مونده ساخت دستگاه و دیگه تمام)
پی نوشت: دوستان ایده پرداز من الان دارم f1 میزنم یعنی یکی بیاد help کنه این ایده سریعتر به مرحله ساخت برسه
- - - به روز رسانی شده - - -
داشتم به سریال سکرت گاردن فکر میکردم. سریال از نوع کره ای هست.
داستانش در واقع در مورد یک مرد ثروتمند (بخوانید بین 10 ثروتمند کره) هست که از قضا وقت زن گرفتنش شده و حالا مامانش داره در به در دنبال دختر میگرده برای این پسره. حالا هی این مامانه دختر معرفی میکنه اما این پسر روی هر کدوم یه مشکل میزاره و ردش میکنه میره
تا اینکه از سر شانس یا حالا هر چیز دیگه با یه دختر بدل کار آشنا میشه که اونم از قشر فقیر کره محسوب میشه . خلاصه این تازه شروع داستانه
کار ندارم به اینکه بعد جریان چی میشه و به کجا ها خطم میشه اما یه قسمتی از این فیلم هست که من شخصا خیلی خوشم اومد (اصلا یه آرزو شده برام که شاید حتی در آینده اختراعش کنم!!!)
اون قسمتی که خیلی برام جالبه مربوط به عوض شدن جای اون مرد با اون دختر هستش.
یعنی روح اون مرد میره تو جسم اون دختر و روح اون دختر میره تو جسم اون مرد. خلاصه این عوض شدنه از یک صبح شروع میشه. دختره از خواب بلند میشه میبینه بدنش شده بدن اون مرد و بر عکس همین اتفاقم برای اون مرد میوفته (میبینه بدنش شده بدن اون دختره) حتی جاهای خوابشونم که دیگه کامل عوض میشه (یعنی این تو خونه اون بیدار میشه و اونم تو خونه این ...)
داشتم به این فکر میکردم گذشته از اینکه اولاش ممکنه یخورده ترسناک باشه اما آقا کلا کیف میده نمیده؟
یه لحظه تصور کردم من بدنم با یکی دیگه عوض بشه! حالا بماند که دیگه اون یکی که من وارد بدنش شدم یه خانمم باشه که دیگه وامصیبتا
ولی واقعا خیلی دلم میخواد یه مدت خودم نباشم تبدیل بشم به یکی دیگه (برم تو وجود یه نفر دیگه و یه مدت جای اون نقش بازی کنم، دوست دارم ببینم زندگی دیگران چجوریه و اینااا ... اصلا خیلی باحال میشه ، مثلا تو خونه نشستم (وقتی وارد یک بدن دیگه شدم) بعد شروع میکنم به صحبت کردن در مورد چیزایی که تا دیروز اصلا صحبتی ازشون نمیشده (یعنی اون صاحب اصلی بدن اصلا با این موضوعات سر و کار نداره!) همه خونه فک پایینشون تا نزدیکای زانو میره
یا مثلا تا دیروز صاحب اصلی بدن همه رو میشناسه ولی امروز که من تو اون بدنم، دیگه کسی رو نمیشناسم و همش سوتی میدم ...
حالا تصور کن که دیگه از قضا بدنم با بدن یک دختر عوض شده باشه (آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ آآآآآآآآآآآآآآآآآآآآآ) (داشتم جیغ میکشیدم)
ولی فکر کنم یک هفته این مدلی همچین بد نباشه (یک تجربه ای که هیچ وقت فراموش نمیشه ) (حالا همین قضیه رو برای اون دختری که وارد بدن من شده تصور میکنم که دیگه مصیبتی میشه که بیا و ببین) در کمتر از 2 ساعت دودمان منو بر باد میده
فقط یک دقیقه به این موضوع فکر کنین (من دیگه تصمیم گرفتم حتما یه دستگاه اختراع کنم که همین کار رو برام انجام بدهیه بعضی وقتا آدم زندگیش رو با یه زندگی دیگه عوض کنه بد نیستا تازه من همین الان کیس مورد نظر رو هم انتخاب کردم (فقط مونده ساخت دستگاه و دیگه تمام)
پی نوشت: دوستان ایده پرداز من الان دارم f1 میزنم یعنی یکی بیاد help کنه این ایده سریعتر به مرحله ساخت برسه







یه بعضی وقتا آدم زندگیش رو با یه زندگی دیگه عوض کنه بد نیستا تازه من همین الان کیس مورد نظر رو هم انتخاب کردم (فقط مونده ساخت دستگاه و دیگه تمام) 
پاسخ با نقل قول


علاقه مندی ها (Bookmarks)